Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «قدس آنلاین»
2024-04-20@15:46:36 GMT

تمرین میکنم شاعرانه زندگی کنم

تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۷۵۷۵۲

تمرین میکنم شاعرانه زندگی کنم

جواد گنجعلی، شاعر، نویسنده و منتقد ادبی متولد ۱۳۵۳ نیشابور است. عشق او به ادبیات ابتدا با نوشتن داستان‌های کوتاه شروع شد، اما زندگی در فضای نیشابور او را به سمت شعر کشاند. اوضاع نابسامان شعرسپید دهه ۷۰ که بی‌رغبتی انبوه شاعران جوان به سپیدسرایی را به دنبال داشت، گنجعلی را به استفاده نو از قالب‌های کهن کشاند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

محبوبه ناطق/

جواد گنجعلی، شاعر، نویسنده و منتقد ادبی متولد ۱۳۵۳ نیشابور است. عشق او به ادبیات ابتدا با نوشتن داستان‌های کوتاه شروع شد، اما زندگی در فضای نیشابور او را به سمت شعر کشاند. اوضاع نابسامان شعرسپید دهه ۷۰ که بی‌رغبتی انبوه شاعران جوان به سپیدسرایی را به دنبال داشت، گنجعلی را به استفاده نو از قالب‌های کهن کشاند.

ششمین مجموعه شعر جواد گنجعلی با عنوان «بی‌تفاوتی در نور زرد» به تازگی به چاپ دوم رسیده است.

این مجموعه شامل اشعار عاشقانه و فلسفی است که پس از کتاب‌های «چهارم شخص مفرد»، «دری بر پاشنه اندوه»، «پرچم سفید متأسف» و «صدای محزون موزیک در هدفن» روانه بازار کتاب شده است.

«بی‌تفاوتی در نور زرد» شامل ۴۰ قطعه شعر سپید است. اشعار این مجموعه عاشقانه و فلسفی است که به لحاظ مضمونی، زبانی و تصویری به فضای کتاب «دری بر پاشنه اندوه» نزدیک‌تر است، با این تفاوت که اشعار این کتاب کوتاه‌تر است و اشعار عاشقانه بیشتری در آن به چشم می‌خورد.

جواد گنجعلی در مرداد ماه امسال در کنار بزرگانی چون عبدالله کوثری، قاسم صنعوی، نجیب مایل‌هروی، منصور انوری و سعید تشکری، نشان عالی درجه یک هنری را دریافت کرد.

وی همچنین به تازگی دبیر بخش شعر اولین دوره جایزه ادبی مشهد شده است. همه این‌ها موجب شد در صفحه امروز پای صحبت‌های این شاعر بنشینیم و از او درباره شعر و حال و هوای شعر او و امروز شعر بپرسیم. گفت‌وگوی ما را بخوانید.

* برخلاف بسیاری از شاعران امروز، چهار مجموعه اخیر شما اشعار سپید است. چه شد پس از سرودن یک مجموعه غزل به شعر سپید روی آوردید؟

** اگر شاکله غزلیات کتاب «چهارم شخص مفرد» را نگاه کنید می‌بینید خیلی با فضای شعر آزاد فاصله‌ای نداشته است؛ به قول یکی از منتقدان که برای مجموعه من تیتر زد: «شعرهای سپیدی که در قالب غزل گیر افتاده‌اند». البته سمت و سوی شاعرانه و حس درونی‌ام بیشتر به سمت شعر سپید گرایش داشت؛ بنابراین پس از کتاب «چهارم شخص مفرد» به این سمت تغییر جهت دادم. اگر چه پیش از آن هم شعر سپید می‌گفتم و تشویق‌هایی هم از جانب اساتید صورت می‌گرفت.

از طرف دیگر شکستن چارچوب‌های اطرافم و گریز از دیوارهای امن یک شاعر را هم دوست دارم. تجربه فضاهای جدید لذتبخش است و همه این‌ها موجب شد  پس از مجموعه غزلم به سمت شعر سپید بروم که حاصل آن مجموعه «دری بر پاشنه اندوه» بود. انتظار نداشتم انتشار این کتاب چنین بازخوردی داشته باشد و خوشحالم ریسک من جواب داد.

