باشگاه ذوب آهن جایی برای مخالفان کارخانه ندارد!
تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۳۶۶۱۳۳
ذوب آهن و حواشی تمام نشدنیاش این روزها به اوج رسیده است. انتخاب عجیب رحمان رضایی به عنوان سرمربی جدید و به دنبال آن تغییر و تحولهای باشگاه از نکات جالبی بود که نشان میدهد ریشه اتفاقات اخیر ذوب آهن را باید در جایی بالاتر از باشگاه و مدیرانش پیگیری کرد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، اتفاقات و حواشی گوناگون، عضو جدایی ناپذیر این روزهای باشگاه ذوب آهن است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از سوی دیگر رحمان رضایی که اواخر لیگ قبلی به کادر ذوب آهن و به عنوان دستیار لوکا بوناچیچ به این تیم اضافه شده بود پس از اتمام فصل دچار اختلافاتی شد و با اعلام جمشیدی، عضو سابق هیئت مدیره همکاری سبزپوشان اصفهانی با رضایی به پایان رسید. با این حال دیری نگذشت که رضایی دوباره مسافر اصفهان شد و این بار نه تنها به عنوان مدیر فنی، بلکه در قامت سرمربی به نیمکت گاندوها تکیه زد.
آتش اختلافات میان برخی اعضا هیئت مدیره و رحمان رضایی حتی پس از انتخاب به عنوان سرمربی پایان نیافت و حتی صحبتهایی مبنی بر قطع همکاری رضایی پیش از شروع فصل جدید شنیده شد، اما بر خلاف انتظار، این اعضا هیئت مدیره و به عبارتی مخالفان سرمربی جدید بودند که یک به یک از هیئت مدیره باشگاه کنار گذاشته شدند.
نخستین قربانی انتقاد به انتصاب مربی جوان، مجتبی فریدونی بود که پس از انتصاب رضایی به سرمربیگری ذوب آهن، استوری انتقادیای را در صفحه شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرد " شخصی می خواسته تا امتحان آئین نامه رانندگی بدهد و سر چهار راه یک آمبولانس، خودرو سواری و یک موتور بوده است، از آن فرد میپرسند کدام یک باید از چهار راه عبور کند که پاسخ میدهد تویوتا لندکروز که قرار است بعداً برسد! "
البته پس از آن سایر مخالفان این انتخاب بیکار ننشستند. جذب حسین ابراهیمی بدون اطلاع سرمربی و در حالی که او هنوز در تهران به سر میبرد انجام شد که مخالفت رضایی را در پی داشت و اعلام کرد نیازی به ابراهیمی ندارد! چند روز پس از این اتفاق کارخانه ذوب آهن تصمیم گرفت تا هیئت مدیره را خانه تکانی کرده و تمامی اعضا آن به غیر از جواد محمدی را تغییر دهد. افرادی که اکثراً مخالف حضور رحمان رضایی روی نیمکت تیم فوتبال بودند، اما در بین آنها، یک موافق سرسخت این سرمربی نیز دیده میشد.
محمد کاظمی که تیر ماه سال جاری علیرغم حواشی فراوان رسماً به عضویت هیئت مدیره ذوب آهن در آمد و تنها در کمتر از سه ماه دوباره از جمع ذوبیها جدا شد. کاظمی پیش از پیوستن این باشگاه اصفهانی رابطه نزدیکی با کالدرون، سرمربی آرژانتینی سابق پرسپولیس داشت و بسیاری او را ایجنت (مدیر برنامه) این سرمربی میدانستند. البته او این ادعا را قبول ندارد و خود را به دلیل فعالیت در عرصه وکالت دادگستری، تنها مشاور کالدرون میداند.
اگر چه مدت زمان حضور کاظمی در ذوب آهن کمتر از ۹۰ روز بود اما به نظر میرسد کاظمی نقش پررنگی در انتخاب رحمان رضایی داشته و از چند وقت قبل در تلاش بوده تا گزینه مورد علاقه خود را به سرمربیگری برساند. تلاشی که مثمر ثمر واقع شد.
