هر آنچه در مورد ترجمه رسمی آلمانی باید بدانید!
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۲۴۲۷۵
در صورتی که قصد سفر یا مهاجرت به یک کشور آلمانی زبان داشته باشید، به ترجمه رسمی آلمانی برای مدارک و اسناد نیاز خواهید داشت. در واقع ترجمه رسمی به زبان آلمانی شامل ترجمه یک سند یا مدرک است که توسط سازمان یا ارگانی دولتی یا رسمی صادر شده است. به صورتی که این مدرک در داخل کشور قابل استناد و موثق است. ترجمه رسمی تنها توسط مترجمان رسمی که مورد تایید قوه قضاییه میباشد انجام میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر میخواهید به کشورهای آلمانی زبان مهاجرت کنید یا فعالیتهای تجاری و حرفهای در این کشورها داشته باشید، بر اساس قوانین نیاز به ارائه ترجمه رسمی آلمانی از مدارک خود خواهید داشت. کشورهای آلمانی زبان عبارتند از: آلمان، سوئیس، لیختن اشتاین، لوکزامبورگ، بلژیک، اتریش. توجه داشته باشید که در برخی از این کشورها زبان آلمانی زبان رسمی است و در برخی دیگر به عنوان زبان پر گویشور شناخته میشود.
در مطلب پیش رو میخواهیم به طور اختصاصی درباره ترجمه رسمی آلمانی صحبت کنیم. همچنین به نکات و پیشنهادات سایت دارالترجمه ساترا در این زمینه بپردازیم.
مترجم رسمی زبان آلمانی کیست؟دارالترجمهای که ترجمه رسمی آلمانی انجام میدهد، باید دارای پروانه و تاییدیه از از طرف قوه قضاییه باشد. ترجمههای رسمی بر روی سربرگ قوه قضاییه پرینت میشوند و دارای امضا و مهر هستند همچنین مترجم رسمی زبان آلمانی کسی است که تحصیلات آکادمیک در رشته زبان آلمانی داشته و توانسته است مجوز و پروانه ترجمه از قوه قضاییه دریافت کند.
چه مدارکی به زبان آلمانی ترجمه میشوند؟در دهه اخیر بسیاری از ایرانیان کشور آلمان را به عنوان مقصد مهاجرت انتخاب کردند و از آنجایی که زبان رسمی این کشور آلمانی است، بر اساس قوانین برای مصاحبه با سفارت نیاز دارید تمام مدارک خود را به آلمانی ترجمه کنید. به عبارتی برای اخذ ویزا در کشور آلمان یا تمام کشورهایی که در بخش ابتدایی نام بردیم باید مدارک، ترجمه رسمی آلمانی داشته باشند. حال در ادامه به انواع مهاجرت به آلمان اشاره میکنیم و مدارک لازم برای آن را نام میبریم.
ترجمه مدارک برای مهاجرت تحصیلی به آلمانبسیاری از متقاضیان مهاجرت به آلمان قصد دارند در این کشور ادامه تحصیل بدهند و به اصطلاح ویزای تحصیلی دریافت کنند. مدارک مورد نیاز که برای ویزای تحصیلی آلمانی باید ترجمه رسمی آلمانی داشته باشند عبارتند از:
ترجمه مدارک هویتی ترجمه رسمی آلمانی ریز نمرات دانشگاهی ترجمه رسمی آلمانی آخرین مدرک دانشگاهی
به چند نکته در این باره توجه داشته باشید:
لازم است ترجمه آخرین مدرک دانشگاهی را که قرار است بر اساس آن ادامه تحصیل دهید به سفارت ارائه نمایید. سایت دارالترجمه ساترا توصیه میکند برای ترجمه مدارک خود به یک دارالترجمه معتبر مراجعه کنید، زیرا اگر در ترجمه رسمی آلمانی مدارک شما غلطهای املایی وجود داشته باشد مدارک توسط سفارت تأیید نمیگردند و علاوه بر هزینه مجدد برای ترجمه زمان زیادی را از دست خواهید داد.
