Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «قدس آنلاین»
2024-04-23@14:40:03 GMT

روایت روزمرگی‌های آقای مترجم

تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۲۹۷۶۴

روایت روزمرگی‌های آقای مترجم

محمد شیخانی: «خاطرات یک مترجم» نوشته محمد قاضی، مترجم شهیر کشورمان، از آن دست کتاب‌هایی است که با زبان ساده و روان خود خیلی‌زود در میان مخاطبان و کتابخوان‌های حرفه‌ای و حتی غیرحرفه‌ای جای خود را باز کرد و چاپ مجددهای آن از سوی نشر «کارنامه» نیز مؤید این مسئله است.

به تازگی و بار دیگر این کتاب از سوی نشر کارنامه تجدیدچاپ و روانه بازار نشر شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قاضی را با ترجمه کتاب‌هایی مثل «دن کیشوت» سروانتس، «شازده‌کوچولو» اگزوپری، «پیرمرد و دریا» همینگوی و طیفی از آثار متعدد دیگر می‌شناسیم. یک حساب سرانگشتی نشان می‌دهد قاضی حدود ۷۰ اثر را به زبان شیرین پارسی بازگردانده و قطعاً دین بزرگی به گردن ترجمه در ایران معاصر دارد. اما این بار آقای مترجم دست به قلم برده و اتوبیوگرافی یا به زبان خودمانی زندگی‌نامه خودنوشت خود را روی صفحه آورده؛ سنتی احسنت که باید سایر نویسندگان و مترجمان سراغ آن بروند و اجازه ندهند دیگران راوی زندگی‌شان شوند بلکه خود این زندگی را توصیف و ترسیم کنند. ریتم کتاب بسیار شیرین و دلچسب است البته بهتر است فکر اینکه قرار است آقای مترجم صرفاً در مورد خاطرات و سختی‌های ترجمه‌هایش با شما سخن بگوید را کنار بگذارید زیرا وی از ابتدای زندگی خود آغاز کرده و تمام جزئیات و مراحل زندگی را به صورت بطئی و جزئی جلو می‌برد. در واقع کتاب ریتمی جزءنگر دارد و فرازونشیب‌های محمد قاضی را روایت می‌کند. کتاب«خاطرات یک مترجم» محمد قاضی تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی را دربرمی‌گیرد؛ قاضی خیلی زود از دوران کودکی‌اش گذار می‌کند؛ روایت وی از پدرش که همواره دوست داشته فرزند ذکوری داشته باشد و نامش را محمد بگذارد، در نوع خود جالب است؛ قاضی پس از مرگ پدر روزهای سختی را در دوران کودکی پشت سر می‌گذارد که کتاب جزئیات آن را ذکر می‌کند.

قاضی پس از روایت نابش از دوران کودکی برهه‌ای را روایت می‌کند که برای ادامه زندگی به تهران نقل‌مکان می‌کند و انس و الفت دوست‌داشتنی وی با کتاب نیز دقیقاً در همین مقطع و در دوران پیش و حین خدمت سربازی شکل می‌گیرد.

قاضی روایتی خالص از مواجهه خود با کتاب‌ها و شاهکارهای بزرگ دنیا ارائه می‌کند و اینکه چگونه به صورت خودآموز و خودکار به سراغ فراگیری زبان‌های خارجی می‌رود و شروع به ترجمه کتاب‌ها می‌کند.

بخشی از کتاب نیز روایتگر فعالیت قاضی در مقام یک کارمند است؛ قاضی در برهه‌ای نیز به عنوان مترجم و کارمند با کانون پرورش فکری کودک و نوجوان فعالیت می‌کند و از همان زمان علاقه وافری به نوشتن خاطراتش در کنار ترجمه نشان می‌دهد و بخشی از این خاطرات همان زمان به صورت بریده‌بریده در مجله وقت کانون پرورش فکری کودک و نوجوان منتشر می‌شود.

نکته مهم در روایت‌های قاضی در کتاب خاطرات یک مترجم روحیه بشاش و فوق‌العاده خود مترجم است؛ آنچنان که در کتاب ترسیم می‌شود قاضی بیشتر انسانی ابن‌الوقت بوده و زندگی را چندان سخت نمی‌گرفته و این روحیه در سراسر کتاب نیز ساری و جاری است؛ به‌خصوص آنجا که قاضی وقت بیشتری برای جزئیات روایت خود قائل می‌شود و می‌توانید این خصیصه را جست‌وجو کنید.

