از شمار دو چشم یک تن کم
تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۰۱۹۴۲
چند روزی است که صدیق مکرم و هم مباحثهای معظم، آیت ا… آقای سید هاشم هاشمی گلپایگانی رخ در نقاب خاک کشیده و به ملاء اعلی پیوسته است. ایشان فرزند آیت ا… سید محمد هاشمی و نواده فقیه و عارف بلند آوازه آیت ا… العظمی سید جمالالدین هاشمی گلپایگانی است.
پدر ایشان از عالمان نجف اشرف بود و از بزرگترین و شناختهشدهترین ادبا و شاعران نجف و عراق؛ و جدشان از شاگردان دوره اول نابغه بزرگ اصول و فقه، مرحوم نائینی بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
معروف چنین است که این سید جمالالدین بود که حوزه درسی مرحوم نائینی را به راه انداخت. داستان اجمالاً چنین است که سید جمال به مدت ده سال از جمله شاگردان صاحب کفایه بود. پس از فوت ایشان به دنبال استاد مبرّزی میگردد تا در محضرش زانو زند و علم فراگیرد. مرحوم شیخ محمد تقی شیرازی را که در آن ایام در سامراء بود، معرفی میکنند و بدانجا میرود؛ اما درس شیخ محمد تقی برایش قانع کننده نبود و لذا به نجف بازمیگردد و تصادفاً در درس مرحوم نائینی که تنها برای دو نفر درس میگفته، حاضر میشود و بدین ترتیب گمشده خویش را مییابد و از دوستانش که عموماً از طلاب فاضل آن ایام بودهاند، دعوت میکند که در درس نائینی حاضر شوند. و این به نقطه عطف زندگانی علمی مرحوم نائینی تبدیل میشود و او را به مهمترین استاد فقه و اصول، و خاصه اصول، پس از حضرات صاحب کفایه و صاحب عروه تبدیل میکند. با توجه به موقعیت شکننده مرحوم نائینی پس از داستان مشروطه و اعدام شیخ فضلا…، حوزه گرم درسی او عملاً به تجدید حیات حوزوی و اجتماعی منجر میشود.
واقعیت این است که در نظام حوزوی بعضاً به همان مقدار که استاد موجب رشد و شکوفایی طلاب میشود، شاگردان نیز به خلاقیت علمی و اجتهادی استاد کمک میکنند و در کنار آن موجب تقویت موقعیت حوزوی و اجتماعی او میشوند. احتمالاً به همین دلائل بود که نائینی علاقه ویژهای به شاگردش سید جمالالدین داشت؛ اگرچه برجستگیهای اخلاقی و معنوی شاگرد را در این میان سهمی بود.
مرحوم سید هاشم به واقع وارث این هر دو بود. در ادبیات و شعر عربی ممتاز و به واقع کمنظیر بود و همچنین در صفای باطن و بیاعتنایی به دنیا و فرار از قیل و قال و شهرت و شهرتطلبی. در ادبیّت و فقه و اصول و علم رجال از جمله برجستهترینها بود، اما بدون کمترین ادّعا و ریاستطلبی. چنانکه از آثارش برمیآید از جوانی به مطالعه و تحقیق اشتغال داشت ولی هیچگاه آن را وسیلهای برای تفاخر و شهرتطلبی قرار نداد. او از بازماندگان سلف صالحی بود که در روزگار ما میراثدارانش اندک و بلکه بسیار اندک شدهاند.
یکبار یکی از دوستان میگفت که روزی در مجلس ادیب بزرگ، مرحوم شیخ سلمان خاقانی شعری را که سروده بود، قرائت کرد. شعر او شیخ سلمان را به تعجب واداشت و گفت «اشعر من ابیه» و اینکه شعر او برتر از اشعار پدرش میباشد و او را جایزه گرانبهایی بخشید. البته این داستان به بیش از سه دهه پیشتر بازمیگردد که تازه به ایران وارد شده بود.