ترجمه مدارک برای مهاجرت کاری به آلمان
یکی دیگر از انواع مهاجرت به آلمان که در کشور ما طرفداران زیاد دارد، مهاجرت کاری میباشد. برای مهاجرت کاری به آلمان نیز باید مدارک ترجمه رسمی آلمانی داشته باشند. مدارک مورد نیاز معمولاً شامل موارد زیر است:
ترجمه مدارک هویتی ترجمه رسمی از برگه سابقه بیمه ترجمه رسمی مجوز یا پروانه کار ترجمه رسمی آخرین مدرک تحصیلی مرتبط
ممکن است سفارت در روز مصاحبه از شما مدارک دیگری نیز بخواهد، بنابراین پیش از روز مصاحبه تحقیق دقیقی در این باره انجام دهید.
مدت زمان انجام ترجمه رسمی آلمانیاز آنجایی که تعداد مترجمان رسمی آلمانی نسبت به انگلیسی کمتر است، بنابراین زمان بیشتری طول میکشد تا ترجمه آلمانی حاضر شود. با این حال در صورتی که زمان شما محدود باشد، میتوانید دارالترجمهای را جستجو کنید که خدمات فوری ترجمه انجام دهد. معمولاً برای انجام ترجمه رسمی در زمان کوتاه، بدون در نظر گرفتن نوبت شما، مبلغ اضافهای دریافت میشود. یک ترجمه رسمی آلمانی در حالت عادی در ۴ تا ۱۴ روز کاری آماده میشود ولی مدت زمان ترجمه فوری میتواند ۱ تا ۲ روز کاری باشد.
هزینه ترجمه رسمی آلمانیهزینه و تعرفه ترجمه رسمی آلمانی مانند دیگر ترجمههای رسمی توسط اداره کل اسناد و امور مترجمان مشخص میگردد. بنابراین هر ترجمه رسمی آلمانی یک نرخنامه دارد، برای مثال تعرفه تعدادی از مدارک پرکاربرد به این شرح است:
ترجمه رسمی آلمانی شناسنامه ۳۲ هزار تومان ترجمه رسمی آلمانی کارت ملی ۲۵ هزار تومان ترجمه رسمی آلمانی ریز نمرات ۲۲ هزار تومان ترجمه رسمی آلمانی دانشنامه ۵۵ هزار تومان
اگر علاوه بر ترجمه رسمی، تاییدیه دادگستری و وزارت امور خارجه لازم باشد، باید هزینه دیگری نیز برای هر کدام از آنها پرداخت کنید. توجه داشته باشید که ترجمه رسمی بر روی سربرگ قوه قضاییه چاپ میشود و در سفارتخانه آلمان مورد تایید است. با این حال در مواردی به تاییدیههای دادگستری و امور خارجه نیاز میباشد که توسط ارگان یا سازمان مربوطه در آلمان مشخص میگردد.
برای ترجمه رسمی آلمانی به چه مدارکی نیاز داریم؟برای ترجمه رسمی آلمانی مانند دیگر ترجمهها بایستی اصل مدارک را به دارالترجمه ارائه دهید همچنین سایت دارالترجمه ساترا توصیه میکند برای جلوگیری از اشتباهات املایی، یک کپی از پاسپورت خود به دارالترجمه ارائه دهید تا اسپل دقیق نام، نام خانوادگی و نام پدر شما را به درستی در ترجمه رسمی وارد کنند.