از خاطرات قاضی می‌توان استفاده‌های جانبی نیز کرد؛ برای مثال با مطالعه این کتاب می‌توانید نسبت به وضعیت چاپ و نشر کتاب در برهه پیش از انقلاب اسلامی پی ببرید؛ ارج و قربی که نویسنده در ایران دارد و قیاس آن با نویسندگی در سایر نقاط دنیا را می‌توانید در لابه‌لای خاطرات این مترجم شهیر کنکاش کنید.

قاضی در کتاب بدون‌تعارف است؛ هراسی از این ندارد که خود را در معرض قضاوت خواننده و مخاطبش قرار دهد و همین مسئله سبب می‌شود بسیار راحت با جزئیات زندگی‌اش روبه‌رو شود و تمام آن‌ها را اصطلاحاً در دایره روایت بریزد و از شیطنت‌های خاص دوره کودکی و نوجوانی‌اش نیز نمی‌گذرد و بر این باور است که مخاطب با آن‌ها همذات‌پنداری خواهد کرد.

قاضی این توفیق را داشته که در دوران فعالیت خود با نویسندگان بزرگ و شهیر دوران خود نیز دیدار داشته و با آن‌ها همکلام شده و شرح این دیدارها را با جزئیات خاطرات خود بلکه به صورت کلی‌تر بیان می‌کند و خود این مسئله نیز می‌تواند به کمک حال بودن کتاب در شناخت برخی از جریانات ادبی معاصر ایران صحه بگذارد. روایت شیرین و ناب قاضی بلافاصله حس همذات‌پنداری را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند؛ زبان ساده و به دور از پیچیدگی کتاب سبب می‌شود مخاطب سختی خاصی برای مواجهه با این اثر نداشته باشد. قاضی با نگارش این کتاب اثبات می‌کند می‌توان هم مترجم بود و هم نویسنده؛ سنتی که معمولاً در میان یکی از این دو طیف (نویسندگان و مترجمان) به صورت یکسویه دنبال شده است، اما قاضی بر این امر مهر باطل می‌زند و قلم خود را در عرصه نگارش نیز به رخ می‌کشد.

روایت جذاب این کتاب را از دست ندهید و در روزهای قرنطینه و خانه‌نشینی، خاطرات یک مترجم؛ اثر محمد قاضی که توسط نشر کارنامه منتشر شده را به عنوان همدمی خاموش، اما گویا انتخاب کنید

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: مترجم نویسندگی خاطرات یک مترجم محمد قاضی کتاب ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۲۹۷۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وقتی فناوری خاطرات را زنده می‌کند!

نامه‌های نوشته‌ شده توسط «جرج مالوری» کوه‌نورد معروف برای اولین بار در صدمین سالگرد تلاش مرگ‌بار او برای صعود به اورست، به صورت دیجیتالی درآمدند و در دسترس مخاطبان جهانی قرار گرفت.

به گزارش ایسنا، فناوری دیجیتال به کمک پژوهشگران آمده است تا بتوانند نامه‌های قدیمی را بخوانند.

به نقل از ساینمگ، «جرج مالوری»(George Mallory) فارغ‌التحصیل «کالج مگدالن»(Magdalene College) در «دانشگاه کمبریج»(University of Cambridge) به این دلیل معروف است که ظاهرا در پاسخ به یک خبرنگار که از او پرسیده بود چرا می‌خواهد به اورست صعود کند، گفت: زیرا آنجاست.

هنوز بحث‌هایی در مورد این وجود دارد که آیا مالوری و همراهش «اندرو سندی اروین»(Andrew Sandy Irvine) واقعا به بالای کوه رسیدند یا خیر.

بخش قابل توجه این موضوع، یک مجموعه نامه‌هایی است که بین مالوری و همسرش «روث»(Ruth) از زمان نامزدی آنها در سال ۱۹۱۴ تا زمان مرگ او در اورست در سال ۱۹۲۴ نوشته شده‌اند. از جمله این نامه‌ها می‌توان به آخرین نامه‌ای اشاره کرد که مالوری پیش از آخرین تلاش برای صعود به اورست نوشت. همچنین، سه نامه‌ دیگر نیز بررسی شدند که ۷۵ سال پیش از کشف جسد مالوری در جیب ژاکت او باقی مانده بودند.