البته نباید از این نکته غافل شد که کاظمی بدون حمایت یزدی زاده، رئیس کارخانه نمیتوانست به این موفقیت دست یابد. یزدی زاده پیش از انتخاب کاظمی و در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران درباره این عضو جدید هیئت مدیره که آن زمان هنوز سمتی در باشگاه نداشت، به آمدن او چراغ سبز نشان داده و این گونه پاسخ داده بود: "محمد کاظمی با توجه به توانایی و تحصیلاتشان که در دانشگاه تهران درس خوانده و در آنجا تدریس میکند، به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره به باشگاه خواهد آمد و ما هم سعی میکنیم تا از توان ایشان یا هر فردی مشابه او بیشترین استفاده را ببریم."
مهدی تارتار هم که یکی از گزینههای اصلی سرمربیگری ذوب آهن بود بدون نام بردن از شخص و باشگاهی صحبتهای جالبی را در خصوص جلسه مذاکره خود با یکی از تیمهای لیگ برتری مطرح کرد. او گفت: "زمانی که برای مذاکره با یکی از باشگاهها رفتم، ۴ عضو هیئت مدیره کاملاً با شخصیت حضور داشتند و فرد دیگری که اگر نخواهیم بگوییم دلال باید بگوییم ایجنت نیز نشسته بود که از ابتدا روی خود را از من برگرداند، چرا که میدانست سالم کار میکنم و نمیتواند با من کار کند! هر ۴ عضو دیگر هیئت مدیره موافق حضورم بودند، اما این فرد به تنهایی مخالفت و سرمربی دلخواهش را به آن باشگاه آورد! او به واسطه معرفی اسپانسر به عضویت هیئت مدیره در آمده است. این فرد همان شخصی بود که چند سال قبل زمانی که در راه آهن بودم و برای بقا در لیگ با شاهین بازی داشتیم، با بازیکن من تماس گرفته و پیشنهاد رشوه داد تا نتیجه بازی را تغییر دهد! "
البته سعید آذری مدیرعامل سابق ذوب آهن در صحبتهایش گفته که یکی از عوامل اصلی اختلاف او با کارخانه ذوب آهن به دلیل دخالتهای مستقیم یزدی زاده مدیرعامل کارخانه است که به نوعی دخالت مستقیم او را در تصمیم گیری های باشگاه ذوب آهن نشان میدهد.
اوضاع نا به سامان و خریدهای جدید ذوبیها نوید روزهای خوبی را برای این باشگاه اصفهانی در فصل پیش رو نمیدهد. بازیکنان زیادی در میان غفلت و نزاع مدیران باشگاه و کارخانه جدا شده و به رقبا ذوب آهن پیوستهاند. در چنین شرایطی گاندوها که همواره برای کسب سهمیه و در سودای دست یابی به جام قهرمانی بودند، این بار مانند سال گذشته امید زیادی به بالای جدول نداشته و حتی ممکن است از کاندیداهای سقوط باشند.
به نظر زمان مناسبی برای مطرح کردن سوالات اساسی از مدیران این باشگاه و کارخانه ذوب آهن فرا رسیده که شاید فردا برای پرسیدن آنها دیر باشد. اینکه چرا شخصی پرحاشیه باید تنها برای کمتر از سه ماه و آن هم در اوج نقل و انتقالات به عضویت هیئت مدیره درآید و با پایان انتخاب سرمربی و قرارداد بازیکنان، از باشگاه جدا شود؟ اگر سزای مخالفت با هر مداخله کارخانه در امور باشگاه برکناری است که اصلاً چه نیازی به بودن هیئت مدیره مجزا برای باشگاه است؟
درنهایت باید دید که تغییرات در هیئت مدیره باشگاه ذوب آهن صرفاً برای پیش برد اهداف مدیر بالا دستی است یا این هیئت مدیره میتواند به شکل مستقل برای باشگاه تصمیم گیری کند؟ راه ماندگاری مدیران فوتبالی در باشگاه، پذیرش بیچون و چرای دستورات مدیران کارخانه است و بدون "اجاره امضا" به بالاسریها، راهی برای ماندن باقی نمیماند؟ فهم این موضوع به استدلال عجیب و غریب نیاز ندارد و همین که بالاترین مقام اجرایی یک باشگاه میتواند ۶ ماه در خانه بنشیند و آب از آب تکان نخورد خود گواه این مسئله است.
