پای صحبت مردی که خاطرات نوجوانیش اسارت و جنگ است
تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۹۵۵۲۳
ایسنا/آذربایجان شرقی امروز مصادف است با روز نوجوان و بسیج دانش آموزی. بی دلیل نیست که این دو مناسبت در کنار هم قرار گرفته است و اگر نگاهی بهتاریخ دفاع مقدس بیندازیم، خواهیم دید نوجوانانی در جبهه های حق علیه باطل حضور داشتند که همانند قاسم بن حسن(ع) با شور واشتیاق وصف ناپذیری برای دفاع از اسلام و رسیدن به شهادت در راه دین شتافتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نوجوانان و جوانانی که به ندای پیر و مرادشان لبیک گفتند و در ایامی که باید به تفریح و درس مشغول میشدند، بر رویآرزوهایشان پا گذاشتند و تا پای جان دست از نبرد با دشمنِ تا دندان مسلح برنداشتند و اجازه ندادند ناموس و خاک شان مورد تعرض قرار گیرد.
به سراغ یکی از رزمندگانی رفتیم که در ایام نوجوانی عازم جبهه شده بود و دست بر قضا به اسارت دشمن نیز درآمده بود و حرفهای تامل برانگیزی از دوران اسارتش داشت که شاید بازخوانی آن دوران برای نوجوانان و جوانان امروز خالی از لطف نباشد.
تاثیر نفس مسیحایی امام خمینی(ره) بر جوانان
غلامرضا احمدی در گفتوگو با ایسنا در خصوص زمان اعزامش به جبهه های نبرد حق علیه باطل اظهار کرد: من در سن ۱۴ سالگی در اولین دورهی آموزش نظامی بسیج شهر تبریز شرکت کردم و یک سال بعد در ۱۵ سالگی توفیق پیدا کردم تا به جبهه عازم شوم.
وی با بیان اینکه در اوایل انقلاب نفس مسیحایی امام خمینی (ره) در بین جوانان و نوجوانان حالوهوای خاصی ایجاد کرده بود، ادامه داد: دشمن به کشور ما حمله و قسمتی از خاک کشور اسلامی ما را غصب کرده بود و در حقیقت به ناموس و انقلاب ما حمله کرده بود وما برای دفاع از ارزشها، انقلاب، نظام، خاک، ناموس و مردم به وظیفه خود عمل کردیم و تحت لوای فرماندهی حضرت امام خمینی (ره) عازم جبهههای نبرد شدیم.
وی در خصوص اولین عملیاتی که در آن حضور داشت، گفت: در مراحل آخر عملیات فتحالمبین توفیق پیدا کردیم که حضور داشته باشیم و اسارتمان نیز در مرحله سوم عملیات بیتالمقدس اتفاق افتاد به طوریکه خرمشهر توسط نیروهای رزمندگان اسلام محاصره شده بود و در جریان سومین مرحله از عملیات بود که در تاریخ ۲۴اردیبهشت سال۶۱ در نزدیکیهای مرز بصره و طلائیه بر اثر پاتکی که دشمن به مازد، من به همراه ۱۱ نفر از رزمندگان گردان ثارالله به اسارت دشمن درآمدیم.
این آزاده سرافزار دوران جنگ تحمیلی به تشریح اوضاع نامناسب دوران اسارت در اردوگاه های عراق پرداخت و افزود: همانطور که از نام اسارت پیدا است ، اسارت سراسر سختی و محدودیت از مسائل دنیوی بود و دشمن نیز به هیچکدام از اصول اخلاقی، انسانی و دینی پایبندنبود و بسیار ددمنشانه رفتار میکرد.
وی ادامه داد: در اواخر سال ۶۸ هیأتی از سازمان ملل متحد عازم اسارتگاه های عراق و هیأتی نیز عازم اسارتگاه های ایران شدند تا چگونگی نگهداری اسرا در دو کشور را بررسی کنند و شاید فقط یک صدم از شکنجهها، ظلمها و آزار و اذیتهایی را که عراقیها با اسرای ایرانی انجام میدادند، منعکس شد اما با این حال، عراقی ها از طرف هیأت اعزامی از سازمان ملل متحد به عنوان ظالمترین نگهدارنده اسیر در تاریخ شناخته شدند.
