Web Analytics Made Easy - Statcounter

محمد زارع، کارگردان مستند «باتمیان گون» از شرایط حساس تولید آثار هنری پیرامون شهید باکری گفت.  به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، شهیدان مهدی و حمید باکری از فرماندهان بزرگ دوران دفاع‌مقدس هستند که هر بار نام آن‌ها را می‌شنویم، یاد دلاورمردی‌های لشکر عاشورا در دوران ۸ سال جنگ تحمیلی می‌افتیم، اما جدا از حماسه‌آفرینی‌های این ۲ برادر در دوران دفاع‌مقدس، هر کدام از آن‌ها یک ویژگی خاص و منحصر‌به‌فرد داشتند که بسیاری از رزمندگان جنگ تحمیلی از آنان به نیکی یاد می‌کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این برادران شهید با اینکه سرداران نامدار و بزرگی بودند، اما به تنها چیزی که فکر می‌کردند و برایشان اهمیت داشت این بود که خودشان به عنوان فرمانده در عملیات‌ها حضور پررنگ و فعالی داشته باشند. در واقع این شهیدان صبر نمی‌کردند ابتدا نیرو‌ها جلو بروند و بعد خودشان آن‌ها را در پشت سنگر‌ها پشتیبانی کنند. نمی‌توان از عملیات‌های فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان، مسلم‌بن‌عقیل، عاشورا، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، ۲، ۳ و ۴ و خیبر نام آورد، اما برادران مهدی و محمد باکری را از قلم انداخت. درباره شهید مهدی باکری باید گفت انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید، او به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در سازماندهی سپاه ارومیه ایفاگر نقشی فعال بود. مهدی در همان سال‌ها، حدود یک سال هم به عنوان شهردار ارومیه برگزیده شد که آن روزها، یادآور خاطرات یک شهردار مردمی برای اهالی ارومیه است.   البته شهید مهدی باکری در آن سال‌ها و در مقطعی، مسؤولیت جهاد سازندگی استان آذربایجان غربی را هم بر عهده گرفت و البته روز‌هایی هم به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. جنگ که آغاز شد او به جبهه‌ها شتافت و معاونت تیپ نجف اشرف را پذیرفت. مهدی باکری در عملیات‌های متعددی شرکت کرد که فتح‌المبین، والفجر مقدماتی، والفجر یک تا ۴، مسلم‌بن‌عقیل، رمضان و بیت‌المقدس از آن جمله است. او بعد‌ها به فرماندهی تیپ عاشورا رسید؛ تیپی که چندی بعد به لشکر تبدیل شد و به عنوان یکی از لشکر‌های خط‌شکن دفاع‌مقدس شناخته می‌شد. سرانجام این فرمانده دلاور لشکر ۳۱ عاشورا، ۲۵ اسفندماه سال ۶۳ در جریان عملیات بدر به خاطر شرایط حساس عملیات، مثل همیشه، به خطرناک‌ترین صحنه‌های کارزار وارد شد و در حالی که رزمندگان لشکر را در شرق دجله از نزدیک هدایت و تلاش می‌کرد تا مواضع تصرف‌شده را در مقابل پاتک‌های دشمن تثبیت کند، بر اثر برخورد تیر مستقیم مزدوران بعثی، ندای حق را لبیک گفت و به لقای معشوق نایل شد. هنگامی که پیکر مطهرش را از طریق آب‌های هور انتقال می‌دادند، قایق حامل پیکر وی مورد هدف آرپی‌جی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست.
بدون شک، شهید مهدی باکری یکی از فرماندهان مهم و تاثیرگذار دوران دفاع‌مقدس بود و سبک و سیاق فرماندهی وی در دوران دفاع‌مقدس برای بسیاری از علاقه‌مندان به تاریخ دفاع‌مقدس از کنجاوی‌ها و جذابیت‌های بسیاری برخوردار است که اگر پاسخ به این کنجکاوی‌ها در قالب آثار هنری روایت شود بی‌شک با تاثیرپذیری بیشتری بر مخاطب همراه خواهد بود.
