«در چنگال کابوس»، تپش زندگی در دوره کروناست
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۸۰۰۴۴
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ایرنا، کتاب در چنگال کابوس، سی روز در محاصره کرونا، روزنوشتهای از نویسنده سوریتبار، جان دوست/ Jan Dost است که به تازگی از سوی انتشارات خطوط و ظلال، منتشر شده، در ایران نیز انتشارات نیستان این کتاب را با ترجمه فاروق نجمالدین، مترجم، مستندساز و تهیه کننده، منتشرکرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جان دوست تا کنون ۱۳ رمان، دفتر شعر، اثر ادبی و اثر تحقیقی را به زبان کردی و عربی به رشته تحریر درآورده که دو رمان او به زبان عربی است. چند رمان و اثر او از زبان کردی و یا عربی به زبانهای گوناگون از جمله اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده است. خوانندگان فارسی زبان تا کنون فقط با یکی از رمانهای عربی این نویسنده آشنا هستند. این اثر را که سه گام تا زندگی نام دارد، عظیم طهماسبی به فارسی برگردانده و مورد استقبال خوب خوانندگان قرار گرفته است.
فاروق نجمالدین درباره کتاب در چنگال کابوس، سی روز در محاصره کرونا، چنین شرح داد: این کتاب متاثر از حادثه شیوع و همهگیری کروناست، نویسنده، رماننویسی است که با موقعیت عجیبی روبهرو شده و میداند سبک زندگی خودش و همه جهان را تغییر خواهد داد. بنابراین احساس میکند همه چیز را باید کنار بگذارد و روزنوشتی را بنگارد و هر چه میبیند را یادداشت کند، طبیعی است که این فرد با پیشینه رماننویسی، میخواهد با همان سبک و سیاق کار کند.
این مترجم اضافه کرد: جان دوست، نویسنده اهل کوبانی و کردتبار است و حدود ۲۰ سالی میشود در آلمان اقامت دارد. همه بخشهای زندگیاش از کودکی تا مهاجرت و مواجههاش با جامعه اروپایی، در نگارش این کتاب تاثیر گذار بوده است. او به هر مسالهای که برمیخورد، به واکاوی خود میپردازد، خاطراتی از کودکیاش به ذهنش میآید و یادداشتهایش آغاز میشود، اینگونه ما با وجوهی از کردهای کوبانی آشنا شویم، نکتههایی که خوانندگان چه عربیزبان و چه فارسیزبان کمتر با آن آشنا هستند.
در چنگال کابوس، یک اثر چند وجهی با سبکهایی گوناگون است
وی با اشاره به دیدگاه اجتماعی نویسنده در کتاب گفت: مسئله اصلی کتاب کروناست و جامعهای که در آن حضور دارد، کتاب درباره سی روز نخست شیوع کروناست و نویسنده بارها تعجب میکند جامعه منظم و دقیق آلمان و فروشگاههای آن، نسبت به الکل و مواد شوینده و لوازم بهداشتی و مواد غذایی، واکنشهای متفاوتی نسبت به گذشته دارند.
نجمالدین، در چنگال کابوس را حاصل نخستین مواجهه با کرونا دانست و افزود: این کتاب آغاز همهگیری را در نظر گرفته است، یعنی مواجهه نخست با این ویروس است. این تجربه زمانی است که همه را وحشت گرفته بود و این تجربه جالبی برای همه مردم جهان است.
وی این کتاب را دارای سه وجه متمایز دانست و ادامه داد: نخست مواجهه با کرونا داریم، وجه دوم از خود او و درباره جامعه کردها و مردم سوریه است که انعکاس آن خود به خود بر کار او چیره میشود، وجه سومی هم هست که در حوزه مسائل اجتماعی یا سیاسی جای میگیرد که آیا وسایل ارتباط جمعی در این زمینه نقشی بازی میکنند؟ و پاسخ میدهد که بله. او وارد موضعگیری اجتماعی و سیاسی هم میشود و میتوانم بگویجانمایه رمانتیک و داستانی را در تک تک خاطرات او میبینید، این اثر یک خاطرهنویسی و خود زندگینامه است که مقاله یا جستارنویسی هم در آن راه دارد، خود او در اواخر نوشتهاش از تداخل سبکها شکایت میکند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا دیدگاه غربت که همیشه در آثار جان دوست وجود دارد، در این کار هم دیده میشود، گفت: بله به طور مشخص در برخی روزنوشتهایش، به این موضوع میپردازد. حتی از آب و هوای اروپا گلایه دارد و حتی در مصاحبههایش هم این نگاه دارد، گاه از آب و هوا، گاه از غربت، گاه از متن جامعه گلایه دارد. زمانی که میگوید در جامعه اروپا مجبور به کار شده و حتی بیان این نکته که شرکتهای اشتغالیابی، نوعی بردگی کشیدن را ترویج میکنند و حتی کتاب دیگری درباره این موضوع دارد.
