Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ناطقان»
2024-04-25@06:26:36 GMT

روش تهیه شربت ژله ای

تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۵۷۶۸۸

روش تهیه شربت ژله ای

برای تهیه ی شربت ژله ای مدل های متفاوتی را می توانید تهیه کنید به صورت 1 یا 2 یا 3 رنگ و یا حتی چند لیوان 1 رنگ و چند لیوان رنگ دیگر. ناطقان:  برای تهیه ی شربت ژله ای، تخم شربتی خیلی ریز و تخم ریحان درشت تر است این کاملا سلیقه ای است. هر کدام را دوست داشتید انتخاب کنید.

 

مواد لازم برای شربت ژله ای : 8-9 لیوان
تخم شربتی یا تخم ریحان     2 قاشق غذاخوری
ژله 2 رنگ دلخواه     از هر رنگ 1 بسته
آب     6 لیوان (2 لیوان جوش و 4 لیوان سرد)

 

طرز تهیه شربت ژله ای:

برای تهیه ی شربت ژله ای، ابتدا تخم شربتی یا تخم ریحان را داخل صافی بریزید و روی آن آب بریزید تا گرد و خاک از آن خارج شود و مزه ی خاک ندهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سپس آن را داخل 2 لیوان آب ولرم بریزید و اجازه بدهید چند دقیقه بماند. تا لعاب دار شوند.

 

سپس هر بسته ژله ی مورد نظر را با یک لیوان آب جوش به صورت جداگانه مخلوط کنید و اجازه بدهید پودر ژله ها داخل آن کاملا حل شوند. بعد داخل هر کدام 2 لیوان آب سرد بریزید و هم بزنید و داخل یخچال قرار بدهید.

 

زمانی که ژله ها نیم بند شد داخل آن ها تخم شربتی یا تخم ریحان بریزید و هم بزنید. و باز داخل یخچال قرار بدهید تا نیم بند شود. اگر می خواهید از شربت 1 رنگ استفاده کنید می توانید همه را با هم در یک ظرف حل کنید.

 

سپس هنگام سرو ابتدا شربت رنگی را داخل لیوان بریزید و بعد ژله ی آلوئه ورا را بریزید غلیظ بودن ژله ها سبب می شود با هم مخلوط نشوند.

 

اگر می خواهید کمی رقیق باشد داخل آن چند قالب یخ بیاندازید. و به آرامی داخل آن قاشق شربت خوری قرار بدهید. و از مهمانانتان پذیرایی کنید.



 

نکته برای تهیه ی شربت ژله ای :

• به دلیل اینکه آب داخل ژله زیاد است زمان بیشتری نیاز دارد که ببندد.

 

 

• می توانید چند لیوان شربت ژله ای قرمز و چند لیوان آبی و هر رنگی که دوست دارید تهیه کنید.

 

• می توانید به صورت لایه های چند رنگ هم استفاده کنید.

 

• دانه های تخم ریحان به دلیل اینکه درشت تر هستند لعاب بیشتری می اندازند و درشت تر و غلیظ تر می شوند.

 

• اگر شیرینی شربتان کم شد می توانید قبل از اینکه داخل یخچال قرار بدهید مقداری شکر به آن اضافه کنید.
برچسب ها: شربت ، ژله ، ناطقان ، رنگی

منبع: ناطقان

کلیدواژه: شربت ژله ناطقان رنگی قرار بدهید تخم ریحان چند لیوان تخم شربتی لیوان آب داخل آن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۵۷۶۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از جان گذشتگی در عمق چاه

