اگر ایران انتقام نگیرد، باید منتظر چه باشد؟ / الان «طلبکار» هستیم، بدهکارمان نکنید / نبود سیاست خبری در ترور شهید فخریزاده
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۶۶۰۵۲
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه یازدهم آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که واکنش برخی مقامات امنیتی از جمله علی شمخانی به ترور شهید فخری زاده و تیتر و تصاویر خاکسپاری شهید هسته ای همراه با تیترهایی همچون قصه تکراری آبگرفتگی شهرها در خوزستان و وعده زمستان سخت پیش روی در مقابل کرونا در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
اگر ایران انتقام نگیرد باید منتظر چه باشد؟
سید رضا میرطاهر طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با عنوان اگر ایران انتقام نگیرد باید منتظر چه باشد، نوشت: پس از این ترور ناجوانمردانه شاهد دو نوع واکنش کلی در سطح جامعه، تحلیلگران، مسئولان و مقامات کشور بودهایم. برخی با توجه به نزدیکی و همسویی کامل ترامپ با تل آویو بر این گمان هستند که هر گونه اقدام انتقامی متقابل در این برهه زمانی با توجه به وعدههای جو بایدن و تیم وی مبنی بر بازگشت به برجام به نوعی به منزله افتادن در دام صهیونیستها و امریکا است که خواهان اقدام نسنجیدهای از جانب تهران هستند تا به این بهانه اقدامات نظامی را علیه ایران به ویژه تأسیسات هستهای آن انجام دهند و در عین حال با افزایش تنشها هر گونه چشمانداز برای بازگشت دولت بایدن به برجام را که رژیم صهیونیستی و به ویژه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این رژیم مخالف سرسخت آن است، از میان برود تا بدین ترتیب با افزایش فشارها علیه تهران، ایران را دچار انزوای منطقهای و بینالمللی نمایند.
در مقابل عدهای دیگر بر این باورند که هر گونه تسامح و سستی در نشان دادن واکنش سریع و مشخص ایران به این اقدام تروریستی که به اذعان سازمان ملل اقدامی غیرقانونی و بر خلاف منشور ملل متحد است، باعث جریتر شدن دشمن و تکرار اینگونه اقدامات خواهد شد؛ بنابراین بر اقدامات انتقامی سخت و سریع پافشاری میکنند. از دیدگاه آنها، «تیم ترامپ و صهیونیستها در حال پر کردن دست دولت بعدی امریکا هستند، چون بدنه امنیتی در امریکا جمهوریخواه و دموکرات ندارد. آنها دست از سر ایران بر نمیدارند مگر اینکه دستشان کوتاه شود.» بنابراین معتقدند که تأثیر بر سیاست دولت بایدن فقط با تولید قدرت و نه با ایستادن و تماشا کردن امکانپذیر است. این گروه معتقدند که خطرناکتر از عملیات ترور و خرابکاری، محاسباتی است که دشمن در ذهن دارد؛ بنابراین باید این محاسبات را بر هم ریخت. از دیدگاه آنها مسئله این است که متغیرهایی مانند احیای توازن راهبردی، ایجاد بازدارندگی، ترسیم مجدد قواعد بازی و جابهجایی خطوط قرمز و اساساً روند راهبردی باید دستخوش تغییر شود.
اصل اقدامات انتقامی و پاسخ مؤثر به اقدامات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی مسئلهای است که همگان بر آن اتفاقنظر دارند. دوم اینکه اقدامات متقابل برای اینکه تأثیر بازدارنده داشتهباشند باید متضمن رعایت چند عامل باشد. عامل اول نمایش قدرت به گونهای است که دشمن به آن پی ببرد. عامل دوم این است که دشمن توانایی ایران برای وارد آوردن ضربات متقابل را باور داشته باشد. سوم اجرایی کردن وعدههای تهدیدآمیزی است که از جانب ایران داده شدهاست. این اقدامات میتواند در سطوح مختلف و در عرصهای متفاوت رخ دهد. در یک سال اخیر وقایع ناگواری مانند ترور سردار سلیمانی بهدست امریکاییها، انفجار در تأسیسات هستهای نطنز و ترور شهید فخریزاده به دست رژیم صهیونیستی رخ داده و ایران هر بار وعده اقدامات سخت را داده است. مسلماً اگر اقدامات مشخصی در این زمینه صورت نگیرد، اساساً دشمن اعم از امریکا و اسرائیل برای تهدیدات ایران ارزش چندانی قائل نشده و باید منتظر وارد آوردن ضربات دیگری از جانب آنها بود. البته همانگونه که سردار سلامی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روز دوشنبه در مراسم تشییع پیکر شهید فخریزاده گفت، ایران خود درباره زمان و نحوه اجرای اقدامات انتقامی تصمیم خواهد گرفت.
