روی نان جو نوشتم آآآ ط ع لا آآ لی...
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۱۳۵۲۸
«چ طاعون عون میحج ص ت ع»؛ به جهت دفع طاعون سه روز متوالی بر نان جوین بنویسید و صبح ناشتا بخورید. و ایضاً به جهت دفع وبا با خود نگه دارید: «آآآآ ط آ ع آآآ.» و ایضاً نوشته و در آب انداخته این دعا را و بیاشامید: «آدد آآآ 419 قریبه سحر و طا.» و ایضاً بچسبانید به دیوار خانه: «آآآ ط ع لا آآ لی.»
طاعون و وبای سال 1284 قمری، چه اورادی که نگرفتند و ننوشتند بر روی نان جوین ، چه اورادی که از دیوار خانه آویزان نکردند یا نینداختند در کوزه و آبش را نخوردند تا از جمیع بلیات محفوظ بمانند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
2 آموزه بزرگ دوران کرونا، تماشا کردن ذات و صفت برخی از مردمان است. تفاوتی بین جهانسومیان و جهاناولیان نیست. مردمان ناکام آن هنگام که در مقابل «مرگ سیاه» سپر انداخته و از علم طب بیامید شدهاند چارهای جز پناه بردن به دامن خرافه نداشتهاند. نگاه کنید «داگرمونها» هنوز هستند و در خیابانهای ما وول میخورند. وقتی طاعون پشت دروازههای کاتالونیا رسید آن حکیم بارسایی در رسالهاش نوشته بود: «هوا امکان دارد به علت گناه، نجس شده باشد. پنجرهها باید بسته نگه داشته شود. آتش باید به وسیله درخت عرعر افروخته و کف خانهها سرکه پاشیده شود. از خوردن مارماهی و دلفین و مرغابی و خوک شیرخوار پرهیز شود. از همخوابگی و استحمام اجتناب شود. زیرا این دو کار، منافذ فرد را باز کرده و اجازه میدهد هوای مضر وارد بدن شود.» همچنین است طاعون سال 1348 میلادی که عالمان پاریسی دلیل شیوع این ویروس را «فساد اخلاقی، لباسهای بدننمای مردم، قمار و روسپیگری» اعلام کردند و به دستور فیلیپ ششم شاه فرانسه، لب بالایی ملحدان را بریدند. آیا هیچ تشابهی بین آن جماعت و اکنونیان به چشمتان نمیخورد؟
3 در رهایی مفرد از طاعون و وبا، چه بخورها و معجونها و پادزهرهای حیوانی که در ولایات ایران تجویز نشد؛ از گلاب و پیاز بستانی و فضله کبوتران و ریواس و ترخون و گِل ارمنی و عنبر تا تنقیه غاریقون و استخوان گُردهِ فیل و مویی که در پارچه سیاه بسته شده باشد. از بخور کندر و کهربا و مرجان تا بوییدن نارنج و نارگیل دریایی و نعنا؛ «آزموده مجرب است.» اطباء دستور دادهاند «به مجرد اینکه تشخیص عارض شد باید همان دقیقه، ناخوش را در آب سرد انداخت. باید سه دفعه مسهل بدهند تا دفع اختلاط کند. آنگاه نوبت روغن کرچک با پنج مثقال حنای مَکی و دو مثقال ترنجبین است. وقتی که مریض اسهال و استفراغ کند و دست و پایش چنگ شود و رنگش کبود گردد و چشمها به حدقه فرو روند و صورت بسیار کوچک شود -مثل میتی که سه، چهار روزه درگذشته باشد- دوایی که استفراغ را ساکت نماید تریاک است. بعدش دو نخود صبر زرد و دو نخود زنجبیل. و سپس چهار نفر باید مریض را مشت و مال بدهند. آنگاه مجرب است که گردنش را حجامت نماید. ناخوش باید در میان جمعیت ننشیند و در جایی اتراق کند که رطوبت در آن نباشد.» بله قدیمها هم میگفتند «معتادان نمیگیرند!»