  نجات چهارنفر از مرگ وفوت ناجی، تراژدی بود که دیروز رقم خورد. این حادثه شاهدان زیادی داشت‌ که حالا با حسرت در مورد آن صحبت می‌کنند. سیوان نجفی یکی از شاهدان و دوستان آرمان است ‌که روزحادثه در محل حضور داشت. آن روز، نجفی در حال جوشکاری در ساختمان دوستش بود که اووهمکارانش متوجه صدای فریاد شدند. نجفی شرح ماجرا را برای جام‌جم توضیح می‌دهد: «وقتی به محل رسیدیم، دیدیم تعدادی زن و بچه آنجا هستند.گفتیم شاید بحث خانوادگی است و دوربزنیم و برگردیم، اما یکی از زن‌ها خودش را روی زمین انداخت و گفت آقا نرو شما را به خدا کمک‌کنید، داخل چاه هستند. بالای چاه رفتم و اول فکرکردم یک نفر است، اما بعد متوجه شدم پنج نفر داخل چاه گرفتار شده‌اند.ماجرا این‌طور بود که یدا...نجفی صاحب باغ و چاه، بالای چاه رفت تا موتور آب را روشن‌کند که یکدفعه پایش لیز خورد و افتاد داخل چاه که بعد از روشن کردن موتور آب پر از دود شده بود. یدا...۷۰ساله، سه پسر به نام‌های بهمن و بهرام و بختیار دارد که همگی بالای ۳۵سال هستند. وقتی یدا...دچار مشکل شد، سه پسر به ترتیب وارد چاه شدند تا همدیگر را نجات دهند، اما هرچهار نفرگرفتار شدند. با گرفتارشدن آنها، زن وبچه‌های‌شان و خانواده یدا... شروع به داد و بیداد کردند. آرمان، همسایه یدا...با شنیدن صدای کمک‌خواهی به طرف چاه آمد ووارد آن شد، اما وقتی متوجه حادثه شد و فهمید به تنهایی نمی‌تواند آنها را بیرون بکشد، ازخانواده یدا...خواست تا ازاهالی روستا درخواست ‌کمک‌ کنند. همان موقع بود که متوجه سروصدا شدیم و فکرکردیم دعواست، در حالی‌که دنبال‌کمک بودند.»
شدت ضجه‌های زن و بچه‌ها دل نجفی را به درد آورده بود و بدون معطلی مثل آرمان بدون طناب وارد چاه شد. یدا... در بدنه چاه میلگردهای فلزی قرار داده بود تا به عنوان پلکان از آن برای بالا و پایین رفتن استفاده کند. نجفی هم از پلکان‌ها آن‌قدر پایین رفت تا بالای سر آرمان رسید:«وقتی رسیدم، یکی از عجیب‌ترین صحنه‌های عمرم را به چشم دیدم. شبیه معجزه و باورنکردنی بود. آرمان روی پلکان فلزی ایستاده، پشتش را به دیواره چاه تکیه داده و یکی از پاهایش را به بدنه چاه چسبانده بود. دو نفر را به پایش تکیه داده و یقه لباس دو نفر دیگر را هم محکم با دست‌گرفته بود. یک دستش را هم به پلکان فلزی بندکرده بود تا نیفتد. آرمان جوان قدرتمندی بود. از او پرسیدم چطور توانستی این چهار نفر را نگه‌داری؟! آرمان‌گفت دیگر جانی ندارم، نمی‌توانم این دو نفر را نگه دارم، پس از من بگیرشان. هفت متر آب داخل چاه بود. همان لحظه مردم زیادی دور چاه جمع شده بودند. دوستانم از بالای چاه طناب انداختند و هرچهار نفر را فرستادم بالا. موقع فرستادن یکی از آنها، طناب رها شد و یکی از مصدومان روی من افتاد، اما چون پلکان را محکم‌گرفته بودم، خودم را ول نکردم. بعد از این‌که داخل آب افتاد، دوباره برگشتم و با گرفتن یقه و بستن طناب به بدنش او را به بالای چاه فرستادم. بعد از فرستادن آخرین مصدوم، آرمان به من‌ که یک پله از او بالاتر بودم گفت سیوان برو راه را باز کن تا من هم بیایم. رفتم و طناب را فرستادم پایین و گفتم آرمان بگیرکه ‌گرفت. چون داخل چاه دچار گازگرفتگی شده بودم، بعد از خروج دچار تنگی نفس، حالت تهوع و استفراغ شدم. آرمان هنوز داخل چاه بود. حدود ۱۰۰مرد آنجا بودند، اما هیچ‌کس حاضر نشد وارد چاه شود.کمی که بهتر شدم مردم‌ گفتند آرمان به خاطر تحلیل توان جسمی طناب رارها کرده و داخل چاه افتاده است. با همان حال دوباره وارد چاه شدم وتاسروگردن داخل آب شدم تاشاید دست وپایم به آرمان برسد وبا زدن ضربه‌ای پیکرش را بالا بیاورم، اما چون نفس و توانی نداشتم، نتوانستم او را پیداکنم.»
به گفته نجفی، آتش‌نشانی سنندج دیر به روستا ومحل حادثه آمد، درحالی‌که با خودروی معمولی،می‌توان هفت دقیقه‌ای به محل رسید: «آتش‌نشانی زمانی رسیدکه آرمان دیگر جانش تمام شده بود. غواص‌شان پس ازپوشیدن لباس مخصوص وارد چاه شد اما به محض برخورد با آب‌ گفت نمی‌توانم ادامه دهم و از همکارانش خواست او را بالا بکشند. برای بیرون آوردن آرمان، چنگک قلاب‌داری درست‌کردند. یکی از هم‌روستایی‌های ما وارد چاه شد و با چرخاندن و تاباندن قلاب که به لباس آرمان‌گیرکرد، او را از عمق چاه بیرون‌کشید. همان موقع هم آتش‌نشان وارد چاه شد و آرمان را بعد از ۳۰ دقیقه از آب بیرون آوردند.»
   
کاش آرمان زنده می‌ماند
آه وحسرت را می‌شود در جملات سیوان حس‌کرد.اومی‌گویدبا این‌که دست وپایش جراحت برداشته،ولی حال عمومی‌اش خوب است: «بعد از این‌که با تنگی‌نفس ازچاه بیرون آمدم ازاورژانس خواستم به من هم اکسیژن وصل کند،اما گفتند نداریم وچهار مصدوم در حال استفاده از آن هستند. ازچهارمصدوم سه نفر حال‌شان خوب است، اما بهرام دربخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بستری است. آرمان شجاعت زیادی به خرج دادکه کارهرکسی نیست. اومجرد بود و مثل یدا...درسنندج زندگی می‌کرد،اما زمین‌های هر دو در روستای قلیچیان بود. دوستم هم کشاورز بود و هم شغل آزاد داشت. بعد از فوت برادرش ‌که پارسال اتفاق افتاد، آرمان خرج زن و بچه‌ او را می‌داد. »

دیگر خبرها

  • طرز تهیه کباب ترش تابه‌ای، یک غذای فوق‌العاده خوشمزه
  • طرز تهیه کاپ کیک شکلاتی + مواد لازم و نکات کلیدی آموزشی
  • بولگاری و نازک ترین ساعت مچی مکانیکی جهان‌/ چرخ دنده ها را چطور داخل آن جای داده اند؟! (عکس)
  • طرز تهیه مربای توت فرنگی خوش‌رنگ و لذیذ به شیوه خاله‌ها!
  • بادمجان شکم‌پر را با این روش خوشمزه درست کنید
  • تردستی با دست های کوچک
  • انسان به ذکر، یادآوری و توجه نیازمند است
  • دسر ساده و سریع یخچالی را با این سه ماده غذایی ساده درست کنید
  • از جان گذشتگی در عمق چاه
  • چغاله بادام پلو با مرغ یک غذای متفاوت برای فصل بهار