عزتاللهی: آنها که از ویلموتس تعریف میکردند، الان کجا هستند؟
تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۸۳۷۶۹
سعید عزت اللهی هم یکی از همان بچههایی است که بعد از رفتن کیروش، حتی به تیم ملی دعوت نشد. یک بار آمد و بعد روی نامش خط قرمز کشیدند. عزت اللهی البته دوست ندارد زیاد درباره گذشته حرف بزند. او این را می گوید ولی نمیتواند منکر کلاه بزرگی شود که سر فوتبال ایران رفته. او در گفت و گوی اختصاصی با جام جم حرف های تازه ای به زبان می آورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* سعید انگار در وایله شرایط خیلی مهیاست که اینقدر زود توانستی جا بیفتی و دوباره درخششت را در رده باشگاهی آغاز کنی...
در وایله مهمترین چیزی که مهیاست، اعتمادی است که باشگاه و سرمربیاش به من دارند. این اعتماد باعث شد تا من بتوانم کم کم اعتماد به نفسم را به دست بیاورم و در تلاش باشم تا هر روز بتوانم نسبت به روز قبل برای تیم بهتر کار کنم و در نهایت خودم هم پیشرفت. بحث دومی که در تیم ما وجود دارد و روی روند کاری من اثر گذاشته، همدلی، اتحاد و دوستی کل تیم است. به جرات میگویم در وایله همه ما مثل یک خانواده هستیم. همه با هم رفیق هستیم. این یک فاکتور مهم برای موفقیت هر تیمی است.
* سعید شاید این را خودت شنیده باشی که میگفتند تو بازیکن باشگاهی نیست و در مقابل بازیکن ملی هستی. بگذارد مثال بزنم. مثلا درباره کاظمیان یا مبعلی می گفتند اینها بازیکن باشگاهی هستند و در تیم ملی هیچوقت نمیتوانند خوب بازی کنند.
نه من فکر نمیکنم این حرف دربارهام درست باشد. بعضی وقتها شانس باعث شد تا نتوانم در رده باشگاهی موفق باشم و بعضی وقتها هم کم لطفی مربیان یا عواملی که در باشگاه بودند. این مسائیل باعث شد تا نتوانم آنطور که باید توانایی خودم را نشان دهم. وگرنه هر بازیکنی که در رده ملی خوب و درخشان بازی کند و همیشه در یک سطح، برای تیم ملی کشور توپ بزند، قاعدتا پتانسیل این را دارد که در رده باشگاهی هم خوب باشد. این را فراموش نکنید که در رده ملی اتفاقا فشار بیشتری روی یک بازیکن وجود دارد و انتظارها هم از او بیشتر است. به نظر من کار باشگاهی از تیم ملی راحت تر است. من متاسفانه در این مدت مصدومیتهایی داشتم. مشکلاتی بود که به باشگاه یا سلیقه مربیان مربوط میشد و باعث شد تا من نسبت به تیم ملی، در رده باشگاهی نتوانم چیزی را که طرفداران توقع دارند، برآورده کنم.
* به نظر خودت تصمیمات اشتباهی در این چند سال گرفتی؟ و الان از چیزی که باید عقب تر هستی؟ چون طبیعتا اگر موقعیت باشگاهیات در این سال ها خوب بود شاید الان در یک لیگ بهتر بازی میکردی.
نه فکر نمیکنم. من اسمش را اشتباه نمیگذارم، اسمش را تجربه میگذارم. همه اینها به نظر خواست خدا بود و هیچ چیزی غیر از خواست خدا اتفاق نمیافتاد. این وسط بدشانس هم بودم. یک مصدومیت خیلی سخت در انگلیس داشتم. اگر آنجا آسیب نمیدیدم همچنان در انگلیس بازیکردم و چه بسا به تیمهای بهتر و لیگ بهتری هم میرفتم. لیگی هم که الان در آن بازی میکنم لیگ سخت و پرفشاری است. شاید اسما مردم خیلی لیگ دانمارک را نشناسند و تصور کنند لیگ پائینی است ولی اینجا باشگاههای بزرگی حضور دارند و هر سال در اروپا و مقابل تیمهای بزرگ قد علم میکنند. شاید ندانید ولی طبق آمار لیگ دانمارک لیگی است که بیشتری ترانسفر بازیکن جوان را هر سال به لیگ های معتبر اروپا دارد. این نشان میدهد که کیفیت بازیکنان و باشگاهها چقدر است ولی بعضی ها نسبت به دیدگاهی که در گذشته دارند، بدون اینکه حتی یک بازی لیگ دانمارک را ببیند، انتقاد می کنند و میگویند سطحاش پائین است. این حرفها اصلا برایم اهمیتی ندارم. من هدف داشتم که به دانمارک آمدم و روی هدفم تمرکز کرده ام.
