ترامپ فکر میکند فشار حداکثری ایران را تغییر میدهد؛ اشتباه میکند / نشانهای از فروپاشی نظام نیست / ترور سلیمانی شکست خورد
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۶۹۲۴۴۸
واشنگتن پست نوشت: اگر هدف تضعیف حکومت ایران یا پایان دادن به مداخله منطقهای آن بود، حمله و ترور سلیمانی شکست خورده است.
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ وبگاه وابسته به روزنامه واشنگتن پست در گزارشی با عنوان «ترامپ فکر میکند فشار حداکثری ایران را تغییر خواهد داد. تاریخ میگوید او اشتباه میکند» نوشت: «جو بایدن» معاون سابق رئیسجمهور اعلام کرده است در صورتی که بر کرسی کاخ سفید تکیه بزند، آمریکا مجدداً به برجام خواهد پیوست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نشریه نشنال اینترست - The National Interest؛ ایران میتواند در عرض ۳ ماه «بمب اتمی» بسازد/ اگر آمریکا در برجام باشد، میتواند تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را برگرداند! اندیشکده شورای آتلانتیک - Atlantic Council؛ هرکس رئیسجمهور آمریکا شود، میفهمد «جمهوری اسلامی» از بین رفتنی نیست / تهران در حال کاهش زمان فرار هستهای است
رویکرد بایدن را با ترامپ مقایسه کنید که گفت "اگر ایران مرتکب اقدامی بدی علیه ما شود، کاری با شما میکنیم که قبلاً هیچکس مرتکب آن نشده است." ترامپ ترجیح میدهد با استفاده از راهبرد فشار حداکثری در قالب شعارهای جنگطلبانه، انزوای دیپلماتیک و تحریم یکجانبه «تهران» را مجبور به تغییر کند. ترامپ بر این نکته اصرار دارد که هدف وی تغییر نظام نیست و مرتباً بر این طبل میکوبد که قادر است در اولین ماه ریاست جمهوری مجدّدش با رهبران ایران معامله کند. امّا برخی از مقامات دولت فعلی آمریکا صریحاً هدف واقعیشان را ابراز کردند. مایک پامپئو، وزیر خارجه این کشور گفت که "حکومت ایران احتمالاً تغییر مسیر نمیدهد؛ مردم این کشور میتوانند حکومت را تغییر دهند و واشنگتن مایل است در این مسیر به آنان کمک کند." منطق ظاهری [مقامات واشنگتن] این است که تحریمها اقتصاد ایران را تحت فشار قرار میهد تا مردم ایران علیه حکومت برخیزند.
واشنگتن پست در ادامه نوشت: امّا رویکرد ترامپ بر پایه توهّم است. توهّمی که از میزان قابلیت تحریمهای اقتصادی، نیروی محدود جهت براندازی حکومتهای متخاصم و عدم درک درست از تاریخ ایران شکل گرفته است. تاریخ نشان میدهد که رویکرد ترامپ احتمالاً بیشتر منجر به رویارویی و بحران میشود تا تغییر حکومت در ایران. تحریمهای ایالات متحده پس از گذشت چندین سال از اعمال آن، به اهداف اعلامی دولت آمریکا حتی نزدیک هم نشده است. نه توافق هستهای جدیدی منعقد شد که جایگزین توافقی شود که ترامپ از آن خارج شد و نه حتی به موازات آن گفتگویی رخ داد. وضعیت ایران نیز تغییر نکرده است. حداقل بنابه گفته دولت ترامپ که تایید کرده "بعد از خروج از برجام، برنامه هستهای ایران درحال پیشرفت بوده است." علیرغم وقوع برخی اعتراضات، نشانهای از فروپاشی قریب الوقوع نظام نیست ـــ [اشاره به اعتراضات آبان سال گذشته است که به دلیلی بیفکری و بد سلیقگی دولت در نحوه سهمیهبندی بنزین به وقوع پیوست.]