کمترین امکانات نیز برای اسرای ایرانی فراهم نبود
وی خاطرنشان کرد: اسرای ایرانی در اردوگاههای عراقیها از کمترین امکانات یک زندگی ساده نیز محروم بودند و ما حتی در استنشاق هوا نیز مشکل داشتیم و از آب و غذا نیز محروم بودیم و به طور مداوم مورد شکنجههای جسمی قرار میگرفتیم و عراقی ها کارهایی در جهت تضعیف روحیه اسرا انجام میدادند که بسیاری از آن شکنجهها قابل توصیف نیست و تعدادی از اسرا و همرزمان ما در اثرتشنگی، تعدادی از شدت جراحت و عدم رسیدگی پزشکی و بسیاری از رزمندگان نیز زیر شکنجهی عراقیها به شهادت رسیدند.
توکل بخدا و توسل به اهل بیت(ع)، رمز ایستادگی در مقابل شکنجه ها
احمدی بیان کرد: در مقابل تمامی ددمنشیها و رفتار ظالمانه عراقیها که برای آنها سراسر تاریکی و ننگ بود؛ صبر، مقاومت، شجاعت و ایستادگی اسرای ایرانی در مقابل آن شکنجه ها قابل بحث و گفتگو است، بطوریکه وقتی که بعد از گذشت سالیان زیاد از دوران اسارت، آن ایام را مرور میکنیم، متوجه میشویم که توکل به خداوند و عنایت الهی و توسل رزمندگان به اهلبیت عصمت و طهارت(ع) یکی از رموز موفقیت ما در آن دوران بود و این یک وعده الهی است که «ان تنصرالله ینصرکم» و «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموو تنزل الملائکة»
وی ادامه داد: از طرفی نیز اگر میزان شکنجهها و آزار و اذیتهای عراقیها را با سن و سال کم خود مقایسه کنیم، عقل ظاهری نمیتواند باور کند که ما آن شکنجهها را تحمل کردیم اما با توجه به اینکه در آن ایام روحیهی خاصی در بین رزمندگان بود و هدف و آرمانی که وجود داشت و با توجه به اینکه شهدای کربلا الگوی ما بودند و حضرت زینب (س) بهعنوان نمونهی جاودانهی مقاومت در تاریخ اسلام برای ما الگو و اسوه بود، زمانی که مصائب اهلبیت را به یاد می آوردیم میفهمیدیم که شکنجه های عراقی ها چیز خاصی نبود.
دشمن شناسی ، رمز موفقیت نوجوانان در جنگ نرم است
این فعال فرهنگی در خصوص تغییر نوع جنگ دشمن از جنگ سخت به جنگ نرم و خطراتی که نوجوانان وجوانان امروز را تهدید میکند، اظهار کرد: دشمن در حال حاضر اعتقادات نوجوانان و جوانان ما را مورد هدف قرار داده است و یکی ازراههای شکست دشمن در این جنگ، تأسی به شهدا و دوران دفاع مقدس است. شهید فهمیدهها الگوی مقاومت، ایستادگی، شجاعت،سخت کوشی و ایثار هستند.
وی تاکید کرد: امروز دورهای است که باید تاب آوری و مقاومت را به جوانان یاد دهیم و شهدا بهترین الگو برای جوانان ما هستند که باتاسی از آنها میتوانیم دشمن را در این جبهه ناکام بگذاریم و با تداوم راه شهدا در مقابل دشمن ایستادگی کنیم.
وی دشمن شناسی را عامل دیگر موفقیت در جنگ نرم عنوان کرد و افزود: اعتقاد راسخی دارم که اگر جوانان امروزی دشمن را بهخوبی بشناسند، همانند جوانان آن دوران میتوانند به وظایف خود عمل کنند چون که در جنگ نرم، دشمن در بسیاری از موارد ناملموس است وجوانان باید دشمن را بخوبی بشناسند و ما نیز باید دشمن را به جوانان امروزی بشناسانیم.
