مایلیکهن را همیشه به خاطر صداقت و نگاه درستش به فوتبال، مدیریت، مربیان ایرانی و البته صداقت کلام و رک گوییاش تحسین کردهام و همواره از مصاحبههایش لذت میبرم. این را به خودش هم گفتم هرچند حاجی مایلی زیاد اهل تعریف و تمجید شنیدن نیست و کلامت را به بهانهای قطع میکند. صحبت کردن با محمد مایلیکهن همیشه جذاب است چون علاوه بر اینکه خوب حرف میزند حرفهای خوبی هم میزند و در حین مصاحبه شما را با اطلاعات و دانستههایتان ناخودآگاه به چالش میکشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در واقع اگر چیزهایی در ذهنتان باشد مصاحبه خوب پیش میرود و اینطوری یک گپ و گفت درست و حسابی شکل میگیرد که نتیجهاش خواندنی است. با محمد مایلیکهن درباره مدیریت باشگاه پرسپولیس حرف زدیم و اصلاً سوژه مصاحبه همین بود اما بحث به جاهای دیگری هم کشیده شد. آقای مایلیکهن میخواهیم درباره شرایط مدیریتی باشگاه صحبت کنید چون باشگاه دوباره در برهه حساسی از این جهت قرار گرفته. دیروز با آقای رضا وطنخواه صحبت میکردم که میگفتند افرادی مثل دادکان و عابدینی که رئیس فدراسیون و مدیر بودهاند و سابقه فوتبالی هم دارند در رأس کار قرار بگیرند و شما به همراه آقایان کلانی و پروین امور ورزشی تیم را انجام دهید. من چه بگویم در این شرایط؟ از کجا معلوم که در این شرایط اگر من
مدیرعامل شوم بهتر از آقای رسول پناه کار کنم؟
طی روزهای گذشته گزینههای زیادی برای مدیرعاملی پرسپولیس مطرح شدهاند و حتی نام مدیران سابق باشگاه مثل طاهری و گرشاسبی هم مطرح شده اما عملاً امکان بازگشت آنها وجود ندارد. ببینید بخشی هم دارند راه را اشتباه میروند. یکسری هستند که اگر الان بگویید، می گویند من باید رئیس باشگاه پرسپولیس باشم، رئیس فدراسیون باشم، رئیس جمهور باشم، وزیر کار باشم و خودشان را مطرح میکنند اما اصل مطلب این نیست. مدیرعامل باشگاه پرسپولیس چه گناهی دارد. اصلاً مدیرعامل استقلال و پرسپولیس یعنی چی؟ غیر از این است که کارمند وزارت ورزش هستند؟
بله، مدیرعامل منصوب وزارت ورزش هستند. فقط مدیرعامل منصوب هستند؟
نخیر، هیأت مدیره هم هستند. خب شما الان به من بگویید اعضای هیأت مدیره پرسپولیس چه کسانی هستند غیر از آقای رغبتی و رسول پناه؟
آقای محمد علیپور هم هستند به علاوه اینکه بعد از رفتن آقای مهرداد هاشمی یک جای خالی در این هیأت مدیره وجود دارد. (بعد از اینکه با گفتن سمتهای قبلی علیپور یادش میآید او کیست) شما متوجه عرض من نمیشوید. من میگویم کی اینها را منصوب کرده؟
وزیر ورزش. خب میشود من را وزیر ورزش منصوب کرده باشد و کارمندش باشم اما اوامرش را انجام ندهم؟ شما کارمند مؤسسه مطبوعاتی ایران هستید. میتوانید بر اساس سلایق خودتان اعمال نظر کنید؟
قطعاً باید تابع سیستم باشم. خب پس دیگر این مباحث چیست؟
من میگویم شاید با فشار افکار عمومی و مطالب رسانهها وزیر ورزش نگرش دوبارهای نسبت به انتخابهایش پیدا کند. فشار افکار عمومی؟ من که خوشبختانه در فضای مجازی نیستم. یعنی واتساپ دارم اما نه تلگرام دارم نه اینستاگرام و اینها.
