آشنایی با مشهورترین موجودات افسانهای ترسناک از گذشته تا امروز/ از بوسلامه تا غلیاوون + تصاویر
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۹۹۷۱۸
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، واقعیت یا خیال؟! هرچه که هست، باور به وجود هیولاهای ترسناک به ویژه در حمامها و آبانبارها از گذشتههای دور بین بعضی از افراد بوده و داستانهای زیادی هم درباره این موجودات مطرح شده است.
موجوداتی که هیچ وقت مدرک معتبری برای اثبات وجود هیچکدامشان به دست نیامده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این موجودات افسانهای، معمولا باعث وحشت و ترس مردم در گذشته میشدند البته هنوز هم پس از گذشت سالها، برخی از مردم به وجود آنها اعتقاد دارند. این موجودات دو دستهاند: دسته اول موجودات افسانهای ترسناکی هستند که عموم مردم ایران آنها را میشناسند مانند بختک، زار و ...، اما دسته دوم مخصوص اقوام و جغرافیای خاصی از سرزمین کهن ایران است که اطلاعات کمتری دربارهشان وجود دارد و همان طور که گفتیم هیچ وقت مدرک معتبری برای اثبات وجود هیچکدامشان به دست نیامده است و آنها فقط در باور بعضی مردم بوده اند وداستانشان مردم را میترساند.
حالا که میدانیم چنین موجوداتی نیستند دیگر تاریخ مصرف شان سر آمده است در ادامه نگاهی داریم به مشهورترین موجودات افسانهای ترسناک که از گذشته تا امروز مطرح شدهاند.
کمکم کن و مروارید بگیر/نام موجود افسانهای؟ ننه دریا
غواصان قدیمی از وجود زنی با بالاتنه انسان و پایینتنه به شکل ماهی در زیر آب خبر میدادند که بچه شیرخوارهای را در آغوش داشته است. گاهی او به نزد غواصان میآید، از آنها میخواهد برای فرزندش گهوارهای تهیه کنند و به زیر آب بیاورند. اگر غواص چنین کند، مادر دریا (ننه دریا) چند مروارید درشت به او خواهد داد.
اگر زن یا مرد دریایی با غواصی ارتباط برقرار کنند، صیدش رونق میگیرد. در قدیم که غواصان بدون ابزار به ژرفای دریا میرفتند، تحت فشار آب، کمبود هوا و دیگر مشکلات مناظری را میدیدند که امروزه اغراقآمیز و باورنکردنی است. همچنین بابای دریا هم داریم که هیولایی سیاه است، چند تن وزن دارد، دستوپایش مانند انسان، اما انگشتانش کوچک است.
صورت او شبیه گاومیش، اما هیکل اش چندین برابر این حیوان است. او هنگام غروب و شبها از آب خارج میشود و اگر کسی را در کنار آب ببیند با خود میبرد. بعضی وقتها هم از بدنه کشتی بالا میآید و ملوانان را غافلگیر میکند و با خود به داخل آب میبرد. شنیده شده که بابای دریا به شدت از تیشه و اره هراسان است و به محض دیدن آنها یا صدای برخورد دو قطعه آهن از محل دور میشود.
صدا زدن قربانیان/نام موجود افسانهای؟ یهچوم یهلنگ
این موجود بسیار قوی و نیرومند است با هیکلی درشت و بی قواره، با یک چشم بزرگ در وسط پیشانی و یک پای بسیار بزرگ. این موجود عجیب در اعماق جنگل و جاهای بسیار دورافتاده و ترسناک زندگی میکند.
ادعا میکنند این موجود قبل از حمله به قربانیهایش که معمولا تنها هستند، آنها را با نام و نشان صدا میزند. اینکه این هیولا نام انسانها را از کجا میداند، معلوم نیست، اما شنیدن اسم شان، ترسناکترین اتفاق برای افرادی است که زیاد به جنگلها سر میزنند!
شبیه بختک با یک نقطه ضعف/نام موجود افسانهای؟ تپ تپو
این موجود هم نظیر همان بختک است. طبق باورهای خرافی میگویند او نیز هنگام خواب خود را روی شخص میاندازد و قربانی را خفه میکند.
تپ تپو مهرههایی دارد که مانند گردنبند به گردنش میاندازد و هنگامی که قصد رفتن سراغ قربانی خود را دارد، گردنبندش را روی مشکهای آب میگذارد.
به همین دلیل اگر شخصی موقع حمله تپتپو فریاد بزند و آب بخواهد، تپ تپو او را رها و فرار میکند! این موجود شبیه بختک است، اما یک نقطه ضعف هم دارد.
