دفاع افخمی از نامه جنجالی به وزیر بهداشت/ کرونا را سیاسی کردهاند
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۲۱۶۹۵۴
صراط:
به نقل از روابط عمومی رادیو نمایش، بهروز افخمی کارگردان سینما و محسن فرهادی معاون فنی مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، میهمان «نمای نقره ای» رادیو نمایش شدند.
در ابتدای این برنامه محمدرضا مقدسیان مجری برنامه و محمد صابری کارشناس برنامه درباره نامههای اخیر بهروز افخمی به وزیر بهداشت و مصطفی جلالی فخر پزشک و منتقد سخن گفتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صابری در این باره اظهار کرد: نامه بهروز افخمی خیلی بلند است و خیلی مشروح و از سر درد دل مبتنی بر آمار است و مدعی است که آمار جهانی را استخراج کرده است و به این نتایج رسیده است. خلاصه موضع بهروز افخمی در نامه خطاب به وزیر بهداشت این است که چرا دارید ایجاد وحشت در دل مردم میکنید و اینکه این مدل محدودیت اعمال کردن از هراس کرونا میتواند معایب و مضراتی داشته باشد که میتواند سنگینتر از ابتلا به کرونا باشد. کما اینکه بیماری کرونا را بارها در نامه تاکید میکند که جزو بیماریهای ویرووسی است و طبق آماری که به آن استناد میکند میگوید که خطر مرگ در آن پایین است.
ماجرای نامه جنجالی افخمی به وزیر بهداشت
افخمی در این برنامه در پاسخ به پرسشی درباره نامه خود بیان کرد: در این نامه چکیده آمار worldometer، دانشگاه هاپکینز و سازمان بهداشت جهان را که در حدود ۳ الی ۴ ماه اخیر بررسی کردم. کمتر از ۱ درصد سالمندانی که مبتلا به کرونا میشوند میمیرند و بقیه یعنی بیشتر از ۹۹ درصد بیماران با علائم های شدید بهبود میابند. این را من از روی آمار امریکا می گویم که فکر میکنم آمار قابل اعتمادی است به این دلیل که در آنجا دموکراتها سعی میکردند که از کشتههای کرونا علیه ترامپ استفاده کنند و نمیگذاشتند هیچ جسدی از قلم بیافتد و اگر شما در آنجا آمار را بررسی کنید متوجه میشوید که در فصل تابستان و زمستان البته فرق میکند، آخرین روز کشتهها به حدود ۳ هزار نفر رسیده است بیش از ۲۰۰ هزار نفر با علائم شدید تشخیص داده شدند بنابراین حتی امروز هم کشته از یک و نیم درصد کمتر است و البته کسانی که امروز کشته شدند برای بستریهای یک هفته یا ۱۰ روز گذشتهاند. ولی آن آمار را مقایسه کنید با تاخیر ده روزه متوجه خواهید شد که چه تعدادی هر روز تشخیص با علائم شدید میشوند و چه تعدادی میمیرند. در پزشکی امریکا در تابستان حدود نیم درصد کسانی بودند که علائم شدید داشتند و الان که موج دوم کرونا است و فصل سرد است کمتر از یک و نیم درصد است و مجموعاً میتوان گفت که کمتر از ۱ درصد سالمندانی که مبتلا به کرونا میشوند میمیرند و بقیه یعنی بیش از ۹۹ درصد اشخاصی که اغلب سالمند هستند بهبود پیدا میکنند.
وی در ادامه درباره خطر کرونا عنوان کرد: کرونا یک آنفولانزایی است که احتمال خطر مرگ در آن کمتر از سایر آنفولانزاها است یعنی اگر شما آنفولانزا مرس را در نظر بگیرید، یک سوم کسانی که مرس میگیرند میمیرند. ۱۲ درصد کسانی که سارس میگیرند میمیرند و آنفولانزاهای دیگر نیز ۲ تا ۴ درصد خطر مرگ دارند اما کرونا کمتر از ۱ درصد خطر مرگ دارد و به این معنا واقعی است و یک آنفولانزا است. البته به آن معنا که سرعت شیوع آن خیلی زیاد است یعنی اینکه هر کاری میخواهد بکند در طول حداکثر ۲ فصل سرد انجام میدهد و این را از آن آمارها میشود تخمین زد. در حالی که سایر آنفولانزها که بیشتر از کرونا میتوانند کشته داشته باشند هر کدام در طول ۱۰ سال یا ۵ سال به دلیل سرعت کم شیوع، تلفاتی بیشتر از کرونا به بار آورند.
