هاشمی طباء: روحانی استعفا بدهد که چه کسی بیاید؟ اینکه نشد حرف /چه احمدینژاد، چه خاتمی شعار میدهند/ این حجم انتقاد از روحانی منصفانه نیست
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۹۱۷۳۰
رئیس جمهور نظامی برای ۱۴۰۰ ، آری یا نه؟ این بحث داغ این روزهای محافل سیاسی کشور است و تحلیلگران مختلف، هر کدام با نگاهی به این بحث می پردازند. گروهی درباره دولت رضاخانی سخن می گویند و گروهی دیگر از توان اجرایی بالای این جنس کاندیداها و یکدست سازی حاکمیت در کشور سخن می گویند. مصطفی هاشمی طباء نامزد انتخابات ۹۶ نظرات جالبی درباره بحث حضور کاندیداهای نظامی دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* حضور کاندیداهای نظامی برای انتخابات ۱۴۰۰ یکی از مباحث داغ این روزهای فضای سیاسی کشور شده است. بسیاری از کارشناسان در له یا علیه آن حرف می زنند...
این اتفاق برای اولینبار نیست و مسبوق به سابقه است. اینبار دارد به عنوان یک مبحث مستقل مطرح میشود که کاندیدای نظامی میخواهیم یا نه و آقایان سابقه کار دارند یا نه. مگر از اوایل دهه ۸۰ که آقایان شمخانی، رضایی و قالیباف وارد رقابت شدند یا همان دهه اول انقلاب، این نوع نامزدهای نظامی را نداشتیم؟
* اما این بار بحث جدی تر شده و مثلا نگاههای مختلفی طرح می شود که نیاز کشور یک نظامی است یا حضور یک نظامی ، فضای کشور را نظامی و مدل اقتدارگرا می کند. همان بحث های اداره رضاخانی و...
اصلا اینکه آدمها چه لباسی میپوشند مهم نیست، مهم این است که در مغزشان چه میگذرد. برخی تصور میکنند یک نظامی بیاید مثل رضاشاه بزند و بکوبد و ... نه؛ آنقدر نظامیهایی هستند که خیلی قلب رئوفی دارند. ما باید ببینیم کسی که میخواهد بیاید، روحانی باشد، نظامی باشد، دکتر باشد یا بیسواد، مسئول فدراسیون نجات غریق باشد، فرقی ندارد. چه فرقی دارد چه لباسی به تن کرده است، مهم این است که ببینیم برنامهاش چیست؟
به نظر من در شرایط فعلی هیچکدام از این گزینه هایی که گفتم، کار خاصی نمیتوانند انجام بدهند. یعنی گستره اختیارات و وظایف دولت مشخص است. کمااینکه همه روسای جمهور ما از ابتدای انقلاب تا الان با کمی تفاوت، یک جور سیاست را ارائه دادند. یعنی این نبوده که رئیس جمهورها هم توانش را داشته باشند و هم اینکه سیاستها قابل تغییر باشد. الان مثلا میگویند آقای روحانی استعفا بدهد، استعفا بدهد که چی؟ چه کسی میخواهد بیاید؟ چه کاری میخواهد بکند؟ آقای روحانی الان چه باید بکند؟ اصلا به او بگویند اینکه بنده به عنوان روشنفکر یا اقتصاددان انتقاد کنم، خوب است اما به او فحش می دهند. اینکه نشد حرف. بگویند آقای روحانی چه کاری باید انجام بدهد و تبعاتش چیست؟ همه انتقاد میکنند. باید کسی روی کار بیاید که راهکار مشخص فرار از بحران داشته باشد.
حالا رئیس جمهور نظامی، غیرنظامی ،هر چه میخواهد بیاید هم همین است. کار خاصی نمیتواند بکند. هر کس بیاید، فرقی نمیکند، اصولگرا، اصلاحطلب، نظامی، دریایی، نجات غریق و ... هر کسی میخواهد بیاید. فقط ابتدایش بگوید من میخواهم چه کاری انجام بدهم و کاری که میخواهم انجام بدهم چه اثراتی روی جامعه دارد. خب نظامی بیاید. اگر این توان را داشته باشد که کشور را از بن بست خارج کند، اگر از سوی مردم برگزیده شود، دیگر فرقی ندارد پیشینه اش چه بوده و لباس تنش چه بوده است.