در حالی که طبیبان سنتی ایران جماعت از جان گذشته را برای یافتن داروهای گیاهی، به قله قاف راهنمایی میکردند البت که اطبای هندوستان نیز نسخهشان برای رفع دوای وبا و طاعون، دستورالعمل مشابهی داشت: «فلفل دنبالهدار دو مثقال. صندل سفید دو مثقال. زاج سفیدِ سوخته دو مثقال. طوطیای سبزِ سوخته شش نخود. کافور نیم مثقال. فرنجمشک یک مثقال. مستکی رومی یک مثقال. به اضافه شوربای نسترن و آب هندوانه.» آخر این دوای درد من بود طبیب؟
اما داستان اطبای فرنگی چیز دیگری بود؛ سرم ضدطاعون. درد این بود که یکی مثل ملکالحکما در بوشهر و سیستان و خطه جنوب هم بود که دستور میداد «ای مردم نگذارید اطبای انگلیس و روس، ناخوشهای شما را ببینند و سرم ضدطاعون تجویز کنند که بیمصرف است.» مستدعیست ادعیه خالصانه چاکر را درباره خود قبول فرمایید. «بله قبول فرمودم.»
4 بعد از آنکه رساله میرزا احمد تنکابنی را سیر مطالعه کردم دقیقاً همان حالی را داشتم که چند ماه پیش به محض رؤیت کرونا، با دستورات طبی مادربزرگ مواجه شدم که آب قارپوز و لیموترش به همه تجویز میکرد و قیمت لیمو و دارچین در عرض دو روز همه جا 10 برابر شده بود. روانشناسی اجتماعی مردم یاران در بحبوحههایی مثل شیوع وبا و طاعون و کرونا بسیار شبیه به هم هست؛ پنهانکاری. ترس. استفاده از «شبهدارو» و پناه بردن به متافیزیک و خرافه و الدورمبولدرم. همین عبارت مضحک «معتادها نمی گیرند» و ترویج افیون برای مبارزه با کرونا را که آن اوایل در شبکههای مجازی پرطرفدار شده بود در بیشتر رسالههای ضدطاعونی قدیم خوانده بودم. تاریخ برای ما همیشه تکرار میشود.
5 در میان تمام رسالههای ضدوبایی اما هیچ کدام به اندازه «ضیاءالمحمود» اثر محمودمیرزا قاجار به عنوان نخستین رساله مختص وبا و طاعون در آن عهد شنگول و منگولها، برای شناختن روحیه ایرانیها در هنگام مصائب عظیم، عبرت آموز، مستجابکننده و قابلمطالعه نبود. وقتی وبا و طاعون از کشتهها پشته میساخت تنها مسأله موجود مثل هر زمان مشابهی، «ناچاری و لاعلاجی مردم». خب البته تاریخ عالم در چنین بزنگاههایی لبریز از مردان بیخیال و بیترسی هم بوده است که مرگ طاعونی و کرونایی را مثل ابنالوردی مورخ سوری به هیچ گرفتهاند: «من مثل دیگران از مرگ سیاه نمیترسم. که آن چیزی جز شهادت یا ظفر نیست. اگر بمیرم از دشمنیها آسوده شدم؛ و اگر زنده بمانم چشم و گوشم التیام یابد.» درست است که آن مرد سوری، خود به درد طاعون از بین رفت اما آیا در همین سخن او، اندوه و بیغمی برخی از مردمان نسل فقرپیشه خود را نمیبینید که دیگر از زیستن خسته شدهاند و از کرونا و امثال آن هراسی ندارند؟
6 رساله ضیاءالمحمود به قلم محمودمیرزا پسر چهاردهم فتحعلیشاه که خود از شاگردان میرزارضا - استاد ریاضی اقلیدسی- بود اگرچه به نوع خود یک اثر سفارشی و حکومتی به حساب میآید اما بالاخره لابه لای سفیدی سطرهایش نشانههایی از فلاکت، بیعرضگیها، خرافهگراییها و مرگومیر وحشتناک آن دوران مستتر است. اگر امیرکبیر اولین کسی در ایران باشد که دستور به کراختین (قرنطینه) داده است باز باید در کنار خدمات فرهنگیاش قربان صدقه دیگری هم برایش رفت. او ضمن ارسال رسالهای مشتمل بر قواعد معالجه وبا به محضر روحانیون و سرشناسان شهر درصدد برمیآید مردمانش را از عقوبت این بیماری آگاه کند و نیز در مکتوبی به حاکم کرمانشاه دستور به برقراری قرنطینه میدهد. نسل ما که با قرنطینهشکنی قلدران در کرونای اخیر (فرضاً اهالی جوج در دریاکنار و قلدران قانونشکن) داستانها دیده و شنیده است لابد با نسل سیاهبخت 152 سال پیش همذاتپنداری میکند که بعد از شیوع وحشتناکترین وبای سال 1284 قمری، با شکستن قرنطینه توسط کاروان زائران عتبات به ریاست حسنآقا ممقانی مواجه شده بود. همین کاروان بود که پس از شکستن قرنطینه و ورود به کرمانشاه و قم و طهران و مشهد، وبا را با خود در سراسر کشور دست به دست کرد؛ وبایی که از کشتهها پشته ساخت و سوگواران بسیاری به جا گذاشت. این مینیمالها را بخوانید و اشک بر آنها مریزید:
- «بعد از شیوع وبا در شهر ساری، هفتصد طفل از بیشیری لب از شیره جان شستند.»
