شجریان منــهای آواز
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۱۳۰۰۰
زندگی مرکبخوانِ خوشتراشترین صدای ایران، مرکب از همه آن تصاویری است که از او ساختهایم؛ از آن ماهورِ پرطنین صبحگاهی، از آن افشاری سنگینِ شبهای دهه شصت، از آن فرودِ دلانگیز در شور پس از جامهدرانِ ما وسطِ فریاد. اما اینها همهاش نیست.
تیزچنگِ استادیوم سعدآباد، مناجاتخوان رادیوی مشهد، معلمِ بیستساله روستای رادکان، آن پیشانی گم در عرق جبین و برادههای چوب سنتور.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ورزش فوتبالیستی سریع والیبالیستی با پرواز بلند
فوتبال، والیبال، پرش ارتفاع، کشتی و کوهنوردی؛ محمدرضا شجریان ولکن اینها نبود تا وقتی که سر و کله آن سنتورِ ناقص در دانشسرای مشهد پیدا شد و او را به سمت موسیقی کشاند. ابراهیم افشار، که در همین «ایرانجمعه»ای که حالا در دست دارید هم مفتخر به خواندن روایتش هستیم، در یکی از شمارههای سال گذشتهمان نوشت که شجریان، ورزشکاریاش را از پیست دوومیدانی آغاز کرد و از پرشهای ارتفاع. بعد به فوتبال و والیبال و کشتی روی آورد و تا سالها هم کوهنوردی کرد: «این شاید صحنهای بکر از دهه ۳۰ مشهدالرضا باشد که علیرضا شجریان میگوید ایستاده بود توی گل و دروازهبانی میکرده که یکهو میبیند فورواردی ترکهای با سرعت قیژ روی سرش خراب شده است. آنجا نبودیم که فرصتشناسی و تیزچنگی محمدرضا را به چشم ببینیم. اما علیرضا جلوی تورهای بافته استادیوم سعدآباد دیده که برادر در نقش فوروارد قهار حریف چگونه فریبش داده و چگونه دروازهاش را باز کرده است». علیرضا برادر محمدرضاست که او هم دوومیدانیکار بوده است. حالا هم گاه عکسهایی از قهرمانیهای برادرش بهاشتباه بهنام محمدرضا منتشر میشود.
وقتی دانشآموز دبیرستان شاهرضای مشهد بود در مسابقات فوتبال دبیرستانهای مشهد شرکت کرد و سال 1334 از آنجا به تیم دانشآموزان استان پیوست. بعدها که به دانشسرا رفت، در تیمهای دانشجویی هم بازی کرد این بار در پست هافبک. علاقه به فوتبال تا آخر ادامه یافته. چند سال پیش در خلال گفتوگویی گفته بود: «من از بازی بارسلونا لذت میبرم ولی همیشه طرفدار رئال مادرید بودهام. وقتی رئال میبازد، حتی ناراحت میشوم». در علاقه محمدرضا شجریان به ورزش و بخصوص فوتبال همین بس که او یک بار در خلال گفتوگویی، وقتی میخواست برای یادگیری توأمان استراتژیهای آوازخوانی و تکنیک صداسازی مثال بزند گفته بود: «یک فوتبالیست که میخواهد استراتژی بازی مربی را در میدان پیاده کند، اگر تکنیک نداشته باشد نمیتواند این کار را انجام دهد. خواننده کسی است که بتواند همه نتها را به بهترین نحو و تحریرها را بهخوبی اجرا کند و فواصل را بشناسد».
قرائت قرآن به یاد پدر
پدرش آقامهدی جلسات قرآنخوانی برپا میکرد و او هم از شش سالگی به این جلسات پیوست. از 12 سالگی تا 18سالگی را هم در انجمن پیروان قرآن حاج علیاصغر عابدزاده حضور داشت. سال ۱۳۳۱ و وقتی که 12 ساله بود برای نخستین بار، صدای تلاوت قرآن او از رادیو خراسان پخش شد. در کنار آواز، قرائت قرآن را هم ادامه میداد و سال ۱۳۵۶ در مسابقه تلاوت قرآن کشوری، رتبه نخست را به دست آورد. سال بعد در مسابقات جهانی تلاوت قرآن در مالزی، هنگامی که قاری ایرانی قادر به شرکت در مسابقه نبود، شجریان بدون هماهنگی و آمادگی قبلی، بهعنوان نماینده ایران در مسابقه شرکت کرد و رتبه دوم جهان را به دست آورد.
مناجاتخوانی وجهالمنازعه تلویزیونیها
شاید مناقشهبرانگیزترین فصل کارنامه محمدرضا شجریان، قدسیترین بخش آن هم بوده باشد؛ مناجاتی معروف در افشاری و دعایی در پی آن که به «ربنا» میشناسیمش. دعایی که سال ۱۳۵۸ بهصورت بداهه و بدون تمرین برای آموزش به هنرجویان خلق شد و سه دهه در ماه رمضان از رادیو و تلویزیون پخش شد اما بعدها وجهالمنازعه تلویزیونیها با او قرار گرفت. سال 1386 مادر شجریان درگذشت و او در مراسم ختم مادرش پس از ۳۰ سال این دعا را دیگربار خواند:« ربنا جزو زندگی و عواطف مردم است و هیچکس حق ندارد آن را از مردم بگیرد».