کشیدن عاشقان به قعر دریا/نام موجود افسانهای؟ پری دریایی
پریدریایی در فرهنگ عامه، یک موجود افسانهای آبزی است که سر و تنهای به شکل یک زن زیبا و دمی شبیه ماهی دارد. در قصههای بسیاری، پریان دریا معمولا به پیشگویی اتفاقات آینده میپردازند.
گاهی از روی اجبار، نیروهای فراطبیعی خود را به انسانها میبخشند و گاهی عاشق انسانها میشوند یا با فریفتن انسانهایی که دل در گرو عشق آنها بستهاند، آنها را به قعر دریا میبرند و خفه میکنند! گرچه پریان دریا در افسانهها گاهی اوقات مهربان و خوشناماند، اما به طور معمول پلید تصویر شدهاند، هدایایشان بدیمنی میآورد و اگر آزرده خاطر شوند موجب بهپاشدن توفان و بلایای دیگر میشوند به طوری که دیدن یکی از آنها در دریا، نشانه احتمال بالای غرق شدن کشتی بوده است.
بیشتر بخوانید
عجیبترین افسانههای ترسناک که مو به تنتان سیخ میکند/ از دره مرگبار رودلفدر تا جزیرهای مخوف در دل طبیعتصاحب گلهای از گاوهای وحشی/نام موجود افسانهای؟ سیاگالش
یکی از موجودات افسانهای ایران، «گوش» یا «گئوشورون» است. او نگهبان چهارپایان بوده و امروز به صورت یک افسانه درمیان مردم تالش باقی مانده است. در این افسانه «سیاگالش»، چوپانی نیمه وحشی است که از مردم دوری میکند و گلهای از گاوهای وحشی دارد.
میگویند او حافظ همه حیوانات جنگل است و خانهاش پناهگاه آنهاست. در قلمرو او، کسی اجازه شکار یا آزار رساندن به حیوانات را ندارد و کسانی که این مسئله را نادیده بگیرند به سختی مجازات میشوند و باید برای نجات جان شان با گلهای از گاوهای وحشی بجنگند.
برخی از جنگلنشینان مدعی هستند سیاگالش میتواند به شکل گاوی با چشمان درشت، سمهای تیز و شاخهای بلند رو به رویتان قرار بگیرد.
متهم اصلی سوراخ شدن کشتیها!/نام موجود افسانهای؟ بوسلامه
طبق باورهای قدیمی، این موجود در شمایلی مردانه به تصویر کشیده شده است. او کودکان را در ساحل میگیرد و با خود به دریا میبرد. گاهی هم در شب به بالای کشتی میآید و خود را به دریا میاندازد. میگویند در گذشته، ملوانان نگهبان به گمان اینکه دوستشان به دریا افتاده، خود را به دنبال او به آب میانداختند و غرق میشدند. پای این جانور مانند دیلم تیز است و هنگام بروز توفان پیدایش میشود؛ بنابراین او یکی از اصلیترین متهمهای سوراخ شدن کشتیها در گذشته محسوب میشده است.
دزدی از مسافران در جاده/نام موجود افسانهای؟ ونگزن
یکی از موجودات افسانهای که در میان مردم قدیم شناخته شده و نه تنها برای مردم بومی بلکه برای برخی از مسافران و افرادی که در جنگل مشغول طبیعتگردی بودند، دردسرساز شده، همین «ونگزن» است. موجود نامرئی و خیالی که در جنگل و سر جاده مینشیند و افراد تنها را به دام میاندازد و از آنها دزدی میکند. برخی باور دارند که «ونگ زن» فقط به دنبال دزدیدن نوزادان است.
عاشق ترساندن مردم/نام موجود افسانهای؟ غولک
غولک در قیافه اصلی، حیوانی است که دم خاردار دارد و از خصیصههای بارز آن عوض کردن چهره و اندام و صدا زدن اسم آدم است که ترس انسانها باعث خندیدنش میشود. بعضی از قدیمیها باور داشتند که اگر نصفه شب کسی از خانه بیرون میرفت، ممکن بود غولک را در هیبت یک الاغ ببیند که میخواهد او را مورد تمسخر قرار دهد! گفته میشود که او از هر تلاشی برای ترساندن مردم استفاده میکرده، چون عاشق این کار بوده است و بیشتر کارهایش را شبها انجام میداده است و به نوعی رفیق سیاهی شب بوده است!
