وقتی بوته جهاد از دل مسجدی در روستا میروید/ راه شهید سلیمانی از کوچه خدمت به محرومین میگذرد
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۳۶۴۶۴۱
کوچ بیده ضمن گرامیداشت یاد سردار شهید سلیمانی و اینکه دائماً درحال خدمت به محرومین بود، گفت: اعضای گروه جهادی«یاس زهرا(س)» در ادامه فعالیت های محرومیت زدایی با عضویت در طرح شهید سلیمانی ویژه مهار کرونا در حال تولید گان و دستکش هستند.
خبرگزاری شبستان- مازندران؛ در کشور ما مساجد همواره محل تجمع مردم محله، برگزاری جلسات هماندیشی، مشورت و مهد اقدامات فرهنگی بوده است، بچههای مسجدی از دل مردم کوچه و بازار به انواع فعالیتهای فرهنگی و مذهبی میپردازند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از شیوع کووید ۱۹ و ضرورت دوری از تجمعات و حضور در مکانهای بزرگی همچون مساجد و تکایا، بسیجیان مسجدی طور دیگری وارد عمل شدند، که از لنز دوربینها و قلم خبرنگاران در امان نمانده تا جایی که امروز کمتر کسی است که عنوان "جهادگر" به گوشش نخورده باشد!!
گویی بعد از شیوع کرونا ویروس کارهای مسجدی از بعد مکانیاش جدا شده و به فعالیت های جهادی برکت داده است تا جایی که بهجای حلقه صالحین حلقه جهادگران شکل گرفته و هر روز در حال گسترش است.
در میان این جهادگران، در استان مازندران نیز جهادگران ایثارگر و پای کار فراوانی به چشم میخورند، از بین جهادگران بیشماری که برای پشتیبانی از جبهه مقابله با کرونا پای کار هستند، فعالیت "گروه جهادی یاس زهرا (س) " به سرپرستی یک بانوی مسجدی توجهمان را جلب کرد، در این خصوص با وی گفتوگویی ترتیب دادیم که شما را به خواندش دعوت میکنیم.
«سمیه کوچ بیده» ۳۹ ساله، مسئول گروه جهادی یاس زهرا (س) حوزه شهری نوشهر میگوید؛ بیش از دو سال است که مسئولیت این گروه جهادی را در غرب استان برعهده دارم، این گروه ۱۵ عضو خانم، فعال در بخشهای مربیگری، خیاطی، بافندگی، گلیمبافی، چرمدوزی، روانشناس، مشاور و بخشهای دیگر دارد.
*همه چیز از مسجد «علی آباد میر» شروع شد
وی با اشاره به اینکه فعالیتهای اجتماعی خود را از مسجد روستایی به نام " علی آباد میر" آغاز کرد، اضافه میکند؛ در پی علاقه اش به حضور در مسجد در کنار سایر بانوان و عضویت در بسیج قبل از تشکیل گروه جهادی فعالیتهای خوبی در مسجد داشت، و در پایگاه در بخش حلقه صالحین عضو بود، تا اینکه با استفاده از ظرفیت بانوان مسجدی اقدام به تشکیل گروه جهادی کرد و حوزه روستایی و شهر و حتی شهرهای دیگر را تحت پوشش حمایتی قرار داد.
کوچ بیده بیان میکند؛ این را بگویم لزوما یک جهادگر نباید وضع مالی خوبی داشته باشد، من به نیت دایی شهیدم "سیاوش فکری" که سال ۱۳۶۷ به شهادت رسید وارد کار جهادی شدم، خوشبختانه توانستیم علاوه بر بانوان با برادران هم ارتباط غیرمستقیم بگیریم.
*محرومیتزدایی در بخش تولیدات باغی و کشاورزی
این بانوی جهادگر با اعلام اینکه با تشکیل گروه جهادی یاس زهرا (س) اولین قدم را برای خودم برداشتم، ادامه میدهد؛ کمک به محرومین، نیازمندان و کسانی که هنری دارند ولی نمیدانند چه کاری انجام دهند بهتر است را هدف قرار دادیم و با توجه به اینکه در شهرستان ما بانوان در باغات و زمینهای کشاورزی پای کار هستند با جبران خلاء مدیریت و کار کارشناسی با حمایت جهاد کشاورزی در این زمینه به رفع محرومیت پرداختیم.
وی اضافه میکند؛ برخی بانوان نمی دانستند گلها و محصولاتشان را چگونه پرورش داده و چطور بهفروش برسانند، در این حوزه ما با همکاری کارشناسان و مهندسین همچنین فراهم کردن بازار فروش به یاریشان رفته و شاهد استقبال موجی از تولیدکنندگان بوده و هستیم.