خدمات دارالترجمه ساترا برای ترجمه رسمی آلمانیدارالترجمه ساترا دارای سابقه طولانی و درخشان در زمینه ترجمه رسمی، خدمات و مزایای بسیاری دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
از آنجایی که نگهداری و حفظ اصل مدارک شناسایی اهمیت زیادی دارد، ساترا با کمک یک پیک معتمد مدارک شناسایی را از درب منزل یا محل کار شما دریافت کرده و به دارالترجمه تحویل میدهد، سپس وقتی ترجمهها حاضر شدند، اصل مدارک و برگه ترجمه تحویل شما میگردد. سایت دارالترجمه ساترا خدمات آنلاین به متقاضیان ارائه میدهد که میتوانید با مراجعه به این وب سایت از چگونگی انجام آنها مطلع شوید. در اکثر دارالترجمهها، کار اصلی ترجمه را دستیار مترجم اصلی انجام میدهد ولی در دارالترجمه ساترا صفر تا ۱۰۰ ترجمه، ویرایش، مهر و امضای برگه ترجمه رسمی، توسط مترجم اصلی و رسمی انجام میگردد. فرآیند ترجمه رسمی آلمانی در ساترابرای اینکه بتوانید مدارک خود را در ساترا به زبان آلمانی ترجمه کنید، مراحل زیر را انجام دهید:
اصل مدارک را به دارالترجمه ساترا تحویل دهید. (میتوانید به صورت حضوری خودتان این کار را انجام دهید یا از خدمات پیک دارالترجمه استفاده کنید). اسناد و مدارک شما به دست مترجم رسمی زبان آلمانی در ساترا میرسند سپس به فرمت مورد تایید قوه قضائیه ترجمه شده و بر روی سربرگ قوه قضاییه پرینت میشوند در انتها توسط مترجم اصلی امضا و مهر میگردند. نسخه اصلی ترجمه رسمی آلمانی به همراه اصل مدارک به اداره کل اسناد و امور مترجمان ارسال میشوند تا مهر و امضای مترجم تأیید گردند. در صورت نیاز پس از تایید مدارک در اداره فنی، اصل ترجمه برای تایید به دادگستری فرستاده میشوند. اصل مدارک شناسایی به همراه اصل ترجمه به شما تحویل میگردد.
برای اطلاعات بیشتر از خدمات میتوانید به سایت دارالترجمه ساترا مراجعه نمایید.
چنانچه قصد مهاجرت به کشورهای آلمانی زبان دارید، باید مدارک مورد نیاز را به زبان آلمانی ترجمه کنید زیرا مترجمان رسمی برای این زبان در کشور ما وجود دارند. در موارد محدودی ممکن است برای مهاجرت به کشوری مانند آلمان ترجمه رسمی انگلیسی هم از شما پذیرفته شود، ولی همان طور که گفتیم این موارد محدود هستند و معمولاً درباره دانشنامههای رشتههای به خصوص آکادمیک مورد استفاده قرار میگیرند. برای اینکه بتوانید در وقت صرفه جویی کنید، درباره مدارک مورد نیاز در زمان مصاحبه با سفارت آلمان، کاملاً تحقیق کنید و تنها دارالترجمههای رسمی و با سابقه را برای ترجمه مدارک انتخاب نمایید.
منبع: فردا
کلیدواژه: مهاجرت رپرتاژ آگهی مدارک مورد نیاز زبان آلمانی آلمانی داشته آلمانی ترجمه داشته باشید برای مهاجرت آلمانی زبان ترجمه مدارک برای ترجمه قوه قضاییه هزار تومان کشور آلمان مدارک خود اصل مدارک ترجمه ها کشور ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۲۴۲۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رهبر انقلاب: تاثیر رسانهها در عقب راندن دشمن بیش از موشک و پهپاد است / پیامهای تمدنی ایرانیها میتواند با شعر منتقل شود
رهبر انقلاب تاکید کردند: رسانهها بیش از موشک و پهپاد و هواپیما در عقب راندن دشمن تاثیر میگذارند و دلها و ذهنها را تحت تاثیر قرار میدهند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در شب میلاد کریم اهل بیت، حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب به دیدار رهبر انقلاب رفتند.
در ابتدا تعدادی از شاعران با حضرت آیتالله خامنهای گفتگو کردند. سپس نماز مغرب و عشاء به امامت رهبر انقلاب اقامه شد و حاضران روزه خود را به همراه ایشان افطار کردند.
در ادامه این دیدار، شعرای جوان و پیشکسوت در وصف امام حسن مجتبی (ع) و موضوعات دیگر به شعرخوانی پرداختند.
رهبر انقلاب سپس به ایراد سخترانی پرداختند که متن کامل آن به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
تصویری که از شعر امروز در ذهن بنده هست و بود و سال گذشته هم آن را گفتم، (۲) امشب روشنتر و تثبیتتر شد. شعر بحمدالله در کشور ما رو به پیشرفت و رو به اوج است، به معنای واقعی کلمه، نه فقط به معنای کمّیّت؛ این را باید قدر دانست و باید دنبال کرد.
