تندروهای واقعی سینما چه کسانی بودند؟/ طومارنویسی که بعدها سر از پاریس درآورد
تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۲۵۰۲۷
سینمای دفاع مقدس در آغاز راه خود شاهد شکلگیری سینمایی بود که میتوانست در سالهای بعد طیف گستردهای از جوانان را به خود جذب کند اما تندروی مدیران فرهنگی و سیاسی آن سالها که بعدها نماینده آزادیخواهی افراطی بودند این امر را میسر نکرد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سینمای دفاع مقدس از همان ابتدای کار سینمایی با شعاع بسیار بزرگ و گسترده بود که انواع سینماگران و سلیقههای مختلف سینمایی را به سمت خود جذب کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بخشی از این سینما شامل جذب نگاه و سلیقهای بود که شاید در وهله اول نسبت قوی میان انقلاب و آنان دیده نمیشد اما با تماشا و دقت در فیلمی مانند برزخیها میتوان فهمید که جماعت اخراجیهای دهه 1360 در برانگیختن حس دفاع از مملکت نقش داشتند.
اما اتفاقی که بر سر چنین فیلمیرخ داد نشان دهنده چیست؟ نگاه افراط و تفریطی مدیران سینمایی و فرهنگی که مانند مخملباف بر سر سینما آوردند باعث شد که این بخش از سینمای ما بایکوت و فیلمهای موفقی مانند برزخیها از صحنه سینمایی ما حذف بشود.
کارگردان برزخیها در مصاحبهای در سالهای قبل با سایت خبری انتخاب به تاریخ 18 مرداد 1391 گفته است که: «فیلمبرداری برزخیها تمام شد… و فیلم را اکران گذاشتیم… آن وقت آقای محسن مخملباف یک روز جمعه با عدهای راه افتادند و طوماری درست کردند مبنی بر اینکه انقلاب شده و ما انقلاب کردیم، اما اینها هنرپیشههای طاغوتی هستند. درست جلوی همین سینمایی که در میدان 24 اسفند (انقلاب) است… (بهمن) و یونیورسیتی. این آدمها میگفتند بروید دم در سینماها ببینید چقدر غلغله است، آن وقت مراسمهای روز جمعه خلوت است. این شد که فیلم من را از اکران کشیدند پایین. امثال آقای محسن مخملباف چنین بساطهایی را زیاد سر من آوردهاند.»
کارگردان «آبادان یازده60»: مسئولین از پشت شیشه دودی مردم را نگاه میکنند اما رئیسجمهور جنگ با لباس نظامی میان مردم بود
مدیر سینمایی و فرهنگی آن سالها که داعیه عشق به هنر با نگاه منطقی و عقلایی را دارند با برخوردی چکشی منجر به عدم اکران و بایکوت هنرمندانی شدند که نشان دادند بعد از انقلاب مسیر خود را عوض کردهاند.
منوچهر وثوق بازیگر قبل از انقلاب نیز در گفتگویی ویدئویی با فارس گفته بود که رئیس جمهور دوم خرداد گفت که هنرپیشه قبل از انقلاب نماز هم بخواند، نمازش قبول نیست.
این در حالی است که مدیران فرهنگی انقلابی که توسط رسانههای اصلاحطلب به تندروی محکوم شده بودند نگاه دیگری داشتند. مهدی کلهر، اولین معاون سینمایی وزارت ارشاد پس از انقلاب و مشاور فرهنگی دولت احمدینژاد پیشتر در گفتوگو با ما درباره ماجرای فیلم برزخیها حرفهای جالبی زده است: «برای من روشن بود که مافیایی وجود دارد. روشن شده بود مسئله اولِ فرهنگ مملکت سینما نیست؛ مسئله دوم و سوم و چهارم هم نیست و میدانستم این تنازعی که ما میخواهیم شروع کنیم به جایی نمیرسد. بماند که آن موقع وزیر هم نداشتیم. معادیخواه رفته بود و خود مهندس موسوی وزیر بود و نخستوزیر میتوانست سرپرست هم باشد.
