Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش جماران؛ حجت السلام و المسلمین محمدرضا نوراللهیان استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و رئیس سابق سازمان حوزهها و مدارس علمیه خارج از کشور بوده است. وی اکنون مشاور ارشد رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران است.

ایشان از دوستان نزدیک شهید حاج آقا مصطفی بوده و خاطرات زیادی با ایشان دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گفتگوی هفته نامه حریم امام را با استاد حوزه و پژهشگر دینی در باره شخصیت علمی و اجتماعی شهید حاج آقا مصطفی  بخوانید: 

شهید حاج آقا مصطفی چه جایگاهی در مباحث فقهی زمان خود چه در نجف و چه در قم داشتند و ایشان در این مباحث چگونه قضاوت میشد؟

مرحوم آقا سید مصطفی خمینی شخصیتی بزرگ بودند و برای ما طلبه های جوان که ایشان را درک کردیم انسانی فاضل و دانشمند و صاحب فکر در حوزه محسوب میشدند. بدینگونه بود که حضرت امام رحمت الله علیه در باره ایشان فرمودند که آقا مصطفی امید آینده اسلام است. بنده آقا مصطفی را در قم زیارت نکردم. در آن سالها که ایشان در قم فاضل مبرز و یک مبارز فاضل بودند ما به اقتضای سن در مشهد بودیم؛ اما ایشان را در نجف بسیار ملاقات کردم. بهتر است در ابتدای سخن برای تبیین شخصیت علمی ایشان، اتفاقات در نجف را بیان کنم. یک روز خدمت ایشان بصورت انتقادی عرض کردم که چرا حضرت امام ریش تراشیدن را احتیاط واجب میدانند؟ و حفظ ریش را هم احتیاط واجب میدانند؟ و ریش تراشیدن را مانند دیگر علما حرام نمیکنند؟ و این مقدمه ای میشود که مرجع دیگری که احتیاط واجب هم نداشته باشد مقلدین به او مراجعه کنند و عملا ریش تراشی توسعه پیدا میکند!

مرحوم آقا سید مصطفی به بنده فرمودند آقای نوراللهیان شما ملا هستید و دارید فقه تدریس میکنید و در درس خارج شرکت میکنید [به تعبیر ایشان] این چه حرفی است که عنوان میکنید؟! سپس ادامه داد: ما دو دسته روایات در مورد داشتن موی صورت داریم. یک دسته روایات حلق لحیات است که سندهایش ضعیف بوده و نمیشود براساس آنها فتوا صادر کرد. نظر شما این است که امام به این روایاتِ ضعیف اعتنا کند؟! و مبانی فقه و بنیان فتوا را بریک اساس اصلی که در بین آیات و روایات وجود ندارد، بگذارند؟! 

دسته دوم روایاتی است که میگوید مَن تَشَبهَ؛ است. روایات من تشبه مثلا به قوم یهود... چون آنها دشمنان اصلی اسلام بودند؛ شبیه قوم یهود بشوند؟ چنین و چنان... قوم یهود در آن زمان ریششان را میزدند؛ اما الان قوم یهود ریشهایشان را بلند و تمیز نگه میدارند. اگر قرار باشد بر اساس این دسته روایات فتوا داد مبنای مسئله این است که مقلدین باید ریشهایشان را بزنند برای اینکه تَشَبهَ به آنها پیدا نکند آن روزها آنها ریشهایشان را میزدند خوب مومنین تَشَبهَ به آنها نباید پیدا میکردند خب قبول؛ اما امروز ما فتوا بدهیم که مومنین شبیه یهودیان دیده نشوند؟! وانگهی[نظر حاج اقا مصطفی را عرض میکنم] اگر کسی در آستانه بلوغ، با آن شرایطی که فقها گفتند، در همان روزها ریشش را با تیغ زد و فردا هم زد و تا آخرعمر هم زد این فرد ریشی نتراشیده است چون تراشیدن بقول بعضیها که گفتند حرام است و امام هم گفت که احتیاط واجب است، حکمش این است این هر روز ریشش را با تیغ اصلاح کند و بزند پس ریش تراشی محسوب نمیشود! هر چند این مباحث خیلی الان شنیدن ندارد؛ و مبانی فقهی، رشد قابل توجهی کرده است. ولی این تبیین حاج آقا مصطفی از این مسئله برای من قابل توجه بود. لذا بود که او به تعبیر حوزویها مشار بالبنان بود. در حوزه نجف اینگونه مطرح بود که امام خمینی فرزندی دارد که اصلا آقازاده نیست؛ بلکه ملا به تمام معنا، متخلق، فاضل و مجتهد، اهل درس، و برای من یک مدرس قوی بود. این به آن معنا نیست که نجفی های دهه های چهل و پنجاه که برخی از آنان که به امام زخم زبان میزدند و به شیوه های مختلف اذیت میکردند و میخواستند مراتب علم و فقاهت و جهاد و اجتهاد ایشان را زیر سوال ببرند، فرزند ایشان را از بی مهری ها و بی حرمتی ها بی نصیب بگذارند! خیر به این معنا نیست. ولی کسی نمیتوانست بگوید او آقازاده است و سواد ندارد! 

