چشم و هم چشمی از منظر اسلام
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۳۳۰۸۳
به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از سایت حوزه نت، در اقتصاد قانون ساده ای وجود دارد که مصرف هر کس باید متناسب با درآمد او باشد. هر چه درآمد بالا برود، مصرف بالا می رود. قانون دیگری هم هست که مکمل قانون اول است که می گوید درآمدی هم که به دست می آید باید دائمی باشد و اگر درآمد مقطعی و زودگذر باشد نمی توان مصرف را بالا برد، چون این درآمد قطع می شود و انسان به مصرف بالاتر عادت می کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وقتی شخصی به آنچه دارد قانع نیست، در اعتماد به نفس دچار مشکل می شود و فکر می کند که اگر امکانات بیشتری داشته باشد در جامعه موفق تر است و به اهداف خود می رسد، لذا با چشم و همچشمی درصدد از بین بردن نداشته ها و جایگزینی آن با داشته هاست. می توان چشم و همچشمی مثبت را هم تصور کرد و نگاه فرد فقط به حوزه اقتصاد محدود نشود. برای رسیدن به نقطه ای که دیگران از علم بیشتر و خلاقیت بهتر برخوردارند، باید به دیگران غبطه خورد و چشم و همچشمی را در این مسیر هدایت کرد. به قول قرآن در کارهای خیر باید با دیگران مسابقه گذاشت.
بعضی آدم ها مصرف خود را از بالا می برند بدون آنکه درآمد اضافه ای کسب کنند. وقتی می بینند که دیگران از کالاها و خدمات خاصی استفاده می کنند، آنها نیز در رقابت با دیگران مصرف خود را بالا می برند، این کار را چشم و همچشمی می گویند. این نوشتار به علل، آثار و راه های درمان این پدیده رایج اجتماعی می پردازد.
الف) علل چشم و همچشمی 1ـ مسابقه با دیگرانبعضی ها دوست دارند همواره خود را با دیگران مقایسه و در یک مسابقه نابرابر شرکت کنند، غافل از اینکه آدم ها از لحاظ درآمد، شخصیت، اعتبار اجتماعی، شهرت و... با یکدیگر تفاوت دارند.
2ـ کمبود اعتماد به نفسوقتی شخصی به آنچه دارد قانع نیست، در اعتماد به نفس دچار مشکل می شود و فکر می کند که اگر امکانات بیشتری داشته باشد در جامعه موفق تر است و به اهداف خود می رسد، لذا با چشم و همچشمی درصدد از بین بردن نداشته ها و جایگزینی آن با داشته هاست، غافل از اینکه اگر عطش این شخص در مصرف فروکش کند، دیگرانی در جامعه هستند که در مصرف سیری ناپذیرند و لذا با چشم وهمچشمی همواره دنبال آنان است نه به هدف خود می رسد و نه به اهداف دیگران، چون به تعداد افراد و سلیقه ها، اهداف وجود دارند.
3ـ تربیت خانوادگیکسانی که در خانواده هایی زندگی کرده اند که آرزوهای آنها سرکوب شده، امروز به فکر جبران گذشته ها هستند، لذا باید هر آنچه را که به چشم آنها خوب جلوه می کند، تهیه و آرزوهایشان را برآورده کنند.
4ـ بی توجهی به داشته هاکسانی که چشم شان به رفتار مصرفی دیگران است، فقط یک روی سکه و توانایی های دیگران را می بینند. اما باید نگاهی به داشته های خود هم داشته باشند. مصرف دیگران ناشی از درآمد آنان است و بدون آن درآمد نمی توان آن گونه زندگی کرد. چه بسا ممکن است توانایی کسب درآمد کسی کمتر از دیگران باشد، اما از طریق ارث یا راه های مشروع به نقطه ای رسیده که می تواند سبک زندگی مناسب خودش را داشته باشد که برای دیگری امکان ندارد.
5ـ ازدواج های نامناسبدر ازدواج باید تناسب اجتماعی و اقتصادی و اخلاقی در مرد و زن وجود داشته باشد. گاهی شخصی همسری را انتخاب می کند که در شأن او نیست و برای گذران زندگی مجبور می شود از الگوی دیگران پیروی کند. لذا دقت در انتخاب همسر و شرایط اقتصادی زوجین بسیار مهم است. البته این قاعده استثنا هم دارد. زنانی بوده اند که زندگی بسیار مرفهی داشته اند، ولی بعد از ازدواج، این ویژگی مانع ادامه زندگی مشترک آنها نشده است. در رأس همه این زنان، حضرت خدیجه«س» بوده است.
