پایی که تنها برگشت، بعد از 14 سال/ «صوفی» مغز متفکر جنگ
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۳۸۷۹۴۵
خبرگزاری فارس ـ همدان؛ پیغام فتح ـ حسن صوفی در خانوادهای متدین تربیت شد، او دوران کودکی درخشانی سرشار از معنویت داشت به طوری که توسط همکلاسیها به نام «آخوند» خطاب میشد. حضور در صحنههای مختلف انقلاب، حسن صوفی نوجوان را تا مرز مبارزه مسلحانه جلو برد. روشنگری در برابر سیاهنمایی منحرفین و گروهکیها، حسن دانشآموز سالهای پایانی دبیرستان را توسط منافقین حاضر در مدرسه ابن سینا به لقب «علامه» مفتخر کرد، سفرهای مکرر به قم برای کسب معرفت از آستان کریمه اهل بیت(ع) و محضر علما و امام خمینی، حسن را پایبند و علاقمند به سلسله جلیله روحانیت کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عضویت در سپاه و رشد فوقالعاده او در مدت حضور سه ساله، وی را به مسؤولیت ارزیابی سپاهیان، تئوریسین و مغز متفکر تیپ ویژه شهدا و قائممقامی لشکر حضرت حجت(عج) رساند و در نهایت ابتکار ویژهاش منجر به تشکیل و رژه پنج لشکر همدان شد که به گواه صاحبنظران پایهگذار وجود سپاهیان حضرت محمد (ص) است.
حال در هفته دفاع مقدس به بازخوانی بخش کوچکی از زندگی و شخصیت حسن صوفی، این ابرمرد بسیجی همدان در بحبوحه جنگ تحمیلی و کاندیدای قائم مقامی بسیج کل کشور در سال ۶۳ از زبان خانواده و همرزمان و دوستان برگرفته از کتاب "صوفی" نوشته امیرحسین انبارداران میپردازیم.
مادر حسن آقا:
ساکت بود و کمآزار. از اولی که خودش را شناخت با خدا بود، با قرآن بود، خوشاخلاق و صبور و از پنج سالگی نماز میخواند و روزه میگرفت. به او میگفتم حالا چه وقت روزه گرفتن توست؟ میگفت: برای پدر و مادر شما روزه میگیرم که از دنیا رفتهاند.
از کودکی به جلسه قرآن و احکام میرفت. قبل از انقلاب هر بار به مدرسهاش میرفتم معلمها میگفتند: آفرین! عجب بچهای تربیت کردهای! در قید و بند مادیات نبود. برای لباس خریدن باید التماسش میکردم. خوب و خوشرو با پدر و مادر بساز بود. به سرکشی خانواده شهدا اهمیت میداد.
شب عیدی بود که آمد خانه. دید برای میهمانان آجیل گذاشتهایم. گفت جمع کنید اینها را. رفت به اتاقی دیگر. رفتیم سراغش و گفت ما فردا ۱۲ شهید داریم و شما آجیل گذاشتهاید وسط؟ روز بعد همراهش رفتیم به تشییع شهدا.شهدا را که به محل کمیته میآوردند بچههای کوچک را میبرد کنار شهدا و به آنها میگفت شما هم بزرگ شوید تا شهید شوید. میگفت بروید جبهه با خدا باشید.
حمید عسگری، دوست و همرزم
سال ۵۵ وقتی دانشآموز دبیرستان ابن سینا همدان بودم با حسن آشنا شدم. او در ان زمان دانشآموز اول دبیرستان بود. زمستان ۵۶ که زمزمههای نهضت مردمی شکل و سمت و سویی جدیتر پیدا کرد حسن صوفی برای من اظهارنظری بسیار جالب بیان کرد با اصطلاحی محلی گفت: «سال دیگه این موقع گونی شاه را دادهاند گردهاش رفته!» یعنی شاه رفتنی شده است. این نشان از بصیرت و روشنی اندیشه او داشت.