* بازخوردها چگونه بود؟

** این کتاب برگزیده جایزه قلم زرین شد. نقدهایی که بر کتاب کردند و منتشر شد نشان داد ریسک من در قالب شعری موفق بوده است، اگرچه همان زمان دوستانی هشدار می‌دادند در غزل موفق هستم و این قالب شعری را تغییر ندهم، اما هر شاعری با سبکی خاص بین شعرای دیگر و مخاطبینشان شناخته می‌شوند و چرخش ناگهانی در سبک جسارت می‌خواهد. برای من هم اگرچه این تغییر بسیار دلهره‌آور بود، ولی مهم این است از کاری که انجام می‌دهیم راضی باشیم.

* چه چیزی موجب شد به سمت سرودن شعر سپید بروید، می‌خواستید مردم را متوجه این قالب شعری کنید؟

** نه، حس و حال خودم مهم بود. بر مجموعه اول من نقدی شد که در آن گفته شده بود غزل‌های من در حقیقت سپیدهایی هستند که اسیر وزن و قافیه شده‌اند. این مسئله به من کمک کرد تا همه چارچوب‌ها را بشکنم و بتوانم اندیشه‌ام را راحت‌تر بیان کنم و به آن زبان عاطفه، تخیل و احساس برسانم؛ بنابراین اندیشه‌ورزی را با خیال راحت‌تر از قالب چارچوب‌های وزن و قافیه رها کردم، یعنی خواست مردم و یا منتقدان مرحله بعدی است.

* «بی‌تفاوتی در نور زرد» ششمین مجموعه شعرتان است، حس و حالتان در این کتاب چگونه است؟

** بعد مرحله‌ای از سال ۱۳۹۲ تا اکنون خلوت‌گزینی خودخواسته‌ای داشتم تا مدتی به خودم، زندگی‌ام و همه چیزهایی که داشتم فکر کنم که حاصلش همین کتاب شد. اینکه جواد گنجعلی چه کسی است هدف چه بوده، هر آدمی را درگیر می‌کند. از طرف دیگر غزل همیشه با من است و در آن سال‌ها غزل‌هایی گفتم و حاصلش را در مجموعه‌ای آماده انتشار دارم که حاصل همان خلوت‌هاست و به این زودی هم به چاپ نمی‌رسد. در این سال‌ها خیلی کم به جلسه‌ای رفتم مگر به اصرار دوستان بسیار نزدیکم.

** زبان شعری شما بسیار لطیف است، این لطافت برخاسته از زبان خراسانی است یا ملهم از چیز دیگری است؟

** باید بگویم به مرور زمان، زبان شعری شاعر تکامل پیدا می‌کند، برای من همین‌گونه بوده و سیر زندگی من در این کتاب‌ها معلوم است. زمانی من در روستا زندگی می‌کردم و دور از دغدغه‌های شهری. باز کتابی دارم که دقیقاً با همین دغدغه‌های شهرنشینی همراه است. این کتاب کشف من شاعرانه است. خصوصیات هر شاعر در شعرش نمود پیدا می‌کند. در مرحله‌ای به این احساس رسیدم شاعر باید نسبت به انسان‌ها و جامعه اطرافش نگاه شاعرانه‌ای داشته باشد، یعنی شاعر فقط در شعرش زیست نکند بلکه در جامعه‌اش هم شاعرانه زندگی کند. به همین دلیل سعی کردم نگاه مهربانانه‌تری نسبت به قبل داشته باشم. البته واقعا نمی‌دانم در رسیدن به این من شاعرانه چقدر موفق بودم، اما شخص من در این سال‌ها به واسطه تجربه ۳۰ ساله معلمی با کودکان سرو کار داشته‌ام. در این سال‌های اخیر که تنهاتر شده‌ام و شکل جدیدی از زندگی را تجربه می‌کنم، تمرین می‌کنم شاعرانه زیست کنم. در این نوع زندگی آدم می‌تواند آسمان، خیابان‌ها، شادی و اندوه مردم را با چشمان و نگاهی شاعرانه ببیند.

