Web Analytics Made Easy - Statcounter

نویسنده سریال «از سرنوشت» گفت: مهمترین دغدغه‌ای که راجع به شخصیت هاشم و سهراب داشتیم، دغدغه داشتن خانواده بود که در همه این بچه‌ها مشترک است و ما در هاشم و سهراب به صورت ویژه بررسی اش کردیم و همین خط اصلی قصه شد.  به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حالا دیگر هاشم و سهراب دو شخصیت حقیقی برای مخاطبان تلویزیونی به شمار می‌روند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دو پسربچه‌ای که از ۱۰ سالگی آن‌ها را دیده و با تک تک لحظه‌های خوب و بدشان زندگی کرده است. این شب‌ها که فصل سه سریال «از سرنوشت» به پایان رسیده است، درباره اینکه خط اصلی چنین قصه‌ای چطور شکل گرفت، ورود به دنیای بچه‌های یتیم، رفاقت، نویسندگی به صورت گروهی در ایران و ... با محمد محمود سلطانی، روح اله صدیقی و مسعود کرمی که نویسنده‌های سریال «از سرنوشت» هستند، گفتگو کردیم.
** درونمایه اصلی سریال «از سرنوشت» رفاقت است که در بستر زندگی بچه‌های بی سرپرست به تصویر کشیده شده است. رفاقت از همان ابتدا در قصه شما وجود داشت؟
-محمود سلطانی: بله بیشترین محوری که از اول در نظر داشتیم، رفاقت بود و بر اساس رفاقت این قصه شکل گرفت. رفاقتی که بین دو پسر بچه در پرورشگاه شکل می‌گیرد و این رفاقت ادامه دارد. حتی یک جا‌هایی در فصل ۳ به چالش کشیده می‌شود و بر اساس این موضوع، موضوع‌های دیگری هم در کار بوجود آمد و شکل گرفت.
** کدام یک از دغدغه‌های این بچه‌ها برای شما به عنوان نویسنده پررنگ بود و جای کار داشت؟ و از ابتدا قرار بود به چه موضوعی درباره این افراد ورود کنید؟
-صدیقی: در واقع می‌شود گفت مهمترین دغدغه‌ای که راجع به این شخصیت‌ها داشتیم دغدغه داشتن خانواده بود که در همه آن‌ها مشترک است و ما در هاشم و سهراب به صورت ویژه بررسی اش کردیم و شد خط اصلی قصه. اگر دقت کرده باشید هاشم و سهراب هر دویشان دغدغه داشتن خانواده را دارند با اینکه در خانه‌ای به نام خانه الیاسی بزرگ شدند و آقای الیاسی خیلی تلاش کرده برای آن‌ها یک پدر باشد و بقیه بچه‌ها مثل برادرشان بودند، اما آن خانواده‌ای که در دنیایی معمول وجود دارد و شامل پدر مادر خواهر و برادر است را نداشتند. همین‌ها در این بچه‌ها تأثیرات روانشناسی خاصی گذاشته که کمبود‌هایی را همیشه حس می‌کنند و به این دلیل است که هاشم و سهراب دنبال یک عشق برای خودشان می‌گردند و تلاش می‌کنند تا زودتر صاحب خانواده شوند و خانه داشته باشند و این دغدغه‌ها از آنجا می‌آید.

هاشم و سهراب دوست دارند آدم‌های موفقی باشند که در جامعه به آن‌ها نگویند، چون شما یتیم بودید به جایی نرسیدید. یا این انگ از رویشان برداشته شود که شما معلوم نیست پدر و مادرتان چه کسی است و محکوم به شکست و تباهی هستید! این افراد می‌خواهند بجنگند تا به هدفشان برسند و بگویند ما می‌توانیم خودمان خانواده داشته باشیم و از پس مشکلاتمان برآییم. سهراب به دنبال هویتش می‌رود و برای یافتن این هویت خیلی تلاش می‌کند و مراحل سختی را پشت سر می‌گذراند تا به یک خودشناسی برسد و می‌فهمد که قضاوت هایش راجع به پدرش اشتباه بوده و از آن طرف هاشم هم که می‌داند خانواده اش مرده اند و خانواده‌ای ندارد در خانواده خاله پوری خانواده خودش را پیدا می‌کند. تنها فامیل‌هایی که به آن‌ها نزدیک است خاله پوری و خانواده اش هستند و به نغمه علاقه مند می‌شود و با این علاقه می‌خواهد خلاهایش را پر کند و همه دغدغه اش می‌شود نغمه.