مدتها افتخار هم مباحثهای بودن با ایشان را داشتم و آنچه گفته آمد شهادتی است بر آنچه را که در طول این مدت نسبتاً طولانی مشاهده کرده و یافته بودم. فردی عالم و در عین حال بسیار متواضع و برخوردار از ملکات روحی و سجایای اخلاقی. تسلط ایشان به فقه و اصول به مراتب بیش از نگارنده بود، اما پیوسته میگفت از مباحثه با شما لذت میبرم و استفاده میکنم. این مباحثه در ایام تعطیل آخر هفته و نیز در ایام ماه مبارک رمضان و بعضاً در تعطیلات تابستانی بود و عموماً تا دو ساعت ادامه داشت و تا هنگامی که شدت بیماری او را فرسوده کرد و سخن گفتناش دچار اختلال کلی شد، ادامه یافت. در این اواخر مباحثه با کمک فرزند رشید ایشان آقای سید مهدی انجام میشد که سخنان پدر را میفهمید و بازگو میکرد. علم دوستی او به گونهای بود که هر نوع مباحثهای و حتی در هنگامی که سخت بیمار بود، شکفتگی و انبساط خاطرش را موجب میشد.
مرحوم سید هاشم متولد نجف بود و از ایام نوجوانی به درسهای حوزوی روی آورد. استفاده عمده او از درس آیت الله العظمی سیستانی بود و دیدگاههای فقهی و اصولیاش عمیقاً متأثر بود از مبانی استاد. دروس ایشان را مینوشت و ضبط میکرد؛ و جهت تنظیم نهایی تقریرات، مکرر به آنچه توسط ضبط صوت ضبط شده بود، مراجعه میکرد و لذا تقریرات فقهی و اصولی ایشان دقیق و کامل است و بخوبی نظرات استاد را که بعضاً تازه و بدیع و در عین حال دیریاب است، توضیح میدهد. کیفیت بیان مطالب، چنانکه خود ایشان میگفت، از خود او است و این مهم را به بهترین صورت به انجام رسانید. دلیل اصلی تسلط وی به ادبیات و عربی بود. در نتیجه تقریرات ایشان روشن و فاقد پیچیدگی است.آنگونه که آقای هاشمی میگفت بیان آیتا… سیستانی معقّد و دیریاب بوده است و لذا شاگردان ایشان محدود و معدود بودهاند. مضافاً که دروس ایشان، چه در فقه و چه در اصول و خاصه در اصول، متأثر است از مجموعه دانستنیهای متنوع و در عین حال مرتبط با مباحث مطروحه؛ و این سخن به خوبی از تقریرات برمیآید و شاید بهترین نمونه کتاب «تعارض الادله و اختلاف الحدیث» باشد.
آیتا… سیستانی در باب اخبار علاجیه و اینکه امامان در چه مواردی تقیه میکردهاند، نظرات بدیعی دارند. عموماً میپندارند که تقیه صرفاً از حاکم بوده است و ایشان با ذکر نمونههای متعدد نشان میدهند که این جریان در مورد قضات و مفتیان و فقها و حتی توده مردم هم وجود داشته و نمونهها را ذکر کرده و توضیح میدهند. در نهایت در باب تقیّه به نظریه «السوق الی الکمال» میرسند که بیان پیچیدهای دارد و چنانکه سید هاشم میگفت این نظر را احتمالاً از مرحوم میرزا مهدی اصفهانی گرفتهاند. این نظریه اعمّ از آنکه از آقای سیستانی باشد و یا از مرحوم میرزا مهدی، نظریه جدیدی است و به واقع قابل تأمل و در مواردی میتواند راهگشا باشد.
میرزا مهدی از شاگردان مبرز مرحوم نائینی است که به مشهد میرود و حلقه درس فقه و اصول وی از مهمترینها در این شهر بوده و آیت ا… سیستانی در ایام جوانی و قبل از عزیمت به قم و نجف مدت کوتاهی در درس ایشان حاضر میشده است. شهرت مرحوم میرزا به دلیل «مکتب تفکیک» است، اما بههرحال او یکی از فقها و اصولیان نامآور دوران شکوفایی علمی مشهد بوده است.
