شجریان؛ نه فرشته و نه شیطان!
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۶۴۱۶۷۳
دوقطبیِ مردم نسبت به شجریان، در بهترین حالت، چیزی فراتر از همین کلیشههای استقلالی/پرسپولیسی کردن همهی موجودات عالم چیز دیگری نیست. به زبان ساده، در ذهن ما پدیدهها یا با ما هستند یا بر ما.
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، وحید سلطانی ـ محمدرضا شجریان چهره مطرح موسیقی کشورمان پس از سالها فعالیت، هفته گذشته درگذشت و پیکر او در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
1- محمدرضا شجریان رفت. به زعم اهالی موسیقی او حداقل در پنجاه سال اخیر قلهی آواز ایرانی بود. مردی سرپنجه، بسیار پخته و کارآزموده در هنر خویش. او تمام عمر پاسدار موسیقی و شعر کلاسیک ایرانی بود و جایگاهی رفیع در فرهنگ و هنر ایران یافت. جایگاهی که پیش از او، و با احتمال بسیار زیاد پس از او، اینچنین به فردی تعلق نگرفته و نخواهد گرفت.
2- شجریان فرزند دورانی بود که تحولاتی عمیق، میدان (field) های گوناگون زیست ایرانی را متحول میکردند. هرچند که نگارنده پژوهشگرِ تاریخِ هنر و منتقد ادبی و هنری نیست و ادعایی نیز در این زمینه ندارد، اما به اندازهای در جریان رویدادهای فرهنگی دوران معاصر هست که وضعیت کلی فرهنگ ایرانی در دهههای اخیر را درک کند. موسیقی سنتی و کلاسیک ایرانی، آنگونه که ما امروز آن را میشناسیم و درک میکنیم، جریان اصلی موسیقی سالهای میانی و پایانی دوران پهلوی نبود. این جریان موسیقی، که محمدرضا شجریان به آن تعلق داشت، جریانی حاشیهای در میدان موسیقایی ایران در سالهای میانی سدهی معاصر بود که در کنار خود رقیبانی چون موسیقی عامهپسند و کوچهبازاری و همچنین جریانهای موسیقی نوپدید و مدرنتری را میدید که خود شامل آثاری گاه ارزشمند و گاه بسیار مبتذل میشدند. پرمخاطبترین گونهی موسیقایی آن دوران هم موسیقی پاپ ایرانی بود که میتوان آن را یکی از جدیترین بازیگران فرهنگی آن دوران دانست.
3- ساحتهای زیستی و فرهنگی ایرانی قطعا نمیتوانست از جریان و رویداد بینهایت عظیمی چون انقلاب اسلامی سال 57 متاثر نشود. انقلاب که به وقوع پیوست، همچون بسیاری دیگر از عرصههای اجتماعی، فضای هنر ایرانی نیز دستخوش دگرگونی شد. با وقوع انقلاب، بسیاری از ژانرهای پرمخاطب موسیقی از عرصهی رسمی هنر حذف شدند. آنچه ماند، عموماً، تنهی نحیفی از موسیقی اصیل ایرانی بود که در کنار خود تنها سرودها و نواهای انقلابی را در عرصهی رسمی مشاهده میکرد. تصنیف ماندگار "سپیده"، که عموماً با نام "ای ایران ای سرای امید" شناخته میشود و شعر آن از هوشنگ ابتهاج است، یادگار همان دوران و همراهی مرحوم شجریان و دیگر بزرگان موسیقی و ادب کلاسیک ایرانی با جریان گستردهی رویدادها و تحولات انقلابی است.
با گذر زمان و فاصله گرفتن از لحظهی وقوع انقلاب، بتدریج حال و هوای ابتدایی آن دوران فرونشست و سرودها و موسیقیهای انقلابی و رادیکال نیز از رونق افتادند و آنچه ماند، کمابیش، موسیقی کلاسیک ایرانی بود. اینگونه بود که این ژانر هنری، بازیگرِ بیرقیب دوران شد. طبیعی هم بود. انقلاب اهل پاکیزگی و تمیزی و اخلاق بود و چه چیزی پاکیزه و منزهتر از ادب و شعر ایرانی که موسیقی کلاسیک حامل آن بود.