مشی رفتاری و اخلاقی او براساس مشی آیتالله شهید مدنی و علما متصل به اندیشه امام (ره) بود.در مبارزههای مسلحانه علیه رژیم با هم همکاری میکردیم تا انقلاب شد. در سال ۵۸ وقتی به فرمان امام جهاد سازندگی تشکیل شد من که دو سه سال از حسن بزرگتر بودم به جهاد پیوستم و بعدها او هم به جهاد پیوست. تابستان ۵۸ و ۵۹ من مسؤول واحد سمعی ـ بصری جهاد شدم که زمزمههای تجاوز رژیم بعثی به کشور شنیده شد، با شروع جنگ من در حال تردد در مناطق جنگی بودم و حسن در دبیرستان در حال درگیری با دانشآموزان گروهکی.
حسین صوفی از عضویت حسن آقا چنین میگوید: وقتی دبیرستان تمام شد میخواست به حوزه برود و با من مشورت کرد و ترجیح داد عضو سپاه شود. افکار و اندیشههای خاصی داشت مثلا میگفت ما باید اتاقی برای بهترین کارشناسان برنامهریزی داشته باشیم و پول خوبی به آنها بدهیم و از ایشان بخواهیم برای ما فکر تولید کنند... حرف کلیدیاش هم که معروف است« فقط در صورتی کار پیشرفت میکند که مسائل برای خدا باشد». چنین افکاری داشت که رشدی سریع بود و در ۱۹ سالگی شد فرمانده.
حسن هنگام استخدام در سپاه در فرم تعهد پنج ساله سپاه نوشته بود: من به سپاه تعهد نمیدهم که پاسدار باشم به خودم تعهد میدهم که پاسدار انقلاب بمانم.
سردار رضا میرزایی پیرامون سپاهی شدن حسن صوفی میگوید:
صوفی در سال ۶۰ به عضویت سپاه درآمد و در پادگان شهدا کرمانشاه دوره آموزشی را گذراند. دوستی من و صوفی در همین سال در سپاه منطقه هفت مستقر در کرمانشاه شکل گرفت. هوش فوقالعاده و افکاری بزرگ داشت. نخستین کارش در سپاه به عنوان معتمد و مسؤول ارزیابی نیروهای در حال آموزش سپاهی باری جذب و معرفی بود. بعد به تیپ ویژه شهدا که در مناطق محروم کردنشین کشورمان فعالیت میکرد، پیوست و مسؤولیت پرسنلی تیپ را بر عهده داشت و کارهای بزرگی آنجا انجام داد. پا به پای نیروها حرکت میکرد و چنان با آنها رفتار میکرد که مثلا بچههای مشهدی تیپ شهدا تا مدتها نمیدانستند که حسن همدانی است.
حمید عسکری ادامه میدهد: بهمن ۶۱، به حین صوفی مسؤولیت نیروی انسانی سپاه همدان داده شد و او مرا جایگزین خودش در تیپ شهدا قرار داد و از من قول گرفت هرگاه عملیاتی شد به او خبر بدهم و من تا روزگار شهادتش او را خبر میکردم.
در مقر بسیج همدان گاهی ماهها خانه نمیرفت و غذایی بهتر از شیر خشک و نان ترید شده نمیخورد.
سردار جعفر مظاهری از نقش حسن صوفی در مسؤولیت بسیج استان همدان میگوید:
تا قبل از ورود او به بسیج ما همواره با مشکل کمبود نیرو مواجه بودیم. به محض ورود او در بسیج منشأ تاثیر شد و تغییر و تحولاتی در بسیج انجام داد و پیکره آن را زنده کرد و ما مدتها تا پایان جنگ کمبود نیرو نداشتیم بلکه به یگانهای دیگر هم نیرو منتقل میکردیم. با سن کم توانمندی بالایی در مدیریت داشت و فکور بود. خستگیناپذیر بود. میخواست برای هر روستا پایگاه مقاومت ایجاد کند.
حمیدرضا مشهوری در ارتباط با نقش حسن صوفی در شکلگیری لشکر حضرت حجت (عج) چنین می گوید: در بهمن ۶۲ لشکر حضرت حجت (عج) بر اساس تجربیات و قدرت فکری حسن صوفی شکل گرفت. او در اثر همراهی و همکاری با ارکان تیپ ویژه شهدا و کار کردن با شهیدان بروجردی، کاظمی، همت و کاوه به چنان توانایی و تجربه رسیده بود که بتواند یک لشکر را راهاندازی و ساماندهی کند.