در مورد شهید حاج آقا مصطفی خمینی در زمینه های علمی و فقهی که این شخصیت برجسته در عمر کوتاهشان به اوج رسانده بودند، سخن بسیار است. شما چه نظری دارید؟ اگر مصادیقی از دوران همراهی و همنشینی با ایشان دارید بفرمایید.

برای تبیین این سوال بهتر است مطلبی عینی را خدمت شما عرض کنم و آن اینکه بنده یک زمانی به خدمت حاج آقا مصطفی استفهاما گفتم: کتاب حجاب شهید مطهری چادر را ضروری نمیبیند؛ و در این کتاب تبیین کردند که صورت و وجه و کفین دو دست از مچ هم در مورد زنها پوشیدنش واجب نیست، میدانید این مسئله چکار میکند؟ این باعث میشود که کم کم خانمها چادر را که بردارند به تدریج روسری را هم بردارند! چرا آقای مطهری چنین چیزی را مطرح کرد؟ خب ما طلبه مشهد و تحت تاثیر جو مشهد بودیم. بخصوص مشهد مرحوم استاد مطهری و علامه طباطبایی و آیتالله العظمی امام خمینی را فیلسوف و مدرسان فلسفه میدانستند و طبیعی بود که دیدگاه مثبتی به هر سه این بزرگوار در این زمینه نبود. البته ما اینگونه نبودیم و در مدرسه مرحوم موسوی نژاد به این شهره بودیم که به امام انقلاب و مبانی جهادِ مجاهد بزرگ مشی عملی داریم؛ ولی به هرحال تاثیرات محیطی را نمیشود انکار کرد. وقتی این جمله را گفتم حاج آقا مصطفی برای اولین بار یک تندی به من کردند و گفتند آقای نوراللهیان شما کیلویی حرف زدید! شما فاضل هستید درس خارج میخوانید؛ مرحوم آقای مطهری در کتاب حجاب در اسلام نکته ای گفته که مرحوم آقا سیدکاظم طباطبایی یزدی فقیه متعبد و مسلم و زاهد بافضیلت در عروه الوثقی گفتند. مرحوم صاحب عروه میفرمایند که وجه کفین پوشیدنش واجب نیست [به احتیاط] و آقای مطهری هم فتوایش همین است منتها شرح و بسط فلسفی تاریخی و مباحث روایات آورده است، که بحثهای خودش هست.

برای اولین بار میخواهم بگویم ذهنم به نوعی با این حرف حاج آقا مصطفی متوجه برخورد با پدیده های اجتماعی شد و حاج آقا مصطفی عالمی بودند که به من توجه دادند که قضاوت در باره بزرگان و مراجع چقدر کار بدی است. همینطور هم هست شهید مطهری در کتاب حجاب در اسلام نوع پوششی را که اسلام گفته است را ترویج کرده است. در اسلام حجاب که فقط چادر نیست. چادر عربی نیست؛ چادر ایرانی نیست؛ این شلیته هایی که خانمهای محترم فارس یا نوع پوششی که ترکمنها و بندر عباسها استفاده میکنند، مطرح نیست. اسلام حجاب را خواسته اینها پوششهای محلی بومی است و انتخاب هایی است که وجود دارد و حجاب هم محسوب میشود. ولی پوشیدن سر و مو و تمام بدن بجز صورت و دستها از مچ، فتوایی است که اعظم فقها دارند و عروه الوثقی جایگاه فقهی بزرگی دارد و آقای مطهری هم همین فتوا را داد. من میخواهم بگویم که این نگاه های انتقادی علمی و مباحثاتی که با مرحوم آقای مصطفی خمینی میشد جایگاه برجسته علمی ایشان را در همان تاریخ که حدود 50 سال از آن تاریخ میگذرد، نشان میدهد. خداوند علامه طباطبایی، امام خمینی، حاج آقا مصطفی، شهید مطهری و همه افرادی که در رشد و تعالی جامعه نقش دارند را مورد رحمت و مغفرت قرار بدهد.

