غلطهای املایی سی و ششمین پسر فتحعلی شاه تصحیح شد
تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۴۰۴۰۵
کتاب «روزنامه خاطرات بهمن میرزا بهاءالدوله» به کوشش بهمن بیانی و مجید عبدامین از سوی انتشارات بنیاد موقوفات دکتر افشار منتشر و در بازار کتاب توزیع شد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «روزنامه خاطرات بهمن میرزا بهاءالدوله» از جمله خاطرات به دست آمده از دوران قاجار است که در آن احوالات مملکت و دربار قاجار اینبار از زبان یکی از شاهزادههای قجری روایت شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بهمن میرزا، پسر سی و ششم فتحعلی شاه قاجار بود که در دوران حیات خود مسئولیتهایی چون حکومت استرآباد، سمنان و دامغان را برعهده داشت. خاطرات او بارها در منابع پژوهشی مورد اشاره واقع شده است. برخی از آثار مانند مخزن الوقایع، ضمن اشاره به کتاب خاطرات بهمن میرزا، از جمله ویژگی این آثار را دست خط بد نویسنده و پر بودن اغلاط املایی یاد کردهاند. گویا همین ویژگیها سبب شد تا رغبتی برای تصحیح و انتشار آن نباشد و سالها این کتاب در کتابخانه مجلس خاک بخورد.
بهمن میرزا از جمله شاهزادگان قاجار بود که اهل جمعآوری کتاب، به ویژه آثار تاریخی بود. در سالهای پایانی عمرش به جمعآوری کتابهای تاریخی میپرداخت و برخلاف دیگر شاهزادگان قاجار، اهل محافل عیش نبود. اما خاطرات بهمن میرزا به سبب اینکه مورد وثوق شاه قاجار بود و در امور گوناگون به عنوان مشاور در دربار حضور داشت و از امور مهم مطلع بود، حائز اهمیت است. در این کتاب اطلاعات جالبی از درون دربار ارائه شده است؛ از دخالت زنان درباره در امور مملکتداری گرفته تا خبرچینیها به سفارت انگلستان و دعواها و مشاجراتی که بین شاه و دربار در جریان بود.
توجه او به امور اجتماعی و روزمره و همچنین واکنش نویسنده به این مسائل از دیگر مطالب جالب و خواندنی در کتاب خاطرات بهمن میرزا است.
به گفته مصححان این اثر، اغلاط موجود در خاطرات بهمن میرزا به اندازهای بود که تصحیح این اثر را به شیوه مرسوم دشوار میکرد. گاه در برخی از صفحات، دهها غلط املایی دیده میشد؛ بنابراین توضیح هر کدام از این اغلاط در پانویس کتاب کار را دشوار میکرد؛ لذا نویسندگان به طرح برخی از این موارد اکتفا کردند.
ماجرای دزدیده شدن تخت طاووس از زبان ناصرالدینشاه/ شاه قاجار را با این کتاب بیشتر بشناسیدشبکه نمایش خانگی| سلطان صاحب قران، صاحب شبکه نمایش خانگی شده است/علت این همه توجه به شاه قاجار چیست؟بنیاد موقوفات افشار کتاب «روزنامه خاطرات بهمن میرزا بهاءالدوله» را در هزار و 100 نسخه و در 695 صفحه منتشر کرده است.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: موقوفات افشار کتابفروشی ها بازار نشر کتاب کتابفروشی ها بازار نشر کتاب شاه قاجار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۴۰۴۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فیلمی دیده نشده از بازار تهران در دوره قاجار؛ صدای مردم در ۱۲۰ سال پیش را بشنوید!
زیسان: فیلمی بسیار کمیاب از حال و هوای بازار تهران در دوره قاجار که توسط یک کمپانی خارجی (احتمالا انگلیسی) فیلمبرداری و صدابرداری شده. تخمین زده میشود که این فیلم متعلق به سالهای ١٢٨٠ تا ١٢٨۵ خورشیدی باشد.
با هندزفری گوش دهید تا بهتر بتوانید صدای افراد را بشنوید.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی روایت جالب یک خارجی از بازار تهران در دوره ناصرالدین شاه«کارلا سرنا» بانوی جهانگرد ایتالیایی در سفرنامهاش از نقش مهم بازار در زندگی ایرانی توصیفی جالب ارائه داده است؛ بازار «مجلس» و «بورس» است و محل کسب است و جایی برای اخبار و جنجال و گپزدن و طنز و شایعه و خوشگذرانی.
«کارلا سرنا» در سال ۱۲۵۶ شمسی به ایران آمد و سفرنامهای نوشت که «آدمها و آیینها در ایران» نام دارد.
وی در کتابش توصیف مفصلی از زندگی و خلقیات ایرانیان و مسائل اجتماعی ایران ارائه داده است و از بازار تهران در عهد ناصری نیز روایتی بسیار جالب و شنیدنی دارد.