نکته مهم این که مساله خطرناکتر از عملیات ترور و خرابکاری رژیم صهیونیستی، محاسباتی است که دشمن اعم از اسرائیل و امریکا در ذهن دارند؛ بنابراین اقدامات انتقامی ایران باید به نحوی باشد که دشمن را ناچار به محاسبه مجدد درباره هزینه و فایده اقداماتش نماید. این امر با اقدامات عادی میسر نیست. در واقع خروج از «محاسبهپذیری» و قابل پیشبینی بودن اقدامات ایران، مهمترین گام راهبردی است که باید برداشته شود و دشمن باید با ضربات مختلفی در مکانها و مواقعی مواجه شود که انتظار آن را نداشتهاست.
الان «طلبکار» هستیم، بدهکارمان نکنید
روزنامه ایران طی یادداشتی با عنوان الان «طلبکار» هستیم، بدهکارمان نکنید در شماره امروز خود نوشت: در روابط متلاطم ایران و عربستان، کشور ما در حال گرفتن دست بالاتر و موضع طلبکاری بود. خصوصاً پس از اعدام شیخ نمر توسط دولت سعودی که سیلی از واکنشهای جهانی را در پی داشت؛ از محکومیت توسط سازمان ملل گرفته تا واکنشهای منفی و ابراز نگرانی توسط اتحادیه اروپا و امریکا. در ماههای قبل از این اعدام، جمهوری اسلامی ایران بزرگترین حامی این روحانی شیعه عربستانی و جدیترین معترض نوع برخورد حکام سعودی با او بود. یک اتفاق در شامگاه ۱۲ دیماه ۹۴، اما ورق را برگرداند؛ حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد. اتفاقی که دو پیامد داشت؛ اول اینکه امواج خبری آن خیلی زود باعث فراموشی ماجرای اعدام شیخ نمر در افکار عمومی جهان شد و دوم هم اینکه به سرعت عربستان سعودی را در موضع «مظلوم» و «طلبکار» قرار داد.
موضعی که دامنه تأثیر آن از حج تمتع گرفته تا مسابقات فوتبال را متأثر از خود کرد و میبینیم که هنوز آثار آن از بین نرفته است. در پی این حمله همان کشورها و مجامع بینالمللی که به فاصله کمتر از یک روز قبل مشغول محکوم کردن عربستان سعودی بابت اعدام شیخ نمر بودند، دست به کار نوشتن بیانیههایی جدید و شدیداللحنتر برای محکوم کردن اتفاق رخ داده در تهران و مشهد شدند. نکته اینکه در بسیاری از این بیانیههای محکومیت علی رغم موضع رسمی دولت و حاکمیت، این رفتار و حمله به پای نظام جمهوری اسلامی ایران نوشته شد نه جمعی که «خودسرانه» دست به اقدام زدند. طبیعی است که در این میان دلجویی از دولتی که تا ساعاتی قبل در مقام یک «ناقض حقوق بشر» قرار داشت هم وارد دستور کار شد. اینگونه بود که یک رفتار محاسبه نشده به سرعت تنها چند ساعت، موضع «طلبکاری» ایران در مقابل عربستان را در فضای سیاست بینالملل تبدیل به «بدهکاری» کرد.
