لنزهای بیباک| عکاسی که در بخش راه میرفت و برای بیماران کرونایی حمد شفا میخواند/ ضجههای جانباز شیمیایی روحم را مچاله میکرد
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۸۱۴۷۲
«فاطمه عالی» عکاس خبرگزاری مهر میگوید که هدفش نشان دادن سختیهای حاکم بر مبارزه با کرونا است؛ به ویژه آن دسته از سختیهایی که بیشتر مردم از آنها بیخبرند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی ارکان مهم رسانهای در مبارزه با ویروس نحس کرونا عکاسان خبریاند که از آغاز فراگیری این ویروس شوم تا به حال در خط مقدم مبارزه با آن قرار داشتهاند؛ با وجود این، به نظر میرسد تاکنون آنگونه که باید به فعالیتهای این قشر زحمتکش و پرتلاش رسانهای و نقش کلیدی آنها در انتقال امید و انگیزه به آحاد جامعه توجه نشده است؛ به ویژه در دوران شیوع ویروس کرونا، مجاهدتهای این عکاسان در خط مقدم مبارزه با این ویروس نامبارک، چشمگیر و قابل توجه بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به همین بهانه تصمیم گرفتیم در قالب پرونده خبری ویژه دوران کرونا موسوم به «لنزهای بیباک»، به سراغ این قشر پرتلاش عرصه خبر برویم و به ثبت تجربیات و خاطرات آنها از عکاسی در عصر فراگیری کرونا بپردازیم.
در نخستین بخش از این پرونده، به سراغ «سعید سجادی» عکاس خبرگزاری آنا رفتیم و در دومین بخش از این پرونده نیز با «حسین یاراحمدی» عکاس باشگاه خبرنگاران جوان همصحبت شدیم و به ثبت تجربیات این دو عکاس خبری در مواجهه با کرونا پرداختیم؛ در سومین بخش از این پرونده نیز با «ساسان مؤیدی» عکاس شناخته شده سالهای دفاع مقدس درباره اهمیت عکاسی و قدر کار عکاسان خبری در دوران کرونا به گفتوگو نشستیم؛ در چهارمین بخش از این پرونده ویژه با «احمد ظهرابی» عکاس خبرگزاری ایسنا در قم همکلام شدیم؛ در پنجمین بخش از پرونده «لنزهای بیباک» به سراغ «سیدعباس میرهاشمی» عکاس شناخته شده سالهای دفاع مقدس رفتیم و با او درباب ارزش کار عکاسان خبری در عصر فراگیری کرونا به گفتوگو نشستیم و در ششمین قسمت از این پرونده ویژه خبری به سراغ «محسن عطایی» عکاس خبرگزاری فارس رفتیم و به مستندنگاری تجارب این عکاس خبری در مواجهه با کرونا پرداختیم؛ در هفتمین بخش از پرونده ویژه «لنزهای بیباک» با «محمدحسن ظریفمنش» عکاسخبرگزاری تسنیمهمکلام شدیم و به ثبت تجارب و خاطرات تلخ و شیرین این عکاس خبری در رویارویی با شرایط فراگیری کرونا پرداختیم؛ در هشتمین بخش از این پرونده ویژه خبری به سراغ «محمدرضا عباسی» عکاس خبرگزاری مهر رفتیم و با او درباره تجربه سخت و متفاوت عکاسی از شرایط کرونا به گفتوگو نشستیم و سرانجام در نهمین بخش از این پرونده ویژه خبری، به سراغ «محمد نسیمی» عکاس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور رفتیم و با او درباره تجارب خاص و منحصربهفردی که در دوران عکاسی از شرایط کرونایی به دست آورده است، به گفتوگو پرداختیم.