سردار علی شادمانی از زمینههای موثر در شکلگیری موضوع پنج لشکر توسط حسن صوفی میگوید: کار بزرگ صوفی در ساماندهی لشکر حجت زمینهساز حرکت عظیم همدان در رژه پنج لشکر و ۱۰ لشکر معروف این استان در سالهای بعد شد، یعنی اگر در سال ۶۳ پنج لشکر در برابر فرمانده وقت سپاه و در سال ۶۴ تعداد ۱۰ لشکر مجهز در همدان و در محضر ریاست جمهوری(حضرت آقا) رژه میروند باید ریشه و مبنای آن را در حرکت حسن صوفی دید در هنگامی که مقدمات ایجاد لشکر حضرت حجت(ع) را تدارک میدیده است.
محسن رضایی( فرمانده ارشد دفاع مقدس) در خصوص رژه پنج لشکر گفته است: یکی از چهرههای استان همدان بود، در جنگ اعزام باشکوه او خارج از توان یک استان بود و بسیاری را شگفتزده کرد، برادرمان شهید حسن صوفی در این کار مهم نقش موثری داشت. در روز رژه انبوهی از رزمندگان حضور داشتند و عظمت حضورشان دو الی سه کیلومتر بود فکر کنم امام (ره) سه بار این رژه را دیده بودند و میخواستند این صحنهها تکرار شود.
خواهر کوچک حسنآقا از آخرین لحظات حضور برادر در خانه میگوید:
ساک کوچکش را از شب قبل آماده کرده بود برداشت، کت و شلوار پوشید و آماده رفتن شد. با چهار سال اختلاف سنی پشت سری او بودم و علاقه زیادی به هم داشتیم. مرا صدا کرد و با تأکید فراوان گفت که مواظب پدر و مادر باشم و به انها رسیدگی کنم. بعد در مورد ازدواج و انتخاب همسر برایم حرف زد و بر نمازخوان بودن و رزمنده بودن همسر آیندهام اصرار داشت. آن روزها که بعدها فهمیدیم روزهای شهادت برادرم بوده مادرم در خانه راه میرفت و کار میکرد اما خیلی بیتاب بود. انگار به او الهام شده بود که حسن آقا شهید شده و خبری هم از پیکرش نیست.
وصیتنامهاش هم مثل خودش متفاوت بود. هر بار که این تکه از وصیتنامهاش را میخوانم بیشتر متوجه وسعت روحش میشوم.
مادر حسن صوفی از اشتیاق پرواز فرزندش به شهادت میگوید: روز چهارم عید بود که شهادتش را فهمیدم دیگران زودتر میدانستند و چند روز به من نگفته بودند، ۱۴ سال چشم انتظارش بودم تا چیزی از او برگشت به اسم پیکر. مرتبه آخر که به جبهه رفت گفت: مادرجان من رفتم، خداحافظ، خودت را ناراحت نکن. هنوز هم دلم میسوزد که چرا آن موقع که گفت خداحافظ و توصیه کرد ناراحت نشو! از جنس فراق بود تا روز قیامت.
و سرانجام این فرمانده متفکر و شجاع در ۲۶ اسفندماه سال ۱۳۶۳ زمانی که فرماندهان و رزمندگان ایران قصد داشتند عملیات بدر را در جبهههای جنوب انجام دهند، دوشادوش بسیجیان و رزمندگان به مقابله با تانکهای دشمن که قصد پاتک به نیروها را داشتند بعد از ۱۹ ساعت درگیری رودررو در شرق دجله به مقام والای شهادت نائل آمد.
بازگشت پیکر حسن صوفی پس از ۱۴ سال به روایت جعفر اقلیما:
پیکر داییام خیلی غریب و مظلومانه بازگشت و حکایت جانسوزی دارد. اواسط شهریور ماه 77 یکی از دوستانم از تهران زنگ زد و گفت: تابوتی به نام حسن صوفی روی تریلرهایی که پیکر شهدا را حمل میکردند دیدم. من موضوع را به دایی بزرگم حاج حسین آقا خبر دادم. بعد پیگیر شدیم و صحت خبر مشخص شد. از او فقط یک پا برگشته بود. آن پا هم از روی شکل و نوع جوراب خاصی که میپوشید شناخته بودند. همان پا را کنار مزار برادران بهاردبیگی و خارج از شکل سازمانی قبور شهدا و کنار باغچه به خاک سپردند. چون گلزار شهدای همدان جا نداشت و فقط کنار مزار یکی از شهیدان بهادربیگی یک جا بود که همزمان دومین شهید خانواده بهادربیگی هم برگشت و دو برادر کنار هم قرار گرفتند و داییحسن هم کنار آن دو. او اینجا و در مکان دفن باقی مانده پیکر خویش باز هم گمنامی را برگزید.