ناگفتههای مهدی کلهر از مافیای مخملباف در سینمای دهه شصتمن نتوانستم با ایشان کار کنم. ایشان از من خواست مجوز پخش برزخیها را لغو کنم و من مخالفت کردم. گفتم وزیرِ شما، آقای معادیخواه در تشریح برنامهاش در مجلس گفته است من از تمام هنرمندان ایران استفاده میکنم؛ بماند که برزخیها در دوره من ساخته نشد و در دوره شریک شما آقای مهندس نجفی ساخته شده است و حالا به من میگویید جلوی پخش برزخیها را بگیرم؟
نمایی از برزخیها
در حالی که رئیسجمهور که حضرت آقا بودند، صراحتاً به من گفتند بازی کردن فردین در یک فیلم نمیتواند عیب فیلم باشد. به مهندس موسوی گفتم حالا که مدتها در سینماها بوده است، چرا باید مجوز پخشش لغو شود؟ کشاکش 25 روزهای بین من و مهندس موسوی بود و سرانجام گفت استعفا بده. من گفتم استعفا نمیدهم، اگر لازم است مرا کنار بگذارید. البته میدانستم پشت این تلاش که برزخیها نباید باشد، مخملباف و تیمش بودند.
مهدی کلهر معاون سینمایی وقت
برزخیها حدود یک ماه در حال اکران بود و خوب هم فروخته بود و جالب بود که هم روحانیون و هم بچههای جبهه آن را دیده بودند. حداقل 12-10 نامه از بچههای جبهه داشتیم که میگفتند برزخیها فیلم خوبی است و با اینکه جنگی نیست اما روحیه معنوی و حماسی خوبی را نشان میدهد. کار کشیده شد به نظر آقا که آن موقع رئیسجمهور بود. وزیر خدمت ایشان رفت و کسب تکلیف کرد. ایشان تلفنی به من گفتند زیر بار نرو. همان زمان من خدمت آیت الله حائری شیرازی رسیدم. ایشان تأکید میکرد هنرمندی که میخواهد در چارچوب بماند، هیچ مشکلی ندارد اما کسانی بودند که میخواستند عناصر تأثیرگذار در جذب مخاطب را از انقلاب اسلامی بگیرند و موفق هم شدند.»
جالبتر اینکه برخی از مدیران سینمایی آن دوران که دستنشاندههای امثال بهشتی و جریان فرهنگی و فکری خاتمی بودند از این تندروی دفاع کردند و البته در ضمن این دفاع اعتراف به این تندروی داشتند. ایرج تقی پور معاون بین الملل سینمای فارابی در دهه شصت در گفتوگو با هفتهنامه «تماشاگران امروز» گفته بود که هیچ کس تندروی مدیران دهه شصت سینما را یادش نرفته است، حتی خودشان هم قبول دارند یک جاهایی تندروی کرده اند اما آن تندروی نیاز سینمای آن روز ایران بوده است!
ایرج تقی پور
او در جای دیگری از این مصاحبه نیز اعتراف دیگری به تندروی تفکر رئیس دولت اصلاحات در دهه 60 میکند: تقی پور با اشاره به اینکه وی از همه مدیران وقت آن زمان تندتر بوده به خاطره اولین جایزه بین المللی سینمای پس از انقلاب اشاره میکند. به گفته او وقتی فیلم «ناخدا خورشید» به کارگردانی ناصر تقوایی برنده پلنگ برنز جشنواره لوکانو شد هیچ کدام از مسئولین سینمای ایران باور نمیکردند که فیلمی از سینمای بعد از انقلاب بالاخره جایزهای بین المللی بگیرد، علیرضا شجاع نوری میرود سوئیس و جایزه را میگیرد که البته به گفته تقیپور دست آخر دم این پلنگ هم شکسته شده است و جایزه ناقص میشود اما روایت او از اینجا جالب میشود: «وقتی آقای بهشتی در جلسه معاونین وزارت ارشاد این خبر را گفت رئیس دولت اصلاحات گفت این جایزهها سیاسی است. اینها میخواهند ما را با چنین جوایزی گول بزنند. کسی امروز اینها را باور نمیکند این حرف ها قطعاً برایتان عجیب است اما اینها واقعیتها دهه شصت بود.»
پوستر تاریخی فیلم برزخیها
سبک فیلمهایی مانند برزخیها در سالهای بعد در فیلم اخراجیها نمایان شد و باعث شد تا این تم در نهایت بتواند در سینمای ایران نمایان بشود. فیلمی که عموم مردم با آن ارتباط برقرار کردند و نشان داد که این بخش از جامعه نیز در جنگ حرفهای مهمی برای گفتن دارد.