مشروح هریک از این 9 گفتوگو در لینکهای زیر قابل مشاهده است:
لنزهای بیباک|سالتحویل را در بیمارستان مسیح دانشوری گذراندم/ تبعیض آزارمان میدهد!لنزهای بیباک|عکاسی که کرونا را زمینگیر کرد/ روزی که عکاسان دوربینهایشان را زمین گذاشتند!لنزهای بیباک| مؤیدی: عکاسان خبری تاریخنگاران ویژه این روزهای کرونایی ایرانندلنزهای بیباک| عکاسی که اولین گزارش تصویری کرونایی را از سطح شهر ثبت کرد/ رسانههای غربی از گزارشهایمان سوء استفاده میکنند!میرهاشمی:عکاسان خبری در خط مقدم مبارزه با کرونا و ادامهدهنده راه عکاسان دفاع مقدساندلنزهای بیباک|روایت یک عکاس خبری از غربت سنگین دفنشدگان کرونایی/ به ما گفتند شما دیوانهاید که از این شرایط عکاسی میکنید!لنزهای بیباک|پسری که جنازه پدر کروناییاش را تحویل نگرفت و «ظریف تراکتور» را شوکه کردلنزهای بیباک| عکاسی از کودکان تنگی نفس گرفته کرونایی تلخترین لحظه عکاسی از کرونا بود/ بگذارید عکاسی خبری جان بگیردلنزهای بیباک| عکاسی که برای ثبت کرونا تا «ووهان» چین رفت!/ ماجرای دختری که از درد، پنجه برتخت بیمارستان میساییداکنون در دهمین بخش از این پرونده ویژه خبری، به سراغ «فاطمه عالی» عکاس خبرگزاری مهر رفتیم و با او درباره اهم تجاربی که در دوران عکاسی از شرایط کرونایی به دست آورده است، به گفتوگو پرداختیم. از جمله نکات قابل توجه درباره این عکاس خبری اینکه وی از معدود عکاسان خبری خانمی است که دوشادوش مردان از شرایط کرونایی کشور عکاسی میکند؛ از طرف دیگر او در مسیر دشوار عکاسی از کرونا خود نیز گرفتار این ویروس شده و خوشبختانه توانسته است آن را شکست دهد.
این عکاس خبری در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، درباره نحوه آغاز عکاسی از شرایط کرونایی گفت: خرداد ماه 1399 بود که همراه با گروهی جهادی به سیستان و روستای مرزی قرقری رفتم؛ در راه برگشت به تهران فهمیدم که به کرونا مبتلا شدهام و سپس در بخش NBC (مراقبتهای ویژه تنفسی) بیمارستان بقیةالله بستری شدم. حدوداً یک ماه طول کشید تا دوران نقاهت را طی و اجازه حضور دوباره در فضای عمومی را پیدا کنم.
وی افزود: یک هفته پس از بهبودی، بار دیگر به بیمارستان بقیةالله رفتم و به همان بخشی که در آن بستری بودم، وارد شدم؛ اما اینبار برای تهیه گزارش تصویری از پرسنلی که در طول مدت بستریام زحماتشان را از نزدیک دیده و حس کرده بودم. همچنین دو بار هم به غسالخانه رفتم اما موفق به دریافت مجوز عکاسی نشدم؛ با اینوجود، توانستم بدون دوربین وارد شوم و به غسالهها کمک کنم.
عکاس خبرگزاری مهر یادآور شد:میتوانم بگویم که تجربه ابتلا به کرونا و بستری شدن در بیمارستان نگرشم را تغییر داد؛ با اینکه مادرم پرستار است و در روزهای آغازین شیوع کرونا در خانه نیز ماسک میزد و از ما فاصله میگرفت، اما به شخصه تا پیش از اینکه در بیمارستان حاضر شوم درک درستی از واقعیت کرونا و شرایطی که کشورمان با آن مواجه شده بود، نداشتم.