برای ما یک فوتی هم زیاد است
فرهادی معاون فنی مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت نیز در سخنانی بیان کرد: خوشبختانه آمار مرگ و میر ویروس کرونا نسبت به سایر ویروسها کمتر است ولی گیرایی آن خیلی بیشتر است به طوری که آخرین بررسیهایی که نشان داده شده اگر شما در کناریک فرد مبتلا به کووید ۱۹ قرار گیرید پانزده دقیقه زمان لازم است تا شما حتماً مبتلا شوید که آن مبتلا شدن نیز پارامترهای مختلفی دارد. درست است که ما میگوییم مرگ و میر کمتری دارد ولی ما در کشوری قرار داریم که بیمارستانها و داروهای ما مشخص است، به اضافه اینکه شاید در بعضی از قسمتها رعایت فاصله گذاری ها و مسائل مربوط به بهداشت فردی و زدن ماسکمان از خیلی از کشورهای دیگر بهتر باشد و در برخی از پارامترهای دیگر شاید کمبودهایی را داریم. من نمیخواهم از موضع آقای افخمی صحبت کنم بلکه از موضع وزارت بهداشت صحبت میکنم، در موضع وزارت بهداشت حتی اگر ما یک نفر مرگ و میر داشته باشیم باز هم برای ما زیاد است، خصوصاً اگر آن فرد سالمند باشد، چون از نظر فرهنگی ما کشوری نیستیم که سالمندان خودمان را به سرای سالمندان ببریم و آنها را بیرون از خانواده نگه داریم، ضمن اینکه در همین مدتی که ما درگیر کووید ۱۹ در کشور بودیم افراد ارزشمندی را از دست دادیم که سالمند و جزء اساتید دانشگاه بودند، از طیف هنرمندان خودمان شادروان پرویز پورحسینی که یکی از هنرمندان بسیار با ارزش ما بود را از دست دادیم و من فکر میکنم همین پارامترها کافی است که ما ویرووس کرونا را جدی بگیریم و پیشگیری کنیم تا راهمان به بیمارستان نیفتد.
افخمی در ادامه با اشاره به نامه اول خود یاداور شد: من نامه اول را به دکتر نمکی نوشتم و موضوع آن این بود که در ۶ ماه اول شروع کرونا سیاستهای شما درست بوده و تمام کارهایی که کردید را باید میکردید چون با یک بیماری ناشناخته مواجه بودیم و این آماری که الان در اختیار من است اصلاً نبود و اصلاً نمیشد از آن آمار نتیجه گیری کرد که سرعت شیوع چقدر است یا شیوع کامل چه زمانی اتفاق میافتد، هیچ نتیجه گیری روشن و با تخمین درستی نمیشد انجام داد اما الان ۳ ماه است که بیماری بالا و پایین خودش را نشان داده و نشان داده که قابل جلوگیری نیست و الان بیش از ۴۰ میلیون نفر از مردم ایران کرونا گرفتهاند و رد کردهاند و ایمنی دارند و این افسانه ایمنی موقت هم دروغ بود و برای این پخش شده بود که مردم را وحشت زده کند و الان چون واکسن آن آماده شده است دیگر فراموش شده است چون اگر قرار باشد ایمنی کرونا موقت باشد طبیعتاً هیچ آدمی به دنبال ساخت واکسن نمیرفت چون ایمنی واکسن نسبت به ایمنی خود بیماری کوتاه مدت تر است.
خانه سینما فقط میخواهد ببیند چقدر میتواند کرونا را سیاسی کند
وی در بخش دیگر در پاسخ به پرسشی درباره موضع خود نسبت به سینما و مسائل صنفی سینما عنوان کرد: زمانی که من می بی نم سیاستهای کلی دارد به همه مردم صدمه میزند (خصوصاً در چند ماه اخیر)، اگر بخواهم در مورد صنف خودم صحبت کنم یکجوری صنفی و جناحی عمل کردهام و نمیخواهم این کار را کنم، این وظیفه خانه سینما است و وظیفه کسانی است که اتفاقاً میخواستند همه را بیکار کنند آن هم به قیمت اینکه مثلاً یک پیرمردی در یک پروژهای که بیماریهای زمینهای هم داشته فوت کرده است، لذا دائماً درخواست میکردند که همه کارها تعطیل شود که البته آنها باید پاسخگوی اعمال خودشان باشند. من نمیخواهم وظایفی که خانه سینما انجام نمیدهد را انجام دهم.