نکته جالب در بحث آقای سیستانی این است که ایشان در مورد تعارض قوانین نیز صحبت میکند و اینکه حقوقدانها چگونه این موارد را حل و فصل میکنند که در جای خود مسئلهای ابتکاری است و در مواردی به نظریات جدید همچون «یادگیری شرطی» و «حساب احتمالات» هم میپردازند. مرحوم هاشمی گذشته از آنکه این همه را به خوبی تقریر و تحریر کرده، مدارک آنها را یافته و بدانها ارجاع داده است و این وظیفه طاقتفرسایی بوده است.
علت این است که استاد اولاً کثیرالمطالعه بوده، و ثانیاً به دلیل حافظه نیرومند از مجموع مطالبی را که خوانده به مناسبت استفاده میکرده است و این منابع عموماً در دسترس قرار نداشته است. سید هاشم میگفت تقریباً هر کتاب جدیدی که به نجف میآمد، آیتا… سیستانی به امانت میگرفت و در طی یک یا دو هفته آن را میخواند و امانت را باز میگرداند. این بدین معنی است که بسیاری از منابع در دسترس نبوده است.
ایشان مدتی هم در درس آیتا… خویی شرکت میکند. علیرغم کوتاهی این حضور اما به خوبی با مبانی به ویژه مبانی اصولی و رجالی ایشان آشنا بود و تفاوت مبانی ایشان و آیتا… سیستانی را به دقت میشناخت و اینکه این تفاوتها چگونه در نیل به فتوا، موثر بوده است. آیتا… خویی را نابغهای بزرگ میدانست و اینکه میراث فقهی و اصولی ایشان مهمترین منبع برای فقه و اصول شیعه است و بعضاً میگفت نقش ایشان همچون شیخ طوسی است. پس از شیخ طوسی تا مدتها فقها در همان چارچوبی حرکت میکردند و توسط شیخ ریلگذاری شده بود.آثار مختلف و فراوانی از آن مرحوم برجای مانده است. بعضی تألیف است و بعضی تقریرات است و برخی ترجمه. احتمالاً مهمترین کتاب تألیفی ایشان دو کتاب «خلاصه الاصول» و «اضواء علی علمی الدرایه و الرجال» باشد که هر دو در نوع خود کمنظیر است. کتاب نخست، یک دوره کامل اصول است برحسب ترتیب کتاب کفایه الاصول که با بیانی روان و در عین حال دقیق مباحث مختلف اصولی را تشریح کرده و اخیراً منتشر شده است.
کتاب دوم متضمن آراء فقهای معاصر است در زمینه علم رجال و درایه. ایشان کوشیده آراء بزرگان پس از مرحوم آیتا… خویی را جمعآوری و دستهبندی کند. از آیتا… سیستانی گرفته تا آیتا… شبیری زنجانی. این کتاب مدتی است منتشر شده و گویا در حوزه نجف به عنوان کتاب درسی تدریس میشود.
به جز این دو، ایشان را کتابهای دیگری هم هست که از جمله آنها «الحداثه و الفکر اسلامی» است که از نوشتن نام خود به عنوان مولف امنتاع کرد و به «باحث اسلامی» اکتفاء نمود. او نمیخواست نامش ذکر شود و ظاهراً ذکر نام مولف را در تعارض با نیت خیری میدانست که براساس آن کتاب را تألیف کرده بود. و یا کتاب کوچک «لمحات من معالم مدرسه الشیخ الانصاری».
اما در مورد تقریرات،گویا ایشان تمامی درسهای القاء شده توسط آیتا… سیستانی را در فقه و اصول نوشته، اما از این مجموعه بخشی از آن منتشر شده است که مشتمل است بر «تقریرات فی علم الاصول» در سه جلد که از ابتدا تا مقدمه واجب را شامل میشود و «تعارض الادله و اختلاف الحدیث» در دو جلد. از جمله تقریرات فقهی کتاب «رساله فی الربا» به چاپ رسیده و بقیه مباحث فقهی هنوز منتشر نشده است. برای نمونه ما مدتی از روی دستنوشتههای ایشان، بحث صلوه آیتا… سیستانی را مباحثه میکردیم.