وی با اشاره به تلخترین لحظاتی که در طول عکاسی از کرونا با آن مواجه شده است، گفت: تلخترین لحظهها برای من زمانی بود که برای تهیه گزارش تصویری با موضوع پلاسما به بیمارستان رفتم و فرایند درگیری نوجوانها به این ویروس را از نزدیک دیدم؛ همچنین هنگامی که پرستارها و پرسنلی که در طول دوران بستریام در لباس خدمت بودند و از من و سایر بیماران پرستاری میکردند را روی تخت بیمارستان دیدم، عمیقاً متأثر شدم.
این عکاس خبری در پاسخ به این پرسش که آیا در طول عکاسی از کرونا با لحظات شیرینی هم مواجه شده است یا خیر، گفت: اعلام خبر شهادت یکی از پرسنل بیمارستان، مهمترین خاطرهای است که در طول دوران عکاسی از کرونا داشتهام اما تجربه عکاسی از کرونا برایم لحظات چندان شیرینی نداشته است؛ شاید اقبال بیشتر مردم به اهدای پلاسما که پس از بازتاب گزارشهای تصویریام از بخش پلاسما اتفاق افتاد، کمی برایم حس خوبی ایجاد کرده باشد اما آنچه عموماً شاهدش بودم، خستگی مفرط پرسنل و کادر درمانی بیمارستان بود. متأسفانه با وجود همه این سختیها، هنوز عدهای خود را ملزم به استفاده از ماسک نمیدانند و بدتر از آن، همچنان مهمانیها و دورهمیهایشان به راه است!
عالی در پاسخ به این پرسش که عکاسی از کرونا ترسناک است یا خیر، گفت: نه میتوانم بگویم که میترسم و نه میتوانم بگویم که نمیترسم؛ البته دکتر و مادرم مدام به من نهیب میزنند که اگر یک بار دیگر به ویروس مبتلا شوی، معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظارت باشد و من همچنان پس از گذشت چندین ماه از بهبودی، کمی سرفه و بدن درد دارم؛ اما فکر میکنم به عنوان عکاس خبری رسالتم این است که این روزها، این صحنهها و این فداکاریها را برای تاریخ و آیندگان ثبت کنم تا به یادگار بماند.
وی درباره محدودیتهایی که در دوران عکاسی از کرونا با آنها مواجه بوده است، گفت: اساساً در کار عکاسی خبری عکاسان خانم نسبت به آقایان با محدودیتهای بیشتری مواجهاند؛ از این رو باید ممارست بیشتری نسبت به کار داشته باشند اما خوشبختانه من تاکنون به لطف اعتماد دبیرم و حمایتهای او با مشکل محسوسی مواجه نشدهام. در سفر 2 ماه قبلمان به سیستان و بلوچستان که برای طرح نذر آب هلال احمر انجام شد، من تنها عکاس خانم حاضر در تیم رسانهای بودم که این امر مرهون اعتماد و حمایت دبیرم است.
این عکاس خبری با اشاره به مهمترین اهدافی که از عکاسی در شرایط فراگیری کرونا دنبال میکند، گفت: تصور میکنم ما اکنون در رینگ مبارزه قرار داریم و هدف اصلی من نشان دادن سختیهای حاکم بر این مبارزه است؛ به ویژه آن دسته از سختیهایی که غالب مردم از آنها بیخبرند.
عالی بیان کرد: فضای بیمارستان فضای بسیار سنگینی است و این سنگینی برایم بسیار محسوس بود؛ بهخصوص در لحظاتی که صدای جانباز شیمیایی مبتلا به کرونایی که بستری بود و ضجه میزد که دارم خفه میشوم را میشنیدم، روحم مچاله میشد. با اینوجود، سعی کردم با روحیهای خوب، با این اتفاقات کنار بیایم و کمتر به دیگران استرس وارد کنم؛ چراکه از تأثیر منفی استرس و نگرانی بر تضعیف ریه آگاهی پیدا کرده بودم؛ به همین خاطر صبر کردم مرخص شوم و پس از ترخیص، این باور را به دیگران القاء کنم که میشود کرونا را شکست داد.