خب ما امیدواریم با همین مطالب و صحبتها نگرش وزارتخانه تغییر کند. ببینید اساس کار آنجاست. ببخشید شما آقای فدامالکی را میشناسید. خودشان عضو هیأت مدیره پرسپولیس بودند.
بله همین چند روز قبل در مجلس صحبتهای برخی پیشکسوتان را شنیدند. همین آقای فدامالکی با دو تا عکس گول خورد. یعنی دو تا عکس ازش انداختند. در آن مقطع ایشان عضو هیأت مدیره بود، من هم بودم، انصاریفرد، سعیدلو و نژادفلاح هم بودند. فدامالکی با دو تا عکس گول خورد. البته نژادفلاح و سعیدلو هم بودند اما خب بنده خدا سعیدلو اینطوری نشد. میدانید کدام عکسها را میگویم؟
نه، به خاطر ندارم. آقای انصاریفرد این عکسها را در روزنامه پیروزی انداختند. هر روز عکسشان را میانداخت. اینطوری شد که انصاریفرد را بدون سابقه مدیریتی کردند مدیرعامل پرسپولیس و من که سابقه مدیریتی در سازمان تربیت بدنی داشتم مدیر نشدم چون اهل روزنامه و عکس انداختن نبودم. خب ایشان را گذاشتند مدیرعامل اما اگر حداقل گذشته را ببینید و سوابق را بررسی کنید، میبینید که من همه شرایط را داشتم. اصلاً نمیگویم اگر من مدیر میشدم حتماً موفق میشدم اما من میدانستم که دو دو تا 5 نمیشود. همین آقای مالکی بود که با 4 تا عکس به مدیرعاملی ایشان (انصاریفرد) رأی داد. نژادفلاح هم به او رأی داد. اینها دیگر دو دو تا چهارتاست. باز هم عرض میکنم بابا جان، مدیرعامل این دو تا تیم کارمند وزارت ورزش هستند و ببخشید اگر شکست و ورشکستگی وجود دارد باز هم باید وزارتخانه را ببینید نه اینکه افراد را. از این افرادی که نام بردید و من میشناسم هستند افرادی که میگویند من باید شهردار باشم، رئیس فدراسیون باشم، رئیس مجلس باشم. هر جا را بگویی میگوید من باید باشم. بیشترشان را میبینی با یکسری مانورها این کارها را میکنند.
حالا یکیشان یک حرف زشتی زده که من جایی دیدم و فعلاً بازش نمیکنم .
در محافل عمومی بوده و رسانهای شده؟ یک جایی شنیدهام دیگر به هرحال.
جزو مدیران سابق باشگاه بودهاند؟ نه در باشگاه مسئولیت نداشتهاند اما در فدراسیون بودهاند و خیلی هم مدعی هستند.
بگذریم، داشتید درباره مدیریت این دو باشگاه و نقش وزارتخانه میگفتید. گفتم که این باید از اصل درست شود. حالا مدیرعامل جدید میآید. این را چه کسی در رأس کار میگذارد؟ شخص وزیر. دوباره روز از نو روزی از نو.
شاید با خصوصی شدن باشگاه این شرایط تغییر کند. کدام خصوصیسازی. در کشور ما مگر چیزی هم خصوصی شده؟ شما به من نشان بدهید.
حداقل در ظاهر که خیلی جاها خصوصی شده. خودتان میگویید ظاهر. پس شما هم دنبال ظاهر هستید. البته شمای نوعی را میگویم.
بله منظورم این است که خیلی بخش ها خصوصی شده اما ته ماجرا را که پیدا می کنید یک جوری به دولت وصل است. بله در ظاهر است.واقعا نمی دانم چه بگویم.به قول معروف تا اصل قضیه درست نشود همین است.متوجه عرض من می شوید؟ما مشکلات عدیده ای داریم.حالا هم که شما عنوان می کنید چه کسی مدیرعامل بشود بهتر است یا سهامش فروخته شود.شما ببینید همان آقایی که آمد گفت خصوصی سازی شود الان در زندان است.