«کیتی گرین»(Katy Green) کارشناس بایگانی کالج مگدالن و گروهش، نامه‌های مالوری و همسرش روث را به صورت دیجیتالی ارائه‌ داده‌اند.

نامه‌ها موضوعات جذابی را در بر دارند که برخی از آنها به شرح زیر هستند.

اولین مأموریت مالوری به اورست در سال ۱۹۲۱. هیچ نقشه‌ای وجود نداشت، محیط ناشناخته بود و این ماموریت به آن دلیل انجام شد که مشخص شود آیا حتی امکان رسیدن به اورست وجود دارد یا خیر. دومین ماموریت مالوری برای اکتشاف در اورست. این ماموریت با یک فاجعه پایان یافت زیرا هشت شخص بومی نپال موسوم به «شرپا»(Sherpa) در اثر بهمن کشته شدند. مالوری در نامه‌هایش خود را مقصر آن حادثه غم‌انگیز دانست. خدمات مالوری در جنگ جهانی اول؛ از جمله اظهارات او پیرامون حضور در توپخانه در «نبرد سم»(Battle of the Somme). نامه‌هایی از سفر مالوری به آمریکا در سال ۱۹۲۳ در بحبوحه ممنوعیت، بازدید از مراکز غیرقانونی تهیه نوشیدنی و درخواست برای دریافت نوشیدنی از یک دریچه مخفی. نامه‌های روث به مالوری. این نامه‌ها یک منبع اصلی درباره تاریخ اجتماعی زنان به شمار می‌روند که موضوعات گوناگونی را پیرامون زندگی او به عنوان زنی که در دوران جنگ جهانی اول زیسته است، پوشش می‌دهند.

گرین گفت: کار کردن با این نامه‌ها واقعا لذت‌بخش بود. خواه روث همسر جرج باشد که می‌نویسد برای او کیک آلو و گریپ‌فروت را به سنگر می‌فرستد، خواه آخرین نامه تلخ او که در آن می‌گوید شانس بالا رفتن از اورست ۵۰ به یک علیه ما است، این نامه‌ها اطلاعات شگفت‌انگیزی را از زندگی این دانش‌آموخته مشهور کالج مگدالن ارائه می‌دهند.

متون به‌دست‌آمده از نامه‌های دیجیتالی‌شده به شرح زیر هستند.

از آخرین نامه مالوری به همسرش روث

عزیزم، بهترین‌ها را برایت آرزو می‌کنم و امیدوارم که اضطرابت پیش از دریافت این نامه به پایان برسد و بهترین اخبار را دریافت کنی که سریع‌ترین آنها نیز خواهد بود. شانس ما یک به ۵۰ است اما هنوز یک تلاش بزرگ خواهیم داشت و به خودمان افتخار می‌کنیم. عاشق همیشگی تو، جرج.

از تنها نامه باقی‌مانده از دوره صعود به اورست در آرشیو نامه‌های روث به شوهرش

من شاد و خوشحال هستم اما دلم برایت بسیار تنگ شده است. فکر می‌کنم بیشتر از گذشته همنشینی تو را می‌خواهم. می‌دانم که بیشتر اوقات خوب نبوده‌ام و بسیار متاسفم اما دلیل اصلی تقریبا همیشه این بوده است که از نبودن تو ناراضی هستم. می‌دانم خیلی احمقانه است که زمان داشتن تو را به خاطر زمان نداشتن تو خراب کنم.

نامه‌های مالوری به صورت رایگان در وب‌سایت کالج مگدالن در دسترس هستند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • خاطرات عضو جداشده منافقین
  • لزوم نگاه منصفانه به شکست‌ها و پیروزی‌ها در جنگ
  • وقتی فناوری خاطرات را زنده می‌کند
  • وقتی فناوری خاطرات را زنده می‌کند!
  • عرضه رمان ایرانی «باغ کَج» در بازار نشر
  • خاطرات تلخ سیاوش چراغی پور؛ از کارتن خوابی تا التماس برای کار
  • نرم افزار لرستان سفر مترجم چند زبانه در سفر
  • کتاب های پرفروش سال ۱۴۰۳
  • پمپئو در کتابش درباره راضی کردن ترامپ به ترور سردار سلیمانی چه نوشته است؟
  • زیدان آلمانی بلد نیست، ریبری هم مترجم نمی‌شود!‏