همه این‌هایی که گفتم مهم‌ترین دغدغه‌های ما در این سریال بوده است. حالا در کنار این‌ها دغدغه‌های دیگری هم بوده مثل دغدغه پرداختن به کاراکتر‌هایی مثل آرزو که دختری در جامعه مدرن شهری است و تقریباً خانواده اش همه نیاز‌های او را مرتفع می‌کنند و حالا این دختر دچار یک بلاتکلیفی در خواسته هایش است و نمی‌داند که چه می‌خواهد. او هم دنبال کسی است که نیاز‌های درونی اش را پاسخ بگوید، اما می‌بینیم که همزمان هم نوید و هم سهراب را بررسی می‌کند و نمی‌داند از رابطه چه می‌خواهد حتی نمی‌داند که یک رابطه چه فواید و چه خطر‌هایی دارد. همین هم باعث می‌شود او یک تصمیم اشتباه بگیرد و تا مرز نابودی برود و بعد برگردد به سمت سهراب که عشق واقعی نسبت به او داشته است. دغدغه دیگرمان نیز پرداختن به جوان‌های امروزی از جنس آرزو بود که بتواند پازل ما را کامل کند.
** برای نگارش این سریال در فضای پرورشگاه قرار گرفته بودید یا لازم نبود چنین کاری انجام شود؟
-محمود سلطانی: بر اساس گفت و گویی که ۶ سال پیش یا بیشتر در فضای مجازی خواندم با پسری به نام ظفر آشنا شدم. او در پرورشگاه بزرگ شده بود و حالا وکیل موفقی است و همین شد که این مصاحبه توجهم را جلب کرد و ایده اصلی سریال اینطور شکل گرفت. ظفر در پرورشگاه بزرگ شده و پدر و مادر نداشته و همانجا به رفاقتی که در پرورشگاه بین او و یکی از بچه‌های آنجا شکل گرفته بود اشاره کرده بود و این آغاز شکل گیری از سرنوشت بود. از آن به بعد توجهم به پرورشگاه و بچه‌های یتیم بیشتر جلب شد و وقتی که رسما با آقای صدیقی و کرمی و خانم خسروآبادی شروع به نگارش کردیم نیاز داشتیم هر کداممان با روحیات بچه‌های پرورشگاهی آشنا شویم. یک محققی پژوهش و تحقیقاتش را در اختیار ما گذاشت و ما خواندیم و خیلی موارد از جمله زیستی که بچه‌های پرورشگاه دارند، روحیه، رفتار، دغدغه هایشان را تا حدی متوجه شدیم.

به صورت شخصی هرکدام از ما سری به پرورشگاه‌ها زدیم تا از نزدیک بیشتر این فضا را بشناسیم که البته مدلی که برایش پیدا کردیم مدلی است که یوسف اصلانی که بچه‌های پرورشگاهی را نگهداری می‌کند پیش گرفته بود. او اسم محیطش را خونه گذاشته و بچه‌ها هم درآنجا همدیگر را داداش صدا می‌کنند و محیط آنجا بیشتر از اینکه شبیه جای سازمانی باشد یادآور یک خانه بزرگ است. همین ایده را به ما داد که کاراکتری مثل آقای اصلانی را در سریال داشته باشیم مثل خاکپور که مثل او رفتار کند.
** یک شخصیت وکیل هم به نام ظفر در سریال داشتید این همان ظفری بود که در آن مصاحبه با او آشنا شده بودید؟
-محمود سلطانی: شخصیت ظفر را به عنوان یک وکیل در فصل سه داشتیم، اما خب خیلی به ریز جزئیات این شخصیت ورود نکردیم و بیشتر نقش فرعی در قالب وکیل هاشم داشت.
** موضوعی که وجود دارد هاشم و سهراب دو پسر پرورشگاهی هستند که در رفتار و گفتار کاملاً با هم در تضاد هستند. چنین رفتاری از کودکی در این دو کودک وجود داشت و دیده می‌شد. هدف از طراحی این تضاد در این دو شخصیت چه بود؟
-کرمی: همینطور است. خیلی وقت‌ها در رفاقت‌ها می‌بینیم شخصیت‌های متضاد و قطب‌های متضاد همدیگر را جذب می‌کنند و اینجا هاشم یک شخصیت برونگرای شوخ طبع و بلندپرواز است در حالیکه سهراب برعکس او یک شخصیت درونگرا واقع نگر و منطقی و سخت کوش است و این تفاوت از کودکی هست و در نوجوانی پررنگ‌تر می‌شود و در نهایت در جوانی به اوج می‌رسد. اما این تفاوت‌ها و تضاد‌ها باعث نمی‌شود که رفاقت این دو به هم بریزد. آن‌ها براساس همین تفاوت‌ها دچار چالش می‌شوند، اما در نهایت رفاقت را انتخاب می‌کنند و کنار همدیگر می‌مانند. این شکل از همراهی کلید موفقیت زوج‌های داستانی است و اغلب زوج‌های داستانی در آثار نمایشی چنین تضادی دارند و براساس تضادی که هست این شخصیت‌ها جذاب می‌شوند و مکمل هم شده و در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند. برای همین همه ما نویسنده‌ها حین نگارش روی خط همین تضاد‌ها پیش می‌رفتیم که این ایجاد طنازی می‌کند و جذابیت را افزایش می‌دهد و هم اینکه باعث چالش بین شخصیت‌ها می‌شود.
** برای این که تفاوتی بین قصه‌های شما و سایر قصه‌هایی که تا به حال درباره کودک‌های پرورشگاهی و بی سرپرست دیدیم وجود داشته باشد چه کردید و از چه عنصری در داستان بهره بردید؟
-صدیقی: زمانی که ما قصه‌ها را طراحی می‌کردیم و می‌نوشتیم نمی‌دانم سریال بچه مهندس در چه مرحله‌ای بود، اما قطعاً به نگارش و ساخت نرسیده بود و ما ندیده بودیم و حتی از وجود چنین سریالی نیز بی اطلاع بودیم که بخواهیم قصه هایمان را مثل آن سریال بنویسیم. تقریباً پنج سال پیش بود که طراحی این سریال را شروع کردیم و فیلمنامه ما بعد از ۲ سال آماده و تحویل داده شد. برای همین خبری از آن سریال نداشتیم، اما سریال‌های دیگری که درباره بچه‌های بی سرپرست ساخته شده باشد در ذهنم نیست. یعنی ما الگویی نداشتیم که بگوییم مثل آن بشویم یا نشویم یا چه چیز‌هایی خوب بوده یا بد بوده و فکر می‌کردیم که ایده مان خیلی جدید است.

