Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-03-28@16:17:26 GMT

دو ترم با استاد کرونا

تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۸۸۱۹۰۸

دو ترم با استاد کرونا

اصلاً فکرش را می‌کردید مدرسه‌ها یک سال تمام بسته شوند؟ اصلاً به ذهن‌تان خطور می‌کرد روزی یک دانشجوی تربیت بدنی مجبور باشد کلاس والیبال را آنلاین تمرین کند یا دانشجوی شیمی‌ به جای کار در آزمایشگاه مجبور باشد همه چیز را تئوری حفظ کند و از روی ویدیوی استاد، درسش را یاد بگیرد؟

البته همه می‌دانیم که این فقط یک بخش ماجراست و کرونا خیلی چیزها را عوض کرده اما در این گزارش فقط می‌خواهیم بنشینیم پای حرف‌های دانشجویانی که اساساً در دوران شیوع این ویروس درس و مشق و دانشگاه را جور دیگری تجربه می‌کنند، جوری که تا قبل از این خوابش را هم نمی‌دیدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
 مریم که حالا دانشجوی علوم سیاسی است، پیش از این هر شب رؤیای دانشگاه می‌دید اما تا پذیرفته شد سر و کله کرونا هم پیدا شد: «از شانس بد من ورودی بهمن ماه بودم و همین که دانشگاه قبول شدم، این ویروس هم از راه رسید. خیلی زود همه جا تعطیل شد و اصلاً نفهمیدم دانشگاه چی هست؟ نتوانستم محیطش را درک کنم. بعد خیلی زود همه چیز آنلاین شد. فکر نمی‌کنم کسی مثل من برای نابودی این ویروس دعا کرده باشد. من حتی نتوانستم با همکلاسی‌هایم دوست شوم. آخر ارتباط مجازی که ارتباط نیست؛ هر روز با خودم فکر می‌کنم نکند من کل چهار سال دوره تحصیلم را همین‌طور سپری کنم و هیچ چیز از دانشگاه نفهمم.»  سمیه دانشجوی تربیت بدنی هم به شکل کاملاً متفاوتی دانشگاه را تجربه می‌کند؛ آنقدر که با کلافگی و عصبانیت زیاد درباره‌اش حرف می‌زند: «واقعاً درس خواندن در این شرایط سخت است. برای درس‌های عملی مثل والیبال، استاد برایمان کلیپ می‌فرستد و ما باید از روی این ویدیوها حرکات را یاد بگیریم و انجام بدهیم و دوباره برایشان بفرستیم. بدتر اینکه گاهی به‌جای ویدیو، جزوه می‌فرستند و انتظار دارند از روی جزوه کارهای عملی انجام بدهیم. مسلماً این نحوه آموزش کیفیت آموزش حضوری را ندارد و برای ما ناراحت کننده است.»  سمیه ترم ششم دانشگاه آزاد در رشته تربیت بدنی است و اصلاً فکرش را هم نمی‌کرد برای آموزش از راه دور در رشته تربیت بدنی مجبور باشد ترمی  ‌سه میلیون و پانصد هزار تومان شهریه بدهد: «قبلاً با این مبلغ مشکلی نداشتم چون می‌گفتم هزینه‌های سالن و استخر را می‌دهم اما الان واقعاً برای چند تا ویدیو و جزوه این شهریه خیلی بالاست. آیا نباید با همه تغییراتی که رخ داده یک فکری هم برای شهریه‌های حضوری و آنلاین می‌کردند؟» این‌ها تنها مشکلات او در این روزهای عجیب و غریب نیست. او حتی در واحد‌های تئوری هم همین مشکلات را دارد: «در دروس تئوری هم همین قدر یادگیری سخت است چون خیلی از درس‌های ما با دروس پزشکی مشترک است و ما توقع نداریم در این شرایط دانشگاه برایمان کلاس تشریح برگزار کند، اما دست‌کم انتظار داریم استاد را ببینیم و رفع اشکال کنیم. با چند تا جزوه که نمی‌توان از پس این واحدهای سخت برآمد.» حمیده هم از این نوع آموزش در رشته تربیت بدنی ابراز نارضایتی می‌کند: «بیست واحد ترم قبل من، غیر حضوری بود. چهار درس عملی‌ام یعنی هشت واحد از مجموع بیست واحدم هم آنلاین بود و فقط تحقیق و وویس خواستند. چهارده واحد تئوری هم آنلاین بود و از واتساپ استفاده می‌کردیم چون هیچ وقت سایت کار نمی‌کرد. بیست واحدمان این طوری گذشت. این ترم هم همین است.»  