هموطنکشی با اسلحه صدام/ خائنین به ایران را بشناسید
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۱۳۹۲۹
دفاع مقدس پر از زخم هایی است که ایرانی نماها بر تن وطن زده اند؛ مدعیان وطن پرستی که به ماشین جنگی صدام کمک کردند تا خاک ایران به تصرف دشمن در آید.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ نقل از راه آرمان، جنگ تحمیلی علیه مردم ایران هشت سال به طول کشید اما حوادث پیدا و پنهان آن مثنوی هفتاد من کاغذ است که هر روز یک برگ از آن رو می شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از زوایای کمتر گفته شده دفاع مقدس نقش افراد به ظاهر ایرانی در همدستی با نظام صدام در کشتار زنان و مردان و کودکان هموطن خود است. در این گزارش به نقش آفرینی ایرانیانی میپردازیم که امروز در رسانه هایشان خود را وطن پرست میخوانند اما در گذشته و حال به مردم ایران خیانت کردهاند.
شاپور بختیار
شاپور بختیار، دبیرکل حزب ایران و یکی از رهبران جبهه ملی بود که در آخرین روزهای حکومت خاندان پهلوی به نخست وزیری منصوب شد. وی که در دوران نخست وزیریش تلاش کرد تا نهضت مردم ایران را متوقف کند و حتی برای دستگیری و ترور امام خمینی(ره) در زمان ورود به ایران برنامهریزی کرده بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲بهمن۵۷ از ساختمان نخست وزیری فرار کرد و زندگی مخفی را در تهران گذراند. سرانجام بختیار با همکاری دولت فرانسه به فرانسه گریخت.
پس از آغاز جنگ تحمیلی، بختیار چندین بار به عراق سفر می کند.منوچهر رزمآرا برادر کوچک حاجعلی رزمآرا، پزشک و وزیر بهداشت کابینهٔ شاپور بختیار که به همراه بختیار به فرانسه گریخت و تا زمان مرگ بختیار در کنار او بود، درباره این سفرها می گوید: بختیار در مجموع پنجبار به عراق سفر کرد و با صدام حسین ملاقات کرد. عراق بین ۶۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار به بختیار کمک کرد؛ و بعد هم هر ماه بهطور مستقیم، چیزی در حدود دویست هزار دلار تا این سالهای آخر قبل از ترور بختیار میداد.
ابوالحسن بنیصدر نیز در این رابطه تأکید می کند: بختیار رفته بود و با صدام معامله کرده بود. نه اینکه حالا معلوم است، بلکه در آن وقت این موضوع را همه مطبوعات غرب هم نوشتند. صدام که پول مفت به او نمیداد. او قشون بیگانه را به داخل وطن آورده است.
ارتباط بختیار با رژیم بعث را اسناد آزاد شده انگلیس نیز ثابت می کند. بر طبق این اسناد که توسط احمد تفرشی، پژوهشگر تاریخ مقیم انگلیس منتشر شد، بختیار با حکومت بعثی عراق علیه ایران همکاری گسترده ای داشته است.
نظامیان فراری
پیش از آغاز رسمی جنگ، صدام از اواخر ۱۳۵۸ با پاره ای از نظامیان رژیم پهلوی که به خارج از کشور فرار کرده بودند، ارتباط برقرار کرد. او، صلاح عمر علی نماینده ی وقت عراق در سازمان ملل را به دیدار منصور رفیع زاده رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) فرستاد. در آن زمان وی نقش رابط ارتشبد اویسی، فرمانده پیشین نیروی زمینی را بر عهده داشت در اثر این تماس ها، مقدمات سفر اویسی به بغداد آماده شد وی در نخستین سفر خود به عراق که در اوایل ۱۳۵۹خورشیدی انجام شد، افزون بر ملاقات با بلندپایگان حکومت عراق، با صدام حسین نیز دیدار کرد و صدام امکانات زیادی در اختیار وی و دیگر ایرانی نمایان قرار داد.
البته اسناد افشا شده نشان میدهد که علاوه بر اویسی دیگر نظامیان رژیم پهلوی نیز به عراق سفرهایی داشته اند. صدام در قبال کمکهای خود به آنها توانست تمامی نقشهای دفاعی و نظامی ایران را به دست آورد. افشای کامل توان نظامی ایران یکی از خیانت های این وطن فروشان بود.