این روزها نیز مجلس بسرعت طرحی را برای توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی تصویب میکند که نتیجه عملی آن خروج ایران از برجام است. کاری نداریم که نام آن را طرح لغو تحریمها گذاشتهاند و معلوم نیست چگونه نتیجه گرفتهاند که خروج از برجام منجر به لغو تحریم میشود؟ کما اینکه سؤال این است که اگر برجام باعث تحریم است، دلیل شش قطعنامه سازمان ملل در دولتهای نهم و دهم چه بود؟
مسأله در واقع این است که چرا یک تفکر سیاسی درست در بزنگاههایی که جمهوری اسلامی ایران در موضع «طلبکار» قرار گرفته، تصمیماتی میگیرد و اعمالی نشان میدهد که باعث «بدهکار» شدن کشور در نظام بینالملل میشود؟ چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، نظام بینالملل از قواعدی پیروی میکند که باید در محاسبات ما لحاظ گردند. حتی کشورهای دوست ما نیز کمتر این قواعد را میشکنند؛ نمونه مشخص آن همراهی چین و روسیه با ۶ قطعنامه سازمان ملل علیه ایران در سالهای ۸۴ تا ۹۲ است. درک این موضوع که فضای بینالملل و حتی دوستان ایران چندان تحمل خروج کشورمان از نظام بازرسیهای آژانس را ندارند و یا اگر داشته باشند در آن صورت امکان و منطق دفاع از ما را نخواهند داشت، چندان کار سختی نیست. کما اینکه روز یکشنبه و تنها ساعاتی پس از تصویب طرح مجلس، «میخاییل اولیانوف» نماینده دائم روسیه در آژانس بینالمللی انرژی اتمی به این تصمیم واکنش منفی نشان داد. خلاصه موضوع این است که ما، هم نتایج این نوع بازی را در مراحل مختلف آزمودهایم و هم اینکه محاسبه آثار آن نه تنها کار سختی نیست که امروز با توجه به روشن شدن بسیاری از مسائل، بسیار ساده و بدون پیچیدگی است. اینکه چرا این محاسبه هنوز توسط برخی گروهها انجام نمیشود و یا به نتیجهگیریهای دیگری میانجامد، جای سؤال جدی دارد.
نبود سیاست خبری در ترور شهید فخریزاده
کامبیز نوروزی، حقوقدان طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه شرق نوشت: عملیات ترور دکتر محسن فخریزاده که به شهادت او انجامید، بار دیگر عدم شناخت سازمانهای مسئول و صداوسیما از کارکرد رسانه، مفهوم خبر، مدیریت خبر و سیاست خبری را به عیان نمایش میدهد. در نحوه اطلاعرسانی از این عملیات تروریستی که در نوع خود منحصربهفرد بوده است، هیچ سیاست خبری مشخصی در صداوسیما و سازمانهای ذیربط دیده نمیشود. اخباری که از صداوسیما منتشر میشوند، کلیشهای، کلی، غیرمؤثر و گاه متناقضاند. خبرگزاریهای نزدیک به سازمانهای رسمی بیش از اطلاعرسانی به کار تبلیغ مشغولاند. مقامهای رسمی هر کدام چیزی میگویند متفاوت با دیگری. در حوادث مهم کشور در گذشته نیز بارها و بارها نبود سیاست خبری آسیبهای خودش را زده است. وقتی در چنین حادثه مهمی که ارزش خبری بسیار بالایی دارد و موجب واکنشهای جهانی نیز شده است، اطلاعرسانی چنین آشفته و مغشوش و ناقص و غیرمؤثر باشد، میدان بزرگی باز میشود برای انواع حدس و گمانها و فرضیهپردازیها در شبکههای اجتماعی و محیط وب، یا انتقال مدیریت خبر به رسانههای فارسیزبان و غیرفارسیزبان خارج از کشور؛ درنتیجه آرامآرام افکار عمومی در نگاه به این حادثه تروریستی جنایتکارانه، تحت تأثیر همان فضای مجازی و همان رسانههای خارج از کشور قرار میگیرد. کافی است فقط به این نمونه ساده توجه شود که منبع خبری خیلی از گزارشها که در فضای مجازی و رسانههای خارج از کشور مطرح میشوند، توییتها و گزارشها و اخبار مقامها و نویسندگان ناشناس یا شناختهشده اسرائیلی است! قاعده این است که در وقایع و حوادث مهم، یکی از اولین کارها که از همان لحظه نخست به فوریت باید انجام شود، تعریف و تعیین یک سیاست خبری واحد و مشخص است که باید ازسوی سازمانهای مسئول و رادیو و تلویزیون دولتی رعایت شوند. در این سیاست خبری باید اهداف و روشهای اطلاعرسانی معین شوند. معلوم شود که کدام مقامهای رسمی چه زمانی چه چیزهایی بگویند. حتی واژگان و ادبیاتی که برای خبررسانی باید به کار ببرند بسیار مهم است.