*پشتیبانی از جبهه مقابله با کرونا با تولید ماسک و دستکش
کوچ بیده با اشاره به اقدامات این گروه جهادی با شیوع کووید ۱۹، میگوید؛ از زمان شیوع ویروس کرونا بانوان در جبهه تولید گان و دستکش با استفاده از امکانات رایگان مردمی، فعالیت داشته و تا به حال موفق به تولید حدود ۳ هزار ماسک و بیش از ۲ هزار دستکش شدند.
مسئول گروه جهادی بانوان یاس زهرا (س) در نوشهر، تصریح میکند؛ توزیع بستههای معیشتی برای نیازمندان یکی دیگر از اقداماتی است که از آغاز شیوع کرونا تاکنون صورت میگیرد، توزیع بستههای لوازم التحریر برای دانش آموزان، همکاری با بهداشت شهر و روستا برای کمک به خانوادههای درگیر کرونا یکی دیگر از این اقدامات جهادی است.
*شرکت در طرح جهادی شهید سلیمانی
وی ضمن گرامیداشت یاد و خاطره سردار شهید قاسم سلیمانی و اینکه این شهید در تمام لحظه های عمر خود خدمت به محرومین را مورد توجه داشت، عنوان میکند؛ بچههای ما خسته نشدند هنوز پای کار هستند در حال حاضر با عضویت در طرح جهادی شهید سلیمانی در حال تولید گان و دستکش برای بیماران کرونایی هستند در این رابطه در هر پایگاه دو الی سه نفر اعلام آمادگی کردند، همچنان توزیع بستههای معیشتی را داریم.
کوچ بیده ادامه میدهد؛ اقدامات جهادی در ذهنمان جز خاطره خوش چیزی بهجای نگذاشت، خوشحالی زنی که با کمک توانسته تولید محصول پیاز خود را به انبوه برساند و دغدغه بازار فروش نداشته باشد بهترین خاطره است، توزیع بسته های غذایی در بیمارستان ها و عرض خداقوت به کادر درمانی و دلجویی از این قشر زحمت کش و پرتلاش خاطره است؛ کمک به آسیبدیدگان کرونایی و رفع محرومیت را وظیفه خود میدانیم و به هر بهانهای به این افراد سرزده جویای حالشان میشویم.
*حرف آخر
این بانوی مسجدی جهادگر در پایان ضمن تشکر از کسانی که در کار جهادی دست اندرکار میشوند، میگوید؛ بانوان روستا و شهرم زحمتکش هستند در کرونا دست هم را گرفتند، گوش سپردن به صدای دعای ندبه در روزهای جمعه که از مسجد محل پخش میشود به قلبمان آرامش میدهد، امید که دوباره در مساجد گرد هم جمع شویم.
به گزارش شبستان؛ اگر اقدامات این گروه جهادی را دنبال کنیم، به مسجدی کوچک در دل یک روستا در شهرستان میرسیم که در دل خود زنانی ایثارگر پرورش داده تا در نهایت کارهای بزرگی به وسعت یک شهر انجام دهند.
پایان پیام/286منبع: شبستان
کلیدواژه: طرح شهید سلیمانی کارگاه تولید دستکش توزیع بسته معیشتی تولید ماسک تجلیل از کادر درمانی محرومیت زدایی توزیع بسته شهید سلیمانی پای کار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۳۶۴۶۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرماندهی فارغالتحصیل از دانشگاه کوچه و بازار
درواقع، این فیلم قرار است پشتوانهای برای ساخت فیلم سینمایی «چریک» بهعنوان یک فیلم بلند سینمایی باشد که روایتگر پهلوانی و زندگی این شهید است. این کارگردان بهتازگی سراغ ساخت فیلمی مستند از زندگی سیدابوالفضل کاظمی، فرمانده گردان لاتهای دفاعمقدس رفته است. او همچنین در بخشی از صحبتهایش به موضوع «عملیات صبح صادق» اشاره و یادآوری میکند که حرفهایش را در فیلم «آتش و گلستان» در این رابطه گفته و اگر مدیران هوشمندی داشتیم، همین الان باید زمینهها را برای ساخت فیلمی در این رابطه فراهم میکردند. رویینتن یکی از علل گرایش خود به ساخت کارهایی مرتبط با شهدا را در سالهای اخیر، برگرفته از اعتقادش میداند. به همین بهانه با این کارگردان گفتوگو کردیم که در ادامه از نظر میگذرانید.کار ساخت مستند آتش و گلستان درباره شهید ابراهیم هادی به کجا رسید و چه زمانی به مرحله اکرانمیرسد؟
در گذشته قرار بود یک پروژه ملی درباره اقبال لاهوری بسازم، اما بعد ترجیح دادم درباره شهید ابراهیم هادی فیلم بسازم و حدود پنج سال درباره این شهید تحقیق مفصل کردم. ما حدود سه ماه کار و فیلمبرداری داشتیم و فکر میکنم ۱۵ روز دیگر مراحل تدوین مستند آتش و گلستان به پایان میرسد. مجموعه دیگری نیز از فیلم «یاران ابراهیم» که پنج قسمت سریال ۴۵دقیقهای به نام «کوچه زیبا» درآمده و دو قسمت درباره هیأتهای مذهبی تهران و دو قسمت هم درباره دستمالسرخهاست و فکر میکنم تمام اینها تا شهریورماه آماده شود. پروانه فیلم چریک که باز هم بر اساس زندگی شهید ابراهیم هادی است، آماده است و فقط منتظر رضایت خانواده شهید هادی هستیم که مقداری این مرحله زمانبر است.