نجمالدین اضافه کرد: در چنگال کابوس، با نگاه نویسنده به مطالبی در اعتراض به در چنگال زندگی بودن، تبدیل شده است، البته نگاه او مأیوسانه نیست، میخواهد این سوال را پاسخ بدهد که چگونه در چنگال زندگی، زیست کنیم و این روند را ادامه بدهیم. وجه دیگر این کتاب تپش زندگی است. این یک کتاب ساده است و مخاطب آن همین مخاطب عامی است که همان تجربه را داشته است اما نویسنده سعی کرده با عمق بیشتری وارد ماجرا شود و تجربهاش را با انتقال به دیگران، ماندگار کند.
نجم الدین درباره آثاری که در حوزه ادبیات عربی ترجمه کرده است، گفت: درباره ترجمه از دهه ۸۰ آغاز کردهام، در راس کارهایم دو اثر نمایشنامه از غسان کنفانی را ترجمه کردم که یکی در نام دارد و دیگری پلی به سوی ابدیت، خصوصا نمایشنامه در، کار عمیقی است و جنبه های انسانگرایانه دارد و از اسطورههای جهان عرب، به ویژه اسطوره شداد وام گرفته است. اکنون هم در صدد هستم که نمایشنامه دیگری را از او ترجمه کنم که به صورت مجموعه آثار نمایشی غسان کنفانی، منتشر شود.
وی درباره کتاب تولد یک اهریمن که درباره داعش است نیز گفت: این کتاب توسط یک ژورنالیست مشهور جهان عرب به نام عبدالباری عطوان، نوشته شده و حوزهای سیاسی دارد، حوزه تخصصی خودم که جامعهشناسی خواندهام، مقولات اجتماعی است و در این زمینه کتابی با عنوان جایگاه نقد در نهضت های تجددخواه جهان عرب با نگاهی به نظریههای مدرنیته و پسامدرنیته را انتشارات علمی و فرهنگی زیر چاپ دارم که دو سال از تحویل آن به ناشر می گذرد. این یک کتاب دانشگاهی است که درباره نظریهها صحبت و استفاده از آن در بررسی های اجتماعی را بازگو می کند.
***
در بخش از کتاب در چنگال کابوس میخوانیم:
روز، به نیمه رسیده اما هنوز گیج و گنگم. هیچگاه این احساس را بدین گونه تجربه نکرده بودم. انگار کرۀ زمین از ساکنانش به کلی تهی شده و من تنهای تنها ماندهام. میگردم تا دستکم یک نفر را پیدا کنم و با او همکلام شوم. میگردم و میگردم اما این خلأ تمامی ندارد. دارم فقط دور خودم میچرخم. اتفاقی سرنوشتساز رخ داده. ریتم زندگی انگار به هم خورده. آن آواز همیشگی انگار از نت معمولیاش خارج میزند؛ آوازی که دم به دم بر سر زبانها جاری بود و بشر به آن عادت کرده بود. زندگیها ... جنگها ... زاد و ولدها و مسافرتها ... همه و همه با همین آواز تنظیم شده بود. این ویروس ناشناخته اما یکباره از راه رسید و گویی یک کاسه رنگ به تابلوی زندگی بشر پاشید. حالا دیگر تمام اخبار جهان تحت تأثیر این ویروس قرار گرفته. به راستی نمیدانم که این رنگ آیا تابلو را به تمامی خواهد پوشاند و یا اینکه فقط لکههایی زشت، اینجا و آنجای آن باقی خواهد گذاشت؟! کسی چه میداند. بسا که این افزودنی لعنتی بر زیبایی این تابلو بیافزاید!!
به هر روی اما آلاچیق ترس، به تدریج سایههایش را بر چهرهها گستردهتر ساخته. چشمها سوسو میزند. نگاهها اصلاً شباهتی به نگاههای پیشین ندارد. رفت و آمد اتومبیلها و جنب و جوش مردم در خیابانها ومراکز خرید آشکارا تغییر کرده. ریتم زندگی انگار شتاب گرفته ... نه، خیلی تند شده... هر کس میخواهد کارش را شتابزده به سرانجام برساند و فوراً به خانه بازگردد. گویی توفانی سهمگین در راه است و دیدبانان حوادث غیر مترقبه مرتباً توصیه میکنند که در منازلتان بمانید...
برچسبها ویروس کرونا کتاب ادبیات عبدالباری عطوانمنبع: ایرنا
کلیدواژه: ویروس کرونا کتاب ادبیات عبدالباری عطوان ویروس کرونا کتاب ادبیات عبدالباری عطوان اخبار کنکور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۸۰۰۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چاپ یکرمان پلیسی دیگر از فردریک دار/«آموزش آدمکشی» در بازار نشر
به گزارش خبرنگار مهر، رمان پلیسی «آموزش آدمکشی» نوشته فردریک دار بهتازگی با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب صدوهشتمینعنوان مجموعه پلیسی «نقاب» است که اینناشر چاپ میکند.