آقای پوری حسینی را میگویید؟ بله، اول گفتند اردیبهشت بعد خرداد و شهریور اما هنوز که هنوز است اتفاقی نیفتاده. شما طی دو سه ماه گذشته هر شبکه را میدیدید این آقایان داشتند مصاحبه میکردند. حالا میخواهند یک شبه ره صدساله را بروند. شما میبینید فوتبالیستی که تازه آمده دنبال این است که عکسش را سریع بیندازند توی روزنامه اما آنهایی که راهشان را به تدریج طی کردهاند برایشان عادی میشود و اینطوری نیست که عشق شهرت داشته باشند.
از این مدیران عشق شهرت در فوتبالمان هم کم نداریم. عرض کردم دیگر. شما این آقای رسولپناه را دیدید که چطور زمین خورد. ایشان چی بود؟ کارمند وزیر بود دیگر.
گفتند دندانپزشک آقای وزیر است اما من شنیدم اصلاً دندانپزشک نیستند و کلینیک دندانپزشکی دارند چون ادبیاتشان هم به دندانپزشک نمیخورد. حالا من با اینها کاری ندارم. ایشان شخصیت حقیقیشان قابل احترام است اما خب کارمند وزیر بود. دیدید که بد هم کار نکرده. تیم قهرمان لیگ شده، به فینال آسیا رسیده و چند تا بازیکن هم گرفته. اینها کارهای بدی نبوده اما با دو تا مصاحبه قلقلکش آمد که بیشتر حرف بزند. اصلاً من میگویم برنامه ورزش و مردم ایشان را زمین زد.
قبل از آن در فوتبال برتر هم حضور داشت و با بیرانوند کلکل کرد. به هر حال خوشش آمده بود و برای نشان دادن خودش یک حرفی زد. حالا حرفهایش هم چیزی نبود. شما این همه اهانت هر روز میشنوید یا فلان بازیکن میگوید زندگی من آن تیم است اما یکهو آنوری پشتک میزند.
من کامنتهای هواداری را که میخواندم غیر از آقای گرشاسبی که امکان بازگشتشان وجود ندارد خیلیها از مدیرعاملی محمد دادکان استقبال کرده بودند هر چند وزارتخانه طی چند سال اخیر اقبالی به آقای دادکان نداشته. نظر شما چیست؟ (خنده تلخ) دوباره حرفهای من را نگرفتید. به شما چه بگویم؟ من درباره اینها چه بگویم؟ حالا این آدمی که شما اسمش را بردید و من اسمش را نمیآورم...
البته من علاقه و ارتباطی با آقای دادکان ندارم و نمیخواهم از ایشان تعریف و تمجید کنم. به یاد دارم در دوره مدیریتشان در فدراسیون هم یکسری اقدامات مثبت داشتند اما ضعفها و مشکلاتی هم داشتند. نه، شما گزینهها را ببینید. ایشان هر روز در این کانال و آن کانال هستند اما میتوانم بپرسم اولاً ایشان چطوری وارد فدراسیون فوتبال شدند؟
تا جایی که من میدانم از طریق آقای صفایی فراهانی. بله، این حرف درستی است. شما بروید با آقای صفایی فراهانی مصاحبه کنید.