من چند نکته عرض میکنم. یکی اینکه شعر «رسانه» است. امروز در دنیا چالشها و درگیریها چالشهای رسانهای است. بیش از آنچه موشک و پهپاد و هواپیما و ابزارهای جنگی و مانند اینها تأثیر بگذارند در عقب راندن دشمن، رسانهها هستند که تأثیر میگذارند و دلها را تحت تأثیر قرار میدهند، ذهنها را تحت تأثیر قرار میدهند. جنگ، جنگ رسانهای است؛ هر کس رسانهی قویتر داشته باشد، در اهدافی که دارد ــ هر هدفی ــ موفّقتر خواهد بود. بنابراین، تکلیف شعر و شعرا معلوم شد. میراث شعری ما ایرانیها در دنیا کمنظیر است. علّت اینکه نمیگویم «بینظیر»، چون من از خیلی از تمدّنها و مانند اینها خبری ندارم؛ تا آن مقداری که من میدانم، من نظیری برایش نمیشناسم از لحاظ میراث شعری، البتّه جز شعر عربی که آن هم خیلی برجسته و دارای اوج است. بنابراین، ما با این میراث ادبی و شعری، سلاحِ رسانهایِ شعریمان قدرتمند و قوی و اثرگذار و نافذ است.
نکتهی بعدی این است که این اثرگذاری شرط دارد؛ شرطش این است که شعر، به معنای واقعی کلمه هنر باشد، هنری ساخته شده باشد. شعرهایی داریم که اسمشان «شعر» است، لکن در آنها مایهی هنر یا نیست یا خیلی کم است؛ اینها اثرگذار نیستند. شعر بایستی اثر هنری باشد. در شعر فارسی، شما ببینید مثلاً شعر حافظ که در واقع در اوج شعر هنری ما است، روی گوته (۳) اثر میگذارد، روی اقبال (۴) اثر میگذارد، روی کسانی که فارسی را بلد نیستند اثر میگذارد. اقبال فارسی بلد نبوده؛ اقبالِ معروف که دیوان شعر فارسی دارد، هیچ وقت فارسی نخوانده بوده و خانوادهاش هم فارسی بلد نبودند؛ از طریق همین شعر حافظ و مانند اینها با فارسی آشنا شده که توانسته آن دیوان شعر مفصّل را به فارسی بسراید. این تأثیر شعر است؛ شعر هنری اینجور اثر میگذارد. یا گوته و بقیّهی کسانی که شماها کاملاً میشناسید.
خب حالا اگر بخواهیم شعر هنری باشد، روی چه چیزی بیشتر باید تکیه کنیم؟ معلوم است: روی جسم و روح، روی لفظ و مضمون. با الفاظ سست، با الفاظ نه چندان محکم و استوار و پُرمعنا، نمیشود اثر هنری ساخت. بنده گاهی در بعضی از روزنامهها شعرهایی را میخوانم که اگر انسان همهی آن قطعهی شعر را بخواند ــ که مثلاً غزل است یا هرچه هست ــ آخرش واقعاً عصبانی میشود؛ یعنی اثرش فقط عصبانی شدن و اوقاتتلخی آدم است، هیچ جنبهی هنریای الفاظ ندارد.
وانگهی مضمون؛ مضمون، هم از موضوع برمیخیزد، هم از کیفیّت بیان موضوع برمیخیزد. شما اگر چنانچه یک موضوعی را ــ که یک موضوع قابل توجّهی نیست ــ در شعر بیاورید، امّا با نوع بیان بدیع و اثرگذاری آن را ذکر نکنید، این، شعر را اعتلا نمیبخشد. شما ببینید خیلی از موضوعاتی که در اشعار هندیگوهایی مثل صائب یا کلیم وجود دارد، در اشعار دیگران هم هست، منتها کیفیّت بیان اینها جوری است که مرتبهی شعر را بالا میبرد. بنابراین، هم مضمونیابی و هم لفظ استوار ــ این دو عنصر ــ لازمند.