بر طبق اسناد به دست آمده، ژنرال های ارتش صدام برای آغاز حمله به ایران در ۳۱ شهریور تمام نقشه های دفاعی ایران بهخصوص در خوزستان را در دست داشتند. حتی آنان اطلاعات سری مربوط به آخرین تمرین نظامی ارتش پهلوی در خوزستان را نیز به طور کامل در دست داشتند و براساس آن حمله به خرمشهر را برنامهریزی کردند.
فرح و خاندان پهلوی
علاوه بر وابستگان به رژیم ستمشاهی، اعضای خاندان پهلوی نیز با رژیم صدام همکاری نزدیکی داشته اند. طبق اسنادی که از سرویس اطلاعات رژیم بعث افشا شده است، نزدیکان محمدرضا پهلوی، در زمان جنگ رژیم بعث علیه جمهوری اسلامی ایران، از این رژیم حمایت کردند.
در این اسناد آمده است، خانواده محمدرضا پهلوی، پس از فرار از ایران، با کمک برخی از نزدیکان «تیمور بختیار» رئیس اسبق ساواک رژیم پهلوی و «شاپور بختیار» آخرین نخستوزیر این رژیم، تلاش کردند تا صدام دیکتاتور معدوم عراق، بتواند در جنگ علیه ایران پیروز شود.
بر اساس این اسناد، برخی از تجهیزات نظامی ایران در دوران محمدرضا پهلوی خریداری شده بود، با موافقت «فرح پهلوی» همسر شاه، برای بمباران شهرهای ایران به رژیم بعث عراق تحویل داده شد.
بنا بر این گزارش، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی از نزدیکان تیمور بختیار، واسطه خانواده پهلوی برای کمک به صدام در جریان جنگ با ایران بودند.
گروهک منافقین
با آغاز جنگ تحمیلی سازمان مجاهدین خلق(منافقین) به عنوان ستوان پنجم ارتش صدام فعال شد. عناصر این گروهک تروریستی با حضور در خاک عراق و بهعنوان یکی از ارکان ارتش این کشور فعالیتهای تخریبی متعددی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به انجام رساندند. عمده این اقدامات شامل جاسوسی در خط مقدم جبههها و تخلیه تلفنی بود.
این گروهک تروریستی همچنین با انجام بمب گذاری ها و دیگر اقدامها تعداد از رزمندگان را ترور کرد تا هم نیروی انسانی توانمند ایرانی را کاهش دهد و هم فضای رعب و وحشت را به نفع صدام ایجاد کند.
البته بنا بر اسناد فاش شده پس از سقوط صدام، منافقین آمار بمبارانهای شهرهای ایران و میزان تلفات و تخریبهای انجامشده را منعکس میکرد. همچنین منافقین در طول دفاع مقدس با انجام سه عملیات نظامی بزرگ و صدها عملیات ایذایی کوچک به طور مستقیم با مردم ایران وارد ستیز شد.
خدمات اعضای این سازمان برای رژیم بعث عراق آنقدر ارزش داشت که شخص صدام حسین رئیسجمهور عراق شخصا با مسعود رجوی در این خصوص دیدار و گفتوگو و مقامات بلندپایه ارتش عراق را به همهگونه همکاری با این گروهک ملزم میکرد.
بهائیان
در طول جنگ تحمیلی سرکردگان بهائیت براساس آموزه های این فرقه، پیروان خود را از دفاع بازمیداشتند. مهناز رئوفی یکی از نجات یافتگان فرقه بهاییت در این خصوص می گوید: زمانی که عراق به ایران حمله کرد آنها آرزو می کردند که از هر دوطرف بیشتر کشته شوند.
حسین جهانگیری یکی دیگر از نجات یافتگان از فرقه بهائیت درباره سواستفاده های این فرقه در زمان جنگ تحمیلی می گوید: در زمان جنگ که ملت دنبال دفاع از وطن بودند، اعضای بهائیت زمینهای شهرهای بزرگ را به مفت خریدند و ارباب شدند.