ایشان به مسائل دینی و عبادی بسیار پایبند و مقید بودند؛ موضوع از نظر شما چگونه قابل تبیین است؟

بله خوب است در این بخش به عبادت که وجه بسیار برجسته در شخصیت علمی و اجتماعی ایشان هم هست، اشاره کنم. همه کسانی که آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی را دیده بودند به تهجدِ، زیارت، نوافل، وابستگی خاصی به انجام دعاها، پیاده روی به کربلا و ریختن اشک در سوگ ائمه اطهار و خواندن قرآن برای ابی عبدالله، و... اذعان دارند. هم در نجف بصورت خصوصی خدمت ایشان رسیدم و هم در کربلا. در کربلا خاطرم هست که شب هشتم محرم الحرام بود که ما حضرت امام را در حرم سیدالشهدا(ع) دیدیم. حرم بسیار خلوت و بسیار در عصر غربتی بود. در سال 1355 شمسی هجری؛ و شب بعد بنده آمدم منزل امام، تا نماز مغرب و عشا را بخوانم. شب تاسوعا بود. بعد از اینکه امام نماز را خواندند آن حیاطی که امام بودند و میگفتند که متعلق به کویتی هاست که دو سه نفر از آنها را در آنجا میدیدم در آن حیاط در کربلا ده دوازده نفر بیشتر جا نمیشدند. فضا محدود بود و دو صف تشکیل شد. بعد از نماز و تعقیبات، من به همراه آقای سید جعفر کشمیری که از اشراف و نُجبا و از خاندان علم و معرفت، هم خودش و هم مرحوم پدرشان هستند و بعضی از اعضای خانواده ایشان مشرف بودند در نجف، قرار گذاشتیم بدون اینکه اجازه بگیریم در شب تاسوعا 5 دقیقه بعد نماز امام مرثیه بخوانیم. من روضه شب تاسوعا و حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) را خواندم و آقا سید جعفر هم با صدای بسیار بسیار لطیف و سوزناکش چند دقیقه مرثیه خواندند. نماز تمام شد ما خدمت امام دستشان را بوسیدیم و مرخص شدیم. شب بعد که آمدیم نماز آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی آمدند و فرمودند که پدرم فرمودند از بس ما روضه عربی شنیدیم این صدا برای ما سنگین است؛ به فلانی بگویید برای ما مثل شب گذشته دوباره مرثیه ابی عبدالله را بخوانند در شب عاشورا. شب بسیار نورانی و معنوی شد به فضل الهی؛ آقای کشمیری هم خواندند و من شب 11 محرم آمدم از آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی در خواست کردم که شما وقتی بگیرید از امام که خدمت امام برسم و از ایران مسائل بسیاری دارم و اموری مربوط به مسائل انقلاب و حوزه هاست که باید خدمت امام عرض کنم. آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی فرمود بعد از نماز و روضه شب یازدهم که شام غریبان بود، یکی از دوستان گفت که امام خیلی گریه کردند و اذیت شدند. گفتم خب از خودشان میپرسم وقتی رفتم ملاقات محضر حضرت امام در همان کوچه صاحب الزمان، منزل حدود 60 متری، دیدم امام چشمشان از شدت گریه در همین چند دقیقه شب عاشورا قرمز شده بود دو سه بار دعا کردند و بحثها را خدمت ایشان ارائه کردم. 