* خیلی زود در لیگ دانمارک جا افتادی. گل می زنی. پاس گل می دهی. بهترین بازیکن میشوی. انگار آنجا بهشت سعید عزت اللهی است؟
جا افتادن من در تیم و لیگ دانمارک قطعا به همه عوامل تیم، باشگاه و مدیریت آن مربوط میشود. آنها باعث شدند تا خیلی زود با شرایط وفق پیدا کنم. قطعا سخت بود. برای هر بازیکنی که وارد یک کشور و لیگ جدید میشود، زمان نیاز است تا خودش را وفق دهد. بعضی وقتها زمان زیاد می برد ولی من خیلی زود با تجارتی که در این چند ساله و در لیگهای مختلف داشتم، توانستم در وایله جا بیفتم. خدا را شکر میکنم ولی میدانم فعلا اتفاق خاصی نیفتاده است. تازه اول راه هستم و باید خیلی تلاش کنم. سعی میکنم وظایفی را که از من میخواهند به درستی انجام دهم. راه زیادی با وایله داریم. باید همه در کنار هم بجنگیم تا بتوانیم از این لیگ سخت به سلامت عبور کنیم.
* با ایرانیهای دانمارک هم ارتباط داری؟
ایرانیها در دانمارک هم هستند و همیشه به من لطف دارند. همانطور که میدانید برای بازیها بیشتر از ۵۰۰ تماشاگر به استادیوم نمیآید. اکثرا ایرانیها برای تماشای بازی من به استادیوم میآیند و خیلی حمایت میکنند. از همین جا میخواهم از آنها تشکر کنم. امیدوارم نماینده خوبی برای کشورم در لیگ بلژیک باشم.
* سعید چرا روسها تو را قطعی نمیفروشند؟ انگار یک جورهایی گیر آنها افتادهای و باید تا آخر عمرت یک فصل یک فصل با آنها تمدید کنی.
روس ها اتفاقا من را قطعی به باشگاه وایله فروختند. من دیگر بازیکن روستوف نیستم. قطعی از این تیم جدا شدم. یکی از دلایلی که واقعا میخواستم به این باشگاه بیایم، به خاطر همین مسئله بود که قطعی به دنبال خریدم هستند. این امتیاز خوبی بود و خلاصه به طور قطعی از روستوف جدا شدم.
* چیزی بود که در روسیه تو را اذیت میکرد؟ چون تصور میکنیم دوست نداشتی در آنجا بمانی.
اتفاقا من در روسیه خاطرات خوبی دارم. اصلا با هیچ چیز مشکل نداشتم. زندگیام خیلی خوب بود. تجارت تلخ و شیرینی هم به دست آوردم. از لحاظ فوتبالی احساس کردم که نیاز به فضای جدیدتری دارم. به خاطر همین شاید یک روز دوباره به لیگ روسیه برگشتم و در آنجا بازی کردم. آینده به هیچ وجه قابل پیش بینی نیست.
سعید برای همه عجیب بود که چرا اینقدر از تیمملی دور افتادی؟ تو جزو اولین بازیکنانی بود که از تیم کیروش خط خوری. واقعا چرا؟
عجیب که نه. من مصدومیتی داشتم و جام ملتها را به خاطر همان از دست دادم. بعد سرمربی تیم ملی تغییر کرد. متاسفانه نتایجی رقم خورد که دیگر خودش گویای همه چیز هست. همانطور که قبلا گفتم الان هم می گویم قسمت نبود که در آن زمان در خدمت تیم ملی باشم. صلاحدید کادر فنی و سرمربی تیم بود که دعوت نشوم. شاید هم تا حدودی حق داشتند که من را به تیم ملی دعوت نکنند. الان می دانم آقای اسکوچیچ پیگیر وضعیت بازیکنان هستند. من تمام تلاشم را میکنم تا بتوانم هر روز عملکرد بهتری داشته باشه باشم. هر زمان هم که تیم ملی نیاز داشت قطعا مثلا یک سرباز در خدمت آن خواهم بود.