به احتمال فراوان درسهای آیتا… خویی را در آن دورانی که به درس ایشان میرفته، نوشته است، اما هیچگاه در این مورد صحبت نشد. مباحثه ما در آنجا که به مباحث فقهی آیتا… خویی مربوط میشد نه از روی دستنویسهای ایشان، بلکه با توجه به کتاب «مبانی منهاج الصالحین» اثر آیتا… حاج سید تقی طباطبایی قمی بود. ایشان پس از ورود به قم در درس حضرات آیات وحید خراسانی و مرحوم میرزا جواد آقا تبریزی حاضر میشده و مطمئن هستم که دروس فقه حضرت آقای وحید را مینوشته است، چرا که به مناسبت بحث «اخذ اجرت بر انجام عمل واجب» دستنوشتههای درس ایشان مورد مباحثه قرار گرفت که الحق شامل و کامل و دقیق بحث فرموده بودند.
در کنار این همه به ترجمه هم اشتغال داشت، خصوصاً در سالهای نخستین ورود به ایران. ترجمههایی که به گفته برخی از متن اصلی بهتر و شیواتر است. از استاد مطهری گرفته تا استاد مصباح یزدی. تسلط کامل ایشان به ادبیات عرب، اعم از کلاسیک و مدرن، به همراه وسواس و دقت علمی و نیز تسلط بر مباحث مختلف اسلامی، این ترجمهها را این چنین ممتاز و برجسته ساخته بود.
مرحوم سید هاشم را اشعار فراوانی بود و اصولاً شعرشناس بود. در طی سالهای اخیر هنگامی که به نجف میرفت ادبا و شعرای موجود در نجف که او را میشناختند به نزدش میرفتند و اشعارشان را قرائت میکردند تا ایرادهایش را بگوید. حداقل یک مورد آن را من خود شاهد بودم که البته این داستان در قم و در منزل ایشان اتفاق افتاد.
او را ارادتی بیشائبه به ساحت ائمه اطهار و خاندان پیامبر بود و اشعار متعددی درباره فضائل و مناقب و بعضاً مصائب آنان سروده بود. بخشی از این اشعار تحت عنوان «انوار الولاء» مدتها پیش منتشر شد.
مناسب است به بخشی از سجایای اخلاقی و معنوی ایشان نیز اشارت شود. ایشان پیشنویس «کتاب الصلوه» مرحوم سید جمالالدین را در اختیار داشت. ظاهراً مولف فرصت نیافته بود تا متن را تصحیح و تنقیح کند. فرزند ایشان سید محمد متن به یادگار مانده را بازنویس کرده بود و سید هاشم با زحمت فراوان این دو متن را مقایسه و ویرایش کرده بود، اما این صرفاً ویرایش در معنای مصطلح آن نبود، نوعی بازنویس بود و این وظیفهای است بسیار دشوار. بدین معنی که با رعایت کامل مبانی، مباحث مطروحه دوباره تدوین و تحریر شود. بعضاً میگفت که مرحوم جدّ به هر حال ایرانی و متولد ایران بود و قلم عربی ایشان اشکالاتی داشت و او این همه را تدارک و جبران کرده بود و به گفته یکی از برادران ایشان، کتاب به عنوانی اثر خود مرحوم سید هاشم بود.پس از آنکه حروفچینی و تصحیح ان به پایان رسید و میبایست عنوان کتاب و مولف آن تعیین شود، او مدتها در این اندیشه بود که کتاب را به نام جدّ منتشر سازد و یا به عنوان تقریرات مرحوم نائینی، که توسط سید جمالالدین نوشته شده است، و اینکه بزرگان خانواده خود ایشان و بازماندگان مرحوم نائینی که آنان را نسبتی سببی بود، در جریان باشند و موجب آزردگی کسی فراهم نشود.