6ـ تأثیرپذیری از رسانه هابعضی ها اصرار دارند ماهواره را عامل چشم و همچشمی بدانند، ولی ماهواره جزیی از یک سلسله عوامل است و به طورکلی رسانه های داخلی و صدا و سیما هم در ترویج مصرف گرائی بی تأثیر نیستند. محتوای بعضی فیلم ها و سریال های داخلی با شکل ارائه آنها تناسبی ندارد و صمیمیت و الگوی بومی ایرانی ـ اسلامی در آنها رعایت نمی شود.
ب) آثار چشم و همچشمی 1ـ اختلال در مدیریت هزینهوقتی زندگی روال عادی خود را دارد هر کسی می داند چقدر درآمد دارد و هزینه های او چه میزان است و بر این اساس برنامه ریزی و در واقع با نگاه به درون خانواده، هزینه را مدیریت می کند. اما کسی که چشمش به زندگی دیگران است، نمی داند هدفش چیست و حد مصرف او کجاست، چون مصرف دیگران قابل پیش بینی نیست و هر کسی الگوی مصرفی خود را می داند و از دیگران باخبر نیست.
ممکن است امروز همسایه ما اتومبیلی داشته باشد و چند ماه دیگر مدل دیگری را. اگر نگاه ما به مصرف او باشد، هدف گم و نوعی سرگردانی برای فرد ایجاد می شود. چنین فردی نه در مورد درآمد برنامه دارد و نه در باره هزینه و از همین جا آشفتگی در دریافت و پرداخت به وجود می آید؛ بسان کشوری که موازنه دخل و خرج ندارد، نظام این خانواده هم فرو می پاشد تا جایی که گفته می شود 30 درصد طلاق در کشور از آثار چشم و همچشمی است.
2ـ در دام قرض افتادنکسی که چشمش به دیگران است و توانایی هزینه کردن ندارد، به ناچار در دام قرض گرفتن می افتد. تجربه نشان داده است مسیر کسانی که در راه وام گرفتن می افتند، نقطه پایان ندارد و همواره دلمشغول گرفتن وام و پرداخت آن هستند. در متون دینی سفارش شده تا جایی که ممکن است انسان خود را در معرض تقاضا از دیگران قرار ندهد. امام علی«ع» فرمودند: «إِیَّاکُمْ وَ الدَّیْنَ فَإِنَّهُ مَذَلَّةٌ بِالنَّهَارِ وَ مُهَمَّةٌ بِاللَّیْلِ وَ قَضَاءٌ فِی الدُّنْیَا وَ قَضَاءٌ فِی الْآخِرَة: از زیر بار قرض رفتن بپرهیزید که خوارکننده انسان در روز است و موجب اندوه و رنج بردن او در شب. یک بار گرفتار پرداختنش در این دنیا و یک بار گرفتاری دیر پرداختن و یا نپرداختن آن در آخرت را باعث می شود.»
3ـ اضطراباضطراب و بی قراری و افسردگی از بیماری های شایع کشورهای در حال توسعه و پیشرفته است که به تدریج جای آرامش و معنویت و سادگی دوران های گذشته را گرفته است. این بیماری معلول بسیاری از عوامل است. به جرئت می توان گفت از عوامل مؤثر این کاهش معنویت و افزایش اضطراب، توهم مسابقه با دیگران است.
بسیاری از افراد با نگاه به دیگران و زندگی آنها، نوعی تشویش خاطر برای خود ایجاد کرده اند. آنان همیشه فکر می کنند در این مسابقه عقب افتاده اند و لذا به هر وسیله ممکن سرعت می گیرند تا در این رقابت بازنده نباشند. اتومبیل، منزل مسکونی، ویلای شخصی، لباس های فاخر و گرانقیمت، دکوراسیون و مبلمان منزل را موجب تقویت برای رسیدن به خط پایان می دانند و همواره در تشویش و اضطراب هستند که دیگران بر آنها سبقت نگیرند، یا اگر سبقت گرفته اند خود را به آنان برسانند، در حالی که قناعت و ماندن در حد کفاف، آرامش بیشتری را برای انسان به ارمغان می آورد.