* دو نگاه هم به موضوع است. که مثلا نظامی ها کار اجرایی بلدند یا مثلا خیلی سیاست نمی دانند.
رئیس جمهور باید جامع الطراف باشد. حقیقت این است که محاسبه آنچه در مدل مدیریت نظامی اتفاق می افتد، کار دشواری است که چه تصمیمی از یک فرمانده درست بوده یا غلط چون اکثرا کارهای شان درجه بندی محرمانه دارد . ولی یک رئیس جمهور باید کاملا به همه مسائل سیاسی ، بین الملل ، اقتصاد و ... آشنا باشد. بله خیلی از این دوستان کارهای اجرایی هم داشتند و موفق هم بودند اما واقعا کشورداری حتی با شهرداری هم متفاوت است. مهم نوع نگاه و برنامه افراد است.
مثلا در ایران و در بخش خصوصی افرادی را داریم که بزرگترین کارخانه فولاد خاورمیانه را با تکنولوژی روز دنیا ساخت و راهاندازی کردند، آیا می توانیم بیاییم چنین فرذی را رئیس جمهورش کنیم؟
رئیس جمهور باید برنامه داشته باشد. الان نامهای نظامی جوان با رزومه عملکردی خیلی خوبی، اسامی شان مطرح هست که انسان های خوب و توانا، کاربلدی در حیطه خودشان هستند اما حقیقت این است که اداره مملکت با موفقیت در اداره پروژه های بزرگ تفاوت دارد. کار مملکت سیاستگذاری میخواهد، روابط بینالملل میخواهد، رئیس دولت با قوه مقننه و قوه قضاییه درگیر است. باید نگاه به برنامه اجرایی پیشنهادی این دوستان داشته باشیم برای این بخش ها.
* یعنی از نظر شما هر کاندیدایی که برنامه جامعی برای اداره کشور بدهد، در کنار رزومه اجرایی پیشینی که دارد، فارغ از لباس تنش شایستگی رقابت برای اداره دولت را دارد؟
واقعا اگر برنامه باشد. یک برنامه مدون و عملیاتی و به دور از شعار با ویژگی سابقه اجرایی کاندیدا همراه شود که باید گفت خیلی هم خوب.
روسای جمهور در زمان نامزدی شعار میدهند. برنامه نمیدهند شعار میدهند. فرقی هم نمیکند، چه آقای احمدینژاد و چه آقای خاتمی و چه آقای روحانی، شعار میدهند. مردم هم دنبال برنامه نیستند و آنها هم میدانند مردم جذب شعار میشوند نه برنامه. برای اینکه برنامه دادن فکر و تحلیل و کار میخواهد. بنابراین اصلا برنامه بدهند که چه؟ یک سری شعار را عنوان میکنند و هوادار ایجاد میکنند و سیستمهای تبلیغاتی راهاندازی میکنند. بله اگر یک رئیسی، هر کسی میخواهد باشد، به جای شعارزدگی، با برنامه پیش بیاید و به برنامه هم پایبند باشد، نظامی هم باشد قدمش روی چشم.
الان یکی از فرماندهان شناخته شده سال های جنگ گفته من میخواهم بیایم. خب بسم الله؛ ضمن اینکه شخصا نسبت به ایشان از نظراخلاقی و رفتاری خوشبین هستم، اما باید به ایشان عرض کرد : شما بگو چه کارهایی میخواهی انجام بدهی و تبعات آن چه خواهد بود؟ بقیه هم همینطور.
* اما همچنان یک گروهی دنبال القای این هستند که آمدن نظامی کشور را خشن میکند
نظامیها که همه خشن نیستند. آنقدر نظامی داریم که روح لطیفی دارند؛ آن لباس را پوشیدند. اینطوری که نیست نظامیها خشن باشند. عموی خودم نظامی بود، آنقدر آدم رئوفی بود تا یک اتفاقی میافتاد گریه میکرد.
