مردم به ریال احترام نمی گذارند
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۳۱۸۲۶
ساعت 24- پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در پرونده «علاج گرانی»، برای بررسی بیشتر اولویتهای اقتصادی کشور گفتگویی با آقای دکتر داوود دانشجعفری، استاد اقتصاد و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام داده است.وی در این گفت وگو به موضع کاهش ارزش پول ایران دربرابر ارزهای معتبر به مثابه یکی از مهمترین تنگنهای اقتصاد در همه سالهای پس از انقلاب پرداخته و تاکید می کند حاکمیت دلار بر اقتصاد ایران موجب شده است برنامه های اول تا ششم به کج راهه بروند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در مورد مشکلات تکرارشونده که در برنامههای قبلی داشتیم و ممکن است در برنامهی هفتم و برنامههای بعدی هم تکرار شود، ما باید همین مشکلات را شناسایی کنیم و یک راهکاری برایش مشخص کنیم. یکی از آن مشکلات تکرارشونده که بهنوعی مانع از تحقق اهدافی بوده که ما طراحی کردیم، این پدیده است که پول ملیمان دائم در معرض افت ارزش قرار گرفته است. اینکه پول ملی دچار افت ارزش میشود، درواقع یک سری عواقبی در اقتصاد دارد که قطعاً اهداف برنامه را تحتالشعاع قرار میدهد. مثلاً یک پدیده است که به آن دلاریشدن اقتصاد میگویند. یعنی وقتی مردم یا بنگاهها میبینند که پول ملی دارد دچار افت میشود، بهسمت ارز و سکه میروند.
مردم بهجای اینکه فعالیتهای اقتصادی را در داخل و با پول ملی مورد شمارش قرار دهند، با پول خارجی که با ثباتتر است مورد شمارش قرار میدهند. مثلاً قیمت ارز وقتی بالا میرود خیلی از کالاهایی که وارداتی هستند متناسب با آن و حتی بیشتر از آن قیمتش بالا میرود. طبیعی است، امّا سؤال این است که ما کالاهایی داریم که ارزی نیستند، ولی چرا قیمتشان بالا میرود؟ بهخاطر همان ذهنیت دلاریشدن است. وقتی ارزش پول ملی خیلی افت میکند یا دچار نوسان میشود مردم تصمیم میگیرند در فعالیت اقتصادیشان ملاک را از پول ملی بهسمت ارز ببرند. بنابراین ما باید یک کاری کنیم که پول ملی باثبات شود. منظور از باثبات این نیست که اصلاً افت نکند، ولی ملاک پول ملی باشد.
وقتی پول ملی خیلی افت میکند، کسی دیگر آن را بهحساب نمیآورد و این سرچشمه ی یک سری از مشکلات بزرگی میشود که در اقتصاد ایران است. این مشکل از سالهای گذشته در همهی دولتها و در همهی برنامههایی که ما داشتیم وجود داشته و نادیده گرفته شده و حل نشده است. اگر در برنامهی هفتم هم ما به هدف ثبات پول ملی توجه نکنیم ممکن است که باز هم به اهدافمان نرسیم یا دور شویم.
در دولت آقای بازرگان که دو سال اوّل انقلاب مسئولیت داشت، ۲۸ درصد ارزش پول ملی افت کرد. دولت شهید رجایی که کمتر از سه سال در مسند نخستوزیری بود، ۴۸ درصد ارزش پول ملی افت کرد. دولت مهندس موسوی در هشت سال مسئولیتاش، ۷۷ درصد ارزش پول ملی افت داشت. دولت آقای هاشمی هشت سال بودند و در این دوره هم باز ۷۵ درصد ارزش پول ملی افت کرد. آقای خاتمی هشت سال بودند ۴۷ درصد افت کرد. دولت آقای احمدینژاد در هشت سال، نزدیک به ۷۵ درصد افت داشت. دولت آقای روحانی هم در این هفت سالی که گذشته تا الان، حدود ۸۳ یا ۸۴ درصد افت ارزش پول ملی را تجربه کرده است. شاید تا پایان دورهی هشتسالهشان به نود درصد هم برسد.