این جریان مدتی به طول انجامید و ناشر خواهان تعیین تکلیف بود. کموبیش افرادی از این دو خانواده شریف از موضوع مطلع شدند و این مسئله بر نگرانی سید هاشم میافزود. بالاخره به نگارنده گفت نظر شما چیست؟ گفته شد در اینکه سید جمالالدین شاگرد ممتاز مرحوم نائینی بوده سخنی نیست و طبیعتاً تحت تأثیر مبانی او است، اما کیفیت پردازش کتاب و تبویب و کیفیت مباحث نشان دهنده آن است که اصولاً کتاب تألیف است و نه تقریرات و پس از صحبتهای فراوان افراد مختلف قانع شد که کتاب به عنوان تألیف منتشر شود.
نمونه دیگر داستان ملاقات وی است با آیتا… سیستانی. ایشان قبل از ابتلای به بیماری، مکرر به نجف میرفت و معمولاً خدمت استاد میرسید. پس از بیماری هم که مجبور بود با صندلی چرخدار حرکت کند هم چندباری به نجف مشرف شد. پس از بازگشت یکی از این سفرها، از وی پرسیدم به ملاقات استاد رفتید؟ گفت: خیر، بدین دلیل که مطمئن هستم هنگامی که ایشان مرا با این وضعیت ببینند، متأثّر میشوند و جهت جلوگیری از این ناراحتی به دیدن نرفتم. البته فرزند عالم ایشان به دیدن سید هاشم رفته بود و این جریان تا هنگامی که ایشان به نجف میرفت پیوسته ادامه یافت. حال آنکه معمولاً مایلند بیماری خود را به دلائل مختلف به اطلاع بزرگان برسانند و بعضاً آن را بزرگتر از واقع جلوه دهند.
مرحوم سید هاشم از بیماری سختی رنج میبرد. قبل از ابتلای بدان کاملاً فعال و با نشاط بود. برای مباحثه به خانه ایشان میرفتم و مکان بحث زیرزمین منزل بود و او بدون کمترین مشکلی بدانجا میآمد. به ناگهان دچار مشکل حرکتی شد و قادر نبود بدون کمک راه برود. تشخیص بیماری برای پزشکان سخت بود و احتمالات فراوانی وجود داشت. در آن ایام دوبار یکی از دوستانم، آقای پروفسور فرانکو ناکارلا، جهت شرکت در دو سمینار پزشکی، به ایران آمد. البته او متخصص قلب بود و در دانشگاه بولونیای ایتالیا اشتغال داشت. در این شهر عموماً افراد همکار و همرشته با یکدیگر مرتبط هستند و او با گروهی از پزشکانی که در زمینههای مختلف متخصص بودند، مرتبط بود البته این ارتباط به افزایش معلومات پزشکی آنان در زمینههای مختلف کمک میکرد که ظاهراً در کشور ما داستان چنین نیست. من خود برخی از پزشکان این گروه را میشناسم و با آنان مرتبط هستم.از او دعوت کردم به قم بیاید و سید هاشم را در دو نوبت معاینه کرد. در نوبت دوم خون ایشان و سه تن از فرزندان ذکور و اناث ایشان را جهت انجام آزمایش ژنتیکی گرفت و با خود برد. پاسخ این آزمایش به ماهها زمان نیاز دارد و در نهایت پاسخ چنین بود که ایشان دچار «لاغری مخچه» شده است و کار چندانی نمیتوان کرد. مهم این است که این عارضه پیشروی نکند و توصیه موکد این بود که جهت جلوگیری از پیشروی بیماری، باید فعالیت فکری و ذهنیاش ادامه یابد. نتیجه نهایی آزمایش در اختیار خانواده ایشان قرار دارد.