همان اتفاقی که برای برخی فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی روایتگر زندگی شهدای دفاع‌مقدس افتاده است، هر چند برخی از آثاری که داستان زندگی شهدا را روایت کرده‌اند به خاطر عدم کیفیت مناسب، ضربه جبران‌ناپذیری به وجهه شهدا زده‌اند.
همین موارد موجب شده در سال‌های اخیر فیلمسازان با احتیاط عمل بیشتری به سمت و سوی تولید آثار سینمایی و تلویزیونی با محوریت شهدای دفاع‌مقدس بروند، زیرا تولید اثر از زندگی چهره‌های سرشناسی که برای مردم کشور از ارزش و احترام بالایی برخوردار هستند، همانند راه رفتن روی طناب برای فیلمسازان است که با کوچک‌ترین اشتباهی، فیلمساز و اثرش را به ورطه سقوط می‌کشاند. به هر حال همان‌طور که گفته شد، داستان زندگی شهید مهدی باکری به لحاظ نوع شخصیت شهید همیشه از جذابیت‌های خاصی برای اهالی سینما برخوردار بوده است. از اواخر سال گذشته بود که خبرهای‌هایی مبنی بر ساخت سریال شهید باکری توسط سیمافیلم به گوش می‌رسید تا اینکه بعد از مدت‌ها و با شروع چهلمین سالگرد دفاع‌مقدس، سیمافیلم خبر آغاز رسمی این پروژه و لشکر ۳۱ عاشورا را ارائه و اعلام کرد قرار است سریال شهیدان باکری در این مرکز تولید شود. در این خبر همچنین از گریم ابتدایی هادی حجازی‌فر در نقش شهید مهدی باکری رونمایی شد و اعلام کردند سریال «شهیدان باکری» تهیه می‌شود.
اما نکته قابل توجهی که درباره سریال شهیدان باکری به چشم می‌خورد، این است که هادی حجازی‌فر علاوه بر ایفای نقش شهید مهدی باکری، کارگردانی این سریال را برعهده گرفته است، همچنین تهیه‌کنندگی این اثر به عهده ابوالفضل صفری است که قرار است در ۷ قسمت با پروداکشن سینمایی تهیه و تولید شود. مرحله پژوهش و نگارش این سریال مدتی است که به پایان رسیده و گروه تولید بزودی کار خود را شروع می‌کند.
اما مسلما نخستین پرسشی که برای مخاطبان پیش می‌آید، این است: مینی‌سریال شهیدان باکری، قرار است کدام مقطع از زندگی شهید باکری را دستمایه ساخت این سریال تلویزیونی قرار دهد. طبق اخبار غیررسمی و منتشر شده، این سریال قرار است به طور ویژه به چگونگی شکل‌گیری و فعالیت لشکر عاشورا در دوران دفاع‌مقدس بپردازد. در واقع این اثر به اتفاقاتی که برای این لشکر طی عملیات رخ داده و فرهنگی که شهدا در آن مقطع زمانی داشتند، پرداخته است. همچنین به آذری‌زبان‌هایی که در اوایل جنگ تحمیلی دور یکدیگر جمع شدند و لشکر عاشورا را تشکیل دادند به طور ویژه‌ای پرداخته شده است؛ در کنار روایت این اتفاقات به زندگی شهیدان مهدی و حمید باکری که بنیانگذار این لشکر بودند هم نگاهی می‌شود.
درباره کارگردانی هادی حجازی‌فر در سریال شهیدان باکری باید گفت در کارنامه کاری حجازی‌فر یک تجربه کارگردانی برای مجموعه طنز به نام کرکره به چشم می‌خورد و این سریال عظیم، دومین تجربه کارگردانی هادی حجازی‌فر محسوب می‌شود که این نکته برای برخی‌ها پرسش برانگیز بود چطور کارگردانی یکی از مهم‌ترین پروژه‌های سیما فیلم به هادی حجازی‌فر سپرده شده است که در این باره ابوالفضل صفری، تهیه‌کننده سریال شهیدان باکری به جام جم گفته است: هادی حجازی‌فر سابقه درخشانی در حوزه کارگردانی