مرگ جوان 19 ساله در زندان گلستان / شکنجه توسط افسر نگهبان صحت دارد؟
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۰۳۴۹۹۳
به گزارش رکنا ، هادی هاشمیان در این باره اظهار کرد: مطابق نظر پزشکی قانونی علت فوت این جوان سکته قلبی در هنگام خواب بوده است.
وی گفت: برخی رسانههای خارجی فوت این جوان را به سبب شکنجه توسط افسر نگهبان اعلام کرده بودند که صحت ندارد.
به گفته وی این زندانی به دلیل جرایمی همچون سرقت مسلحانه و اخلال در نظم عمومی به هفت سال و ۶ ماه حبس محکوم شده بود که به مرگ طبیعی فوت کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی اضافه کرد: این زندانی مطابق شیوه نامه بهداشتی و بصورت دوره ای دو نوبت توسط پزشک ویزیت شده است و مطابق گزارش زندان و تایید پزشک قانونی پس از خوردن شام در خواب سکته و فوت کرده است.
در گزارش دادگستری گلستان اشارهای به زمان دقیق مرگ زندانی نشده است.
ظهر امروز خبرنگار ایرنا در تماس با رییس دادگستری گلستان جزییات فوت این زندانی را خواستار شده بود که هاشمیان آن را به اطلاع رسانی رسمی موکول کرد.
منبع: رکنا
کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو کرونا رکنا پزشکی شکنجه سرقت پزشک جزییات اخبار حوادث سکته قلبی جوان دادگستری گرگان زندانی سهام عدالت قیمت خودرو کرونا عکس ایران ساعت مرد دختر ایرانی جوان تلگرام پسر قیمت دلار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۳۴۹۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شگرد عجیب کلاهبرداری مرد جوان از داخل زندان
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه ایران، مدتی قبل مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و از یک کلاهبرداری خبر داد و گفت: اوایل ماه منتظر پیامک دریافت حقوق بودم که پیامکی برایم ارسال شد مبنی بر اینکه از بانک... مبلغ ۴ میلیون تومان به حسابم واریز شده است. با دیدن پیامک تعجب کردم و با خودم گفتم چرا حقوقم اینقدر کم شده است؟ در این فکر بودم که چرا پول به صورت کامل واریز نشده است که شخصی ناشناس با تلفن همراهم تماس گرفت و در حالی که خیلی مؤدبانه صحبت میکرد، مدعی شد ۴ میلیون تومان را میخواسته برای دوستش واریز کند اما اشتباهی برای من واریز کرده است.
وی مدعی بود که شماره مرا از بانک گرفته است و از من خواست پولی را که به اشتباه به حسابم واریز شده، برگردانم. من هم بدون اینکه اصلاً به شماره پیامک واریزی توجه نگاه کنم و توجهی به آن داشته باشم، شماره کارت او را گرفتم و چهار میلیون تومان را واریز کردم. در واقع با دستان خودم، پولم را در اختیار کلاهبرداران قرار دادم. اما تصورش را هم نمیکردم این شگردی برای کلاهبرداری است. وقتی پول را به حسابش ریختم، متوجه شدم اصلاً پولی به حسابم نیامده بوده و من در واقع از موجودی حساب خودم پول را پرداخت کرده بودم. وقتی به شمارهای که پیامک برایم از آن ارسال شده بود، دقت کردم، تازه آن موقع بود که متوجه شدم در دام یک کلاهبرداری حرفهای افتادهام چرا که شمارهای که پیامک از آن ارسال شده بود، یک شماره خط اعتباری بود، نه شماره پیامک بانک.
سیمکارتهایی با هویت معتادان
با شکایت مرد جوان، کارآگاهان پلیس پایتخت وارد عمل شده و با بررسی هویت مالک تلفنی که با آن پیامک ارسال شده بود، مشخص شد که شماره متعلق به مرد معتادی است که سیمکارت و کارت بانکیاش را به مبلغ ۷۰۰هزار تومان فروخته است. از سویی کارآگاهان پلیس به سراغ مالک شمارهای رفتند که با شاکی تماس گرفته بود و ادعای واریز اشتباهی کرده بود. طبق بررسیهای صورت گرفته و شناسایی مالک دومین سیمکارت، همانطور که تیم تحقیق احتمال میدادند، این سیمکارت نیز متعلق به مرد کارتنخوابی بود که مدتی قبل آن را به مبلغ ۳۰۰ هزار تومان فروخته بود.
تماسهایی از زندان
در ادامه تحقیقات کارآگاهان با شکایتهای مشابه مواجه شدند. کلاهبرداران از خطوطی که شماره آنها رند بود و صفر زیادی داشت، پیامک واریز وجه ارسال میکردند و ساعاتی بعد با شاکی تماس گرفته و مدعی بودند که وجه را به اشتباه واریز کردهاند و از او میخواستند پول را به شماره کارتی که میدادند، برگرداند. اما شماره کارتها و سیمکارتها هم متعلق به افراد کارتنخواب و معتاد بود.
