Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری فارس، با شهادت محسن فخری‌زاده، پیامی از طرف حجت‌الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه منتشر شد که در آن از مباحثه درباره فلسفه و فیزیک با شهید محسن فخری‌زاده، معاون وزیر دفاع و رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع و استاد فیزیک هسته‌ای دانشگاه امام حسین(ع) صحبت به عمل آمده بود. در این پیام اشاره شده: «حاج محسن عزیز دانشمند نظریه‌پرداز معتقد بود: فیزیک معاصر در حد مرزی علم حرکت می‌کند و آزمایش نشان می‌دهد گاهی ذره با اثرش هست و گاهی ذره نیست ولی اثرش هست و بنابراین باید از فیزیک ذرات و ارتباط ذره با ذره به فیزیک امواج شیفت داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ذرات می‌توانند از طریق امواج تبادل اطلاعات کنند». روزنامه قدس، در شماره اخیر خود، در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام خسروپناه، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی از ماجرای این گفت‌وگوهای علمی در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع پرسیده است که در ادامه از نظر می‌گذرانید.

جناب خسروپناه! ضمن عرض تسلیت به شما، اجمالاً اگر صحبتی درباره شخصیت شهید فخری‌زاده در این ماجرا دارید بفرمایید تا بعد وارد بحث درباره پروژه ایشان در خصوص نسبت فیزیک و فلسفه شویم.

در آغاز سخن، شهادت دوست عزیز و فکور و دانشمندمان سردار رشید اسلام جناب حاج محسن فخری‌زاده را تسلیت عرض می‌کنم که انصافاً از چند جهت شهادت ایشان مظلوم است. یکی از جهات این است که به خاطر مسائل امنیتی، ایشان شخصیت شناخته‌شده‌ای بین مردم نبود. خیلی‌ها نمی‌دانند چه چیزی و چه کسی را از دست دادند. بعضی شهدای هسته‌ای ما متفکر و نظریه‌پرداز بودند مثل شهید شهریاری و شهید علی‌محمدی که انسان‌هایی فکور و نظریه‌پرداز و از روحیه عرفانی نیز برخوردار بودند، برخی از شهدا هسته‌ای ما مدیر توانمندی بودند که شهید احمدی روشن از این دسته هستند. ایشان یک مدیر توانمند در راه‌اندازی سایت هسته‌ای بوده و در این زمینه تلاش فراوانی کردند. شهید فخری‌زاده هم فکور و نظریه‌پرداز و هم مدیر توانمندی بود که هر مقوله‌ای به او می‌دادند، تا رسیدن به نتیجه مدیریت می‌کرد. این ایام، بحث کیت تست آزمایشگاهی ویروس کرونا و واکسن کووید 19 را به نتیجه رساندند و واکسن نیز به مرحله تست انسانی رسیده است.

ایشان، مدیری توانمند و در عین حال صاحب فکر و اهل عرفان و معنویت و صفای باطن فوق‌العاده‌ای بود. البته همه شهدای ما این‌گونه هستند و اگر اهل معنویت و عرفان و تعلق به خدا نباشند، معلوم است که به شهادت نمی‌رسند. جمع این سه ویژگی در شهید فخری‌زاده، خیلی کمیاب است.

ببینید دشمن چطور دقیق رصد می‌کند و چگونه شخصیت‌های ما را می‌زند. البته بارها می‌خواسته‌اند  شهید فخری‌زاده را ترور کنند ولی ایشان در حفاظت خاصی بود؛ هر چند این ایام ظاهراً حفاظت‌ها کم شده بود ولی به هر حال ایشان تحت حفاظت بودند. در جلساتی نیز که با ایشان داشتیم مجاز به فیلم‌برداری و عکس‌برداری نبودیم. چون پس از اینکه اسنادی به دست صهیونیست‌ها افتاد، فهمیدند نفر اولِ دانشمندِ فکورِ اهل عرفان و صفای مدیرِ مدبر، ایشان هستند و باید ایشان را مورد هدف قرار دهند. این نکته اولی بود که باید در مورد شخصیت ایشان عرض می‌کردم.