4ـ حرام خواریبیمارانی که مبتلا به چشم و همچشمی هستند وقتی درآمد کافی ندارند ممکن است برای رسیدن به اهداف خود به حرام خواری مبتلا شوند. کاسبی که درآمد محدودی دارد، کارمندی که حقوق ثابت دارد و کارگری که دستمزد معینی دارد، امکان دارد اضافه هزینه اش را با درآمد حرام جبران کند، در صورتی که در روایات ما آثار و پیامدهای بسیار بدی برای حرام خواری آمده است. تاریکی دل، عدم استجابت دعا، عدم قبولی نماز و درد و رنج جسمی از جمله این آثار است.
ج) درمان چشم و همچشمی 1ـ تغییر باورهازندگی دیگران به جای آنکه بستر نامناسب هزینه را فراهم آورد، می تواند الگویی برای تلاش بیشتر باشد. انسان می تواند به بالادست خود نگاه و راه های افزایش درآمد مشروع را پیدا و با کار و تلاش بیشتر، خود را برای زندگی بهتر و رفاه بیشتر آماده کند. این کار هم رفاه فردی را به ارمغان می آورد، هم رفاه اجتماعی را. اگر همه فکر کنند توانایی های بالقوه زیادی دارند و می توانند آنها را به فعلیت درآورند، در این صورت تولید ملی افزایش می یابد، درآمد ملی بالا می رود و سرانه درآمد همه افراد بیشتر می شود.
2ـ تقلید در کارهای خوبمی توان چشم و همچشمی مثبت را هم تصور کرد و نگاه فرد فقط به حوزه اقتصاد محدود نشود. برای رسیدن به نقطه ای که دیگران از علم بیشتر و خلاقیت بهتر برخوردارند، باید به دیگران غبطه خورد و چشم و همچشمی را در این مسیر هدایت کرد. به قول قرآن در کارهای خیر باید با دیگران مسابقه گذاشت.
3ـ تربیت خانوادگی از کودکیخانواده ها از دوران کودکی فرزندانشان دو کار مهم می توانند انجام دهند.
اول تا آنجا که امکان دارد خواسته های فرزندان را تأمین کنند. صبر کودک با صبر بزرگسال فرق دارد. یک دقیقه برای بزرگسال شاید در نظر کودک چند ساعت جلوه کند. لذا با توجه به آموزه های دینی و بهره گیری از کارشناسان مذهبی باید آرزوهای کودکان را برآورده کرد.
دوم از همان دوران کودکی، مدیریت هزینه و اولویت بندی در هزینه ها را به کودکان آموزش بدهند تا موازنه دخل و خرج در وجود آنها نهادینه شود. اگر این دو کار صورت گیرد، اولاً در بزرگسالی به فکر آن نخواهند بود که کمبودهای دوران کودکی را جبران کنند و ثانیاً مدیریت هزینه در سطوح بالاتر را هم یاد می گیرند.
4ـ نگاه به فرودستانشکر و سپاس و قناعت از زیباترین آموزه های دینی ما مسلمانان است. باید بدانیم آنچه که داریم خدا داده است و باید قناعت کنیم و شاکر خداوند باشیم. بسیاری از افراد آنچه را که ما داریم ندارند، لذا مناسب است به جای نگاه به فرادستان که چشم و همچشمی را به دنبال دارد، نیم نگاهی هم به فرودستان داشته باشیم.
امام صادق«ع» فرمودند: «به ناتوان تر از خودت بنگر و به توانگرتر از خویش منگر. نگاه به ناتوان تر تو را قانع تر می سازد.»
البته نگاه به فرودستان منافاتی با تلاش و کوشش برای رسیدن به زندگی بهتر ندارد. مراد امام این است که انسان در هر سطحی از زندگی هم که باشد باید به زیردستان نگاهی داشته و به آنچه که خود دارد قانع باشد.
امید است با کار و تلاش و تولید و قناعت به آنچه خدا داده است به حیات طیبه ای که قرآن وعده داده است نایل شویم.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: چشم و هم چشمی دین اسلام کمبود اعتماد به نفس برای رسیدن چشم و همچشمی داشته ها چشم و هم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۳۳۰۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چگونه نظر دیگران را عوض کنیم؟
در پژوهشی که برای کتاب لورا با عنوان «لبه: تبدیل دشواری به مزیت» (Edge: Turning Adversity into Advantage) انجام شد، بیش از ۶۰ رهبر تحتنظر گرفته شدند و سپس با آنها مصاحبه شد. این رهبران سعی داشتند همکاران و سایر افراد را راضی کنند که نظرشان را درباره روشی که در ابتدا با آن مخالف بودند، تغییر دهند.