در معرفی و ترویج فرهنگ بسیجی کوتاهی کرده ایم
احمدی با اشاره به اینکه در ترویج و معرفی تفکر بسیجی، فرهنگ شهادت و راه و منش شهدا کوتاهی شده است، گفت: رهبر معظم انقلاب فرمودهاند که دفاع مقدس گنجینه بزرگی است اما آیا ما توانسته ایم مرواریدها و جواهرات این گنجینه را استخراج کنیم؟مروارید وجواهر دفاع مقدس تفکر بسیجی است که ما در این وادی بسیار کوتاهی کردهایم.
وی ادامه داد: بااینهمه دیدیم که در موضوع حمله داعش به عراق و سوریه جوانان ما نشان دادند که دنباله رو جوانان دوران دفاع مقدس هستند و اگر عرصهای باشد این جوانان آماده حضور در آن هستند و لذا باید در جنگ نرم دشمن را بشناسیم و شیوهی مبارزه بادشمن را نیز یاد بگیریم که متأسفانه در این عرصه تلفات زیادی داده ایم.
استفاده از قالب های هنری، صحبت کردن با زیان لیّن و محبت راه های جذب جوانان
وی در خصوص نحوهی جذب نوجوانان و جوانان و قراردادن آنها در مدار انقلاب نیز گفت: بهترین راه برای ترویج و معرفی زیباییها، رشادتها و دلاوریهای رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس استفاده از قالب های مختلف هنر است و به نظر من سینما و صدا وسیما در این موضوع کمکاری کردهاند و ما میتوانیم از انواع مختلف قالبهای هنر برای رسیدن به این هدف استفاده کنیم.
یادگار دوران دفاع مقدس این دوران را دارای حوادث، فداکاریها و ایثارگریهای زیادی برشمرد و افزود: این ظرفیت را میتوان در قالب رمان، فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی نمایش داد و لذا باید از شیوهها و قالبهای مختلف هنری برای ترویج تفکر بسیجی ومعرفی زیباییهای دوران دفاع مقدس استفاده کنیم.
وی ادامه داد: به هیچ عنوان نباید به نوجوانان و جوانان امروزی به چشم غریبه نگاه کنیم این نوجوانان و جوانان ذات پاکی دارند و مسلمان هستند و نباید با این دید به آنها نگاه کنیم و باید خودمان را به آنها نزدیک کرده و با محبت رفتار کنیم و اگر زیباییهای دفاعمقدس را بیپیرایه و بیآلایش به آنها نشان دهیم، مسلماً قلبهای آنها جذب خواهد شد.
وی با بیان اینکه باید از شیوهها و راههای مختلف برای معرفی فرهنگ بسیجی به جوانان استفاده کرد، افزود:باید زبان گفتوگو با جوانان امروزی را بشناسیم و توجه کنیم که از راه مناسبی وارد عمل شویم تا بتوانیم به تعهد و وظیفه خود نسبت به نوجوانان و جوانان بهخوبیعمل کنیم و بجای بسنده کردن به تذکر ساده، به فکر راههایی باشیم که بتوانیم به قلبهای جوانان و نوجوانان رسوخ پیدا کنیم پس محبت،استفاده زبان لیّن و بکارگیری شیوههای هنری بهترین راه برای جذب جوانان و نوجوانان امروز است.
خانواده رکن رکین تربیت نوجوانان است
این کارشناس مسائل فرهنگی با تاکید بر اینکه خانواده ها در شکل گیری شخصیت نوجوانان تاثیر زیادی دارند، گفت: هستهی اولیه تربیت یک نوجوان در خانواده شکل می گیرد و لقمهای که وارد خانه می شود، تاثیرگذار است و کودک ابتدا به رفتار و منش پدر و مادر خود نگاه کرده و از آنها الگو برداری میکند لذا خانواده میتواند با رفتار و شیوههای مناسب کودکان را از خطرات بسیارینجات دهد چون که کودکان از دوران طفولیت در کنار خانواده بزرگ میشوند و صداقت یا دروغ و پاکی و یا ناپاکی را از خانواده یادمیگیرند پس خانواده رکن رکین تربیت کودکان است.