انتهای پیام/
منبع: دانا
کلیدواژه: شاپور بختیار جنگ تحمیلی مردم ایران رژیم بعث
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۱۳۹۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درباره اولین شهید ترور جمهوری اسلامی ایران
امروز، ۳ اردیبهشت مصادف است با چهل و پنجمین سالروز شهادت سید محمد ولی قرنی، شخصیتی که نهتنها در تثبیت موقعیت ارتش در نظام جمهوری اسلامی نقش کلیدی داشت، بلکه با شهامت و ایستادگی در مقابل طرحهایی که در جهت فروپاشی ارتش مطرح میشد، که در پشت این قضیه دست آمریکا بود، به ارتش هویت داد. به همین خاطر خاری در چشم دشمنان شد و او را به شهادت رساندند.
شهید قرنی سال ۱۲۹۲ خورشیدی، در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش، میرزا آقاخان از مدیران مخابرات تهران بود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان گلبهار اصفهان و تحصیلات متوسطهاش را در دبیرستان دارالفنون در تهران آغاز کرد و در دبیرستان نظام ارتش به پایان رساند. در سال ۱۳۰۹ وارد دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۱۳ با درجه ستوان دومی، در رسته توپخانه فارغالتحصیل گردید.
فعالیتهای قرنی قبل از انقلاب ۵۷
قرنی به علت شایستگی و کاردانی، رتبههای نظامی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و در آخرین مرحله پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، با درجه سرتیپی در راس رکن دوم ستاد ارتش قرار گرفت و تا ۲۰ بهمن ۱۳۳۶ در این سمت بود. در زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، فرمانده نظامی تیپ گیلان بود.
بر پایه اسناد موجود، خردهگیری سیاسی قرنی علیه حکومت سرسپرده محمدرضا شاه پهلوی، مهره استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و صهیونیسم بینالملل، از پایان ۱۳۳۵ و در دوران نخستوزیری حسین علاء آغاز شد. در این دوران، جایگاه سیاسی قرنی در چارچوب انتقاد از دولتهای وقت بود و این انتقاد، با نخستوزیری منوچهر اقبال در فروردین ۱۳۳۶ بالا گرفت.
قرنی در مهرماه ۱۳۳۶ به درجه سرلشکری رسید که این امر نشانگر اعتماد محمدرضا پهلوی به او تا این تاریخ میباشد. در ۲۰ بهمن ۱۳۳۶ وی که با درجه سرتیپی در جایگاه رکن دوم ستاد ارتش بود، با به دستآوردن عنوان معاون دوم ریاست ستاد ارتش، از سمت یاد شده، برکنار و در ۲۶ بهمن ۱۳۳۶ از جایگاه پایانی نیز کنار گذارده شد.
آغاز فعالیت سیاسی
مبارزه سیاسی عملگرایانه سپهبد قرنی از ۱۳۳۶ آغاز شد. او در دوران خدمت، به فساد مالی در درون ارتش پی برد و در رایزنی با گروهی از همفکران و همکاران، خود را برای اصلاح این وضعیت شروع نمود. برای اینکار، در ۱۳۳۶ هنگامی که ریاست رکن دوم ارتش را به دوش داشت، طرح کودتایی را برای براندازی تاج و تخت محمدرضاشاه پهلوی ریخت که افشای آن، به دستگیری وی در هشت اسفند ۱۳۳۶ انجامید.
پس از روشدن سندهایی درباره نقش آمریکا در این ماجرا و دستگیری قرنی، وی در ۳۱ تیر۱۳۳۷، از ارتش شاهنشاهی اخراج گردید.
قرنی در هشتم آذر ۱۳۳۹، پس از گذراندن ۲ سال و ۸ ماه زندان، آزاد شد. پس از آزادی، از ۱۳۴۱ کوشش خود را علیه حکومت بیگانه دوست پهلوی پررنگتر ساخت. برپایه گزارش ساواک، در این دوره از فعالیت قرنی که تا انقلاب اسلامی دنبال گردیده است، هیچ ردپایی از ارتباط وی با آمریکا موجود نیست.
قرنی و انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره)
همزمان با آغاز مبارزه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) علیه حکومت دستنشانده شاهنشاهی پهلوی، آمریکا و اسرائیل و همچنین دلبستگی محمدولی به خواندن کتابهای سیاسی و مذهبی، او را به گرد شاگردان جنبش اسلامی امام(ره) وارد کرد.
در همین راستا، به چهرههای مذهبی؛ همچون آیتالله سیدمحمود طالقانی و آیتالله سید محمدهادی میلانی نزدیک میگردد. به زودی پیوندهای قرنی با آیتالله طالقانی، دیدار وی با آیتالله میلانی در جریان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲و حضورش در برخی نشستهای مذهبی فاش شد.