در همین حال، ایالات متحده از سوی متحدان خود منزوی شده است؛ همانطور که شکست تحقیرآمیز اخیر آن در سازمان ملل نشان داد، تنها یکی از ۱۵ عضو شورای امنیت، یعنی جمهوری دومینیکن، از تحریم فروش تسلیحات به ایران پشتیبانی کرد. اعضای اروپایی توافق هستهای ۲۰۱۵ براین باورند که این توافق نه تنها بهترین راه برای ممانعت از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای بلکه برای جلوگیری از تشدید تنشهای نظامی است که معتقدند از طریق راهبرد فشار حداکثری دولت ترامپ حاصل میشود. نویسنده در ادامه بر این باور است درصورتی که فشارها علیه ایران بزرگ و هدفمند باشد، میتواند سیاست ایران و نه حکومت آن را تغییر داد: باوری که ترامپ برای راهبرد فشار حداکثری قائل است نیز مغایر با تاریخ ایران است: در جنگ ایران - عراق، حکومت ایران هزاران تلفات را طی هشت سال تحمل کرد تا آتشبس را پذیرفت. درسال ۲۰۱۲ و قبل از توافق هستهای، رهبران آمریکا زمان طولانی صرف اجماع جهانی علیه تهران کردند که این کشور را به سازش بر سر مسئله هستهای سوق داد. در هر صورت اگر هدف تغییر حکومت یا تسلیم آن بود، فشار علیه تهران موثر واقع نمیشد ـــ [لازم به ذکر است که اجماع جهانی علیه مسئله هستهای ایران، پس از خیانت دو نامزد ریاست جمهوری با ادعای واهی و بیسند تقلّب در سال ۸۸ رخ داد. پرونده هستهای ایران پیش از انتخابات ۸۸ درحال بسته شدن بود که با وقوع درگیری و آشوب اغتشاشگران وابسته به طیف موسوی-کروبی، توافق بر سر پرونده هستهای در آن سال به محاق رفت.] نویسنده در ادامه تحلیل خود با فرض سقوط نظام توسط یک حمله نظامی و یا پشتیبانی از اپوزوسیون توسط آمریکا نوشت که "چشم انداز صلح و ثبات در کشور ۸۰ میلیونی ایران با قومیت و جوامع متفاوت و مختلف بسیار ضعیف است." وی در ادامه نوشت: تاریخچه تلاش آمریکا برای تغییر رژیم در منطقه نشان میدهد که هزینه چنین اقداماتی همیشه بالا و پیشبینی عواقب غیرمترقبه آن ناممکن است. باوجود این واقعیت، ترامپ، پامپئو و چهرههای سیاسی نظیر سناتور تام کاتن و جان بولتون - مشاور سابق امنیت ملّی آمریکا و تحلیلگران متفاوت در تلاش برای تغییر حکومت(!) هستند. آنها از هرگونه تحریم، پشتیبانی مادی از اپوزوسیون ایرانی شامل گروههای قومیتی و حتی حملات نظامی آمریکا حمایت میکنند و همه این موارد در جهت تضعیف و سرنگونی حکومت است. ترامپ وقتی دستور قتل/ترور سرلشگر قاسم سلیمانی را صادر کرد، آن را به عنوان کسب یک پیروزی دید. [ترور ژنرال] نگرش تهران را نسبت به ایالات متحده نه سازگارتر که خصمانهتر کرد. اکنون ایران بازدارنده شده است، گروههای نظامی تحت الحمایه ایران از هنگامی که سلیمانی ترور شده، نظامیان و پرسنل آمریکایی در عراق را بسیار آسیبپذیر کرده است. تاجایی که دولت ترامپ در نظر دارد سفارت آمریکا در بغداد را ببندد. واشنگتن پست در ادامه گزارش خود درباره ترور سردار قاسم سلیمانی توسط ارتش آمریکا آمده نوشت: اگر هدف تضعیف حکومت ایران یا پایان دادن به مداخله منطقهای آن بود، حمله و ترور سلیمانی شکست خورده است. رویکرد فشار حداکثری ممکن است بتواند ایران را به میز مذاکره برگرداند ولی به همان صورت میتواند منجر به ادامه توسعه برنامه هستهای این کشور شود. در پایان گزارش واشنگتن پست، نویسنده رویکرد بایدن را جایگزین مناسب رویکرد ترامپ برای مهار کردن ایران عنوان کرد و نوشت: رویکرد جایگزین همانطور که بایدن پیشنهاد کرد، مهار کردن برنامه هستهای ایران از طریق اعمال برجام است. با حفظ استقرار و تعهدات [نظامی] ایالات متحده، ایران را [به تعبیر نگارنده گزارش] از تجاوزات منطقهای باز دارد و با شرکای منطقهای و فراتر از آن برای مقابله با برنامه توسعه منطقه ای ایران همکاری نزدیک داشته باشد. کنترل تسلیحاتی، بازدارندگی و دیپلماسی تضمینی نیست ولی تقریباٌ بهطورقطع بهتر از پیگیری اهداف حداکثری است که پایه و اساس ضعیفی در تاریخ یا منطق دارد.ترجمه: ایلیا فروزشمطالب فوق مورد تایید خبرگزاری نیست. صرفاً جهت مطالعه مخاطبان و درک تحلیل ناظران خارجی درباره ایران ترجمه شده است.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: ایران آمریکا تحریم ترامپ واشنگتن پست هسته ای ایران ایالات متحده فشار حداکثری حکومت ایران واشنگتن پست منطقه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۹۲۴۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درباره اولین شهید ترور جمهوری اسلامی ایران
امروز، ۳ اردیبهشت مصادف است با چهل و پنجمین سالروز شهادت سید محمد ولی قرنی، شخصیتی که نهتنها در تثبیت موقعیت ارتش در نظام جمهوری اسلامی نقش کلیدی داشت، بلکه با شهامت و ایستادگی در مقابل طرحهایی که در جهت فروپاشی ارتش مطرح میشد، که در پشت این قضیه دست آمریکا بود، به ارتش هویت داد. به همین خاطر خاری در چشم دشمنان شد و او را به شهادت رساندند.