اتفاقاً تماس داشتیم اما گفتند درباره فوتبال اصلاً حرف نمیزنند. خب میتوانم بپرسم در دوره ریاست ایشان در فدراسیون، ما در جام جهانی چند امتیاز گرفتیم؟
یک امتیاز. به مکزیک و پرتغال باختیم و با آنگولا مساوی کردیم. آفرین. ما در دورههای بعدی، جام جهانی 4 امتیازی هم داشتیم اما کدام یک از رؤسای فدراسیون نشان ملی گرفتند؟
فکر میکنم آقای دادکان. بله. شما میدانید نشان ملی درجه 3 را به چه کسانی میدهند؟
حقیقتش نه اما قاعدتاً باید یک اقدام و موفقیت ملی داشته باشید تا صاحب آن شوید. میدانید این نشان چه مزایایی دارد؟ بروید این را بپرسید. مزایای آن این است که شما تا آخر عمرتان یک حقوق خوبی دریافت میکنید. متوجهاید؟ چطور آن مدیری که 4 امتیاز گرفته چنین نشانی نگرفته اما آن کسی که یک امتیاز گرفته به آن دست پیدا میکند؟
حتماً میخواهید بگویید به خاطر ارتباطات سیاسیاش بوده. حالا این یکی. درست است که ایشان به ظاهر خیلی انتقاد میکنند اما آیا دولتی بوده که ایشان نقشی در آن نداشته باشند؟ الان هر جا آقای شریعتمداری و شجاعی برهان هستند ایشان سمت و دفتر و دستک دارد.
من فقط میدانم این اواخر ایشان رئیس تربیت بدنی دانشگاه آزاد بودند و از ارتباطات سیاسیشان خبر ندارم. بله این اواخر بودند، بعد از اینکه آقای میرزاده رئیس دانشگاه آزاد شد. اولاً میخواهم بپرسم ایشان که دغدغه مردمی دارد دانشجوهای دانشگاه آزاد از قشر بالای این مملکت هستند یا پایین؟ قاطبهشان از چه قشری هستند؟ چه شد که در هر ده و دهستان و روستای دوردستی همه میخواستند بروند دانشگاه آزاد؟ بنده خدا روستایی گاوش را میفروخت تا فرزندش در دانشگاه آزاد درس بخواند. حالا در این شرایط مسئول باید هزینهها را کاهش دهد یا افزایش؟ مگر خودش را مردمی نمیداند؟ مگر غیر از این است که باید کاری کند تا هزینهها را کاهش دهد؟ آیا دانشگاه آزاد با پول هموطنان عزیز باید برود بازیکن خارجی بگیرد؟ اصلاً فلسفه دانشگاه آزاد یعنی چی؟ یعنی تیمداری و قهرمانی؟ ممکن است من این را بگویم بعد بگویند در آمریکا بسکتبالیستها یا بازیکنان راگبی از کالجها میآیند و حرفهای میشوند. حالا اینجا که رسید خودمان را با آمریکا مقایسه میکنیم؟ بدبخت کارگر و کشاورز و برزگر، گاو و گوسالهاش را میفروشد تا فرزندش برود درس بخواند بعد شما پولهایش را بگیری و وارد حلقوم خارجی کنی؟ تو که هی میگویی نباید سیاسیون وارد حیطه ورزش و فوتبال بشوند بارها گفتهام در زمان مدیریتش در فدراسیون سیاسیترین هیأت رئیسه تاریخ فدراسیون فوتبال را داشته. اصلاً آفتاب آمد دلیل آفتاب. هر جا اشتباه میکنم بگویید.
من که خاطرم نیست اما شما بگویید چه کسانی عضو آن هیأت رئیسه بودند؟ آقای سردار یعقوبی مقدم قائم مقام آقای قالیباف در نیروی انتظامی، آقای شجاعی برهان که آن موقع معاون وزیر بازرگانی بودند. یعنی آقای شریعتمداری وزیر بود که نیامد و شجاعی برهان آمد. حمیدرضا آصفی را هم که میشناسید.
بله، سالها در وزارت خارجه سخنگو بودند و سفیر هم بودند. بله، آقای سازگار نژاد چطور؟
بله ایشان نماینده مجلس بودند. دقیقاً. نماینده از شیراز. الان حرف توی حرف آمد اما میخواهم بگویم این آقا اخیراً با وقاحت هر چه تمامتر گفته مایلیکهن بهایی است.
پس مشخص شد آن حرف زشتی که قبلاً گفتید را ایشان زده. کجا بوده که چنین حرفی زده؟ نمیدانم. بگردید صدایش را پیدا میکنید. با نامردی تمام گفته. ببینید نامردی را به کجا رسانده.
