امریکای تنها
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۰۱۱۱۷
از زمانی که قطعنامههای تحریمی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران با رأی مثبت تمامی 15 عضو به تصویب میرسید تا اکنون که امریکا نمیتواند حتی یک عضو شورا را برای بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران با خود همراه کند، فقط یک دهه میگذرد. در این مدت، هم ایالات متحده امریکا تنها مانده و هم جمهوری اسلامی ایران متحدانی یافته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بحث بر سر تمدید محدودیتهای تسلیحاتی ایران در شورای امنیت یا بحث بر سر بازگردادن تحریمهای پیشین سازمان ملل علیه ایران موسوم به مکانیسم ماشه، فرصت مناسبی بود تا میزان انزوای دو کشور ایران و امریکا به محک گذاشته شود.
امریکاییهای خارج شده از توافق هستهای 2015 با ایران - برجام - مدعی بوده و هستند که انقضای محدودیتهای تسلیحاتی ایران در روز 17 اکتبر 2020، فاجعهای برای صلح و امنیت منطقه و جهان است و باید پیش از اینکه دیر شود، این محدودیتها برای مدت زمان طولانی، تمدید شود. به همین دلیل نیز دولت دونالد ترامپ پیشنویس قطعنامهای را برای تصویب در اختیار شورای امنیت سازمان ملل قرار داد، نهادی که برخی نزدیکترین متحدان امریکا در آن حضور دارند. با این حال، حتی پس از تعدیل اساسی در پیشنویس اولیه، شورای امنیت سازمان ملل از تصویب درخواست امریکا سر باز زد، تا جایی که به دلیل خودداری هفت عضو دیگر شورای امنیت - علاوه بر امریکا و دومینیکن - تعداد آرای لازم برای به رأی گذاشتن پیشنویس پیشنهادی واشنگتن محقق نشد و روسیه و چین نیز به استفاده از حق وتوی خود در مخالفت با آن وادار نشدند. با این حال، دولت ترامپ از تلاش برای اثبات انزوای خود صرفنظر نکرد و گام بعدی را با توسل به قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل با هدف بازگرداندن تحریمهای لغو شده این نهاد در پی اجرای برجام، برداشت. به همین منظور، امریکاییها اعلام کردند اگر شورای امنیت ظرف 30 روز اقدامی در جهت فعال کردن قطعنامه شورای امنیت برای بازگرداندن تحریمهای ایران انجام ندهد، این تحریمها به شکل خودکار بازگردانده خواهند شد.
با این حال، تمامی اعضای شورای امنیت - به استثنای امریکا - در نامههایی به ریاست شورا اعلام کردند که امریکا به دلیل خروج از برجام، حق فعال کردن مکانیسم حل اختلافات و در نهایت، درخواست برای بازگرداندن تحریمهای ایران را ندارد و هر اقدامی از سوی امریکا در این راستا، عملی فاقد مشروعیت بینالمللی و غیرقانونی خواهد بود. دبیرکل سازمان ملل نیز اعلام کرد به دلیل «عدم اجماع» در شورای امنیت، اقداماتی از جمله تشکیل کمیته نظارت بر تحریمهای ایران تشکیل نخواهد داد. این اجماع جهانی علیه یکجانبهگرایی امریکا در شورای امنیت موجب شد دولت ترامپ، بار دیگر به ابزار اعمال تحریمهای ثانویه با هدف تهدید کشورها برای تجارت با ایران متوسل شود؛ اقدامی که از ناتوانی واشنگتن در پیشبرد اهداف خود از طریق قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران حکایت دارد.
به هر حال اکنون رویکرد یکجانبهگرایانه و قلدرمآبانه امریکاییها به همراه دیپلماسی حساب شده و سنجیده ایران، سبب شده است که ایالات متحده جز تعداد بسیار معدود همراه در منطقه خاورمیانه، کشوری را در کنار خود نداشته باشد. در حالی که اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان به همراه نهادهای مهمی همچون سازمان ملل و اتحادیه اروپا، حامی جمهوری اسلامی باشند. البته شاید حمایتهای سیاسی - دیپلماتیکی جامعه جهانی از ایران نتواند نقشی در کاهش فشارهای اقتصادی امریکا بر جمهوری اسلامی ایفا کند، با این حال، انزوای جهانی امریکا بر سر «موضوع ایران»، قدرت نرم ایالات متحده را به چالش میکشد و در آینده بر قدرت سخت این «ابرقدرت تنها» نیز تأثیر گستردهای برجای خواهد گذاشت.