* در مجموعه اخیرتان اشعار کوتاه، عاشقانه و خوشخوان هستند، یعنی مناسب فضای فعلی جامعه، چقدر دغدغه مخاطب داشتید؟

** من هم جزو همین مردم هستم و شاعر جدا از مخاطبش نیست. عمدی در کار نبوده که برای اینکه دیده شوم این گونه شعر بگویم. همه‌چیز براساس حس درونی من بوده است. درست است در مجامع حضور نداشتم، اما صفحات ادبی را دنبال کردم و چون شغلم مشاوره در مدرسه است، دغدغه‌های مردم را می‌شناسم. آگاهی نسبت به حس و حال خودم و زندگی میان مردم موجب شده سعی کنم به‌روزتر باشم و شاید این کوتاه‌نویسی نتیجه توجه به همین دغدغه‌هاست.

* مجموعه اخیر شما عاشقانه‌های توصیف معشوق و موقعیت او نیست، بلکه توصیفِ وضعیت شاعرند در مواجهه با مقوله عشق. از عشق در این اشعار بگویید. این نگاه را قبول دارید؟

** بله ۱۰۰ درصد. من همیشه به دوستان و بچه‌هایی که آموزششان می‌دهم می‌گویم سعی کنید همیشه من واقعی خودتان باشید، کس دیگری را در شعرتان روایت نکنید. اگر این منِ من کسی باشد که دغدغه‌هایش مفاهیم ازلی و ابدی مثل عشق باشد، این قابل توسعه و تسری به خیلی‌هاست. بنابراین من روایتگر خودم بودم، نه یک موقعیت تخیلی. همه آن کتاب من بودم، حالا ممکن است برای کسی این روایت از من جذاب باشد یا نباشد. موقعیت‌ها منِ من بوده چه در موقعیت مجازی یا واقعی، ولی چیزی جز من جواد گنجوی وجود نداشته است.

* معضلی در شعر امروز وجود دارد و آن اشتیاق شدید به چاپ کتاب شعر است که نتیجه آن نازل شدن زبان و اندیشه در این آثار است. آیا با چاپ این تعداد کتاب شعر موافقید؟

** هر کس چیزی می‌نویسد دوست دارد ماحصل کارش را به شکل یک کتاب درآورد و به مخاطب عرضه کند. این مسئله امری دور از ذهن و عجیب نیست، چون جامعه ما هم جامعه‌ای شاعرانه است و هر ایرانی شاعری درون خودش دارد، حالا اگر کسی حرفه‌ای‌تر عمل کند حق دارد آثارش را چاپ کند.

در این میان جایگاه و سهم مخاطب کجاست؟

** ممکن است مخاطب در این حجم از کتاب دچار سردرگمی بشود، شاید چون سطح‌بندی در چاپ کتاب‌هایمان نداریم و شورایی که ممیزی‌هایی در این رابطه داشته باشد. تنها برخی انتشارات ممتاز این ممیزی‌ها را برای حفظ نام و اعتبار خود انجام می‌دهند که کار پسندیده‌ای هم است، چون کار مخاطب را راحت می‌کند. از آن طرف هم شاعران خیلی خوبی داریم که هنوز شناخته نشده‌اند و در شلوغی بازار ممکن است کارشان دیده نشود.

خراسان و مشهد همیشه یکی از قطب‌های شعری بوده است. نظر شما درباره وضعیت امروز شعر خراسان چیست؟

** خراسان همیشه شاعران خوبی پرورش داده، مشهد هم به عنوان مرکز شاعران از سراسر خراسان معروفیت دارد. از نیشابور، تربت‌جام، تربت‌حیدریه و سبزوار شاعران را جمع کرده و انجمن‌های ادبی فعال‌تری دارد و شاید جریانی که به اسم شعر مشهد شناخته شده به همین موضوع اشاره دارد.

البته شعر مشهد سبک و سیاق خود را یافته و من این روزها خیلی درباره آن می‌شنوم که شاعرانی به سبک و سیاق مشهد شعر می‌سرایند. به لطف فضای مجازی کل ایران تبدیل به یک انجمن ادبی بزرگ شده و این امر تأثیرش را روی بقیه شاعران می‌گذارد. فکر می‌کنم شعر خراسان دارای زبان خاصی است که سخاوتی دارد و از سایر اشعار می‌توان متمایزش کرد. شعر خراسان شعر تصویرگرایی است و تصاویر بکر زیاد دارد به خصوص از سوی دوستان شاعری که در روستاها یا شهرهای کوچک زندگی کرده‌اند و توانسته‌اند آن روستازدگی را به شکل تصاویر بی‌بدیل و خاص نشان ‌دهند.

