Web Analytics Made Easy - Statcounter

نویسنده کتاب من میترا نیستم، هدف از نگارش کتاب زندگی شهیده زینب کمایی را معرفی الگو به نسل جوانان دانست و گفت: روایت زندگی شهیده زینب کمایی در میان جوانان موج آفرینی و تحول ایجاد کرد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ معصومه رامهرمزی در گفتگو با خبرنگار صاحب نیوز؛ با بیان اینکه نوشتن برای شهدا برکات زیادی دارد اظهار کرد: گرچه از شهدا نوشتن به دلیل غیبت آنها و فاصله روحی و معنوی ما با آنها سخت و دشوار است اما توفیق نوشتن از شهدا خیرات و برکات زیادی دارد که من این برکات را با نوشتن کتاب زینب دریافت کرده ام.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نویسنده کتاب من میترا نیستم، به تردیدش برای نگارش کتاب شهیده زینب کمایی اشاره کرد و افزود: قبل از شروع نوشتن کتاب زینب تردید داشتم که نتوانم اصالت داستان زندگی شهید را حفظ کنم و حق مطلب را ادا کنم اما به مرور که پیش رفتم متوجه شدم کار از جای دیگری مدیریت می شود و کس دیگری در نگارش کتاب کمک می کند.

وی افزود: نگارش کتاب زینب از شهادت حضرت زهرا(س) شروع شد و همزمان با ولادت آن حضرت به پایان رسید که توفیق پیدا کردم بازنویسی کتاب را در ایام ولادت حضرت زهرا(س) در طبقه دوم مسجدالحرام انجام دهم.

رامهرمزی ادامه داد: اوائل فکر می کردم زینب دوست نداشته باشد از گمنامی در بیاید و همانند گذشته ناشناخته باقی بماند  اما با اصرار ما و همکاری خانواده محترمشان موفق شدیم بعد از حدود 25 سال از زمان شهادت روایت زندگی زینب را زنده کنیم و خوشحال هستم  که امروز زینب تا این اندازه در شاهین شهر و دیگر شهرهای کشور موج آفرینی و تحول ایجاد کرده و بسیاری از دختران و پسران جوان و نوجوان عاشقانه دوست دارند زینب را به الگوی خود قرارداده و راه او را ادامه دهند.

نویسنده کتاب راز درخت کاج ادامه داد: بزرگترین اهداف نگارش کناب درباره زینب خشنودی دل مادر زینب که ارزو داشت قصه مظلومیت زینب را همه بشنوند و روایت زندگی زینب الگوی خوبی برای جوانان و نوجوانان کشورمان باشد، بود.

انتهای پیام/

منبع: دانا

کلیدواژه: نویسنده کتاب زینب کمایی نگارش کتاب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۰۷۶۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق می‌خواهم، چون شوهرم شب‌ها دیر به خانه می‌آید

دختر جوان رنگ به چهره نداشت. مدام به همسرش که روبه‌رویش ایستاده بود نگاه می‌کرد و زیر لب کلمات نامفهومی بیان می‌کرد و رفتار پر اضطرابش توجه اطرافیان را جلب کرده بود. پسر جوان نزدیکش شد و گفت میترا جان بس کن بیا بریم خانه، باور کن اشتباه می‌کنی من با کسی رابطه ندارم، من عاشق تو و زندگی‌ام هستم. چرا من و خودت را اینقدر عذاب می‌دهی؟

میترا نگاهی به پسر جوان کرد و گفت: برای این حرف‌ها دیگر خیلی دیر شده باید خیلی وقت پیش به این موضوع فکر می‌کردی.

در همین موقع مدیر شعبه دادگاه خانواده بیرون آمد و زوج جوان را به داخل فراخواند.

قاضی پشت میز نشسته و سرگرم مطالعه پرونده آنها بود. دقایقی بعد سرش را بالا آورد و به میلاد گفت: چرا همسرت درخواست طلاق داده است؟

میلاد مِن‌مِن‌کُنان گفت: نمی‌دانم جناب قاضی؛ من همسرم را دوست دارم و برایش هیچ چیز در زندگی کم نگذاشته‌ام از خودش بپرسید که چه می‌خواهد؟

میترا گفت: آقای قاضی ما یک سال قبل ازدواج کردیم و در این مدت اتفاقات زیادی رخ داد که من با گذشت چشمم را روی همه اشتباهات این آقا بستم، اما دیگر خسته شده‌ام.