الهام شهابی
انتهای پیام/89001/
منبع: فارس
کلیدواژه: شهيد حسن صوفي فرمانده بسيج همدان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۸۷۹۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هر جوان فلسطینی به قدر یک لشکر تاثیر دارد
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ الناز رحمت نژاد: قریب به یک قرن است مساله اشغال فلسطین و تشکیل دولت یهود، از مسائل مهم جهان اسلام است. علمای مسلمان، فراخور مسؤولیتشان و در موقعیتهای اجتماعی و سیاسی، نسبت به این مساله واکنش نشان دادهاند. علمای شیعه نیز از همان ابتدای اشغال فلسطین، از این مساله ابراز نگرانی کرده و با فلسطینیان هم دردی نشان دادهاند؛ و بر مبارزه با اشغالگران تا آزادی سرزمین فلسطین تاکید کردهاند. گرچه در طی دهههای اول تشکیل دولت صهیونیستی در خاک فلسطین، پیشگامان مبارزه با اشغالگری، کشورهای عرب همسایه فلسطین، مانند مصر و سوریه بودند، اما شکستهای پیاپی اعراب از اسراییل، بیشتر این کشورها را از دایره حمایت از مبارزان فلسطینی خارج کرد و در نهایت بیشتر آنان تن به سازش با رژیم صهیونیستی دادند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به رهبری امام خمینی (ره)، مبارزه با اشغالگری صهیونیستها و حمایت از فلسطین، به عنوان یک سیاست ثابت توسط مسؤولان جمهوری اسلامی اعلام و اتخاذ شد. اکنون سخن عالمان شیعه مبنی بر ضرورت مبارزه برای آزادی فلسطین، با ابزار قدرت و سیاست که به دست انقلابیون مسلمان افتاده بود، به گوش مسلمانان منطقه و مردم جهان میرسد .
بر هیچکس پوشیده نیست که انقلاب اسلامی ایران بر پایه مبانی دین مبین اسلام به وجود آمده است. بر همین اساس حمایت از منافع جهان اسلام به خصوص ملتهای مظلوم مسلمان از اولین شعارهایی بود که توسط امام خمینی (ره) بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران مطرح شد.
این در حالی بود که رژیم منحوس پهلوی جزو اولین دولتهای اسلامی بود که اسراییل این دولت جعلی را به رسمیت شناخته بود.
آرمان امام راحل جان تازه ای به پیکر انتفاضه دمید و ابتکار تعیین جمعه آخر ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس عامل ماندگاری مساله فلسطین شد.
پس از ارتحال حضرت امام (ره) علم این آرمان خواهی بر دوش خلف صالح او یعنی حضرت آیت الله خامنه ای (دام ظله العالی) قرار گرفت. گستره اطلاعات معظم له و اشراف ایشان بر مبانی فقهی، تاریخی و سیاسی مساله فلسطین هر کسی را به پای سخن ایشان میکشاند.
در فرصتی که دست داد بر اساس کتاب «مساله فلسطین از نگاه حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مدظله العالی)» نوشته سعید صلح میرزایی که توسط انتشارات انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده به بررسی و مرور نظرات و بیانات رهبر معظم انقلاب در مجامع عمومی و خطبههای نماز جمعه پیرامون مساله فلسطین طی سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۹۰ پرداختیم.
