بسیجی از جنس عشق به وطن
تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۱۹۶۷۸
به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، بسیجیان جان بر کف با جان گرفتن انقلاب از این مرز و بوم دفاع کردند، تفکر بسیج از مرزهای ایران زمین پا را فراتر گذاشت، از دفاع حرم حضرت زینب (س) تا سوریه با تکفیری ها و مبارزات حزب الله و انصار الله تا جنوب شرق کشور، مرز زاهدان با پاکستان و افغانستان که نشات گرفته از همین تفکر است؛ چنانچه دشمن لحظه ای به نزدیک شدن به مرز ایران پر قدرت فکر هم نمیکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گروه های جهادی بسیج با کمک مومنانه خود به هم نوعان در سرتاسر کشور در جهان زبانزد شدند. بسیجی تلاش میکند تا از وجب به وجب خاک میهنش دفاع کند تا ذره ای از این خاک به دست دشمن نیفتد.
آری بسیجیانی هستند که بی هیچ توقعی با عشق به ولایت و امام و شهدا، ادامهدهنده راه آنها هستند
مهدی حسن پور یکی از این نیروهای جان بر کف استان فارس است که از بچگی به نوع دوستی علاقه داشت.
وی در گفتگو با فارس بیان کرد: هنوز دبستانی بودم که هر روز خانم نیازمندی در کنار مدرسه ما می نشست من پول روزانه خود را به او می دادم و او همیشه می گفت پسرم خدا یار و یاورت و نگاه شهدا همیشه همراهت باشد.
او کسب و کار را عیب و عار ندانسته و در این باره گفت: ۱۲ ساله بودم، با شروع تابستان کار کردن من هم شروع می شد، از جوشکاری و تعمیر ماشین گرفته تا بنایی و نجاری و ... هم کار و حرفه و هم اندک پولی را برای آینده جمع آوری می کردم و هیچ وقت نگفتم که این کار زشت است. هر کاری که از دستم بر می آمد انجام می دادم و الان که سال ها می گذرد نتیجه اش را دیدهام و هیچگاه کارم را به دوش دیگری نینداختهام.
حسنپور ادامه داد: چندی نگذشت که وارد بازار کامپیوتر شدم از تعمیر قطعات شروع کردم و با وارد شدن به دبیرستان با علاقه ای که داشتم رشته کامپیوتر را انتخاب و با قبولی در کنکور وارد دانشگاه شدم. لیسانس را گرفتم و همچنان بازار کار را هم ادامه دادم.
داماد سردار شهید ناصر ورامینی عنوان کرد: به سنی رسیده بودم که چشمانم برق عاشقی میزد، باید ازدواج می کردم و چون از نوجوانی به شهدا علاقهمند بوده و نزدیک بودن به خانواده هایشان را آرزوی خود می دانستم، قسمت شد تا با دختر سردار شهیدی که تک و تنها بود ازدواج کنم.
وی افزود: قسم خوردم تا آخر عمر هم پدر و مادرش و هم خواهر و برادرش باشم، مادر همسرم با پیوندی که با پدر شهیدش بسته بود سه سال بعد از شهادت به دیدار حق رسید.
او دفاع از وطن و میهن اسلامی را وظیفه خود دانست و گفت: دانشگاه بودم که با بسیج مهندسین آشنا شدم، مدتی بعد عضو فعال شده و هر روز شور و شوقم بیشتر میشد و کمک به هم نوعان من را خوشحال می کرد.
حسنپور ادامه داد: با زلزله کرمانشاه توسط گروه جهادی به کمک زلزله زدگان، با سیل دروازه قرآن شیراز به کمک سیل زدگان و رنگ آمیزی مدارس و حوزه علمیه و ... در اطراف و مناطق محروم شیراز پرداختم. حتی با قبول در نشدن آزمون های استخدامی ناامید نشدم و سعی میکردم با گرفتن پروژه های شهرداری و سازمان ترافیک هم برای خود و هم برای اطرافیانی که احتیاج به کار داشتند اشتغالزایی کنم؛ اما باز هم راضی نشدم اینجا بود که با بچه های اطلاعات لشکر ۱۹ فجر همان لشکری که پدر خانمم یکی از فرماندهانش بود، آشنا شدم و به مرز زاهدان برای دفاع از مرز رفتم.
در ماموریتی که در اردیبهشت ۹۹ داشتم دو روز مانده به برگشت در حیاط قرارگاه صدای شلیک شنیدم و دیگر هیچ چیزی متوجه نشدم.
این بسیجی اظهار داشت: وقتی برای بار اول رفتم متوجه شدم که مرز نیازمند حضور من و بسیجیانی مانند من است و به خود گفتم با یاری سیدالشهدا و رو سفیدی در جلوی شهدا این کار باید ادامه پیدا کند. در ماموریتی که در اردیبهشت ۹۹ داشتم دو روز مانده به برگشت در حیاط قرارگاه صدای شلیک شنیدم و دیگر هیچ چیزی متوجه نشدم.