حالا وارد آن بخش از پیام شما شویم که از گفت‌وگوهایتان با شهید فخری‌زاده در نسبت فلسفه و فیزیک صحبت کرده بودید. پروژه فکری ایشان در این زمینه چه بود؟ من دیدم برخی از استادان به همین واسطه می‌گفتند می‌توان ایشان را شهید علوم انسانی اسلامی نیز دانست.

نکته دوم اینکه خیلی، نمی‌شود گفت شهید فخری‌زاده تخصص در علوم انسانی یا در فلسفه داشت اما مطالعات خوب و عمیقی در مورد فلسفه داشت و همین سبب شده بود ایشان ابداع نظریه‌هایی بکند. البته من تعبیر شهید علوم انسانی را هم نسبت به ایشان موجه می‌دانم و ایشان ذوق سلیمی [در این زمینه‌ها] به کار برده‌اند. فقط می‌خواهم این زاویه دید را تکمیل کنم که شهید فخری‌زاده خیلی دغدغه داشت بین فیزیک و حکمت متعالیه پیوند برقرار کند.

وقتی به انجمن حکمت و فلسفه رفتم و ریاست مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران را پذیرفتم، ایشان سراغ ما آمد. من شناختی نداشتم؛ البته شهید قبلاً جلسات فلسفی در دانشگاه شهید بهشتی و جاهای دیگر داشته‌اند ولی من ارتباطی با ایشان نداشتم. رابطی فرستادند و بعد توفیق شد که در مؤسسه به محضرشان رسیدیم. من دیدم ایشان واقعاً دغدغه‌مند و اندیشمند است و در حوزه فلسفه و فیزیک فکر کرده و نظراتی دارد. مشتاق شدم؛ ایده‌ای نیز [از قبل] داشتم که فلسفه‌های مضاف را در مؤسسه فلسفه راه‌اندازی کنم که راه انداختیم و البته پس از ما نیز این فعالیت‌ها تعطیل شد.