قسمت اول تا هجدهم فلسطین در بیانات رهبر انقلاب در پیوندهای زیر قابل مطالعه و بررسی هستند:
* «مساله فلسطین مساله عربی و اسلامی نیست، یک مساله انسانی است»
* «محو اسراییل با اراده و عزم ملتها ممکن است»
* «مصائب انسانی در مصیبت و قضیه فلسطین جمع است / اسراییل زیر تل ریگها دفن خواهد شد»
* «فلسطین قطعهای از خاک اسلامی است و وظیفه همه بازگرداندن آن است»
* «عامل قیام فلسطین خود فلسطینیها هستند»
* «ناقصبودن پیروزی ایران بدون نابودی اسرائیل»
* «اسراییل غده بدخیم سرطانی منطقه است»
* «فلسطین در مبارزه خود ملت ایران را الگو قرار داده است»
* «ایستادگی ایران و ادامه نهضت فلسطین توسط نسل سوم»
* «فلسطینیها چون از میهنشان دفاع میکنند در بیان غرب تروریستاند»
* «طراحی تحولات منفی در سطح بینالمللی در قالب ناتوی فرهنگی»
* «خبرگزاریهای معروف دنیا متعلق به صهیونیستها هستند»
* «جمهوری اسلامی مرکز مقاومت است / طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا؛ آن روی سکه افسانه نیل تا فرات»
* «آمریکا و تبدیل فلسطینیان به تروریست و اسراییل به مدافع»
* «اصل ماجرای فلسطین چیست؟»
* «ایران در عهد پهلوی خانه امن صهیونیستها بود»
* «اسراییل از ابتدای شکلگیری به حقوق فلسطینیان تجاوز کرده است / تاثیرات پیمان ننگین کمپ دیوید»
* «یک مقاومت جهانی علیه صهیونیسم پدید آمده است»
در ادامه، مشروح قسمت نوزدهم این پرونده را میخوانیم؛
قدرت ملت فلسطین در عین مظلومیت، و عجز صهیونیستهای غدار جبار
امروز ملت فلسطین در عین مظلومیت، قدرت صهیونیستهای غدار را که پشت سر آنها قدرت آمریکاست، به چالش کشیده و آنها را دچار عجز کرده است. امروز اسراییل احساس میکند که در مقابل مبارزان فلسطینی هیچ راه صحیح و منطقی در مقابلش نیست. این به خاطر ایستادگی آن ملت است؛ چون آن ملت ایستاده است. یک روز دشمن آنها از امروز ضعیفتر بود، اما توانست بر ملت فلسطین تسلط پیدا کند؛ چون مقاومت نبود. امروز دشمنشان صد برابر از آن روز قویتر است، اما در مقابل ملت فلسطین دچار ناتوانی است؛ چون این ملت امت اسلامی در هر نقطهای ایستاده و قیام کرده است. معنای ایستادگی که باشد، این است. امروز همین جمعیت فلسطینی مظلوم که روزانه دچار مصائب و قساوتهای رژیم صهیونیستی هستند، توانستهاند آن رژیم ظالم و ناحق را دچار اختلال کنند. امروز بسیاری از کشورهای عربی و همسایههای فلسطین، اگر موردتهاجم اسراییل نیستند، به برکت مقاومتی است که آن مردم امت اسلام و ملتهای عرب به خصوص همسایگان فلسطین حق بزرگی دارند. امروز دشمن اهداف خود را صریح بیان میکند. صریحا میگویند با بیداری اسلامی مخالفند و میخواهند آن را در هم بکوبند. صریحا میگویند که میخواهند نقشه خاورمیانه را عوض کنند. تغییر نقشه خاورمیانه به چه معناست؟ معنایش این است که صهیونیستهای ظالم عامل دست استکبار جهانی را همه کاره منطقه کنند و در این منطقه هیچ کشور و دولت و قدرت و ملتی نباشد که در پنجه استثمار صهیونیستها نباشد. امت اسلامی در مقابل این هدفها باید بایستد.
تهدید هر جوان فداکار فلسطینی به قدر یک لشکر
مبارزهای که امروز ملت فلسطین شروع کرده است، مبارزه یک ارتش با یک ارتش دیگر نیست تا ما بگوییم او چند دستگاه تانک دارد، این چند دستگاه تانک دارد؛ او بیشتر دارد یا این بیشتر دارد. مبارزه تنها و جسمها و جانهای افرادی است که از مرگ نمیترسند. هر جوان فداکاری که در مقابل رژیم اشغالگر قرار میگیرد، به قدر یک لشکر آنها را تهدید میکند. جواب این انسان را دیگر تانک و موشک و هواپیما و هلیکوپتر آپاچی نمیدهد. وقتی یک انسان ولو یک نفر از مرگ نترسید و خود را برای فداکاری در راه خدا و در راه وظیفه آماده کرد، برای دنیاداران بی انصاف بزرگترین خطر میشود. لذا شما دیدید در مقابل این جوانان شهادت طلب، آمریکاییها در بالاترین سطح، صریحا موضع گیری کردند. من می گویم این موضع گیریها فایدهای ندارد. این شهادت طلبی از روی احساسات نیست؛ از روی اعتقاد به اسلام و روز قیامت و ایمان به زندگی بعد از مرگ است. هرجا اسلام به معنای حقیقی خود وجود داشته باشد، این خطر علیه استکبار وجود دارد. استکبار برای تسلط بر فلسطین مجبور است با اسلام مبارزه کند. مبارزه با اسلام، یعنی مبارزه با دنیای اسلام و این مبارزه به جایی نخواهد رسید.