نمایی از اخراجیها
صحبت درباره رفتار مدیران دهه 1360 با سینمای ایران و خصوصاً سینمای جنگ سر دراز دارد و نمیتوان در یک گزارش به آن بسنده کرد و باید به سراغ عموم مدیران، فعالین و هنرمندان آن دوران رجوع کرد اما آنچه که مشخص است این است که تفکری که روزی با تندروی جلوی اکران برخی از فیلمهای دفاع مقدسی را گرفت، در حقیقت راه رویش و رشد سینماگران و هنرمندانی که به انقلاب و جنگ دلبسته بودند را بست و باعث شد که یک بخش مهم از سینمای دفاع مقدس که آماده خودنمایی و جذب جوانان و نوجوانان این مملکت به انقلاب و جنگ برای سالهای سال بود در نطفه خفه بشود!
این تفکر محافظهکارانه بعدها با فیلم به رنگ ارغوان حاتمیکیا در دولت اصلاحات نیز چنین کرد و این فیلم را برای چندسال بایکوت کرد.
تندروهایی مانند مخملباف که سالها بعد سر از پاریس و ساخت فیلمهایی مانند فریاد مورچهها و سکس و فلسفه درآورد و جریان تندروی فرهنگی آن روزها که بعداً سنگ آزادی را بر سینه خود کوبیدند باید پاسخگوی تاریخ باشند.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: سینمای ایران سینما سینمای ایران سینما برزخی ها رئیس جمهور تقی پور سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۲۵۰۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بزرگداشت کیومرث پوراحمد ؛ میراث این فیلمساز چه بود؟
در مراسم یادبود کیومرث پوراحمد «قصههای مجید» را میراث ماندگار او خواندند.
به گزارش ایسنا، مراسم بزرگداشت کیومرث پوراحمد (کارگردان سینما ) در اولین سال نبودنش، توسط کمیته فرهنگی انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایرانی با همکاری کانون کارگردانان سینمای ایران امروز چهارشنبه، ۲۹ فروردین ماه در خانه سینما برگزار شد.
در ابتدای مراسم، مازیار فکری ارشاد، پیام جعفر گودرزی رییس انجمن منتقدان سینما را خواند.
در این پیام به سال سخت سینما درسال ۱۴۰۲ اشاره شده بود.
گودرزی در این پیام نوشته بود: «پوراحمد فیلمسازی ایراندوست و نگران آینده بود و میخواست ایرانی بماند.»
در «دوران هیس» هستیمسپس عباس یاری، منتقد و نویسنده سینمایی با بیان اینکه علیرغم تمامی بحرانهای سینمای ایران و ترکهایی که به بدنه خانه سینما خورده، ادامه داد: همچنان چراغ این خانه روشن است و این کشتی در مقابل طوفانهای مختلف ایستادگی کرده است.
او با بیان اینکه کاش این مراسم، در زمان حیات پوراحمد برگزار میشد و با آرزوی سلامتی برای بهرام بیضانی گفت: معمولا ما بعد از مدتی زاری، این افراد را فراموش میکنیم و برگزاری چنین مراسمهایی نشان میدهد، که میخواهیم بگوییم هنرمند رفتنی نیست و ماندنی است.
این منتقد با بیان اینکه «در دوران هیس هستیم»، گفت: کوچکترین عکس، مطلب و کلمهای از جانب هنرمند واکنش گروهی را در فضای مجازی به همراه دارد و آنها شروع به توهین میکنند و یادشان میرود که این فرد «قصههای مجید» را ساخته و با دیدنش کیف کردهاند و حالشان خوب شده است.
پوراحمد از فیلمسازانی بود که در آثارش به بچهها و قومیتها توجه داشت، اگر شخصیتی را از کرمان به اصفهان میبرد، او را به رنگ و بوی منطقه در میآورد و این موضوع اتفاقی نبود بلکه مطالعه میکرد و تلاش داشت به اصطلاح گزک دست کسی ندهد.
درباره دیگران ناجور نگفت و ننوشتاو به جای خالی علیرضا داوودنژاد، از دوستان نزدیک کیومرث پوراحمد در این مراسم اشاره کرد و گفت: پوراحمد دغدغه داشت، سینمای ایران برایش مهم بود، درباره کسی مطلب ناجور ننوشت، پشت کسی ناجور نمیگفت. هرگز برای فیلمهای خودش نمیگفت که هوای ما را داشته باشد برعکس تنها کسی بود که میگفت «من رو بچلونید» اما خودش اینکار را نمیکرد، در انتشار مطالبش سختگیر بود و نمیخواست کلمهای تغییر کند و اگر عکسی مورد پسندش نبود، گله میکرد. برایش آرزوی آرامش میکنم، تا زمانی که سینمای ایران هست، یاد او در قلب دوستدارانش خواهد بود.
