حسین شریعتمداری: فتنه لازم نیست حتماً در خیابان بوده باشد!
تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۰۸۳۱۵
به گزارش فارس، حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان نوشت:
۱- «برتراند راسل» فیلسوف بلندآوازه انگلیسی میگوید:
«از حماقت کسانی تعجب میکنم که در میان دهها راه پیش روی، دقیقا همان راهی را انتخاب میکنند که بینتیجه بودن آن را بارها آزمودهاند»؟! بدون آنکه قصد اهانت داشته باشیم و تنها به عنوان یک واقعیت بدیهی و انکارناپذیر باید گفت کسانی که این روزها و بعد از آنهمه خسارتی که از زورگویی و باجخواهی آمریکا متحمل شدهایم، هنوز هم ترجیعبند «مذاکره با آمریکا» را بر زبان دارند، در اوج حماقت هستند و صد البته «حماقت» خوشبینانهترین توصیفی است که میتوان درباره آنها بر زبان و قلم آورد! وگرنه حال و هوای آنان با «خیانت» و «وطنفروشی» و تحمیل فقر و تنگدستی به ملت، بسیار شبیهتر از حماقت است! چرا؟ بخوانید و خود قضاوت کنید!
۲- ماجرا نه پیچیده است که درک آن به اذهان ژرفاندیش نیاز داشته باشد و نه پنهان است که برای فهم آن، دسترسی به اسناد سری و طبقهبندی شده، ضرورت داشته باشد! بلکه ماجرا فقط با مروری گذرا به رخدادهایی که طی چند سال گذشته و مخصوصاً طی ۷ سالی که از عمر دولت کنونی میگذرد با آن روبهرو بودهایم به آسانی قابل فهم است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مقامات آمریکایی -چه دموکرات و چه جمهوریخواه- بارها به صراحت اعلام کرده و میکنند که ایران را دشمن خود میدانند و مقابله با موجودیت آن را به عنوان یک خط استراتژیک در دستور کار دارند و تاکید ورزیده و میورزند که تغییر دولتها در آمریکا در این خط استراتژیک تغییری ایجاد نمیکند. آمریکا طی ۴۱ سال گذشته هیچ فرصتی را برای تحقق این آرزوی -بخوانید برباد رفته- خود نیز از دست نداده است.
۳- « تحریم» یکی از اهرمهای آمریکا و متحدان اروپایی آن برای مقابله با ایران اسلامی است. این حربه اگرچه از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی علیه کشورمان به کار گرفته شده است ولی دشمن بعد از ناکامی در عرصه نظامی و... این حربه را با شدت و دامنه گستردهتری به کار گرفته است. اکنون باید پرسید، آیا تصور دست کشیدن دشمن از این حربه، احمقانه نیست؟! حربهای که علیرغم معاهده برجام نه فقط از آن دست نکشید بلکه هر از چندگاه نیز تحریمهای جدیدتری را به آن اضافه کرد. کافی است نگاهی هرچند گذرا بر تحریمهایی که در فاصله زمانی پس از تصویب برجام تاکنون به میدان آوردهاند داشته باشیم و این واقعیت تلخ را هم به آن ضمیمه کنیم که آمریکا و اروپا به هیچ یک از تعهدات برجامی خود عمل نکردهاند! اکنون سؤال این است که آیا دلبستن به مذاکره برای لغو تحریمها از سوی آمریکا مصداق بارز حماقت یا خیانت و یا به قول رئیسجمهور، دیوانگی نیست؟!
۴- دشمن فقط هنگامی اسلحه تحریم را کنار میگذارد که از کارآمد بودن و تاثیر آن ناامید شود و این ناامیدی هنگامی به دشمن دست میدهد که ببیند مسئولان کشورمان امور اقتصادی و معیشت مردم را به مذاکره و -با عرض پوزش- التماس برای لغو تحریمها گره نزدهاند و با تکیه بر ظرفیتها و امکانات فراوان داخلی درپی عبور از تنگناها و رونق بخشیدن به اقتصاد ملی و کسب و کار ملت هستند. تنها در این حالت است که تحریمها از اثر میافتند و زمینه برای رشد اقتصادی و آسانی معیشت مردم فراهم میشود. بیتردید، در آن حالت به جای اینکه منتظر گشایش از سوی آمریکا باشیم (بخوانید از گرگ انتظار چوپانی داشته باشیم)! آمریکا در مقابل ما به التماس خواهد افتاد. مگر تحریم بنزین با تولید داخلی آن شکست نخورد و آمریکا اصرار نکرد که تحریم بنزین را حذف کرده و خواستار واردات آن از جانب ایران نشد؟!
و یا مگر تولید داخلی اورانیوم ۲۰ درصد مورد نیاز رادیو ایزوتوپها به تحریم آن از سوی آمریکا پایان نداد؟! و...