یکی از جلسات و دوره‌های ما فلسفه و فیزیک بود که هم مدرسه تابستانه برگزار شد و ایشان هم افاضاتی داشتند و هم جلسات خصوصی‌تری با جمعی از فضلا و محققان فلسفه علم و فلسفه اسلامی داشتیم حتی کسانی را که در مباحث فلسفی سکولار می‌اندیشیدند نیز دعوت می‌کردیم. مرحوم آقای فخری‌زاده که آن موقع با اسم مستعار آقای محسنی ایشان را می‌شناختیم، این سؤال‌ها را آنجا مطرح می‌کرد که آیا این فلسفه اسلامی که به ملاصدرا رسیده و پس از ملاصدرا شرح و بسط پیدا کرده است، می‌خواهد به همان مقدار بماند یا با محیط اطرافش تعامل داشته باشد؟ به هر حال ما با علوم انسانی و علوم تجربی مواجه هستیم و غربی‌ها نیز پیوند وثیقی بین فلسفه‌شان و فلسفه مدرن و علوم تجربی برقرار کرده‌اند، ولی در فلسفه ما هنوز همان «مقولات عشر» مطرح است، جوهر و عرض مطرح است و فلسفه اسلامی با این مقولات درگیر نشده است. حالا علامه طباطبایی بحث انرژی دارد که مثلاً انرژی را می‌توانیم جوهر بدانیم یا خیر؟ شهید فخری‌زاده، ذهن‌های مخاطبان را درگیر می‌کرد که ببینیم این مفاهیمی که امروزه در فیزیک مدرن مثل موج، ذره، انرژی، حرکت به معنای فیزیک کوانتوم مکانیک و حتی حرکت به معنای فیزیک کلاسیک نیوتونی مطرح است چه نسبتی با مقولات فلسفی دارند. آیا با حذف این مقولات که حذف عقلی نیست، می‌توانیم مقولات جدیدی را کشف و استخراج کنیم؟ این‌ها خیلی بحث‌های جدی است. بحث‌های مفصلی نیز در مورد ماده در فیزیک و ماده در فلسفه داشتیم. ماده و هیولای اولی و هیولای ثانی در فلسفه چه نسبتی با ماده در فیزیک دارند؟ شاید ساعت‌ها بحث می‌شد و ما ماده فلسفی را توضیح می‌دادیم و ایشان ماده فیزیکی را توضیح می‌داد و حتی بحث‌هایی درباره اینکه ماده در فیزیک کلاسیک و ماده در مکانیک کوانتومی چه نسبتی دارد حاکم می‌شد. در آن جلسات اساتید فرهیخته‌ای حضور داشتند مثلاً استاد دکتر محمدمهدی طهرانچی که الآن رئیس دانشگاه اسلامی آزاد هستند و قبلاً رئیس دانشگاه شهید بهشتی بودند و سپس بعضی از دیگر اساتید فیزیک که ما از دانشگاه‌های دیگر جمع کرده بودیم؛ گاهی اوقات در برخی از این نشست‌ها، چهره‌های فرهیخته‌ای از اصفهان تشریف می‌آوردند و در گفت‌وگو‌ها مشارکت می‌کردند. یک بحث دیگری نیز که در آن جلسات مطرح می‌شد، بحث عدم قطعیتی بود که مکانیک کوانتومی مطرح کرده است. برخی، از اصل عدم قطعیت نتیجه می‌گیرند اصل علیت دیگر منتفی است، به‌خصوص با تفسیری که در واقع تفسیر کپنهاگی مطرح بود، برخی این نتیجه را می‌گرفتند؛ البته دو لازمه در این عدم قطعیت مترتب بود، یکی نفی علیت به معنای فیزیک نیوتونی و دیگری نیز علیت به معنای فلسفی. خدا رحمت کند آقای فخری‌زاده می‌فرمود اصل عدم قطعیت اگر نفی علیت به معنای فیزیک نیوتونی بکند، هیچ اشکالی ندارد و می‌توان آن را به‌راحتی موجب رشد علم نیز دید. [ایشان اعتقاد داشت] اگر نفی علیت فلسفی بکند خطرناک و نادرست است و حتماً باید به نقد آن پرداخت. در واقع دغدغه دکتر فخری‌زاده رابطه‌ای بود بین فلسفه رئالیستی که ملاصدرا و علامه طباطبایی - فلسفه رئالیست دیگرحوزه مباحث معرفت‌شناسی را نیز شامل می‌شود- مطرح کرده بودند با مباحث کوانتوم‌مکانیک. بحث‌های جدی درباره نیروی الکترومغناطیس، بحث موج، ذره و این‌ها در آن جلسات مطرح می‌شد و حتی بحثی که بنده در پیامی که به خاطر درگذشت ایشان منتشر کردم، ایشان بارها می‌گفت فیزیک معاصر در حد مرزی علم است، خیال نکنید [فیزیک معاصر] حرف نهایی را زده است، هنوز خیلی ابهام و پرسش دارد و ما فیزیکدانان و فیلسوفان می‌توانیم این فیزیک را جلوتر نیز ببریم. وقتی ایشان این مباحث را مطرح می‌کرد در یکی از جلسات، یکی از اساتید نقد می‌کرد و می‌گفت این‌طور نیست و ایشان گفت یعنی من باید شهید شوم تا شما از من بپذیرید؟ یعنی این‌قدر اصرار داشت.