تقسیم کننده زندگی به ۲ بخش!/نام موجود افسانهای؟ گاوماهی
گاوماهی، شبهنگام برای چریدن از دریا خارج میشود و در علفزار و چمنزار به گشتوگذار میپردازد. برای اینکه پیرامون خود را ببیند، دو گوهر روشن و درخشان از دو سوراخ بینی خود خارج میکند و روی علفها و گیاهان میاندازد و هنگام بازگشت از مسیری که طی کرده، آن دو گوهر را با یک نفس عمیق دوباره بالا میکشد.
قسمت ترسناک ماجرا این است که گفته میشده هر فردی او را ببیند، بعد از آن لحظه دیگر زندگی روی خوشی به او نشان نخواهد داد! به عبارت دیگر، او زندگی هر فردی که سر راهش قرار میگرفته را به دو قسمت قبل و بعد از دیدنش تقسیم میکرده است!
پرتکردن تفریحی سنگ به سمت انسان!/نام موجود افسانهای؟ غلیاوون
در باورهای خرافی مردم گیلان، غولی جنگلی در جنگلهای تالش زندگی میکند. این غول حدود چهارمتر قد دارد و در غارها و محلهایی که معمولا محل تردد انسانها نیست، زندگی میکند.
کار او این است که سنگها و تپههای بزرگ را به راحتی جابهجا میکند و میتواند برای خود خانههای عجیب بسازد. این موجود خیالی عجیب با آنکه بسیار قدرتمند است، اما گفته میشود که یکی از تفریحاتش، پرتاب سنگ به سمت انسانهاست!
بادهای جادویی با قدرت مرموز/نام موجود افسانهای؟ زار
در باورهای عامه، زار را ارواح سرگردان و جنهایی مزاحم و کافر میدانند که به شکل باد با تسخیر بدن قربانی، بیماریهایی با نشانههای روانی در او به وجود میآورند. ادعا میشود این بادها جادویی هستند و قدرتی مرموز دارند که هیچ قدرتی توان مقاومت در برابر آنها را ندارد؛ بنابراین انسانها برای رهایی از دست آنها یا باید قربانی بدهند یا تسلیم شوند! شخص تسخیرشده به نام «اهل هوا» نامیده و دچار اوهام و خیالات متعدد میشود و احساس میکند که شخص دیگری در کالبد او وجود دارد که با او و موجودات نامرئی خارجی صحبت میکند. شایان ذکر است که ۸ مهر ۹۸ پروندهای در زندگیسلام با تیتر «نسخهای خرافی برای درمان اهل هوا» در همین باره چاپ شده است.
دست به دلمه نزن!/نام موجود افسانهای؟ گلیم گوشها
آنها گوشهای فیل مانند بسیار بزرگی داشتند که در موقع خواب یکی را تشک و دیگری را لحاف خود میکردند و هنگام بیداری میتوانستند روی یکی از آنها نشسته یا دیگری را مخفی کنند! در واقع در حالت نشسته به چیزی مانند یک دلمه یا کلم شبیه میشدند.
هنوز هم اگر کسی گوشهای بزرگی داشته باشد به او میگویند شبیه «گلیم گوشها» ست. میگویند که هر فردی او را در خواب یا بیداری میدیده، به بیماری لاعلاجی مبتلا میشده است.
تلاش برای خفه کردن ماه!/نام موجود افسانهای؟ دی زنگرو
در قدیم هر وقت که پدیده خسوف رخ میداده، بعضی از مردم وحشت میکردند و میگفتند که یک جانور بسیار بزرگ در آسمان، ماه را گرفته و در حال خفه کردن آن است! سپس آنها به این جمعبندی میرسیدند که نباید در این شرایط دست روی دست گذاشت بلکه باید کاری کرد تا این جانور، ماه را رها کند.
قدیمیهای بوشهر، عقیده داشتند که دشمنان ماه (همان موجوداتی که به ماه نزدیک شده بودند)، از فلز و صدای آن میترسند و به همین دلیل مردم در موقع خسوف، ظرفهای فلزی را از منزل خود میآوردند و همگی روی در ظرفهای خود میکوبیدند و میخواندند: «دی زنگرو ماه ول کن / ماه چهارده رو ول کن»
دنبال فرصت برای کولیگرفتن!/نام موجود افسانهای؟ دوال پا
این موجود خیالی بالا تنهای شبیه انسان دارد، اما پاهایش شل و دراز و تسمه مانند است. گفته میشود که او معمولا به شکل پیرمرد یا مردی ضعیف و زبون و بیمار سر راه مردم قرار میگیرد و با ناله و زاری و التماس بسیار از مردم طلب کمک میکند و از آنها میخواهد تا او را به خانه مادر بیمارش ببرند.