البته بگویم الان ما به یک دنیایی رسیدیم که همه ایده‌ها تکراری هستند و ایده بکری وجود ندارد و به این بستگی دارد که چطور می‌خواهیم به یک موضوع نگاه کنیم و چطور پرداختش کنیم و این است که باعث ایجاد تفاوت می‌شود. وقتی ما هاشم و سهراب را در پرورشگاه دیدیم در واقع می‌خواستیم این دو نفر را از نقطه زیر صفر به جایگاهی که الان هستند برسانیم. برای همین به این فکر کردیم آدمی که می‌خواهد از صفر شروع کند می‌تواند حتی خانواده هم نداشته باشند و به موفقیت برسند و این بستر را برایشان انتخاب کردیم.
** فکر می‌کنید دلیل موفقیت «از سرنوشت» چه بود؟ رفاقت برایب مخاطب جذابیت داشت یا دیدن سرنوشت بچه‌های پرورشگاهی؟
-محمود سلطانی: خیلی دقیق نمی‌شود گفت موفقیت از سرنوشت چیست که در دیده شدنش موثر بوده است. اما نظر شخصی من این است که یک موضوعی مثل رفاقت کمتر در این سال‌ها در سریال‌ها دیده شده بود و بچه‌های پرورشگاهی هم کمک کننده بودند. به نظرم موضوع یا تم خاصی نمی‌تواند باعث دیده شدن سریال شود و آنچه که در یک سریال می‌تواند موجب موفقیت شود عناصر زیادی است که باید کنار هم قرار بگیرد. قصه خوب، روایتی که از قصه دارید، کارگردانی، بازیگری، تهیه کنندگی و مدیریت یک سریال در کنار هم می‌تواند موفقیت یک سریال را رقم بزند. ولی اگر بخواهم در یک جمله تاکیدی بگویم باید گفت رفاقت تاثیر زیادی برای توجه به یک کار دارد و حالا برای موفق شدن نیاز به عناصر زیادی هم است.
** شما خیلی عریان به این قصه نگاه کردید. از رابطه‌های بین این افراد با زوج هایشان تا نشان دادن معضلاتی که آن‌ها در جامعه با آن درگیر می‌شوند از جمله قاچاق ارز، مشکلاتشان برای تشکیل خانواده و ... در این باره توضیح می‌دهید.
-کرمی: معضلاتی که گفتید در اغلب سریال‌ها بیان می‌شوند حالا بعضی هایشان خیلی کهنه و دستمالی شده هستند و بعضی‌ها ممکن است کمی تازه‌تر باشند، اما نوع نگاه ما به معضلات و روایتی که از این‌ها داریم در موفق بودن طرحشان مهم است. برای مثال یکی از مسائلی که در حاشیه سریال مطرح شد موضوع قمار بود. مسئله قمار در فصل ۲ برای شخصیت اسماعیل مطرح می‌شود و در نهایت در فصل ۳ به مرگ اسماعیل منجر می‌شود. در اینجا هم نحوه شخصیت پردازی اسماعیل به عنوان کسی که قمار می‌کند و شخصیت پردازی شعبان به عنوان کسی که قمار خانه دارد و طراحی آن موقعیت‌ها در شکل گیری آن فضا خیلی مهم است.

از طرفی باید این نوع قماری که مطرح می‌کردیم باورپذیر می‌شد به این دلیل که امروزه یکی از مسائل مبتلابه جامعه ماست چه قمار‌هایی که در فضای مجازی و چه قمار‌هایی که در فضای واقعی اتفاق می‌افتد و رو به افزونی نهاده است. خیلی مهم بود که ما چطور به این‌ها می‌پردازیم با چه روایتی و چه نگاهی، حالا اینجا شخصیت اسماعیل اصلاً شخصیت سیاهی نیست. یک شخصیت خاکستری است در عین اینکه دست به این کار می‌نند و خود و خانواده اش را به چالش می‌کشد در عین حال شخصیتی است که جنبه‌های دوست داشتنی هم دارد و وقتی که پایان قصه اش با مرگش رخ می‌دهد ما می‌بینیم که مخاطبین برای او دلسوزی می‌کنند و در کامنت‌هایی که از بیننده‌ها داشتیم ناراحت بودند و دلشان می‌خواست که اسماعیل برای فصل‌های بعدی برگردد.