شهید قرنی سال ۱۲۹۲ خورشیدی، در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش، میرزا آقاخان از مدیران مخابرات تهران بود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان گلبهار اصفهان و تحصیلات متوسطهاش را در دبیرستان دارالفنون در تهران آغاز کرد و در دبیرستان نظام ارتش به پایان رساند. در سال ۱۳۰۹ وارد دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۱۳ با درجه ستوان دومی، در رسته توپخانه فارغالتحصیل گردید.
فعالیتهای قرنی قبل از انقلاب ۵۷
قرنی به علت شایستگی و کاردانی، رتبههای نظامی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و در آخرین مرحله پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، با درجه سرتیپی در راس رکن دوم ستاد ارتش قرار گرفت و تا ۲۰ بهمن ۱۳۳۶ در این سمت بود. در زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، فرمانده نظامی تیپ گیلان بود.
بر پایه اسناد موجود، خردهگیری سیاسی قرنی علیه حکومت سرسپرده محمدرضا شاه پهلوی، مهره استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و صهیونیسم بینالملل، از پایان ۱۳۳۵ و در دوران نخستوزیری حسین علاء آغاز شد. در این دوران، جایگاه سیاسی قرنی در چارچوب انتقاد از دولتهای وقت بود و این انتقاد، با نخستوزیری منوچهر اقبال در فروردین ۱۳۳۶ بالا گرفت.
قرنی در مهرماه ۱۳۳۶ به درجه سرلشکری رسید که این امر نشانگر اعتماد محمدرضا پهلوی به او تا این تاریخ میباشد. در ۲۰ بهمن ۱۳۳۶ وی که با درجه سرتیپی در جایگاه رکن دوم ستاد ارتش بود، با به دستآوردن عنوان معاون دوم ریاست ستاد ارتش، از سمت یاد شده، برکنار و در ۲۶ بهمن ۱۳۳۶ از جایگاه پایانی نیز کنار گذارده شد.
آغاز فعالیت سیاسی
مبارزه سیاسی عملگرایانه سپهبد قرنی از ۱۳۳۶ آغاز شد. او در دوران خدمت، به فساد مالی در درون ارتش پی برد و در رایزنی با گروهی از همفکران و همکاران، خود را برای اصلاح این وضعیت شروع نمود. برای اینکار، در ۱۳۳۶ هنگامی که ریاست رکن دوم ارتش را به دوش داشت، طرح کودتایی را برای براندازی تاج و تخت محمدرضاشاه پهلوی ریخت که افشای آن، به دستگیری وی در هشت اسفند ۱۳۳۶ انجامید.
پس از روشدن سندهایی درباره نقش آمریکا در این ماجرا و دستگیری قرنی، وی در ۳۱ تیر۱۳۳۷، از ارتش شاهنشاهی اخراج گردید.
قرنی در هشتم آذر ۱۳۳۹، پس از گذراندن ۲ سال و ۸ ماه زندان، آزاد شد. پس از آزادی، از ۱۳۴۱ کوشش خود را علیه حکومت بیگانه دوست پهلوی پررنگتر ساخت. برپایه گزارش ساواک، در این دوره از فعالیت قرنی که تا انقلاب اسلامی دنبال گردیده است، هیچ ردپایی از ارتباط وی با آمریکا موجود نیست.
قرنی و انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره)
همزمان با آغاز مبارزه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) علیه حکومت دستنشانده شاهنشاهی پهلوی، آمریکا و اسرائیل و همچنین دلبستگی محمدولی به خواندن کتابهای سیاسی و مذهبی، او را به گرد شاگردان جنبش اسلامی امام(ره) وارد کرد.