به عملکرد نهاد های فرهنگی نمره قبولی نمیدهم
وی با انتقاد از عملکرد نهاد های فرهنگی در خصوص جذب جوانان نیز گفت: من نمیتوانم به عملکرد نهادهای فرهنگی در این رابطه نمرهقبولی دهم چون که در عملکرد آنها کوتاهی و قصور می بینم. درحالیکه فرهنگ ما ید بیضایی دارد و غنی است و هر کجا که این فرهنگ نفوذ کند، انقلاب ایجاد میکند. ما با چشم خود دیدیم که شهید ابوترابی ، سید و سالار آزادگان، با رفتار خود زندانبانان وحشی عراقی را تحت تاثیر قرار داد و منقلب کرد.
وی اضافه کرد: اگر نهادهای فرهنگی عملکرد خوبی داشتند، به هیچ عنوان در جنگ نرم دشمن به این اندازه تلفات نمیدادیم. چقدرتوانستهایم از ظرفیت سینما برای معرفی فرهنگ دفاع مقدس استفاده کنیم؟ البته ما دستبوس کسانی هستیم که در این عرصه تلاش کردهاند و باید کسانی مورد مواخذه قرار بگیرند که در این حوزه کار نکردهاند.
در تربیت نیروی انسانی قصور کرده ایم
احمدی گفت: بهعنوان مثال من ظهور و بروزی از کارهای فرهنگی وزارت ارشاد را در جامعه نمیبینم و یا سازمان تبلیغات اسلامی و کلا سایر نهادهای فرهنگی دیگر و اصلا برایم مفهوم نیست که چه اقداماتی در این خصوص کردهاند و لذا در این موضوع کوتاهی شده است و متأسفانه با وجود داشتن فرهنگ غنی، در تربیت نیروی انسانی قصور کردهایم و اگر می توانستیم ارزشها و اعتقادات خود را بیپیرایه نمایش دهیم قطعا دلهای بیشتری را میتوانستیم جذب کنیم.
این آزاده دوران دفاع مقدس در پایان به بیان خاطراتی از دوران اسارتش پرداخت و اظهارکرد: بعد از اینکه به اسارت دشمن درآمدیم ما را به چندین مکان منتقل کردند و در نهایت به محلی در ناصریه آوردند که اسرای عملیات بیت المقدس را در آنجا نگهداری می کردند. در این اردوگاه تعدادی اسرا وجود داشت که همسن منو در ایام نوجوانی بودند و عراقیها ما را جمع میکردند و با خود به پادگانهای دیگر میبردند تا از این طریق به نیروهای خودروحیه دهندکه نقطه مقابل شما کودکانی هستند که به زور به جبههها آمدند.
وی ادامه داد: چون در عملیات بیتالمقدس نیروهای رزمندگان اسلام پیشروی زیادی کرده بودند و دشمن طعم شکست را چشیده بود، لذابا این کار میخواستند روحیهی نیروهای خود را حفظ کنند.
وی افزود: در میان ما رزمندهای بود که نامش مهدی بود و ۱۳ سال داشت و وقتی که ما را به اردوگاهها و پادگانهای عراقیها میبردند چون مهدی از همه ما کوچکتر بود، برای او آبمیوه خنک میآوردند و به اواصرار میکردند تا بنوشد و پیش ما شرمنده شود چون که همه ما به شدت تشنه بودیم و لبهایمان از تشنگی خشک شده بود اما مهدی گفت من به شرطی آبمیوه را مینوشم که به دوستانم نیز بدهیدوسپس آبمیوه را به سمت عراقی ها پرتاب کرد.
احمدی به سوال یکی از ژنرال های عراقی از مهدی اشاره کرد و گفت: ژنرال عراقی که قصد تحقیر مهدی را داشت، از او پرسید «تو مگرجنگیدن را بلد هستی که به جبهه آمده ای؟» اما مهدی با افتخار در پاسخ به او گفت من کار کردن با همه سلاح ها را بلد هستم حتی میتوانم آن تانکی را که تو در کنارش ایستاده ای ، برانم.