خیلی ها نگران جدایی نسل شما از هم هستند. جهانبخش،تو، سردار و... بقیه. انگار کم کم تیم رویاییمان دارد از هم میپاشد. این را قبول داری؟
قطعا آقای کیروش نسلی را به فوتبال ایران معرفی کرد که خوشبختانه همه بازیکنانش جزو نفرات خوب و موثر تیمهای خود در طی سالهای اخیر بودند. یک جو یلی خوبی در تیم ملی وجود داشت. ولی خب هر چه بوده، حالا تمام شده. بحث کردن راجع به گذشته هیچ فایدهای ندارد. همه میدانیم که در این مدت چقدر درباره اش صحبت کردهایم. فکر میهمه چیز ثابت شده و نیاز به حرف زدن نیست، مخصوصا با نتایجی که مربی بعدی رقم زد و باعث شد الان استرس این را داشته باشیم به جام جهانی می رویم یا نه؟ برای آینده فوتبالمان خیلی بد است که به جام جهانی نرود و این قطعا به ضرر ماها خواهد بود. به خاطر همین باید سعی کنیم دست به دست هم دهیم و حمایت کنیم تا انشالله تیم ملی به جام جهانی قطر صعود کند.
خوشحالی که در دوره حضور ویلموتس در تیم ملی نبود؟ چون میگویند اصلا دوره خوبی برای بازیکنان تیم ملی نبود.
خوشحال که قطعا نه. من هم اتفاقا دوست داشتم آن زمان در تیم ملی حضور داشتم و میتوانستم کمک کنم ولی ایشان تصمیمات عجیب و غریب برای تیم ملی کم نگرفتند. از دعوت نکردن من بگیرید و خط زدن جهانبخش و چند بازیکن دیگر تا فیلمهایی که با فدراسیون فوتبال سر قرارداد بازی کردند. وقتی این اتفاقات را می بینم با خودم می گویم بهشت و جهنم همین دنیاست. دیر یا زود دست هر آدمی که بخواهد دروغ بگوید و دو دره بازی کند و سر دیگران کلاه بگذارد، رو می شود! الان همه چهره واقعی اینها را شناخته اند. همانهایی که بابت یک برد بازی تدارکاتی از ویلموتس تعریف و تمجید میکردند و حمایت میکردند الان کجا هستند؟ الان چرا نمی آیند دوباره از او حمایت کنند؟ چون فهمیدند که مسئولیتی بزرگ را به یک آدم کوچک سپرده بودند.
کمی از فضای ملی فاصله بگیریم. سعید نظر تو درباره انتقال بیرانوند به بلژیک چیست؟ البته شرایط خوبی ندارد و بازی نمیکند. به هر حال تو هم در آن لیگ حضور داشتی.
انتقال علیرضا بیرانوند به بلژیک نکته مثبتی بود. من شک ندارم که بیرانوند رفته رفته میتواند جایگاهش را به دست بیاورد. قطعا راحت نیست. متاسفانه در فرهنگ فوتبالی ما بعضی چیزها بد باب شده است. اینکه همه فکر میکنیم بازی کردن در اروپا خیلی راحت است. فکر میکنیم برای ما ایرانیها فرش قرمز پهن کرده اند و تا برسیم میخواهند در همه بازیها ما را بازی دهند. فکر میکنیم کسی در اروپا حتی به ما نمیگوید بالای چشمت ابروست. اینها تفکر اشتباهی است که در ایران وجود دارد. اصلا اینطور نیست. شما وقتی به اروپا میآئید باید ریاضت و سختی بکشید. باید دور از خانواده باشید. خیلی شرایط سخت دیگر هم وجود دارد تا بتوانید در فوتبال اروپا به جایگاهی که می خواهید برسید. علیرضا بیرانوند هم در بلژیک تازه اول راه است. مطمئنا با پتانسیلی که دارد می تواند جایگاهش را به دست بیاورد. به زودی خبرهای خوبی از بیرانوند می شنویم. من شک ندارم.