این جمله را در جلسه‌ای که خودتان بودید، مطرح کردند؟

بله، بعد زمانی به من فرمودند شما می‌بینید در آزمایش‌ها گاهی اوقات ذره هست و اثر خودش را هم می‌گذارد و اثر هم دارد و یک وقت هم ذره نیست و اثرش هست. این معلوم می‌شود فیزیک ذرات که ارتباط ذره با ذره را بیان می‌کند، باید یک پارادایم شیفت نسبت به فیزیک امواج پیدا کند، یعنی ذرات می‌توانند از طریق امواج تبادل اطلاعات کنند. شما وقتی این بحث را در جمع فیزیکدانان مطرح می‌کنید خیلی حرف نو و ابتکاری است و اصلاً می‌تواند مبنای یک پارادایم جدید در فیزیک باشد. به هر حال، شهید فخری‌زاده بخش عمده‌ای از وقتش درگیر کارهای اجرایی بود و اگر تمام وقتش را برای مباحث علمی می‌گذاشت یک نظریه‌پرداز در فیزیک می‌شد. ایشان چنین ظرفیتی را به لحاظ علمی و فکری داشت.

این گفت‌وگوها چه سالی برگزار شد و تعداد این جلسات را به خاطر دارید؟

طول کشید. دقیقاً خاطرم نیست از کی شروع شد ولی در سال 90 و 91 که مؤسسه رفتیم، از همان اوایل این جلسات برگزار شد و تا همان اواخری که ما در مؤسسه بودیم یعنی سال 97، جلسات مرتب برگزار می‌شد. البته گاهی دو سه ماهی به تعطیلی می‌انجامید ولی بعد نیز که ما از مؤسسه آمدیم، ارتباطمان را حفظ کردیم.

تلاش ما این است که گفتمان عاطفی مانع دیدن ابعاد دیگر این شهید به‌خصوص تلاش‌های ایشان در این حوزه نشود. با این تفاسیر آیا می‌توان تلاش ایشان برای تعامل میان فیزیک معاصر و فلسفه را یک حرکت تمدنی به حساب آورد؟

قطعاً شهید فخری‌زاده شهید تمدن‌ساز بود، درست است که همه شهیدان در تمدن‌سازی نقش داشته‌اند ولی به جرئت می‌توانیم بگوییم شهید فخری‌زاده به لحاظ جامعیتی که داشت، شهیدی بود که در مسیر تمدن نوین اسلامی به شهادت رسید.