وی در پایان اظهار کرد: یکی دیگر از درجهداران عراقی از مهدی پرسید «چرا با این سن کم به جبهه آمده ای تو تکلیفی نداری و اکنون باید درس بخوانی و تفریح کنی» مهدی پاسخ داد « مگر در صحرای کربلا علی اصغر، قاسم و حبیب بن مظاهر حاضر نبودند؟ پس جهاد در راه اسلام سن و سال نمیشناسد» وقتی که عراقیها نام شهدای کربلا راشنیدند تعجب کردند چون آنها فکر میکردند ما ایرانیها آتش پرست هستیم ولی بعد از شنیدن این صحبتها بسیار تحت تاثیر قرار گرفتند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری نوجوان جوانان روز نوجوان بسيج بسيج دانش آموزي جنگ تحمیلی دفاع مقدس آزادگان دفاع مقدس جنگ نرم شهید فهمیده شهدای مدافع حرم نوجوانان و جوانان دوران دفاع مقدس جوانان امروزی دفاع مقدس اسرای ایرانی جوانان امروز عراقی ها دوران اسارت جنگ نرم ی عراقی ها شکنجه ها شیوه ها جبهه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۹۵۵۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
لزوم نگاه منصفانه به شکستها و پیروزیها در جنگ
درباره تاریخ شفاهی زیاد گفتند و نوشتند که تکرار دوباره آن ملالآور است. ازجمله فعالترین بخشها در زمینه انتشار آثار تاریخ شفاهی، نهادهای دولتی و غیردولتی حوزه دفاع مقدس است. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس (زیر نظر سپاه) نیز یکی از مراکزی است که در سالهای اخیر آثار قابلتوجهی را در زمینه تاریخ شفاهی فرماندهان جنگ منتشر کرده است که ازجمله آنها میتوان به «تاریخ شفاهی محسن رضایی (فعلا ۲ جلد)»، «تاریخ شفاهی حسین علایی»، «تاریخ شفاهی سیدیحیی صفوی» و ... اشاره کرد. بهدلیل جایگاه بالای این فرماندهان که مسئولیتهای اصلی را در دوران دفاع مقدس بهعهده داشتند و بهنوعی مدیریت جنگ در دست آنان بوده است، تاریخ شفاهی آنها بسیار پراهمیت است. از همین منظر برای علاقهمندان به تاریخ دفاع مقدس، مطالعه خاطرات این فرماندهان همیشه مورد توجه بوده است. آخرین کتابی که از این مجموعه مطالعه کردم، «تاریخ شفاهی حسین علایی» و «تاریخ شفاهی سیدیحیی صفوی» است که تاکنون دو جلد از آن منتشر شده است. هر کدام از آثار تاریخ شفاهی منتشر شده این مرکز را میشود به صورت جداگانه بررسی و نقد کرد که مجال دیگری میطلبد و خود مرکز میتواند پیشقدم باشد و جلساتی با حضور نویسندگان و کارشناسان در این زمینه برگزار کند. از این که بگذریم، اگر کتابهای تاریخ شفاهی منتشر شده این مرکز با دقت بیشتر مطالعه شود، چند نکته مهم در این آثار دیده میشود که تذکر آنها برای ادامه مسیر تاریخنگاری صحیح دفاع مقدس خالی از لطف نیست. البته نکاتی که اشاره میشود در همه آثار یکسان نیست اما کم و بیش در همه آنها وجود دارد. همچنین این اشکالات و نکات، منحصر در کتابهای منتشر شده مرکز اسناد و تحقیقات دقاع مقدس نیست بلکه در دیگر آثار تاریخ شفاهی هم دیده میشود.۱- تحلیلهای بعد از جنگی