شاید این تصویری بودن شعر مخصوص سبک خراسانی است؟

به تازگی داریم می‌بینیم اشعار به سمت تصویرگرایی رفته‌اند و مورد علاقه مخاطب هم قرار می‌گیرد. بله پر از تصاویر بکر است. البته ویژگی‌های شخصیتی اهالی خراسان که دیرتر با دیگران اخت می‌شوند و کمتر می‌توانند ارتباط بگیرند و شاید مرزبندی‌هایی برای خودشان دارند، بنابراین آن چیزی که در شعرشان می‌ریزند حاصل کشف خودشان است و به ویژگی خاص شعر خراسان تبدیل می‌شود.

البته شعر سبک خراسانی کمی ملهم گرفته از موسیقی خراسانی است همان‌قدر خاص و لطیف و پر از احساس ... شاید مخاطب به همین دلیل این سبک را بیشتر می‌پسندد. آن دلایلی که موجب خاص بودن موسیقی خراسان می‌شود غربتی در دو تار خراسان‌جنوبی است، در حالی که هر چه به شمال خراسان نزدیک‌تر می‌شویم شعفی در موسیقی به گوش می‌رسد. هر دوی این‌ها شگفتی و زیبایی خودش را دارد. شعر خراسان هم همین ویژگی را دارد. اقلیم، اندیشه‌ها و خلقیات شاعران در این سبک تأثیرگذار می‌شود.

* به تازگی شما دبیر بخش شعر جایزه ادبی مشهد شدید. برگزاری جایزه ادبی شعر مشهد می‌تواند در فضای ادبی مشهد جریان‌سازی کرده و در شاعران مشهدی انگیزه ایجاد کند؟

** طبیعی است حرکت‌هایی از این دست برای شهر مشهد در روزگاری که تقریباً زمان زیادی از آخرین کنگره ملی می‌گذرد می‌تواند اتفاق خوبی باشد.

اینکه جایزه‌ای به اسم مشهد است، اگر با نشان‌های ملی شاعران صاحبنام خراسانی به صورت کنگره‌هایی با دبیرخانه دائمی درآیند، تأثیر بسزایی در حرکت رو به جلوی شعر در سطح ملی و شهر مشهد خواهد داشت.

*نظرتان درباره شعرهای رسیده و احوال شعر امروز و جایگاه فکری شاعران چیست؟

** این جایزه نخستین سال برگزاری‌اش را تجربه می‌کند، اما نام مشهد و بزرگان شعر خراسان مثل ملک‌الشعرای بهار و مهدی اخوان ثالث به این جایزه اعتبار بخشیده است.

شعرها و کتاب‌هایی که به دبیرخانه رسیده از فضای کلی حاکم بر شعر این روزهای کشور دور نیست و می‌توان گفت آثار رسیده از نظر کیفی قابل توجه و خوب است. امیدواریم با دقت نظری که در انتخاب داوران داشتیم بتوانیم جوابگوی اعتماد شاعران عزیزی باشیم که کتاب و آثارشان را به دبیرخانه ارسال کردند.

شما در کنار بزرگان خراسانی نشان درجه یک هنر را دریافت کردید. حستان را درباره دریافت این نشان بگویید.

برخی نام‌ها هست که به برخی درجه‌ها و نشان‌ها اعتبار می‌بخشد. کسانی مانند عبدالله کوثری، قاسم صنعوی و نجیب مایل‌هروی، آدم‌های بزرگی در ادبیات ما هستند و هیچ درجه و نشانی اندازه قد و قامت این‌ها نیست و نظیر این عزیزان در کشور کم نیستند؛ بنابراین بودن نام من در کنار این بزرگان موجب مباهات و افتخار است و خوشحالم از اینکه کنار آن‌ها هستم.

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: شاعران کتاب شعر خراسان سمت شعر شعر سپید کتاب ها موجب شد سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۷۵۷۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مشاهیر نقش‌بسته در قاب تلویزیون

  دراین میان، ابتدای اردیبهشت، با حال وهوای روز سعدی همراه است وبسیاری از ما را به یاد مشاهیری می‌اندازد که در این خاک زندگی کرده و برای‌مان قهرمان شدند. به بهانه روز سعدی، برخی از سریال‌هایی را مرور کردیم که تاکنون پیرامون مشاهیر ایرانی روی آنتن رفته و توانسته ما را با زیست این قهرمانان، آشناتر کند. 