همه این‌ها نشان می‌دهد که ما تا حدی موفق بودیم به این خاطر که هم یک مسئله را مطرح کردیم و هم شخصیتی که گرفتار این معضل شده را شخصیت سیاه و تباه نشان ندادیم و این همذات پنداری و درک متقابل را بین مخاطب و شخصیتمان قرار دادیم تا مخاطب بفهمد که چرا شخصیت‌ها گاهی اوقات آلوده و درگیر می‌شوند. همانطور که در رابطه با شخصیت هاشم این اتفاق می‌افتد. هاشم یک کاراکتر دوست داشتنی است، اما نقطه ضعف و پاشنه آشیل دارد و همین پاشنه آشیل او را به قاچاق ارز و مسائلی می‌کشاند که رفاقت و زندگی خانوادگی اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. البته او بلند پروازی‌هایی هم دارد که ممکن است در خیلی کار‌ها به این موضوع پرداخته شود، اما نگاه و روایت ما از این بلند پروازی در موفقیت یا عدم موفقیتش تعیین کننده است.

-محمود سلطانی: با صحبت‌های آقای کرمی موافقم که خیلی درست بود. الان چگونه گفتن ماجرا‌ها در سریال‌های روز دنیا خیلی مهم است و ما هم سعی کردیم که روایت خودمان را از این موضوع داشته باشیم. این که عریان برخورد کردیم تند رفتیم و تند نرفتیم، در واقع سعی کردیم در قد و قواره و چارچوب تلویزیون کاری انجام دهیم. ما یک روایت متفاوت و یک زاویه دید متفاوتی را انتخاب کردیم و به نظرم همین دلیل موفقیتش شده است. الان دیگر همه موضوع‌ها در چالش‌های اجتماعی ما به نوعی دستخوش داستان پردازی قرار گرفتند. اینکه ما از چه زاویه‌ای به آن‌ها نگاه کنیم خیلی مهم است و ما سعی کردیم واقع گرایانه به موضوع‌های مختلف این سریال نگاه کنیم نه اغراق آمیز و نه نگاه بدی به موضوع‌ها داشتیم و حاصلش این بوده که با مخاطب ارتباط برقرار کرده است.
** یکی از نکاتی که در این سریال وجود داشت آماده بودن متن آن از مرحله پیش تولید بود. شما نویسنده‌ها در پیش تولید با هم آشنا شدید یا از قبل همدیگر را می‌شناختید؟ و چطور با هم هماهنگ شدید؟ و آیا این رفاقتی که در سریال «از سرنوشت» دیدیم در بین شما نویسنده‌ها هم وجود دارد؟
-محمود سلطانی: در واقع تمام قسمت‌های ما قبل از شروع تولید آماده بود و تمام فیلم نامه‌های سریال در اختیار کارگردان و گروه تولید قرار گرفت. نحوه شکل گیری گروه نویسنده‌ها به این شکل بود که همانطور که گفتم ایده‌ای به ذهنم رسید و یک بار خیلی کوتاه برای آقای تحویلیان تعریف کردم و دو سالی از این ماجرا گذشت. بعد از آن آقای تحویلیان اظهار تمایل کردند برای ساخت همان ایده‌ای که دو سال پیش مطرح کرده بودم. برای نوشتن ایده ابتدا آقای صدیقی در میان گذاشتم و او هم از چنین ایده‌ای استقبال کرد و همراه با هم به نوشتن طرح مشغول شدیم.

همزمان آقای مسعود کرمی و خانم خسروآبادی را به کار دعوت کردیم که خانم خسروآبادی در فصل یک و دو همکار ما شدند و به ما کمک کردند و آقای کرمی در فصل سه همکار ما شد. نحوه کارمان هم به این شکل بود که خانم خسروآبادی وقتی فصل یک و دو را می‌خواند نظراتش را درباره طراحی قصه ما می‌گفت و آن‌ها را به چالش می‌کشید و ما بر اساس نظر‌های او در طراحی‌ها بازنویسی‌هایی انجام می‌دادیم. همچنین بود در مورد آقای کرمی برای فصل ۳. زمانی که آقای کرمی و خانم خسروآبادی متن‌ها را می‌نوشتند من و آقای صدیقی هم نظراتمان را می‌گفتیم و در واقع از همان ابتدا در پایه شخصیت پردازی‌ها و داستان‌ها هر چهار نفر اتفاق نظر داشتیم و یک نگاه واحد به کاراکتر‌ها داشتیم که باعث دو دستگی کار نشد و متن انسجام لازم را پیدا کرد و طبیعتا این همکاری بسیار دلنشین پیش رفت.