در همین راستا، به چهرههای مذهبی؛ همچون آیتالله سیدمحمود طالقانی و آیتالله سید محمدهادی میلانی نزدیک میگردد. به زودی پیوندهای قرنی با آیتالله طالقانی، دیدار وی با آیتالله میلانی در جریان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲و حضورش در برخی نشستهای مذهبی فاش شد.
ساواک، در پنجم دیماه ۱۳۴۲، او را به همراه شماری دیگر دستگیر کرد. پس از دستگیری، برخورد حکومت ساواک با قرنی خشن بود. او به مدت ۹ ماه در زندان انفرادی به سر برد. سپس، در دادگاه نظامی به سه سال زندان محکوم شد و تا ۲۰ آذر ۱۳۴۵ در زندان بود. از این زمان تا واپسین روزهای دستگاه حاکم پهلوی، پیوسته ساواک قرنی را میپایید.
وی از نظر گذران زندگی، سخت در تنگنا افتاده بود. گزارش ساواک، پس از رهایی قرنی از زندان، نشان از آن داشت که او مبارزه را از سر گرفته است. از این رو، در ۱۴ خرداد ۱۳۴۶، تیمسار حسین فردوست، جانشین ساواک، شهید قرنی را فراخواند و به وی چنین یادآوری شد: «شما فعالیتهای مشکوکی دارید و لازم است از این قبیل فعالیتها خودداری نمایید.»
دریافت درجه سرلشکری با حکم امام خمینی(ره)
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، یعنی روز ۲۳ بهمن، سرلشکر قرنی، ضمن اعاده به ارتش با درجه سرلشکری، با حکم امام خمینی (ره) به عنوان رئیس ستاد ارتش انقلاب منصوب شد.
نقش سپهبد قرنی در آشوبهای کردستان
شهید سپهبد قرنی که در جریان آشوبآفرینی ضدانقلاب در کردستان توانسته بود جلوی پیشروی آنها را بگیرد، خشم این پادوهای استکبار و سازمانهای جاسوسی سیاسی آمریکا و موساد اسرائیل را برانگیخت و نخستین شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی شد.
سرلشگر قرنی را ترور کردند
قرنی پس از کنارهگیری از ارتش در روز ۶ فروردین ۵۸، خانهنشین شد و در نهایت در روز سوم اردیبهشت در منزل شخصی خود در خیابان ولیعصر(عج) توسط گروهک فرقان به شهادت رسید. حمید نیکنام از اعضای گروهک فرقان ضارب اصلی سرلشکر قرنی بود که دستگیر و اعدام شد. پیکر شهید قرنی نیز در حرم حضرت معصومه(س) دفن شد.
کینه و نفرت گروههای چپ و مارکسیستی از سپهبد قرنی به این دلیل بود که در زمان تصدی رکن دوم ارتش، شبکه افسران حزب توده را پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کشف و منهدم کرده بود. این مسألهای نبود که گروههای چپ از آن بگذرند، یکی از دلایل اصلی ترور وی از سوی گروهک فرقان با تفکرات التقاطی مارکسیستی عنوان شده است. همچنین بسیاری ترور قرنی را به مسأله ضلع زور از مثلث "زر و زور و تزویر" مربوط میدانند.
گروهک فرقان پس از ترور شهید قرنی در بیانیهاش، دلایل این ترور را اینگونه اعلام کرد: «سرسپردگی به امپریالیزم آمریکا و کوشش در جهت انجام کودتای آمریکایی، همکاری با رژیم طاغوتی قبلی، همکاری با رژیم ضدتوحیدی فعلی و سرسپردگی به دیکتاتوری آخوندیسم، مفسد فی الارض، اقدام برای سرکوبی مردم کردستان در جهت قلب حقایق و واقعیات و متهم کردن مردم به اینکه مأمور اجنبی هستند، کوشش برای خلع سلاح مردم مبارز و محروم ایران و بازسازی ارتش از جمله دلایل ترور سپهبد قرنی بود!».
آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود، درباره شهادت قرنی مینویسد: "سیاست دولت موقت در مقابله با آشوبها و درگیریهای قومی، حلوفصل مسئله از طریق گفتگو و مذاکره بود؛ اما اکثر نظامیها و از جمله سرلشکر قرنی که ریاست ستاد ارتش را برعهده داشت، باتوجه به تجربیاتی که از قبل داشتند، چنین سیاستی را بدون پشتوانهای از قاطعیت و نشان دادن اقتدار، برای حفظ یکپارچگی کشور کارآمد نمیدیدند و به آن معتقد نبودند؛ ما هنگامی که در کردستان بودیم، این مخالفت را وقتی برخلاف نظر هیئت با پرواز هواپیماهای جنگی در آسمان شهر سنندج مواجه شدیم، بهعینه دیدیم.