سارا. ن دانشجوی ترم چهارم شیمی ‌دانشگاه شهید بهشتی است. او هم این طور گلایه می‌کند: «چهار ترم اول را حضوری رفتم اما بعد از کرونا همه چیز مجازی شد. رشته من واقعاً طوری است که 80 درصد کارهایش عملی است. بخش تئوری‌اش خیلی نیاز به حضور در دانشگاه ندارد و بستگی به شخص دارد. هرچند در دروس تئوری هم فن بیان استاد خیلی در یادگیری تأثیر دارد ولی تا حد زیادی قابل حل است اما  یادگیری در بخش‌های عملی در چنین شرایطی واقعاً دشوار است. اوایل شیوع کرونا آزمایشگاه‌های عملی کامل تعطیل بود، یعنی واحدهای آزمایشگاه کاملاً روی هوا بود و استادها هم می‌گفتند برای ادامه کار دستوری نگرفته‌اند و ماهم نمی‌دانستیم باید چه کار کنیم تا اینکه همان موقع برای درس‌های آزمایشگاه به ما نمره دادند، اما از ترم بعد اعلام کردند که دانشگاه اصلاً اجبار نمی‌کند که حضور داشته باشید؛ استادان در آزمایشگاه کار عملی را انجام می‌دهند و از کارشان فیلم می‌گیرند و برای بچه‌ها ارسال می‌کنند. ما باید فیلم را می‌دیدیم و طبق آن گزارش کار می‌نوشتیم.» سارا از این شیوه تدریس واقعاً گلایه مند است چون می‌گوید این رشته را فقط به خاطر علاقه‌مندی‌اش به کارهای عملی انتخاب کرده و اصلاً نمی‌تواند با این شیوه آموزش ارتباط برقرار کند: «من و چند نفر از همکلاسی‌هایم پیشنهاد دادیم که با رعایت کامل پروتکل‌های بهداشتی در کلاس درس حضور پیدا کنیم. این مربوط به ترم قبل بود، اول قبول کردند، اما خیلی اهمیت نمی‌دادند؛ استاد نمی‌آمد یا دیر می‌آمد یا می‌گفت خانواده‌ام شرایط سختی دارند نمی‌توانم بیایم. فقط یکی دو جلسه این طوری رفتم. اما از این ترم اصلاً  امکان اختیاری بودن  کلاس ها را برداشتند و اعلام کردند نباید دانشگاه بیایید. فقط ویدیوها را ببینید و برای ما گزارش کار بنویسید. راستش من همه ذوقم این بود که کارهای عملی‌ام در دانشگاه انجام شود. آخر شیمی‌ و آموزش مجازی؟» علی دانشجوی معماری از این وضعیت چندان هم ناراضی نیست و می‌گوید فکر می‌کند نسبت به همه آدم‌های دور و برش شرایط متفاوت‌تری را تجربه می‌کند: «بالاخره همه درس و دانشگاه را که نباید مثل هم بگذرانند، مهم این است که چند سال بعد می‌توانم به بچه‌هایم بگویم من وسط یک همه‌گیری ‌درس خواندم و چیزهایی را به چشم دیدم که شما خوابش را هم نمی‌بینید. تازه یک جورهایی ما درس خواندن‌مان هم با بقیه فرق دارد و جدی‌تر است.»  پگاه دانشجوی مهندسی معماری دانشگاه آزاد اما نظرات متفاوتی دارد: «مجازی درس خواندن یک خوبی‌هایی هم دارد و درعین حال معایبی. اول ازحسن‌هایش می‌گویم؛ از آن جهت که توی خانه هستم و تمرکز بالاتری دارم و کارهایم را درست انجام می‌دهم. وقتم آزادتر است و زمان زیادی را توی ترافیک نمی‌گذرانم. یعنی مفید‌ترین نکته کلاس‌های مجازی صرفه‌جویی در زمان است. اما عیب‌هایی هم دارد ازجمله اینکه من چون پنج ترم حضوری دانشگاه رفته‌ام و این مدل درس خواندن را تجربه نکرده بودم دوست دارم در محیط و جو دانشگاه باشم. این طوری حس بهتر و گرم تری دارد. اما آموزش آنلاین این طوری نیست و از همکلاسی‌هایت دوری و یک جو سردی در کلاس ها حاکم است و مشارکت بین بچه‌ها کم است. سر کلاس آنلاین بیشتر اطلاعات مثل جزوه‌ها و... توی گروه‌های واتساپی و تلگرامی‌ بین بچه‌ها به اشتراک گذاشته می‌شود. اگر این گروه‌ها را نداشته باشی اطلاعات را هم نداری یا اگر در کلاسی هستی که کسی را نمی‌شناسی اصلاً به این گروه‌ها اضافه‌ات نمی‌کنند. اما اگر حضوری باشد سریع تو را در گروه‌ها اضافه می‌کنند و راحت ارتباط برقرار می‌کنی. در کلاس های آنلاین مدام توضیحات استاد قطع می‌شود بعد به استاد می‌گویی این طور شد، می‌گوید مشکل از سیستم خودتان است. زمانی هم که خودمان میکروفن را روشن می‌کنیم که نکته‌ای را به استاد توضیح دهیم ممکن است میکروفن قطع شود یا صدا قطع و وصل شود که باز می‌گویند مشکل خودتان است. حالا برای رشته‌هایی که واحدهایشان تئوری است این مشکلات کمتر است. من یک بخشی از واحدهایم عملی است و باید مرحله به مرحله پروژه‌ای را که در طول ترم انجام می‌دهم با عکس و ماکت برای استاد بفرستم و عموماً درعکس‌ها خیلی چیزها مشخص نیست و خیلی از اشکالات رفع نمی‌شود.» حالا دیگر همه سر کلاس کرونا نشسته‌ایم و نمی‌توانیم درس‌های استاد را نادیده بگیریم وگرنه اجازه نمی‌دهد به این زودی‌ها پا به مدرسه و دانشگاه بگذاریم که هیچ، میکروفن‌ها را قطع و شبکه‌ها را هم مختل می‌کند.  