به محض اینکه بر کول قربانی خود سوار میشود، او پاهای تسمه مانندش را که ۴۰ متر طول دارد، بیرون میآورد، محکم دور کمر عابر میپیچد و او را وادار به خدمت خود برای انجام کارهای گوناگون میکند! اگر قربانی بخواهد او را از کولش پایین بیندازد، آنقدر به کمر و پهلوی او فشار میآورد که میتواند آن شخص را خفه کند.
منبع:روزنامه خراسان
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: هیولاهای ترسناک تاریخ ایران افسانه های ترسناک موجودات افسانه ای انسان ها گوش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۹۹۷۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رویای بزرگ بازیکن افسانه ای فوتسال ایران و جهان!
به گزارش ورزش سه، او نخستین رکوردهای غبطه برانگیز در فوتسال ایران، آسیا و جهان را بر جای گذاشت. بیشترین تعداد گل ملی در جهان را با 392 گل که بعدها فالکائو به نام خود ثبت کرد. بیش از 400 گل در دوران باشگاهی را. او بود که به جایزه مرد سال فوتسال آسیا معنا بخشید. او بود که نخستین لژیونر اروپایی فوتسال قاره کهن لقب گرفت و پیراهن لاتزیو ایتالیا را بر تن کرد او بود که هنر فوتسال ایران را در آنسوی مرزها به نمایش در آورد. او بود که اولین بازیکن آسیایی در کلاس جهانی به شمار رفت و با بزرگان فوتسال تنه به تنه شد و با آنها به رقابت پرداخت. او بود که در تیم منتخب جهان به میدان رفت و بعدها با اسطورههای فوتبال دنیا در دوئلی دوستانه در یک جبهه قرار گرفت. او بود که خالق بسیاری از حرکات در فوتسال شد و برای فوتسالیستهای هر نسل الهامبخش و الگوی تمام عیار خوانده میشد. بله، همه اینها به وحید شمسایی سرمربی تیم ملی فوتسال ایران تعلق دارد که رویاپردازی دوران بازیگری اش را این بار در عرصه مربیگری دنبال میکند.
شمسایی در فضای فوتسال زاده شده است. با روندی انفجاری. هویت فوتسال ایران برتافته از وحید شمسایی شد. روزگاری همه جام ها را درو کرد و قاتل بالفطره دروازه ها بود. کسی که بی درنگ توپ را به تور میچسباند و بهترین سنگربانان تاریخ را به تسلیم وا میداشت. فوتسال ایران، بدون او نه احتشام مییافت و نه عظمت فعلی را به رخ میکشید.
شمسایی در شرایطی به دنیای دیگری از ورزش حرفهای ورود نمود و در قامت مربیگری ظاهر شد که همچنان از بازیگری دل نکنده بود. او در تاسیسات دریایی و دبیری تبریز، به عنوان بازیکن و مربی به قهرمانی در لیگ برتر چنگ زد و با تاسیسات دریایی جام باشگاههای آسیا را هم فتح کرد تا کلکسیون افتخاراتش را مملو از جام و مدال کند. اگرچه دوران ملال آوری را هم پشتسر گذاشته و گاهی اوقات فصول را بدون توفیقی به پایان رسانده. محض نمونه حضورش در گیتی پسند که هیچ قهرمانی را برایشان به همراه نداشت.
وحید شمسایی اسطوره فوتسال ایران در کنار فالکائو، مالدینی و گیگز.سرانجام دوران پُر زرقوبرق و باشکوه شمسایی در میدان نبردها به پایان رسید و این بار هیبت مربیان را به خود گرفت و روی نیمکت تیم ملی فوتسال نشست. به جایی که همه میدانستند، روزی به او سپرده میشود. برای تبیین عملکرد شمسایی در تیم ملی، باید از آنچه خود او ثبت کرده وام گرفت. تک جملاتش حین ورود به تیم ملی در ذهنها چرخید، « جوانگرایی ». او بسیاری از بازیکنان سرحال و آماده نسل طلایی را کنار گذاشت و به چهرههای دیگر روی آورد. به شکوفا شدهها و جوانترها. میتوانستیم تصور کنیم که ستارهها علیه او سنگر میسازند. شمسایی هر چه جلوتر میرفت، جبهه مقابلش قوی و قوی تر میشد، او مصطفی نظری بهترین دروازهبان تاریخ ایران را که قرار بود یکی از یارانش در جام ملتهای آسیا باشد را کنار گذاشت و هرگز لب به دلیل این اقدام نگشود.