اینکه یک حرف بیخودی است. ما کاندیدای نظامی هم قبلا داشتیم. اصلا مشکلی نیست. هر کس میخواهد بیاید از امکانات استفاده کند. منتهی باید برنامهاش را در راستای اعتلای کشور بدهد.
* گروه دیگری هم هستند که می گویند کاندیدای نظامی خوب است چون مدیریت حاکم بر کشور ، یکدست می شود.اختلاف نظرها کمتر می شود و ...
نه اصلا اینطور نیست. فرض کنید آقای محسن رضایی یا آقای قالیباف بیاید. اینطور نیست که سپاه گوش به فرمان این دوستان در مقام رئیس جمهور کشور باشد. حالا سپاه هم باشد، ارتش و قوه قضاییه را میخواهد چه کند؟ و اصلا یکسانسازی در مملکت یک امر استالینیستی است. اینکه خیلی خطرناک است. در مملکت باید شفافسازی شود و اصلا در اسلام هم این را داریم که حاکم باید در معرض مردم باشد. باید انتقاد کنند. بگویند این سیاست تو اینطور است و باید اینطور باشد. الان واقعا این حجم انتقاد از آقای روحانی منصفانه نیست. باید فضای نقد را باز نگه داریم و نگذاریم این باب بسته شود ولی معنای این حرف هم اصلا اینطور نیست که ما حاکمیت را یکسانسازی کنیم و این اصلا شایسته جمهوری اسلامی نیست.
1727215
کد خبر 1438626منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: مصطفی هاشمی طبا حسن روحانی محمد باقر قالیباف محسن رضایی محمود احمدی نژاد سید محمد خاتمی انتخابات ۱۴۰۰ سپاه پاسداران خواهد بیاید شعار می دهند آقای روحانی رئیس جمهور نظامی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۹۱۷۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پرویز داوودی؛ ۱۸ نکته درباره معاون اولی که از رییس خود برید
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز دوشنبه سوم اردیبهشت 1403 است و از اعلام خبر درگذشت ناگهانی دکتر پرویز داوودی معاون اول رییس جمهوری در دورۀ نخست محمود احمدینژاد (84 تا 88) چهار روز میگذرد.
با این حال غیبت رییس جمهوری سابق هم در مراسم تشییع جنازه و هم ترحیم و هم حتی پرهیز از پیام تسلیت ( تا لحظه نگارش این متن) برای مرد شمارۀ دو دولت اول خود و جایگاه معاون اول رییس جمهوری که بعد از حذف سمت نخستوزیر در قانون اساسی 1368 در نظر گرفته شده اقتضا میکند با درگذشت مرحوم پرویز داوودی با تأمل بیشتر مواجه و به این بهانه برخی نکات را یادآور شویم که البته نخستین آنها بیاعتنایی نصبکننده و مافوق اوست به خاطر اتفاقاتی که بعدتر رخ داد و کافی است یادآور شویم همان روز یک رییس جمهوری سابق دیگر (سید محمد خاتمی) به مراسم ترحیم همسر معاون -و تازه نه معاون اول خود- رفت تا بدانیم کاری که احمدینژاد در حق پرویز داوودی انجام داده نشان میدهد «معجزۀ هزارۀ سوم» واجد چه صفات برجستۀ اخلاقییی و کشف اصولگرایی ایرانی تا چه حد ناب بوده است!
احمدی نژاد در سال ۹۳ در مراسم ترحیم پدر او شرکت کرد اما ۱۰ سال بعد به ختم خودش نرفت!