بخش قابل توجهی از کتابهای تاریخ شفاهی، خاطرات شخص مصاحبهشونده نیست بلکه تحلیلها و نظرات او درباره اتفاقات و حوادث جنگ است. به عبارت دیگر راوی، خاطرات شخصی خود را از آن روزها و اتفاقات نمیگوید بلکه تحلیلهایش را که بعد از جنگ با مطالعه کتابها و از جای دیگر به دست آورده، بیان کرده است. یعنی اتفاقات، عملیاتها و صحنههای جنگ را با نگاه و تحلیل بعد از جنگی که همه چیز مشخص و معلوم شده است، تعریف میکند. خاطرات به گونهای بیان میشود که انگار همه اتفاقات و حوادث را از قبل میدانسته است. مثلامیگوید:«به نظرمن اگر اینطورمیکردیم، بهتر بود.»،«من میدانستم این اشکالات به عملیات وارد است.»، «ما نباید این کار را میکردیم.»،«من گفته بودم که این عملیات، شکست میخورد.» و از اینگونه عبارات. خلاصه این که مصاحبهشونده در جایگاه «دانای کل» نشسته و بهگونهای، حوادث و اتفاقات را روایت میکند که انگار از پیش، همه چیز را میدانسته و پیشبینی میکرده است.این دوستان نباید فراموش کنند که آن روزها در جایگاهی نبودند که همه این چیزها را بدانند. اگر این کتابها با دقت مطالعه شود، خواننده متوجه میشود هر جا که خود راوی در متن حوادث حضور داشته است، خاطرات تازه و نابی بیان میکند اما در صحنهها و جاهایی که حضور نداشته یا دستی از دور بر آتش داشته به کلیگویی و تحلیلهای بعد از جنگی روی میآورد. مثلا بخشهایی از کتاب «تاریخ شفاهی حسین علایی» خاطرات شخصی او نیست، بلکه تحلیلهای او بعد از جنگ و بعد از حادثه است که با مطالعه اسناد و آثار دیگر کسب کرده است. نه این که تحلیل وقایع گذشته فینفسه اشکالی داشته باشد،بلکه غرض تذکراین نکته است که اینها خاطرات شخصی مصاحبهشونده و راوی نیست.در بخشهایی از کتاب دو جلدی «تاریخ شفاهی سیدیحیی صفوی»هم عینا همین مسأله دیده میشودوهمچنین دیگرآثار تاریخ شفاهی. بههرحال یکی ازآسیبهای آثارتاریخ شفاهی این است که حوادث واتفاقات جنگ بانگاه وتحلیل امروزی روایت میشود.روایت تاریخ دفاعمقدس با نگاه و تحلیل امروزی نهفقط تحریف تاریخ جنگ رادرپی دارد،بلکه خودآثارراهم ازاستنادواعتبار ساقط میکند.
۲- سیاستزدگی آثار تاریخ شفاهی
«سیاستزدگی» یکی از آسیبهای جدی کتابهای تاریخ شفاهی و بهطور کلی آثار دفاعمقدس در سالهای اخیر است. متأسفانه در یک دهه گذشته هرچه جلوتر میآییم این مورد در آثار بیشتر و شدیدتر میشود. سیاستزدگی، یعنی آن که راویان، خاطرات خود و مسائل جنگ را با توجه به نگاه سیاسی و جناحی امروز خود بیان میکنند. جالبتر این که حتی به مواردی برمیخوریم که چون دیدگاهها و نظرات سیاسی راوی در دههها و سالهای مختلف تغییر کرده، خاطرات و تحلیلهای او از حوادث و اتفاقات جنگ نیز عوض شده است. بهگونهای که او یک خاطره یا یک حادثه را در دو دوره مختلف به دو گونه روایت کرده که گاهی این دو روایت با همدیگر متناقض است. سیاستزدگی، موجب حذف و اضافه، کمرنگ و پررنگ شدن یا بالا و پایین کردن بسیاری از حوادث و خاطرات جنگ میشود.