یک نکتهی دیگر در مورد پیام است. خب حالا ما مضمون را انتخاب کردیم و الفاظ خوبی هم برایش انتخاب کردیم؛ ما چه پیامی میخواهیم به مخاطبمان بدهیم؟ حالا مثلاً فرض کنید پیام بعضیها عبارت است از همین شکوهی از وضع که غالب شعرای طولانی در طول تاریخ، همینجور بودند؛ یعنی کمتر شاعری را شما پیدا میکنید که از وضع زمانهی خودش گله و شکایت نکند؛ حالا بعضی شدیدتر، بعضی کمتر؛ [امّا]این پیامی نیست که برای مخاطب، یک معنای معتنابه و فایدهی قابل قبولی داشته باشد؛ بله، حالا بعضی از اینها یک مقدار تاریخ را نشان میدهد ــ به همین اندازه؛ بیشتر نیست ــ لکن آنچه مورد نظر است که میتواند پیام خوبی باشد، پیام دین است، پیام اخلاق است، پیام تمدّن است، [برای]ما ایرانیها پیام ایرانیگری ما است. ما خیلی پیام داریم، خیلی حرف داریم برای گفتن؛ ما پیامهای تمدّنی بیشماری داریم که معارف دینی ما، معارف اخلاقی ما، معارف ایرانی ما، پیام ایستادگی شجاعانهی ملّت ایران، اینها همه چیزهایی است که قابل انتقال است؛ اینها را بایستی در پیام [شعر بیاوریم]. الان یکی از مایههای اعتبار ملّت ایران ایستادگی شجاعانهی او در مقابل ظلم، در مقابل زورگویی و زیادهطلبی در دنیا است که حالا مظهرش آمریکا و صهیونیستها و مانند اینها هستند. [ملّت ایران]صریح، بدون ملاحظه، بدون اجمال، موضع خودش را بیان میکند؛ خب این مسئلهی خیلی مهمّی است، این در دنیا خیلی مطلوب است. عناصر سیاسی کشور ما [مثل]بعضی از رؤسای جمهور و دیگران، وقتی به کشورهایی رفتند، حالا با دولتها چندان نه، امّا با مردم وقتی در مساجد و در اجتماعات روبهرو شدند و از این حرفها زدند، مردم به هیجان آمدند. خود من در پاکستان (۵) یک سخنرانی در مقابل چند هزار [نفر کردم]، رئیسجمهورشان هم نشسته بود؛ این جلسه واقعاً جلسهای بود که مثل نبضی که تپش دارد و حرکت میکند، همینطور داشت حرکت میکرد! [این]به خاطر مطلب است، وقتی که استقامت ملّت ایران و ایستادگی ملّت ایران بیان میشود؛ و دیگرانی هم از همین قبیل بودهاند که ما شنیدهایم و اطّلاع داریم. بنابراین، اینها را باید منتقل کرد؛ پیام ما اینها است: پیام ایستادگی است، پیام تمدّن است، پیام اسلام است.
این جلسهی سالانهی ما جلسهی بسیار خوبی است، جلسهی بابرکتی است. برجستگانی هم در این جلسه بودند و به جلسه آبرو دادند؛ همین بزرگانی که آقایان اسم آوردند، مکرّر در این جلسه میآمدند، حضور پیدا میکردند، شعر میخواندند؛ جلسه، جلسهی خوبی است. آنچه در ذهن من هست این است که این جلسه زینتی نباشد؛ ما حالا نمیخواهیم بگوییم در جمهوری اسلامی مثلاً یک جلسهی شعریِ در این سطح تشکیل میشود! مسئله این نیست؛ میخواهیم این جلسه امتداد داشته باشد؛ یعنی کمک کند به مقاصدی که در زمینهی شعر وجود دارد، پیگیری بشود و حلقههای شعری، انجمنهای شعری، محافل شعری تشکیل بشود و این مطالبی که حالا به یک نحوی در این جلسه مطرح میشود ــ چه شما در شعرتان مطرح میکنید، چه بنده در عرایضم مطرح میکنم ــ امتداد پیدا کند.