عنوان «معاون اول رییس جمهوری» هر چند تازه است ولی بعد از حذف نخستوزیر -که در تاریخ ایران با عنوان رییس الوزرا و صدراعظم قدمت بسیار دارد - تدبیری بود تا اعضای شورای بازنگری قانون اساسی به کار بستند زیرا بدون نخستوزیر هم اداره جلسات دولت در غیاب رییس جمهوری دچار مشکل میشد هم استقبال رسمی از نخستوزیران خارجی چون رییس جمهوری ایران همتای آنان به لحاظ پروتکلی نیست و از این رو معاون اول رییس جمهوری در نظر گرفته شد که هر چند منزلت و احترام و جایگاه نخستوزیر را دارد اما قدرت او را ندارد و به تعبیر اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهوری در دوران حسن روحانی در طول رییس جمهوری تعریف میشود و اختیار عزل و نصب بدون نظر رییسجمهوری را ندارد بر خلاف نخستوزیر خاصه در دهه ۶۰ که مرد اول اجرایی بود کما اینکه در دوران ریاستجمهوری بنیصدر و آیتالله خامنهای دولتها به نخستوزیران (محمد علی رجایی و میر حسین موسوی) منتسب میشوند. مراد از دولت شهید رجایی هم دولت او در زمان نخستوزیری است نه ریاست جمهوری چون اولا دوران ریاست جمهوری او بسیار کوتاه بود (کمتر از ۴۰ روز: مرداد تا ۸ شهریور ۱۳۶۰) و تازه نخستوزیر دوره او هم دکتر باهنر بود.
به اشتباه اما تصور میشود مراد از دولت رجایی دولت دوران ریاست جمهوری اوست. در حالی که یک سال نخستوزیری زمان ریاست جمهوری بنیصدر مدنظر است و میدانیم سران حزب جمهوری اسلامی او را به اولین رییس جمهوری تحمیل کردند (به خاطر در اختیار داشتن اکثزیت کرسی های مجلس اول).
پرویز داوودی، سومین معاون اول رییس جمهوری به حساب می آمد: بعد از حسن ابراهیم حبیبی ( دو رییس جمهور: هاشمی رفسنجانی و خاتمی) و محمدرضا عارف ( دوره دوم خاتمی). بعد از او هم شاهد سه معاون اول دیگر بودهایم: اسفندیار رحیم مشایی، محمد رضا رحیمی، اسحاق جهانگیری ( دو هر دو دوره حسن روحانی)و محمد رضا مخبر ( معاون اول فعلی در دولت ابراهیم رییسی).
عمر معاون اولی رحیم مشایی البته بسیار کوتاه بود و با توصیه یا نهی رهبری احمدینژاد ناچار شد او را از معاونت اولی کنار بگذارد و محمد رضا رحیمی را جانشین او کرد.
با محاکمه و زندان رحیمی جایگاه معاون اول آسیب دید و اسحاق جهانگیری کوشید آن را ترمیم کند و دفاع جانانه از رییس جمهوری در مناظره ها و انصراف به سود حسن روحانی در خاطره ها مانده است.
پرویز داوودی البته از جنس مردان احمدی نژاد نبود و به سفارش سید محمود هاشمی شاهرودی معاون اول شد و احمدی نژاد میخواست با قبول پیشنهاد رییس قوه قضاییه از نفوذ او به نفع دولت خود استفاده کند. استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی دانش آموخته دانشگاهی در آمریکا بود و در دوران هاشمی شاهرودی معاونت اقتصادی قوه قضاییه را بر عهده داشت و در واقع اولین و آخرین معاون اقتصادی قوه قضاییه چون بعد از او و هاشمی شاهرودی برچیده شد. مرحوم هاشمی شاهرودی علاقه خاصی به امور اقتصادی داشت و این انتصاب را می توان در آن راستا هم دانست.
احمدی نژاد بعد از انتصاب اسفندیار رحیم مشایی به معاون اولی هم آقای داوودی را کنار نگذاشت و به عنوان مشاور عالی و رییس مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری نصب کرد.
۱۸نکته درباره معاون اول و مشخصا پرویز داوودی این بحث را کامل می کند:
۱. این که از ۶۸ به این سو تنها ۷ نفر بر این کرسی نشسته اند و مرد شماره دو دولت به حساب می آید توجه بیشتر به کارنامه پرویز داوودی را توضیح می دهد: حسن حبیبی (۱۲ سال)، محمد رضا عارف (۴ سال)، پرویز داوودی ( ۴ سال)، اسنفدیار رحیم مشایی ( ۵ روز)، محمد رضا رحیمی ( ۴ سال) و محمد رضا مخبر ( از ۱۴۰۰ به این طرف).