۳- پیروزیها و شکستها در تاریخ جنگ
در برخی آثار تاریخ شفاهی شاهدیم فرماندهان و راویان تا مقطع فتح خرمشهر را که دور پیروزیهاست بسیار مفصل و به اصطلاح پر و پیمان تعریف و روایت میکنند. حتی لحن روایتهای این دوره متفاوت است. راویان در این دوره، خاطرات خود را با لحن محکم و پیروزمندانه تعریف میکنند اما از عملیات رمضان (تیر ۶۱) که دور شکستها و ناکامیها شروع میشود، محافظهکارانه برخورد میکنند. بسیاری از حقایق را نمیگویند یا اگر میگویند ناقص، کلی و مبهم بیان میکنند. اختصار، کلیگویی، مبهمگویی، اختلافات و گاه حتی تناقضگویی از جمله ویژگیهای روایتها و خاطرات در این مقطع از جنگ است. هر کس روایت خودش را بیان میکند و این روایتها با یکدیگر اختلافاتی دارد و حتی گاه متضاد هستند. تاکنون کمتر شاهد بودیم که کسی سه چهارماه آخر جنگ را تبیین و تحلیل کند. حتی فرماندهان اصلی جنگ نیز در خاطرات و تاریخ شفاهیهای خود کمتر به اتفاقات تلخ این دوره میپردازند. فراموش نکنیم که تاریخ جنگ، حاصل جمع همه پیروزیها و شکستهاست.
۴- یک افسوس...
گاهی با مطالعه برخی کتابهای تاریخ شفاهی یا آثار دفاع مقدس افسوس خوردم که کاش فرماندهان و مسئولان جنگ از جمله محسن رضایی، سیدیحیی صفوی،علی شمخانی و دیگران، بعد ازپذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان رسمی جنگ که اسلحه خود را زمین گذاشتند، بلافاصله قلم به دست میگرفتند و خاطرات خود را مینوشتند. کاش آنها پیش از آنکه پستهای اجرایی و مسئولیتهای سیاسی بعد از جنگ را بپذیرند خاطرات خود را صادقانه و صمیمانه مینوشتند و برای نسلهای آینده باقی میگذاشتند. کاش این کار را قبل از این که هیچ پست و مسئولیتی بپذیرند، انجام میدادند. خدمتی که آنها با نوشتن خاطرات خود میکردند کمتر از پستی نبود که قبول کرده بودند. نوشتن خاطرات یا انتشار آثار تاریخ شفاهی آن هم۴۰سال بعد ازجنگ هرچند بجا وضروری است اما آفاتی هم دارد ازجمله این که بسیاری ازجزئیات فراموش شده است و مهم این که حوادث ونگاههای بعد ازجنگ، قطعا در نحوه تعریف خاطرات راوی مؤثراست. این موارد ازجمله آسیبهای جدی تاریخ شفاهی استکه ازاعتبار آن تاحدود زیادی میکاهد.
۵- نگران مردم نباشید!
خوشبختانه بسیاری از شهدا نوشتهها و یادداشتهایی ازخود به جا گذاشتهاند. بسیاری از فرماندهان نیز دفترچه یادداشتهایی همراه داشتند و فعالیتهای خود را در جبهه مینوشتند.همچنین ازعملیات فتحالمبین به بعدراویان جنگ در کنار فرماندهان و در قرارگاهها حضور داشتند و همه چیز را ثبت و ضبط کردند. همه این یادداشتها، دفترچهها و نوشتهها حفظ شدند اما در بایگانیهای مراکز نظامی و متولی جنگ خاک میخوردند.به گفته محسن رضایی او درطول هشت سال جنگ۴۰۰ نامه به امام نوشته است. حدود ۴۰ سال از پایان جنگ گذشته است،چرا این نوشتهها ویادداشتها رامنتشرنمیکنند؟ این یادداشتها و نوشتهها قطعا مستندترین و بیواسطهترین اسناد و مدارک دفاع مقدس است چون آنها راکسانی نوشتهاندکه دروسط میدان جنگ وسرصحنه حوادث حضور داشتند. انتشار یادداشتها ودفترچههای شهدا و نوشتههای راویان جنگ باید از اولویتهای مراکز و نهادهای متولی دفاع مقدس باشد نه این آنها را در کمدها حبس کنند. شما منتشر کنید و نگران مردم نباشید، آنها میخوانند و خود قضاوت خواهند کرد.