متأسفانه این بیماری توسعه یافت و حرکت ایشان پیوسته ضعیفتر میشد و حتی تکلم را دچار اختلال کرد تا بدانجا که نمیتوانست سخن بگوید. با توجه به توصیه یاد شده مباحثه ما ادامه یافت اما وضعیت بهگونهای شد که ایشان دیگر نمیتوانست سخن بگوید. اگرچه سخنانش برای فرزندش سید مهدی تا حدی مفهوم بود و مباحثه غیر منظم و موردی ما از، طریق سید مهدی ادامه یافت.
در اینجا لازم است از خدمات بیشائبه و خالصانه خانواده بسیار محترم و بردبار و فداکار ایشان و دو فرزندشان سید مهدی و سید هادی یاد شود. به احتمال فراوان فرزندان غیر ذکور را هم در این میان نقشی بوده است، اما آنچه نگارنده خود شاهد بوده است افراد نامبرده بدون کمترین احساس خستگی و ناراحتی، در خدمت شوهر و پدر بودند. مطمئناً خدمات برادران بزرگوار ایشان را در این میان سهمی است. سید هاشم به برادرانش تعلق خاطر عمیقی داشت و خصوصاً برادر بزرگتر را به چشم پدر مینگریست و گویی بدو تکیه داشت و با او تسلّی مییافت. خدماتی که متأسفانه در روزگار ما به ندرت یافت میشود.
خداوند سبحان ایشان را غریق رحمت واسعه خویش کند و با موالیانش محشور فرماید و بازماندگان اصیل و محترمشان مشمول عنایات خاصه خود قرار دهد.
کد خبر 1435852منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: مرحوم سید هاشم سید جمال الدین مرحوم نائینی مرحوم میرزا عین حال ادامه یافت فقه و اصول منتشر شد سید مهدی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۰۱۹۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پرویز داوودی درگذشت + پیام تسلیت
معاون اول دولت نهم و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ۷۱ سالگی درگذشت.
به گزارش مشرق، پرویز داوودی متولد ۱۳۳۱ در تهران و دانشآموخته دکتری اقتصاد از دانشگاه ایالتی آیووا بود. او در دولت ششم معاونت اقتصادی وزارت امور اقتصادی و دارایی را برعهده داشت و در فاصله سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۳ نیز معاون اقتصادی قوه قضائیه بود. داوودی در دولت نهم، بهعنوان معاون اول رئیسجمهور فعالیت میکرد و در دولت دهم نیز ریاست مرکز بررسیهای استراتژیک را برعهده داشت.
وی در دوره ریاست سیدمحمود هاشمی شاهرودی در مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس دفتر وی بود.
او که از اعضای حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه شهید بهشتی هم بود، پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ درگذشت.
رئیس جمهور در پیامی درگذشت مرحوم پرویز داودی را به جامعه علمی و دانشگاهی کشور، اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، عموم دوستداران و بهویژه خانواده مکرم آن مرحوم تسلیت گفت.
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
ضایعه درگذشت خدمتگزار متعهد و دلسوز، مرحوم دکتر پرویز داودی، موجب تاثر و اندوه خاطر شد.
این انسان فرهیخته با ایمان و اعتقاد راسخ به آرمانهای والای نظام اسلامی، سالیان متمادی در فعالیتهای مختلف علمی، فرهنگی و سیاسی از جمله در سمت معاونت اول رئیس جمهور و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام همواره در خدمت مردم و انقلاب بود و منشا خدمات فراوانی گردید. بیشک خدمات ایشان به نظام مقدس جمهوری اسلامی ماندگار بوده و در خاطر مردم قدرشناس ایران اسلامی باقی خواهد ماند.
اینجانب با تجلیل از خدمات صادقانه این استاد ارجمند، مصیبت وارده را به جامعه علمی و دانشگاهی کشور، اعضای محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، عموم دوستداران و به ویژه خانواده مکرم آن مرحوم تسلیت میگویم و از درگاه خداوند متعال برای ایشان علو درجات و همجواری با صالحان و برای عموم بازماندگان معزز صبر و سلامتی مسئلت دارم.
سید ابراهیم رئیسی. رئیس جمهوری اسلامی ایران