- «در تبریز نظر به خرابی ولایت که از شدت آزار طاعون و وبا اکثری از اهالی تلف شده، آنچه باقی مانده خانه و کوچ خود را برداشته و به سمت کرمانشهان و بغداد فرار و سوای چند خانوار، احدی باقی نمیباشد.»
- «شهر طهران و مقر خلافت چنان از وجود انسان خالی مانده که در و دیوار آن آواز تنهایی میخواند. ویرانهای که به جز یک دل دیوانه در او نبود.»
- «در شهر بغداد از استیلای این مرض، کمتر کسی زنده به در رفت و اجساد جمله نصیب سگ و دد گردید.»
- «از حجاج نزدیک به 120 هزار نفر در منا و عرفات در سه روز مفقود گردیدند.»
- «در نهاوند صد من کافور در کار میت رفت.»
- «خدا شاهد است در خود کرمان حالت مردم را نمیتوان تقریر کرد. اکنون قحطالنسا و قحطالرجال هر دوست. همه مردهاند. از دست مردن مردم دیگر دکان و بازاری باز نیست. داد و ستد به کلی منسوخ شده. حتی یک دکان باز نیست. نه خوراکی نه آذوقهای.
17 هزار نفر دهقان از بین رفتهاند و دهات خالی شده است.»
- «در کرمانشاه جمع زنده ماندهها بیش از سه هزار نفر نیست و 150 هزار نفر در آن ولایت موجود بوده که مفقود شدند.» برای همین بود که این شاهبیت منشیالممالک در توصیف ویرانی شهر در تاریخ ماندگار شد: «دیدی ز جور دوران، کرمانشهان چه سان شد؟/ عشرتگه جهان بود عبرتگه جهان شد.»
7 اسطورهشناسها شاید درست گفتهاند که مردمان ناکام چارهای جز متافیزیک و خرافه ندارند. بسیاری از ما امروز همان کارهایی را میکنیم که نیاکانمان یک قرن و نیم پیش برای مقابله با طاعون کرده بودند. پناه بردن به اوراد و طلسمهایی که بر کرونا و وبا و طاعون چیرگی دارد: «بر پوسته تخممرغ نوشته و بر در خانه بکوبید تا قضا و بلا دور گردد.» «وردی که بر ردّیه طاعون، مجرب است و باید همراه با ذبح گوسفند سیاهی در محل ذبح خوانده شود.» «کبک دری را بخور کنید که رافع طاعون و مانع وباست. مرجان هم اگر همراه داشته باشی از طاعون بیم جان نداشته باش.»
8 طاعون و وبا و کرونا بیماریهای طبیعیاند. بشر نه از طاعون آتن درس گرفت که طی 200 سال، 25 درصد جمعیت جهان را نابود کرد (541 پس از میلاد) و نه از طاعون شیرویه در عصر ساسانیان که از کشتهها پشته ساخت. نه از طاعون سیاه که دوسوم جمعیت مناطق مختلف جهان را به کام اژدهای مرگ فرستاد. نه از وبای چندش 1821 میلادی که سپاهیان ایرانی در حالِ محاصره بغداد، در بازگشت از طرف کرمانشاه سراسر ایران را آلوده به وبا کردند. حتی از آنفلوانزای اسپانیایی (مشمشه معروف) یک قرن پیش که بیش از 50 میلیون قربانی در جهان گرفت و ما نیز 15 درصد از جمعیت 10 میلیونیمان را از دست دادیم. همان مشمشه که در بم، نیمی از جمعیت 13 هزارنفری آن دیار را از میان برد و یکسوم جمعیت ایلات قشقایی را نابود کرد. اگر مردمان الان بودند به نظرم چه جناسها و جوکهایی با نام مشمشه میساختند.