روایت زندگی یک شیخ 
از جمله سریال‌های تولیدشده براساس مشاهیر ایرانی، سریال شیخ بهایی بود که به زندگی این چهره برجسته ایرانی پرداخت. بخش اول این مجموعه مربوط به دوران نوجوانی شیخ بهایی بود که در ۱۲سالگی به‌دلیل فشار و آزار حاکم وقت، مجبور می‌شد همراه خانواده‌اش از لبنان به ایران کوچ کند اما در بخش دوم، بررسی یک سال از زندگی شیخ بهایی در ۶۷ سالگی به تصویر کشیده می‌شد. نقش شیخ بهایی در کهنسالی را علی نصیریان بازی می‌کرد که در کنار هنرمندانی مثل ژاله علو، علی دهکردی و اسماعیل شنگله، قاب‌های ماندگاری از زندگی این حکیم را خلق کرده بود. پیش‌تولید این مجموعه که کارگردانی آن را شهرام اسدی در دست داشت از سال ۱۳۸۰ و ساخت آن از بهار ۱۳۸۲ آغاز شد. فیلمبرداری این اثر تلویزیونی هم در مناطق رودبار، اخترآباد شهریار، جزیره آشوراده در بندر ترکمن، اصفهان، تهران و شهرک سینمایی غزالی انجام شده بود. 
 
قصه یک پزشک ملی 
بوعلی سینا را هم باید از دیگر مجموعه‌های با محوریت مشاهیر دانست که به زندگی این دانشمند برجسته پرداخته بود. این مجموعه در شهرستان اردستان و مسجد جامع تاریخی آن ساخته شد و نویسندگی و کارگردانی آن با کیهان رهگذر بود. بازیگرانی همچون مرحوم امین تارخ، فیروز بهجت‌محمدی، جمشید لایق، اسماعیل محرابی، چنگیز وثوقی و سرور نجات‌اللهی در این مجموعه نقش‌آفرینی کرده بودند. سریال بوعلی سینا، زندگی و دستاوردهای وی را روایت می‌کرد که به سفرهای مختلفی رفته بود تا علم خود را غنی کند. این شخصیت ایرانی ازجمله چهره‌هایی بود که تلویزیون زندگی او را روایت کرده بود. 
 
ماجراهای یک ریاضیدان
مجموعه دیگر تلویزیونی که با محوریت چهره‌ها و مشاهیر ایرانی روی آنتن رفته، نردبام آسمان بود که زندگی غیاث‌الدین جمشید کاشانی، اخترشناس و ریاضیدا‌ن ایرانی را از زادروز تا کشته‌شدنش در زمان زمامداری مغول‌ها در ایران بازگو می‌کرد. او پسر مسعود طبیب و به‌شدت بازیگوش و کنجکاو بود که در یکی از روزها با شیخ کاشان مجادله‌ای ‌کرد که سبب ‌شد اهالی شهر وی را تعقیب کنند. این مجموعه به کارگردانی محمدحسین لطیفی، نویسندگی حامد عنقا و با طرح اولیه سید سعید رحمانی، توسط محسن علی اکبری تهیه شده بود. بوعلی سینا در نظر مخاطبان نشست و بارها از شبکه‌های مختلف روی آنتن رفت. 
 
قابی از زندگی ملاصدرا 
هرکدام از مجموعه‌های تلویزیونی که تاکنون با محوریت مشاهیر روی آنتن رفته، به یک حوزه توجه کرده و افراد برجسته آن را به تصویر کشیده است. درست مثل سریال روشن‌تر از خاموشی که زندگی ملاصدرا متفکر و فیلسوف ایرانی را روایت کرده بود که شامل زندگی او از نوجوانی تا رفع حکم نفی بلدش می‌شد. این مجموعه تلویزیونی در ۳۵ قسمت در سال ۱۳۸۲ از شبکه یک سیما به نمایش درآمد که پنجمین مجموعه تلویزیونی حسن فتحی بود. بازیگرانی همچون حسین یاری، محمود پاک‌نیت، علی نصیریان و زنده‌یاد جمشید مشایخی در این مجموعه نقش‌آفرینی می‌کردند. قصه این مجموعه از جایی آغاز می‌شود که شاه عباس اول صفوی به‌تازگی با حمایت سران قزلباش و کودتا علیه پدر به سلطنت رسیده و هنوز قدرت و موقعیت تثبیت‌شده‌ای ندارد، کشور از لحاظ سیاسی و اجتماعی، در شرایطی نابسامان قرار گرفته و علاوه‌بر تهدیدات و دست‌اندازی مستعمران به خاک ایران، عده‌ای نیز در داخل داعیه حکومت دارند‌؛ صدرالدین محمد قوام شیرازی متخلص به ملاصدرا، در راه کسب علم و دانش قدم می‌گذارد. 
 