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: درس خواندن تربیت بدنی تئوری هم گروه ها بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۸۸۱۹۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سازندگان واکسن برکت از قهرمانان ملی هستند/ روایتی متفاوت از یک دستاورد علمی

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، کتاب «داستان واکسن» یک مستندنگاری از مراحل تولید واکسن «کوو ایران برکت» است که ایران را به یکی از معدود کشورهای دارای فناوری تولید واکسن کرونا در جهان تبدیل کرد.

این کتاب از آن جهت مهم است که داستان یک کار علمی واقعی را که مورد افتخار ایرانیان است به شکلی خواندنی و جذاب روایت و البته ماندگار کرده است تا همه بدانند در بحبوحه‌ تولید واکسن که ما تحریم بودیم و کرونا بیداد می‌کرد، چه کسانی و با چه فراز و فرودها و مشقت‌هایی این کار علمی را به سرانجام رساندند.

 کتاب «داستان واکسن» محصول مشترک تلاش فردین آریش و محمدصالح سلطانی است. به سراغ آقای سلطانی رفتیم و با او درباره این کتاب صحبت کردیم. محمدصالح سلطانی، دبیر پیشین انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه صنعتی شریف است که مدتی دبیر صفحه دانشگاه خبرگزاری دانشجو بوده و همچنین معاونت رسانه‌ مرکز مستند سفیرفیلم را در کارنامه دارد.