۵- رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر اعضای شورای هماهنگی اقتصادی کشور با ایشان با تأکید بر اینکه برای علاج تحریمها دو مسیر «خنثیسازی تحریمها و غلبه بر آنها» و «رفع تحریم» وجود دارد، فرمودند: « البته ما مسیر رفع تحریم را یک بار امتحان و چند سال مذاکره کردیم اما به نتیجهای نرسید» حضرت آقا، راهحل را در بیاثر کردن تحریمها دانسته و گفتند: «اگر با تلاش و ابتکار و با سینه سپر کردن در مقابل مشکلات بتوانیم بر تحریمها غلبه کنیم و طرف مقابل بیاثر شدن تحریمها را ببیند، بهتدریج دست از تحریم برخواهد داشت». البته به قول حضرت ایشان «ما ظرفیتها و تواناییهای فراوانی برای بیاثر کردن تحریمها داریم، به شرط آنکه بخواهیم و همت کنیم و به دل مشکلات برویم».
۶- ماجرا بسیار روشن و بدیهیتر از آن است که قابل درک نباشد و نمیتوان باور کرد، کسانی که حل مشکلات اقتصادی و تامین معیشت مردم را به مذاکره با آمریکا گره میزنند، از درک این نکته بدیهی عاجز باشند! از این روی نباید نفوذ برخی از عوامل دشمن و القای تحلیلها و آدرسهای غلط به شماری از مسئولان در پوشش مشاوره! و... را نادیده گرفت! و نباید از فتنهای که دشمن از این طریق تدارک دیده و سختی معیشت و گرانی و تورم و بیکاری و... مردم مظلوم این مرز و بوم را نشانه رفته است غافل بود و... بالاخره به قول شاعر متعهد کشورمان، برادر مهدی علمدار؛
فتنه شاید کنج پستوی کسی لای کتابی
فتنه لازم نیست حتماً در خیابان بوده باشد
منبع: الف
کلیدواژه: تحریم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۰۸۳۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعتراض تند روزنامه نزدیک به سپاه به حسین شریعتمداری
روزنامه اصولگرای جوان از آنها که به دنبال دوقطبی سازی بین رهبری و دفتر ایشان هستند انتقاد کرد.
این روزنامه نوشت: نه آنکه بگوییم دفتر، خود آقاست؛ طبعاً چنین نیست، اما اینکه آنان در بیان مواضع رهبری، نقش مستقل یا خودسرانه دارند و میتوانند نظری مخالف نظر رهبری را به عنوان نظر رهبری به جامعه قالب کنند و رهبری هم توانایی برخورد و کنترل اوضاع را ندارند، قابل پذیرش نیست.
سه روز از توییت یک عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبری درباره تذکر به مسئولان میگذرد و هنوز بحثها پیرامون گشت ارشاد و دلیل تذکر رهبری و چرایی انتشار این توییت و موج حملاتی – شاید سازمان یافته- علیه دفتر حفظ و نشر آثار رهبری کم و بیش داغ است.
در ورای این بحث و مجادله، موضوعی مهمتر رخ نموده که اهمیت آن این قدرت را دارد که کل موضوع توییت و تذکر در برخی نحوههای اجرایی گشت ارشاد را صرفاً به عنوان یک «مصداق» از مفهوم خود قرار دهد. اما این موضوع مهم چیست؟ تلاشی منفور برای القای دوقطبی رهبری و دفتر رهبری.
دفتر رهبری یا دفتر حفظ و نشر آثار ایشان طبعاً همچون خود رهبری نیستند، اما این هم که تصور شود رهبر و دفتر دو قطب مخالف یکدیگر هستند، دور از تعقل و سیاستورزی و همراه با تبعات خطرناکی است.
آنچه پس از توییت عضو دفتر نشر، در فضای مجازی از سوی جریانی تندرو غلبه یافت، القای خودسری این فرد و علنی کردن تذکر برخلاف نظر رهبری بود. برخی از مردم عادی هم، چون تذکر رهبر معظم انقلاب به فراجا را قابل هضم در چارچوب فکری خودساختهشان ندیدند، این تحلیل کذایی را به عنوان خبر صادق پذیرفتند که آن توییت خودسرانه زده شده است.
اما هیچ کس از میان این جمع نخواست به این موضوع فکر کند که مگر میشود خودسری در دفتر رهبری تا این حد برسد که علنی، رسمی و به اسم دفتر نشر، نسبتی –به زعم این افراد- خلاف واقع به رهبر انقلاب وارد شود و رهبر قدرت ساماندهی موضوع و برخورد با آن را نداشته باشند؟! و حتی پس از جنجال بسیار، آن فرد باز توییت دیگری بزند و بر توییت قبلی تأکید کند و باز رهبری و اطرافیان معتمد ایشان ساکت بمانند و او را توبیخ و مواخذه نکنند و به مردم نگویند که فریب او را نخورید؟!