-صدیقی: آشنایی من و محمد سلطانی برمی گردد به سریال دیوار شیشه‌ای من و محمد در گروهی تلگرامی به نام فیلمنامه نویسان که آقای علیرضا کاظمی‌پور آن را راه انداخته بود با هم آشنا شدیم و دوستی مان از آنجا شکل گرفت. بعد از آن من ایده دیوار شیشه‌ای را مطرح کردم که دوستان پسند کردند. از آن جایی که این سریال اپیزودیک بود و به خاطر تعدد قصه‌ها مجبور بودیم از همکاران مان کمک بگیریم. برای این سریال از مسعود کرمی کمک گرفتیم و همچنین سارا خسروآبادی و این همکاری آنجا قوت گرفت. همانطور که محمد گفت در این سریال ایده‌ای داشت که ایده را برای من تعریف کرد و خوشم آمد و این ایده را با هم پرورش دادیم و به نقطه رسید که راضی کننده بود و بعد ما طرح مفصل را نوشتیم و ارائه کردیم و طرح تصویب شد. بعد از تصویب طرح و مرحله سکانس نوشتن و طراحی قصه‌ها تصمیم گرفتیم از کمک آقای کرمی و خانوم خسروآبادی استفاده کنیم. البته دوستان طرح‌های ما را می‌خواندند و به چالش می‌کشیدند و اگر نکاتی داشتند به ما می‌گفتند و سعی می‌کردیم آن‌ها را اعمال کنیم. در جا‌هایی هم ما آن‌ها را به چالش می‌کشیدیم و در نتیجه همکاری چهار نفره گروهی شکل گرفت. به نظرم این طور همکاری‌ها برای نگارش یک سریال نتیجه مثبت می‌دهد برای اینکه وقتی یک سریال پنجاه قسمت است برای یک نویسنده تبدیل به پروسه فرسایشی می‌شود و به تکرار می‌رسد و نویسنده حس می‌کند حرف نویی برای گفتن ندارد. اما این اتفاق برای ما نیفتاد، چون همیشه با یکدیگر گفتگو می‌کردیم و این کار تقسیم شده بود.
** اما خب بسیاری از نویسنده‌ها تمایل به کار‌های گروهی ندارند.
-صدیقی: یکی ازدلیل هایش بحث مالی است. یعنی اگر نویسنده دستمزد خوبی داشته باشد و بتواند با چند نفر دیگر تقسیم کند، کار‌های گروهی را ترجیح می‌دهد تا اینکه خودش به تنهایی این همه سختی را تحمل کند. چون نوشتن کار بسیار سخت و دشواری است مخصوصاً اگر که سریال باشد و تعداد قسمت هایش هم زیاد باشد و واقعاً فکر و مغز را خسته می‌کند و شمای نویسنده بعد از یکی دو سال که کار نگارش سریال انجام می‌دهید فکر می‌کنید دیگر تمام شدید و اطلاعاتی ندارید که بخواهید خرج کنید. حالا این‌ها منهای این است که در بخش گروهی چقدر تعامل فکری داریم حتی برخی افراد غرورشان اجازه نمی‌دهد که فردی دیگر را به گروهشان راه دهند و اغلب دوست دارند بگویند این کار گروهی نبوده و کار من بوده، اما ما این کار را نکردیم و از اول همه جا همه مان همیشه گفتیم ما کار گروهی کردیم و به این کار گروهی کردن نیز افتخار می‌کنیم و خیلی برای من دلچسب بوده و رفاقتی که بعد از این سریال به این شکل گرفته برایم بسیار خوشایند است و من و محمد مثل هاشم و سهراب رفاقتمان بعد از کار هم ادامه پیدا کرده و مثل دوست صمیمی هستیم و همچنین آقای کرمی و خانم خسروآبادی و برای من خیلی ارزشمند است امیدوارم یک روزی شرایط برای فیلمنامه نویس‌ها آنقدر‌ها خوب باشد شوند که بتوانند به راحتی گروهی کار کنند و دغدغه مالی نداشته باشند. الان در همه جای دنیا در سریال نویسی پول خوبی به فیلمنامه نویسان می‌دهند طوریکه با یک سریال می‌توانند تا یک سال تامین مالی باشند و نیازی نباشد که پشت سر هم کار کنند و کار‌های تکراری بنویسند.
** از آنجایی که این قصه‌ها همیشه مخاطب خود را دارند فکر می‌کنید تا چه زمانی می‌توانید «از سرنوشت» را ادامه دهید و اساساً قصه‌ای که طراحی کردید چقدر پتانسیل دارد تا در چند فصل نیز ساخته شود و آیا با ادامه دادن آن از موفقیتش کم نمی‌شود؟
-محمود سلطانی: با توجه به اینکه قصه ما قصه سرگذشت دو پسربچه است و از ۱۰ سالگی به بالا رقم خورده و دارای پتانسیل بسیار قوی است تا جایی که بشود به کاراکتر این دو پرداخت و موارد مختلف زندگیشان را بررسی کرد می‌شود قصه‌ها را ادامه داد و قوی‌تر جلو رفت. اما تشخیص این که ادامه‌اش باعث ضعیف شدنش شود، کار سختی نیست. تا زمانی که خود شخصیت‌ها به ما قصه بدهند می‌تواند ادامه داشته باشد. چون بعد از مدتی که شما قصه‌ای را طراحی می‌کنید خود کاراکتر‌ها در ذهن شما حرکت می‌کنند و داستان آفرینی به وجود می‌آید. تا زمانی که تشخیص بدهیم این علاقه مندی در ما وجود دارد و قصه‌هایی که به ذهنمان می‌رسند قصه‌های جذابی هستند و ابعادی ناگفته و پنهان از کاراکتر را بازگو می‌کنند که می‌توانند در طول و عرض حرکت کنند این کار را ادامه خواهیم داد. الان سیاست روز دنیا هم بر اساس فصل‌های متمادی است و به بازخورد تماشاگر نیز دقت می‌شود هر چقدر فصل‌ها بیشتر مورد استقبال مخاطب قرار بگیرد و تماشاگر بیشتری پیدا کند ادامه خواهیم داد. طبیعتا هر فصل تماشاگرش را داشت و هر سه فصل مورد استقبال قرار گرفت و دوست داریم این کار را ادامه دهیم و خیالش را داریم که فصل چهارمی هم داشته باشیم. منبع: خبرگزاری فارس