کد خبر 445177منبع: ایمنا
کلیدواژه: تیم فوتبال ذوب آهن ذوب آهن باشگاه ذوب آهن مدیرعامل باشگاه ذوب آهن ذوب آهن اصفهان سرمربی تیم فوتبال ذوب آهن کارخانه ذوب اهن شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق باشگاه ذوب آهن رحمان رضایی هیئت مدیره
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۶۶۱۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طعنه ربیعی به مخالفان برجام: از خدا و دین برای زمین زدن آن استفاده کردید
علی ربیعی در روزنامه اعتماد نوشت: در آخرین روزهای سال در روزنامه دولت خواندم «تبادل پیامها و گفتگوهای غیر مستقیم در عمان میان ایران با امریکا پیرامون رفع تحریمها در جریان است» (ایرنا، ۲۴ اسفند ۱۴۰۲.) البته واقف هستیم عبارت «رفع تحریم» برای نشان دادن اقدامی جدید، جایگزین واژه «برجام» که هدف آن رفع تحریم و غیر امنیتیسازی ایران بوده، شده است.
با خواندن این خبر، از یکسو وضع نگرانکننده جامعه و تودههایی که روزبهروز فقیرتر و نا امیدتر میشوند و از سوی دیگر، بلواهایی که برای ممانعت از تداوم برجام در دولت دوازدهم در همین چند سال پیش به پا میشد را به خاطر میآورم.
خاطرات تلخم دوباره مرور میشود که چگونه از هر ابزار ایدئولوژیک همچون کربلا، دین، اسلام و خدا برای توجیه مقابله با برجام استفاده نابجا میشد.
چگونه میخواهند این رویه را توجیه کنند؟ مفاهیم سخنرانیهای ائمه جمعه، تریبونهای دینی و مجلس، (تحلیلهایی که امروز معلوم شد چقدر سطحی و کم عمق بودهاند)، فریادها و یقه دریدنها علیه برجام را به یاد میآورم. هنوز آن تحلیلها در گوشهایمان طنینی ناموزون دارد: «نان مردم را به تحریم گره زدند، درصد کمی از مشکلات مردم به تحریم مرتبط است، خیزش مردمی و... که ادعاهای بسیاری برای حل مسائل میشد.»
به جامعه تحریم زده میاندیشم؛ بدون تردید بخشی از ناامیدی مزمن شده امروز، مهاجرتهای فرارگونه و. ناشی از یاس به ثمر نرسیدن برجام و گشایشهای ناشی از آن بوده است. نگاه کنید به آثار تحریم از سال ۹۰ تا ۱۴۰۲، که کشور به میزان ۱۲۱۰ میلیارد دلار دچار عقبماندگی شد.
یک مطالعه دیگر نشان میدهد هزینههای اعمال شده علیه ایران طی چهار سال به حدود ۱۹.۱ درصد تولید ناخالص داخلی واقعی رسیده است (اکو نگار). نوسانات رشد در دورههای تحریم که در سالهای تحت تحریم، منجر به رشد منفی شد که این رشد منفی، بخشهای صنعتی را نیز درگیر کرد، و در مجموع، اقتصاد ایران را دچار یک بیماری مزمن نمود. بیماری که درمان آن با گذشت زمان پیچیدهتر میشود. نتایج مطالعات مربوط به ۱۵ سال اخیر نشان میدهد هرجا تحریمها شدت یافته، متغیرهای کلان اقتصادی با چالشهای جدید مواجه شده و هرجا نشانهای از برجام یا توافق حاصل شده متغیرها رو به بهبود رفته است.
این مشاهدات حاکی از آن است که اقتصاد و به ویژه اقتصاد ایران و نیز اقتصاد جهان در جهان امروز تا چه اندازه به سیاستهای خارجی و روابط بینالملل وابسته و از آن متاثر است.
همچنین، مشاهدات و مطالعات نشانگر آن است که در بازه زمانی مورد اشاره، فقرا فقیرتر شدهاند. به این معنی که فقر شدت یافته است. فقر در مناطق روستایی، حاشیه شهر، فقر گروههای آسیبپذیر نظیر زنان سرپرست خانوار، کارگران فصلی و... شدت بیشتری پیدا کرده است. آمارها نشان میدهد که این گروهها در حال حرکت به سمت انواع فقر از جمله فقر سلامت و فقر آموزشی هستند.