افخمی اضافه کرد: خانه سینما مثل حزبی عمل میکند که فقط میخواهد ببیند چقدر میتواند کرونا را سیاسی کند و از آن سوءاستفاده کند. ما اینجا با یک سیاستهای کلی مواجه هستیم که مربوط به وزارت بهداشت است و همانطور که گفتم من در ۶ الی ۷ ماه اول یعنی از اسفند تا شهریور ماه هیچ نقدی ندارم چون خودم هم نمیتوانستم با آن اطلاعاتی که آن موقع در دست بود کار دیگری کنم و میترسیدم که بگویم مثلاً ایمنی جمعی باید اتفاق بیفتد یا میترسیدم سیاستهای سوئد را توصیه کنم تا اعمال شود.
وی درباره سریال خود و اینکه چقدر تحت تاثیر کرونا قرار گرفته است توضیح داد: ما هیچ وقت خودمان نخواستیم که ملاحظات را اینگونه اعمال کنیم البته بخاطر اینکه تلوزیون صلاح نمیدید کار ما ۳ ماه تعطیل شد، یعنی از عید تا آخر بهار کار نکردیم. من میخواهم بگویم که به تشخیص شخص خودم فهمیدم که کرونا در تابستان خیلی کم اثرتر است و در همان تابستان هم خودم کرونا گرفتم و رد کردم. من الان بیماری را میشناسم و تجربه شحصی دارم ولی نمیتوانم بگویم خوب بود وزرات بهداشت همان موقع میگفت الان هرکسی که میتواند بیماری را بگیرد چون بهتر است و ویروس ضعیف است. من نمیخواهم کسی را به خاطر کارهایی که سیاستمداران خیلی محتاطانه تر باید در مورد آن تصمیم بگیرند سرزنش کنم اما الان ۳ الی ۴ ماه است که میشود فهمید که از نیمه شیوع کرونا گذشته و به شیوع کامل نزدیک شده است. این واکسنها هم مسائل مشکوکی است که معلوم نیست میخواستند از آن پول در آورند یا یک جنجال و هیاهوی جهانی بوده یا خیر! من فکر میکنم اگر قرار است در مورد این موضوع دقیقتر صحبت شود اول دکتر فرهادی باید آن نامه ۸ صفحهای و بعد نامه دوم که فشرده همان نامه ۸ صفحهای است را بخوانند و بعد من در خدمت شما هستم.
منبع: صراط نیوز
کلیدواژه: بهروز افخمی کارگردان سینما صراط وزیر بهداشت وزارت بهداشت بهروز افخمی خانه سینما خطر مرگ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۲۱۶۹۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازجوییهایی که به مرگ رئیس دانشگاه تهران ختم شد
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، یکی از دو کودتای ننگین تاریخ معاصر ایران زمین است که هر دو توسط خاندان پهلوی پدر و پسر صورت گرفت.
کودتایی که علاوه بر نیروهای سیاسی، برخی فرزانگان این کشور از جمله علی اکبر دهخدا را نیز به مسلخ برد و نشان داد شبه دمکراسی و شبه مدرنیته شاهنشاهی، با فرزانگانش چگونه سرناسازگاری را گذاشته است.
لغت نامه و امثال و حکم مهمترین پروژه دهخدابه گزارش خبرآنلاین؛ علی اکبر دهخدا معروف به دخو (نام مستعار او در نشریه؛ مخفف دهخدا) شاعر، طنزپرداز، روزنامه نگار، و مبارز سیاسی بود که فعالیت اش را از دوره قاجار آغاز و در دوره محمدعلی شاه مجله صوراسرافیل را منتشر کرد. صور اسرافیل به دلیل انتشار مقالات انتشار مقالاتی علیه استبداد شاه پس از ۱۳ ماه توقیف وسردبیر آن جهانگیرخان صوراسرافیل به دستور محمدعلی شاه اعدام شد.
پس از آن دهخدا به سوئیس رفت و سه شماره دیگر از صوراسرافیل را در آنجا منتشر کرد. با سقوط سلسله قاجار، و روی کارآمدن پهلوی، دهخدا به ایران بازگشت و تا سال ۱۳۱۱ چهار جلد از «امثال و حکم» را منتشر کرد. بازگشت دهخدا به ایران همزمان با آغاز مشروطیت بود. دهخدا از دست پروردگان شیخ هادی نجمآبادی محسوب میشود که در جنبش مشروطه نقشی مهم ایفا کرد. دهخدا در بیان خاطرات خود، «تربیت عقل» خویش را به شیخ هادی «طائب ثراة» نسبت داده است و او را همراه دو مربی دیگر خود، «وجودی استثنایی» خواندهاست.