شما با ایشان در پرسپولیس همبازی بودید. اواخر دوران ایشان شما وارد تیم شدید؟ نه تقریباً همان دوره بود. یک مقدار جلوتر از من بود. دو سال جلوتر. البته بازی نمیکرد. من که آمدم هفته اول در جام تخت جمشید با هما بازی داشتیم و از هفته دوم مقابل برق شیراز من بازی کردم.
در حالی که خیلی هم جوان بودید. درست است؟ بله در آستانه 22 سالگی بودم. بهمن 54 بود که رفتم پرسپولیس.
باورش سخت است که چنین حرفی درباره شما زده باشند. بله گفته مایلیکهن اینطوری است بعد من میگویم داستان چطوری است دیگر. وقتی میگویم سیاسیترین هیأت رئیسه تاریخ فدراسیون را داشته، من میدانم همه چیز را از کجا آورده. میگوید من اینها را خریدهام. ببخشید شجاعی برهان معاون وزیر بازرگانی بود. آن زمان ورود چای به مملکت ممنوع بود و وزارتخانه فقط به یکسری از تجار مجوز واردات میداد هر چند آن مجوز را به هر کسی نمیداد. امتیازها را با نرخ چندصدمیلیون تومان که آن زمان پول خیلی زیادی بود به تجار میفروخت و پول درمیآورد.
ساختمانی هم که در دوره ایشان به عنوان ساختمان باشگاه به پرسپولیس هبه کردند دچار مشکلاتی شده. نکند با این ارتباطات به دست آمده باشد؟ مگر غیر از این بوده؟
البته ایشان آن زمان ادعا داشت که فدراسیون فوتبال فوقالعاده درآمدزاست و وقتی هم رفتند، گفتند کلی پول در فدراسیون گذاشتهاند. ادعا که زیاد هست. همه ما ادعا داریم. اما آیا این حرفهایی که من زدم را ثابت نکردم؟ ایشان میگفتند سیاسیون نباید در فوتبال باشند اما آیا من برای شما دلیل قانعکننده نیاوردم که اینطوری نبوده؟
در اصل حرفشان حرف درست و اساسی است اما کسی که چنین ادعایی دارد باید خودش هم به آن پایبند باشد. خدا پدرت را بیامرزد. مگر رطب خورده را میشود از رطب خوردن منع کرد؟ ایشان ادعا زیاد میکند. اصلاً ما تبدیل به «ابرقدرت حرف» شدهایم اما «ابرقدرت عملکرد» متفاوت است. این آدم را شما الان بگو، میگوید رئیس اداره، میگوید من باید آنجا و آنجا هم باشم. خواهشم این است این را دقت کنید. یادتان هست مسابقات المپیک ورزش کارگری چند وقت قبل انجام شد؟ فکر میکنم در ایتالیا بود. رفتند و موفق شدند. گفتند ایشان دخیل بوده اما اول گفت نه، من نبودم اما بعد که کامل مصاحبه کرد، گفت بروید با رئیس انجمن کارگری حرف بزنید. بعد شما بروید ببینید هزینههایشان چقدر بوده. شما نگاه کنید در یک مقطعی چقدر درباره تاج صحبت کرد. بعد چی شد؟ تاج رئیس فدراسیون شد. یکهو به گونهای شد که تاج کاری کرد تا ایشان را معرفی کند به AFC و یک پستی که دقیقاً نمیدانم چه بود را بگیرد. بنده خدا تاج معرفیاش کرد اما حالا که تاج نیست و مشکل پیدا کرده بروید مصاحبههایش طی دو سه ماه اخیر را درباره تاج بخوانید. ببینید چه جوری صحبت کرده. واقعاً من نمیدانم چه بگویم.
اخیراً ظاهراً اتحادی هم بین ایشان و علی پروین ایجاد شده. نه اصلاً آقای پروین اسم ایشان را نیاورده.
