مذاکره با قاتل سردار سلیمانی سختتر از مذاکره با بایدن است
تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۶۰۴۶۶
روزنامه اعتماد دوشنبه پنجم آبان ماه گفت وگویی را با سید حسین موسویان در صفحه نخست خود منعکس کرد که در گزیده ای از آن آمده است: سید حسین موسویان که در ۴۰ سال گذشته هم در جریان ریز پرونده هستهای ایران و بحرانسازی غرب از آن بوده و هم در حساسترین روزهای تاریخ دیپلماسی کشور در آلمان به عنوان سفیر مامور بوده در گفتوگوی اختصاصی با «اعتماد» تاکید میکند که دونالد ترامپ به شکل بیسابقهای رابطه دو کشور را به جنگ نزدیک کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
باز هم در آستانه انتخابات ایالات متحده امریکا این سوال همیشگی در محافل سیاسی و رسانهای ایران مطرح میشود که یک رییسجمهور دموکرات با ایران بهتر کنار میآید یا یک رییسجمهور جمهوریخواه؟ این سوال در حالی در هر دوره تکرار میشود که ما شاهد بودیم باراک اوباما از تبار دموکراتهای امریکا بود، اما شدیدترین تحریمهای اقتصادی را بر ایران تحمیل کرد؛ تحریمهایی که امروز نیز بخش اعظم تحریمهای امریکا در همان قالب از پیش آماده شده تعریف و تحمیل شده است. به عنوان فردی که بیش از ۴ دهه از عمر خود را در سیاست خارجی و تحلیل رابطه تهران و واشنگتن گذراندید، چرا همچنان در ایران تصور میشود که سیاست ایالات متحده در مقابل ایران از این حزب تا آن حزب متفاوت است؟
در پاسخ به این سوال باید به چند نکته اشاره کنم؛ اول، همین مشکل در امریکا هم وجود دارد. بسیاری در واشنگتن هم فکر میکنند که در ایران اصولگرایان با اصلاحطلبها و اعتدالیون متفاوت هستند. من اعتقاد دارم که دموکراتها و جمهوریخواهان امریکا و دو جناح سیاسی ایران در اصول منافع ملی کشورشان با هم اشتراک نظر دارند منتها در استراتژی و تاکتیک جهت تحقق منافع کشورشان تفاوتهای زیادی دارند.
دوم، در دوره اول باراک اوباما برای اولینبار تحریمهای اجماعی بینالمللی علیه ایران اعمال شد. ایران قطعنامه آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مورد تعلیق غنیسازی را اجرا نکرد و پرونده به شورای امنیت رفت و قطعنامه صادر شد. ایران باز هم قطعنامه شورای امنیت را اجرا نکرد و شورا هم قطعنامه بعدی را صادر کرد و این روند تا پایان دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد ادامه یافت. در آن دوره قطعنامهها علیه ایران در شورای امنیت هم توسط امریکا، روسیه، چین و اروپا به تصویب میرسید و نه فقط امریکا. ضمن اینکه باراک اوباما در مورد اجرای فرامرزی تحریمها سختگیری دونالد ترامپ را نداشت، اما سختترین تحریمهای تاریخ روابط ایران و امریکا در دوره ترامپ اعمال شد. تعیین سپاه پاسداران به عنوان سازمان تروریستی و تحریم مقام معظم رهبری از جمله خباثتهای بیسابقه در روابط دو کشور بود که دونالد ترامپ انجام داد.
سوم، شخصیتهایی که در دو جناح سیاسی ایران و امریکا به قدرت میرسند، مهم و تاثیرگذار هستند. در میان جمهوریخواهان امریکا، شما امثال جان بولتون را دارید که به دنبال حمله نظامی و فروپاشی ایران است و امثال سناتور رند پال را هم دارید که طرفدار برجام و تعامل با ایران است. اینکه چه نوع شخصیتی با چه تیمی در واشنگتن زمام ریاستجمهوری را در دست داشته باشد، مهم است.