این جهانگرد ایتالیایی درباره رفتارهای روزمره در بازار و کارکردهای اجتماعی بازار تهران نوشته است: «مانند تمامی شهرهای آسیایی، بازار مرکز جنبوجوش است. مردم در آنجا از اولین ساعات طلوع آفتاب تا دم غروب بهطور مداوم در حال حرکت و فعالیت هستند. رفت و آمد پیادهها و سوارههایی را میبینی که از میان قطار شترها و قاطرهایی که برای خالیکردن بار کالاهای خود راهی کاروانسراها هستند، بهزحمت برای خود راهی باز میکنند.
بازار محل ملاقات و قرارهای عمومی است. آنجا مردم همچنانکه درباره مسائل و منافع شخصی و تجاری خود بحث و گفتگو میکنند درباره مسائل عمومی و امور دولتی نیز به شور و تبادل نظر میپردازند.
بهطورخلاصه باید گفت که بازار جای بورس و مجلس را یکجا گرفته است. باز هم تعریف بازار کامل نیست. اخبار، شایعات، تهمتزدنها، نشر اکاذیب، جنجالها، بدگوییها و افشاگریها همه از بازار سرچشمه میگیرد و در بازار دهان به دهان میگردد و مطابق معمول دست آخر، یک کلاغ و چهل کلاغ میشود.
تکرار داستانها و طنزهای بامزه و ساختن و رواجدادن نکتههای ظریف و حتی زمزمه تصنیفهای جدید نیز جز در بازار، در جای دیگر معمول نیست. در آنجا قصهها و افسانههای گوناگون، مردم ساده را سخت سرگرم میکند.
هیچ جای دیگر پرجمعیتتر از بازار نیست. همچنین هیچ جای دیگری، چون بازار محل تجمع و اختلاط تمامی طبقات مردم نیست.
دکانهای موجود در بازار، اتاقکهای چهارگوشی است که در داخل آنها بازرگانان تمام روز روی گوشه فرشی مینشینند و کارگران و پادوها آنچنان سرگرم کار خویشند که اصلا به عابرانی که از مقابل آنان دائما به سویی میروند کمترین توجهی نمیکنند...
بهنسبت مغازهداران که از سر صبح تا دم غروب تنها کارشان چانهزدن با مشتریان است و از جای خود تکان نمیخورند کارگران زندگی فعالتری دارند.
اقامت در این حجرههای عاری از هوا و آفتاب نباید برای سلامت مزاج سودمند باشد. در زمستانها آنجا را با منقل گرم میکنند. اگر فضای دکان گنجایش داشته باشد منقل را زیر میز کوتاه و چهارگوشی که رویش لحاف انداختهاند، میگذارند و به آن کرسی میگویند. آنوقت همه زیر کرسی نشسته پاها را دراز میکنند…
سقف گنبدی بازار روزنههایی دارد که از آن شعاع آفتاب و هوای تازه بیرون به داخل نفوذ میکند و از سنگینی هوا میکاهد. شبها شبگردها از بازار مراقبت میکنند. دزد خیلی کم در آن حولوحوش دیده میشود...
نحوه غذاخوردن کارگران و مغازهداران هم دیدنی است؛ کبابیها، چلوکبابیها، میوهفروشان و قهوهچیها هر یک محصول خود را به محل کار آنان میآورند و علاوه بر آن مشتریان را از لذت شنیدن سخنان شیرینی نیز برخوردار میکنند، چون ایرانی، عاشق اختلاط و گپزدن است.
سلمانیها هم آنچه را که برای تمیزکردن گوش، کوتاهکردن موی سر و اصلاح ریش لازم دارند درجعبهای با خود حمل میکنند و از حجرهای به حجره دیگر سر میزنند و در همان محلِ کارِ مشتری اصلاح میکنند...
با آغاز شب، دکانهای بازار و کاروانسراها بسته میشوند، کاری که وقت زیادی نمیگیرد، چون لازم نیست چیزی را جابجا کنند. تنها چند قطعه تخته، مقابل دکانها میگذارند و به سوی خانه راه میافتند.
اهل بازار بدون آنکه کارشان واقعا جدی به نظر برسد همه خوشبرخورد، خندهرو، پرتحرک و پُرجنبوجوش هستند. از حق نباید گذشت که من کوچکترین شرارتی از آنان ندیدم».
tags # تهران قدیم سایر اخبار (تصاویر) عجیبترین موجودات دریایی جهان؛ از شیطان دریایی تا ماهی خونآشام! حقایقی عجیب درباره اژدهای کومودو؛ از بچهداری بدون جفتگیری تا شنیدن بوی خون از ۴ کیلومتری! چه کسی لباس را اختراع کرد؛ آیا انسانهای اولیه همیشه لخت بودند؟ اولین قتل در جهان چگونه اتفاق افتاد؟!