به گزاش چطور، رهبرانی که در غلبه بر تردید دیگران بیشترین موفقیت را داشتند، کسانی بودند که پیش از تلاش برای متقاعدکردن دیگران ریشه اختلافات را تشخیص میدادند. آنها ابتدا از خود میپرسیدند «چه چیزی موجب مقاومت فرد مخالف در برابر من میشود؟» معمولا این رهبران تعیین میکردند که چه جنبههایی از استدلالهایشان بیشترین مخالفت و واکنشهای احساسی را در طرف مقابل برانگیختهاند، سپس بسته به پاسخ دادهشده با یکی از سه استراتژی هدفمند زیر با آن موقعیت روبهرو میشدند.
۱. گفتوگوی شناختی (Cognitive Conversation)گاهی دلیل مخالفت طرف مقابل دلیلی عینی است. اگر او مجموعهای منطقی از مخالفتها را بهروشنی بیان میکند و به نظر نمیرسد که انگیزههایی پنهان داشته باشد، با گفتوگوی شناختی با او روبهرو شوید. این روش بهویژه زمانی مفید است که فرد مخالف نگرشی جدی دارد و بهراحتی میتواند در فرایند تصمیمگیری احساسات را کنار بگذارد.
گفتوگوی شناختی موفق نیازمند ۲ چیز است: استدلالهای درست و ارائه مناسب آنها. مثلا فرض کنید که میخواهید تأمینکننده را تغییر دهید، زیرا محصولات تأمینکننده فعلی موجب ایجاد مشکلات فراوانی شدهاند و تأمینکنندهای را یافتهاید که مواد و محصولات بهتری دارد.
ولی همکارتان ترجیح میدهد که با تأمینکننده فعلی کار کنید، زیرا روابط طولانیمدتی با او دارد. او با اشاره به قیمتهای بیشتر تأمینکننده جدید با پیشنهاد شما مخالفت میکند. شما باید استدلالهای درستی داشته باشید که ایرادهای همکار مخالفتان را رد کند.
در این مورد میتوانید بگویید که اگر تمام هزینههای تولید اضافه ناشی از همکاری با تأمینکننده فعلی را در نظر بگیرید، متوجه میشوید که در بلندمدت کارکردن با تأمینکننده جدید هزینههای کمتری خواهد داشت. باید چهارچوبی منطقی و خط داستانی واضحی داشته باشید تا همکارتان را متقاعد کنید که نظرش را دوباره ارزیابی کند. مثلا میتوانید تأکید کنید که این تصمیم شما بر اساس قیمت، کیفیت و خدمات گرفته شده است.
احساسات را وارد حرفهای خود نکنید. باید نشان دهید که از دیدگاهی عینی و واقعی، موضع همکارتان بهاندازه استدلال شما منطقی نیست. توجه داشته باشید که این مخالفان بهراحتی و با دلایل کلی تحتتأثیر قرار نمیگیرند. برای مشاجره ذهنی با آنها آماده باشید و حقایقی را آماده کنید که درستی تمام جنبههای استدلال کلی شما را نشان میدهند.
۲. تبدیل به مدافع (Champion Conversion)وقتی فرد مخالف را نمیتوان با استدلالهای شناختی و منطقی متقاعد کرد یا زمانی که او درباره رابطه شما با خودش شکایتی را مطرح میکند، بحثکردن بیهوده است. مثلا فرض کنید که میخواهید به فردی شایسته که تحت نظارت شما عملکرد درخشانی داشته است ترفیع شغلی بدهید، ولی یکی از مدیران همرَده شما عقیده دارد که کارمندان شما بیشتر از کارمندان او ترفیع میگیرند. حتی اگر کاندیدای شما برای ترفیع شغلی شایستهتر باشد، باز هم ممکن است که دیگران برنجند و از شما حمایت نکنند.
در این شرایط سعی نکنید که فرد مقابل را متقاعد کنید. باید وقت خود را صرف شناخت او و ایجاد رابطه با او کنید. دیگر مسئله استدلالها یا نحوه ارائه آنها مطرح نیست (دستکم در ابتدا)، بلکه مسئله درک دیدگاه و دلیل رنجش آنها مطرح است. مثلا میتوانید درباره کارمندان او و اینکه بهنظر او کدامیک بیشترین شایستگی را دارد بپرسید.