گفته میشود که دموکراتها در مسائلی نظیر حقوق بشر یا لزوم محدودسازی فعالیتهای نظامی ایران و البته حفاظت تمامعیار از منافع اسراییل در مقابله با ایران از جمهوریخواهان سختگیرتر هستند و اتفاقا با دست گذاشتن بر همین موارد میتوانند در جلب اجماع علیه ایران موفقتر عمل کنند. نمونه آن را هم در موفقیت باراک اوباما در تحریم همهجانبه و فراگیر ایران به بهانه فعالیتهای هستهایاش از کانال شورای امنیت دیدیم. تا چه اندازه با این تعبیر موافق هستید؟
دو مساله در پاسخ به این سوال قابل طرح است: اول؛ دلیل اصلی توافق قدرتهای بلوک شرق و غرب برای تحریمهای اجماعی شورای امنیت سازمان ملل، موضوع حقوق بشر نبود بلکه موضوع هستهای بود و به این علت هم بود که ایران قطعنامههای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و هر ۶ قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را نپذیرفت و اجرا نکرد.
دوم؛ فاجعهبارترین سیاستهای صهیونیستی - ضد فلسطینی در دوره ترامپ صورت گرفت، چون پروسه عملیاتی بیتالمقدس به عنوان پایتخت اسراییل و نابودی همه قطعنامههای سازمان ملل در مورد تشکیل دو دولت اسراییلی- فلسطینی در این دوره انجام شد. حتی اسراییل رسما جولان سوریه را بخشی از خاک خود اعلام و ترامپ هم رسما حمایت کرد.
خطرات تداوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ برای ایران را در چه مواردی میدانید؟
کیش شخصیت و غیرقابل پیشبینی بودن دونالد ترامپ از یک طرف و قدرتی که کوشنر داماد صهیونیست او در کاخ سفید در تعیین سیاستهای خاورمیانهای و ضد ایرانی امریکا دارد از طرف دیگر، از جمله خطرات بزرگ استمرار دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ است که ادامه این وضعیت میتواند به تقابل نظامی ختم شود. امروز هر دو جناح سیاسی ایران و جامعه بینالملل همه قبول دارند که امریکا وارد جنگ تمامعیار سیاسی، اقتصادی و امنیتی با ایران شده است. حمله نظامی امریکا به اتومبیل حامل سردار سلیمانی، حمله نظامی ایران به پایگاه نظامی امریکا و ساقط کردن پهپاد امریکایی از جمله نشانههای عملی درگیریهای مقطعی نظامی دو کشور است که در تاریخ چهل ساله روابط بیسابقه بوده است.
فکر میکنید ترامپ با انتخاب مجدد همچنان سیاست شکست خورده فشار حداکثری علیه ایران را ادامه بدهد؟ این سیاست را از این منظر شکست خورده میدانم که به هدف اصلی تیم ترامپ برای آنچه تغییر رفتار ایران و نشستن تهران پای میز مذاکره خوانده شد، نرسید؟
در این مورد دو فاکتور حایز اهمیت است:
اول؛ باید دید که ترامپ تیم اوانجلیستها - صهیونیستی فعلی خود را تغییر میدهد یا حفظ میکند. این فرقه کاسه داغتر از آش هستند و از صهیونیستها هم تندروتر که در دوره ترامپ نقش بیسابقهای در مدیریت امریکا پیدا کردهاند. شخصیتهایی مثل مایک پنس معاون رییسجمهور و مایک پمپئو وزیر خارجه از این طرز تفکر هستند.
دوم؛ به فرض اینکه دونالد ترامپ تیم خود تندرو فعلی را تغییر و افراد معتدلتری جایگزین کند، آیا ایران آماده گفتوگو با او خواهد بود یا نه.