مشکل رشد
بهطور کلی اقتصاددانان میگویند مشکل اقتصاد ما، رشد اقتصادی یا رشد تولید ما در گرو عوامل برونزاست. برونزا یعنی عواملی که تحت کنترل ما نیست. مثلاً نفتی که میگویند برونزا است، مشکلش این است که قیمت جهانی نفت در ایران تعیین نمیشود یا کشور نفتی آن را تعیین نمیکند و قیمتش در دنیا تعیین میشود. و ایران هیچ اختیاری ندارد، ولی هر موقع قیمت نفت بالا میرود، بهصورت طبیعی مشکلات اقتصادی ما کمتر میشود، امّا وقتی پایین میآید مشکلاتمان شروع میشود؛ یعنی درآمد نفت کم میشود. بنابراین مشکل برونزابودن رشد اقتصادی در ایران این است که ما باید عوامل رشد را متکی کنیم به عوامل درونزایی که در اختیار خودمان است. مثلاً فرض کنید در تحریمی که سال ۹۰ – ۹۱ علیه ایران اعمال شد، شاید هفتاد درصد خودروسازی ما متوقف شد. چرا؟ برای اینکه قطعاتی که عموماً استفاده میکردیم، قطعاتی بود که باید از خارج میآمد. ولی آن بخش از خودروسازی ما که کمتر وارداتی بود مثل خودروی سمند که قبلاً روی آن کار شده بود، البته نه اینکه وابسته نباشد، ولی خط تولیدش ادامه پیدا کرد. در آن دوره هر تولیدی که زنجیرهاش سهم بیشتری در اقتصاد داخلی داشت و درونزا بود، پایدارتر بود، ولی تولیدی که به واردات وابسته بود، دچار مشکل شد.
مشکل تجارت خارجی
یکی دیگر از مشکلات تکرارشونده، سیاست تجاری بهویژه تجارت با دنیای خارج بوده است. بهطور کلی مادامی که صادرات اصلی ما نفت باشد، حتی اگر تحریمها هم وجود نداشته باشند و قیمت جهانی نفت هم بالا باشد، ماهیت رشد اقتصادی ما درونزا نمیشود. امّا سؤال این است که وقتی صادرات غیرنفتی ما پاسخگوی نیاز وارداتیمان نیست، چرا به درآمد نفت پناه میبریم؟ مثلاً اگر ما چهل میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشته باشیم، میتوانیم بگوییم که نیاز به ارز نفتی نداریم. ولی خیلی از صادرات غیرنفتی ما ریشهی غیرمستقیمی در نفت دارد. مصداقش هم همین مواد پتروشیمی است. ما الآن در طبقهبندیهای اقتصادی، صادرات پتروشیمی را هم جزو نفت میدانیم. چون جزو بخش صنعت است. وقتی نفت خام را صادر میکنیم جزو نفت میدانیم، ولی وقتی کار صنعتی روی آن انجام میشود، تبدیل به تولیدات پتروشیمی میشود که غیرنفتی است.
با توجه به اینکه بخش مهمی از صادرات غیرنفتی ما بهصورت غیرمستقیم به نفت متصل است، درونزایی اتفاق نمیافتد، مگر اینکه صادرات غیرنفتیمان را خالص غیرنفتی کنیم. ریشهی حفظ قدرت خرید مردم هم در افت ارزش پول ملی است؛ یعنی مردم اگر احساس کنند قدرت خرید پولشان روزبهروز کمتر میشود، سیاستی که در ذهنشان دنبال میکنند این است که بهجای اینکه پولشان را ذخیره کنند و هر موقع که نیاز شد کالا بخرند، مرتب کالا ذخیره میکنند. یک بخش این قضیه همان کاهش ارزش پول ملی است؛ یعنی عدهای از مردم و بنگاهها به این نتیجه میرسند برای اینکه کل داراییشان کاهش پیدا نکند، خودشان را وصل کنند به چیزی که قیمتش پایین نمیآید، بلکه بالا میرود. مشکل دیگر در حفظ قدرت خرید مردم، علاوه بر بحث ارزش پول ملی که تأثیر دارد، دریافتی مردم در برابر کاری که انجام میدهند؛ یعنی دستمزد است. دستمزد باید متناسب با تولیدی که انجام میشود، مناسب توزیع شود.
داستان عجیب قدینگی
همانطور که اشاره کردم، یکی دیگر از عوامل ناپایداری، نقدینگی است. نقدینگی داستان خیلی عجیبی در اقتصاد ایران است. وقتی ارزش پول ملی افت پیدا کند یا قیمت ارز مردم بالا میرود، ما نقدینگی بیشتری میخواهیم. بنابراین خیلی از مواقع وقتی درآمد نفتی کشور افزایش پیدا میکرد، ما متناسب با ارزی که باید به ریال تبدیل میکردیم، خود این تبدیل افزایش نقدینگی میشد. خیلی مواقع وقتی درآمد نفتی کشور کاهش پیدا میکرد، برای تأمین مابهالتفاوت کسری اقداماتی انجام میشد که کسری از طریق استقراض از بانک مرکزی تأمین شود و این هم به افزایش نقدینگی دامن میزد. بهطور کلی، هرگاه دولت در سالهای گذشته دچار کسری بودجه میشد، برای حل این مشکل به انتشار اسکناس پناه میبرد که همین کار به افزایش نقدینگی منجر میشد.
