حماسهسازان عملیات طریقالقدس
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۶۵۳۶۶
سرلشکر سید مسعود منفرد نیاکی به عنوان فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز، یک سرباز به معنی واقعی کلمه بود و همه علایق دنیویاش را یکپارچه در طبق اخلاص گذاشت و...
به گزارش مشرق، قاسم اکبری مقدم و داوود الیاسی از پژوهشگران سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران در یادداشتی پیرامون حماسهسازان عملیات طریقالقدس و آزادسازی بستان از حماسهآفرینیها سرلشکر شهید مسعود منفرد نیاکی یاد کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این یادداشت میخوانیم:
آذرماه سال۶۰ دومین سال دفاع مقدس است. رزمندگان حال و هوای خوبی دارند. تازه عملیات ثامنالائمه(ع) را در مقیاسی وسیع و گسترده و با موفقیت و پیروزی انجام دادهاند. با روی کار آمدن شهید صیاد شیرازی به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش، همبستگی نیروهای ارتش و سپاه بیشتر شده است. راهبرد انجام عملیاتهای آفندی و بازپسگیری مناطق اشغالی فکر فرماندهان را به خود اشغال نموده است و اجرای سلسله عملیات کربلا آغازی برای اجرایی نمودن این راهبرد است. با وجودی که در عملیات ثامنالائمه(ع) شرق رودخانه کارون پاکسازی شد ولی هنوز منطقه غرب دزفول-شوش و در جبهه میانی غرب سوسنگرد-بستان و منطقه جنوب غربی اهواز- خرمشهر در اشغال دشمن است.
برای تحلیلگران نظامی پر واضح بود که درصورت تصرف منطقه میانی غرب سوسنگرد-بستان، ارتباط خطوط دشمن گسسته شده و این امکان برای نیروهای ایرانی بوجود میآمد که با امکان صرفهجویی در قوا، نیروی بیشتری برای عملیاتهای آفندی آزاد گردد.
با عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا و سازماندهی نیروهای سپاه پاسداران و بسیج مردمی در قالب یگانهای مانوری پیاده نظام، توان رزمی جمهوری اسلامی ایران افزایش یافت و با مشارکت کامل نیروهای سپاه و بسیج در عملیاتها از مرحله طرحریزی تا اجرا، اینک دیگر توان و نیروی رزمی کافی برای اجرای عملیاتهای آفندی وسیع و قاطع بر علیه دشمن وجود داشت.
در صورت رعایت اصل صرفه جویی در قوا، نیروی آزاد بیشتری در اختیار قرار میگرفت و عملیاتها میتوانستند تداوم پیدا کنند. بنابراین عملیات طریقالقدس برای قطع ارتباط خطوط پدافندی دشمن در شمال و جنوب و آزادی بستان طرحریزی و در دستور کار قرار گرفت. ویژگی مهم و منحصربفرد این عملیات "حضور مردم در صحنه نبرد" است این دومین تجلی بکارگیری قدرت مردم در کسب پیروزیهای بزرگ بود. اولین تجربه پیروزی در عملیات ثامن الائمه(ع) در ۵ مهرماه ۱۳۶۰بود و این تلاش وسیع ایرانیها در جنگ نوعی تغییر استراتژی از دید غربیها قلمداد میگردید که هراس و وحشتی در دل کارشناسان نظامی کشورهای حامی صدام قرار داده بود.
نهایتاً طرح عملیاتی کربلای یک با نام «طریقالقدس» تهیه و بصورت مشترک توسط ارتش و سپاه در نیمه شب هشتم آذرماه ۱۳۶۰ با رمز یا حسین(ع) آغاز و بعد از هشت روز نبرد طولانی و سخت با پیروزی کامل پایان یافت. یکی از نبردهای مهم و حساس این عملیات در منطقه پل سابله به وقوع پیوست.
نبرد در سابله
در روز ۱۳آذرماه۶۰، ششمین روز از نبرد طریقالقدس و درحالیکه بستان آزادشده و نیروهای خودی به تحکیم هدف مشغول هستند اما اطلاعات واصله از پست شنود حکایت از پاتک قریب الوقوع عراق دارد. «گردانهای ۲و۴تیپ۱۲عراق» از پل «سابله» عبور و نیروهای ایرانی را به عقب میرانند و قصد دارند با توسعه سرپل سابله خود را به نهر عبید و بستان برسانند و بدین ترتیب مجددا ارتباط جبهه شمالی و جنوبی خود را برقرار نمایند.