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: سریال از سرنوشت سریال های تلویزیونی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بچه های پرورشگاه داشتن خانواده محمود سلطانی هاشم و سهراب داشته باشیم خانواده اش نویسنده ها قرار گرفت آقای کرمی خیلی مهم شکل گرفت سریال ها یک سریال یک شخصیت شخصیت ها موضوع ها دغدغه ها ایده ای بر اساس خط اصلی قصه ها ما قصه بچه ها کار ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۲۲۸۷۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سلامت نوجوانان و جوانان یکی از ضروریات نظام سلامت است

 مریم زابلی ، بیان کرد: خدمات سطح اول بهداشت و گروه سنی نوجوانان و جوانان به مناسبت دومین روز هفته سلامت سال ۱۴۰۳ با عنوان «سلامت خانواده از آموزش‌وپرورش تا آموزش عالی» بیان شده است.
 
 وی افزود: علی‌رغم آنکه اغلب افراد می‌دانند که چه زمان سالم و چه زمان بیمار هستند، هنوز تعریف جامع و مانعی برای سلامت ارائه نشده است؛ سازمان جهانی بهداشت، سلامت را به‌عنوان وضعیت آسایش، رفاه و تندرستی کامل جسمانی، روانی و اجتماعی معرفی می‌کند و بر اساس این تعریف فقدان بیماری، یا ناتوانی به‌تنهایی سلامت محسوب نمی‌شود.
 
 مدیر سلامت خانواده معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تصریح کرد: سلامتی مسئله‌ای چندبعدی است و ابعاد مختلف سلامتی تحت‌تأثیر یکدیگر قرار می‌گیرند، چنانچه مشکلات جسمی بر روان فرد، مشکلات روانی بر جسم فرد و هر دو آنها بر جامعه و نیز اختلالات موجود در جامعه بر هر دو بعد دیگر تأثیر می‌گذارند.
 
 وی ادامه داد: هر انسانی که متولد می‌شود به طور بالقوه امکان ۸۵ سال عمر مفید «سالم و بدون وابستگی» را دارد؛ ولی این عمر مفید در جوامع و کشورهای مختلف متفاوت است و در درون کشورها هم تفاوت چشمگیری وجود دارد که ریشه آن در مسائل اقتصادی، اجتماعی است. ۷۵ درصد عوامل اثرگذار بر سلامت مربوط به عوامل اقتصادی و اجتماعی و محیطی است و ۲۵ درصد دیگر آنها مربوط به عوامل بیومدیکال است.
 
 زابلی تشریح کرد: هدف اصلی خدمات سطح اول حفظ و ارتقای سلامت همه گروه‌های سنی و جنسی است که خود باعث کاهش مرگ نابهنگام مردم؛ یعنی افزایش امید زندگی یا طول زندگی، و همچنین کاهش ابتلا به بیماری‌ها و جلوگیری از عوامل خطر و ارتقای سلامت، بهبود کیفیت و سبک زندگی، رضایت و خشنودی از زندگی و افزایش امید زندگی سالم و عاری از معلولیت و ناتوانی در حد ۸۵ سال است.
 
 وی افزود: همچنان که اطلاع دارید، نوزاد انسان با حد زیادی از ناتوانی به دنیا می‌آید، به‌طوری‌که برای ادامه حیات و رفع نیازهای اولیه مانند: تغذیه کاملاً به والدین و مراقبین خود وابسته است. اما بااین‌وجود از نظر بیومدیکال و فعالیت‌های فیزیولوژیک حیاتی بدن مثل تنفس، فعالیت قلب و عروق، توان عضلات و... فعال است که این توانایی نیز وابسته به مراقبت دوران پیش از تولد و گذراندن دوره جنینی با سلامتی است.
 