در جهان رسانهایشده امروز اعمال محدودیت خبری، روشی منسوخ و عمیقا ناکارآمد است. باید بیشترین اخبار ممکن منتشر شوند. در سیاست خبری باید توجه شود که خبر و گزارش و تحلیل را به مخاطب دستور نمیدهند، بلکه باید مخاطب را در شرایطی که منابع خبری متعددی در اختیار دارد جلب و قانع کرد.
در موضوع ترور شهید فخریزاده بیشک ملاحظات امنیتی فراوانی در سیاست خبری وجود دارد. حتما به تشخیص مقامها و کارشناسان امنیتی چیزهایی وجود دارند که نباید گفته شوند. شاید آنها لازم بدانند برای عملیات تعقیبی خود حتی عمدا اطلاعات نادرست پخش کنند. همین ویژگیها اتفاقا باعث میشود سیاست خبری این حادثه بسیار دقیق و حرفهای و مؤثر تنظیم و اجرا شود. اما هیچیک از این ملاحظات باعث نمیشود که یک سیاست خبری واحد و حرفهای وجود نداشته باشد و میدان خبر به دیگرانی واگذار شود که چهبسا دلسوز ما هم نباشند.
استمرار بیتوجهی نهادهای مسئول و صداوسیما به واقعیتهای جهان رسانهایشده امروز و الزامات گردش حرفهای اطلاعات و آزادی رسانه، زیانهای جبرانناپذیری خواهد داشت.
منبع: تابناک
کلیدواژه: محدودیت های کرونایی محسن فخری زاده سید محمد علی شهیدی پروتکل الحاقی مرور روزنامه ها محسن فخری زاده دانشمند هسته ای ظریف ویروس کرونا محدودیت های کرونایی محسن فخری زاده سید محمد علی شهیدی پروتکل الحاقی ترور شهید فخری زاده رژیم صهیونیستی اطلاع رسانی عملیات ترور سازمان ملل سیاست خبری باید منتظر بین الملل مقام ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۶۶۰۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سردیس امیر سپهبد شهید قرنی رونمایی شد
به گزارش گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، آئین رونمایی از سردیس امیر سپهبد شهید سید محمد ولی قرنی اولین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران و اولین شهید ترور پس از پیروزی انقلاب اسلامی روز یکشنبه با حضور امیر سرتیپ دوم ستاد محمد رضا فولادی رئیس سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش، حجت الاسلام علی لطیفی معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، فرماندهان و مسئولان ارتش در مدرسه دارالفنون محل تحصیل این شهید برگزار شد.
امیر سرتیپ دوم محمدرضا فولادی در این مراسم گفت: در آستانه چهل و پنجمین سالگرد شهادت سپهبد محمد ولی قرنی و با برنامه ریزی و هماهنگیهای انجام شده با مسئولان آموزش و پرورش و همچنین مسئولان مدرسه تاریخی دارالفنون که محل تحصیل، تربیت و شخصیت سازی این شهید بزرگوار است از سردیس، نرم افزار و کتاب زندگینامه این شهید و چند تن از شهدای ارتش در این مکان رونمایی و به دارالفنون اعطا شد.
وی افزود: دارالفنون هسته اصلی تشکیل دانشکده افسری (دانشگاه افسری امام علی (ع) کنونی) است زیرا دروس اولیه این مدرسه شامل دروس پیاده نظام، سواره نظام، توپخانه و ... بوده و شهید قرنی هم در این مدرسه و هم در دانشکده افسری تحصیل کرده است.