وی اکنون در حوزه‌ هنری انقلاب اسلامی فعالیت می‌کند و یکی از نويسندگان کتاب «اگر نی پرده‌ای دیگر بخواند» و همچنین کتاب تازه‌منتشرشده‌ «داستان واکسن» است. نتیجه گفت‌وگوی آنا درباره داستان واکسن را در ادامه می‌خوانید:

به عنوان سؤال نخست بفرمایید ایده نوشتن کتاب «داستان واکسن» از کجا آمد و کار چگونه آغاز شد؟

ایده داستان واکسن از یک گفت‌وگو بین ما شکل گرفت. من و آقای آریش گفت‌وگوهای متعدد و رفاقت شش-هفت ساله عمیق و متراکمی با هم داریم که در خلال گپ و گفت‌های روزانه‌مان همیشه به ایده‌هایی برای نوشتن فکر می‌کنیم. در یکی از این گپ و گفت‌ها که در ماه رمضان هم بود این ایده مطرح شد که مستندنگاری تولید واکسن برکت می‌تواند یک اتفاق جذاب در فضای ادبیات باشد؛ چون پروژه برکت پروژه‌ جذابی است.

این ماجرا برمی‌گردد به اردیبهشت 1400 یعنی زمانی که در واقع ساخت واکسن انجام‌ شده بود؛ مرحله تحقیقاتی و فاز اول و فاز دوم کارآزمایی آن انجام‌شده و در مرحله پایانی بود و فاصله‌ای تا ورود به بازار نداشت و بحث‌ها حول موضوع واکسن هم داغ بود. آن موقع ما این ایده به ذهنمان رسید که این مستند نگاری حتماً می‌تواند اتفاق جذابی باشد و این تجربه‌ ملی که ما در مسئله‌ واکسن برکت داشتیم، می‌تواند ارزش ادبی هم پیدا بکند. این ایده از آنجا شکل گرفت و ما واقعاً هیچ سازمان یافتگی، ارتباط یا تعاملی با گروه سازندگان نداشتیم. اصلاً ما نمی‌دانستیم باید دقیقاً چه کار کنیم و سراغ چه کسی برویم.

ایده‌ای بود که داشتیم. آقای حجت نیکی ملکی که در آن مقطع مسئول ارتباط رسانه‌ای ستاد اجرای فرمان امام و از هم دانشگاهی‌های بنده بود وهرچند هم دوره من نبودند؛ اما به واسطه‌ فعالیت دربسیج دانشجویی دانشگاه شریف اسم ایشان را شنیده بودم. به ایشان در توییتر پیام دادم؛ هرچند خیلی امیدی هم نداشتم که استقبال بشود یا مثلاً توجه خاصی به آن بکنند. ولی آقای نیکی ملکی در پاسخ گفتند که باید با هم درباره‌اش صحبت کنیم و راه ارتباط تلفنی به من دادند و بعد از آن وارد یک فرایند دو و نیم ساله شدیم تا این کتاب متولد شود  و این داستان «داستان واکسن» بود.

شما و آقای آریش هر یک چه کاری را برای نوشتن کتاب انجام دادید؟ تقسیم وظایف به چه شکل بود؟

ما تقسیم وظایف به آن معنای کلاسیکش نداشتیم که بگوییم یک بخشی از متن را آقای آریش بنویسد و یک بخشی را من بنویسم. ما به معنای واقعی کلمه سعی کردیم کار را مشترک پیش ببریم. فرایند کارمان هم اینطور بود که ما بعد از مذاکرات فراوان و تلاش برای قانع کردن افراد در ستاد فرمان امام، توانستیم مستنداتی را از افرادی که درگیر تولد واکسن بودند دریافت کنیم. یک سری مصاحبه هم با این افراد شده بود و چون خود ستاد اجرایی پروژه تاریخ شفاهی واکسن را استارت زده بود، یازده تا مصاحبه داشتند که در اختیار ما قراردادند. تقریباً 300 صفحه‌ بود. ما با دقت آنها را خواندیم و بعد دونفری آن را فراوری کردیم و به یک متن روایی خام رسیدیم. این فرایند را چندین بار تکرار و متن را فراوری کردیم یعنی من یک اصلاحاتی می‌دادم و می‌نوشتم و می‌دادم آقای آریش و ایشان اصلاحات می‌زدند و برمیگرداندند به من. 