نمایش داشته و شاید در حوزه کارگردانی تلویزیون تجربه اول او باشد، اما در تئاتر و آثار سینمایی که دخیل بوده، نقش مؤثری داشته است. دلیل اول ما برای انتخاب ایشان به این علت است که کارگردان باید بتواند تصویر درستی از لشکر عاشورا و شهیدان باکری به مخاطب ارائه کند و در مرحله دوم علاقه شخصی آقای حجازی‌فر و ارتباط خانوادگی و عاطفی او با قصه شهیدان باکری بود، اما اولویت اول ما کیفیت کار است و از انتخاب‌مان مطمئن هستیم.
* کارگردان مستند شهید باکری: روایت کم نقص زندگی شهید باکری کار سختی است
برای آنکه تولید سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی مختص شهدای دفاع‌مقدس، به بهترین شکل ممکن انجام شود، فیلمساز باید اهمیت دوچندانی به مبحث پژوهش در چنین آثاری بدهد که امیدواریم این اتفاق برای سریال شهیدان باکری به بهترین شکل ممکن انجام شده باشد. از سوی دیگر، سریال شهیدان باکری نخستین اثر نمایشی در وصف شهید مهدی باکری نیست که به تولید می‌رسد، زیرا پیش از این یعنی حدود ۴ سال پیش، مستند «باتمیان گون» به کارگردانی محمد زارع و سفارش روایت فتح تهیه و تولید شد که مورد اسقبال اهالی سینمای مستند قرار گرفت. به بهانه تولید سریال شهیدان باکری گفت‌وگویی کوتاه با محمد زارع، کارگردان این مستند داشته‌ایم که از نظرتان می‌گذرد.
محمد زارع در ابتدای این گفتگو درباره مستند «باتمیان گون» گفت: برای ساخت این مستند بیش از ۲ سال تحقیقات داشته‌ایم، زیرا شهید باکری زندگی پرابهامی دارد و یکی از پرابهام‌ترین بخش‌های زندگی این شهید نیز همان ۲ روز آخر پیش از شهادتش است که حتی برخی همرزمان شهید در لشکر عاشورا نیز این ابهامات را دارند و ما در این مستند به روایت این ۲ روز پرداختیم.
وی در ادامه افزود: ابتدا قرار بود «باتمیان گون» یک فیلم سینمایی با شکل و شمایل مستند داستانی باشد، اما در موقع تولید با تغییرات مدیریتی که در روایت فتح رخ داد، مدیران جدید پافشاری کردند که این اثر صرفا یک فیلم مستند آرشیوی باشد که در نهایت هم این اتفاق رخ داد.
زارع درباره سریال شهیدان باکری که به کارگردانی هادی حجازی‌فر تولید خواهد شد، خاطرنشان کرد: این سریال به لحاظ کادر سینمایی از حرفه‌ای‌ترین عوامل بهره می‌برد و بنده هم فیلمنامه اولیه کار را مطالعه کردم. به نظرم دوستان کار سختی برای روایت کم‌نقص زندگی شهید مهدی باکری در ۷ قسمت در پیش داشته باشند.
وی ادامه داد: همان روز‌های نخست پیش‌تولید سریال شهیدان باکری، از سوی آقای حجازی‌فر به دفتر کارشان دعوت شدم و بنا به درخواست عوامل، اطلاعات مورد نیاز درباره شهید مهدی باکری را ارائه کردم، اما بنا به دلایلی پس از چند جلسه، ارتباط کاری‌ام با دوستان قطع شد.
این مستندساز در بخش دیگر از سخنانش گفت: شهید باکری یک شخصیت ملی است که برای پرداختن کامل به همه ابعاد زندگی این شهید به سریالی بیش از ۷ قسمت نیاز است و این نگرانی وجود دارد که این سریال با این شکل و شمایل نتواند انتظارات را برآورده کند.
وی در پایان گفت: از آنجا که بنده از همان چند سال پیش سودای ساخت فیلم سینمایی و سریال برای شهید مهدی باکری را داشتم، به طور حتم با پشتوانه پژوهشی‌ام طی سال‌های آینده نسبت به آن اقدام خواهم کرد.   منبع: وطن امروز