تجربه دردناک فیلم سازی پوراحمدیاری در بخش دیگری از سخنان خود با تآکید بر دوران هیس به واکنشهای آخرین فیلم پوراحمد در جشنواره فیلم فجر اشاره کرد و گفت: آخرین فیلم پوراحمد، برایش تجربه دردناکی بود، در گوشه گوشه سالن هنگام نمایش فیلم او را هو میکردند. این کار زشتی و این اتفاق در هیچ جشنوارهای نمیافتد ،اگر کسی از فیلم خوشش نیاید آرام از سالن خارج میشود. متأسفانه این موضوع را در نظر نمیگیرند که کارگردان با همسر و عواملش در سالن نشستهاند و این حرکت ناجور است. امیدواریم شاهد اتفاقات بهتری باشیم.
پوراحمد به کودک درون خود متکی بودابوالحسن داوودی، فیلمساز نیز در سخنانی گفت: این مراسمها باعث میشود بر این اصل بمانیم که سینما زنده است و میتواند از سختترین و تاریکترین و بزرگترین دستاندازها عبور کند و به مسیر خود ادامه بدهد.
او سپس درباره آشنایی و دوستی ۴۰ سالهشان با پوراحمد گفت.
داودی همچنین با اشاره به اینکه سینمای کودک بعد از انقلاب شکل گرفت، ادامه داد: سینمای کودک بیشتر متکی کودکی درون است. مهمترین کارهای پوراحمد در حوزه سینمای کودک است، او شخصیتهایی خلق کرد که برای همیشه میماند. پوراحمد در این زمینه بیشتر متکی به کودک درون بود تا تکنیک و دانش سینمایی.
داوودی سپس درباره تجربه حضور فیلم هایشان در جشنواره فیلم کودک،یاداور شد: اینکه فیلم «شکار خاموش» پوراحمد مورد کملطفی قرار گرفت و اگر مورد توجه بود ژانر جدید و ماندگار در فیلم کودک ایجاد میشد. یا فیلم «شرم» پوراحمد که به بخش بین الملل راه یافته بود اما چون مضمون فیلم، موضوعی خاص فرهنگ ایرانی یعنی رودربایستی بود، باعث شد داوران موضوع فیلم را متوجه نشوند و فیلم مورد توجه قرار نگیرد.
این فیلمساز ادامه داد: واقعا سؤال است فیلمسازی که توانسته بود با حلاوت و شیرینی شخصیتهای جذاب و ماندگاری چون مجید و بیبی را خلق کند، شخصیتهایی مطلقا ایرانی، چگونه باید به تلخی و زبان قاصر برسد؟ کیومرث پوراحمد دل کوچکی داشت البته گاه زبانش به شدت تند میشد، اما این زبان تند در لحظه بود.
داوودی با بیان اینکه زمان درگذشت پوراحمد ایران نبوده و با شکل بدی خبرش را خوانده و بعد هم آن تصویر دردناک را دیده بود، گفت: هیچگاه نتوانستم باور کنم؛ در این سالها با تنگ شدن فضا روحیهاش خوب نبود و از رسیدن به فضای ایدهآل ناامید شده بود اما هیچ باورم نمیشد این اتفاق بیفتد و برایم قابل هضم نبوده و نیست.
این فیلمساز گفت : حبیب احمدزاده نکته درستی را مطرح می کند که ما مردم بیشتر اهل جواب هستیم تا سؤال ، به جای اینکه سوال بپرسیم تا پاسخ را بشنویم و روشنگری شود، به جوابهایی که دوست داریم، بشنویم تکیه میکنیم. برخی کیومرث پوراحمد را چه در زمان حیات و چه پس از مرگش دارند نابود میکنند و با ظن خود با مسئله برخورد میکنند که گاه سطحی است و این خیلی بد است. ما واقعیت را به صورت کامل نمیدانیم و واقعیت میتواند همه چیز باشد اما ما نمیدانیم، بنابراین حق قضاوت نداریم و حق نداریم ظن خود را به فضای خانواده ببریم. اتفاقی که ۶۰ سال پیش برای تختی افتاد به شکلی دارد تکرار شد.