من چند توصیه یادداشت کردهام که اینها خیلی خوب است. یکی مسئلهی ترجمه است؛ ما از لحاظ ترجمه ضعیفیم. بعضی از شعرای معروف عرب، در ایران شناختهشدهاند، همه میشناسند اینها را، چون شعرشان به فارسی ترجمه شده. ما از شعرای خودمان در کشورهای عربی، در کشورهای غیر عربی، ظاهراً اثری نمیبینیم؛ حالا ممکن است من خبر نداشته باشم، امّا تا آنجایی که من خبر دارم اثری نیست؛ چرا؟ خب این شعر، شعر خیلی خوبی است، این باید در معرض استفادهی افکار عمومی دنیا قرار بگیرد. به قول شاعر:
مِی نابی، ولی از خلوت خُم
چو در ساغر نمیآیی چه حاصل؟
باید از این شعر و از این بیان شما استفاده بشود؛ باید دنیا استفاده کند، افکار استفاده کنند. بنابراین، ما باید یک نهضت ترجمهی شعر درست کنیم.
ترجمهی شعر هم با ترجمهی نثر فرق دارد؛ چون میدانید شعر معمولاً با شعر ترجمه نمیشود، با نثر ترجمه میشود. گاهی کسانی تلاش کردهاند که مثلاً شعر مولوی را به عربی ترجمه کنند و دیدهایم که نتوانستهاند. بنده یک کتاب ترجمهی عربی مثنوی را دارم و گاهی نگاه کردهام؛ عبدالعزیز جواهرکلام ــ برادر بزرگ جواهری معروف، (۷) شاعر بزرگ معروف عراق ــ که ساکن ایران بود، پیش بنده هم آمده بود و او را دیده بودم، ترجمه کرده مثنوی را، انصافاً شاعر خوبی هم هست، امّا نمیتواند. شعر را با شعر، خیلی دشوار میشود ترجمه کرد. مرحوم سیّدمهدی بحرالعلوم که از علمای قرن سیزدهم هجری است، وقتی که به مرجعیّت میرسند، سفر پیادهای از نجف میروند کربلا. علمای نجف گاهی این کار را میکردند که از نجف پیاده میرفتند کربلا؛ ایشان هم در اوّل مرجعیّت، یک سفر پیادهای میرود کربلا و یک عدّه همراهانش بودند. خود ایشان اهل شعر و اهل ذوق و شاعر بود ــ شاعر است و به زبان عربی و به زبان فارسی شعر میگوید ــ چند نفر شاعر هم با خودش برده بود. این هم یک نکتهای است که یک مرجع تقلیدی در سفر بین نجف و کربلا، بدون همراهی شاعر حرکت نمیکند؛ سه چهار شاعر [همراه ایشان]بودند. به یک منزلی میرسند، ایشان خسته میشود؛ دیگران میخواستند بروند، ایشان میگفته من دیگر نمیتوانم، بعد این بیت طالب آملی را میخواند:
از ضعف به هر جا که رسیدیم وطن شد
وز گریه به هر سو که گذشتیم چمن شد
این شعر را میخواند؛ آن شعرای عرب میگویند که معنای این چیست، ایشان برایشان توضیح میدهد، بعد اقتراح (۸) میکند میگوید این را بسازید. در کتابها، شعری که آنها ساختهاند هست؛ همین بیت طالب آملی را اینها به عربی ترجمه کردهاند و به صورت شعر ساختهاند، شعرای درجه یک عرب هم بودند، [امّا]وقتی آدم نگاه میکند، میبیند بین شعر آنها و شعر طالب آملی خیلی فاصله است. خود مرحوم سیّدمهدی بحرالعلوم هم میسازد؛ او هم ساخته، که در این کتابها هست. [ترجمهی شعر را]نمیشود با شعر ساخت؛ باید با نثر ساخت، منتها نثر شاعرانه، نثر گویا، نثر قوی. چه کسی میتواند این کار را بکند؟ کسی که به هر دو زبان مسلّط باشد و به نظر من، زبان [مقصد]مورد ترجمه زبان مادری او باشد؛ این [جوری]باید باشد. به نظر من این کار مهمّی است، کار دولت هم هست؛ یعنی این کار، کار آحاد مردم نیست، کار سختی است. بنابراین، یک توصیه، توصیهی ترجمه بود.