دشمن از شمال و جنوب با شدت و پشتیبانی بسیار خوب در حال پیشروی بود تا در بستان الحاق نماید. شهید صیاد در خاطرات خود بیان میگوید:« در این شرایط از سه نیروی موجود که عبارت بودند از گردان ۱۲۵ به فرماندهی شهید سرگرد مخبری و یک گردان تانک از لشکر ۹۲زرهی به فرماندهی لهراسبی و یک گردان از بچههای سپاه که در سعیدیه بودند در شکلی مثلثی استفاده و آنها را به سمت پل حرکت دادم بدین ترتیب که گردان تانک لشکر ۹۲ از بستان راه افتاد گردان پیاده سپاه در حاشیه رودخانه سابله که به هور میخورد و گردان ۱۲۵ مکانیزه هم از سابله عبور کرد و از جناح راست یا شرق تا از سه نقطه بیایند و از سه طرف جلوی پیشروی دشمن را بگیرند، خطر زدن همدیگر وجود داشت؛ اما وقتی فرمانده گردان ۱۲۵ اطلاع داد که تانکهایی که به سمتشان میآید خودی است، فهمیدم الحاق بدون مشکل ایجاد شده است.»
مرحوم امیر سرتیپ سیروس لطفی که در عملیات«طریقالقدس» فرمانده لشکر ۱۶ زرهی قزوین بود و حماسهآفرینی یگانهای تحت امر او در«پل سابله» در تاریخ دفاع مقدس ماندگار شده است؛ بعد از تشریح وضعیت عملیات و پیروزی نیروهای تحت امر شهید غلامرضا مخبری در خاطرهای که در کتاب«میان خون» آمده، میگوید: «ابتکار و شجاعت مخبری مستحق یک تشویق آنی بود. لذا در همان حین عملیات، با بیسیم از سرهنگ صیادشیرازی فرمانده نیروی زمینی دعوت کردم که برای دادن درجه تشویقی به این سرباز مخلص و فداکار اسلام خود را به پل سابله برساند. هنگامیکه سرهنگ صیادشیرازی رسید چون درجه نداشتیم یکی از درجههای خود را کندم و به ایشان دادم تا با دست خودشان آن را به شانههای مخبری نصب کنند.»
بیشک یکی از عوامل عمده و مهم در موفقیت عملیات طریقالقدس، همانا ابتکار و شهامت سرهنگ مخبری بود که پس از انجام موفقیتآمیز عملیات طریقالقدس، مورد توجه فرماندهان و به خصوص فرمانده وقت نیروی زمینی ـ شهید صیاد شیرازی ـ قرار گرفت.
به این ترتیب عملیات طریقالقدس که امام راحل(ره) آن را فتح الفتوح نامیده بودند با عقبنشینی نیروهای عراقی به جنوب «شط نیسان» پایان گرفت و ترکیب مقدس که شهید صیاد همواره از همکاری ارتش و سپاه در این عملیات از آن یاد میکرد، نتیجه داد.
در عملیات طریقالقدس یک کار بزرگ را نیروهای پشتیبانی جهاد سازندگی با بهرهگیری از جهاد سازندگی استان سمنان به سرپرستی آقای مهندس حسن بیگی و مسولیت اجرایی آقایان مهندس علیآبادی و میری انجام دادند و با ایثار و تلاشی وصف ناپذیر بر روی رملها جاده احداث نمودند و این جاده عامل مهم پیروزی و دستیابی به عقبه دشمن دشمن در جبهه شمال کرخه به صورت صددرصد غافلگیر گردید.
در عملیات طریقالقدس لشکر ۹۲ زرهی اهواز با رشادت و مجاهدت فرماندهان، افسران، درجهداران و سربازان خود نقش اساسی و مهم در پیروزی ایفا نمودند. یکی از حماسهسازان عملیات طریقالقدس، شهید سرلشکر مسعود منفرد نیاکی فرمانده شجاع و خستگی ناپذیر لشکر ۹۲ زرهی اهواز است.