مرگ پوراحمد تاریخ سینما را ورق زدمحسن امیری یوسفی، رییس کانون کارگردانان سینمای ایران نیز در سخنانی گفت: سال گذشته، سال عجیب و غریبی داشتیم که بهارش با خبر مرگ کیومرث پوراحمد شروع شد و اوایل پاییز خبر قتل مهرجویی و همسرش.
در چنین شرایطی واقعا به جای چراها و ایکاشها، صحبتهای خاطر برانگیز بگوییم که تسلیبخش خاطرات ما باشد.
این کارگردان سپس در بخشی از سخنان خود گفت: پوراحمد، کودک درون جسوری داشت و جسارتش بیش از همنسلان خود و نسل ما بود. در صحبتها، واکنشها و کنشگریاش این کودک درون و جسور حضور داشت و او را زنده نگه میداشت.
امیر یوسفی با بیان اینکه با مرگ پوراحمد، قسمتی از تاریخ سینمای ایران ورق میخورد، به خاطرات خود از این کارگردان پرداخت و گفت: ایده «خواب تلخ» من از «قصههای مجید» او بود؛ قسمتی که موضوع انشا شغل مورد علاقه مجید بود و او «مردهشور» را مهمترین شغل میدانست و معلم برخورد تندی با او داشت. اتفاقا من هم مانند مجید با مادربزرگم زندگی میکردم. به نظرم «قصههای مجید» با فرهنگ و هنر کشورمان گره خورده و کاش ادامه پیدا میکرد.
این کارگردان با بیان اینکه جای خالی پوراحمد را نمیشود، پر کرد ، ادامه داد: ای کاش او میماند. اگر بود ایدههای جدید و نگاه جدید داشت. او در سالهای پایانی عمرش مورد بیمهری قرار گرفت و گاه فکر میکنم اگر برخورد بهتری با او میشد، دچار چنین فرجامی نمیشد. پوراحمد عصیانگری و تندی داشت اما حساس بود؛ شاید کارگردانهایی شرایط دورانی را تحمل کنند اما پوراحمد مثل برخی سینماگران پوست کلفت نبود و حساسیت پوراحمد بیشتر بود. آسیبهای چند سال اخیر باعث شده همه ما در پوسته خودمان برویم و زندگی لاکپشتی داشته باشیم.
او همچنین گفت: پوراحمد سربلند در فیلمسازی بود و تأثیرگذار. یادش گرامی.
میراث پوراحمدبخش دیگر این مراسم که اجرای آن را مازیار فکر ارشاد برعهده داشت، به میراث کیومرث پوراحمد اختصاص یافت.
عباس یاری، «قصههای مجید» را میراث ماندگار پوراحمد خواند و گفت: پوراحمد بارها گفته است، «دلخوشی از کودکیام نداشتم و آزار دیدم» و شاید این موضوع را به شکل دیگری در فیلمهایش به نمایش گذاشت و بیشتر فیلمهایش درباره کودکان و رابطه آنها با خانواده است. او به جای اینکه انتقام بگیرد، فشارهای روحی را که به بچهها وارد میشود، نشان میدهد. «قصه های مجید» بهترین کار او میدانم.
شباهت علی حاتمی و پوراحمدداوودی نیز با بیان اینکه نظرش همسو با یاری است، اظهار کرد: «قصههای مجید» علاوه بر اینکه در سینما تأثیرگذار است، در شناخت جامعه ایرانی نیز تأثیرگذار است؛ این فیلم تصویر جامعی از یک دوران اجتماعی ایران میدهد. صحنههایی در این فیلم دیدم که تصویر ایرانی ناب است و به کرات در این مجموعه رفتار ایرانی را دیدم یا فیلم رودربایستی او.
کیومرث پور احمد در این زمینه از جهاتی شبیه مرحوم علی حاتمی بود. بخش عمدهای از ساختار فیلم علی حاتمی از ذهنش خودش میآمد اما چیزی که کیومرث عرضه میکرد از تجربه و تخیلش بود، ساختگی نبود و پایه فرهنگ زندگی تجربی ایرانی بود، فرهنگ دانشگاهی نبود. مهم ترین میراث «قصههای مجید» بود و با این فیلم دینی را به گردن ایران و مدیران فرهنگی چهار اندی دهه دارد.