رئیس سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش در خصوص برنامه های این سازمان جهت معرفی شهدای ارتش در کتب درسی دانش آموزان، گفت: یکی از برنامه مهمی که ما به دنبال آن هستیم، معرفی شهدای ارتش و گوشه ای از زنگینامه این عزیزان در کتب درسی آموزش و پرورش و در برنامه شاد برای آشنایی بیشتر نسل جوان با قهرمانان ملی است و امیدواریم با همکاری مسئولان مربوطه این مهم به سرانجام برسد.در ادامه حجت الاسلام علی لطیفی گفت: این مراسم برای گرامیداشت یاد و خاطر شهید سپهبد سید محمد ولی قرنی و اهمیت تربیت و آموزش و نقش آن در پرورش چنین شخصیت بزرگی در مدرسه دارالفنون محل تحصیل این شهید بزرگوار برگزار شد.
وی افزود: این شهید بزرگوار از شهدای ارزشمند و بسیار والای انقلاب اسلامی با ظرفیت های بسیار جدی الگویی و تربیتی است و خوشحال هستیم که این مراسم به همت سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران و با همکاری وزارت آموزش و پرورش در این مکان برگزار شد.
لطیفی راهنمای خوب زندگی کردن مردم به خصوص نسل جوان را در آشنایی با سیره و زندگینامه شهدا به خصوص شهید قرنی دانست و گفت: اگر ما به دنبال آینده درخشان و اقتدار کشور ایران هستیم باید شخصیت های برجسته ای که نقش در اعتلای این کشور داشتند را به خوبی بشناسیم و شهید قرنی یکی از این شخصیت ها است و سرنوشت شخصیت هایی مثل شهید قرنی راهنمای بسیار خوبی برای خوب زندگی کردن است، آشنا شدن با زندگی این افراد به ما کمک می کند که داستان زندگی خود را بسازیم.
معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در خصوص معرفی شهدای ارتش در کتاب های درسی دانش آموزان گفت: در کتاب های درسی بخش های مختلفی برای معرفی شهدا در نظر گرفته شده است و یکی از این شهدا، شهید قرنی است.
وی گفت: برابر هماهنگی انجام شده با سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش ما این توانایی را داریم تا بخشی از مستنداتی که در خصوص این شهید و شهدای دیگر ارتش وجود دارد را منتشر کنیم.
همچنین در این مراسم از ۵ عنوان کتاب که یکی از آنها مربوط به زندگینامه و خاطرات شهید قرنی بود رونمایی شد.
به گزارش آنا، محمدولی قرنی در سال ۱۲۹۲ در تهران به دنیا آمد و بهدلیل اینکه پدرش را که یکی از مدیران مخابرات بود در سن ۱۰ سالگی از دست داده بود، لذا زندگی سخت و دشواری را در کنار مادرش سپری کرد. وی بعد از گذراندن دوران ابتدایی تحصیل، در دوران متوسطه وارد مدرسه نظام که مربوط به افراد ارتشی بود، شد. قرنی بعد از طی تحصیلات مقدماتی در مدرسه نظام، در سال ۱۳۰۹ وارد دانشگاه افسری ارتش شد.
یکی از اقداماتی که قرنی را در آن دوران سر زبانها انداخته بود، نقش داشتن در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود. قرنی در آن دوران فرمانده نظامی تیپ گیلان بود و همه جا حرف از دست داشتن قرنی در کودتای ۲۸ مرداد بود که وی در اسفند سال ۱۳۳۶ به اتهام طرح و برنامهریزی کودتا علیه رژیم پهلوی درحالی که در مقام فرمانده رکن دوم ارتش بود، بازداشت و روانه زندان شد. جرائم قرنی به اندازهای بود که صحبت از اعدام وی در محافل شد، اما با وجود اقداماتی که این فرد در ماجرای کودتا انجام داده بود، در نهایت به سه سال حبس و اخراج از ارتش محکوم شد.
یکی از وظایف رکن دوم ارتش، حفاظت از افرادی بود که در آن دوران به ایران میآمدند. در آن دوران آمریکا پولهای کلانی را برای سرلشکر زاهدی میفرستاد تا زاهدی نیز حقوق کارکنان رکن دوم ارتش را بدهد، اما زاهدی پولها را به حساب خود در سوئیس واریز میکرد و قرنی هم که از این موضوع با خبر بود، گزارشی از این اقدامات را تهیه کرده و به همراه برخی از افسران ناراضی، به فکر کودتا افتاد.