قدرت اسراییل، ناشی از عدم اتحاد مسلمین
مسلمانان بر فراز همه شعارهای خود چه شعار قومیت، چه شعار مذاهب اختصاصی خودشان، چه شعارهای مربوط به سیاستهای خودشان باید شعار وحدت و یکپارچگی امت اسلامی را قرار دهند. امروز برای آنها یکی ازکار آمدترین شعارها این است. میدانیم که استعمار و استکبار و دست قدرتهای بیگانه همیشه سعی کرده است با انواع و اقسام حیلهها این وحدت را درهم بشکند؛ که یکی از خبیثترین حیلهها، حیله غصب سرزمین فلسطین و کاشتن شجره خبیثه صهیونیسم در سرزمین اسلامی فلسطین یعنی در قلب ملتهای مسلمان و کشورهای اسلامی بوده است. اگر ما امروز وحدت میداشتیم و اگر به معنویت اسلام تکیه میکردیم، دشمن نمیتوانست با این وضوح ملت فلسطین را در خانه خودش این گونه مورد شکنجه و فشار و تعقیب و آزار قرار دهد.
قضایای فلسطین دل هر انسان غیرتمندی را ولو زیاد تدین هم نداشته باشد، خون میکند و راحت و آرام را از او میگیرد. کیست که منظره حمل پر احساس کودک یکی دو سالهای را که کشته شده است، ببیند و بتواند راحت بخوابد؟ کیست که محاصره مردم را در خانهها و کوچهها و خیابانها و شهرهایی که متعلق به آنهاست و زمینی که استخوان اجداد آنها قرنهاست در آن دفن است، ببیند و متاثر نشود؟ امروز مردم بیت المقدس و الخلیل و غزه و بقیه مناطق و سرزمین مغصوب را محبوس کردهاند؛ آنها را در خانه خودشان می کشند؛ در خانه خودشان پدران و مادران را به داغ فرزندانشان مینشانند؛ به آنها گرسنگی میدهند و آنها را محاصره اقتصادی میکنند. اگر امت اسلامی متحد بود، مگر چنین چیزی ممکن بود؟ امروز هم واجبترین فرایض ما ملتها و دولتهای مسلمان این است که در این قضیه با هم وحدت کلمه پیدا کنیم.
شدت عمل دشمن؛ نشانه ضعف و بی تدبیری
شدت عمل دشمن غالبا نشانه ضعف و بی تدبیری اوست. به صحنه فلسطین و به ویژه غزه بنگرید. حرکات بی رحمانه و دژخیمانه دشمن در غزه که نظیر آن درتاریخ ظلمهای بشری کمتر دیده شده است، نشانه ضعف او در فائق آمدن بر اراده مستحکم آن مردان و زنان و جوانان و کودکانی است که با دست خالی، در برابر رژیم غاصب و پشتیبانش یعنی ابرقدرت آمریکا ایستاده و خواسته آنها را که رویگردانی از دولت حماس است زیر پای خود افکندهاند.
پیروز نهایی در این کارزار حق و باطل، جز حق نیست و این ملت مظلوم وصبور فلسطین است که سرانجام بر دشمن پیروز خواهد شد. همین امروز هم علاوه بر ناکامی در شکستن مقاومت فلسطینیان، در عرصه سیاسی با دروغ درآمدن داعیههای آزادی طلبی و دموکراسی خواهی و شعار حقوق بشر، شکست سختی بر آبروی رژیم آمریکا و بیشتر رژیمهای اروپایی وارد آمده است که به این زودی قابل جبران نخواهد بود. رژیم بی آبروی صهیونیستی از همیشه روسیاهتر و برخی رژیمهای عربی نیز در این امتحان عجیب، بازنده تتمه آبروی نداشته خودند.
کد خبر 6087631 الناز رحمت نژاد