خاطرات «عمرو موسی» در ایران
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۳۹۰۸۷۶
این کتاب که خاطرات «عمرو موسی»، «چهره سرشناس دیپلماتیک جهان عرب» است در ۴۱۰ صفحه و با قیمت ۸۰ هزار تومان با طرح جلدی از معصومه میرزایی، توسط انتشارات آرادمان منتشر شده است.
در معرفی ناشر از کتاب «عمرو موسی؛ سالهای دیپلماتیک» آمده است: "عمرو موسی، وزیر خارجه پیشین مصر و دبیرکل سابق اتحادیه عرب در سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حال برگردان فارسی این مجموعه خاطرات، به قلم خالد ابوبکر و با ترجمه سمیه رعیت، مترجم و روزنامهنگار سیاست خارجی، توسط انتشارات آرادمان و با اطلاع شخص عمرو موسی، منتشر شده است.
۲۴۱۲۴۱
کد خبر 1435535منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: عمرو موسی بازار کتاب معرفی کتاب عمرو موسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۹۰۸۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مجموعه شعر «گورکن» منتشر شد
به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه شعر «گورکن» سروده مجید آزارش به تازگی توسط نشر نزدیکتر منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب شامل ۴۷ شعر در قالب غزل است.
مجید آزارش شاعر سمنانی در این کتاب شعرهایی در قالب کلاسیک شعر فارسی با نیم نگاهی به سنتهای ادبی در تاریخ زبان فارسی سروده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
عمریست آسمان تو باران نداشته
تقویم تو بهار و زمستان نداشته
رود تو عاشقانه به دریا نریخته
راهی به سمت کوه و بیابان نداشته
سوی کسی که لایق آئینه بودن است
چشمان تو نگاه درخشان نداشته
گیسو به دست باد ندادهست لحظهای
نظم تو حال و روز پریشان نداشته
حالا نگاه میکند از بندرش به تو
آن قایقی که فرصت طوفان نداشته
خوشبخت من، که خانهی مهماننواز تو
از دور واضح است که مهمان نداشته...
در ابتدای نامه نوشتم هوالحبیب
عشقت هرآنچه داشته، پایان نداشته
***
چشمم برای دیدنت سویی ندارد
تالار چشمم طاق ابرویی ندارد
من قهرمانت نیستم بین حریفان
چون کودکی که زور بازویی ندارد
آه از کلافی که برائت قیمتی نیست
بین خریداران تو رویی ندارد
بیچاره من! بیچاره هر کوهی که پیشت
صد بوته از آویشنش بویی ندارد
باید چگونه سمت این دریا بیاید؟
پیغمبری که سحر و جادویی ندارد
دست از سر گلهای صحرایی کشیده
زنبور سربازی که کندویی ندارد
سهراب مغلوب مرا باید رها کرد
تقدیر دیگر نوشدارویی ندارد
این کتاب با ۴۷ صفحه و شمارگان ۳۰۰ نسخه عرضه شده است.
کد خبر 6085139 فاطمه میرزا جعفری