روزگار یک پزشک اطفال
روزگار قریب که روایت زندگی دکتر قریب بود، به نویسندگی و کارگردانی کیانوش عیاری روی آنتن رفته بود که برپایه زندگی پزشک بنیان‌گذار تخصص پزشکی اطفال در ایران ساخته شد. سریال روزگار قریب از سال ۱۲۹۵ همزمان با شروع تحصیلات ابتدایی تا مرگ قریب در سال ۱۳۵۳ روایت می‌شد و با وقایع آن زمان مانند کودتای رضاخان، قحطی تهران در زمان جنگ جهانی دوم، حضور متفقین در ایران همزمان بود. بازیگرانی همچون مهدی هاشمی، مهران رجبی، ناصر هاشمی، صغری عبیسی و... نقش‌های مختلف این سریال را بازی می‌کردند. روزگار قریب از این جهت که چند دوره از زندگی یک پزشک معروف را به شکل درام به نمایش می‌گذاشت، برای مخاطبان جذاب بود. 
 
قاب‌هایی از ادبیات معاصر 
سریال شهریار با هدف روایت زندگی این شاعر معروف تولید شد و توانست چهره یکی از مشاهیر ادبی را به‌درستی به نمایش بگذارد. این سریال با نمایش زندگی حاج میرآقا خشکنابی پدر شهریار آغاز می‌شود و درنهایت به شکل متمرکزتری به زندگی شخصی و ادبی شهریار می‌پردازد. نکته مهم در مورد این سریال، نمایش کاراکترهای مختلف ادبی همچون عارف قزوینی، نیما یوشیج، میرزاده عشقی و ایرج میرزا بود که یک دید کلی از ادبیات معاصر ایران به مخاطب تلویزیون ارائه می‌کرد. 
داستان مجموعه شهریار از سال‌ها قبل در اواخر دوره حکومت قاجار روایت می‌شد. سیداسماعیل، یکی از وکلای مشهور تبریز که در جنگ و شورش این شهر، چند فرزند خود را از دست داده، پس از به دنیا آمدن فرزندی از همسرش، کوکب خانم تصمیم می‌گرفت برای حفظ فرزند آخر خود، او را به روستای خشکناب نزد خواهرش بفرستد. مردی که بعدها به شهریار معروف می‌شد تا پایان دوره کودکی در این محل ماند و دراین سال‌هابا ابراهیم ادیب آشنا شد، مردی که بعدها در زندگی او تأثیر زیادی داشت.البته در میان همه سریال‌هایی که تاکنون ساخته شده، صحبت از تولید سریالی با محوریت سعدی شاعر پرآوازه هم شده بود. مجموعه‌ای که هنوز به نتیجه نرسیده اما در صورت پرداختن به آن، می‌تواند توجه مخاطبان را به خود جلب کند. 
 
سلمان در راه است
دراین میان باید به سریال سلمان فارسی هم اشاره کردکه گرچه هنوز به نتیجه نهایی وپخش نرسیده اما صحبت‌های مطرح‌شده درباره آن، نشان از تولید یک مجموعه خاص و متفاوت دارد. نگارش اولیه پروژه سلمان فارسی در سال۱۳۷۸ به پایان رسید و قرار است به دوران زندگی، زمانه و مهاجرت سلمان فارسی از تولد تا مرگ بپردازد. سریال سلمان از جمله مجموعه‌های فاخر تلویزیون است که چهره‌های بسیاری در آن نقش‌آفرینی می‌کنند. 
 