آهنگسازی بداههخوان فریاد
آهنگسازی برای شجریان، از مسیر بداههخوانی هموار شد: «بداههخوانی نوعی آهنگسازی است که در لحظه باید اتفاق بیفتد». مهمترین قطعهای که او خود سازندهاش بوده است شاید «فریاد» بر اساس شعر مهدی اخوان ثالث بوده باشد. تصنیف «زبان آتش» را هم بلافاصله به یاد میآوریم و البته آلبوم «پیام نسیم» را.
خوشنویسی آن قطره اشک روی «همنوا با بم»
در اولین سال زندگی مشترکش در 21 سالگی، برای تأمین بدهیهای ازدواج، برای مغازهها و شرکتها در مشهد تابلو مینوشته و با برنج و مس و آلومینیوم حروف میساخته. شش سال بعد به انجمن خوشنویسان ایران پیوسته و زیر نظر ابراهیم بوذری خوشنویسی یاد گرفته است. سال بعد، آموزش خوشنویسی را نزد حسن میرخانی ادامه داده و سال ۱۳۴۹، درجه ممتاز را در خط نستعلیق به دست آورده است. اما پیش از اینها، همه خط او را در بخشهای آغازین نسخه تصویری کنسرت «همنوا با بم» دیده بودند؛ آن قطره اشکی را که از چشمهای استاد روی کاغذ و دوات و قلم چکیده بود./ایران جمعه
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: محمدرضا شجریان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۱۳۰۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سخنرانی دردناک محمدرضا شاه درباره اشغال ایران
تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 بازدید 11 پس از آغاز جنگ جهانی دوم در ۹ شهریور ۱۳۱۸ (۱ سپتامبر ۱۹۳۹)، ایران بیطرفی خود را اعلام کرد اما پس از آغاز تهاجم آلمان به شوروی به دلیل گستردگی مرز ایران با اتحاد جماهیر شوروی، این بیطرفی ناپایدار بود. نیروهای متفقین به بهانهٔ حضور کارشناسان آلمانی در ایران این کشور را اشغال کردند. به دنبال اتحاد بریتانیا و شوروی و نیاز شوروی به کمکهای ایالات متحده و بریتانیا در جبهههای نبرد، متفقین تصمیم گرفتند از ایران به عنوان کریدوری برای تأمین نیروهای خود استفاده کنند و در نتیجه، نیروهای متفقین در ۲۵ اوت ۱۹۴۱ به ایران حمله کردند و این کشور را به اشغال خود درآوردند. در روز ۳ شهریور ۱۳۲۰، ابتدا نیروهای شوروی از شمال و شرق از زمین و هوا به ایران حملهور شدند و سپس نیروهای بریتانیایی نیز از جنوب و غرب حمله کردند و شهرهای سر راه را یکبهیک به سرعت اشغال کردند و هر دو به سمت تهران حرکت کردند. ارتش ایران به سرعت متلاشی شد. رضاشاه با فشار متفقین به خصوص بریتانیا سریعاً استعفاء داد و سپس با گذشتِ مدتها کشمکش بینِ روسها با دیگر کشورهایِ متفقین، و همچنین شکلگیری بحرانهای فراوان در ایران، با وساطت محمدعلی فروغی، بالاخره بر سر نوع حکومت جدید ایران و انتقال سلطنت به پسرش (محمدرضا) که ولیعهد پیشین نیز بود، به توافق رسیدند. در جریان اشغال ایران، قوای شوروی شامل ۴۰ هزار سرباز و هزار تانک تی-۲۶ بود که برتری عددی و کیفی زیادی نسبت به نیروهای ایرانی داشت. علاوه بر اینها، بیشترین برتری شوروی با نیروی هوایی بود که ۴۰۹ هواپیمای جنگی از جمله بمب افکنهای سنگین را برای اشغال ایران فراخواندند. قوای انگلیس نیز ۱۹۰۰۰ سرباز و ۵۰ تانک سبک به کار گرفته بودند. نیروی هوایی نیز قوای زمینی را پشتیبانی میکردند. تعداد هواپیماهای بمب افکن شوروی که نیروی زمینی را تقویت میکرد، پنج برابر نیروی هوایی دولت انگلیس بود. پس از اشغال، راهآهن سراسری ایران برای انتقال کمکهای نظامی از جنوب ایران به پشت جبههٔ شوروی، بر اساس قانون وام و اجاره مورد استفاده قرار گرفت. ایران که در آغاز جنگ، بیطرفی خود را اعلام کرده بود، نهایتاً در ۱۷ شهریور ۱۳۲۲ به آلمان اعلان جنگ داد. به پشتوانهٔ همین اعلان جنگ ایران میتوانست پس از پایان جنگ به اعلامیهٔ ملل متحد بپیوندد و همچنین در کنفرانسهای صلح پس از جنگ شرکت کند. محمدرضا پهلوی در سخنرانی به ضعف نظامی ایران در دوراه حکومت پدرش و خوش باوریاش در اعلام بیطرفی که به اشغال ایران و حوادث پس از آن از جمله قحطی اشاره کرده بود. این سخنرانی دردناک را میبینید و میشنوید.