یکی از مواردی که خدمت امام عرض کردم در باره حج بود. موضوع از این قرار بود که آن زمان ما و سایر افراد به دنبال آن بودیم که پیام امام را برسانیم و دیدگاههای امام را بگوییم و به حجاج دیگر کشورها که میرسیدیم از مظالم شاه سخن میگفتیم و همان سالها که امام در تبعید بودند مراجع دیگر بعثه و دفاتر نمایندگی در مکه و مدینه داشتند اما امام چنین چیزی نداشتند ولی هر کدام از ما یک بعثه و پیام و دفتری برای نشر اندیشه های امام به حساب میآمدیم با علما و زوار کشورهای دیگر دیدار میکردیم. این اتفاق در بین ایرانیان و هواداران امام که از کشورهای کویت و عراق و پاکستان می آمدند به عنوان یک رسالت انقلابی در سفر معنوی حج سرلوحه کارهایمان بود. همه اینها در حالی بود که ملک خالد دوست و هم پیمان شاه بود و بسیار برای او بد و گران تمام میشد که ایرانیهای بیایند و از امام خمینی، دشمن سرسخت شاه، در حج صحبت کنند و پیام رسانی کنند و کار نهضت را دنبال کنند و در شرایطی که هیچ امکاناتی نبود و هیچ دسترسی به وسائل امروزی نبود. در جمع انقلابیون خبرنگاری نبود و با مراکز خبرگزاری بین المللی که صدای ما را برسانند ارتباط وجود نداشت و رسانهای نداشتیم ولی خیلی کار میشد چرا که ایمان به راه و عشق بود.

من در ادامه سفر در موعد ماه محرم به کربلا رفتم و حضرت امام هم در زیارت امام حسین(ع) بودند. برای اینکه اخبار حج را برسانیم و دیدگاههای قیادت و زعامت و رهبری انقلاب را بپرسیم خدمت رسیدیم تا خودمان را بیازماییم که حج مان را چگونه به جا آوردهایم. حاج آقا مصطفی اظهار لطف کردند و یک دیدار خصوصی گرفتند و تقریباً نیم ساعت خدمت امام بودم و من سوالات مختلفم را در زمینه انقلاب و فضای انقلابی مشهد و مرحوم آیت الله منتظری که آن وقت در زندان بودند، بحث دکتر شریعتی و موضوعات دیگر مطرح کردم. به هرحال آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی در این ابعاد بسیار برجسته بود. در تلاوت قرآن و تدبر در قرآن و دعا و ارتباط با اولیاءالله و... خیلی سرآمد بود. خوب میدانید که ایشان وزن سنگینی داشتند و با اینکه پیاده رویها برای ایشان سخت بود ولی ترک نمیشد. امکانات هم در آن زمان محدود بود ولی سالی سه چهار بار با پای پیاده مشرف میشدند. آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی در کنار درس و بحث و تحصیل و توجه به امور بیت زعامت پدر، پاسخ به سوالات در رشتههای مختلف را هم انجام میدادند. به هر حال دیدگاههایی که در مورد حاج آقا مصطفی در خارج حوزه قم و مشخصا در نجف بود، این بود که ایشان را یک عالم ممتاز میدانستند. بحثی در آن نبود همه از تیزهوشی ایشان در مسائل مختلف دینی و فقهی و سیاسی حرف میزدند. ایشان مدرس قوی و در عین حال فاضل و مجتهد در نجف بودند.

اخبار مرتبط مصطفی خمینی (س) فرزند امام و حوزه آیت الله سید مصطفی خمینی(ره) به روایت تصویر روایتی متفاوت از شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و رساندن خبر به امام علت دستگیری حاج آقا مصطفی خمینی به وسیله رژیم بعث عراق چه بود؟ آیین گرامیداشت سالگرد شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی در قم برگزار شد آیت‌الله العظمی علوی گرگانی: فعالیت‌های انقلابی آقا مصطفی خمینی تبیین و ترویج شود فعالیت‌های انقلابی آقا مصطفی خمینی تبیین و ترویج شود روایت رهبر معظم انقلاب از رحلت آیت‌الله مصطفی خمینی

منبع: جماران

کلیدواژه: سهام عدالت نقل و انتقالات لیگ برتر ویروس کرونا امام خمینی سید مصطفی خمینی شهيد مطهری سهام عدالت نقل و انتقالات لیگ برتر ویروس کرونا امام خمینی س سید مصطفی خمینی سید احمد خمینی سید حسن خمینی انقلاب اسلامی الله حاج آقا مصطفی خمینی حاج آقا مصطفی خمینی شهید حاج آقا مصطفی احتیاط واجب امام خمینی آقای مطهری خدمت امام حضرت امام سید مصطفی مرحوم آقا آیت الله قوم یهود آقا سید