من وقتی به مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران رفتم، مهم‌ترین دغدغه‌ام این بود که بین فلسفه و علوم یک تعامل و درگیری علمی ایجاد کنم. تعامل علوم یک جایی ممکن است تعارض باشد اما در کل، باید یک گفت‌وگو بین فلسفه و علوم انسانی و فلسفه و علوم طبیعی را راه بیندازیم. در مورد فلسفه و اقتصاد و فلسفه و زیست‌شناسی جلسات متعدد داشتیم، اساتید فرهیخته زیست‌شناسی و پزشکی، رئیس انجمن زیست‌شناسی کشور، آقای دکتر قانعی که الآن معاونت یکی از معاونت‌های علمی ریاست جمهوری هستند و از دانشمندان فوق تخصص ریه و افراد دیگر حضور داشتند. یکی از جلسات مفصل‌مان همین فلسفه و فیزیک بود و به جرئت باید بگویم بانی این جلسه نیز شهید فخری‌زاده بود. در واقع دغدغه من این بود که این جلسات [فلسفه و فیزیک] را راه بیندازم ولی در زمینه اینکه چه فیزیکدانانی و چه کسانی را دعوت کنم، هرچند افرادی را می‌شناختم ولی اینکه افرادی پای کار باشند و هر هفته بیایند و مباحثه کنند، کم بود. الحمدلله ایشان آمد و پیگیری کرد و جلسات پشت سر هم راه انداخت و می‌گفت احیای فلسفه اسلامی یعنی پیوند و ارتباط فلسفه با علوم، چون مادر علوم در علوم طبیعی، فیزیک است، پس باید یک ارتباطی با فیزیک پیدا کند. بنابراین باب گفت‌وگو این‌گونه شروع شد. در خیلی از موضوع‌ها مثل طبیعت در فیزیک، طبیعت در فلسفه بحث‌های جدی شد که برخی از آن مباحث البته پیاده شده و مباحثات در سالنامه‌ای که با عنوان «ترنم حکمت» منتشر می‌کردم،  منتشر می‌شد. متأسفانه دیگر مؤسسه به همان حالت سنتی‌اش برگشت و چه در فلسفه اسلام و چه در فلسفه غرب همان مباحث را دوباره می‌نویسند و منتشر می‌کنند ولی گفت‌وگوی فلسفه با علم متأسفانه نیست. فیزیکدانان کار خودشان را می‌کنند و فلاسفه کار خودشان را. این یعنی دانشجوی دکترای فلسفه که از دانشگاه دولتی یا دانشگاه آزاد فارغ‌التحصیل می‌شوند معلوم نیست اصلاً پس از دکترا برای این‌ها کار باشد تا بتوانند فکر کنند و بیندیشند و از آن طرف رشته‌های فیزیک ما نیز همین طور است. آنجا نیز مبتلا به همین آفت است، اما اگر فلسفه و فیزیک با همدیگر پیوند برقرار کنند قطعاً می‌تواند در تحقیق مؤثر باشد. علت اینکه شهید فخری‌زاده به این نکته رسید، به نظرم تحقیقات عملیاتی او بود. یعنی در تحقیقات علمی که با جمع زیادی از محققان کار می‌کردند، به این رسیدند که مباحث فیزیک کوانتومکانیک، مبانی فلسفی دارد و اگر ما از اساتید اسلام کمک نگیریم، نمی‌توانیم یک تحول علمی در فیزیک کشور و حتی فلسفه کشور ایجاد کنیم.

انتهای پیام

منبع: فارس

کلیدواژه: فلسفه فیزیک شهید فخری زاده شهید فخری زاده فلسفه و فیزیک فلسفه اسلامی حکمت و فلسفه علوم انسانی فیزیک معاصر نظریه پرداز بین فلسفه هسته ای گفت وگو

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۵۴۴۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فیزیکدانان ، تعداد جهان های موازی را مشخص کردند