ساواک، در پنجم دیماه ۱۳۴۲، او را به همراه شماری دیگر دستگیر کرد. پس از دستگیری، برخورد حکومت ساواک با قرنی خشن بود. او به مدت ۹ ماه در زندان انفرادی به سر برد. سپس، در دادگاه نظامی به سه سال زندان محکوم شد و تا ۲۰ آذر ۱۳۴۵ در زندان بود. از این زمان تا واپسین روزهای دستگاه حاکم پهلوی، پیوسته ساواک قرنی را میپایید.
وی از نظر گذران زندگی، سخت در تنگنا افتاده بود. گزارش ساواک، پس از رهایی قرنی از زندان، نشان از آن داشت که او مبارزه را از سر گرفته است. از این رو، در ۱۴ خرداد ۱۳۴۶، تیمسار حسین فردوست، جانشین ساواک، شهید قرنی را فراخواند و به وی چنین یادآوری شد: «شما فعالیتهای مشکوکی دارید و لازم است از این قبیل فعالیتها خودداری نمایید.»
دریافت درجه سرلشکری با حکم امام خمینی(ره)
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، یعنی روز ۲۳ بهمن، سرلشکر قرنی، ضمن اعاده به ارتش با درجه سرلشکری، با حکم امام خمینی (ره) به عنوان رئیس ستاد ارتش انقلاب منصوب شد.
نقش سپهبد قرنی در آشوبهای کردستان
شهید سپهبد قرنی که در جریان آشوبآفرینی ضدانقلاب در کردستان توانسته بود جلوی پیشروی آنها را بگیرد، خشم این پادوهای استکبار و سازمانهای جاسوسی سیاسی آمریکا و موساد اسرائیل را برانگیخت و نخستین شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی شد.
سرلشگر قرنی را ترور کردند
قرنی پس از کنارهگیری از ارتش در روز ۶ فروردین ۵۸، خانهنشین شد و در نهایت در روز سوم اردیبهشت در منزل شخصی خود در خیابان ولیعصر(عج) توسط گروهک فرقان به شهادت رسید. حمید نیکنام از اعضای گروهک فرقان ضارب اصلی سرلشکر قرنی بود که دستگیر و اعدام شد. پیکر شهید قرنی نیز در حرم حضرت معصومه(س) دفن شد.
کینه و نفرت گروههای چپ و مارکسیستی از سپهبد قرنی به این دلیل بود که در زمان تصدی رکن دوم ارتش، شبکه افسران حزب توده را پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کشف و منهدم کرده بود. این مسألهای نبود که گروههای چپ از آن بگذرند، یکی از دلایل اصلی ترور وی از سوی گروهک فرقان با تفکرات التقاطی مارکسیستی عنوان شده است. همچنین بسیاری ترور قرنی را به مسأله ضلع زور از مثلث "زر و زور و تزویر" مربوط میدانند.
گروهک فرقان پس از ترور شهید قرنی در بیانیهاش، دلایل این ترور را اینگونه اعلام کرد: «سرسپردگی به امپریالیزم آمریکا و کوشش در جهت انجام کودتای آمریکایی، همکاری با رژیم طاغوتی قبلی، همکاری با رژیم ضدتوحیدی فعلی و سرسپردگی به دیکتاتوری آخوندیسم، مفسد فی الارض، اقدام برای سرکوبی مردم کردستان در جهت قلب حقایق و واقعیات و متهم کردن مردم به اینکه مأمور اجنبی هستند، کوشش برای خلع سلاح مردم مبارز و محروم ایران و بازسازی ارتش از جمله دلایل ترور سپهبد قرنی بود!».
آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود، درباره شهادت قرنی مینویسد: "سیاست دولت موقت در مقابله با آشوبها و درگیریهای قومی، حلوفصل مسئله از طریق گفتگو و مذاکره بود؛ اما اکثر نظامیها و از جمله سرلشکر قرنی که ریاست ستاد ارتش را برعهده داشت، باتوجه به تجربیاتی که از قبل داشتند، چنین سیاستی را بدون پشتوانهای از قاطعیت و نشان دادن اقتدار، برای حفظ یکپارچگی کشور کارآمد نمیدیدند و به آن معتقد نبودند؛ ما هنگامی که در کردستان بودیم، این مخالفت را وقتی برخلاف نظر هیئت با پرواز هواپیماهای جنگی در آسمان شهر سنندج مواجه شدیم، بهعینه دیدیم.