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۲۹۱۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تربیت شاگرد و روحانی مبارز

  به همین علت همان‌طور که در سند ساواک هم آمده بود، امام در حوزه به تدریس فلسفه و فقه و اصول و اخلاق و تالیف مشغول گردیدند و از محضر ایشان روحانیون بسیاری برخوردار شده و درس گرفتند، روحانیون و طلابی که هریک بعدها از مبارزین و انقلابیون فعال در پیشبرد نهضت و انقلاب اسلامی بودند. امام از سال‌ها قبل درس اخلاق را به منزله مدرسه‌ای برای آماده‌ساختن طلاب جوان جهت مبارزه پیگیر و خستگی‌ناپذیر شروع کرده بودند و از این راه به سایر طبقات و اقشار اجتماعی نیز آگاهی سیاسی می‌بخشیدند. درواقع دیدگاه‌های سیاسی خود را در این درس‌ها مطرح می‌کردند. بسیاری از روحانیون مبارز ازهمین کلاس اخلاق حضرت امام، درس مبارزه و انقلاب را آموختند و بعد از آن وارد عرصه نهضت شدند.در شرایطی که اهم فعالیت حضرت امام‌خمینی(ره) درسال‌های مابین۱۳۰۰هجری شمسی که به حوزه علمیه قم آمدند وتحصیل خود راپی گرفتندتا۱۳۴۰ که به‌طورعلنی وارد مبارزات سیاسی شدند، پیرامون فراگیری و تدریس علوم مختلف اسلامی و فقهی و تربیت و پرورش شاگردان و روحانیون وطلاب مبارز می‌گذشت؛ یعنی مبارزه ریشه‌ای و مبتنی بر پایه‌های محکم ایدئولوژیک، آگاهی‌های تاریخی ــ اجتماعی و سیاسی، اما در همان دوران هم از موضعگیری‌های سیاسی در موارد تعیین‌کننده غافل نبودند.در طول نهضت ملی شدن صنعت نفت، امام بیشتر به پیگیری مسائل حوزه و کار تدریس و تالیف و مشاوره با آیت‌ا...بروجردی و تقویت دستگاه مرجعیت مشغول بودند. ایشان در اندیشه اصلاح حوزه بودند، اگرچه در کنار آن سال‌های پرحادثه‌ای می‌گذشت؛ جنجال قرارداد کنسرسیوم، درگیری‌های حزب توده، ترورها و اختلافات جناح‌های ملی و مذهبی نهضت و...ولی به‌دلیل عدم همراهی آیت‌ا...بروجردی با آیت‌ا...کاشانی، حوزه علمیه قم و روحانیونش تقریبا از این جریانات به دور بود. 
     