دائماً با هم در رفت و برگشت و تعامل روی نوشته بودیم تا در نهایت به ‌یک متن پیراسته و مناسب برای تبدیل شدن به کتاب رسیدیم. یعنی کار واقعاً مشترک بود و تا حد امکان هم سعی کردیم هر دو در همه‌ی مراحل ورود بکنیم و نظر بدهیم. کار سختی هم بود بالاخره چالش اختلاف نظر و اختلاف دیدگاه در هر کار گروهی پیش می‌آید ولی از نتیجه خیلی راضی هستم

اهمیت اینکه ما کتابی درباره تولید واکسن برکت داشته باشیم چیست؟

واکسن برکت نخستین واکسن تمام ایرانی در تاریخ این کشور است. ما در کشورمان واکسن زیاد تولید می‌کنیم و سابقه بیش از 100 سال در تولید واکسن داریم. در کشورمان دو مجموعه واکسن‌سازی انیسیتو پاستور و مجموعه رازی، مؤسسات پرسابقه ای در سطح جهان هستند حتی صاحب اعتبار در واکسن‌سازی هستند؛ اما کاری که آن‌ها می‌کنند در واقع استفاده از فرمول و تکنولوژی تولید یک واکسن هست در داخل کشور. یعنی یک تکنولوژی که در خارج از کشور توسعه پیدا کرد را در ایران پیاده‌سازی می‌کنند؛ به نحو خوبی هم پیاده‌سازی می‌کنند و در واقع واکسن فرموله‌شده دارای روش تولید را در کشور تولید می‌کنند. منتها برکت مسئله‌اش متفاوت بود. چون واکسن کرونا است و پیش ازاین همه‌گیری اخیر هم اساساً واکسن کرونا وجود نداشت. یعنی ویروس کرونا به این معنا اساساً در جهان شناخته‌شده نبود که بخواهد واکسن هم داشته باشد. این واکسن از مرحله‌ی فرمولاسیون یعنی از مرحله‌ی صفر صفر در کشور ما مراحل ساختش انجام شد.

محصولی که صفر تا صد تولید خودمان است.

بله ویروس را از بدن یک بیمار که در اثر کرونا به رحمت خدا رفته بود، بیرون کشیدند و تبدیلش کردند به ویروس کشته‌شده و روی آن کارهای تحقیقاتی انجام دادند؛ کشتش دادند و به خروجی آزمایشگاهی واکسن رسیدند. واکسن در ابعاد آزمایشگاهی تولید وروی جانداران مختلف در سطوح مختلف تست شد تا رسید به نقطه‌ای که کارآزمایی انسانی روی آن انجام بشود. درباره هر یک از این مراحل در کتاب به تفصیل پرداختیم.

اینکه صفر تا صد تولید واکسن در ایران انجام شد؛ برکت را از هر واکسن دیگری متفاوت می‌کند و تبدیلش می‌کند به نخستین واکسن تمام ایرانی تاریخ که ما در کتاب هم در واقع به این عبارت اشاره کردیم. طبیعتاً یک ‌چنین دستاورد علمی ارزش روایت کردن دارد و مصداق یک پیشرفت معنادار است که باید روایت بشود یعنی اگر ما از روایت پیشرفت حرف می‌زنیم یکی از بهترین و متین‌ترین نمونه‌هایش همین واکسن برکت است.

از آنجا که سررشته‌ای از علم پزشکی و داروسازی نداشتید، نحوه تعاملتان با تیم تولید واکسن چطور بود که روایت دقیق و درست باشد؟

چون آقای نیکی ملکی سرشان به شدت شلوغ بود خیلی سخت می‌شد با ایشان جلسه‌ گذاشت کار هم طوری نبود که به فرد دیگری به جهت اهمیت و حساسیتش ارجاع بدهد چند ماه طول کشید تا ما به روایت با مستند برسیم. بعد از مستند خودمان چند ماه کار کردیم و به نسخه‌ی اولیه رسیدیم نسخه‌ اولیه را باز چند ماه با آقای نیکی ملکی و با جمعی از متخصصانی که در این کار درگیر بودند از جمله دکتر جلیلی و دکتر تقویان ما کار را رفت و برگشت دادیم و این دوستان کتاب را ویرایش علمی کردند یا حداقل نکات علمی را به ما گفتند تا کتاب از نظر علمی صحیح باشد به هر حال ما هیچ تخصصی در دانش واکسن‌سازی نداشتیم و نداریم خیلی وقت‌ها اطلاعات علمی را اشتباه می‌کردیم فرایندها را جابه‌جا می‌نوشتیم این دو بزرگوار خیلی به ما کمک کردند که کتاب از نظر علمی ویراسته بشود هرچند کتاب، کتاب علمی نیست ولی مهم بود که از نظر علمی غلط و اشکالی در آن وجود نداشته باشد.