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: شورای امنیت سازمان ملل سازمان ملل علیه ایران بازگرداندن تحریم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۰۱۱۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران بزرگ و قدرتمند نمیخواهد وارد جنگ با اسرائیل شود؟
فرارو- غسان شربل، مدیر مسئول روزنامه الشرق الاوسط
به گزارش فرارو به نقل از الشرق االاوسط، خطرناکترین نکته در مورد شعلههایی که امروز خاورمیانه را فرا گرفته، آن است که بازیگران قدرتمند توانایی راه اندازی و به راه انداختن یک جنگ را دارند، اما توانایی پایان دادن به آن با یک ضربه ناک اوت یا یک توافق قابل دوام را ندارند. گستردگی بحران نشان میدهد که آرامبخشها بی فایده هستند. آنها پیشتر آزمایش شده اند و صرفا جنگهای شدیدتری را به همراه داشته اند.
راه حلهای واقعی مستلزم تصمیمات دردناک و غیرمحبوب هستند که به نظر میرسد طرفین قادر به اتخاذ آن نیستند. بنابراین، به نظر میرسد که منطقه در یک تله خطرناک و درگیری آشکار صرفنظر از شدت آن گرفتار شده است. مردم خاورمیانه شاهد وقوع تحولات دردناک هستند. ایالات متحده نیازی به نشان دادن قدرت خود ندارد. در میانه فروپاشی در خاورمیانه نقش روسیه محدود به نظر میرسد و چین بسیار دور است. هیچ کس برای جایگاه آمریکا در صندلی راننده رقابت نمیکند. آمریکا نیروی بزرگی است که نباید با آن دشمنی کرد. این یک منبع نگرانی به درجات مختلف برای متحدان و دشمنان آن کشور است.
در پی عملیات طوفان الاقصی آمریکا ناوگان خود را به منطقه اعزام کرد تا از سرایت جنگ و تبعات آن جلوگیری کند. امریکا در این زمینه موفق بود، اما نتوانست جلوی منازعات پس از آن در دریای سرخ و جنوب لبنان را بگیرد. هم چنین، امریکا نتوانست پهپادهای پرتاب شده توسط یگانهای حشد الشعبی در عراق یا پیامهای ارسال شده در سراسر جولان را متوقف کند.
همانند سایر نقاط جهان در خاورمیانه نیز نمیتوان ماشین نظامی آمریکا را نادیده گرفت و آن ماشین توانایی فوق العادهای در پیشگیری و بازدارندگی دارد. شاید آمریکا نتوانست تهران را از اقدام تلافی جویانه در پاسخ به حمله اسرائیل به کنسولگری آن کشور در دمشق بازدارد، اما موفق شد از وارد آمدن ضربهای شدید بر اسرائیل توسط موشکها و پهپادهای ایرانی جلوگیری کند.
ایران زمان حمله خود را اعلام کرد و موافقت کرد که حمله سبک باشد. ایالات متحده مانع از وارد شدن ضربات بزرگ به دو طرف شد، اما موفق نشد از تبادل پیامهای داغ توسط دو طرف علیه یکدیگر جلوگیری کند.
روسیه درگیر جنگ خود در اوکراین است. چین محاسبات پیچیده و بلند مدتی دارد. این کشور یک چشم اش به اقتصاد و چشم دیگرش به تایوان است و برای دوئل با امریکا عجلهای ندارد.
بنابراین، ساکنان خاورمیانه خود را با یک سایه بزرگ مواجه میبینند: امریکا. با این وجود، ایالات متحده نیز در مورد ماهیت درگیری در خاورمیانه ضعیف است. با توجه به اینکه لابی اسرائیل عمیقا در نهادهای امریکا نفوذ کرده هر زمان که موضوع به تاسیس کشور فلسطین نزیک میشود نزاع در کنگره بالا میگیرد.
بنیامین نتانیاهو هرگز در سرپیچی از روسای جمهور قبلی آمریکا تردیدی به خود راه نداده است. او در سرپیچی از خواست بایدن رئیس جمهور فعلی امریکا نیز همان خط مشی پیشین را در پیش گرفته است. او میبالد که اسرائیل توسط کاخ سفید اداره نشود و ارتش اسرائیل که همیشه به زرادخانه مملو از تسلیحات آمریکایی خود متکی است، یک گروه شبه نظامی وابسته به امریکا نباشد که قوانین تعامل و خطوط قرمز آن توسط واشنگتن تحمیل شود.