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: شهید مهدی باکری سریال تلویزیونی هادی حجازی فر سریال شهیدان باکری شهیدان باکری شهید مهدی باکری دوران دفاع مقدس هادی حجازی فر لشکر عاشورا زندگی شهید شهید باکری سریال شهید محمد زارع سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۸۳۵۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

داریوش مهرجویی؛ قتل فجیع کارگردان در خانه/ مصاحبه با مقتول در روز قتل

     عصر ایران- سالی که نیمۀ نخست آن با خبر درگذشت یک کارگردان مشهور سینما و آن هم نه به صورت طبیعی که مرگ خودخواسته یا همان خودکُشی آغاز شده بود (کیومرث پوراحمد) در نیمۀ دوم هم آبستن چنین غافل‌گیری‌یی برای ایرانیان بود و چه بسا تلخ‌تر چون اولی تصمیم خود کارگردان بود و دومی تصمیم قاتل یا قاتلان که داریوش مهرجویی و همسرش را در ویلای شخصی‌شان در کرج سلاخی کردند.



   این که نام کوچک کارگردان داریوش بود و قتل در پاییز و با سلاح سرد رخ داد و جز او همسرش را هم کشتند و آن هم در خانه خودشان 5 مولفه‌ای بود که ذهن‌ها را در آغاز  به سوی شبیه‌سازی با قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری در پاییز 1377 برد.

    این در حالی بود که داریوش مهرجویی از همان سال 61 که به ایران بازگشت دیگر گرد سیاست نگشت و با فیلم‌ها در حال کار و زندگی و در عین حال تأملات فلسفی داشت و اگرچه مثل اکثر شهروندان به وضعیت کنونی معترض بود اما کنش سیاسی تندی نداشت تا به چنان سرنوشتی دچار شود.

   خیلی زود البته معلوم شد انگیزۀ قتل سیاسی نبوده اما هنوز چنان که باید و شاید ابعاد حادثه تشریح نشده تا باقی ماندۀ شایعات هم رخت بربندد.

    مهم ترین زمینۀ شایعه آخرین مصاحبۀ همسر او - وحیدۀ محمدی‌فر- بود که از تهدیداتی سخن می‌گفت و ابراز نگرانی می‌کرد و همین هم سبب شگفتی شد که چرا قضیه را جدی‌تر نگرفتند یا موقتا به مکانی دیگر نکوچیدند یا از دیگران نخواستند به آنان یاری کنند تا طعمه ای تنها در مقابل مهاجم یا مهاجمان نباشند؟ مصاحبه ای که درست در روز قتل در صفحه اول روزنامه اعتماد منتشر شد. اتفاقی که اگر بی سابقه نباشد کم سابقه است.

    دادستان کل دادگستری البرز البته گفت: «شکایتی در دادسرای فردیس طرح نشده بود تا پلیس یا دستگاه قضایی ورود داشته باشد.»

    در گفت‌و‌گو با همسر داریوش مهرجویی اگرچه در روتیتر از اقدام به سرقت با چاقوی فردی ناشناس اشاره شده اما تیتر درباره این موضوع نیت و به نقل از او آمده «سنتور علی سنتوری را دزدیدند» حال آن که به قاعده باید به تهدید پرداخته می‌شد. حتی تصویر هم به بهرام رادان بازیگر نقش سنتوری اختصاص دارد نه مصاحبه شونده.



    داریوش مهرجویی در آغاز دهه ۶۰ از ایران رفت اما تصمیم گرفت بازگردد و کار کند. بازگشت و به خلق آثاری ماندگار پرداخت که به بخشی از گنجینه فرهنگی و هنری ایران بدل شدند.  

   او مطالعات فلسفی داشت چنان‌که در دانشگاه «یو‌‌سی‌ال‌ای» لُس‌آنجلس نیز در رشته فلسفه تحصیل کرد و با فیلم هایی که ساخت به یکی از نمادهای موج سینمای ایران بدل شد.