شما برای نوشتن کتاب صرفاً از مصاحبه‌های ستاد فرمان امام استفاده کردید یا خودتان هم نیاز به مصاحبه‌های تکمیلی پیدا کردید؟

طبیعتاً برای تکمیل مطالب نیاز به یک سری مصاحبه‌های تکمیلی بود که ما این کار را هم انجام دادیم یعنی با یکی دو نفر از بزرگوارانی که درگیر فرایند بودند و مستندات اولیه مصاحبه‌ای با آنها وجود نداشت، خودمان مصاحبه تکمیلی گرفتیم و ولی عمده‌ کتاب بر پایه همان مستندی است ستاد در اختیار ما قرارداد.

مردم ما چه چیزهایی را درباره واکسن برکت نمی‌دانند؟

ما تلاش کردیم در این کتاب آن چیزهایی را روایت کنیم که مردم درباره واکسن برکت نمی‌دانند. مهم‌ترین مسئله این هست که دانشمندان و متخصصان ما واقعاً رنج زیادی متحمل شدند تا این واکسن به نتیجه برسد؛ از یک طرف ناشناختگی خود ویروس کرونا کار را خیلی سخت می‌کرد نه فقط در ایران در همه‌ دنیا ویروس شناخته‌شده نبود درمان و دارویی برای آن وجود نداشت و خیلی کار رسیدن به واکسن برای این ویروس کار دشواری بود. منتها ما علاوه بر محدودیت جهانی محدودیت اختصاصی هم داشتیم و آن هم ناشی از تحریم‌هایی بود که به خصوص در فرایند صنعتی سازی و تولید صنعتی این واکسن این چالش خیلی خودش را نشان داد و در کتاب ما به آن اشاره کردیم که دانشمندان ما چه سختی‌ها و چه مشقت‌هایی را متحمل شدند. در ایران علاوه بر ناشناختگی ویروس با‌ مانع بزرگ تحریم هم متخصصان واکسن سازان ما جنگیدند تا توانستن این واکسن را آماده کنند و تردیدی نیست که اگر این واکسن را تولید نمی‌کردیم چالش خیلی جدی در واکسیناسیون سراسری داشتیم.

یعنی واردات واکسن کافی نبود؟

طبیعتاً نیاز کشور باید با واردات تأمین می‌شد ولی واردات نه کافی بود نه مطمئن. یعنی در آن شرایط هیچ تضمینی وجود نداشت که واردات بتواند به تنهایی نیاز کشور ما را در بحث واکسن را پوشش بدهد. واکسن برکت اولاً بخشی از نیاز واکسیناسیون سراسری کشور را پوشش داد و ثانیاً ما را به تکنولوژی رساند که اگر یک روزی همه‌ی دنیا اراده بکنند که ما واکسن ندهند ما خودمان می‌توانیم واکسن کرونا تولید کنیم.

اتفاقی که در واکسن برکت افتاد این بود که بخشی از زیرساخت کشور در مسئله‌ی تولید دارو و تولید واکسن را هم توسعه داد یعنی کارخانه‌ای که شکل گرفت و این زیرساختی که برای واکسن برکت توسعه داده شد، خودش تقویت کننده صنعت تولید دارو در کشور ما بوده و ازاین جهت می‌شود گفت واکسن برکت یک زیرساخت را هم به زیر ساخت‌های ما اضافه کرده‌ است.