اما جلساتی هم با هم داشتهاند. نه جلسهای نبوده. یکدفعه هم اسمش را نیاورده. به هر حال داستان ما بماند برای یک وقت دیگر. بماند که ایشان در مسأله سربازیشان چه اتفاقی افتاد. زمان جنگ که همه عزیزانشان را فرستادند و شهید شدند یا با جانبازی برگشتند، ببینید ایشان در آن مقطع چه کار کرد. من اینها را دیگر مسکوت میگذارم. یا اینکه ایشان گفتهاند قبل از انقلاب در بازار بودهاند و بعد از انقلاب ثروتش کم شده اما رفتهاند آنجا و چیزهایی فروختهاند اما اینکه ثروتش از کجا آمده، بماند. متوجهاید؟ اما همه جا اینور و آنور میروند و دوست دارند به هر حال باشند. آن هم به هر قیمتی. البته ایشان منم منم زیاد میکنند.
بگذریم. یک مقدار هم درباره تیم پرسپولیس حرف بزنیم. درباره چه چیزی از تیم؟
مسأله تعصب به پیراهن. اخیراً با جدایی شجاع خلیلزاده این بحث خیلی پررنگ شده. برخی میگویند بازیکن حق دارد به خاطر اختلاف نرخ دلار و ریال به پیشنهاد خارجیاش جواب مثبت بدهد و آیندهاش را بسازد اما برخی معتقدند باید به تیم وفادار بماند. برخی هواداران میگویند شجاع که این همه از تعصب میگفت چطور لوگوی الریان را هم بوسیده و پرسپولیس را به دلارهای قطری فروخته. من نظرم این است که در یک مقاطعی این مسأله تعصب به پیراهن وجود داشت منتهی زمانه تغییر کرده.
خب آن زمان پولی در فوتبال وجود نداشت ... نه اینطور نبود که نباشد. پول بود. من بارها گفتهام هر چه دارم اول از خداوند بعد از خدابیامرز مادرم و بعد از آن از پرسپولیس بوده. شاید بگویید آن زمان پول نمیدادند اما من دارم میگویم اولین قرارداد من بهمن سال 1354 بود. در آن مقطع پیش قرارداد من 10 هزار تومان بود و ماهانه 1500 تومان حقوق میگرفتم. تازه بعد از دو بازی حقوق ماهیانهام را کردند 2 هزار تومان.
درست بعد از آنکه بازیکن فیکس تیم شدید. بله دقیقاً. آن هم در آن خط هافبک. حالا چه کسانی بودند در آن خط هافبک؟ علی پروین بود، اصغر ادیبی، خدا رحمت کند محمدرضا خلعتبری، محمد دستجردی، خدابیامرز ایرج سلیمانی بود و همین آقا رضا وطنخواه هم گاهی هافبک بازی میکرد. علیرضا عزیزی هم بود و پرویز قلیچخانی هم آمد. با وجود همه اینها من رفته بودم در این تیم. آن مقطع با آن 10 هزار تومان و آن حقوق میتوانستم کلی از مناطقی که الان در آن زندگی میکنم را بخرم. میخواهم بگویم پول بود اما با حساب و کتاب بود اما حالا بدون حساب و کتاب است. این تفاوت است. چه جوری بگویم. زشت است اما الان بازیکن آرزویش این است بیاید پرسپولیس اما وقتی آوردنش طاقچه بالا میگذارد. آن موقع اینطوری نبود که هر 5، 6 ماه یک مدیرعامل در باشگاه عوض شود، آن هم مدیری که خودش حقوق بگیر پرسپولیس باشد. آن موقع باشگاه یک مالک داشت داشت به اسم آقای عبده. خودش مالک بود. این فرق میکند با شرایط الان. شخصیت حقوقی این آقایان قابل احترام است اما آقایان سعادتمند و رسولپناه و ... کارمند هستند. حالا مشکلات هم که به وجود میآید بعد شمای نوعی یعنی جراید دنبال این میروید که چه کسی مدیرعامل میشود. الان شما ببینید در مجلس آقای فدامالکی میآید صحبت میکند اما دست وزارت ورزش است. شما دنبال نمایش هستید. یعنی کل نمایندهها دنبال نمایش هستند. الان شما چند نماینده مجلس را اسماً میشناسید چون اینها درباره فوتبال مدام صحبت میکنند. ببینید از کانال یک تا 6 هر جا میبینید آقای نماینده دارد صحبت میکند اما غیر از حرف کاری هم کردهاند؟ حرف را که همه میزنند، چه کاری توانستهاید بکنید؟ روزی که فدامالکی باید تصمیم میگرفت با چهار تا عکسی که از او چاپ کردند سرش را کلاه گذاشتند و ببینید پرسپولیس چقدر از این بابت و از این انتخاب ضرر کرد و هنوز هم دارد ضرر و زیان میدهد. در آن مقطع ببینید چقدر پول به آری هان دادند. بعدش چه اتفاقی افتاد؟ دوباره آقای سلطانیفر ایشان را برگرداندند.