امام خمینی(ره) و ولایت 
حضرت امام‌خمینی(ره)با توجه به تجارب تاریخی اسلام خصوصا در تاریخ معاصر و مبارزات موثر علما و روحانیونی همچون مرجع تقلید میرزای شیرازی در نهضت تنباکو و ملا محمدکاظم آخوند خراسانی وآیات دیگردرنهضت عدالت‌خانه و انقلاب مشروطیت، همچون سیدجمال‌الدین اسدآبادی دریافته بودند مبارزات مردم مسلمان ایران علیه استبداد و استعمار تنها در زمانی به نتیجه خواهد رسید که از بنیانی دینی برخوردار بوده و با رهبری و هدایت روحانیت و به‌خصوص مرجعیت اسلام انجام پذیرد.طبعا آن روحانیتی که بتواند مردم مسلمان را هدایت کرده  و درعین‌حال از تفکر عمیق دینی و پشتوانه علمی اسلامی نیز برخوردار باشد، بایستی در حوزه‌های علمیه تربیت می‌شد و از دریای علم و معرفت اسلامی سیراب می‌گردید. پس نخستین شرط تربیت چنین روحانیتی، رشد و بقای حوزه علمیه قم در مقابل سیل بنیان‌کن تهاجم فرهنگی استعمارگران و فشار و زور رژیم پهلوی بود که از زمان تاسیس، بنا به اساس طرح صهیونیستی بنیادگذاری‌اش، انهدام حوزه‌های دینی را در دستورکار خویش قرار داده بود.در شرایطی که برنامه‌های ضداسلامی و سرکوب و اختناق رضاخانی، حوزه علمیه قم را به نهایت ضعف رسانده و در آستانه اضمحلال قرار داده بود، امام ضرورت حضور مرجعی جامع‌الشرایط را برای مرجعیت عامه و ریاست حوزه علمیه قم احساس می‌کردند. ضرورتی که پس از درگذشت آیت‌ا...العظمی حاج‌شیخ‌عبدالکریم حائری‌یزدی، تقریبا بدون پاسخ مانده بود و حضور مراجع ثلاث یعنی آیت‌ا... سیدمحمد حجت و آیت‌ا...سیدصدرالدین صدر و آیت‌ا... سیدمحمدتقی خوانساری نتوانسته بود وحدت حوزه را دربرابر هجوم بی‌امان دشمنان دین و کشور حفظ نماید.امام بحق می‌دانستند که با حوزه‌ای متزلزل، آسیب‌پذیر و ضعیف نمی‌توان با توطئه‌های اسلام‌زدایی استعمار و رژیم شاه مقابله نمود و فقیه جامع‌الشرایط، باشهامت و آگاهی را می‌طلبد تا با تبدیل آن حوزه علمیه آشفته به پایگاهی استوار برای پرورش اندیشمندانی وارسته و اسلام‌شناسانی فرهیخته و پاکباز، کانون گرم نهضت اسلامی را جهت رویارویی با خطرهایی که اسلام و استقلال کشور را تهدید می‌کند، برپا سازد.از همین رو بود که حضرت امام(ره)درسال۱۳۲۳ به‌عنوان یکی از شخصیت‌های مطرح حوزه علمیه قم، برای یکپارچه کردن حوزه تحت‌زعامت مرجعی واحد، در دعوت آیت‌ا... بروجردی به قم نقش اصلی را ایفا کردند و پس از درگذشت آیت‌ا... سیدابوالحسن اصفهانی (مرجع تقلید شیعیان در کاظمین) در۱۳آبان۱۳۲۵ و حاج‌آقا حسین قمی‌طباطبایی (سرپرست حوزه علمیه نجف) در ۱۷ بهمن همان سال، بیشترین تلاش را جهت مرجعیت عامه آیت‌ا... بروجردی به عمل آوردند.سابقه مبارزاتی آیت‌ا...بروجردی علیه رضاخان و حرکتش از بروجرد به‌منظور سرنگونی حکومت ضداسلامی رضاخان از نگاه امام پنهان نبود و این‌که خود مرحوم بروجردی به مناسبتی اظهار کرده بود: «من هرگز در قبال خلافکاری‌ها و قانون‌شکنی‌های دستگاه حاکمه ساکت نمی‌نشینم.» 
وهمین موضوع به زندان افتادن ایشان منجر شد، مد نظر امام قرار داشت. ازهمین رو حضرت امام(ره) اطمینان داشتند حضور آیت‌ا...‌بروجردی در صدر حوزه علمیه قم می‌تواند وحدت و یکپارچگی لازم را در حوزه علمیه قم پدید آورده، قوام و استحکام لازم را به آن ببخشد و در برابر هجمه شاه و اعوان و انصارش بیمه‌اش سازد.