بررسیها نشان میداد که کلاهبرداریها توسط اعضای باندی حرفهای صورت میگیرد. در ادامه تحقیقات پلیسی، تیم تحقیق دریافت که تماسها از زندان صورت میگیرد.
در ادامه تحقیقات هویت اعضای این باند شناسایی شد و عوامل این کلاهبرداری که چندین محکوم به قصاص و حبسهای بلندمدت در زندان و چندین خلافکار در خارج از زندان بودند، مشخص و دستگیر شدند. در ادامه بررسیها، سردسته باند به گردهم آوردن اعضای باند داخل و بیرون از زندان و کلاهبرداریهای سریالی به این شیوه و شگرد اعتراف کرد. تحقیقات در این رابطه و شناسایی سایر شاکیهای احتمالی اعضای این باند ادامه دارد.
کلاهبرداری به خاطر دیه
سن و سالی ندارد اما به خاطر جنایتی که مرتکب شده، محکوم به قصاص بود اما درنهایت موفق شد از اولیایدم رضایت بگیرد آن هم به شرط پرداخت دیه میلیاردی. دیهای که میثم برای پرداخت آن تنها راه را در کلاهبرداری از پشت میلههای زندان دید.
چه شد که دست به قتل زدی؟
میتوانم به جرأت بگویم بالای ۷۰ درصد از قتلهایی که جوانهایی در سن و سال من مرتکب میشوند یا به خاطر چشم در چشم شدن است یا قدرتنمایی. من هم به خاطر یک اشتباه نهتنها زندگی خودم و خانوادهام را بلکه زندگی مقتول و خانوادهاش را هم نابود کردم. شب حادثه به همراه دوستانم سر خیابان ایستاده بودیم که دو پسر جوان از کنار ما رد شدند و من به یکی از آنها گیر دادم که چرا زمانی که از کنارم عبور کردی، مرا چپچپ نگاه کردی و زل زدی به چشمهایم. همین موضوع پیشپا افتاده و دمدستی باعث شد که دست به یقه بشویم و در آن میان من چاقویی که داشتم را بیرون آوردم و او را زدم.
بعد چه کار کردی؟
فرار، اما بالاخره مخفیگاهم شناسایی شد و گیر افتادم. اولیایدم برایم قصاص خواستند و دادگاه هم رأی بر قصاص داد. آنقدر پدر و مادرم و دوست و آشنا به آنها التماس کردند و به خانهشان رفتند و آمدند تا اولیایدم حاضر به بخشش شدند اما شرط سنگینی گذاشتند.
شرطشان برای بخشش چه بود؟
دیه میلیاردی، من در یک خانواده کارگر بزرگ شدهام و خودم هم در صافکاری کار میکردم. ما مستأجر هستیم و اگر هم خانه داشتیم و آن را میفروختیم، نمیتوانستیم دیهای را که آنها میخواستند، فراهم کنیم. همین شد که به فکر کلاهبرداری افتادم. موضوع سر مرگ و زندگی بود و من باید این دیه را جور میکردم. به غیر از من، چند همسلولی و همبندیام بودند که آنها نیز به شرط پرداخت دیه میتوانستند از مرگ نجات پیدا کنند. یک شب در سلول تصمیم گرفتیم که این پول را فراهم کنیم.
چطور این شگرد را انتخاب کردید؟
ما داخل زندان بودیم و خلاف دیگری نمیتوانستیم انجام دهیم. از چند نفر از دوستانمان خواستیم برایمان از معتادان و افراد کارتنخواب سیمکارت و کارت بانکی خریداری کنند. بسته به مدارکی که به ما میدادند، این قیمت متغیر بود، از ۳۰۰ هزار تومان تا یک میلیون تومان. از سیمکارتها پیامی به شمارههای رندمی میفرستادیم که با اعداد یک و دو و سه شروع میشدند. کسانی که این سیمکارتها را دارند، قاعدتاً باید وضع مالی خوبی داشته باشند چون مبلغ این سیمکارتها بالاست. پیامکها حاوی اسم بانک، مبلغ، تاریخ، ساعت و یک شمارهحساب ساختگی بود. بیشک کسی شماره حساب خودش را چک نمیکند. شمارهای هم که با آن این پیام ارسال میشد، حاوی اعداد صفر زیادی بود و به همین دلیل شاکی تصور میکرد که شماره بانک است. یک ساعت بعد هم تماس میگرفتم و مدعی میشدم که اشتباهی پول واریز شده و باقی آن را هم که میدانید.
ممکن بود با کسی تماس بگیرید و پول واریز نکند؟
بله، ولی درصدشان خیلی کم بود. باورتان نمیشود حتی کسانی در دام ما گرفتار شدهاند که از نظر تحصیلی مدارک بالایی دارند اما طمع ۴ میلیون تومان باعث میشد که آنها به شمارهها توجهی نکنند.