سعید ماشالله کلی لژیونر خوب داریم. همه شما خوب بازی می کنید. می شود اسم این دوره را گذاشت طلایی ترین دوره حضور بازیکنان ما در اروپا؟
امیدوارم که امسال هم لژیونرهای ما بتوانند روند خوب خود را ادامه دهند. تک تک بچه در تیمهای خودشان موفق باشند که باعث شود اسم ایران مثل همیشه در فوتبال اروپا مطرح باشد و به نیکی از فوتبال ایران یاد شود.
سعید اسکوچیچ چقدر رو تو مثبت است؟ یک بار هم آمد و با تو در اروپا حرف زد.
من همیشه تلاشم را میکنم و دیگر بقیه چیزها بستگی به نظر کادر فنی و آقای اسکوچیچ دارد. او اگر صلاح بداند من در خدمت تیم ملی باشم که با جان و دل میآیم و با همه وجود برای کشورم بازی میکنم.
۲۵۵ ۲۵۲
کد خبر 1448394منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: سعید عزت اللهی تیم ملی فوتبال ایران فدراسیون فوتبال رده باشگاهی لیگ دانمارک باعث شد تیم ملی عزت اللهی ایرانی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۸۳۷۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرار «فیلمجُستار» از هر تعریف و قاعده
بهگزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابطعمومی انجمن سینمای جوانان ایران، نشست تخصصی «فیلمجُستار، نظریه و عمل» بهعنوان اولین نوبت از سلسله نشستهای تخصصی ششمین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران، روز سهشنبه ۴ اردیبهشت، با حضور رامتین شهبازی و احمدعلی سجادیصدر در محل دانشگاه سوره برگزار شد.
رامتین شهبازی عضو شورای علمی ششمین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران در ابتدای این نشست ضمن ارایه توضیحاتی درباره پذیرش قالب «فیلمجُستار» در این دوره از همایش، گفت: فیلمجُستار یکی از گونههای شناختهشده در عرصه فیلمسازی و تحقیق در جهان است. امروز در بسیاری از رشتههای میانرشتهای از این قالب استفاده میشود. در دورهای دانشجویان رشته سینما در ایران هم فیلمجُستارهای خوبی را تولید میکردند که برخی از آنها امروز در خارج از کشور تحصیلات خود را ادامه میدهند. به همین دلیل قالب فیلمجُستار را در فراخوان پذیرش آثار در همایش مطالعات فیلم کوتاه، قرار دادیم. در همین زمینه کتابی هم در دست تدوین است که به زودی از سوی انجمن سینمای جوانان ایران منتشر خواهد شد.
وی در ادامه با اشاره به تعداد معدود کتابهای منتشرشده به زبان فارسی درباره موضوع «فیلمجُستار» افزود: در این کتاب سعی کردهایم علاوه بر مرور تاریخچه فیلمجُستار، به شکلهای مختلف فیلمجُستار هم اشاره داشته باشیم. در این کتاب، نظریه مطرح میشود و اما در ادامه از نظریه به سمت عمل حرکت خواهیم کرد. به برخی مباحث در قالب یک میزگرد هم خواهیم پرداخت تا مباحث به زبان عملیتر هم مورد بررسی قرار بگیرد.
«فیلمجُستار» تعریفگریز است!
در ادامه این نشست احمدعلی سجادیصدر مدیر گروه سینمای دانشگاه سوره گفت: مقوله «فیلمجُستار» مقوله پیچیدهای است چراکه بهشدت از «تعریف شدن» گریزان است. «فیلمجُستار» از هر تعریف و قاعدهای که برای دیگر ژانرها مطرح است، بلافاصله فرار میکند و هیچگاه خودش را در معرض محدود شدن قرار نمیدهد. همین ویژگی هم باعث پویایی این مقوله شده است.