خصوص – دولتی
الان محدودهی حضور دولت و بخش خصوصی در اقتصاد مرزش واقعاً روشن نیست. حضرت امام و رهبر معظّم انقلاب بارها از این سیاستی که مردم در اقتصاد حضور بیشتری داشته باشند سخن گفتهاند، ولی چرا این اتفاق آنطور که ما میخواهیم نمیافتد؟ اوایل انقلاب خیلی بحثهای نظری مطرح میشد که چرا دولت باید این کار را بکند. این کار بخش خصوصی است. جهتگیریهایی که در اصل ۴۴ آمده بود خیلی بهسمت دولتیبودن بها داده بود و گفته بود کارهایی که دولت باید بکند در اقتصاد این است، کارهایی که بخش تعاون باید بکند این است. بعد هرچه باقی ماند مال بخش خصوصی است. ولی هرچه نگاه میکردی میدیدی که چیز زیادی برای بخش خصوصی نمانده است.
منبع: ساعت24
کلیدواژه: درصد ارزش پول ملی افت صادرات غیرنفتی بالا می رود غیرنفتی ما پول ملی دولت آقای بخش خصوصی درآمد نفت افت ارزش هشت سال برون زا درون زا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۳۱۸۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چاپ اسکناسهای ریز دیگر بصرفه نیست | چاپ اسکناس درشت تورمزاست؟
با توجه به کاهش ارزش اسکناسهای کنونی در مبادلات، وجود اسکناسهای درشت که قابلیت پوشش معاملات را داشته باشد، یک ضرورت محسوب میشود؛ موضوعی که در تمام اقتصادهای دنیا نیز وجود دارد و تنها در اقتصادهای با تورم چندرقمی که برای مبادلات روزانه نیاز به حجم بالایی از اسکناس است، پول کاغذی از معاملات حذف شده است.
دنیای اقتصاد نوشت: برخی منتقدان عنوان میکنند که چاپ اسکناس درشت باعث افزایش حجم پول میشود؛ درحالیکه این امر یک موضوع فنی است و هیچ اثری بر متغیرهای پولی و تورم ندارد. درحالیکه بیارزش شدن اسکناس و ایرانچکهای موجود هزینه چاپ آنها را افزایش داده، مقتضی است سیاستگذار با چاپ اسکناس و ایرانچکهای درشتتر، نسبت اسکناس در معاملات روزانه کشور را به سطح استاندارد جهانی افزایش دهد.
به دنبال برخی گمانهزنیها در رابطه با انتشار ایرانچکهای ۵۰۰هزارتومانی از سوی بانکمرکزی، «دنیایاقتصاد» این موضوع را از این نهاد پیگیری کرد که مطابق این پیگیریها بهنظر میرسد بانکمرکزی هنوز تصمیمی برای رونمایی از اسکناسهای جدید ندارد. فارغ از درست یا نادرستبودن این خبر، به نظر میرسد اقتصاد ایران در شرایطی قرار دارد که انتشار اسکناسهای درشت در آن یک ضرورت بهشمار میرود.
روز گذشته خبری در پایگاه خبری «اقتصاد آنلاین» منتشر شد که از برنامه بانکمرکزی برای ورود ایرانچکهای ۵۰۰هزارتومانی به بازار خبر میداد. پیگیریهای «دنیایاقتصاد» از بانکمرکزی نشان میدهد سیاستگذار پولی کشور هنوز تصمیمی برای افزایش ارزش اسمی اسکناسهای موجود در بازار ندارد. بااینحال بسیاری از کارشناسان بر جای خالی اسکناسهای درشت در اقتصاد ایران تاکید میکنند. یکی از دلایل این موضوع این است که طی سالهای گذشته، با افزایش تورم، هزینه چاپ برخی از اسکناسهای موجود از ارزشریالی آنها پیشیگرفته و عملا چاپ اسکناس جدید را غیراقتصادی میکند. افت ارزش اسکناسهای موجودبه عبارت دیگر، طی دهه۹۰ با افزایش مداوم تورم و جهشهای ارزی که رخداد، قدرت خریدریال در مقابل سایر ارزها، افت شدیدی را تجربه کرد. برای مثال در مهرماه سال۹۷ که بزرگترین شوک ارزی تاریخ اقتصاد ایران رخداد، رشد نقطهبهنقطه دلار در داخل کشور ۲۷۱درصد بودهاست، یعنی ارزش این اسکناس خارجی در مقابل ریال حدود ۳برابر شد و هر دلار از ۴هزارتومان به ۱۴هزار و ۷۰۰تومان رسید. امروز نیز با درشتترین اسکناس موجود که همان اسکناس ۱۰۰هزارتومانی است، تنها میتوان کمی بیش از یک دلار و نیم خریداری کرد. همین موضوع ضرورت چاپ اسکناسهای درشت را پررنگتر میکند. در همین رابطه یکی دیگر از مشکلاتی که ریزبودن اسکناسها در ایران بهوجود میآورد، تا حدودی جنبه اجتماعی دارد. بارها دیدهشده افرادی از خارج کشور به ایران سفر میکنند و قصد تبدیل پول خود بهریال را دارند، برای مثال به ازای یک اسکناس ۱۰۰دلاری یا ۱۰۰یورویی، حجم بالایی اسکناسریالی دریافت میکنند که همین موضوع میتواند به وجهه بینالمللی اقتصاد ایران ضربه وارد کند. بهدنبال این موضوع در صورتیکه اسکناسهای درشت چاپ شوند این مساله تا حدودی کمرنگ خواهد شد.