بله، این حضور دوباره آقای انصاریفرد در سمت مدیرعاملی باشگاه که خیلی عجیب بود. آن زمان مایلیکهن مدیرعامل نشد حتماً چون هیچ سابقه و تحصیلات عالیهای نداشت در حالی که همه پستهای من ورزشی بود. من در دفتر مشترک امور فدراسیونها بودم، در تربیت بدنی شمیران و ری بودم، قائم مقام امور مشترک فدراسیونها بودم، در دفتر برنامهریزی سازمان بودم. اینها هیچکدام با فوتبال و ورزش غیرمرتبط نبود. من نمیگویم آدم لایقی بودم اما الان مدیران باشگاه که کار مؤثری نمیکنند بیشتر از اینکه کار مؤثری انجام دهند برای نمایش خودشان فعالیت میکنند و دوست دارند دوباره انتخاب شوند.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۸۰۶۲۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مایلیکهن: مشکلی با زندان رفتن ندارم!
درگذشته نیزعلی دایی از او شکایت کرد که راهی زندان شد.مایلیکهن به جامجم میگوید: «بله. ۵ روز رفتم زندان. نمیخواستم بیرون بیایم. در زندان اوین بودم. خیلی هم خوش میگذشت. کلی رفیق پیدا کردم. روز پنجم رئیس زندان به من گفت علی دایی رضایت داده و میتوانی بروی. گفتم آقا کجا بروم؟ تازه اینجا را پیدا کردهام. میخواهم بمانم تا آدم شوم. مگر نیامدهام اینجا که آدم شوم؟ گفت نمیتوانیم شما را نگه داریم. شاکی رضایت داده باید بروید. این شد که بیرون آمدم. الان هم....مشکلی نیست!»
جزئیات جلسه
محمد مایلیکهن چندی قبل در یک برنامه زنده تلویزیونی حملهای سنگین به امیر قلعهنویی داشت. او به
سرمربی تیمملی اتهام زد که در کار باشگاهها دخالت میکند و برای چند تیم سرمربی انتخاب کرده است. مایلیکهن چندین و چند بار قلعهنویی را گروهبان قندلی خطاب کرد. سرمربی تیمملی هم از او شکایت کرد تا اولین جلسه دادگاهشان روز گذشته برگزار شود. مایلیکهن که همراه با نادر فریادشیران رفیق قدیمیاش و همینطور نعیم پسرش به دادگاه رفت. به درخواست وکیل قلعهنویی اما آنها جلسه را ترک کردند تا فقط خود مایلیکهن در دادگاه باشد. سرمربی سابق تیمملی ابتدا وقتی با این سوال مواجه شد که آیا این حرفها را زدهاید، گفت: «بله، من در تلویزیون این حرفها را زدم. اگر به ایشان میگفتم ژنرال خوشش میآمد؟ مگر گروهبان قندلی توهین است؟! مگر گروهبانها زحمت نمیکشند؟ البته من هیچ مشکلی با اجرای قانون ندارم و احترام میگذارم.»