پس از پایان نخستین جنگ جهانی، دهخدا از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت، و در دورهی پادشاهی رضاشاه به کارهای علمی، ادبی و فرهنگی پرداخت. در این دوره است که او به عنوان سیاستمداری میانه رو وارد میدان سیاست ایران میشود. او از جمله روشنفکران صاحب نامی است که با مشیای میانه، یک پا در قدرت و یک پا در میان مردم داشت و تلاش میکرد منافع ملی را همواره حفظ کند.
از این رو در سال ۱۳۰۶ مدرسهٔ سیاسی به مدرسهٔ عالی حقوق و علوم سیاسی تغییر نام یافت، مسئولیت ریاست آن را علیاکبر دهخدا به عهده گرفت. در سال ۱۳۱۴ به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد. از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی را تا سال ۱۳۲۰ به عهده داشت. در این سال از خدمات دولتی بازنشسته شد و یکسره به کار لغتنامه پرداخت.
عیادت دهخدا از دکتر مصدقدر همین دوران بود که در جواب استفسار دوستان که چرا شعر و نثری به سبک آنچه در صور اسرافیل منتشر میکرد نمیسراید و نمینویسد، میگفت: «در این زمانه بسیارند کسانی که حاضرند وقت و نیروی خود را صرف شعر گفتن و مقاله نوشتن و طبع و نشر آنها در روزنامهها و مجلات کنند، ولی شاید کمتر کسی باشد که بخواهد و بتواند با تألیف آثاری مانند امثال و حکم و لغتنامه وظیفهای دشوار و خستهکننده و طاقتسوز، ولی واجب را تحمل کند.» در نخستین کنگره نویسندگان ایران در تیر ماه ۱۳۲۵ دهخدا در هیئت رئیسه شرکت داشت. در همان سال از جمله نویسندگان و اهل فرهنگی بود که بیانیه صلح استکهلم را امضاء کرد.
مهمترین پروژه دهخدا، کار بر روی «لغت نامه» است. پروژهای که عمر گرانقدرش را برای تدوین آن صرف کرد. بنا بر روایتهای تاریخی و به نقل از موسسه دهخدا، «دهخدا کار تالیف لغت نامه را به تنهایی و در خانه خود انجام میداد و نتیجه تحقیقات و پژوهش هایش را بر روی برگههایی یادداشت میکرد. پس از آن که بیش از دو میلیون برگه یادداشت جمع شدند، دهخدا به این فکر میافتد که این برگهها را در قالب کتاب چاپ کند. با این حال سرمایهای برای این کار نداشت.»
به نظر میرسد فرزانگی، و عدم وابستگی به رانت قدرت، گریبانش را میفشرد به نحوی که به دلیل فقدان سرمایه قادر به انتشار تنها یک جلد از لغتنامه شد. «دهخدا با رنج زیاد، اندک سرمایهای جمع و اولین جلد لغت نامه اش را در سال ۱۳۱۹ منتشر کرد. او در سال ۱۳۲۰ از مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی بازنشسته شد و همچنان در تلاش برای کسب سرمایه جهت چاپ جلدهای دیگر لغت نامه بود.» فقدان سرمایه لازم، باعث شد، و ثروت تمام زندگی اش را به مجلس شورای ملی وقت بسپارد: «او در سال ۱۳۲۴ میلیونها برگهای را که حاصل تحقیقاتش در گردآوری لغت نامه بود، به ملت ایران هدیه کرد و آن را به مجلس شورای ملی سپرد.»
پاداش روشنفکر ادیب و مسئول، زندان و قطع حقوقاو از جمله روشنفکران صاحب نامی است که با مشیای میانه، یک پا در قدرت و یک پا در میان مردم داشت و تلاش میکرد منافع ملی را همواره حفظ کند. فراستخواه در کتاب کنشگران مرزی، دهخدا را نیز در زمره کنشگران مرزی تحلیل میکند. موسسه لغت نامه از نظر فراستخواه و مسئولیتهایی که او در زندگی خود برعهده داشته، «عملکردی است در فضای واسط میان دستگاه حکمرانی، از یک سو و حیات مدنی و فکری و فرهنگی و اجتماعی جامعه از سوی دیگر. صص ۳۲ و ۲۲۰» یکی از مهمترین سرفصلهای زندگی دهخدا، همراهی او با دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی شدن نفت ایران است.