وی ادامه داد: به یاد دارم در دومین شب بستری شدنم در بیمارستان، در نیمههای شب هنگامی که همه خواب بودند، برای اینکه بدنم خشک نشود از تخت بلند شدم و شروع به قدم زدن در بخش کردم؛ در همین حین، علائم حیاتی و میزان اکسیژن بیماران کرونایی را چک کردم و برای تکتکشان حمد شفا میخواندم؛ ناگهان پرستار بخش مرا دید و گفت: داری چه کار میکنی؟ گفتم دارم برایشان حمد شفا میخوانم؛ گفت: برای ما هم بخوان.
عالی افزود: پس از بهبودی هنگامی که به قصد عکاسی وارد بیمارستان و بخش بیماران کرونایی شدم، چند نفر از پرستاران نزد من آمده و گفتند که چقدر صدا و چهرهات آشناست! گفتم: "من همان مریض تخت سیزدهام"؛ یکی از آنها بغض کرد و در همان حال گفت: "خیلی خوشحالم که زندهای... یادت نیست که چه حالی داشتی... خدا را شکر که سلامتیات را به دست آوردهای." واقعیت این است که من به پزشکان و کادر درمانی احساس دین پیدا کرده بودم و با علم به آنچه که این ویروس میتوانست در صورت ابتلای مجدد بر سرم بیاورد، وارد بیمارستان شدم و کار عکاسی را آغاز کردم.
عکاس خبرگزاری مهر یادآور شد: نمیدانم این ویروس منحوس تا کی با ما خواهد بود اما این را میدانم که بسیاری از مردم خسته شدهاند؛ نه عید داشتند نه تابستان؛ خانهنشینی طولانی خسته و کلافهشان کرده است؛ هم به عنوان عکاس خبری و هم به عنوان فرزند یکی از کادر درمانی مبارزه با کرونا، میخواهم به مردم میگویم که خستگی و بیحوصلگیای که آنها تجربه میکنند، درصد بسیار ناچیزی از میزان خستگی و سختیای است که کادر سلامت و درمان کشور تا به امروز تجربه کردهاند؛ به عنوان فرزند یکی از پرستاران کشور میگویم که اگر شما دلتنگ بوسیدن و در آغوش کشیدن عزیزانتاناید، من علاوه بر اینها دلتنگی دیدن مادرم را هم دارم؛ گاهی به مدت چند هفته نمیتوانم مادرم را ببینم؛ با وجود اینکه با هم در یک خانه زندگی میکنیم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: از راهکارهای بعضاً عجیب و غریبی که توسط دولت و ستاد مبارزه با کرونا برای کنترل اپیدمی ارائه میشود، گلایه دارم؛ نگرانی مردم و چگونگی تأمین نان شبشان را هم دارم. کاش مسئولین ما بیشتر به فکر باشند و گاهی خود را جای مردم بگذارند.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: حماسه و پایداری عکاس خبری هنرهای تجسمی ویروس کرونا عکاسی حماسه و پایداری عکاس خبری هنرهای تجسمی ویروس کرونا عکاسی پرونده ویژه خبری عکاس خبرگزاری مهر شرایط کرونایی عکاس خبری مبارزه با کرونا عکاسی از کرونا دوران عکاسی فراگیری کرونا لنزهای بی باک رفتیم و با او عکاسان خبری گفت وگو سختی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۸۱۴۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کلاهبرداری مرگبار با داروی آلزایمر
مدعی تولید داروی درمان آلزایمر بیماران را به کام مرگ فرو برده و همچنان در فضای مجازی قربانی میگیرد. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، وقتی ببینی عزیزت در پیش چشمانت در حال از دست رفتن است برای نجاتش دست به هر کاری میزنی؛ این حکایت افرادی است که عزیزانشان به بیماری الزایمر مبتلا بوده اند و برای نجات بیمارشان به ادعای یک شخص که خودش را پروفسور معرفی کرده و مدعی کشف داروی درمان الزایمر شده اعتماد کرده اند.