ایران کشوری بزرگ و قدرتمند در منطقه است و تجربه نظامی بالایی دارد. ایران در بسیاری از کشورهای منطقه دارای نفوذ است و ویژگیهای برخی از مناطق خاورمیانه را تغییر داده است. ایران میتواند در چهار کشور عربی که سالها در حال اداره و تصمیم گیری در مورد انتخابهای آنها بوده است به بسیج نیرو بپردازد. ایران میتواند از چند جبهه به اسرائیل نزدیک شود. نیروهای نیابتی ایران میتوانند در جنگهای طولانی و کم شدت شرکت کنند. اما این ایران قدرتمند نمیخواهد وارد یک جنگ مستقیم تمام عیار با اسرائیل شود چرا که میداند در صورت وقوع چنین درگیریای ایالات متحده در حاشیه باقی نخواهد ماند. آزار و اذیت امریکا رویه چندین دههای اتخاذ شده از سوی ایران بوده، اما ایران میداند که نباید وارد جنگ مستقیم با امریکا شود و این موضوع اصولا قابل بحث نیست.
اسرائیل دارای زرادخانه نظامی است. ارتش آن کشور مرتکب قتل عام شده است قتل عامی که در جهان از جنگ جهانی دوم به این سو بی سابقه بوده است. جنگندههای اسرائیلی در سراسر آسمان خاورمیانه بیداد میکنند. ایران با شلیک موشک به تاسیسات هستهای اسرائیل نزدیک شد و اسرائیل در پاسخ اقدامی انجام داد. غرب از جنایات اسرائیل انتقاد میکند، اما نمیتواند آن رژیم را رها کند.
اسرائیل همزمان ضعیف است. انبوهی از اجساد در غزه اعتقاد جهانیان را در مورد نیاز به ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی عمیقتر کرده است. آمریکا تسلیحات، مهمات و میلیاردها دلار را به رگهای اسرائیل پمپاژ کرده، اما نمیتواند در مورد مناقشه فلسطین و اسرائیل به نفع خود تصمیم بگیرد. فلسطینیان کشته میشوند و اسرائیل در حال فرار از لحظه حقیقت است، اما نمیتواند برای همیشه فرار کند.
حماس قوی است. آن گروه در جریان وقایع ۷ اکتبر به اسرائیل ضربه بی سابقهای وارد ساخت و مسئله فلسطین را دوباره در دستورکار جهان قرار داد. حماس قوی است، اما هزینه اقدامات آن گروه بالا بوده و چشم انداز پیش روی آن نیز شفاف به نظر نمیرسد. کارت بازی گروگانها در دست حماس کافی نیست و نجات رفح نیز دور به نظر میرسد. علاوه بر این، ایجاد یک کشور فلسطینی در گرو برسمیت شناختن یک کشور اسرائیلی و ارائه تضمینهای بین المللی بیشتر به آن رژیم است.
حزب الله قوی است. آن گروه پس از طوفان الاقصی حماس کارزاری را برای آزار و اذیت اسرائیل راه اندازی کرد، اما از شرکت در یک درگیری تمام عیار با اسرائیل نیز خودداری ورزیده است. حزب الله دارای زرادخانه پیشرفتهای است که میتواند به ارتش، موسسات و اقتصاد اسرائیل آسیب برساند. با این وجود، حزب الله نیز ضعفهایی دارد. اکثریت لبنانیها خواهان جنگ تمام عیار با اسرائیل نیستند. لبنان محاصره شده نمیتواند در برابر ویرانیهای گسترده در بیروت مشابه ویرانیهایی که در غزه دیده میشود مقاومت کند.
انتظار "آنتونیو گوترش" دبیر کل سازمان ملل بی فایده است. کلیدها در دستان آمریکای قوی و همزمان ضعیف نهفته است که در ماههای پیش رو انتخاباتی را برگزار خواهد کرد. آیا آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه امریکا میتواند فرمولی برای خاموش کردن شعلهها و هموار کردن راه برای راه حل ارائه دهد؟ آیا او میتواند تار و پودی ببافد که در آن سود، ضرر و ضمانت تقسیم شده و حد و مرز نقشها و زرادخانهها در منطقه ترسیم شود؟