شهید سرلشکر سید مسعود منفرد نیاکی به عنوان فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز، یک سرباز به معنی واقعی کلمه بود و همه علایق دنیویاش را یکپارچه در طبق اخلاص گذاشت و با تمام توش و توان که حاصل یک عمر تجربه و دانش بود، در مصاف با متجاوزان، مردانه ایستاد تا نام ایران و دلاوری مردان ایرانی در تاریخ جاودانه بماند.
بزرگمردی که با رویت بارقههای جنگ و درگیری و تهاجم ناجوانمردانه دشمن بعثی، آسایش و آرامش را برخود حرام دانست و در کوتاهترین زمان ممکن خود را به صف مجاهدان و دلاورمردان رساند و تمام قد در برابر دشمن ایستادگی و مقاومت کرد، زخم برداشت اما دم بر نیاورد، دوستان و همسنگرانش به شهادت رسیدند، فرزند دلبندش به سوی خدا پر کشید، غمش را فرو خورد و نگذاشت سربازان و درجهداران و افسران تحت فرماندهیاش ذرهای تزلزل و ناراحتی را در سیمای مومنانهاش مشاهده کنند.
از خطه قهرمانپرور شمال کشور بود. ولی وقتی سیمای او را مشاهده میکردی اصلا به ذهنت خطور نمیکرد که او اهل مناطق شمالی کشور که دارای آب و هوای مطلوب است، باشد. چهرهای که نشان از خدمت صادقانه در لشکر۸۸ زرهی زاهدان در جنوب شرق کشور و لشکر ۹۲ زرهی اهواز در جنوب غرب داشت.
مسعود منفرد نیاکی در سال ۱۳۰۸ در شهرستان آمل متولد شد. در سال ۱۳۳۱ با دیپلم طبیعی وارد دانشکده افسری ارتش شد و پس از طی دوره سه ساله به درجه ستواندومی نائل و با انتخاب رسته زرهی به خدمت مشغول شد. در طول خدمت با نظمی مثال زدنی و جدیت و صداقت در سمتهای مختلف فرماندهی در یکانهای رزمی به انجام وظیفه پرداخت و مدارج تحصیلی را از دوره مقدماتی و عالی زرهی تا دوره فرماندهی و ستاد و سپس دانشکده پدافند ملی با موفقیت پشت سر گذاشت و در سال ۱۳۵۵ به درجه سرهنگی نائل آمد.
نیاکی پس از انقلاب به پاس فداکاری و خدمات ارزشمند خود در سال ۱۳۵۹ به سمت فرماندهی لشکر ۸۸ زرهی و در سال ۱۳۶۰ به سمت فرماندهی لشکر قدرتمند ۹۲ زرهی منصوب گردید و در این مسئولیتها، در همه میدانهای دفاع از میهن اسلامی و در برابر دشمنان به انجام وظیفه پرداخت.
نیاکی در منطقه عملیاتی خوزستان شاید مسنترین و با تجربه ترین فرماندهی بود که در یکانهای عملیاتی حضور داشت و به همین دلیل از ایشان در تماسهای بیسیمی باعنوان پدر بزرگ یاد میشد: از … به پدر بزرگ! و پاسخ ایشان این بود: از پدر بزرگ به …! به گوشم!
کارنامه شهید نیاکی در دوران دفاع مقدس مشحون از افتخارات بسیار است. وی در مسئولیت های فرماندهی در عملیاتهای بزرگ طریق القدس، فتحالمبین، بیت المقدس، والفجر و رمضان خدمت کرد و در سمت فرماندهی لشکر۹۲ زرهی خوزستان و فرمانده قرارگاه فتح بارها به قلب دشمن تاخته و شکستهای سنگین به نیروهای عراقی وارد آورد.
یکی از عملیاتهای مهم و سرنوشتسازی که شهید نیاکی در آن حضور و نقشی بیبدیل داشت، عملیات طریقالقدس بود که منجر به آزادسازی بستان گردید.
شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در خاطرات خود از عملیات طریقالقدس روایت میکند: «در یکی از ساختمانهای سوسنگرد فرماندهان جنگ ارتش و سپاه یک جلسه فوقالعاده و مشورتی داشتیم. پس از کلی بحث و بررسی وضعیت موجود عملیات و موفقیتها و ناکامیها؛ برادر ردانیپور که طلبه جوانی بود گفت: اگر موافقید چراغها را خاموش کنیم و دعای توسل بخوانیم. این سخن به دل همه چسبید و دعای توسل شروع شد.
واقعاً اشک ریخته میشد؛ ناگهان متوجه هق هق یکی از حضار شدم؛ طوری که گریه او همه را تحت الشعاع قرار داده بود. نگاه کردم دیدم سرهنگ نیاکی ۵۴ ساله است. پیرترین مرد نه تنها جمع ما، بلکه کل ارتش و ما از او پیرتر نداشتیم. ایشان چند سال اضافه بر خدمت متعارف ۳۰ سال ساله، خدمت کرده بود پابرجا، استوار و مقاوم بود. او دستمال بزرگی را جلوی صورتش گرفته بود و گریه میکرد.
من با دیدن گریه او در خود احساس حقارت کردم و به خودم گفتم: ما میگوییم تعهدمان بیشتر است و انقلابیتر هستیم و مدعی هم هستیم؛ ولی به حال این پیرمرد نرسیدیم. خوش به حال این افراد. اینها وضعشان خیلی بهتر از ماست. این خاطره را بعد از عملیات طریقالقدس برای حضرت امام(ره) بیان کردم. حضرت امام(ره) فرمودند:« این، اصل رجعت انسان به فطرت خود است. اینها دلشان نور الهی دیده و قلبشان روشن شده است. از این فضای نورانی بهره برداری کنید».
شهید نیاکی به واسطه شجاعت وافر خود در حکمی از سوی امیر سپهبد شهید صیاد شیرازی به جانشینی فرمانده نیروی زمینی ارتش در جنوب منصوب شد و در طراحی عملیاتهای بزرگ در جنوب، نقش کارسازی داشت. وی در سال ۱۳۶۳ با کولهباری از تجربیات گرانبها به سمت جانشینی اداره سوم ارتش منصوب و آماده ایفای مسئولیتهای سنگین و جدید دیگری شد.
یکی از ویژگیهای آن شهید بزرگوار این بود که همواره در خط مقدم و در کنار سربازان خود میجنگید، به آنها روحیه میداد، آنها را تشویق به پیشروی میکرد و با تک تک سربازان تماس نزدیک داشت، گرفتاریهای آنها را میشناخت و تا سر حد امکان به رفع آنها میپرداخت.
پرتوان و همراه کارکنان
مرحوم سرتیپ دوم سیروس لطفی فرمانده دلاور لشکر ۱۶ زرهی قزوین در خاطرات خود میگوید: شهید نیاکی آدمی پرتوان، مقتدر و مقاوم بود. در گرماگرم تابستان درکانکس او کولر روشن نمیشد و بیشتر وقتها به خاطر گرما فقط با یک زیر پیراهن در داخل کانکس به کارها رسیدگی میکرد و همیشه یک کلاه آهنی به سر و کلتی بر کمر داشت. یک بار برای دقایقی وارد کانکس او شدم. گرما کشنده بود. گفتم: جناب نیاکی تو چطور در این گرما در داخل این کانکس بدون کولر زندگی میکنی؟ با لبخند گفت: سربازهای من در خط مقدم کولر ندارند. چطور وجدانم را راضی کنم به داشتن کولر. آنها وقتی به کانکس من بیایند و ببینند من هم کولر ندارم با انگیزه بیشتری کار میکنند. به شوخی گفتم: تو با آنها فرق میکنی. آنها جوان هستند، ولی شما پیر شدهای. با قیافهای ورزشکارانه گفت: درسته که من پیرم، ولی مقاومتم از همه بیشتر است.