یک توصیهی دیگر، ورود شعر به کتابهای درسی است که این مربوط به وزارت آموزشوپرورش است؛ شعر را بیاورند داخل کتابهای درسی. البتّه هست، [امّا]بیشتر از این باید بیاید. کودک باید از کودکی تا نوجوانی و تا جوانی، با شعر اُنس بگیرد؛ شعر بخش مهمّی از تمدّن ما و فرهنگ ما و معارف ما است؛ خیلی از معارف ما در شعر بیان شده.
یک نکتهی دیگری که من یادداشت کردهام، تحریک حافظهی ادبی مردم و خلّاق کردن ذهن مردم و جوانان است. حافظهی ادبی مردم ما ضعیف است؛ یعنی در جاهای مناسب، شعرهایی که باید بهتناسب یادشان بیاید، یادشان نمیآید؛ یعنی نمیدانند. گاهی شعرهایی میخوانند، غلط میخوانند، که گاهی در تلویزیون هم ما میشنویم؛ پای تلویزیون نشستهایم، مجری یک شعر غلط میخواند که اعصاب انسان خُرد میشود. یک وقتی یک پیرمردی که موسیقیدان بود، به من میگفت اینهایی که در یک دستگاهی آواز میخوانند و بعد خارج [دستگاه]میروند، مثل این است که یک میخی در گوش آدم فرومیکنند؛ اینجوری آدم ناراحت میشود. حالا واقعاً وقتی شعر را غلط میخوانند، گاهی اوقات اینجوری است، مثل اینکه یک میخی در گوش انسان فرومیکنند. این نشاندهندهی آن است که حافظهی ادبی مردم ضعیف است. این راه دارد؛ باید راهش را پیدا کنند و جوری بشود که مردم با شعر اُنس پیدا کنند، آشنا بشوند.
یک توصیهی من به شعرای عزیزمان، بخصوص جوانها، مطالعهی آثار شعری و برجستگیهایی است که در شعرها وجود دارد. حالا لابد شماها مثلاً حافظ، شاهنامه یا خمسهی نظامی را میخوانید؛ لابد اینها را میخوانید ــ اگر بخوانید ــ، امّا فقط اینها نیست. ما شعرای زیادی داریم که واقعاً شعرهای برجستهای دارند؛ همین شعرای سبک هندی، همین شعرای سبک وقوع، واقعاً شعرهایشان گاهی اوقات در اوج است؛ یعنی انسان حیرت میکند از زیبایی شعر؛ یعنی واقعاً انسان متحیّر میشود که این شعر چقدر زیبا و پُرنکته و خوشلفظ و پُرمعنا است. اینها را بخوانند: کارهایی که کردهاند، هنرهایی که به خرج دادهاند، همین مادّهتاریخهایی (۹) که بعضیها گفتهاند؛ واقعاً انسان تعجّب میکند. دُور همین صحن قدیم قم ــ بهاصطلاح، صحن کهنهی قم یا صحن کوچک قم ــ یک کتیبهای هست، اسمش «کتیبهی معجزیّه» است؛ (۱۰) هر بیتِ این قصیده مادّهتاریخِ ساختِ این صحن است. (۱۱) هر بیتش مادّهتاریخ است، جزئیّات دیگری هم دارد که من حالا یادم نیست، مال قدیم است؛ [مثلاً]وقتی دو بیت را با هم جمع کنند یک جوری میشود، سه بیت را جمع کنند یک جور میشود! خب اینها خیلی مهم است. شعر هم شعر محکمی است؛ یعنی شعر سبُکی نیست، شعر بسیار خوبی است. قم دو صحن دارد؛ شما [اگر]الان بروید صحن قدیمی قم ــ صحن کوچک یا صحن کهنه که ایوان طلا و گنبد طلا در آن هست ــ این کتیبهای که در بالای [ایوان]نوشته شده همین قصیده است، اسمش را هم میگویند «قصیدهی معجزیّه»؛ یعنی واقعاً مثل معجزه میماند. خب اینها را ببینند شاعرهای جوان ما؛ این قدرتِ لفظ و معنای شاعر را نشان میدهد. نه اینکه بخواهیم توصیه کنیم که حتماً بروید مثلاً مادّهتاریخ بگویید؛ نه، توجّه کنید که این شاعر چقدر قوی است که لفظ قوی و معنای متین را با این محدودیّت به وجود میآورد و تولید میکند؛ این خیلی مهم است. این هم یک نکته که خواستیم عرض کنیم.