غیراقتصادیبودن چاپ اسکناسهای ریزاز سوی دیگر، یکی از مواردی که این مشکل در آن مشهود است، معضل تامین اسکناس خودپردازهاست. در مواقعی که تقاضاها افزایش مییابد، مانند روزهای پایانی سال، بارها پیشآمده که متقاضیان به خودپردازهای متعددی مراجعه کردهاند و با نبود اسکناس مواجه شدهاند. در بسیاری از مواقع هم اسکناسهای ریز در خودپردازها وجود نداشته و تنها اسکناسهای ۵۰ و ۱۰۰هزارتومانی موجود است. بانکمرکزی در همین رابطه تاکید کردهاست که در بسیاری از موارد، هزینه چاپ برخی اسکناسها از ارزش آنها بیشتر شده و به همین دلیل چاپ اسکناس جدید دیگر صرفه اقتصادی ندارد. در چنین شرایطی چاپ اسکناس درشت میتواند این مساله را برطرف کند. یکی از ابهاماتی که در این رابطه میتوان به آن اشاره کرد، امکان ردیابی معاملات افرادی که به قصد اخلال در بازارها فعالیت میکنند با اسکناسهای ریز است. در پاسخ به این ادعا باید گفت کسانی که در بازار فعالیتهای سفتهبازانه انجام میدهند، حجم بالایی معاملات دارند که در عمل نمیتوانند از اسکناس استفاده کرده و معاملات خود را بهصورت نقدی انجام دهند، بنابراین این ایراد به چاپ اسکناس درشت نیز بلاموضوع است.
چاپ اسکناس درشت تورمزاست؟اما شاید بتوان مهمترین مخالفتی را که با انتشار اسکناسهای جدید مطرح میشود تورمزابودن آن عنوان کرد. در همین رابطه برخی این نگرانی را مطرح میکنند که چاپ اسکناسهای جدید میتواند اثرات تورمزا برای اقتصاد داشتهباشد. دلیل این ادعا اثر نقدینگی در افزایش تورم بهعنوان یک موتور اصلی رشد سطح عمومی قیمتها مطرح میشود. در رابطه با این موضوع باید تاکید کرد که از سال۱۳۹۹که اسکناس جدیدی در اقتصاد ایران رونمایی نشدهاست، همچنان شاهد رکوردشکنیهای تورمی بودهایم. از سوی دیگر بسیاری از اقتصادهای پیشرفته که اسکناسهای درشتی در آنها مبادله میشود، تورمهای پایینی دارند، بنابراین نمیتوان گفت این اقدام میتواند به رشد تورم دامن بزند. بهعبارت دیگر، آنچه میتواند روند تورمی فعلی را مهار کند، توجه به بیانضباطی مالی و بودجهای دولت، کاهش هزینهها و بهطور کلی مقابله با کسریبودجه است. همچنین لازم است در همین راستا اصلاحات گسترده در نظام بانکی صورت پذیرد تا خلق نقدینگی و تشدید تورم از این مسیر کنترل شود. بهعبارت دیگر آنچه موافقان انتشار اسکناسهای جدید و درشت بر آن تاکید میکنند این است که عوامل اثرگذار بر تورم را باید در جای دیگری ردیابی کرد و این اقدام نمیتواند بر افزایش تورم اثرگذار باشد. در حال حاضر به نظر نمیرسد اقتصاددانان ارتباطی میان تورم با ارزش اسکناسها پیدا کرده باشند.