شناسایی نزدیک از منطقه عملیات
یکی از همرزمان شهید نیاکی میگوید: روزی به همراه شهید نیاکی، یک محافظ و یک راننده به خط مقدم رفتیم. وقتی پیاده شدیم جناب سرهنگ به طرف مواضع دشمن حرکت کرد و همینطور به جلو میرفت. ما هم باید پشت سرش میرفتیم. عرض کردم: جناب سرهنگ خطرناک است. صلاح نیست شما بهعنوان فرمانده لشکر جلو بروید. اگر خدای ناکرده اسیر شوید، خیلی مشکلساز میشود.
ایشان نگاه معناداری به من کرد و گفت:« اولا ما که کارت شناسایی و درجه نداریم که ما را بشناسند؛ در ثانی من باید بروم جلو و نقطه عملیاتی را شناسایی کنم تا بتوانم با خیال راحت و وجدان آسوده سربازان و درجه داران را برای انجام عملیات به اینجا بکشانم.»
فرزندان سرباز
همیشه کارتی در جبیش بود که روی آن نوشته شده بود:«اگر زمانی در حین خدمت، جانم را از دست دادم و قرار شد ارتش مرا به خاک بسپارد، هر جا که برای ارتش راحتتر و ارزانتر است، مرا خاک کند.»
مهمترین حادثه تلخی که در زندگی شهید نیاکی به وقوع پیوست فوت دختر عزیز ایشان مژگان بود. درست زمانی که ایشان در جنگ بود( شروع عملیات بیتالمقدس دهم اردیبهشت ۱۳۶۱)، در حالی که عاطفه پدری حکم میکرد در کنار دخترش باشد، وقتی به او تلگراف زده شد و خبر فوت مژگان را به او دادند، ایشان در جواب تلگراف، تلگرافی به این مضمون فرستاد:«همسر عزیزم ملیحه! آن فرزندم کسانی را دارد که در کنارش باشند، ولی من نمیتوانم در این بحبوحه جنگ، فرزندان سرباز خود را تنها بگذارم». شهید نیاکی چهل و هفت روز بعد از وفات دخترش بر سر مزار فرزند عزیزش حاضر شد.
شهادت در کسوت سربازی
تقدیر بر این بود که مسعود منفردنیاکی در کسوت مقدس سربازی به شهادت برسد. امیر سرافراز ارتش که در سمت جانشینی اداره سوم ستاد مشترک ارتش خدمت میکرد، در جریان یک رزمایش به قافله همرزمان شهیدش پیوست. او در تاریخ 1364/5/6 به عنوان ناظر آموزش در رزمایش لشکر ۵۸ تکاور ذوالفقار که در شرایط واقعی جنگی اجرا میشد، شرکت داشت و گویی چنین مقدر شده بود که در سن ۵۶ سالگی و پس از سی وسه سال خدمت پر افتخار سربازی، در میدان آموزش و تمرین نظامی به درجه رفیع شهادت برسد.
روحش شاد و راهش مستدام.
منبع: ایسنامنبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا شهید محسن فخری زاده ارتش جمهوری اسلامی ایران دفاع مقدس مشرق منفرد نیاکی شهید مسعود منفرد نیاکی عملیات طریق القدس عنوان فرمانده فرمانده لشکر صیاد شیرازی نیروی زمینی ارتش و سپاه شهید نیاکی عملیات ها دفاع مقدس شهید صیاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۶۵۳۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
همدلی نیاکیها و اسکیها لاریجان با آیین سنتی ورف چال؛ روزی که زنان پادشاهی میکنند
نیکاکیها و اسکیهای لاریجان مازندران با برپایی آئین سنتی ۶۰۰ ساله ورف چال، همدلی و یکرنگی را به نمایش گذاشتند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از مازندران، هر ساله، آئین سنتی ورفچال با مراسم معنوی چاووشی خوانی در میدانگاه ییلاق خوش آبوهوای اسک بخش لاریجان شهرستان آمل آغاز میشود.
روایت این میراث کهن که به گفته اهالی دو منطقه نیاک و آب اسک قدمت آن به بیش ۶۰۰ سال گذشته برمیگردد روایت زیبا و دلنشینی است، روایت آئینی کهن که از سوی اهالی این دو منطقه در منطقه بکر و زیبای "اسک وش" برگزار میشود.