9 ما یک عمر، حرف های مردم و اطبای صدسال پیشمان را به تمسخر و شماتت میگرفتیم که چگونه در قبال یک بیماری معمولی مثل وبا و طاعون دست روی دست گذاشتند و نابود شدند و چارهای برای رهایی خود نیافتند. اما بنبستهای همین کرونا در سطح جهان نشان داد که آکادمیهای متبخترِ علمی-پزشکی در هر دورهای به جهل و نادانستگی خود پی میبرد و تازه شروع میکند به گریبان دریدن. در همین دوره کرونایی مردمانی را دیدهام که پیش از آنکه از این ویروس بترسند از فقر و فاقهاش هراسیدند. از جان سیرشدههایی که میگویند «بگذارید به جای آن که فقر دهان باز کند، کرونا ما را در آغوش بگیرد» انگار در این یک قرن و نیم، بسیاری از دردهامان مشترک بوده است. به این عریضه مردمان شهر رشت که در توصیف وضعیت آن روزگار وبایی نوشته شده دقت کنید: «مردم فقیر ولایات رشت که تاکنون چاره بهر فقر میجستند حال به روزی افتادهاند که فقر هم از نظر مردم رفته است. نشستهاند و انتظار مردن را دارند. در این ولایت هم مرگ و میر دامنگیر فقرا بود. از 20 هزار نفر قربانی، سه هزار نفر شهری و 17 هزارشان دهقان مرده است. خیلی دهات که به کلی رعیت ندارند.» رعیتتم به مولا./ایران جمعه
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: وبا و طاعون طاعون و وبا هزار نفر دو مثقال یک قرن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۱۳۵۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آغاز واکسیناسیون دامهای لرستان علیه بیماری طاعون نشخوارکنندگان
به گزارش خبرگزاری مهر، مصطفی زبردست در سخنانی، اظهار داشت: از ابتدای سال جاری طرح واکسیناسیون و ایمنسازی تعداد سه میلیون و ۴۰۰ هزار رأس دام سبک روستایی در استان لرستان با استفاده از تمام توانبخش خصوصی و دولتی شروع شد.
وی افزود: طی هماهنگی صورتگرفته با دفتر بهداشت و مدیریت بیمارهای دامی سازمان دامپزشکی کشور، تأمین واکسن انجام شده است و از ابتدای سال جاری تا پایان خردادماه طرح واکسیناسیون رایگان تعداد سه میلیون و ۴۰۰ هزار رأس دام سبک روستایی انجام میشود.
مدیرکل دامپزشکی لرستان، تصریح کرد: باتوجهبه اینکه بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک جز بیماریهای بهشدت کشنده جمعیت دام سبک است در راستای ایمنسازی دامهای روستایی با اخذ قرارداد خرید خدمت از بخش خصوصی و با استفاده از تمام توانبخش دولتی طرح ایمنسازی دامهای سبک در استان از ابتدای سال جاری شروع شده است و تا پایان خردادماه ادامه دارد.
زبردست، ادامه داد: بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک جز بیماریهای ویروسی بهشدت کشنده جمعیت دامی است که در چراگاههای مشترک با حیاتوحش قابلت انتقال به جمعیت نشخوارکنندگان حیاتوحش را دارد و طی سنوات اخیر با واکسیناسیون گسترده توسط اداره کل دامپزشکی در جمعیت دامهای سبک موردی از بیماری در حیاتوحش استان گزارش نشده است.
وی از همه دامداران استان درخواست کرد که برای ایمنسازی رایگان دامها با اکیپهای اعزامی دامپزشکی همکاری لازم را داشته باشند.
کد خبر 6062828