یک مسئله، مسئلهی پاسداشت زبان فارسی است. به نظر من زبان فارسی کاملاً دارد مظلوم واقع میشود. حالا این اواخر یک کارهایی دارد میشود، بعضیها در انجمنهایی یک کارهایی دارند انجام میدهند، امّا ما بیش از این احتیاج داریم به تقویت زبان فارسی. زبان فارسی زبان کششداری است، جزو زبانهایی است که میتواند توسعه پیدا کند، چون زبان ترکیبی است و ترکیبهای زیبا [دارد که]انسان برای بیانِ هیچ معنایی گیر نمیکند. معنای دقیق علمی، معنای دقیق روحی و هر مفهوم دقیق و ظریفی را با زبان فارسی میشود بیان کرد؛ با بعضی زبانها واقعاً نمیشود بیان کرد، امّا با این زبان [میشود]. بعضی از تعبیرات اصلاً قابل انتقال نیست. من یک وقتی گفتم:
شادم که از رقیبان، دامنکشان گذشتی
گو مشتِ خاکِ ما هم بر باد رفته باشد
خب این «دامنکشان گذشتی» را به عربی چه جوری معنا میکنیم؟ این «دامنکشان گذشتی» را میخواهیم ترجمه کنیم؛ بنده به عربی واردم؛ چه جوری میشود ترجمه کرد این را؟ نمیشود ترجمه کرد، اصلاً قابل ترجمه نیست، امّا این [شاعر]یک مفهومِ لطیفِ ظریفِ مهمّی را با همین کلمهی «دامنکشان» در این شعر آورده؛ یعنی یک چنین چیزهایی در زبان فارسی هست. ما از زبان فارسی داریم غفلت میکنیم. حالاها متأسّفانه هجوم زبانهای بیگانه هم زیاد شده؛ هجوم زبانهای اروپایی، غربی و بالخصوص انگلیسی زیاد شده، همینطور بیدریغ مصرف میکنند. به نظر من عکسش باید انجام بگیرد؛ بایستی معادلهای فارسی [ترویج بشود]. ما «هلیکوپتر» را تبدیل کردیم به «بالگرد»؛ هم قشنگتر از «هلیکوپتر» است، هم آسانتر از «هلیکوپتر» است، هم ایرانی است، هم [معنا را]نشان میدهد. البتّه افغانها این را «چرخبال» معنا کرده بودند که درست نبود؛ «بالگرد» بهتر از «چرخبال» است. ما از این کارها خیلی زیاد میکنیم. چند نفر برای دیدار امشب نوشتههایی برای من فرستاده بودند، من در نوشتهی آقای فیض یک کلمهای دیدم که خیلی خوشم آمد: «رایانهسپهر». نمیدانم چه کسی این را تولید کرده؛ خب قشنگ است! به جای «فضای مجازی» [گفته]«رایانهسپهر». از این قبیل خیلی زیاد است. عجیب هم به نظر نیاید؛ یک مقداری که انسان عادت بکند، میبیند خیلی هم قشنگ است. به نظر من این کار هم بایستی انجام بگیرد و امیدواریم که دوستان بتوانند اینها را دنبال کنند؛ یعنی واقعاً نگذارند حجم لغات فرنگی در داخل زبان فارسی، دیگر بیش از این بشود؛ یک مقداری از این کم کنند و به زبان فارسی یک خلوصی بدهند تا یک زبانِ نابِ فارسی باشد انشاءالله.
به هرحال، امشب شب خوبی بود. امیدواریم انشاءالله همهی دوستان موفّق باشند. آنهایی هم که توفیق پیدا نکردیم شعرشان را بشنویم، انشاءالله بعدها بتوانیم از شعرشان استفاده کنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته.