جریان انقلابی و دو ملاحظه در مواجهه با دولت
تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۶۱۱۹۲
کمتر از هشت ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوی سیزدهم و پایان کار دولت حجت الاسلام و المسلمین روحانی، جریانهای مطرح و مؤثر سیاسی کشور به ارزیابیهایی از وضع موجود و برآوردهایی از آینده رسیدهاند.
دکتر سید یاسر جبرائیلی
کمتر از هشت ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوی سیزدهم و پایان کار دولت حجت الاسلام و المسلمین روحانی، جریانهای مطرح و مؤثر سیاسی کشور به ارزیابیهایی از وضع موجود و برآوردهایی از آینده رسیدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱- نکته اول درباره نحوه مواجهه با رویکردها و مواضع غلطی است که توسط افراد مؤثر سیاسی مطرح و پیگیری میشود. در این باره، بخش عمدهای از شخصیتهای سیاسی کشور را میتوان به دو گروه تقسیم کرد. گروهی از شخصیتها جایگاه و شأنی برای خود قائلاند که اساساً درباره مسائل مهم مبتلابه کشور، هیچگونه موضعی نمیگیرند. ملاحظهشان هم این است که مثلاً اگر درباره فلان کار غلط یک دستگاه دولتی موضعگیری نمایند، چون مسئول آن دستگاه تخریب میشود، وارد منازعات سیاسی شدهاند و این منازعه، دور از شأن آنها و بلکه به ضرر وحدت و همدلی و آرامش کشور است. در مقابل این گروه، گروه دیگری نیز قرار دارند که موضعگیری میکنند، اما مواضعشان، مستقیماً ناظر به اشخاصی است که عملکرد غلطی داشتهاند یا موضع غلطی گرفتهاند. به نحوی که بعضاً موضوع مورد نقد کنار گذاشته میشود و برای نمایش یک رویکرد و عملکرد غلط، به نقایص شخصیت صاحب آن رویکرد و عملکرد پرداخته میشود. نتیجه چنین فضایی این است که از یک جماعت قابل توجهی، در برابر اقدامها و مواضع غلط، هیچ صدایی بلند نمیشود؛ و جماعت دیگری هم که موضع میگیرند، چون اشخاص را محور نقد قرار میدهند نه افعال را، موضعگیریشان بی اثر میشود. در نتیجه آن راه غلطی که باید جلویش گرفته میشد، طی میشود.
یکی از درسهایی که از سیره سیاسی حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای باید آموخت، این است که اولاً هرگز درباره مسائل مهم و اساسی کشور سکوت نکردهاند، ثانیاً هنگام موضعگیری درباره رویدادها و مسائل، اشخاص را محور اظهار نظر خود قرار ندادهاند، بلکه فعل یا قول غلط را نقد کرده و عمل صحیح و سخن صحیح را بیان کردهاند. یعنی ایشان به هیچ عنوان سکوت نکردهاند، اما بدون اسم بردن از افراد، قول را، یا فعل را با منطق و استدلال قوی نقد کردهاند. اگر این روش اسلامی، برای شخصیتهای مؤثر کشور مبنا باشد، هم از سکوت در برابر انحرافات و اشتباهات رنج نخواهیم برد، هم شاهد منازعات سیاسی بیحاصل نخواهیم بود. نه سیاستورزی در پستوهای محفلی و نه پنجهکشی در پستهای مجازی، نسبتی با وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ندارد.
۲- نکته بعدی درباره استیضاح رئیس جمهور توسط مجلس است. به هر صورت باید این حقیقت را بپذیریم که بخش قابل توجهی از مردم از رویکرد و عملکرد دولت مستقر رضایت ندارند و بلکه تداوم این منش و روش را مضر میدانند. اما پرسش اینجاست که آیا استیضاح رئیس جمهور به حل و فصل این مسئله منتهی خواهد شد؟ آیا هشت ماه مانده به انتخابات، چنین تصمیمی، به اندازهای آورده دارد که چنان تنشی به فضای سیاسی کشور وارد شود؟ در منطق مواجهه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای -در مقام رئیس جمهور- با استعفای آقای میرحسین موسوی از مقام نخستوزیری در شهریورماه سال ۱۳۶۷- یک سال مانده به پایان کار دولت- درسهایی برای امروز وجود دارد. آیتالله خامنهای با اینکه اختلاف رویکردهای جدی با مهندس موسوی در اداره کشور داشتند، وقتی با استعفای نخست وزیر در اعتراض به همراهی نکردن مجلس با وی مواجه شدند، به شدت با آن مخالفت کردند. هنگامی که با وجود مخالفت رئیس جمهور، نامه استعفای آقای موسوی در جراید منتشر شد، حضرت امام(ره) در ابتدا به این استعفا رضایت دادند. اما حضرت آیتالله خامنهای به محضر حضرت امام(ره) رفته و با ارائه استدلالهایی، نظر ایشان را برای ادامه کار دولت جلب کردند. منطق حاکم بر اصرار آیتالله خامنهای بر تداوم کار دولت این بود که اولاً تعیین یک نخست وزیر جدید در فرصتی کوتاه امری بسیار مشکل است؛ ثانیاً بر فرض انتخاب نخست وزیر جدید، وی نخواهد توانست بر امور کشور اشراف لازم را پیدا کند؛ ثالثاً فرد جدید درباره مسائل کشور پاسخگو نخواهد بود و مشکلات را متوجه عملکرد نخست وزیر قبلی خواهد دانست؛ رابعاً نخست وزیر مستقر باید تا پایان کار دولت مسئولانه در مقام خود ادامه کار دهد و پس از پایان دورهاش، عملکردش مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد.
این منطق برای شرایط امروز نیز استفاده فراوان دارد. دقت کنیم که اولاً فرایند برکناری رئیسجمهور و روی کار آمدن دولت جدید، به چند ماه زمان نیاز دارد و ورود به چنین فرایندی رأس قوه مجریه را در این بازه زمانی دچار خلأ میکند. میدانیم که وقتی یک وزارتخانه با سرپرست اداره میشود، چه مشکلاتی پیش میآید. اگر این مشکلات در مقیاس دولت متوجه کشور شود، خساراتش فراوان خواهد بود. ثانیاً تأسیس عجولانه یک دولت، مشکلات جاری کشور را که معتقدان به استیضاح دنبال حل آن هستند، برطرف نخواهد کرد. اگر تأسیس دولت روند طبیعی خود را طی نکند و تغییر دولت طی فرایندی شوکآور انجام شود، رئیسجمهور جدید بیتردید آرامش لازم را برای تسلط بر امور نخواهد داشت. ثالثاً هدف حسابکشی از رئیسجمهور مستقر درباره وضع موجود است، قطعاً استیضاح محمل مناسبی برای این امر نیست؛ چه، تصور اینکه در جلسه استیضاح چه خواهد گذشت و کدام حواشی بر آن مترتب خواهد شد، کار مشکلی نیست. دولت باید کار خود را به پایان برساند و در شرایطی آرام و معقول، عملکرد رئیس جمهور سابق مورد ارزیابی قرار گیرد. توجه کنیم که جلسه استیضاح، جلسه دادگاه نیست که به صدور حکم مجازات برای فرد خاطی منجر شود!
راهبرد صحیح درباره دولت در این سال پایانی، استفاده از ظرفیت مجلس و قوه قضائیه -که بحمدالله در اختیار نیروهای انقلاب است- برای هدایت دولت در ریل صحیح و جلوگیری از خروج آن از این ریل است. اینک همکاری خوبی میان مجلس و دستگاههای دولتی شکل گرفته و اخبار توافقهای مختلف میان کمیسیونهای مجلس و وزرا برای حل مسائل مردم پی در پی منتشر میشود. بدون شک در این بازه، مجلس اجازه هیچگونه اشتباه راهبردی را به دولت نخواهد داد. جریان انقلابی باید در این فرصت هشت ماهه، همه همّ خود را مصروف تحقق فرمایش رهبر انقلاب مبنی بر روی کار آمدن یک دولت «جوان و حزباللهی» نماید که علاج مشکلات کشور و رافع غصههای امام و امت خواهد بود، انشاءالله.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: دولت روحانی جریان انقلابی رویکرد و عملکرد پایان کار دولت حضرت آیت الله سیاسی کشور رئیس جمهور موضع گیری نخست وزیر وضع موجود خامنه ای هشت ماه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۶۱۱۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
5 درس از مواجهه ایران با رژیم صهیونیستی
1-افکارعمومی همیشه مهم است. در این یک هفته مشخص شد که برداشت شهروندان عادی هر یک از طرفین و حس غرور یا شکست آنها چقدر می تواند در عملکرد رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی موثر باشد.
در ایران بخش عظیمی از مردم به خاطر اعتراضات عمده، واکنش یا فرصتی برای فکر کردن به این مواجهه ی نظامی نداشتند و اگر نیم نگاهی هم داشتند از این منظر بود که پول این درگیری از کجا تأمین می شود یا آیا شعله هایش دامن آنها را هم می گیرد یا نه؟! البته بخش های قابل توجهی از جامعه، چه آن گروهی که در هر شرایط تابع نظام و وفادار به انقلاب محسوب می شوند و چه کسانی که دارای فهمی کلان تر از وضع موجود هستند، بی شک حس غرور و افتخار کردند. در ایجاد چنین حالتی، گرایشات مذهبی/ ایدئولوژیک، میزان تحصیلات، سطح رفاه، سواد رسانه ای و منابغ تغذیه اطلاعاتی و... عامل مهم و موثری است.
در آن سو، رژیم صهیونیستی وضعی پیچیده دارد. فارغ از اینکه مقایسه جامعه ای چون ایران با تاریخی کهن و رژیم صهیونیستی که بر مبنای یک دروغ از حدود 75 سال قبل شکل گرفته به جا نیست، اما عملیات 7 اکتبر خودش به تنهایی حس امنیت و «کشور بودن» را تا حدی قابل ملاحظه ای از ساکنان سرزمین های اشغالی گرفت. حالا اگر همین عملیات را در کنار شکاف های داخلی در رأس اسرائیل بگذاریم وضع به مراتب وخیم تر می شود؛ وضعی که «رونین برگمن» در توصیفش می گوید، اگر مردم از جزئیات جلسه کابینه بعد از حمله ایران مطلع می شدند نصفشان ایرائیل را ترک می کردند!
منفی شدن نرخ رشد اقتصادی، کساد شدن گردشگری پس از 7 اکتبر، غیرقابل سکونت شدن و آوارگی ساکنان مناطق شمالی و جنوبی و خطر جنگ با حزب الله، تداوم اعتراضات خیابانی و شکاف های عمیق داخلی حتی پس از 7 اکتبر(و اضافه شدن خانواده اسرا به آنها) نیز در این وضع بغرنج موثرند.
علاوه بر اینها، فرار سربازان از دوره خدمت ضروری و اخیرا آغاز موج استعفای فرماندهان ارتش اطلاعات این رژیم حکایت؛ از وضعیت ناپایدار اجتماعی آن است.
2-ایران در کنترل تندروها موفق تر از اسرائیل بود. اگر بگوییم توئیت بن گویر وزیر امنیت داخلی اسرائیل کل عملیات روز جمعه اسرائیل علیه ایران را(هرچه که بود و هر اندازه که بود) را سوزاند و آن را به نفع ایران تغییر داد، گزافه گویی نیست. چنین گاف هایی را این بار در ایران شاهد نبودیم که علت آن را در 2 عامل می توان یافت؛ یکی در «حاکمیت یگانه» که باعث شد تیری به سمت دولت شلیک نشود. دیگری هم ایدئولوژیک بودن منازعات در اسرائیل؛ در حالی که این اختلافات در ایران از جنس قدرت و رقابت های داخلی است و در زمانی که این جنس غالب باشد، با کنترل و توجیه و برگزاری جلسات می توان فضا را کنترل کرد.
البته اکنون که عملیات نظامی تمام شده، توییت های یکی از نمایندگان مجلس در مورد توان نظامی و هسته ای کشور در صورت عدم کنترل توسط مسئولان مربوطه می تواند در ایران هراسی کمک شایانی کند که امری نگران کننده است.
3-بی تردید برنده ی تصویر سازی این جنگ ایران بود. ایران توانست تصویری از مانور موشک هایش بر بالای قبه الصخره را خلق کند. تصویری که هم دلگرم کننده ی فلسطینیان اشغال زده و جنگ زده بود و هم خونی در رگ های تمام کسانی تزریق کرد که دل به ایده و آرمان مبارزه با اسرائیل داده اند و حالا برای اولین بار شمایی در دسترس و خیلی نزدیک به هدف را دیدند. این اتفاقی مهم بود.
از طرفی، این نزدیکی القاءکننده ی ترس و ناتوانی به صهیونیست ها هم بود، فارغ از اینکه از نظر عملیاتی درصد ضربه ای که به آنها وارد شد چقدر بود. البته اصابت چند موشک به «نواتیم» و انتشار تصاویرش در تمعیق و تحکیم آن تصویر نمادین موثر بود.
در مقابل اما، اسرائیل روز جمعه هرچه انجام داد، تصویری خلق نکرد و حرکتی کرد که هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد و رنگ و بوی انفعال و ترس می دهد.
4-همه دریافتند تعهد غرب-اعم از آمریکا و قدرتمندان اروپایی-به امنیت اسرائیل به حفظ موجودیت و امنیت اسرائیل امری غیرقابل خدشه است؛ حداقل فعلا! تصویب کمک 23/5 میلیارد دلاری امریکا به اسرائیل گواه این گزاره است.