میگفتند، بازیکن بزرگ قمار کرده و ناکامیاش در حرفه مربیگری، دوران پُر فروغ بازیگریاش را زیر سایه بی حصر خود خواهد بُرد. وقتی تیم ملی فوتسال راهی جام ملتهای 2022 شد. برای خیلیها قویترین تیم جام بود. ایران، همیشه ایران بوده و خوف به جان حریفانش رخنه میکند. شمسایی و شاگردانش، قوی، بلند پرواز و بیترحم همه رقیبان را از پیشروی برداشتند و آنها را کنار زدند. فینال از راه رسید و کابوس را هم با خود آورد و گریبان شمسایی و مردانش را چسبید.
آغاز جام. پیروزی های پُرگل. به زانو در آوردن آسیاییها و لِه کردن آنها. نتایج مقتدرانه بارقه های نور امید را زنده می کردند. سیزدهمین قهرمانی در آسیا را. ( پنج _ صفر اندونزی ) _ ( ده _ یک چین تایپه ) _ ( 9 _ صفر لبنان ). صعود ترسناک از دور گروهی با تمامی امتیازات کامل. با 24 گل زده و تنها یک گلخورده. مرحله حذفی و تکه تکه کردن ویتنام با هشت گل و راهیابی به نیمه نهایی و پیروزی پنج بر صفر برابر تایلند. بی آنکه ایران به دردسر افتاده شود، شمسایی و مردانش از روی همه رد شده بودند.
فینال جام ملتهای آسیا. ایران برابر حریفی که در طول جام بارها لغزنده و آسیب پذیر نشان داده بود. ساموراییها در گروهی نتیجه را به عربستان واگذار کرده بودند و همه را مات و مبهوت کردند. آنها در مرحله حذفی با خوش اقبالی و مرارت از سد اندونزی که توسط ایران به بند کشیده شده بود، با نتیجه سه بر دو گذشتند. در نیمه نهایی، در جدالی پُرمخاطره و هیجانانگیز، ازبکستان را شکست دادند و این بار هم شانس به روی آنها لبخند زده بود و در فینال مقابل ایران ایستادند، برابر حاکم مطلق. با گذر از نتایج گذشته دو تیم، میتوانستیم پیشبینی کنیم که ملیپوشان به ژاپن رحم نکنند.
اما فینال، پایان با شکوهی نداشت و بر خلاف تصورات این بار تیم ملی ایران بود که شکننده نشان داد و ژاپن جانانه به میدان رفت. ایران در جایی که نباید بغلزد، لغزید. ایران تا پیش از فینال 2 گل دریافت کرده بود و در نبرد سرنوشت ساز سه گل. شانس با شمسایی قهر کرده بود و روی شانههای دروازهبان ژاپن نشسته. شکستی ناباورانه که شبیه به یک سقوط بزرگ بود و طعنه آمیز. نشان داد برای برپایی تیمهایش باید تغییرات فراوانی در فلسفهاش ایجاد کند و فرصت دیگری را هم در اختیار داشته باشد.
آغاز دوباره سفرهای طولانی. جنگیدن تمام نشدنی با جبهه مقابل که بسیار آشنا هستند. برگزاری دیدارهای دوستانه با آسیاییها و آمریکاییها. دو جدال تدارکاتی با تزارها. پیروزیهای التیامبخش و شکستهای پرسش آور. در این میان قهرمانی در چند تورنمنت از جمله تایلند و ناکامی به طور مثال در ویتنام. آنها در بسیاری از دوئل های دوستانه مهم پیروز بودند و گاهی اوقات نیز با شکست روبهرو شدند.
روی آوردن به نسل طلایی و شایسته سالاری، نقطه عطف این دو سال محسوب میشد. بازگشت علیاصغر حسنزاده و محمد سنگ سفیدی. البته در این برهه چند نام بزرگ دیگر هم به اردوی تیم ملی راه یافتند، اما در لیست نهایی جای نگرفتند. کِشوقوس فراوان پیرامون حضور لژیونرها و مصدومیت آنها. برنامه جام ملتهای آسیا و تقویمی خارج از فیفادی که روزهای تاریکی را برای شمسایی و بازیکنان در پی داشت. سرانجام، حل مشکلات لژیونرها در یک سو و مصدومیت تلخ و آزار دهنده حسین طیبی در سوی دیگر که خبر غیبتش در جام ملتهای آسیا برای اهالی فوتسال بسیار ناراحت کننده بود.
موهای شمسایی رنگ سپیدی به خود گرفته و روزهای طاقت فرسا را پشت سر گذاشته. بازیکن بزرگ دیروز میخواهد به مربی بزرگ امروز بدل شود و هیچ چیزی جز قهرمانی، طرفدارانش را راضی نمیکند. آزمون بزرگ شمسایی در راه است، بله همین نزدیکیها.
ابوالفضل کریمآبادی