    اگر مهاجرت اوبه فرانسه 60 ادامه می‌یافت نه «اجاره‌نشین‌ها» داشتیم و نه از سه گانۀ «سارا، پری و لیلا» خبری بود و  از  «مهمان مامان» و «سنتوری» و کارهای دیگر هم خاطره داریم.
  
     فیلم‌های سال‌های متأخر او را اگرچه خیلی‌ها دوست نداشتند و برخی به فیلم نامه های همسر جوان نسبت می دادند اما جایی خصوصی گفته بود  «نارنجی‌پوش» نیز یک دورۀ انحطاط تاریخی را به تصویر کشیده است.


   مشهورترین اثر او البته «هامون» بود در ۱۳۶۸ و  در دهۀ 70 نیز بانو، سارا، پری، لیلا و درخت گلابی را.  

    مهرجویی به ایران برگشت چون در غرب احساس امنیت نمی‌کرد و پیرانه سر در خانه امن خود کشته شد و این نیز به واقع مایه شگفتی و تحسر بود: 

   "من مهاجرت را تجربه کرده‌ام. خوب نبود. آدم در غرب احساس ناامنی می‌کند. غرب، خیلی بی‌رحم است. سیستم و قوانین آنها بی‌رحم است. با همین قوانین سفت و سخت، اقتصادشان را شکل داده‌اند. مثل ما نیستند که با پول نفت زندگی کنند... وقتی می‌روی یا مجبور می‌شوی به عنوان پناهنده ثبت‌نام کنی با یک حقوق بخور و نمیر یا تن بدهی به کارهای پست و ناجور. ضمن این که اروپایی‌ها بیگانه‌هراسی دارند و دایم در این باره حرف می‌زنند که مهاجران را باید بیرون کرد... یک نانوایی بود در پاریس کنار خانه ما. یک روز همسرم آمد. دیدم خیلی ناراحت است. گفتم چه شده؟ گفت به خاطر سه سانتیم ( یک صدم فرانک) که کم داشتم همه خریدهایم را پس گرفت و گفت برو پولش را بیاور. بله، به خاطر سه سانتیم!"- [مجلۀ 24، اسفند 1390]

   قتل فجیع کارگردان و همسرش تکان دهنده ترین پایان بود برای یک عمر زندگی هنری که دل و دماغی برای کسی باقی نگذاشت تا به آن نگاه سینمایی داشته باشد جز یک نفر که خشم و اعتراضاتی را برانگیخت و بیشتر چندش آور توصیف شد.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: محمد محمد علی؛ مرگ نویسنده کوچیده ۲۵ سال بعد از گردنه حیران ابراهیم گلستان؛ عجیب حتی در 100 سالگی با غم فراق فروغ/ سقوط شاه را بو کشید و رفت! فریماه فرجامی؛ پردۀ آخر برای آن چشم‌های درخشان فخری خوروَش؛ مرگ بانوی بازیگر در خارج از ایران احمد رضا احمدی؛ مرگ شاعرِ تمام وقت کیومرث پوراحمد؛ مرگ بهاریه‌نویس در بهار

دیگر خبرها

  • ساخت مستند زندگی دانش‌آموزان و فرهنگیان شهید حادثه تروریستی کرمان
  • از «بیجه» چه می‌دانید؟/ چالش‌های تولید یک مستند انتقادی
  • «مستندفرهنگ» راوی پدر بیماران جذامی
  • «تاول‌های سرخ» در انتظار حمایت است/روایتی ازبمباران شیمیایی نودشه
  • سریال کره‌ای «ملکه اینهیون»؛ وقتی «مادرِ تسو» دونگ‌یی بود!
  • تشییع پدر شهیدان جوکار در کازرون
  • مادر شهیدان علی و حسین رحیمی آسمانی شد
  • ناگفته‌های محسن رضایی از مهدی باکری
  • داریوش مهرجویی؛ قتل فجیع کارگردان در خانه/ نشر مصاحبه با مقتول در روز قتل
  • داریوش مهرجویی؛ قتل فجیع کارگردان در خانه/ مصاحبه با مقتول در روز قتل