در این یک سال بار‌ها از او خواهش کردم شب‌ها زودتر به خانه بیاید وقتی ساعت کاری‌اش ۹ شب است چرا باید ۱۱ و ۱۲ شب بیاید؟ هر شب به بهانه‌ای دیر می‌آید؛ یا زنگ می‌زند و می‌گوید دارم می‌روم باشگاه ورزش کنم یا می‌گوید می‌روم برای مغازه جنس بیاورم یا می‌گوید با دوستانم شام می‌روم بیرون و... وقتی هم که می‌آید یا بوی سیگار و مشروب می‌دهد یا بوی عطر زنانه! هربار اعتراض کردم با چرب زبانی مرا فریب داده و گفته عاشق من است و به هیچ زن و دختری نگاه نمی‌کند.

 من هم باور کردم، اما دیدن عکس‌هایش در میهمانی‌های مختلط در صفحه اینستاگرام دوستانش مرا بدجوری عصبانی کرده است. همان شب‌هایی که گفته رفتم برای مغازه جنس بخرم یا باشگاه هستم در میهمانی بوده و مشغول خوش‌گذرانی. از اینکه در این یک‌سال فریب حرف‌های دروغش را خوردم از خودم بدم می‌آید.

میلاد با شنیدن این حرف‌ها گفت: من دروغ نگفته‌ام آن شب با دوستم باشگاه بودم وقتی او را به خانه‌ای که گفته بود رساندم متوجه شدم نامزدش برایش میهمانی گرفته و غافلگیرش کرده است بعد از من هم خواست در میهمانی‌اش شرکت کنم همین واقعیت ماجرا بود، اما همسرم مرا متهم به دروغگویی کرده است. البته جناب قاضی بگذارید یک واقعیت را بگویم؛ خواهر همسرم به دلیلی که نمی‌دانم چیست شاید به خاطر حسادت به زندگی ما، ایشان را مدام علیه من تحریک می‌کند او هم، چون از خواهرش کوچک‌تر است و تحت‌تأثیر حرف‌های او قرار می‌گیرد مدام با من سر ناسازگاری دارد.

میترا با عصبانیت گفت: به خواهر من چه کار داری؟! تو زندگی‌مان را خراب کردی. تو به من خیانت می‌کنی و برای توجیه رفتارت من و خواهرم را متهم می‌کنی!

میلاد هم گفت: تو و خواهرت هر دو بیمار روانی هستید و به همه شک دارید من اگر از روز اول می‌دانستم این بیماری سوء‌ظن در خانواده شما وجود دارد هرگز با تو ازدواج نمی‌کردم.

زن جوان با شنیدن توهین‌های همسرش عصبانی شد و گفت: آقای قاضی لطفاً طلاق مرا صادر کنید، چون دیگر نمی‌توانم با این مرد خیانتکار و بی‌ادب زندگی کنم.

نکته کارشناس

امیرحسین صفدری - کارشناس حقوقی
علت اصلی ایجاد تنش‌ها بین این زوج جوان این است که آنها در مدت آشنایی راجع به اولویت‌های زندگی مشترک و اهداف‌شان از ازدواج، هیچ صحبتی نکردند و بدون شناخت کافی و از روی ظواهر باهم ازدواج کردند که تأثیرات منفی این ساده‌انگاری را الان مشاهده می‌کنید.

میلاد و میترا اگر می‌خواهند این زندگی را حفظ کنند باید از ابتدا به این رابطه نگاه کنند و با صداقت و تعهد و مسئولیت‌پذیری رابطه خودشان را بسازند وگرنه این رابطه با این طرز تفکر که هیچ تعهدی در آن دیده نمی‌شود و دروغ وارد آن شده است راهی جز طلاق و جدایی را برایشان به ارمغان نخواهد آورد.

زوج‌های جوان باید بدانند زندگی متاهلی با زندگی مجردی تفاوت زیادی دارد زندگی مشترک یعنی مسئولیت‌پذیری یعنی تعهد‌داشتن و وفاداری و از خودگذشتگی و اگر این موارد را رعایت نکنند با شکست مواجه می‌شوند.

روزنامه ایران

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

دیگر خبرها

  • کتاب «اُمّ علاء» نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • انتشار کتابی متفاوت درباره آلبرکامو
  • مجتبی رحماندوست: اشعاری برای ردپای انبیا در کربلا نوشتم
  • طرح دخترانه «سدنا» در مدرسه علمیه خواهران حضرت زینب(س) میناب برگزار می‌شود
  • عرضه رمان ایرانی «باغ کَج» در بازار نشر
  • مجموعه داستان دوباره همان زخم‌ها را به صورتم بزن در کرمانشاه منتشر شد
  • داستان‌هایی از کریستین اندرسون با لهجه فارسی + فیلم
  • طلاق می‌خواهم، چون شوهرم شب‌ها دیر به خانه می‌آید
  • وعده صادق تحول جدی در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی ایجاد کرد
  • کتاب های پرفروش سال ۱۴۰۳