مایلیکهن در طول این جلسه دادگاه حرفهای دیگری هم زد. اینکه چرا همیشه یکسری آدم دوروبر قلعهنویی هستند. انتقاد کرد که چرا در جام ملتها ۲۰ همراه با خود داشته. حتی از این گفت که کارگری کرده. کلی مشکلات در زندگیاش داشته و حتی گفت: «هنوز خدا را شکر میکنم که در زندگیام چیزهایی به من داد که فکرش را نمیکردم. به هرچیز در زندگیام رسیدم لطف خدا و دعای پدر و مادرم بوده. پس از هیچ چیز نمیترسم. حرفم را میزنم.» او در ادامه از این گفت که در زمان حضورش در تیمملی حتی نمیگذاشتند پزشک با خود به مسابقات ببرد اما برای قلعهنویی وضعیت متفاوت بوده است.
مایلیکهن در بخش دیگری از صحبتهایش حتی به مصاحبه جنجالی قلعهنویی در تلویزیون اشاره کرد و گفت: «مگر ایشان چنین حرفهایی نزد؟ چطور ۲۴ساعت قبل از انتخابش به عنوان سرمربی تیمملی هم گفت من مربی نمیشوم ولی شد؟»
وکیل امیر قلعهنویی هم مستنداتی ارائه کرد و خواهان آن شد تا قانونی با محمد مایلیکهن برخورد صورت گیرد.
مایلیکهن علیه قلعهنویی چه گفته بود؟
محمد مایلیکهن در مصاحبه معروف خود در شبکه ۶ حرفهایی به زبان آورد که باعث شکایت امیر قلعهنویی از او شد. البته سرمربی سابق تیمملی حرفهای تند دیگری هم علیه قلعهنویی به زبان آورد که امیر آنها را به پرونده شکایتش اضافه کرده است. خلاصهای از سخنان او را در زیر میخوانید.
الان تمام فدراسیون ما رفته زیر چتر گروهبان قندلی!
سرمربی نساجی، سرمربی استقلال، سرمربی هوادار، سرمربی گلگهر و سرمربی پیکان و مس رفسنجان با نظر گروهبان قندلی انتخاب میشود!
بر اساس کدام متر و معیار سعید الهویی یکهو کمک مربی تیمملی میشود؟
مگر گروهبان قندلی عنوان نکرد که من دیگر مربی تیمملی نخواهم شد چطور سرمربی شد؟!
یک باندی بر فوتبال ما حاکم شده است که حتی رئیس فدراسیون فوتبال هم نمیتواند کاری کند.
بزرگانی مثل محرم نویدکیا و وحید هاشمیان و ابراهیم صادقی را داشتیم که کارنامه آنها مشخص است ولی چرا از این عزیزان استفاده نشده و آقای عنایتی یکهو از «قوطی» درآمد؟
عنایتی بدون کمترین موفقیت در عرصه مربیگری، به این دلیل که همکلام و همزبان گروهبان قندلی است، انتخاب شد.
این واقعیت تلخ است که داریم به قهقرا میرویم. فردا اگر مسابقات کافا را هم ببریم آن را «پیراهن عثمان» میکنیم و به خورد مردم میدهیم!
در آینده بازهم خواهم گفت که چگونه گروهبان قندلی که هنوز هم تفاوت بین کل یوم وکل هم را نمیداند چندین هکتار زمین در کردان کرج توسط رئیس هیات مدیره وقت استقلال دریافت نماید و بعدها با فروش آن به ثروتی غیرقابل تصور دست یابد تا اینگونه خود را پدر خوانده فوتبال درهمه عرصهها بداند.
مایلیکهن: هر چه باشد قبول میکنم
مایلیکهن در پاسخ به این سوال روزنامه جامجم که فکر میکنید پرونده به کجا بکشد، جواب داد: «هر چه قانون بگوید قبول میکنم. بنده قبلا زندان رفتم و مشکلی ندارم. کلا تابع قانون هستم و مشکلی با رای صادره ندارم. هر چه باشد قبول میکنم.»