جو بایدن میگوید به برجام باز میگردد، اما به عنوان نقطهای برای آغاز توافق جدید. ایران هم میگوید توافق دوباره درباره برجام را نمیپذیرد. در شرایطی که فرض را بر پیروزی بایدن بگیریم این تناقض تا چه اندازه قابل حل است؟ و اصولا تا چه اندازه این قبیل مواضع از سوی هر دو طرف را حداکثری و برگ امتیازسازی برای واگذاری در مذاکرات احتمالی میدانید؟
بالاخره «رجزخوانی» هم در صحنه سیاست و دیپلماسی و هم در صحنه جنگ لازم است. منتها دونالد ترامپ تحریمهایی را علیه ایران وضع کرده که بازگشت به برجام برای جو بایدن را غیرممکن کند. با توجه به این واقعیت و نیز واقعیت اوضاع صحنه سیاسی داخلی امریکا و نیز قدرتی که فرقه اوانجلیست- صهیونیستی در امریکا گرفته؛ اگر بایدن واقعا بدون پیششرط به برجام بازگردد، کار بزرگی کرده است.
برای ایران مذاکره با دونالد ترامپ، مردی که عنوان قاتل سردار سلیمانی را به خود اختصاص داده سختتر خواهد بود یا جو بایدن؟
طبیعتا مذاکره با ترامپ به عنوان قاتل سردار سلیمانی و اعمال وحشتناکترین تحریمها علیه ایران، سختتر خواهد بود.
بسیاری از نشانهها پس از حصول برجام و حتی پیش از روی کار آمدن دونالد ترامپ حاکی از این بود که ۱+۵ به خصوص اعضای غربی آن به برجام به عنوان توافقی مقدماتی نگاه میکنند و مبنا را بر تمدید آن در فرصت مناسب گذاشتهاند.
امروز نیز بایدن و ترامپ هر دو از توافق جدید با ایران سخن میگویند؛ توافقی که به هر حال قرار است محدودیتها بر برنامه هستهای را تمدید کند. اساسا چرا باید انتظار از جمهوری اسلامی ایران این باشد که برای احقاق حق خود همواره پای میز مذاکره و بدهبستان دایمی نشسته باشد؟
تیم جو بایدن خوب میفهمد که بازگشت باید به همین برجام فعلی باشد چون هر تغییری در این برجام، نیازمند بازگشت طرح به کنگره و سنا و نیز ورود مجدد به مذاکرات ۱+۵ است. لذا تیم بایدن درصدد است که با شعار «اجرای متقابل تعهدات» وارد عمل شود بدین معنی که ایران به اجرای کامل برجام و متقابلا امریکا هم به برجام برگردد. البته همه کشورها برای احقاق حق خود همواره پای میز مذاکره نشستهاند و بدهبستان میکنند. دیپلماسی یعنی همین. جنگ در صورتی رخ میدهد که دیپلماسی شکست بخورد یا کشوری غیرعادی و دیوانهوار عمل کند مثل صدام که هم به ایران و هم به کویت دیوانهوار حمله کرد.
منبع: روزنامه اعتماد برچسبها واشنگتن مقام معظم رهبری شورای عالی امنیت ملی ایالات متحده آمریکا جو بایدن سید حسین موسویان حسن روحانی ترامپ مایک پنسمنبع: ایرنا
کلیدواژه: واشنگتن مقام معظم رهبری شورای عالی امنیت ملی ایالات متحده آمریکا جو بایدن سید حسین موسویان حسن روحانی ترامپ مایک پنس واشنگتن مقام معظم رهبری شورای عالی امنیت ملی ایالات متحده آمریکا جو بایدن سید حسین موسویان حسن روحانی ترامپ مایک پنس اخبار کنکور سردار سلیمانی ریاست جمهوری دونالد ترامپ باراک اوباما شورای امنیت علیه ایران تحریم ها جو بایدن بی سابقه هسته ای سخت تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۶۰۴۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا برای استحاله اراده ملت ایران/ روزنامه شرق: ایران در عملیات وعده صادق صهیونیستها را پشت خط ترس نگاه داشت
چرا برخی رادیکال ها چشمان خود را بر حقیقت ذات و خوی استکباری آمریکا بسته و مدام از ایده تکراری خود مبنی بر مذاکره مستقیم با آمریکا بستهاند؟
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