بهتدریج و با روشهایی مانند روشنترکردن ویژگیهایی در افراد که از نظر شما ارزشمندند یا نشاندادن اینکه برای سبک مدیریت فرد مخالف با خود ارزش قائلید، او را به فردی تبدیل کنید که مدافع یا حامی شماست. تا زمان تصمیمگیری نهایی برای ترفیع شغلی مطمئن شوید که هر دو درباره ویژگیهای لازم برای ترفیع شغلی همنظرید و بهروشنی توضیح دهید که چرا کاندیدای شما نمونهای از این ویژگیهاست.
نباید انتظار داشته باشید که طرف مقابل با تصمیمی غیرمنطقی موافقت کند. موضع شما باید منطق روشنی داشته باشد. واقعیبودن رمز موفقیت است: بگذارید طرف مقابل خود واقعی شما را ببیند تا بهتر بتواند دیدگاه شما را درک کند.
۳. رویکرد همکار قابلاعتماد (credible colleague approach)گاهی اعتقادات شخصی فرد مخالف موجب میشود که با پیشنهاد شما مخالف باشد. مثلا همکاری را در نظر بگیرید که با انجام یک آزمایش بالینی ضروری برای محصول جدید مخالف است، زیرا اعتقاد دارد که ممکن است آزمایش بالینی بهنوعی مضر باشد یا مغایر با ارزشهای اوست، درحالیکه بر اساس شواهد، فواید این آزمایش از مضرات آن بیشتر است. گاهی عواملی مانند تربیت فرد، سابقه شخصی و تعصبها پذیرش یک تصمیم را برای افراد غیرممکن میکنند و ارائه استدلالهای منطقی یا احساسی فایدهای ندارد.
در این موقعیتها بهجای بحثکردن، از همکاری قابلاعتماد کمک بگیرید. مدافعی با موضع شما از بخش دیگری از سازمان که همرده یا بالاتر از شماست، شاید برای متقاعدکردن فرد مخالف مناسبتر باشد. با این کار فرد مخالف مجبور میشود که شما را از استدلالهایتان جدا کند و پیشنهاد شما را بر اساس فواید عینی آن ارزیابی کند. اگر شما و فرد مخالف در بنبست باشید، همکار قابلاعتماد میتواند شرایط را بهنفع شما تغییر دهد.
کمکگرفتن از فردی دیگر شمشیر دولبه است، زیرا ممکن است که موضع فرد مخالف در قبال پیشنهاد شما را بدتر کند، بهویژه اگر احساس کند که همکار قابلاعتماد او را مجبور کرده است که طرف شما را بگیرد. بنابراین باید همکار مناسبی را پیدا کنید که بتواند در عین حفظ رابطهای صمیمانه از موضع شما حمایت کند.
توصیههای مهم برای تغییردادن نظر دیگران ۱. با آرامش شروعکردن گفتوگوسعی کنید خونسرد، آرام، متین و مشتاق برای یادگیری باشید. اگر عصبانی هستید و میدانید که ممکن است از کوره دربروید، طرح مسئله را به زمان دیگری موکول کنید. همچنین عصبیبودن یا آسیبپذیری خود را به طرف مقابل نشان دهید. ما معمولا این مسائل را پنهان میکنیم، ولی درک این مسئله که شما عصبی هستید موجب نرمشدن و انعطافپذیری دیگران میشود.
تصور نکنید که طرف مقابل از شما متنفر است. اگر گفتوگو را با این تصور شروع کنید که با فردی صحبت میکنید که از شما متنفر است و نمیخواهد به حرفهایتان گوش دهد، گفتوگو خوب پیش نمیرود.
۲. همدلیکردنطرف مقابل هر عقیدهای هم که داشته باشد، باید بدون قضاوتکردن و با همدلی به حرفهایش گوش دهید. اگر به او بگویید که باید شرمنده باشد یا فردی احمق یا سادهلوح است، نمیتوانید نظر او را تغییر دهید یا او را قانع کنید که بیشتر درباره موضع خود فکر کند.
طبق پژوهش منتشرشده در مجله «علوم روانشناسی» (Psychological Science)، همدلیکردن با افرادی که با آنها مخالفیم میتواند استدلالهای سیاسی ما را متقاعدکنندهتر کند. استفاده از عباراتی مانند «موافقم»، «همه ما میخواهیم» و «درک میکنم که» برای نشاندادن همدلی شما مؤثرند.