تاوان این اعتماد، اما برای برخی از این افراد گران تمام میشود و چهار نفر از افرادی که با این دارو تحت درمان قرار گرفته اند هم اکنون زنده نیستند! این فرد، اما همچنان در فضای مجازی فعال است و افراد را فریب میدهد و به دلار پول می گیرد.
جالب اینجاست که برخی مراکز درمانی و بیمارستانها هم با وی همکاری داشته اند؛ هر چند برخی از آنها مانند بیمارستان لقمان متوجه فریبکاری این فرد شده و از او شکایت کرده اند و برخی دیگر همچون بیمارستان فرهیختگان به او کد اخلاقی هم داده اند؛ کاری که بنا به اذعان وکیل یکی از شکات این پرونده تخلف است.
یک دارو که میتواند بیماران مبتلا به آلزایمر را درمان کند؛ این خبری است که میتواند فضای رسانهای را بترکاند و در زمان خودش همین اتفاق هم افتاد و کاف شین به عنوان کسی که چنین دارویی را تولید کرده به بسیاری از رسانهها از جمله صدا و سیما راه یافت. فردی که ظاهرا عضو هیئت علمی پژوهشگاه رویان است و همین هم پشتوانهای شد برای اینکه رسانهها هم او را باور کنند.
این، اما پایان ماجرا نبود و این فرد افراد زیادی را موش آزمایشگاهی دارویش کرده است؛ دارویی که نه فقط کسی را درمان نکرده بلکه تاکنون چهار نفر از افرادی که با این دارو تحت درمان بوده اند فوت کرده اند. وی علوم آزمایشگاهی خوانده و یک دوره یک ساله در هاروارد گذارند، اما خودش را فوق دکترای هاروارد اعلام میکند.
روایت سرمایه گذاری روی حباب
آقای ترقی جاه سرمایه گذار این پروژه که از شاکیان این پرونده است میگوید: «این آقا برای مجاب کردن من فیلم چند بیمار را فرستاد که نشان میداد با مصرف دارو حالشان بهتر است. من به بیمارستان لقمان رفتم وبا یکی از پزشکان صحبت کردم تا ببینیم آیا این ادعا بلحاظ پزشکی هم قابل تایید است. تیمی تشکیل شد از دکتر قره قوزلو و چند تن از بیماران دیگر و قرار شد بخشی به این کار اختصاص داده شده و یک سری از بیماران را مورد بررسی قرار دهند.»
وی ادامه میدهد: «ما مشغول تجهیز بخش بودیم که رئیس بیمارستان با من تماس گرفت که چرا شما کار را شروع کرده اید و از بیماران پول میگیرد؟ برخی از بیماران با تماس گرفته اند که 200 میلیون و 500 میلیون تومان پول داده اند. در صورتی که بنا نبود کار را شروع کنیم. من با وی تماس گرفتم و معترض شدم، اما گفت خود بیماران دوست داشتند پول بدهند و از آنجا چالش ما شروع شد.»
آقای ترقی جاه چند بار از این فرد میخواهد تا بیمارانی را که مدعی است خوب شده اند بیاورد بررسی شوند. وی میافزاید: «یکی از بیماران خانم دکتر نوروزیان در بیمارستان روزبه هم دارو را دریافت کرده بود که وقتی از او استعلام گرفتم گفت این فرد یک جنایتکار است و این دارو نیست سم است! از طریق خانم دکتر نوروزی ما بیماران دیگر را پیدا کردیم، اما چون بیماران از هم خبر نداشتند، نمیدانستند چه خبر است.»