کسانی که بر طبل دوقطبی «آقا و دفتر آقا» میکوبند، اعتبارزدایی از مواضع غیررسمی رهبری را همپای اعتبارزدایی از دفتر رهبری پیش میبرند. اکنون درباره آگاهانه یا ناخودآگاه بودن چنین اقدامی نمیخواهیم اظهارنظر کنیم، اما پیشینهای که از این اقدامات در خاطره سیاسی ما مانده، نشان میدهد که دفتر رهبری بهانه است. اینکه چرا میخواهند اعتبار این مواضع رهبری را دچار خدشه کنند، میتواند دلایلی داشته باشد که در این نوشتار صرفاً دلیلی برآمده از نگاه خوشبینانه ذکر میشود و باقیاش بماند برای بعد!
با نگاه خوشبینانه، ما با جماعتی مواجه هستیم که مطابق با نگاه خود و برای خود یک آیتالله خامنهای ساختهاند که البته با آیتالله خامنهای موجود، به لحاظ فکری متفاوت است. این جمع وقتی در برابر موضعی از رهبر قرار میگیرند که با نظرات خودشان مخالف است، به جای تطبیق خود بر ولایت، تلاش میکنند ولایت را بر اصول پذیرفته شده خود منطبق کنند و حداقل در دلشان برای عبور از نظر رهبری، توجیهی وجدانپسند دست و پا کنند.
یک دورهای قصه ارشادی و مولوی بودن دستورات، ولی فقیه را علم و سعی کردند آن را تئوریزه هم بکنند، اما بازارش گرم نشد. تفسیر به رأی هم که همیشه شیوهای مرسوم بوده است. اما در مواردی هم که مواضع رهبری با واسطه نقل میشدند، مسیر خدشه بر اعتبار راوی را طی کردند تا جایی که رهبری خود مواضع را علنی و به قولی «پشت بلندگو» بیان کنند.
در ماجرای نهی رئیسجمهور اسبق از کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری یک نفر از اعضای دفتر و نیز یکی از نزدیکان رهبر را به اقدام خودسرانه بیاطلاع رهبری متهم کردند. در ماجرای برجام یک عضو دیگر دفتر رهبری را، حالا در موضوع تذکر به برخی مسئولان، یک عضو دفتر نشر را.
در موضوع واکسن گفتند رهبر مخالف واکسن بوده و مجبورشان کردهاند مقابل دوربینها آب مقطر بزنند، در موضوع تعطیلی حرمهای اهلبیت برای کرونا، مقابل نمایندگان رهبری ایستادند و... چه آنکه در همه موارد ذکر شده، پذیرش این موضوع که رهبری نظری خلاف نظر آنان دارد، برایشان دشوار بود. هر کسی را هم که با آنها موافق نبود، تکفیر کردند، چنانکه اکنون هر منتقدی به بخشی از عملکرد گشت ارشاد را دنبالهروهای اسرائیل و یهودی و اشاعه دهنده فحشا و منکر میدانند!
تبعات خطرناک این تندرویهای تکفیری، به همین جا ختم نمیشود. امام خمینی هنوز در قید حیات بودند که برخی – از نهضت آزادی تا بیت آیتالله منتظری- به احمد آقا، فرزند ایشان تهمت جعل دستخط امام را زدند، چه آنکه آن نظرات را برنمیتافتند. آن تهمتها در ظاهر به مرحوم احمد خمینی بود، در باطن، اما به خود امام میخورد که آن همه از اقتدار خویش دور مانده که نزدیکانشان توانایی جعل دستخطشان را یافتهاند و ایشان حتی پس از اطلاع عموم هم توانایی برخورد با جاعل و جاعلان را ندارند! هیهات!
اکنون هم اینگونه است. رهبری که این جماعت میخواهند باید نقطهضعفی داشته باشد. هیهات! آیتالله خامنهای رهبر قدرتمندی است که به یک اشارهاش، خاکی که رژیم صهیونیستی اشغال کرده، هدف قرار میگیرد و معادلات سیاسی و نظامی جهان را تغییر میدهد، حال بگوییم اعضای دفترش میتوانند به ایشان دروغ ببندند و بساطشان هم جمع نشود؟! از سویی، چه استبعادی است که این اعتبارزداییها بعدتر به همان تهمتهای جعل دستخط نرسد و حکایت تلخ علیه امام را علیه رهبری هم نشنویم؟
تبعات خطرناک دوقطبیسازی از آقا و دفتر آقا را میبینید؟ نه آنکه بگوییم دفتر، خود آقاست؛ طبعاً چنین نیست، اما اینکه آنان در بیان مواضع رهبری، نقش مستقل یا خودسرانه دارند و میتوانند نظری مخالف نظر رهبری را به عنوان نظر رهبری به جامعه قالب کنند و رهبری هم توانایی برخورد و کنترل اوضاع را ندارند، قابل پذیرش نیست.