سیمای بزرگان در سریال جلال‌الدین
جلال‌الدین، نام سریال دیگری با محوریت مشاهیر بود که حدود ۱۰ سال قبل، از تلویزیون پخش ‌شد. این سریال داستان زندگی جلال‌الدین محمد بلخی ملقب به مولانا، شاعر و عارف نامی و بزرگ قرن هفتم ایران بود. جلال‌الدین که نام فصل اول این سریال بود به دوران کودکی مولانا می‌پرداخت و فصل دوم، جوانی و سپس دوران بلوغ فکری و شخصیتی مولانا را در میانسالی به تصویر می‌کشید. این سریال به کارگردانی شهرام اسدی بود که بازیگرانی همچون علی نصیریان، علیرضا خمسه، لادن مستوفی، آرش مجیدی، علی دهکردی، شبنم مقدمی و محمدجواد جعفر‌پور در آن ایفای نقش می‌کردند. جلال‌الدین کارش را بی‌سروصدا آغاز کرد و ابتدا سریالی معمولی به نظر می‌رسید اما در ادامه توانست مخاطبان را به سمت خود بکشاند. 

صیادی در پی زندگی 
مجموعه دیگری که در همین رابطه و مرتبط با زندگی مولانا تولید شد، «صید در پی صیاد» بود. صادق هاتفی از هنرمندان پیشکسوت اواسط دهه ۷۰ سریال «صید در پی صیاد» را برای شبکه دو ساخت. این سریال، روایتی تازه از زندگی و آشنایی مولانا با شمس‌تبریزی بود. البته هاتفی قصه این سریال را به‌نوعی با داستان زندگی امروزی ترکیب کرده بود تا بتواند از زاویه‌ای تازه به این موضوع نگاه کند، به‌همین‌دلیل این سریال مفهوم معنویت را به مخاطب القا می‌کرد. هاتفی در روایت سریال سعی کرده بود مفاهیم دیگری همچون عرفان، عشق، مبارزه و... را هم با قصه ترکیب کرده تا برای مخاطبان تلویزیون آن هم در اواسط دهه ۷۰ جذابیت داشته باشد. هاتفی در همان مقطع پخش سریال، در مصاحبه‌هایی تاکید کرده بود متن این سریال را با بهره‌گیری از متون کهن فارسی نوشته است. البته نگاهی اجمالی به آثار هاتفی نشان می‌دهد او متون کهن ایرانی را که وجوه مشترکی با آثار دراماتیک دارد در شکلی تازه از نمایش ایرانی بازآفرینی می‌کند که این اتفاق هم در سریال صید در پی صیاد رخ داده بود. 
 
یک قهرمان کرد
اما تولید مجموعه‌هایی با حال و هوای مشاهیر ایران مختص ادبا و شعرا نبوده است. کما این‌که سریال سوران هم به شخصیت یک مبارز کرد به نام امیر سعیدزاده(سعید سردشتی)می‌پرداخت.سوران درژانر درام سیاسی- تاریخی به کارگردانی سروش محمدزاده، تهیه‌کنندگی مجتبی فرآورده و نویسندگی عباس ریاحی اقتباسی ازکتاب عصرهای کریسکان، نوشته کیانوش گلزار راغب بودکه توانست روایتی ازمقاومت مردم کرد باشد.بازی‌های این سریال واقعی وقابل قبول بودویک تاریخ زنده را برای همیشه ماندگار کرد. 
 
میرزا کوچک‌خان در قاب تلویزیون
تولید مجموعه میرزا کوچک‌خان از دیگر کارهایی بود که چهره این شخصیت تاریخی را برای مخاطبان ماندگار کرد. روایت سریال فوق، از جایی شروع می‌شد که میرزا کوچک، تازه از تبعید برگشته و همراه دوستش میرزا حسین کسمایی در رشت گردش می‌کرد که متوجه دستگیری رضا آژان توسط روس‌ها می‌شود. رضا آژان ملتمسانه از میرزا تقاضای کمک می‌کند. غیرت میرزا به جوش می‌آید و به او کمک می‌کند. علیرضا مجلل، مهدی هاشمی، عباس امیری مقدم، فتحعلی اویسی و جهانگیر الماسی در این مجموعه نقش‌آفرینی کرده بودند. 
 