افزایش آمار بازماندگی از تحصیل (که در حال کاهش بود)، تعداد قابل توجه افرادی که نه در حال تحصیل و نه در حال آموزش هستند (نیتها NEET)، نشان از افزایش فقر دارد. همچنین کاهش دسترسی به خدمات درمانی به دلیل کاهش درآمد یکی دیگر از آثار مربوط به کوچک شدن اقتصاد تحریمزده است. افزایش هزینههای درمان باعث شده است تا گروههایی از مردم توان تامین هزینهها را نداشته باشند.
با دقت در شواهد پیرامون شاهد نشانههای فقر سلامت حتی در طبقه متوسط رو به پایین هستیم. به عنوان مثال کاهش استفاده از خدمات درمانی در حوزههایی نظیر دندانپزشکی یکی از این موارد است.
به این ترتیب شاهدیم، سلامت و آموزش که دو رکن اساسی عدالت در جامعه هستند، طبقاتی و غیر پاسخگو به طبقات پایین شده است. هر چند طبقه متوسط آسیب کمتری از آثار برجام دیده است، اما تداوم تحریمها در طول زمان سبب شده که شاهد سقوط طبقه متوسط به دهکهای پایینتر درآمدی باشیم. بهطوری که این طبقه نیز به تدریج دیگر قادر نیست از مزایای اقتصادی و اجتماعی برخوردار شود.
آثار تحریم و چالشهای اقتصادی مترتب بر آن، طی این سالها بر بازار کار نیز مشهود بوده است. کاهش فرصتهای شغلی و همچنین کاهش سطح درآمد خانوادهها سبب شده است که افراد از یک سو به اشتغالهای ناپایدار و از سوی دیگر به بازار سوداگری روی آورند. بدینترتیب شاهد افزایش کارکنان مستقل، و اشتغالهایی با درآمد پایین و بدون تامین اجتماعی هستیم که همگی نشان از ضعیف شدن ساختارهای اقتصادی در کشور است.
برخلاف ادعای بسیاری مبنی بر عدم تاثیر تحریم بر اقتصاد ایران و زندگی مردم، باید پذیرفت که تحریم یک عامل مهم در محدود کردن اقتصاد کشور است که نتایج این محدودیت خود را در زندگی مردم نمایان میسازد. این عامل آنقدر شدید است که سیاستگذاریهای متعدد بدون حل این مساله اصلی نمیتواند آثار قابلتوجهی در حل مسائل اقتصادی داشته باشد و صرفا دربردارنده آثار کوتاهمدت و مسکنگونه است. بدینترتیب برخلاف ادعای بسیاری مبنی بر بدون اثر بودن تحریمها، شاهد تاثیر تحریمها طی این سالها بودهایم.
به یاد میآورم که در سال ۹۸ و در پاسخ به سخنرانی رییسجمهور وقت؛ «بلد نیستم بدون ارتباط با خارج، مشکل اقتصاد کشور را حل کنم»، بیست و یک اقتصادخوانده - بیشتر از دانشگاه امام صادق (ع) که امروز کرسیهای دولت را اشتغال کردهاند- اعلام داشتند که ما دهها راهکار بلدیم.
همچنین به یاد میآورم جملاتی نظیر «سفره مردم را به برجام گره نمیزنیم»، «ما آب و نان مردم را به دست کدخدا و برجام و مذاکرات گره نزنیم»، «ما یک خیزش هستیم برای نجات اقتصادی کشور»، «ما یک خیزش هستیم برای جلوگیری از فقیرتر شدن مردم»، «ما یک خیزش هستیم که بیشتر از این مردم را تحقیر نکنند» و... وقتی خبر پیشگفته را خواندم با خود اندیشیدم که چه دستاوردی آنقدر ارزش داشت که چنین جامعه را با فقر و رنج مواجه سازد؟!
ناامید شدن مردم از پیگیریکنندگان اصلاحات و گشایش سیاست خارجی با چه بهایی به دست آمد؟ در روز قیامت این افراد چگونه پاسخ خداوند را خواهند داد. اگر مذاکره با امریکا بد بود و برجام و افای تی اف به معنای تسلیم کردن سربازان ایران بود، حالا چگونه به دنبال برگشت به سال ۱۴۰۱ با دستاورد کمتر و هزینه بیشتر هستیم؟!