پروژه مرگ
سرمایه گذار این پروژه در نهایت متوجه میشود چند تن از بیمارانی که دارو را دریافت کرده اند، فوت شده اند. به گفته وی این فرد از 200 میلیون تا یک میلیارد تومان از افراد پول میگرفت و در واقع تجارت میکرد. ترقی جاه میافزاید: «مشکل اینجاست که وی خودش را پزشک معرفی میکند در حالی که اصلا پزشک نیست و تاکنون به بیشتر از 100 نفر این دارو را تزریق کرده و تاکنون از افراد مختلف 120-30 میلیارد تومان پول گرفته و همچنان هم از طریق فضای مجازی قربانی میگیرد.»
ترقی جاه سرانجام به سازمان غذا و دارو مراجعه میکند و آنجا هم برای این فرد پرونده تشکیل داده اند.
وی میگوید: «وقتی بخش در بیمارستان آماده شد آنها از ما مجوز سازمان غذا و دارو را خواستند و ما از طریق بیمارستان نامه زدیم و آنها یک سری اطلاعات خواستند. وی بدون پیگیری این ماجرا و طی مراحل حیوانی و آزمایشگاهی دارو را به بیماران تزریق میکردو مدعی آن بود که مراحل حیوانی کار را در ژاپن انجام داده، اما در نهایت ما متوجه شدیم پتنتی که به ما فروخته جعلی است. بر همین اساس هم در دادسرای جرائم پزشکی این پرونده جریان دارد.»
روایت قربانیان
بیمارستان لقمان و چند مرکز دیگر مراکزی هستند که این دارو به بیماران تزریق شده است. آنطور که آقای ترقی جاه میگوید بیمارستان لقمان در جریان این ماجرا نبوده و هم بیمارستان لقمان و هم دانشگاه شهید بهشتی از این فرد شکایت کرده اند. با وجود این آقای یزدی نژاد که پدرش بعد از دریافت 8 دوز از این دارو فوت کرده میگوید تمام این تزریقها در بیمارستان لقمان انجام شده و ما به ازای آن هم 3 هزار دلار پول نقد پرداخت کرده است.
خانم صابری هم که خواهرش به بیماری الزایمر دچار بوده و نخستین نفری است که خواهرش این دارو را دریافت کرده میگوید: «من این فرد را از سال 97 میشناختم و وقتی درباره وی جستجو کردم متوجه شدم عضو هئیت علمی پژوهشگاه رویان است و همین موجب شد تا صحبتهایش را باور کنم. سال 99 بود که من از وی خواستم برای خواهر من این دارو را تزریق دهد و به من گفت این دارو مجوز ندارد و شما باید تعهد بدهد و بعد از من 200 میلیون تومان خواست و تاکید کرد باید بنویسید هبه.»
این خانم تنها کسی است که پول را به حساب شرکت نازنین پارس دارو ریخته است و تعهد محضری داده که اگر اتفاقی افتاد ادعایی نداشته باشد.
وی ادامه میدهد: «آخر مهر 1400 تزریق در بیمارستان پاستور نو انجام شد و بنا بود 12 دوز تزریق هر سه روز یک بار انجام شود، اما این اتفاق نیفتاد. به واسطه همین بدقولیها من به دنبال شکایت افتادم و به بیمارستان لقمان رفتم و متوجه شدم فیلم خواهر من را به بقیه نشان داده تا اعتماد آنها را جلب کند.»
خانم صابری درباره دارو میگوید: «دارو به گونهای بود در نخستین تزریق، خواهرم بلند شد نشست روی مبل، اما یکی دو هفته بعد دوباره حالتش به قبل برگشت.»
آقای یزدی نژاد هم از طریق آشنایانش با این فرد آشنا شده و به او اعتماد میکند و در نهایت 8 دوز تزریق این دارو به پدرش موجب شده تا وی فوت کند. طبق روایت آقای یزدی نژاد این فرد در حال حاضر در دبی است و بر اساس ادعای واسطهای که آشنای آقای یزدی نژاد بوده بنا میشود دارو از امارات به ایران انتقال پیدا کند و با تخفیف بجای 7 هزار دلار نصف قیمت و به صورت نقدی هزینه را دریافت کند.