4- با گذر از دههی 1360، و پایان جنگ 8 سالهی تحمیلی با عراق، فضای اجتماعی در شهرهای بزرگ به شدت میل به گشایش داشت. اتمسفر زیست ایرانی در حال تغییر بود و نسلهای جدید پا به خیابانها میگذاشتند. این نسل جدید، که متولدین سالهای میانی و پایانی دههی 50 و وسالهای ابتدایی دههی 60 بودند، چندان تاب زیستن آنچه بود را نداشتند. ذائقهی عمومی تغییر کرده و آنچه تا پیش از این پذیرفتنی بود دیگر باب طبع این نسل واقع نمیشد. این شرایط البته تا حد زیادی متاثر از وضعیت جدید جهانی نیز بود. جهان در حال نوشدن بود. جهان جدید مبتنی بر رسانهها و فضاهای فرهنگ مشترک جهانی در حال شکلگیری بود و رسانهها، به سان چراغ جادو، دیگریهایی را از آن سوی جهان برای ما به نمایش میگذاشتند که در نظر نسل نو چیزهای جذابتری پنداشته میشد. پس اینجا نیزباید همهچیز "نو" میشد. شهر، خیابانها، فروشگاهها،... و از همه مهمتر آدمها. آدمها نیز نو شدند و این آدمهای نو چیزهایی نویی میخواستند. همین شد که هر روز فضاهای جدیدی ابداع میشد. هم فضای جدیدِ شهری و هم فضاهای جدید ذهنی و فرهنگی. شهر وجریانهای زیستی موجود در آن سیالیت فراوان یافته بودند و همین امر بر سرعت نوشدن چیزها میافزود. القصه؛ شهری که با این سرعت در حال نو شدن و حرکت بود چندان حوصلهای برای شنیدن موسیقی کلاسیک و کِشدار ایرانی نداشت. آن موسیقی، دیگر با ریتم شهر همخوان نبود. همین شد که نسل جدید، عموماً، رهایش کردند.
5- دههی 70 آغاز دوران موسیقی پاپ پساانقلابی بود. موسیقی کلاسیک، حداقل در نزد جوانان، ارج و قرب گذشته را نداشت. موزیک پاپ، نو، جذاب و جوانپسند بود. مسئولان فرهنگی هم تقریباً با فضای کلی همراه شده بودند وزمینه و امکانات را برای این ژانر فراهم میکردند. همین وقایع تا حد زیادی اسباب ناراحتی اهالی موسیقی کلاسیک ایرانی را فراهم کرده بود. مدیران فرهنگی کشور، که بیشتر تکنوکراتهایی از جنس مدیران توسعهگرای دولت سازندگی بودند، چندان گوشی برای شنیدن صدای اعتراضهای اهالی موسیقی سنتی نداشتند. چهرههای موسیقی کلاسیک ایران از وضع و کیفیت موسیقی در آن دوران، و البته، بیتوجهی دولت به فضای کاری خودشان ناخرسند بودند. هرچند در این دهه اعتراضهای اهالی موسیقی بیشتر به گوش میرسید اما این گلایهها ازپیش نیز وجود داشتند. حداقل در مورد شجریان میتوان گفت دلخوریها و گلایههای او به سالها پیش باز میگشت؛ گلایههایی باقیمانده ازسالهای ابتدایی دهه 60 و انتشار آلبوم جنجالی "بیداد" و قرائتهایی که از خوانش شعر حافظ در آن آلبوم آغاز شد و وزیر فرهنگِ چپگرایِ دولت جنگ و چندین نمایندهی مجلس را به تقابل و برخورد با او کشاند.
6- سال 88 سال بسیار مهمی برای زندگی جمعی ایرانیان بود. رویدادی سیاسی، یعنی انتخابات دورهی دهم ریاست جمهوری، فضای زیست جمعی ما را بشدت دوقطبی کرده بود. هرچیزی یا این سر طیف بود یا آن سر طیف. وسط، میانه یا مرکزیت چندان معنایی نداشت. همه چیز در حال گریز از مرکز بود.