از این رو، کسانی که مبارزه با اسرائیل را به عنوان یک آرمان و استراتژی مدنظر دارند باید بدانند که ابین مسیر نیازمند برنامه ای ترکیبی و بلندمدت است و صرفا با ابزار موشک و پهپاد و سوخن منظق شهادت طلبی نمی توان به این هدف نائل آمد و انتظار برای یک جنگ آخرالزمانی بیهوده استف بلکه ترکیبی از امر نظامی، اطلاعاتی، رسانه ای و دیپلماتیک را باید شامل شود.
البته درگیری های درون اسرائیل و معضل رادیکالیسم مذهبی که منجر به خشونت های بی سابقه در حق مردم فلسطین می شود حتما در این معادله اثری چشمگیر دارد. به تعبیر شهید حاج قاسم سلیمانی، «اعمالی که رژیم صهیونیستی انجام میدهد بیانگر ناپایداری این رژیم صهیونیستی است و ما این آثار را دیده و حس میکنیم. ما این وحشت و دست و پا زدنها و دیوانهوار عملیاتهای غیرانجام را میبینیم و اینها آثار تلاشهای مذبوحانه آخرین است. به همین دلیل این نظام پایدار نخواهد بود».
5-اصولگرایان رسما پذیرفتند که در صورت وحدت دیپلماسی و میدان است که می توان توفیق یافت. در این مورد 3 نکته قابل تأمل و بیان است:
الف) پذیرفته اند که این وحدت قبلا وجود نداشته است و جناح گرایی در امور مهم و کلان کشور نیز وارد می شد.
ب) اگر روزی دوباره دولت به دست جریانی متفاوت از جریان فعلی افتاد نیز طبعا باید به این وحدت ملتزم بود. البته همین هم جای نگرانی دارد که به همین دلیل دیگر هیچ وقت شاهد انتخابات رقابتی و معنادار نباشیم تا کارها با وحدت یاد شده انجام شود!
اما همانطور که در بند اول به موضوع افکارعمومی اشاره شد، اگر مردم همراهی کافی نداشته باشند دامنه عملیاتی میدان و قدرت مانور دیپلماسی هم کاهش می یاید و نمی توان اقدامات بزرگ که هزینه های بزرگی هم دارند انجام داد و کارها در حد تاکتیک و مقاطع کوتاه باقی می ماند. برخلاف جنگ 8 ساله که هم مسیرش بزرگ و پر هزینه بود و هم اتخاذ آن تصمیم بزرگ توسط امام خمینی در پذیرش قطعنامه کاری بسیار بزرگ بود که شخصیتی پر نفوذ جز ایشان قادر به اتخاذ آن نبود. همه اینها به خاطر پشتوانه مردمی بود. غرض اینکه هر تصمیم بزرگ، چه جنگ و چه مصالحه، بدون همراهی افکارعمومی میسر نیست. ج) ادعای مشاور وزیر کشور مبنی بر احضار سفیر سوئیس به سپاه به جای وزارت خارجه، توسط وزارت امور خارجه تکذیب شد. اما نفس چنین زمزمه هایی در کنار برخی اتفاقات دیگر، باید این دغدغه را ایجاد کند که نکند وحدت دیپلماسی و میدان به معنای انحلال یکی در دیگری گرفته شود! چنانکه برخی دیپلمات های با سابقه بارها نسبت به این موضوع تذکر داده اند.
در پایان چند توصیه:
1-اسرائیل معمولا بی سروصدا و سخن عمل می کند و نمی توان به تصویرسازی موفق خرسند و قانع بود. باید نگران برنامه ریزی های بلندمدت و پیچیده اسرائیل در تضعیف ایران بود.
2-نباید گذاشت در سایه موشک ها و پهپادها نهاد دیپلماسی و امر مصالحه و توافق تضعیف شود. چون ما با اسرائیل به تنهایی ظرف نیستیم؛ بلکه حداقل در همین عملیات وعده صادق با ده کشور مواجه بودیم. لذا با استفاده از تمام ابزارهای امنیت ملی خود را تقویت کنیم. اگر صرفا بر ابزار نظامی متکی باشیم ضربه پذیر می شویم.
3-ائتلاف های منطقه ای و رفع نگرانی از کشورهای منطقه را جدی بگیریم. در غیر این صورت، ایران هراسی می تواند آنها را بیش از پیش به سمت صهیونیست ها سوق دهد. این نیز محتاج نهاد دیپلماسی قوی است. در غیر این صورت، تصویرسازی موافق ذکر شده در جهت معکوس عمل می کند.