در اثر ابراز همین مخالفتها همراه با فشارهایی که احزاب و گروههای عمدتاً چپگرا به دولت موقت وارد میکردند، مهندس بازرگان، سرلشکر قرنی را از کار برکنار کرد و بهجای وی سرلشکر ناصر فربد را برگزید. این برکناری برخلاف ادعائی که میشد نهتنها آرامشی در حوادث مناطق کردنشین و سایر مناطق بهوجود نیاورد، بلکه بهانهای به دست گروهک کجاندیش فرقان داد که قرنی را متهم به کشتن مردم کُرد کنند و در محکمهای ساختگی او را به اعدام محکوم سازند. درست چند روز بعد از برگزاری رژه بزرگ ارتش، با هجوم به منزلش او را به شهادت برساند.
روایت محافظ و راننده شهید قرنی تنها شاهد صحنه ترور
روایت محسن شجاعی، راننده و محافظ سپهبد قرنی که تنها شاهد ماجرا بوده، از نحوه ترور ایشان توسط اعضای گروه فرقان در کتاب «مرزبان؛ زندگینامه شهید قرنی» این گونه آمده است: «یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش به خانه ایشان آمده تا جاهایی از منزل را رنگ کند. به نقاش گفتم شما که دارید اینجا کار میکنید، مواظب باشید که یکوقت در حیاط را باز نکنید. کُلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم. یکی از نقاشها روی نردبان بود و دیگری هم داشت نقاشی میکرد. یک پسربچه هم همراهشان بود که سطلها را تمیز میکرد.
سپهبد قرنی یک سینی چای آورد. گفتم اینها که بالا نشستهاند، مدام دارند ما را کنترل میکنند؛ منظورم کسانی بودند که از بالکن یکی از اتاقهای هتل واقع در روبهروی خانه مشرف بودند.
قرنی گفت: تو چقدر به اینها گیر میدهی. حدود ساعت ۹ صبح بود، همینطور که داشتیم چای میخوردیم در خانه را زدند، تا من بلند شوم که در را باز کنم، پسربچهای که کمک نقاشها بود، بیاختیار دوید و در را باز کرد. تا من بیرون برسم، یکی از فرقانیها، اسلحه کلاشینکف را زیر گلویم گذاشت. کُلتم که کالیبر ۴۵ داشت را از من گرفت و با ضربهای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت و کُلتم را پرتاب کرد طرف دیگر حیاط.
مهاجمین مرا هُل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم. فقط مدام میگفتم تو را به خدا به تیمسار کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی است. گفتند ساکت شو حرف نزن و بعد داخل خانه دویدند. دو تیر شلیک کردند و سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند.
دو گلوله به سینه و پای قرنی اصابت کرده بود. پیکر وی با وانتی به بخش جراحی بیمارستان مهر منتقل شد، اما سرلشکر قرنی چند لحظه بعد از انتقال به بخش جراحی درگذشت.»
براساس این گزارش، سپهبد قرنی با اینکه در دوران رژیم پهلوی به درجه سرلشکری رسیده بود، اما وقتی شاهد ظلمهایی بود که محمدرضا پهلوی علیه مردم داشت، مقابل آنها نیز درآمد؛ لذا مهمترین ویژگی شهید قرنی مقابله با ظلم و تلاش برای رفع مشکلات مردم و گسترش تفکر انقلابی در کشور بود، که متأسفانه توسط گروه فرقان و به دست منافقی به نام «حمید نیکنام» به شهادت رسید.
سرهنگ زمانی از امرای ارتش درباره شهید قرنی گفته است: «میدانید که حضرت امام خمینی (ره) از هیچ کس بیجهت تعریف نکردهاند، تنها کسی را که نزدیک ۱۰ بار از او تعریف کرده اند تیمسار قرنی بوده است. وقتی به شهادت رسید و پیکر او را به بهشت زهرا (س) میبردند که دفنش کنند، من همه کاره مراسم بودم. امام (ره) به یکی از مقامات روحانی میفرمایند او را یک راست به قم ببرید و در صحن حضرت معصومه (س) در کنار آیتالله حائری یزدی (ره) دفن کنید».
خدابخش حکیمی-خبرنگار تحریریه جوان قدس