روایتی از فداکاری یک دختر ۲۰ ساله
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۲۸۰۸۳
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، محمدرضا سنگری فارغالتحصیل دکترای زبان و ادبیات فارسی و نویسنده منظومه سه جلدی دفاع مقدس خاطرهای از اولین روزهای حمله صدام به ایران اسلامی و دفاع مردم خرمشهر روایت کرد که در ادامه میخوانید.
من جزو آخرین نفراتی بودم که از خرمشهر خارج شدم. پل خرمشهر شیبی داشت که هر کسی که میخواست عبور کند، عراقیهایی که آن طرف پل مستقر بودند، از بالا او را هدف قرار میدادند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتربخوانید
کوچکترین شهید دفاع مقدس که داغ اسارتش را به دل بعثیها گذاشتعراقیها حتی نفر را با آرپی جی میزدند. آرپی جی سلاحی است که برای انفجار از آن استفاده میکنند، برای هدف قرار دادن وسایل نقلیه بزرگ. حالا در نظر بگیرید اگر کسی را با این آرپی جی میزدند چه اتفاقی میافتاد! فرد متلاشی میشد، تکه تکه میشد.
نمیشد از روی پل عبور کرد. من از پل آویزان شدم. ۵۰ دقیقه طول کشید که از پل آویزان بودم و مسیر را طی کردم. تیرها همین طور کمانه میکرد و از زیر پل حرکت میکردم. وقتی به آن طرف رسیدم تقریبا بیهوش شدم. سه روز بود در محاصره بودم و از محاصره توانسته بودم بیرون بیایم. دیگر در خرمشهر تقریبا کسی نبود. همه کسانی هم که بودند به طور تقریبی زخمی بودند و دسته جمعی داشتند بیرون میآمدند. وقتی رسیدم بیهوش روی زمین افتادم. بعد از کمی که به هوش آمدم خدایش رحمت کند شهید جهان آرا آمده بود آنجا. زخمیهای بسیاری آنجا بودند که به تدریج جان میدادند و یک تعداد خانمهایی بودند که به آنها رسیدگی میکردند.
امکانات هم بسیار کم، و رفت و آمد هم سخت بود. عراقیها آن طرف پل بودند و تا ما را میدیدند هدف قرار میدادند. وقتی بهوش آمدم دیدم اسلحهام نیست. با زحمت اسلحه ام را آورده بودم. کسی که آویزان شده باشد به سختی پنجاه متر را بخواهد بیاید با نارنجک و تفنگ و خشاب چقدر سنگین میشود و چقدر کار سختی است. وقتی جهان آرا آمد گفت: «منافقین در سطح شهر هستند، وقتی زخمیها و شهدا را میبینند نارنجکها و اسلحهی آنها را میبرند، احتمالا اسلحه شما را هم برده باشند.» ایشان به من یک ژ۳ داد. لحظهای که آنجا نشسته بودم اتفاقاتی را میدیدم که تا آن لحظه ندیده بودم، زخمیهایی که به تدریج جان میدادند؛ نوجوانی که بر زمین افتاده بود و از او خون میرفت طوری که مرتب چشمایش را باز میکرد و میبست.
دختر جوانی آنجا بود شاید حدود بیست سال سن داشت. او مرتب دور سر زخمیها میچرخید. نوجوان زخمی او را صدا کرد. وقتی صدا کرد رفت به طرفش. به او گفت سرم را روی زانویت بگذار، او نشست و سر را رو زانویش گذاشت؛ گفت یک چیزی برایم بخوان. میدیدم که مرتب خون از او میرود شروع کرد به خواندن. چند تا شعر خواند که یادم هست از بابا طاهر بود و آرام آرام این جوان چشمانش را بست و تمام کرد. وقتی تمام کرد سرش را آرام بر زمین گذاشت و دختر بلند شد و شروع کرد به رسیدگی به بقیه زخمیها. بعدا فهمیدم که این دو خواهر و برادر بودند، این خواهر دیگر به سمت برادر برنگشت؛ چقدر سخت و دشوار است یک خواهر شهادت برادرش را ببیند و در این لحظه او را رها کند و به دیگر زخمیها برسد.
آن لحظه به یاد فداکاریهای زنان صدر اسلام افتادم؛ نصیبه که در جنگ بدر از پیغمبر دفاع کرد و با اینکه فرزندش شهید شده بود خم به ابرو نیاورد و با زخمی که داشت پیامبر را رها نکرد. بعدها من اینجا خانم پروین حاجی شاه را دیدم که وقتی دید کاری از او ساخته نیست، در حال پرستاری و آبرسانی و امداد اسلحه به دست گرفت و جنگید و شهید شد.
سالهای بعد آقای قاسمعلی فراست در کتاب «نخلهای بی سر» به گونهای زندگی و شهادت این خانم را ترسیم کرده است.
منبع: دفاع پرس
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: دفاع مقدس دوران دفاع مقدس جنگ تحمیلی هدف قرار آرپی جی زخمی ها آن طرف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۲۸۰۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
غرق شدن دختر ۱۷ ساله در رودخانه بشار
سرپرست اورژانس پیشبیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج از غرق شدن دختر ۱۷ ساله در رودخانه بشار یاسوج خبر داد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از کهگیلویه و بویراحمد، محمدامین نیکویی نژاد، ظهر امروز_ پنجشنبه، ششم اردیبهشت _ در گفتوگو با خبرنگاران از غرق شدن یک دختر ۱۷ ساله در رودخانه بشار خبر داد و اظهار کرد: ساعت ۶:۲۷ صبح امروز در تماس مردمی با اورژانس ۱۱۵ یاسوج خبر غرق شدن دختر جوان ۱۷ ساله در رودخانه بشار پائینتر از پل «تلگاه» به سمت پاتاوه اطلاع دادهشد و بلافاصله پایگاه اورژانس ۱۱۵ به محل حادثه اعزام شد.
وی افزود: تلاش نیروهای اورژانس برای نجات جان این دختر جوان متأسفانه بی نتیجه ماند زیرا مدت زیادی از غرق شدگی وی میگذشت.
سرپرست اورژانس پیشبیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، گفت: بر اساس آمارهای موجود، تعداد قابل توجهی از موارد غرقشدگی در رودخانهها و آبهای کم عمق اتفاق میافتد.
وی تصریح کرد: باتوجه به وجود رودخانههای خروشان در استان، بسیاری از این رودخانهها با وجود ظاهری آرام، بسیار خطرناک و عمیق هستند، به نحوی که فرد بعد از چند قدم جلو رفتن در رودخانه، متوجه عمق زیاد آن و گرفتار گرداب میشود، بنابراین توصیه میشود مردم عزیز بدون آگاهی از وضعیت رودخانه، هرگز برای شنا در آن اقدام نکنند.
کد خبر 747892