۳. یافتن نقطه مشترکمیتوانید گفتوگو را با یافتن چیزی که هر دو دربارهاش توافق دارید، شروع کنید. مثلا اگر کسی میگوید که باید اعتراضات علیه پلیس متوقف شود، میتوانید بگویید که قطعا افسران پلیس خوبی نیز وجود دارند. تا جایی که میتوانید با صحبتهای او موافقت کنید، حتی اگر با بخشی از آنها مخالفید. در این استراتژی قبل از بهچالشکشیدن فرد و بحثکردن با او، در مواردی موافقت خود را با او ابراز میکنید. با این کار میتوانید در او ذهنیتی باز و پذیرا ایجاد کنید و سپس او را به پذیرش تفکری جدید دعوت کنید.
۴. داستانگویی بهجای تکیه بر بیان حقایقاحتمال تأثیرگذاری بیان تجربهها و روایتهای شخصی بسیار بیشتر از گفتن حقایق است. انکارکردن حقایق برای افراد آسان است، اما انکارکردن تجربهها به این آسانی نیست. پرسیدن سؤال درباره تجربههای فرد (بهجای عقاید او) که دیدگاه او را نشان میدهد و اجتناب از حمله به او میتواند مفید باشد. فرض کنید با کسی صحبت میکنید که رأی نمیدهد و شما میخواهید نظر او را تغییر دهید.
او میگوید که هیچ سیاستمداری به حرفهای ما گوش نمیدهد. بهجای اینکه به او بگویید اشتباه میکند، تجربهای در زندگی خود را بگویید که در آن حس میکردید سیاستمداران به حرفهای شما گوش نمیدهند. با این کار او حس میکند که هر دو موضع یکسانی دارید.
سپس تجربهای را تعریف کنید که به شما ثابت کرد سیاستمداران به حرفهایتان گوش میدهند. بگویید که چگونه متوجه این حقیقت شدید و چرا این مسئله اهمیت دارد. داستان گویی موجب اعتماد میشود و افراد را تشویق میکند که با گسترش دیدگاههایشان پذیراتر و شنواتر شوند.
۵. فراهمکردن زمینه برای دروننگری و تأملبسیاری از افراد به مسائل تفرقهانگیز احساس شدیدی دارند، ولی هرگز به دلایل آن فکر نمیکنند. میتوانیم برای این افراد فضایی را ایجاد کنیم که بیشتر به قضیه فکر کنند و نظر و دیدگاه خود را شکل دهند. فرض کنید که نظر کسی را درباره ممنوعیت استفاده از اسلحه پرسیدهاید و از او خواستهاید که احساس خود را با عددی بین ۱ تا ۱۰ مشخص کند و او نیز عدد ۷ را انتخاب کرده است. سپس بپرسید که چرا ۶ یا ۱۰ را انتخاب نکرده است.
معمولا وقتی سؤال بعدی را میپرسید، طرف مقابل پیش از اینکه توضیحی بدهد، مکث و اندکی فکر میکند. احتمالا پاسخ او توضیحی است که برای خودش نیز جدید است. در این شرایط درنتیجه دروننگری ممکن است که طرف مقابل متوجه شود نظراتش آنطور که فکر میکرده قوی نیستند و جایی برای انعطافپذیری و تغییر آنها وجود دارد.
۶. استفاده از زمان استراحتبعضی از گفتوگوها به مشاجره تبدیل میشوند. اگر طرف مقابل به شما توهین میکند، میتوانید بگویید: «میخواهم به قبل از زمانی که فلان چیز را گفتید برگردم» و مکالمه را به عقب برگردانید. ایجاد وقفه و زمانی برای استراحت نیز خوب است. اگر اوضاع در حال وخیمشدن است، به بهانهای مانند رفتن به دستشویی گفتوگو را متوقف کنید و قبل از تصمیمگیری درباره ادامه گفتوگو فرصتی را برای آرامکردن خود ایجاد کنید.
سخن پایانیتغییردادن عقیده افراد مخالف و منتقد آسان نیست. نکته مهم این است که دلیل مخالفت آنها را درک کنید و از استراتژی هدفمندی استفاده کنید. در این صورت شانس بسیار بیشتری برای گرفتن پاسخ مثبت خواهید داشت. البته تغییر نظر دیگران همیشه امکانپذیر نیست، ولی نباید ناامید شوید و به خاطر داشته باشید که این تنها فرصت شما برای گفتوگو و تغییر نظر آنها نیست. سعی کنید چیزهایی را بیاموزید و اطلاعاتی را جمعآوری کنید تا بتوانید با استفاده از آنها در گفتوگو یا گفتوگوهای بعدی موفق شوید.
کانال عصر ایران در تلگرام