جذاب‌ترین بخش نوشتن کتاب برای شما نویسندگان کتاب چه بود؟

تمام این کتاب جذاب بود یعنی واقعاً ما همه آنچه که با آن مواجه بودیم را دوست داشتیم مثل چالش‌هایی که تیم واکسن‌ساز با آن درگیر بود. ولی یک بخش خیلی جذاب بود و آن بخش مربوطه به تأمین میمون برای کارآزمایی واکسن بود. خب روی هر میمونی نمی‌شود واکسن را آزمایش کرد و آن میمون باید از جهت ساختاری و در واقع شبکه عصبی و از جهت اندام و همه جهات مختلف نزدیک‌ترین گونه میمون به انسان باشد. یک گونه‌ میمون به اسم ماکاکا است که این ویژگی را دارد. تأمین این میمون ماکاکا برای‌اینکه کار خیلی فرایند سخت پیچیده و عجیب و غریبی داشت. جاهایی حتی جریان پلیسی می‌شد و تعقیب و گریز داشت. یک جاهایی به دورزدن تحریم‌ها و کارهای خاص آن حوزه متصل می‌شد که ما سعی کردیم تا جایی که می‌شد این را هم روایت کنیم.

آیا می‌توان برای دیگر دستاوردهای پزشکی یا علمی کشورمان هم چنین کتابی نوشت یا اینکه ماجرای این کتاب و این واکسن فرق دارد؟

هر دستاوردی که درام، ماجرا و اتفاق داشته باشد، به نظرم ارزش روایت کردن دارد. چون اساساً روایت را درام و اتفاق می‌سازد و این فراز و فرودها و شکست و پیروزی‌ها کش و قوس‌هاست که یکی روایت را خلق می‌کند. طبیعتاً هر دستاورد علمی که این را داشته باشد قابل روایت است و در بین دستاورد‌های مختلف بعضی دستاوردهای علمی خیلی شفاف و صریح و راحت اتفاق می‌افتد و خیلی روایت دراماتیکی هم از آنها درنمی آید ولی آن دستاورد‌هایی که رسیدن به آنها دراماتیک و جذاب بوده طبیعتاً ارزش روایت دارند فکر می‌کنم در سال‌های اخیر برکت یک اتفاق ویژه‌ای بود و به طور خاص ارزش روایت کردن داشت.

می‌توان تولید کنندگان واکسن را جزء قهرمانان ملی کشورمان به حساب آورد و این کتاب را روایتی از یک قهرمانی و تلاش بی وفقه و موفق؟

بله این واکسن‌سازان حتماً جزو قهرمانان ملی کشور هستند و ما در این کتاب تلاش کردیم این عمل قهرمانانه و این مجاهدتی که برای تولید واکسن شد را روایت بکنیم.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • پیشنهاد یک استاد دانشگاه درباره حواشی ماجرای صدیقی و پسران: فهرست اموال 100 روحانی مشهور و آقازاده ها منتشر شود
  • سازندگان واکسن برکت از قهرمانان ملی هستند/ روایتی متفاوت از یک دستاورد علمی
  • آخرین آمار جهانی کرونا امروز ۹ فروردین؛ ۳۳ فوتی و ۵ ابتلای جدید
  • پیش‌بینی استاد دانشگاه امام صادق از تورم امسال
  • واکنش رییس دانشگاه علوم پزشکی به اخراج ۴۰ استاد: یکی فعالیت بایسته‌ای نداشت بازنشسته‌اش کردیم!
  • واکنش رییس دانشگاه علوم پزشکی تهران به اخراج ۴۰ استاد
  • رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران: استاد اخراجی نداشتیم
  • رییس دانشگاه علوم پزشکی تهران: استاد «اخراجی» نداشتیم
  • آمار افت و خیز دانشگاه‌ها در پذیرش دانشجو اعلام شد/ روند رشد اعضای هیئت علمی با مرتبه استاد
  • عباسی، استاد اقتصاد دانشگاه مریلند: فاصله اقتصاد ایران با ترکیه و عربستان در حال افزایش است/باید بتوانیم تورم را به زیر 20درصد برگردانیم// عبده تبریزی: ایران پتانسیل خروج از وضعیت فعلی را دارد/ در همین نظام هم کم تنش تر با هم زندگی می کردیم