زندگی شیخ مفید
شیخ مفید با نام اصلی «خورشید شب» از دیگر مجموعه‌های با محوریت مشاهیر در تلویزیون بود. مجموعه‌ای که سال ۱۳۷۴ به کارگردانی فریبرز صالح و سیروس مقدم، نویسندگی محمود حسنی و تهیه‌کنندگی محمدرضا ذوالفقاری، هادی مشکوه‏ و مجید اوجی تولید و از شبکه دو پخش شد. این سریال داستان زندگی شیخ مفید، فقیه قرن چهارم هجری بود. از هنرمندانی که در این سریال نقش‌آفرینی کرده بودند، می‌توان به علی دهکردی، داریوش ارجمند،  بهروز مسروری، رضا رویگری و زنده‌یادان امین تارخ، مهدی فتحی، محمدعلی کشاورز، آتیلا پسیانی و پرویز پورحسینی اشاره کرد. 
 
روایت یک قهرمان 
شهید مدرس از جمله مشاهیری است که تلویزیون پیش از این و در قالب سریالی با همین نام، به زندگی او پرداخته بود. مجموعه مدرس به کارگردانی هوشنگ توکلی و تهیه‌کنندگی اسماعیل شنگله محصول شبکه یک سیما در سال ۱۳۶۵ بود. بازیگرانی همچون محمدرضا حقگو، فرخ نعمتی، آتش تقی‌پور، داوود آریا، مرتضی ضرابی، حسن زارعی، مجید رزاز، جمشید جهانزاده، سعید امیرسلیمانی، صدرالدین حجازی، کاظم بلوچی و جلیل فرجاد و زنده‌یادان سیروس گرجستانی و خسرو شکیبایی در این سریال نقش‌آفرینی کرده بودند. قصه این سریال درباره ورود سید حسن مدرس به تهران و نامزد شدن او در مجلس بود که در نهایت به درگیری مدرس با رضاشاه تا کشته شدن او روایت می‌شد. 
 
برشی از زندگی امیرکبیر
مجموعه دیگری که با رویکرد پرداختن به مشاهیر ایرانی روی آنتن رفته، مجموعه امیرکبیر به کارگردانی سعید نیک‌پور محصول سال ۱۳۶۴ است.امیرکبیر از مجموعه تلویزیونی‌های محبوب دهه۱۳۶۰ تلویزیون بود که سعید نیکپور آن را کارگردانی کرده و خود او هم در این مجموعه تلویزیونی در کنار ایرج راد، ژاله علو وزنده‌یادان محمد مطیع و فخری خوروش به ایفای نقش پرداخته بود. این مجموعه تلویزیونی سال ۱۳۶۳ ضبط وپخش آن ازاردیبهشت ماه سال۱۳۶۴از شبکه یک شروع شد. داستان این سریال از مرگ محمدشاه و آمدن ناصرالدین شاه به تهران و تاجگذاری وی آغاز می‌شدوتمامی دوران صدارت امیرکبیر وتوطئه‌های دشمنانش را دربرمی‌گرفت. امیر کبیر دردوره ناصرالدین‌شاه قاجار،اصلاحات کشوررااندکی پس ازرسیدن به صدارت آغاز می‌کند. به دستور او مدرسه دارالفنون برای آموزش علوم و فنون جدید درتهران تأسیس می‌شودوروزنامه وقایع اتفاقیه راراه‌اندازی می‌کند. 

دیگر خبرها

  • ترجمه «نویسندگی خلاق به زبان ساده» به چاپ دوم رسید
  • ترجمه کتاب «خدا و زمان» به کتابفروشی‌ها آمد
  • مشاهیر نقش‌بسته در قاب تلویزیون
  • محمد میرکیانی با دوکتاب جدید به نمایشگاه کتاب می‌آید
  • مجموعه‌داستان‌ «گوش قرمز» چاپ شد
  • روحت شاد آقای صدر
  • رونمایی از مجموعه شعر «پیراهن تو کنار پیراهن من» در صومعه‌سرا
  • چاپ پنجمین جلد مجموعه تاریخ ایران‌زمین درباره طاهریان و آل بویه
  • «زندگی به شرط خنده»، در راه شبکه آی‌فیلم
  • کتاب های عجیب و غول پیکر یک کشیش! (+عکس)