وی ادامه داد: برای تعریف فیلمجُستار باید مستقیم سراغ نمونهها برویم. ۲ نمونهای که برای این نشست آوردهام، مربوط به آلن رنه و اورسن ولز است. فیلمجُستار، زمانی مربوط به حوزه فیلم مستند بوده است اما امروز خود را از حوزه مستند هم جدا میکند. در تعاریفی که از سال ۲۰۰۰ به بعد موجود است، اصطلاح تخصصی فیلمجُستار در حوزهای مطرح میشود که ما پیش از این در حوزه سینمای مستند بهکار نمیبردیم. آنچه میتوانیم مطرح کنیم این است که فیلمجُستار، داستان ندارد. بر اساس تحقیقات جدید، ما از مرز خیال و واقعیت عبور کردیم و داریم به «رسانه» میپردازیم. داریم از تعریفنشدن موضوع، به تعریفنشدن رسانه و از چندگانگی موضوع به چندگانگی رسانه میرسیم. به همین دلیل بد نیست نگاهی به این سیر تحول داشته باشیم.
واقعیتی وجود دارد، اما کجاست؟
سجادیصدر در ادامه با ارجاع به بخشهایی از فیلم «شب و مه» ساخته آلن رنه گفت: کاری که آلن رنه بهواسطه توضیح روی فیلم انجام داده این است که ما در مواجهه با آن تردید داریم که آیا کل آن مستند است، یا با یک فضای ساختهشده طرف هستیم. گویی ما را در میانه مرز مستند و داستانی نگه میدارد. این همان کاری است که آلن رنه در «هیروشیما عشق من» هم انجام داده است. مستند «شب و مه» درباره آسایشگاههای آشوویتس است که در آلمان نازی مختص نگهداری یهودیان بوده است اما افراد از همینجا به سمت کورههای آدمسوزی فرستاده میشدند. رنه به آنجا میرود و از آنجا فیلمبرداری میکند و با تصاویری که از گذشته باقی مانده است، تلفیق میکند. رنه با نگهداشتن ما در مرز واقعیت و خیال، بهگونهای میگوید واقعیتی وجود دارد، ولی معلوم نیست همان چیزی باشد که به ما میگویند.
وی پس از نمایش سکانسهایی از «شب و مه» ادامه داد: در اینجا فیلمجُستار، بهگونهای از فیلم مستند نزدیک میشود که به نام مستند انعکاسی میشناسیم. در نمونهای که از اورسن ولز خواهیم دید، شاهد مراحل ساختهشدن فیلمی هستیم که داریم آن را میبینیم. یعنی همه اجزای تولید از گروه فیلمبرداری تا بوم صدا را در تصویر میبینیم و بهگونهای با این مساله مواجه میشویم که آنچه در حال دیدن آن هستیم، ساختهشده است و اینگونه نیست که واقعیت محض باشد.
تاثیر اورسن ولز بر گزارشهای خبری دنیا
مدیر گروه سینما دانشگاه سوره تاکید کرد: اورسن ولز در همان دقایق ابتدایی مستند خود، تاکید میکند که این مستند یک دروغ است. فیلم در همان ابتدا روی فاصله میان «فیلم» و «واقعیت» تاکید میکند. شیوه ساختهشدن یک فیلم، بر تفسیر شما از واقعیت، تاثیر میگذارد.
در ادامه نشست و پس از نمایش سکانسهایی از مستند اورسن ولز، سجادیصدر ادامه داد: اورسن ولز از فیلمسازانی است که روی مقوله مستند دورگه، بسیار تاثیر گذاشته است. دقایق اولیه فیلم «همشهری کین» در آن مقطع روی تولید مستندهای خبری در دنیا، تاثیر گذاشت و بسیاری به تقلید از اورسن ولز، شیوه ساخت فیلمهای خبری را تغییر دادند. اتفاقا یکی از اولین نمونههای مستندنمایی در سینما هم همین سکانسهای ابتدایی «همشهری کین» است. ولز برخلاف زندگی شخصیاش، بهعنوان یک هنرمند، ذهن بسیار خلاقی داشته است.