در اثر ابراز همین مخالفتها همراه با فشارهایی که احزاب و گروههای عمدتاً چپگرا به دولت موقت وارد میکردند، مهندس بازرگان، سرلشکر قرنی را از کار برکنار کرد و بهجای وی سرلشکر ناصر فربد را برگزید. این برکناری برخلاف ادعائی که میشد نهتنها آرامشی در حوادث مناطق کردنشین و سایر مناطق بهوجود نیاورد، بلکه بهانهای به دست گروهک کجاندیش فرقان داد که قرنی را متهم به کشتن مردم کُرد کنند و در محکمهای ساختگی او را به اعدام محکوم سازند. درست چند روز بعد از برگزاری رژه بزرگ ارتش، با هجوم به منزلش او را به شهادت برساند.
روایت محافظ و راننده شهید قرنی تنها شاهد صحنه ترور
روایت محسن شجاعی، راننده و محافظ سپهبد قرنی که تنها شاهد ماجرا بوده، از نحوه ترور ایشان توسط اعضای گروه فرقان در کتاب «مرزبان؛ زندگینامه شهید قرنی» این گونه آمده است: «یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش به خانه ایشان آمده تا جاهایی از منزل را رنگ کند. به نقاش گفتم شما که دارید اینجا کار میکنید، مواظب باشید که یکوقت در حیاط را باز نکنید. کُلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم. یکی از نقاشها روی نردبان بود و دیگری هم داشت نقاشی میکرد. یک پسربچه هم همراهشان بود که سطلها را تمیز میکرد.
سپهبد قرنی یک سینی چای آورد. گفتم اینها که بالا نشستهاند، مدام دارند ما را کنترل میکنند؛ منظورم کسانی بودند که از بالکن یکی از اتاقهای هتل واقع در روبهروی خانه مشرف بودند.
قرنی گفت: تو چقدر به اینها گیر میدهی. حدود ساعت ۹ صبح بود، همینطور که داشتیم چای میخوردیم در خانه را زدند، تا من بلند شوم که در را باز کنم، پسربچهای که کمک نقاشها بود، بیاختیار دوید و در را باز کرد. تا من بیرون برسم، یکی از فرقانیها، اسلحه کلاشینکف را زیر گلویم گذاشت. کُلتم که کالیبر ۴۵ داشت را از من گرفت و با ضربهای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت و کُلتم را پرتاب کرد طرف دیگر حیاط.
مهاجمین مرا هُل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم. فقط مدام میگفتم تو را به خدا به تیمسار کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی است. گفتند ساکت شو حرف نزن و بعد داخل خانه دویدند. دو تیر شلیک کردند و سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند.
دو گلوله به سینه و پای قرنی اصابت کرده بود. پیکر وی با وانتی به بخش جراحی بیمارستان مهر منتقل شد، اما سرلشکر قرنی چند لحظه بعد از انتقال به بخش جراحی درگذشت.»
براساس این گزارش، سپهبد قرنی با اینکه در دوران رژیم پهلوی به درجه سرلشکری رسیده بود، اما وقتی شاهد ظلمهایی بود که محمدرضا پهلوی علیه مردم داشت، مقابل آنها نیز درآمد؛ لذا مهمترین ویژگی شهید قرنی مقابله با ظلم و تلاش برای رفع مشکلات مردم و گسترش تفکر انقلابی در کشور بود، که متأسفانه توسط گروه فرقان و به دست منافقی به نام «حمید نیکنام» به شهادت رسید.
سرهنگ زمانی از امرای ارتش درباره شهید قرنی گفته است: «میدانید که حضرت امام خمینی (ره) از هیچ کس بیجهت تعریف نکردهاند، تنها کسی را که نزدیک ۱۰ بار از او تعریف کرده اند تیمسار قرنی بوده است. وقتی به شهادت رسید و پیکر او را به بهشت زهرا (س) میبردند که دفنش کنند، من همه کاره مراسم بودم. امام (ره) به یکی از مقامات روحانی میفرمایند او را یک راست به قم ببرید و در صحن حضرت معصومه (س) در کنار آیتالله حائری یزدی (ره) دفن کنید».
خدابخش حکیمی-خبرنگار تحریریه جوان قدس