قصد شهید قرنی در آن دوران اجرای کودتایی علیه رژیم پهلوی با حمایت آمریکا بود، اما با لو رفتن برنامهها این اتفاق رخ نداد که برخی از نظامیان در آن دوران عامل لو دادن اطلاعات به رژیم پهلوی را کشور آمریکا اعلام کردند. برخی معتقد بودند که آمریکا این اقدام را برای نشان دادن حسن نیتش به محمدرضا پهلوی انجام داده است.
این شهید والامقام بعد از اینکه از زندان آزاد شد و با علل لو رفتن عملیات آشنا شد، تغییر موضع داد و با نزدیک شدن به افرادی نظیر آیتالله طالقانی (ره) و آیتالله میلانی (ره) به فردی مذهبی و انقلابی تبدیل شد و به اذعان مقامات ارتشی که در کاخ سلطنتی شاه مشغول بودند، قرنی به دیواری در برابر اقدامات رژیم پهلوی تبدیل شد. اقدامات قرنی در کنار آیتالله طالقانی (ره) و افراد شاخص دیگری که در زمینه آگاهیبخشی به مردم تلاش میکردند، منجر به بازداشت مجدد وی توسط ساواک شد. قرنی در این برهه نیز به سه سال حبس محکوم شد و بعد از گذراندن دوران محکومیت، از نظر مالی در تنگنا قرار گرفت و از طرفی، تمام رفت و آمدهایش توسط ساواک کنترل میشد.
نکته جالب در زندگی شهید قرنی این بود که این فرد در دوران رژیم پهلوی به درجه سرلشکری رسید، اما بعد از پی بردن به اقدامات ضد اسلامی محمدرضا پهلوی، به این درجه اعتنایی نداشت. همین مورد منجر شد تا از لحاظ مادی با مشکلات سنگینی مواجه شود.
سپهبد قرنی با اینکه تحت کنترل بود، اما از تلاش برای نشان دادن چهره زشت و اقدامات ظالمانه رژیم پهلوی به مردم دریغ نکرد و بعد از اینکه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در ۲۲ بهمن ۵۷ به پیروزی رسید. قرنی با حکم رهبر کبیر انقلاب اسلامی بهعنوان اولین رئیس ستاد مشترک ارتش انتخاب شد و از طرفی بهدلیل اقدامات انقلابی که در دوران مبارزه با ساواک و رژیم پهلوی داشت، بعد از انقلاب به عضویت در شورای انقلاب در آمد. اما عمده فعالیت قرنی در ارتش بود و اولین چالش آنها ناآرامیهایی بود که بعد از انقلاب در کردستان بهوجود آمد که ارتش با درایتی که داشت، توانست اوضاع کردستان را کنترل کند.
همزمان با اقدامات ارتش در سراسر کشور، سازمان مجاهدین خلق و منافقین در پی تضعیف ارتش و به نوعی، نامناسب جلوه دادن چهره این نیروی انقلابی بین مردم برآمدند و همین موضوع منجر شد تا گروههای مخالف نظام به فکر از میان برداشتن سپهبد قرنی بیافتند و در نهایت این فرد انقلابی که اقدامات مناسبی را در راستای منسجم کردن ارتش بعد از انقلاب اسلامی داشت، به دست گروه فرقان در منزلش ترور و به شهادت رسید. البته اقدامات حزب توده نیز در ترور این شهید قابل توجه بود، چراکه سپهبد قرنی تلاش بسیاری برای مقابله با اقدامات حزب توده انجام داده بود و طبیعی بود که آنها نیز به فکر ترور وی باشند.
سپهبد قرنی با اینکه در دوران رژیم پهلوی به درجه سرلشکری رسیده بود، اما وقتی شاهد ظلمهایی بود که محمدرضا پهلوی علیه مردم داشت، مقابل آنها نیز درآمد؛ لذا مهمترین ویژگی شهید قرنی مقابله با ظلم و تلاش برای رفع مشکلات مردم و گسترش تفکر انقلابی در کشور بود، که متأسفانه توسط گروه فرقان و به دست منافقی به نام «حمید نیکنام» به شهادت رسید.
انتهای پیام/