۲. پرویز خان بیش از این که یار این محمود (احمدی نژاد) باشد یار آن محمود (هاشمی شاهرودی) بود. چندان که معاون اقتصادی او در دوران قوه قضاییه و بعد از خروج از دولت هم رییس دفتر هاشمی شاهرودی در مجمع تشخیص هر چند شان معاون اول سابق رییس دفتری نیست.
۳. مرحوم داوودی در دولت احمدی نژاد جانشین محمدرضا عارف شد و جالب این که در انتخابات اسفند ۱۳۹۴ که با شور و شوق فراوان انجام و عارف با رای بالا نفر اول تهران شد داوودی هم کاندیدا بود و ناکام ماند. همین نامزدی نشان داد که به رغم چهار سال معاون اولی عنصر عمیق سیاسی نیست و همچنان روی حمایت خاص هاشمی شاهرودی حساب میکرد.
۴. انتصاب او به عنوان مشاور عالی نشان می دهد رابطه او با دولت احمدی نژاد محدود به ۸۴ تا ۸۸ نبوده و تا پایان با او بوده در حالی که وانمود کرد رابطه خود با او را بعد از سال ۹۰ گسسته است.
۵. امضای بیانیه سال ۹۷ مهم ترین دلیل خشم احمدی نژاد از اوست. همان بیانیه که شماری از مردان احمدی نژاد حساب خود را از او جدا کردند و اتفاقا همان باعث شد ابراهیم رییسی برخی از آنها را به کار گیرد. مرحوم داوودی اما ترجیح داد بی عضویت رسمی برای جبهه پایداری برنامه اقتصادی بنویسد.
۶. چندان اهل اظهار نظر سیاسی نبود و به خاطر نوع رفتار و سلوک دکتر حسن حبیبی در ۸ سال ریاست جمهوری هاشمی و ۴ سال خاتمی این سنت جا افتاد که معاون اول نباید زیاد دیده شود. عارف هم این سنت را ادامه داد و داوودی هم در همین مسیر بود. هر چند در سال ۸۸ و در اواخر دوران معاون اولی گفت: ما آقای احمدی نژاد را آسان گیر نیاوردهایم تا به راحتی از دست بدهیم!
۷. در سال ۹۶ و در رقابت روحانی با رییسی از رییسی حمایت کرد و پشت سر رییس سابق خود - احمدی نژاد- که رد صلاحیت شده بود نایستاد.
۸. مردم در سال ۹۲ به روحانی رای دادند. در ۹۴ هم به همفکران او در مجلس. در ۹۶ هم روحانی را ابقا کردند اما لایحه پیوستن ایران به گروه ویژه اقدام مالی یا اف ای تی اف را باید مخالفان روحانی در مجمع تشخیص تصویب می کردند و این مدل دموکراسی در دنیا همتایی ندارد که رییس جمهوری و مجلس تصویب کنند و رقبای شکست خورده در انتخابات وتو کنند. ربط قضیه به مرحوم این است که افایتیاف را مثل کاپیتولاسیون می دانست و موضع محسن رضایی را تقویت می کرد.
۹. همان طور که احمدی نژاد استاندار دولت هاشمی رفسنجانی بود و بر رییسِ رییس خود شورید داوودی هم معاون وزیر اقتصاد در دولت هاشمی رفسنجانی بود اما در مجمع تشخیص مصلحت در جبهه مخالفان رییس مجمع قرار داشت.
۱۰. از جملات ماندگار مرحوم این است که دولت مهرورزی نه تنها مبتلا به فساد نیست بلکه کمترین فساد را تحمل نمی کند. او صندلی خود را اما به محمد رضا رحیمی سپرد ( اگر ۵ روز معاون اولی رحیم مشایی از ۲۷ تیر تا ۲ مردا ۸۸ را نادیده بگیریم) که به اتهام فساد بازداشت و زندانی شد.