برخی از افراد هم البته با تصور اینکه بقیه خوب شده اند و فقط دارو روی بیمار آنها اثرگذار نبوده میپذیرد و از شکایت هم صرفنظر میکند.
جرائم متعدد
انرژی کاذب اولیه و بعد لاغری و افسردگی و از دست دادن قدرت تکلم ویژگی مشترک این بیماران است.
آقای شادمان وکیل خانم صابری خواهر یکی از قربانیان این ماجرا میگوید: «موارد متعددی از کارهای این فرد جرم است. تحصیل مال از طرق نا مشروع که کلاهبرداری محسوب میشود. از سوی دیگر وی خودش را به عنوان پزشک جا میزند که اصلا پزشک نیست. همچنین داروی بدون مجوز خودش جرم است.»
به گفته شادمان مهمترین بخش جرائم این فرد آن است که کسی که یکی داروی غیر مجاز را تزریق کند و منجر به صدمه شود، بسته به صدمهای ایجاد شده باید مجازات شود و مجازاتهای سنگینی دارد و حتی اگر پزشک باشد نباید داروی خارج از فارماکوپه را تجویز کند. وی میافزاید: «در این چارچوب ما اقدام قانونی انجام دادیم که در شعبه 2 بازرسی دادسرای جرائم پزشکی رسیدگی شده است. در آنجا چند استعلام انجام شد. یکی از وزارت بهداشت که اصلا چنین دارویی وجود دارد که جواب منفی بود. استعلام بعدی از سازمان پزشکی قانونی بود که برای تشخیص دقیقتر به قسمت مغز و اعصاب دانشگاه شهید بهشتی فرستاده شد و ظاهرا یکی از عواملی که این بیماری را تسریع میکند همین داروست، اما هنوز آزمایشگاه آنها پاسخ قطعی نداده است.»
به جز موضوعی که پزشک قانوین باید نظر بدهد در سه مورد بعدی جرم این فرد محرز است.
بیمارستانها هم فریب خوردند و شاکی اند
آیا بیمارستانهایی که در باره همکاری کردند مجرم نیستند؟ شادمان در پاسخ به این سوال میگوید: «این فرد بیمارستان لقمان را هم فریب داده است همچنانکه آقای ترقی جاه را به عنوان سرمایه گذار فریب داده است.»
ترقی جاه هم ادامه میدهد: «چالش اصلی ماجرا، اما عضویت این فرد در پژوهشگاه رویان است و همچنان هم عضو رویان است و اغلب افراد هم بواسطه این ماجرا فریب خورده اند و اغلب افرادی که با وی جلسه داشته اند در این پژوهشگاه بوده است، اما این پژوهشگاه در این رابطه موضع گیری درستی ندارد و به گفته آقای ترقی جاه این موسسه به رغم پذیرش تخلف و کلاهبرداری این فرد میگوید این فرد کارمند رسمی ماست و ما علیه او سندی نداریم!»
به گفته ترقی جاه بیمارستان فرهیختگان به این فرد کد اخلاق داده آن هم به اسم خودش! این فرد با رئیس بیمارستان فرهیختکان یک شرکت زده که هم محقق و هم دارو طرح خودش است در حالی که این کد اخلاق تخلف است و کد اخلاق را به نولوژی مغز و اخلاق که عضو هیئت علمی باشد میدهند همچنانکه در بیمارستان لقمان هم به اسم پزشکان مجوز دریافت شد و ما در حال انجام کار تجهیز بخش بودیم، ولی وی کار تزریق را انجام داد و بیمارستان از این ماجرا اصلا خبر نداشتند.
منبع: جامجم آنلاین
انتهای پیام/