«آسانسور»، «مرگی که حرفش را میزدی»، «کابوس سحرگاهی»، «چمن»، «قیافه نکبت من»، «بزهکاران»، «بچهپُرروها»، «زهر تویی»، «قاتل غمگین»، «تصادف»، «تنگنا»، «دژخیم میگرید»، «اغما»، «نان حلال»، «مردِ خیابان»، «قتل عمد؟»، «دفتر حضور و غیاب»، «آغوش شب»، «آدم که نمیمیرد»، «قرار ملاقات با یک نامرد»، «زندگی دوباره» و «سرب داغ برای اینخانمها» عناوین رمانهایی بهقلم دار هستند که تا بهحال با ترجمه عباس آگاهی در قالب مجموعه نقاب منتشر شدهاند.
در ادبیات معاصر فرانسوی و جهان نام فردریک دار بهعنوان نویسندهای توانا و پرکار ثبت شده است. او در سال ۱۹۲۱ متولد و در سال ۲۰۰۰ درگذشته است. زندگی پرماجرایش موضوع آثار متعدد بوده و مصاحبههای فراوان و آموزندهاش در سامانههای مختلف اجتماعی و فرهنگی در اختیار دوستداران قرار گرفته است. فردریک دار نه تنها با نام اصلی خود بلکه با استفاده از حدود بیست نام مستعار دیگر، نزدیک به ۳۰۰ رمان و داستان بلند و کوتاه، حدود ۲۰ نمایشنامه و ۱۶ اثر سینمایی خلق کرده است. دهها رمان پلیسی او با نام مستعار «سن آنتونیو» و با لحنی ویژه و منحصر به فرد نوشته شدهاند.
چاپ ترجمه آثار ایننویسنده به قلم آگاهی از زمستان سال ۹۲ توسط انتشارات جهان کتاب آغاز شد.
رمان «آموزش آدمکشی» در یکپلاژ آرام در ساحل دریای مدیترانه و اواخر فصل مسافرت شروع میشود که پلاژ و هتلهای ساحلی هنوز میزبان گردشگران هستند. شخصیت اصلی داستان پروفسوری انگلیسی بهنام ناکس است که روی صندلی چرخدار مینشیند و حضورش در محل داستان، بهخاطر یکالهام غیبی است که از یکجنایت خبر داده است. او باخبر شده جنایتی غریبالوقوع در پیش است. در اینسفر منشی و مرید آشفتهحال پروفسور هم حضور دارد و او را همراهی میکند. حادثه قتل توسط یکزوج فرانسوی رخ میدهد که بهشدت از همدیگر تنفر دارند...
رمان پیشرو ۲ بخش اصلی دارد که «بخش یکم: آموزش» و «بخش دوم: قتل» هستند. هرکدام از ایندوبخش هم فصلهای مختلفی را شامل میشوند که مربوط به حوادث یکبازه زمانی ۳ روزه هستند؛ چهارشنبه ۲۸ اوت، پنجشنبه ۲۹ اوت و روز قتل که دوشنبه ۲ سپتامبر است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
ناکس ناگهان از جا پرید.
با دیدن صفحه برفکی تلویزیون متوجه شد که به خواب رفته بوده است. صدای سوت ملایمی از تلویزیون به گوش میرسید.
پروفسور به ساعتش، که صفحهای نورانی داشت، نگاه کرد. ساعت دقیقا یک بود. به خود گفت که شاید از سروصدا بیدار شده است. هتل از همه نوع صدا، از غرغر لولهها گرفته، تا صدای آسانسور و همهمه مسافران شبزندهدار پُر بود... او از سروصدا بیزار بود و در رویای سکوت باشکوه روستاهای انگلیسی به سر میبُرد.
چغچغه کوچکی روی میز کنار تختش قرار داشت. شبیه آنچیزی که در گذشته طاعونیها وقتی به مردم سالم نزدیک میشدند، برای خبردار کردنشان به کار میبردند. آن را به صدا درآورد. این جغجغه برای طبیدن بانی، در طول شب به کار میرفت. ولی مرد جوان به اینفراخوان پاسخی نداد و پروفسور فکر کرد: «او هنوز برنگشته است.» و غمگین شد. از روزی میترسید که کُرایدُن، به دنبال یک زندگی فعال، وی را ترک کند و این امری کاملا طبیعی بود. ناکس آمادگی داشت با اینصحنه آخر زندگیاش مواجه شود. تسلیم و رضا موثرترین نیروهاست زیرا به کمک آن میتوان با بدترین گرفتاریها کنار آمد.
اینکتاب با ۱۸۲ صفحه، شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۱۵۰ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 6086166 صادق وفایی