روایت این سنت به آنجایی برمیگردد که شش قرن پیش مردم منطقه اسک و نیاک در فصل بهار، آن هم در دومین ماه در زیرپای قله دماوند و در منطقهای به نام "اسک وش"، دور هم جمع شده بودند و به نیتی برای تأمین آب شرب، کشاورزی و دامهایشان چاهی را حفر کنند تا در فصل تابستان به دردشان بخورد اما هر چه تلاش میکردند در آن منطقه سنگلاخی نتوانستند چاهی را حفر کنند.
مردم منطقه اسک روایت از بزرگان بیان میکنند که نیمی از روز گذشته بود و ناامید از تلاششان ناگهان فردی به نام سیدحسن ولی از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) را میبینند که به سمت آنها میآمد؛ در واقع از آن منطقه عبور میکرد و وقتی به اهالی آب اسک و نیاک نزدیک شد جویای کارشان و اهداف آنها شد.
آن مردان درد خود را با این سید بزرگوار در میان گذاشتند و ناامید از بینتیجه ماندن کارشان از این نواده رسول خدا کمک خواستند.
سیدحسن اما تفکری کرد و گفت: به نیتی عصایم را به سمتی میگردانم و نقطهای را نشان داد آن نقطه را حفر کنید اما قبل از شروع آن دو شرط دارم.
اهالی این دو منطقه مستأصل از نتیجه کارشان آن دو شرط را قبول کردند و اول آنکه هر ساله در این ماه و در این فصل این آئین ورف چال در این منطقه اسک وش برگزار شود و دوم آنکه هیچ زنی هنگام برپایی این کهن سنت حضور پیدا نمیکند حتی در نزدیکی منطقه هم حاضر نمیشود.
و این شد آئین سنتی "ورف چال" در جمعهای از دومین ماه از فصل بهار که با حضور مردان در منطقه اسک وش به اجرا درمیآید، آئینی که با تلاش مسئولان میراث فرهنگی استان مازندران در فهرست ثبت ملی معنوی کشور درآمده است.
هرساله همهمهای در داخل روستای خوش آبوهوای آب اسک در میگیرد و مردان و زنان دو منطقه اسک و نیاک صبح ساعت هفت بیدار و در آب اسک حضور پیدا میکنند و پس از مراسم معنوی چاووشی خوانی رهسپار منطقه اسک وش، یعنی بین راه جادهای رینه و پلور و دقیقتر زیرپای دیو سپید دماوند میشوند آن هم از سنین هفت ساله تا ۷۰ ساله که آن آئین را به جا آورند.
همه اعم از نوجوان، جوان و پیر در آن منطقه حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ کیلومتر از مسیر چاه تا منطقه یخچالی اسک وش را با خودروهایشان طی مسافت میکنند تا به آن نقطه تعیین شده برسند، آن جایی که گولههای برفی یخی را بر دستان و دوششان قرار داده و به سمت چاهی که عمق آن ۱۰ متر است، بر شانههایش حمل کرده تا در آن چاه پرتاپ کنند.
گلولههای برفی که با فرود در آن چاه به مرور زمان و با آب شدنشان ذخیرهای برای تأمین آب دامها در چراگاههای منطقه زیبای اسک وش و نیاک در فصل تابستان میشود.
مردان حاضر در آئین ورف چال این همت همبستگی و یکدلی را تا ظهر ادامه میدهند و پس از دیدن آفتاب بر نوک قله دماوند و نوید بر قرار گرفتن ظهر سفره پهن میکنند، سفرهای که طول آن ممکن هست به ۱۰ الی ۲۰ متر برسد و هر مردی آذوقه و ناهاری راکه را از منزل با خود آورده روی آن سفره قرار میدهند تا با همه در خوردن آن سهیم و شریک شود.
پایان مراسم سنتی ورف چال ساعت یک بعدازظهر پس از صرف ناهار است و پس از آن مردان نیاک و اسک به مناطق ییلاقی خود برمیگردند و مهمانان و گردشگران بسیاری از جاهای مختلف که برای دیدن و مشارکت به این آئین آمدند نیز رهسپار خانههای خود میشوند.
اما رسم دیگری در همان روز منتهی در داخل آب اسک اتفاق میافتد که آن هم به قدمت کهن آئین "ورف چال" برمیگردد.