 مدیر سلامت خانواده معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی اظهار کرد: با افزایش سن، ظرفیت عملکردی افراد شکوفا می‌شود و تقریباً در ۳۰ سالگی باید به حداکثر ظرفیت ذاتی خود برسند؛ مثلاً یک فرد ۳۰ساله باید به حداکثر ظرفیت قلبی تنفسی، حداکثر توده عضلانی و حداکثر تراکم استخوان خود رسیده باشد.
 
 وی ادامه داد: بعد از ۳۰ سالگی، سالیانه ۱ درصد از متابولیسم پایه و ظرفیت‌های عملکردی بدن کاسته می‌شود؛ مثلاً در صورت عدم رعایت سبک زنگی سالم تراکم استخوان کاهش‌یافته و به سمت پوکی‌استخوان پیش می‌رود و یا توده عضلانی کاسته شده و جای آن را چربی‌های ذخیره‌ای می‌گیرد. به‌عنوان یک مثال دیگر، تغذیه ناسالم و عدم تحرک کافی «سبک زندگی ناسالم» به‌مرورزمان می‌تواند باعث عامل خطر چاقی گردد.
 
 زابلی در خصوص عوارض چاقی بیان کرد: عامل خطر چاقی فرد را به سمت پیش دیابت و پیش فشارخون «بیماری‌های تمایز نیافته» و در نهایت به دیابت و فشارخون «بیماری تثبیت شده» می‌برد و این دو می‌تواند منجر به سکته‌های قلبی و مغزی و باعث ناتوانی و مرگ زودهنگام گردد و در نتیجه برای افزایش طول و عرض زندگی باید در تمام طول حیات به موارد فوق توجه داشت؛ این سیر ازدست‌دادن سلامتی و حرکت به‌سوی بیماری‌های مزمن یک فرایند چندین ساله است.
 
 وی با بیان اینکه خدمات جامع و فراگیر از ترویج سبک زندگی سالم، پیشگیری از بیماری‌ها، غربالگری، تشخیص، درمان، تا توان‌بخشی را شامل می‌شود، افزود: مراقبت‌های اولیه بهداشتی تنها راه‌حل حفظ سلامتی فرد و به تأخیرانداختن بیماری‌ها و به دنبال آن ناتوانی و مرگ افراد است؛ مراقبت‌های اولیه گستره‌ای از خدمات را شامل می‌شود که به‌منظور حفظ تندرستی و سلامت مردم ارائه می‌شود و از ترویج بهداشت و غربالگری بیماری‌ها تا ارزیابی، تشخیص، درمان و بازتوانی بیماران و همچنین ارائه خدمات اجتماعی به افراد را شامل می‌گردد.
 
 مدیر سلامت خانواده معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی اذهان کرد: حفظ و ارتقای سلامت جسمی و روانی نوجوانان و جوانان یکی از ضروریات نظام سلامت کشور است؛ توجه به‌سلامت این گروه از چند جنبه مهم و اساسی است اول اینکه برخورداری از سلامت همه‌جانبه حق طبیعی نوجوانان و جوانان است؛ دوم اینکه باتوجه‌به شکل‌گیری بسیاری از عادات و رفتارهای اجتماعی در سنین نوجوانی و جوانی، مدیریت سلامت ایشان و پاسخگویی شایسته به نیازهای خاص این گروه سنی، می‌تواند در آینده بیشترین ارزش اقتصادی و اجتماعی را برای جامعه به همراه داشته باشد.
 
 وی ادامه داد: سوم اینکه با سرمایه‌گذاری برای ارتقای سلامت نوجوانان و جوانان می‌توان از بسیاری هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم سلامت که به دنبال ازدست‌رفتن سال‌های مفید زندگی به دلیل مرگ و یا ناتوانی حاصل می‌شود، جلوگیری نمود و با تضمین سلامت نوجوانان و جوانان کشور، سلامت کل جامعه و نسل‌های آتی کشور را تضمین نمود.
 
 زابلی خاطرنشان کرد: ارزیابی‌های دوره‌ای برای نوجوانان و جوانان یا به‌اصطلاح عرف، چک آپ، هر سه سال یکبار باهدف آموزش شیوه زندگی سالم، بررسی عوامل خطر یا احتمال بیماری‌ها در خدمات سطح اول بهداشت و از طریق پرونده الکترونیک سلامت قابل دریافت است.
 
 وی در خصوص رعایت شیوه زندگی سالم افزود: در کنار رعایت شیوه زندگی سالم و کمی تأمل در فعالیت‌های روزانه زندگی و رعایت نکات ساده بهداشتی، ما را برای داشتن یک زندگی سالم و شاداب کمک خواهد کرد و تلاش برای اصلاح و بهبود شیوه زندگی در تمام طول عمر باید مدنظر قرار داشته باشد.
 