محمدرضا شجریان هم، علیرغم اینکه اساساً هنرمندی سیاسی نبود و خود هم بعدها تعریف میکرد که تا سه سال بعد از انقلاب بدلیل سیاسی شدن همصنفهایش رابطهی خود را با همگی آنان قطع کرده بود، همچون هر "فرد، پدیده یا چیز" دیگری، در یکی از این دو سر طیف قرار گرفت. او با یکی دو کنش مختصر سیاسی خود را در موقعیتی قرار داد که به واسطهی جایگاهش در فرهنگ ایرانی حتماً مناقشه برانگیز میشد. همینگونه هم شد. برخی شجریان را به خاطر نقشآفرینی سیاسیاش بسیار ستودند و همچون فرشتهها و قدیسین به عرش بردند، در مقابل، برخی دیگر او را به سوءاستفاده از جایگاه هنری و فرهنگیاش متهم کرده و به دوری از قرارگرفتن در نزاعها و قطببندیهای رادیکال سیاسی دعوت میکردند.
7- محمدرضا شجریان 69 ساله پس از وقایع سال 88 گویا بار دیگر متولد شد. همهجا نامش شنیده میشد. همه یا با او بودند یا بر او. همین هم باعث پیدایش شجریان جدیدی شد. هرچند که در ایران هیچگاه آمارهای رسمی و دقیقی از فروش محصولات هنری، بخصوص آلبومهای موسیقی، به بیرون درز نمیکند اما درهمان سالها فعالان بازار هنر و موسیقی از رشد ده برابری فروش آلبومهای منتشرشده شجریان و چند ده برابر شدن دانلودهای مجاز و غیرمجاز قطعاتی از کارهای او خبر میدادند.
8- هیچ پدیدهای آنگونه که ما میپنداریم معنایی قطعی ندارد. معنای هرچیز، در نزد ما، بیشتر متأثر از نسبتی است که با آن پدیده برقرار کردهایم. این نحوه ادراک و فهم پدیدهها، هم محصول موقعیت ما و هم محصول فضای اجتماعی پیرامون پدیده است. همین مساله وضعیتی را پدید میآورد که معنای پدیدهها را تا بینهایت ممکن میسازد. پدیدهی محمدرضا شجریان نیز از این قاعده مستثنی نیست. او نیز دچار همین وضعیت و همواره محل خوانشهای به غایت متعارض و متضادی حتی در نزد چهرههای ادبی بوده است. برای مثال، احمدشاملو، شاعر معاصر، "موسیقی دستگاهی ایرانی را چیزِ بیارزشی میدانست که به لحاظ تاریخی صرفاً راوی غزل فارسی بوده، و میشود با دوسه تا ساز، و درزمانی به اندازهی یک صبح تا ظهر، کلیتاش را مرور کرد". از نظر شاملو "موسیقی ایرانی، دربرابر موسیقی غربی، که سرشار از خلاقیت و نوآوری است، اساساً هنر به حساب نمیآید و صرفاً تکنیکهایِ تکراریِ نوازندگی است". به زعم او، محصول موسیقی ایرانی، که شجریان پرچمدار آن بود، تنها ایجاد ملغمهای از گذشته است. اما از سوی دیگر، چهرهای ادبی و دانشگاهی چون دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی "استاد شجریان را در موسیقی آوازی ایرانی دارای جایگاهی میداند که حافظ در شعر فارسی دارد". البته اهالی موسیقی سنتی نیز نگاه یکسان و یکنواختی به او نداشتند. برخی همچون محمدرضا لطفی، موزیسین و نوازندهی سرشناس ایرانی و یکی از مهمترین همکاران و اثرگذاران بر آثار شجریان، او را به دلیل عدم رعایت حقوق مادی و معنوی خالقان و نوازندگان آلبومهای مشترکشان متهم به منفعتطلبی مالی و برهم زدن روابط ریشهدار و قدیمی بین بزرگان موسیقی میکرد؛ از دیگرسو تعداد بسیار زیادی از اهالی موسیقی او را چه به لحاظ اخلاقی و چه به لحاظ حرفهای یگانهی دوران میدانستند.
شجریان در نزد عامه نیز جایگاهی این چنین متعارض دارد. عموم مردم پدیدهها را به یک نسبت مشخص و با یک زاویهی دید واحد نمینگرند. عامه، بدون اینکه وضعیت را همچون نخبگان تحلیل کنند و برای ایدههایشان نسبت به یک شیئِ واحد دلیلی بیاورند، پدیدهها را در دوگانهی سادهتری، که میتوان آن را استقلالی/پرسپولیسی کردن همه امورجهان نامید، میفهمند. دوقطبیِ مردم نسبت به شجریان، در بهترین حالت، چیزی فراتر از همین کلیشههای استقلالی/پرسپولیسی کردن همهی موجودات عالم چیز دیگری نیست. به زبان ساده، در ذهن ما پدیدهها یا با ما هستند یا بر ما.