وی در بخش دیگر از صحبتهای خود گفت: از ابتدای قرن بیستم در همه حوزههای هنر، شاهد بروز هنرهای تازه هستیم و گویی هنرمند دیگر خود را به مرزهای یک هنر محدود نمیکند. نمونه مشهور آن «برج ایفل» است که بهراحتی نمیتوان مشخص کرد که مجسمه است یا معماری. گویی هنرمند دیگر خودش را به رسانه محدود نمیکند. فیلمجُستار هم زمانی که با آپاراتوس سینما مواجه میشود، باید از مرز رسانهای خود عبور کند و این رشدی است که در ۲ دهه اخیر در حوزه فیلمجُستار شاهد بودیم.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: فیلمجُستار در دوران جدید، میگوید اگر بخواهی من را بفهمی باید دید خود نسبت به دنیا را تغییر بدهی. این هسته ثابتی است که در سیر تحول انواع فیلمجُستار میتوان آن را در همه انواع، رصد کرد. فیلمجُستار نمیخواهد مانند یک فیلم هالیوودی، ما را بهواسطه روایت خود متاثر کند. از این منظر فیلمجُستار ذیل روایت پستمدرن قرار میگیرد.
وی تاکید کرد: فیلمجستار در واقع بیان شخصی یک هنرمند است و به همین دلیل هم ذیل هیچ تعریفی قرار نمیگیرد. یکی از بهترین مصادیق برای «حدیث نفس» همین فیلمجُستار است. ساختاری که هیچ قاعدهای ندارد و به همین دلیل هم بهراحتی قابلتفسیر و دستهبندی نیست. تنها نکته مهم این است که فیلمجُستار، برداشت شخصی یک هنرمند از یک واقعیت است و هیچگاه خود واقعیت نیست.
در «فیلمجستار» اصل اول «پژوهش» است
در ادامه این نشست تخصصی رامتین شهبازی عضو شورای علمی ششمین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران گفت: طبق گفته دکتر صدر، فیلمجُستار، برداشت شخصی هنرمند از یک واقعیت است. آن چیزی هم که در همایشهایی همچون مطالعات فیلمکوتاه بهعنوان موضوع و سرفصل مطرح میشود، تنها سابجکت و موضوع محسوب میشوند و ما بههیچوجه نمیخواهیم به نگاههای تکراری نسبت به این موضوعات برسیم. در هر همایش و در هر کار علمی، شما با موضوع و سابجکت مواجه هستید. در واقع پیشنهاد و فراخوانی است که شما را به پرداختن به یک موضوع فرا میخواند.
وی افزود: آنچه خروجی کارها را متفاوت میکند، نقطهنظر ما به موضوعات است. به همین دلیل از مرحله موضوع عبور میکنیم و به مساله میرسیم. حتی میتوانیم نسبت به موضوعات نگاه انتقادی داشته باشیم و همین نگاه انتقادی را در قالب مقاله و جُستار، ارایه میکنم. اینجاست که کار ما میتواند «خودویژه» شود.
شهبازی در ادامه گفت: در فرآیند ساخت فیلمجُستار، اصل اول پژوهش است. ما نباید این اصل را فراموش کنیم. زمانی ما از پژوهش مکتوب به یک خروجی مکتوب در قالب مقاله میرسیم اما وقتی میخواهیم «فیلمجُستار» بسازیم، در واقع داریم رسانه را هم تغییر میدهیم. به همین دلیل برای رفتن سراغ فیلم «جُستار»، شما در واقع باید به ۲ رسانه، تسلط داشته باشید.
ادامه این نشست تخصصی به طرح پرسش از سوی حاضران اختصاص پیدا کرد.
ششمین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران با شعار «امکانات بومی در ژانرهای آمیخته (هیبریدی) و اهمیت چرخههای تولید» برگزار میشود و در چهار بخش «مقالات پژوهشی»، «جُستارهای آزاد»، «فیلمجُستار» و «ترجمه» پذیرش آثار خواهد داشت.
آخرین مهلت ارسال چکیده مقالات و طرحنامه فیلمجُستار به ششمین همایش مطالعات فیلمکوتاه تهران، یکشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۳ است و اسامی چکیده مقالات پذیرفته شده روز یکشنبه ۳ تیر ۱۴۰۳ اعلام خواهد شد.
کد خبر 6087703