وی افزود: بعد از ۱۷ روز در کما بودن به هوش آمدم و تازه متوجه شدم که دو تیر به سر و پیشانی اینجانب توسط نیروی خودی (یکی از نیروهای گروهان خودمان) اصابت کرده است. مدتی در بیمارستان زاهدان و مدتی در بیمارستان مسلمین شیراز بستری بودم، بعد از آن هم رفت آمد های فراوان به تهران برای ادامه درمان، امانم را بریده بود و از آن بدتر دنبال کردن پرونده حقوقی که توسط لشکر پیگیری می شد.
بسیجی مظهر اقتدار در مسیر شهدا
مهدی حسن پور جانبازی را حق خود دانست و بیان کرد: ما بسیجیان زمانی که تصمیم به رفتن میگیریم دقیقا مانند هشت سال دفاع مقدس، از جراحت و زخم سطحی گرفته تا شهادت این راه را ادامه می دهیم، اگر من به هوش نیامده بودم هیچ حق و حقوقی به همسر تنهایم تعلق نمیگرفت و مرحوم حساب میشدم و حال که زنده ماندم و لیاقت به شهادت رسیدن را نداشتم با نابینا شدن یک چشم و مشکلات فراوان دیگر نیز به عنوان جانباز حساب نشدهام.
وی گفت: تفکر بسیجی فراتر از مرزهای جغرافیایی است، شهادت و شکست ناپذیری، حافظ ره آوردهای انقلاب اسلامی همه و همه نه برای آب و خاک، نه برای عناصر پست مادی بلکه برای اجرای عدالت اسلامی است تا جایی که حضرت امام (ره) خود را بسیجی می خواند و دستبوس بسیجی بودن را برای خود افتخار می دانست و خواهان ارتباط با بسیجی ها بود. وی بسیجی را تربیت شده آخرین و کامل ترین مکتب آسمانی میدانست که جسم مادی خویش را برای آزادی هم نوعان خود فدا می کند.
انتهای پیام/ ن
منبع: فارس
کلیدواژه: عشق بسیجی بسیج دفاع مقدس جانباز شهید حسن پور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۱۹۶۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای اخراج دایی و حضور احمدینژاد در رختکن تیم ملی
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ تیم ملی ایران روز ۸ فروردین ۱۳۸۸ با سرمربیگری علی دایی در مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ به مصاف عربستان رفت و شکست تلخی را مقابل این تیم متحمل شد و امروز هم سالگرد همان بازی تاریخی است. یکی از نکات مهم این مسابقه حضور محمود احمدینژاد، رئیس جمهور وقت در ورزشگاه آزادی بود که حواشی زیادی را در پی داشت. علی دایی در سالهای اخیر بارها مدعی شده که افرادی خارج از فدراسیون فوتبال در برکناریاش از هدایت تیم ملی نقش داشتند و معتقد است راه ندادن احمدینژاد به رختکن تیم ملی یکی از دلایل مهم برکناری او بوده است.
در طرف مقابل اما علی کفاشیان، رئیس وقت فدراسیون فوتبال کاملا منکر این ماجرا شده و میگوید احمدینژاد اصلا قصد حضور در رختکن را نداشته است. با این حال او هم تایید کرد که برکناری دایی از بالا ابلاغ شد و تصمیم فدراسیون فوتبال نبود.
کفاشیان چندی پیش در گفت و گو با خبرآنلاین درباره این ماجرا صحبت کرد: «نه آقای احمدی نژاد نمی خواست به رختکن برود. خود او خیلی فوتبالی بود و به بازیکنان زیاد میرسید. من یادم نمیآید که قصد چنین کاری را داشته باشد و انقدر فوتبالی بود که درک این را داشته باشد بین دو نیمه نباید به رختکن برود. ما باختیم و تمام شد و بعد بازی داشت به من و آقای علی آبادی دلداری داد که ناراحت نباشید بازی برد و باخت دارد. حتی زمانی که معاون سازمان تربیت بدنی بودم و آقای احمدینژاد شهردار بود، در بازی با بحرین ما در ورزشگاه آزادی حضور داشتیم. من هم اصلا شناختی از فوتبال نداشتم. چون آقای مهرعلیزاده و احمدینژاد باهم مشکل داشتند، احمدینژاد کنار من نشست. در طول ۹۰ دقیقه بازی ایشان مدام در حال صحبت بود که باید این بازیکن را تعویض کند و مدام بازی را تحلیل میکرد. بعد من آن بازیکن را اصلا نمیشناختم.»
او در خصوص اخراج دایی و ادعای او در خصوص دخالتهای بیرونی گفت: «بله به نوعی این جمله درست است. البته هیئت رئیسه این انتخاب را مصوب کرد، می توانستیم نکنیم. انتخاب من آقای کلمنته بود و نظرم سرمربی خارجی بود. هر کس یک حرفی را میزد و من تازه آمده بودم و گیج بودم. این واقعیت است که آقای علی آبادی و احمدی نژاد برای آمدنش از علی دایی حمایت کردند و در رفتنش هم چنین اتفاقی افتاد.»
258 258
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1888760