امیریوسفی نیز گفت: همانطور که به درستی اشاره شد «قصههای مجید» با نگاه ایرانیای که دارد، پوراحمد را به علی حاتمی معاصر ما تبدیل میکند؛ این سریال با سریالهای همزمان خود تفاوت داشت. پوراحمد سینمای کودک را تجربه کرد و در میان همنسلانش در این زمینه جسارت داشت. حیف شد.، کاش میماند و کاش فروردین نحس برای پوراحمد پیش نمیآمد.
البته تازمانی که سینما زنده است، پوراحمد میماند و هنر اصیل به هنرمند به ویژه هنرمندی که با فرهنگ متصل است، عمر جاودانی میدهد. علیرغم نامهربانیهایی که دید «قصهای مجید» برای ماندگار شدنش کافی است و قسمتی از زندگی ما ایرانیهاست.
مازیار فکری ارشاد خاطرنشان کرد: پوراحمد پرچمدار سینمای کودک بود؛ سینمایی که در دهه ۱۳۶۰ پور احمد سعی میکرد آن را از به حاشیه رفتن، دور نگه دارد. هرچند این سینما بعدها به سمت خوبی نرفت. پوراحمد فیلمساز شاخص و برجستهای بود و «قصههای» او توانست برای نسلهای مختلف جذاب و خاطرساز باشد. بارها گفتهاند و خودش نیز ،گفته است که خیلی سخت میتوانست فیلم بسازد حتی برای ساخت فیلم ، پیانو خود را فروخته بود و در این مورد میتوان او را با امیر نادری مقایسه کرد که در این راه سخنیها زیادی کشید و رنج برد.
نسبت پوراحمد با ژانربخش دیگری از مراسم به ژانرهای متفاوتی که پوراحمد در آن طبعآزمایی کرده، پرداخته شد در این بخش یاری به بحرانهای فیلمسازی و هزینههای بالای آن پرداخت و گفت: اگر فیلمی خوب درنیامده به این معنا نبوده که پوراحمد بلد نبود فیلم بسازد.
داوودی نیز با بیان اینکه گاه ژانر انتخاب کارگردان نیست و اقتضائات سینما باعث میشود، کارگردان به آن سمت برود گفت: سینمای ما صنعت نیست یک فعالیت گنجشک روزی است و پرداختن به ژانر در این زمینه مانند کاشت سیب زمینی و پیاز در سالهای مختلف میماند.
یکی از پرسشهایی که وجود دارد این است که چرا سینمای کودک در دهه ۱۳۶۰ رشد کرد و آن دوران طلایی شکل گرفت درحالی که مفهوم خانواده در سینمای ایران وجود نداشت و مسائل و محدودیت در بخش بزرگسال قابل عرضه نبود. امیر یوسفی نیز با اشاره به ژانرهای مختلفی که کیومرث پوراحمد کار کرده است، گفت: دهه ۱۳۶۰ دوران عجیبی است با وجود اینکه شرایط سخت بود و قوانین سختگیرانهای وجود دارد به طرز عجیبی و غریبی فیلمهای خوبی ساخته شده است.
نمیگوبیم شرایط گلوبلبل بود و سینمای دولتی هم تعریف دیگری داشت و اجازه میداند فیلمسازان کار خود را انجام دهند. بعد از جنگ و دهه ۱۳۷۰ نسیم اصطلاحات را داشتیم و از اواسط ۸۰ به سمت دیگری رفتیم و شرایط بستهای ایجاد شد.
با درگذشت پوراحمد برگ مهمی در تاریخ سینما ورق خورد. در دهههای اخیر، شرایط جدید و عجیبی ایجاد شد. دوران لاکپشتی که هم آهستگی دارد و هرکس در لاک خود است. امیدوارم دوران هیس را بگذرانیم؛ این امید لعنتی ما را ول نمیکند و امیدوارم سینمای ما به روزگار خوب خود برگردد و همه خیال راحت کار خود را انجام دهند. اینکه نام چند فیلم سفارشی را رونق سینمای ایران بگذارند جزو قسمتهای تلخ سینما است.
در بخش دیگری از مراسم سخنرانان به بیان خاطرات خود با پوراحمد پرداختند.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: «قصههای مجید» و غصههای ما/ تراژدیِ نوجوانیهای نزیستۀ دهۀ پنجاه و شصتیها دل نوشته همسر کیومرث پوراحمد : ساعت و تقویم میگویند از رفتن تو یک سال گذشته برگزاری یادبود کیومرث پوراحمد در خانه سینما