این سنت به این شکل است که آن هنگام مردان صبح علیالطلوع از اسک خارج میشوند برای ورف چال و زنان اسکی برای خود برنامه مفصلی را به اجرا درمیآورند.
این رسم دیرینه معروف به "زن شاهی" هست؛ یعنی در آن روز بانوان در اسک پادشاهی میکنند.
و جالب آنکه هیچ زنی حق ورود به مراسم ورف چال را ندارد هیچ مردی هم حق بودن، ماندن و حتی دیدن لحظهای برای پادشاهی زنان را در آن ییلاق ندارد و اگر پیدایشان شود و حتی جهت کنجکاوی سرکی بکشند و زنان متوجه حضور آن مرد شود دستهای وی بسته و پیش دیگر زنان میبرند تا برای تنبیه اش تصمیمی گرفته شود.
روزی که زن پادشاهی میکندو اما در آن روز پس از خروج مردان، زنان دور میدان آب اسک جمع میشوند یک نفر را شاه، نفر دیگری را مباشر و فرد سوم را وزیر انتخاب میکنند؛ همچنین دو زن را به عنوان سرباز یا نگهبان روستا انتخاب تا برای سرکشی کل منطقه و دیدهبانی ورودی آب اسک انجام وظیفه دهند.
زنها در آن روز کاملاً راحت هستند و در آن میدانگاه به شادی و برپایی بازیهای محلی و بومی میپردازند که البته در گذشته این آئینها پررنگتر و زیباتر برگزار میشد اما امروزه طبق تکنولوژی روز دیگر موسیقی سنتی و خواندن اشعار مازندرانی از سوی بانوان و مادران قدیمی انجام نمیشود یا آن ناهاردهی که از طرف خانوادههای تازه داماد و عروس داشتن، صورت نمیگیرد.
برپایی زن شاهی از صبح زود شروع و تا ساعت ۱۰ بعدازظهر ادامه داشت و در این ساعات بهترین دورهمی و شادباشی زنان اسک محسوب میشود، چون مردی بالاسرشان نیست تا بهقولشان امر و نهی کند.
طبق باور قدیمیهای روستا آمدن مرد در آن روز مطلقاً ممنوع است اما امان از آن مردی که در مراسم زن شاهی حضور یابد و به نزد شاه برده شود؛ یکی از تصمیمات این است مرد را در انبار تاریک قرار میدهند تا مراسم ورف چال به پایان برسد و مردان روستا به آب اسک برگردند و یا از تصمیمات دیگر آن مرد خاطی را بر پشت الاغی آن هم برعکس قرار میدهند و آن گماشتهها کل روستا میگردانند تا آن فرد را تنبیه کنند.
این مراسم زن شاهی اگرچه ثبت ملی میراث معنوی نشده اما کم از قدمت آئین سنتی ورف چال ندارد و زمان آن در دومین جمعه اردیبهشت هر سال از صبح زود تا عصر ادامه دارد و آن روز زنی پادشاه میشود و قدرتنمایی شاهنشاهی میکند و امیدواریم این دو آئین سنتی و معنوی سالهای سال ادامه پیدا کند و بدون ایجاد حاشیهای یا تداخل در اجرای آن حفظ بماند و به نسلهای آینده انتقال پیدا کند.
طوبی اصانلو کارشناس مردمشناسی میراث فرهنگی مازندران در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با اشاره به اینکه آئین کهن ورفچال با قدمت چندین ساله در فهرست آثار ملی میراث معنوی کشور قرار گرفته است، اظهار کرد: این آئین با توجه به جایگاه معنوی که در بین اهالی دو منطقه اسک و نیاک وجود دارد با تلاش کارشناسان میراث به ثبت رسیده است.
وی افزود: هماکنون میراث مازندران به دنبال ثبت این آئین در فهرست آثار جهانی است تا به دنیا معرفی شود.
اصانلو خاطرنشان کرد: ثبت هر یک از این آئینها در فهرست آثار ملی و جهانی باعث معرفی قدمت استان مازندران به سایر کشورها میشود تا سالانه در زمان برگزاری این برنامهها حضور گردشگران خارجی را پذیرا باشیم.
کد خبر 745927