9- مارتین هایدگر، فیلسوف شهیر آلمانی، ارسطو رادر یک جمله این چنین خلاصه میکرد:
"ارسطو، به دنیا آمد، کارکرد، و مرد". قصد هایدگر از طرح چنین گزارهای این بود که بفهماند برای فهم ارسطو هیچ نیازی به این نیست که به سراغ زیست روزمره و حواشی زندگی او برویم. این که ارسطو کجا، چگونه و به چه شکل زیست، چندان اهمیتی ندارد. به تعبیر هایدگر، ارسطو در اندیشهاش ارسطو است، و نه در زندگیاش. حال، ماجرای محمدرضا شجریان نیز اینگونه است. برخی او را چون موجودی متافیزیکی و آسمانی ستایش میکنند و در ساحت قدیسان قرار میدهند و برخی دیگر او را صرفاً در سطح زندگی روزمره و با حاشیه های زیستهاش درک میکنند. اکنون که دیگر او رفته است، شاید بهتر باشد ما نیز با همان گزارهی هایدگری به سراغ او برویم و بگوییم:
"شجریان، به دنیا آمد، آواز خواند، و مرد".
* انسانشناس
انتهای پیام /4143/
منبع: آنا
کلیدواژه: موسیقی محمدرضا شجریان موسیقی سنتی وحید سلطانی محمدرضا شجریان کلاسیک ایرانی موسیقی کلاسیک کلاسیک ایران اهالی موسیقی موسیقی سنتی پدیده ها آن دوران هم چون سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۴۱۶۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دانلود سریال گناه فرشته قسمت ۱۸ هجدهم / قسمت آخر
برای خرید و دانلود قانونی قسمت اخر سریال گناه فرشته قسمت 18 هجدهم به کارگردانی و تهیه کنندگی حامد عنقا و هنرمندانی همچون شهاب حسینی، امیر آقایی، لادن مستوفی، محمدمهدی سلطانی سروستانی، پردیس پورعابدینی، فرید سجادی حسینی، آشا محرابی، دیبا زاهدی، جمشید گرگین، سید مهرداد ضیایی، جعفر دهقان و… به ایفای نقش پرداختهاند که باید به تماشای آن بنشینید. برای دانلود قسمت جدید سریال گناه فرشته قسمت آخر روی لینک زیر کلیک کنید «« دانلود قسمت 18 سریال گناه فرشته»» درباره سریال گناه فرشته قسمت آخر و پایانی قسمت 18 هجدهم سریال گناه فرشته قسمت آخر در ژانر اجتماعی و درام به کارگردانی و تهیه کنندگی حامد عنقا می باشد. در خلاصه داستان آمده آتیش چیز بدی نیست، اونچه اضافه ست رو می سوزونه، چیزی موندنی باشه می مونه! من انقدر یاد گرفتم که تقدیرمو بپذیرم ولی خر این پذیرفتن نشم. قسمت آخر گناه فرشته قسمت ۱۸ کی میاد؟ قسمت اخر سریال گناه فرشته قسمت ۱۸ روز جمعه 31 فروردین ماه 1403 ساعت 8 صبح از رسانه فیلیمو و مدرن فیلم پخش می شود.قسمت اخر سریال گناه فرشته قسمت 18 را از کجا ببینم؟
قسمت آخر سریال گناه فرشته قسمت ۱۸ هجدهم از پلتفرم فیلیمو و وبسایت مدرن فیلم منتشر می شود و تیزر این سریال نیز از سرویس های اشتراک ویدئویی آپارات ویدائو نماشا، فیلو و ... قابل مشاهده است.
برای دانلود قسمت هجدهم 18 فیلم گناه فرشته قسمت اخر روی لینک زیر کلیک کنید
«« دانلود گناه فرشته قسمت ۱۸ »»
بازیگران و نقش هر یک در دانلود قسمت 18 سریال گناه فرشته
شهاب حسینی، امیر آقایی، لادن مستوفی، محمدمهدی سلطانی سروستانی، پردیس پورعابدینی، بهروز رضوی، فرید سجادی حسینی، آشا محرابی، دیبا زاهدی، جمشید گرگین، سید مهرداد ضیایی، جعفر دهقان، فخرالدین صدیق شریف، سام کبودوند و نفس بازغی
انتهای رپرتاژ آگهی/