۱۱. در دورانی که رییس بنیاد ملی نخبگان بود به خاطر اشتغالات دیگر اداره بنیاد را به زلفی گل سپرد و همین سابقه موجب شد در دولت رییسی وزیر علوم شود و از این حیث وزیر فعلی علوم وام دار مرحوم است.
۱۲. با این که چهره ای تکنوکرات بود اما دوست داشت حرف های خاص مذهبی بر زبان آورد. از جمله در ۱۴ تیر ۱۳۸۶ گفت: الگوی ما سیاست های اهل بیت است و فاطمه زهرا. در حالی که در طول ۲۵۰ سال امامت ۱۲ امام شیعه تا قبل از غیبت تنها در سه دوره کوتاه قدرت را در اختیار داشتند. امام علی کمتر از ۵ سال، امام حسن کمتر از یک سال و امام رضا هم دو سال ولیعهدی تشریفاتی. با این نگاه مشخص نبود منظور او چیست. درامور اخلاقی و دینی طبیعی است و ربطی به این دولت و آن دولت ندارد ولی در مقام دولت بیشتر حرفی برای جلب خوشایندها به نظر می رسید زیرا دولت زیر مجموعه نظام است و کلیت نظام از باور به امامت و ولایت شیعه مشروعیت می گیرد و دولت خاص تافته جدا بافته نبود و حتی رییسان جمهوری روحانی چنین مدعای نداشتند.
۱۳. در اول خرداد ۱۳۸۶ به گونهای به استقبال تحریمها رفت که از یک استاد اقتصاد بعید بود.
۱۴. در اردیبهشت ۸۸ و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در سفر به تانزانیا ۶۰ نفر را با خود برد. یک هیات ۶۰ نفری برای سفر به کشوری چون تانزانیا این گونه توجیه شد که چون رییس جمهوری درگیر انتخابات شده و خود نمی تواند به سفر برود معاون اول به جای او رفته در حالی که معمولا رییس جمهور میرود و معاون اول می ماند. در دولت روحانی و دولت فعلی هم این گونه است.
۱۵. در ۱۴ تیر ۱۳۸۶ لوح تقدیری به مادر سید حسن نصرالله تقدیم کرد. از تاسف های مرحوم داوودی این بود که احمدینژاد از تکریم و تجلیل مادر سید حسن نصرالله شیعه و روحانی به تسلیت به مادر هوگو چاوز در اسفند ۹۱ رسیده که به اعتقاد احمدینژاد با عیسی مسیح بازمی گردد!
۱۶. احمدی نژاد از او در احکام انتصاب با این صفات یاد کرده بود: اندیشمند، متعهد، دل سوز، فداکار.... همه این توصیفات را به خاطر امضای بیانیه در سال ۹۷ نادیده انگاشت و به مرگ او هم توجه نکرد.
۱۷. برخی معتقدند بیتوجهی احمدینژاد به نظر معاون اول برای معرفی حسین صمصامی به عنوان وزیر اقتصاد هم به اختلافات او با پرویز داوودی دامن زد. احمدینژاد تحت تاثیر ایده سید شمسالدین حسینی برای یارانه نقدی که تلفیقی از طرح ۵۰ هزار تومانی مهدی کروبی در سال ۸۴ و جمشید پژویان اقتصاددان برای حذف یارانه غیر مستقیم بود به جای «صمامی مزرعه آخوند» سید شمس الدین حسینی را برای وزارت اقتصاد در نظر گرفت و یارانه نقدی را به اجرا گذاشت.
۱۸. در حالی که از مرحوم به عنوان تئوریسین جبهه پایداری یاد میشود اما به احتمال زیاد رابطه تشکیلاتی نداشتند و بیشتر از تخصص خود استفاده کرده و برای آنها برنامه اقتصادی نوشته هر چند کاش در حیات از او میپرسیدند آنچه در دولت رییسی و مجلس انقلابی شاهدیم با آن برنامه انطباق دارد و اصلا وضعیت فعلی حاصل برنامه است یا بیبرنامگی؟ به بیان روشنتر کو برنامه؟کدام برنامه؟