نظریه جهان‌های فراوان که برخی از آن به جهان‌های موازی، بس‌گیتی یا چندجهانی یاد می‌کنند، شاید همه ویژگی‌های یک نظریه علمی معتبر را نداشته باشد، اما ویژگی‌ها و پیامدهای آن حتی توجه مردم عادی را جلب می‌کند. فیزیک‌دانان در تازه‌ترین پژوهش‌ها گفته‌اند که ابعاد جهان‌های موازی بی‌نهایت نیست، بی‌اندازه بی‌نهایت است!   به گزارش خبرآنلاین، «آلبرت اینشتین» با تمام نبوغ و دانش خود، تفسیر آماری مکانیک کوانتومی را قبول نداشت و این مفهوم را در جمله معروف «خدا تاس نمی‌اندازد» عنوان کرد. «نیلز بوهر» هم که از پایه‌گذاران مکانیک کوانتومی بود، در پاسخ اینشتین گفت: «به خدا نگو چه‌کار کند!».   تحقیقات فیزیک‌دانان طی نیمه دوم قرن بیستم نشان داد که نه‌تنها تعبیر اینشتین در تاس‌بازی اشتباه بود که کازینوی عظیم فیزیک کوانتومی به‌احتمال زیاد دارای اتاق‌هایی بسیار بیشتر از هر آن چیزی است که تاکنون تصور می‌کردیم. حال «ارسلان عادل» و همکارانش در دانشگاه کالیفرنیا در دیویس (UCD)، آزمایشگاه ملی لس‌آلاموس در ایالات متحده و انستیتو فدرال فناوری سوئیس در لوزان می‌گویند که به نظر می‌رسد تعداد این اتاق‌های اضافی، نهایتی ندارد!   این پژوهشگران در مقاله‌ای در آرکایو، نقشه واقعیت بنیادین را دوباره ترسیم کرده‌اند تا نشان دهند که نحوه ارتباط ما با اشیاء در فیزیک، ممکن است مانع از مشاهده چشم‌انداز عظیم عالم شود. تفسیر آماری عالم نزدیک به یک قرن است که درک ما از واقعیت، تحت تأثیر نظریه‌ها و مشاهداتی که زیر پرچم مکانیک کوانتومی مطرح شده‌اند، پیچیده شده است. روزگاری که می‌شد اندازه‌گیری‌های دقیقی از اجسام انجام داد و سرنوشت محتوم آن‌ها را با معادلات مکانیک، ترمودینامیک، الکترومغناطیس و نسبیت تعیین کرد، گذشته است.   برای درک تاروپود بنیادینی که عالم را تشکیل داده است، به ریاضیاتی نیاز داریم که بازی احتمالات را به اندازه‌گیری‌های حدودی و غیرقطعی مرتبط کند؛ و این، به دور از دیدگاه شهودی عالم است.   بر اساس تعبیر کپنهاگی مکانیک کوانتومی، به نظر می‌رسد که امواج هر احتمالی همیشه وجود دارند، تا زمانی که آن اتفاق قطعی می‌شود و دیگر احتمالات به ناگاه ناپدید می‌شوند. حتی در حال حاضر هم کاملاً مشخص نیست که درنهایت، چه چیزی سرنوشت گربه شرودینگر را تعیین می‌کند. نظریه جهان‌های موازی اما این‌همه ابهام، مانع از آن نشده است که دانشمندان از دیدگاه‌ها و ایده‌های مختلف دست بکشند. «هیو اِوِرِت» (Hugh Everett)، فیزیک‌دان آمریکایی در دهه 1950 (۱۳۳۰) نظریه جهان‌های موازی را پیشنهاد کرد که بر اساس آن، همه اندازه‌گیری‌های محتمل، واقعیت خود را پایه‌گذاری می‌کنند. به بیان ساده‌تر می‌توان این نظریه را چنین توضیح داد که انبوهی از جهان‌های موازی داریم که هر اتفاق امکان‌پذیری در یکی از آن‌ها به شکل تصادفی رخ می‌دهد. آنچه جهان ما را در مقایسه با دیگر جهان‌ها پراهمیت می‌کند، صرفاً آن است که ما در حال مشاهده آن پدیده هستیم.     مدل «جهان‌های متعدد» اِوِرِت را از نظر علمی نمی‌توان «نظریه» دانست (مانند نسبیت یا مکانیک کوانتومی) و نمی‌توان آن را با مکانیک کوانتومی مقایسه کرد که شگفتی‌های مطلق را در پدیده‌ای محسوس به نمایش می‌گذارد؛ بااین‌حال محاسبات فیزیک‌دانان نظریه ریسمان، تعداد حدود ۱۰ به توان ۱۰۰ جهان موازی را محتمل می‌داند؛ یعنی چند ده میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد عالم!   