وزنامههای امروز دوشنبه سوم اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تبیین دستاوردهای اخیر ارتش و سپاه در بیانات رهبر انقلاب، موضع دولت درباره حجاب به روایت رئیسی؛ اجرای قانون در عین حفظ حقوق و کرامت مردم و مهر تایید صهیونیستها بر معادله بازدارندگی ایران در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
درحالیکه تمام توجه جهان پس از ۷ اکتبر متوجه خاورمیانه جدید با محوریت تحولات باریکه غزه شده بود، به ناگاه جهان در نیمهشب ۱۳ آوریل به فاصله میان ایران و فلسطین اشغالی چشم دوخت که به واسطه بسته شدن حریم هوایی کشورهایی همچون عراق، اردن و لبنان و همچنین تغییر مسیر پروازی شرکتهای هواپیمایی به سیاهچالهای فضایی شبیه شده بود، حرکت پهپادها و پس از آن موشکهایی که به مقصد اسرائیل، خاک ایران را ترک کرده و در نهایت بهرغم ائتلاف نظامی ایجادشده به رهبری آمریکا برای رهگیری، بسیاری از آنها خود را به آسمان اراضی اشغالی رسانده و برخی نیز با اهداف ازپیشتعیینشده برخورد کردند، به مبدأ تاریخ جدیدی در تحولات خاورمیانه تبدیل شد که میتواند تبعات مثبت و منفی زیادی برای تهران داشته باشد.
عملیات وعده صادق همچنان مورد توجه رسانههای اصلاحطلب قرار داشته و هر یک از دریچهای خاص به آن مینگرند، روزنامه هممیهن در شماره امروز خود به ارتباط ایران با اعراب پس از این عملیات درخشان پرداخته و نوشته است:
واقعیت این است که در دنیای امروز، بدون اقتصاد، حرفها پوچ هستند. ایران دارای صنایع مختلف و توان مهندسی و پزشکی بالایی است اما متاسفانه به جای اینکه ما بتوانیم صادرات خدمات داشته باشیم، صادرات نیرو میکنیم و بخشی از نیروی ما تبدیل به نیروی مهاجرتی شده است. آنچه میتوانست اتفاق بیفتد این بود که تبادلات اقتصادی و تجاری ما موجب گارانتی ثبات در روابط باشد. هیمنه ایران خوب است اما نباید باعث ترس، امنیتیسازی و در نهایت فاصله گرفتن همسایگان و پناه بردن بیشتر آنها به خصمهای ایران بهویژه اسرائیل شود.
روزنامه اصلاحطلب شرق در تحلیل پاسخ موشکی ایران به رژیم صهیونیستی تاکید کرد این اسرائیل است که پشت خط ترس ایستاده است!
این روزنامه با بیان اینکه اکنون دو پیشفرض وجود داشت که هر دو به هم ریخت، می نویسد:
یکی اینکه ایران در «بنبست ترس» افتاده و حمله نمیکند و دوم اینکه گنبد آهنین (با همه هزینههایی که برایش انجام شده) نفوذناپذیر است و هراس اسرائیلی را میکاهد؛ اما پاسخ ایران از نظر روش، معنیدار بود. هم زد و هم نشان داد که جنگ نمیخواهد. نه از بهر پیکار پتیاره (زشتی) کرد». نفوذ هر تعداد موشک از گنبد آهنین میتواند هم برای اسرائیل و هم برای شرکای غربی فاجعهبار باشد.
شرق در ادامه با بیان اینکه عملیات ایران از نظر روانی یک مانور رسانهای-نظامی بود، تاکید می کند:
گویی نمادهایی از گذشته دور تاریخ ایران را نظاره میکنید. این تصویرسازی «ایرانی» را مرور کنید، به همه اعلام میکنید که کناره گیرید، راه بگشایید، هین که میآیم، آسمان را «کلییر» کنید، رزمایشی از رژه هوایی راه میاندازید، پیشاپیش پهپادها را مانند لشکر پیاده هوایی با هیمنه میفرستید؛ سپس موشکها را فرود میآورید. بزمی حماسی میآرایید و آن را در پیکره تصویری سینمایی و مهیج کارگردانی میکنید. گویی ناخودآگاه عناصری از تاریخ ایران را برآوردهاید: «یکی تخت پیروزه بر پشت پیل/نهادند و شد روی گیتی چو نیل». وزیر خارجه انگلیس در گفتاری ناخواسته و در برابر پرسشی ناگهانی از همین لشکرکشی پرهیمنه برآشفت. گویی میخواست بگوید که ایران حق ندارد که در مقابل چشمان ما اینچنین عرض اندام کند. در انگاره، جنگهای دو هزار سال پیش ایران و روم یا مواجهه هزار سال پیش سلجوقیان ایرانی در جنگهای صلیبی از پیش چشم او گذر میکرد.