او که خود به زبان و ادب پارسی علاقه و اهتمام داشت، مسئولیت روشنفکری و نقد قدرت و ظرفیت سازی و اصلاح آن به همراه اصلاح جامعه، باعث میشد تا از اوضاع و احوال روزگار خود غافل نشده و به حوزه سیاست وارد شد. یکی از فرازهای روشن زندگی دهخدا حمایت از محمد مصدق در دوران نخست وزیری اش است. این دوستی برای او هزینه سنگینی نیز به همراه داشت. شفیعی کدکنی در دهمین مراسم بزرگداشت علی اکبر دهخدا گفت: «در حق دهخدا کوتاهی کردهایم، دهخدا چوبِ همکاری و دوستی و عشقش به دکتر محمّد مصدّق را میخورَد و هنوز هم میخورَد.»
در وقایع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق، علی اکبر دهخدا دستگیر و مورد بازجوییهای فراوان قرار گرفت و دچار لطمات فراوان شد. حقوق بازنشستگی دهخدا قطع و از سخنرانی و فعالیت در مجامع عمومی منع شد و هرچند وقت یک بار جهت پاسخ دادن به برخی سوالات به شهربانی احضار میشد.
محمد دبیرسیاقی پژوهشگر موسسه دهخدا مینویسد: «آخرین بار در ۲۵ مهر ۱۳۳۲، او را به دادستانی دعوت کردند، و پس از ساعتها معطلی و پاسخ به سوالات تکراری، رنجور و خسته او را به منزل بازگرداندند و در هشتی منزل رها کردند. پیر فرسوده از حال برفته بی آگاهی اهل خانه، ساعتها نقش بر زمین بماند تا خادمی که برای ادای فریضه صبح برخاسته بود، کالبد فسرده اش را به درون حمل کرده و اهل خانه را آگاه ساخته تا تیمارداری وی کنند.» دهخدا بعد از این واقعه با ابتلا به سینهپهلوی شدید، سرانجام در هفتم اسفندماه سال ۱۳۳۴ زندگی را بدرود گفت.
محمدرضا شفیعی کدکنی و علی اکبر دهخدا
پهلوی دوم به دلیل همراهی دهخدا با مرحوم مصدق، او را آنگونه نقره داغ کرد که سرمشقی برای دیگر متفکران این مرزو بوم باشد. اندیشمندی که سالها عمر خود را صرف عظمت ایران و ایرانیان کرده بود. به همین دلیل است که کدکنی در پیامی به دهمین مراسم بزرگداشت علی اکبر دهخدا در باره اش میگوید: «بنده بارها و بارها هم اندیشیدهام و هم گفتهام و شاید هم نوشته باشم که در قرن بیستم کسانی که مفهوم ایران را به لحاظِ فرهنگی حفظ کردهاند و گسترش دادهاند و مایهٔ بقاء و استمرار و جاودانگی آن شدهاند، افرادی هستند که ما در کنار بزرگانِ قدیممان امثال فردوسی و نظامی و سعدی و حافظ باید برایشان احترام قائل بشویم و به تناسبِ خدماتی که به فرهنگِ ملّیِ ما کردند، سپاسگزارِ آنها باشیم تا جامعه بداند که ملّتِ ایران قدرشناس پاسداران فرهنگِ ملّیِ او هستند. فکر میکنم اگر معدل همه کوششهایی که در این قرن در جهت پاسداری از فرهنگ ملّی ما انجام شده است گرفته بشود، علیاکبر دهخدا بالاترین جایگاه را در این برآورد حتماً دارد.»
این گفته کدکنی، برای دانشجویان و استادان رشته ادبیات فارسی، علاوه بر امثال حکم، و لغت نامه، یادآور برخی دیگر از ۲۰ اثر مهم دهخدا از جمله تصحیح دیوان منوچهری، تصحیح دیوان حافظ، تصحیح دیوان سید حسن غزنوی، تصحیح دیوان مسعود سعد، تصحیح دیوان سوزنی سمرقندی، تصحیح دیوان فرخی سیستانی، تصحیح دیوان ابن یمین، تصحیح لغت فرس اسدی، تصحیح صحاح الفرس، تصحیح یوسف و زلیخا و ... است. از این رو است که میگوید: «دهخدا اگر به فرهنگِ دیگری تعلّق داشت، مردم آن فرهنگ، هرقدر هم عقبافتاده بودند، بیشتر از این که ما نسبت به او احترام قائلیم، احترام قائل میشدند. ما در حق دهخدا کوتاهی کردهایم و نسلهای اکنون و آینده باید جبران این کوتاهی ما را بکنند. دهخدا چوبِ همکاری و دوستی و عشقش به دکتر محمّد مصدّق را میخورَد و هنوز هم میخورَد.»