 مدیر سلامت خانواده معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی در تعریف شیوه زندگی سالم بیان کرد: عادات و رفتارهای روزمره خود فرد است که باعث بهبود کیفیت زندگی و سلامتی می‌شود؛ با اصلاح سبک زندگی می‌توان به کاهش خطر بیماری‌های مزمن مانند: بیماری‌های قلبی، دیابت، چاقی و افزایش سلامت عمومی بدن دست‌یافت. همان‌گونه که رفتارهای ناسالم کم‌کم وارد زندگی ما شده و به عادات روزانه ما تبدیل می‌شوند، باید آنها را کم‌کم از زندگی خودمان کم و حذف کنیم.
 
 وی مهم‌ترین عادات و سبک زندگی را این‌گونه تشریح کرد: تغذیه سالم، فعالیت فیزیکی کافی، خواب مناسب و به‌موقع، پرهیز از رفتارهای پرخطر مثل مصرف مواد و دخانیات، پرهیز از رفتارهای پرخطر ترافیکی، رعایت اصول ایمنی در منزل، مدرسه، محل کار که دو رفتار تغذیه سالم و فعالیت فیزیکی را بیشتر توضیح می‌دهم.
 
 زابلی در خصوص تغذیه سالم تصریح کرد: پرهیزانه غذایی خوب وقتی خوب و سالم است که تمام نیازهای فرد را برآورده سازد و دو اصل تنوع و تعادل در آن رعایت گردد؛ تعادل یا توازن منظور تأمین انواع مختلفی از مواد غذایی به‌تناسب با یکدیگر است به‌نحوی‌که مصرف یک نوع ماده مغذی به مقدار زیاد سبب حذف سایر مواد مغذی نشود که منظور از تنوع یا گوناگونی مصرف چند غذای مختلف از گروه‌های غذایی است که در هرم راهنمای غذایی آمده است.
 
 وی بیان اینکه بعضی از رهنمودهای تغذیه سالم به شرح زیر است، ادامه داد: استفاده از نان و غلات سبوس‌دار، استفاده از انواع میوه و سبزی در برنامه غذایی روزانه، استفاده از سبزی‌های تازه به‌صورت خام یا بخارپز در کنار غذا، افزودن سبزی بیشتر به سوپ، گنجاندن غذاهای گیاهی در برنامه غذایی هفتگی «خورش لوبیاسبز، بامیه، قورمه سبزی، کرفس، انواع آش، خوراک عدسی و لوبیا، انواع پلوهای تهیه شده با حبوبات و سبزی‌ها»، مصرف روزانه ۳-۲ لیوان شیر یا ماست کم‌چرب «استفاده از دوغ تازه کم‌نمک و استفاده از پنیر کم‌چرب»، محدودکردن مصرف چربی و روغن مخصوصاً روغن‌های نباتی و جامد، محدودکردن مصرف قند و شکر، گوشت قرمز و سفید تأمین‌کننده پروتئین و آهن موردنیاز بدن هستند؛ مصرف گوشت‌های کم‌چرب برای کاهش چربی‌های بد خون و پیشگیری از بیماری‌های قلبی عروقی، فشارخون بالا، دیابت، بعضی سرطان‌ها و نقرس توصیه می‌شود.
 
 مدیر سلامت خانواده معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی در خصوص فعالیت فیزیکی کافی تصریح کرد: کودکان روزانه ۶۰ دقیقه و نوجوانان و جوانان روزانه ۶۰-۳۰ دقیقه باید فعالیت فیزیکی با شدت متوسط تا شدید داشته باشند و شامل فعالیت‌های استقامتی، قدرتی و کششی یا انعطاف‌پذیری باشد. کودکان و نوجوانان نباید به مدت طولانی «هر بار بیش از یک ساعت در طول روز» بی‌حرکت باشند؛ فعالیت فیزیکی باعث: استحکام استخوان‌ها و تقویت عضلات بدن، افزایش انعطاف‌پذیری، واپایش وزن، تناسب‌اندام، تقویت قلب و تنفس، رشد و توسعه مهارت‌های فردی و اجتماعی، افزایش آرامش می‌شود.

باشگاه خبرنگاران جوان سیستان و بلوچستان زاهدان

دیگر خبرها

  • یک قصه خیالی به روایت فراری
  • این سریال‌های کره‌ای مثل تراپی هستند
  • سلامت نوجوانان و جوانان یکی از ضروریات نظام سلامت است
  • نام گذاری دوم اردیبهشت ماه بنام روز شهرستان اهر
  • قصه یک معدن پرماجرای طلا! | آمار عجیب محبوبیت نون خ
  • اتفاق عجیب در قسمت آخر «گناه فرشته»
  • چرا قسمت آخر «گناه فرشته» ناامید کننده بود؟ 
  • مشاهیر نقش‌بسته در قاب تلویزیون
  • مصائب مهاجران
  • مادرانه‌های یک پدر