بررسیها نشان می دهد در شرایطی که منطق جمهوری اسلامی پس از عملیات وعده صادق بیان ظهور اراده ملت ایران اسلامی می باشد، برخی نیروهای سیاسی داخلی و رسانه هایشان می کوشند تا با یک جهت دهی آشکار، لزوم مذاکره مستقیم با آمریکا را پخت و پز نمایند.
در این رابطه روزنامه اعتماد طی یادداشتی با تاکید بر اینکه «ایران در هر حال، چه در دولت روحانی و چه در دولت رییسی به دنبال افزایش تنش با طرفهای خارجی از جمله امریکا و اسراییل نیست»، به تحریف منطق مقاومت و سیاست خارجی جمهوری اسلامی پرداخته و بدون توجه به سیاست کاهش هزینه ها و افزایش دستاوردها، این پرسش را مطرح می سازند که چرا میان ایران و امریکا چنین سطحی از تنش باشد که در مواقع حساس نیازمند کنترل باشد؟ یعنی در این میزان تنش میان ایران و امریکا چه منافعی نهفته است که برای رفع کل تنش اقدام نمیشود و تنش در حالت کنترل شده آن همچنان پایدار میماند؟.
این روزنامه اما در ادامه با تاکید بر اینکه پس از تنش اخیر با اسراییل و مخالفت امریکا با افزایش تنش، بیش از چند سال اخیر زمان برای آغاز گفتوگوهای مستقیم میان ایران و امریکا مساعد شده است، تاکید می کنند:
هر دو کشور از تشدید تنشها در خاورمیانه راضی نیستند.همین کافی است تا پایهای برای آغاز دور تازهای از تعامل باشد. آیا میتوان امیدوار بود که در پس تنشهای اخیر شاهد نوعی تجدیدنظر در روشها بود و در نتیجه گفتوگوی غیرمستقیم و سپس مستقیم ایران و امریکا وارد سرفصل تازهای شود؟ گفته شد بنا بر برداشتی که از رویدادهای اخیر میتوان داشت، تنش بیشتر مضراست.کاهش تنش هم نیاز منطقه، در این شرایط برای پیشبرد اهداف بزرگتر به چیزی نیاز است؟ پاسخ مشخص است تقویت دیپلماسی برای آغاز گفتوگوی ایران با امریکا!
با توجه به طرح این مطالب از سوی برخی نیروهای رادیکال داخلی می توان این پرسش را مطرح کرد که چرا برخی رادیکال ها چشمان خود را بر حقیقت ذات و خوی استکباری آمریکا بسته و مدام از ایده تکراری خود مبنی بر مذاکره مستقیم با آمریکا بسته اند؟ آیا تجربه های گذشته مذاکره همچون برجام حقیقت ماجرا را برای آنان مایه عبرت نساخته است؟ آیا با مذاکره با آمریکا حمایت های این کشور از جنایت های رژیم صهیونیستی کاسته می شود؟
آیا طرح مذاکره مستقیم با آمریکا در راستای تبدیل شدن برخی نیروهای سیاسی به کمپین نامزدهای انتخابات آمریکا نبوده و کارسازی برای آنان را مهیا نمی سازد؟ آیا مذاکره مستقیم با آمریکا همان ادامه رفتن به سوی برجام منطقه ای و سپس مذاکرات موشکی نمی باشد همان موشک ها که ظهور اراده ملت ایران را رقم زد؟