در مدل چندجهانی (برخی آن را «بس‌گیتی» ترجمه کرده‌اند)، با برداشتی از بی‌نهایت عالم از احتمال‌ها شروع می‌کنیم که به زبان فیزیک‌دانان، همان مجموع همه انرژی‌ها و موقعیت‌های شناخته‌شده تحت عنوان «هملیتونین سراسری» است و سپس، روی هر چیزی که توجه‌مان را جلب کند، تمرکز می‌کنیم. بدین ترتیب احتمال‌های نامتناهی را درون زیرسیستم‌های همیلتونی مشخص‌تر و به‌مراتب مدیریت‌پذیرتر، محدود می‌کنیم. ذره‌بین فریبنده حال این سؤال مطرح می‌شود که این تمرکز یا بزرگ‌نمایی، درعین‌حالی که می‌تواند ادراکی از نامتناهی در اختیارمان قرار دهد، آیا می‌تواند مانع مشاهده چشم‌انداز کلی شود؟ آیا این کار، رویکرد کوته‌فکرانه‌ای نیست که از آشنایی ما با برخی از اشیاء ریزمقیاس (میکروسکوپی) برآمده باشد؟   به‌بیان‌دیگر، می‌توان این‌طور توضیح داد که در آزمایش گربه شرودینگر، ما به‌راحتی می‌پرسیم که آیا گربه در داخل جعبه، زنده است یا مرده؛ اما هرگز در نظر نمی‌گیریم که آیا بوی نامطبوعی از جعبه منتشر می‌شود یا اینکه میز زیر جعبه، گرم است یا سرد.   پژوهشگران در تلاش برای تعیین اینکه آیا تمایل ما به حفظ تمرکز بر آنچه در داخل جعبه است، اهمیتی دارد یا نه؛ الگوریتمی را توسعه دادند تا بررسی کنند که آیا ممکن است برخی از احتمالات کوانتومی موسوم به «حالت‌های اشاره‌گر»، کمی سرسختانه‌تر از دیگر احتمال‌ها تنظیم شوند و درنتیجه سبب شوند که برخی از ویژگی‌های حیاتی با احتمال پایین‌تری درهم تنیده شوند.   اگر چنین باشد، جعبه توصیف‌کننده گربه شرودینگر تا حدی ناقص است مگر آنکه ما فهرست طولانی عواملی را در نظر بگیریم که بالقوه در سراسر کیهان پراکنده‌اند.   ارسلان عادل، فیزیکدان UCD در توضیح این ایده می‌گوید: «برای مثال شما می‌توانید بخشی از زمین و کهکشان آندرومدا را در یک زیرسیستم داشته باشید و این زیرسیستم، کاملاً درست است». در تئوری، هیچ محدودیتی برای تعریف زیرسیستم‌ها وجود ندارد و فهرست طولانی از حالت‌های دور و نزدیک را می‌توان در نظر گرفت که هرکدام، واقعیت را با اندکی تغییر پدید می‌آورند.   پژوهشگران با اتخاذ رویکرد جدید در نظریه چندجهانی (جهان‌های متعدد) اِوِرِت، به پاسخی رسیده‌اند که آن را تفسیر «جهان‌های بسیار فراوان‌تر» نامیده‌اند. تفسیر جدید، مجموعه‌ای بی‌شمار از احتمال‌ها را در نظر می‌گیرد و آن را در بازه بی‌نهایتی از واقعیت‌ها ضرب می‌کند که در شرایط معمولی آن‌ها را در نظر نمی‌گیریم.   روش نوین هم با شباهت زیادی به تفسیر اصلی، بیش از آن‌که درباره رفتار عالم توضیحی ارائه دهد، به تلاش ما برای مطالعه گام‌به‌گام آن در هر لحظه اشاره دارد.   پژوهشگران امیدوارند که این الگوریتم بتواند در توسعه راه‌های بهتر برای کاوش سیستم‌های کوانتومی مانند الگوریتم‌های داخل کامپیوتر، کاربرد داشته باشد.   منبع: ScienceAlert کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • فیزیکدانان، تعداد جهان های موازی را مشخص کردند!
  • سمینار «ابن سینا» در هفته فرهنگی اصفهان
  • موضع‌گیری جدید عمار حکیم درباره غزه
  • فیزیکدانان، تعداد جهان‌های موازی را کشف کردند
  • فیزیکدانان ، تعداد جهان های موازی را مشخص کردند
  • ثبت پنجمین اهدای عضو در استان یزد
  • ثبت پنجمین اهدای عضو در استان
  • جوانان نقش بسزایی در شکل‌گیری تمدن اسلامی دارند
  • انتصاب سرپرست اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان البرز
  • ظرفیت شناسی حکمت متعالیه در تبیین هنر اسلامی بررسی می شود