امام‌خمینی(ره) در تمام دوران زعامت آیت‌ا... بروجردی بر حوزه علمیه قم، کوشش فراوانی به خرج دادند که علی‌رغم موانع و دشواری‌های متعددی که پیرامون آیت‌ا... بروجردی قرار داشت، حقایق را به گوش آن مرحوم برسانند، اوضاع و شرایطی را که در کشور جریان دارد و نقشه‌های گوناگونی که از سوی رژیم شاه و اربابان خارجی‌اش علیه اسلام و استقلال ایران طرح می‌شود را به ایشان اطلاع دهند و تا آنجا که ممکن است او را از جریان امور آگاه سازند. آیت‌ا... بروجردی نیز به نظرات و پیشنهادات امام توجه می‌کرد و به ایشان اعتماد و اطمینان ویژه‌ای داشت و در مواقع حساس با امام تماس گرفته و مشورت می‌کرد.حاج‌آقا روح‌ا...(عنوانی که امام در آن زمان در حوزه علمیه به آن معروف بودند) به مثابه نماینده و مشاور سیاسی آیت‌ا... بروجردی، یکی از مورد اعتمادترین علمای حوزه نزد ایشان به‌شمار می‌آمدند. چنانچه بارها از سوی آیت‌ا... بروجردی به‌عنوان نماینده تام‌الاختیار به ماموریت‌های مهمی رفتند ازجمله هنگامی که رژیم قصد برپایی مجلس موسسان و تغییراتی در قانون‌اساسی همچون تفویض اختیار انحلال مجلسین به شاه را داشت، حضرت امام به‌عنوان نماینده آیت‌ا... بروجردی علاوه‌براین‌که با منوچهر اقبال، نخست‌وزیر وقت دیدار نمودند، ماموریت یافتند با شاه ملاقات کرده و نگرانی‌های حوزه علمیه قم را از این تغییرات اعلام کنند.حتی در سفری که آیت‌ا...بروجردی به مشهد داشت، امام را به‌جای خود، مسئول اداره حوزه کردند، درحالی‌که افراد مسن‌تر و معروف‌تری همان زمان در حوزه علمیه قم حضور داشتند. سندی از ساواک نشان می‌دهد که وقتی خبرنگار مجله ترقی در سال ۱۳۳۱ (دوران صدارت دکتر مصدق) سراغ آیت‌ا... بروجردی می‌رود تا از ایشان درباره کشته‌شدگان تظاهرات همان سال بپرسد، آیت‌ا... بروجردی در پاسخ اظهار می‌دارد که بروید از نماینده رسمی من، آیت‌ا... خمینی سؤال کنید که خبرنگار نشریه یادشده با حضرت امام تماس می‌گیرند.امام ضمن این‌که در آن شرایط و علی‌رغم تاکید آیت‌ا... بروجردی بر کناره‌گیری از مسائل سیاسی، جهت حفظ وحدت حوزه علمیه قم تحت زعامت مرجعیتی واحد، نهایت سعی خود را برای حفظ احترام و روش‌های آیت‌ا...بروجردی مبذول می‌داشتند، اما درعین‌حال به‌دنبال برنامه درازمدت خویش جهت سامان‌یافتن حوزه علمیه قم در سال ۱۳۲۸ با همراهی برخی دیگر از مدرسین حوزه، طرح اصلاح حوزه را با هدف ایجاد نظم و تشکیلات، به آیت‌ا... بروجردی ارائه کردند که به علت مخالفت برخی از اطرافیان ایشان، به انجام نرسید. 
اما سؤال مهم که اغلب در ذهن برخی پرسشگران مطرح می‌شود، آن است که چرا امام‌خمینی(ره) در دوران حیات آیت‌ا... بروجردی، نهضت خود را آغاز نکردند (چنانچه نخستین موضعگیری‌های علنی سیاسی امام علیه رژیم شاه پس از وفات آیت‌ا... بروجردی اعلام می‌شود). چرا علی‌رغم ناسازگاری برخی مواضع سیاسی و اجتماعی امام‌خمینی با آیت‌ا... بروجردی، هیچ‌گاه آن مواضع را آشکار نساختند. 

دیگر خبرها

  • تربیت شاگرد و روحانی مبارز
  • امام خمینی: اسرائیلی غلط می کند به ایران بیاید؛ پایشان را قطع می کنیم
  • آغاز حج عمره پس از ۹ سال انتظار
  • ایرانیان در سال گذشته ۷۰۰ میلیارد تومان صدقه دادند
  • مصلی امام خمینی (ره) برای برگزاری نمایشگاه کتاب آماده می‌شود
  • خودکفایی ۲ هزار خانوارتحت حمایت کمیته امداد
  • ببینید | روایت رهبر انقلاب از مخالفت امام خمینی(ره) با برخوردهای تند با بدحجابان
  • فیلم/ حضور سفیر عربستان در فرودگاه امام خمینی(ره)
  • انتقاد مردم از حذف تصویر امام خمینی از یک نشست خبری در سمنان + عکس ها
  • اهداء تجهیزات به بیمارستان امام خمینی(ره) چایپاره