تلاش شما برای ساختن مستندها یا فیلمهایی درباره شهدا،ازکجا سرچشمه میگیرد و چه ضرورتی را احساس میکنید که به سمت این سوژهها میروید؟
معتقدم شخصیت آدمها و عیار رفیقان و عزیزانمان همیشه سر دوراهیها مشخص میشود و گاهی آنطور که توقع داریم، نیستند. یکسری آدمها، با مردم عهدی بستند و اعتقادی راسخ داشتند که از جانشان گذشتند و نسبت به جانگذشتگی برای وطن کوچکترین شکی نداشتند. من عاشق این آدمها هستم که رفتند و به فیض رسیدند، اما خانوادهشان در این طرف تنها ماندند؛ مثل بچهای که از ۹ماهگی به دلیل اینکه پدرش میخواست از این آب و خاک دفاع کند، یتیم بزرگ شده است. صادقانه میگویم تا هزاران سال دیگر این شهدا حرمت دارند و تا عمرم اجازه دهد، دست به سینه و با افتخار در خدمت خودشان و خانواده آنها هستم. حساب خانواده شهدا از هر سیاست چپ و راستی را همیشه جدا میکنم. شهیدان برایم آرمان باوری مملکت هستند یعنی مملکت ما آرمانی دارد که میتواند تا ابد به آن ببالد و این است که عدهای با افتخار جانشان را برای کشور گذاشتند و تا زمانی که این طور است، با افتخار درباره آنها فیلم میسازم.
آیا ساخت فیلم «فرمانده لوطیها» که روایتی از زندگی سید ابوالفضل کاظمی، فرمانده گردان لاتهای دفاعمقدس است در راستای دیدگاه شما برای تصویر کردن شهید زمینی است؟ چه شد که به سمت چنین قصهای رفتید؟
سید ابوالفضل کاظمی خصوصیت غریبی دارد و آدمی از منطقهای است که فقط لاتها از آن منطقه بیرون میآیند و در آنجا پرورش پیدا میکند. او در جنگ با همان لاتها حماسه میآفریند و برخوردی که آقای چمران با آنها میکند و میگوید همینها به درد جنگیدن میخورند، جاودانه است. سید ابوالفضل کاظمی از منطقه کوچه پس کوچههای شوش و کوچه نقاشان که همه آنها معتاد و قاچاقچی هستند بهعنوان یک عارف برمیخیزد. او عارفی است که با زبان مردم صحبت میکند و از دانشگاه کوچه و بازار استفاده و ارتزاق کرده و به عبارتی آنچه را میداند از کوچه و بازار یاد گرفته است. او از هشت سال جنگ تحمیلی ۸۰سال روایت داشت و طوطی شیرین شکنی بود که وقتی پای بحثهایش مینشستیم، دیوانه میشدیم. فرمول کار او بسیار ساده بود و با دعا به نتیجه میرسید؛ یعنی او را داخل مهدیه تهران میبردند و دعا میکرد. دعاهای او فراتر از سیاست است، چون عاشق اهل بیت و مولاعلی(ع) و روایتگر زحمات بچههای جنگ هستند.
با توجه به اینکه پیدا کردن چنین اشخاصی سخت است، چطور آنها را پیدا میکنید؟
«رشتهای بر گردنم افکنده دوست/میکشد هرجا که خاطرخواه اوست». از آنجا که این اشخاص را دوست دارم، دنبالشان میروم و خداوند هم آنها را سر راهم قرار میدهد. سید ابوالفضل کاظمی اولین کسی است که فرهنگ شفاهی جنگ را گسترش داد و با رفتنش فرهنگ شفاهی جنگ مرد. ما دو نفر داریم که خیلی خوب جنگ ایران را روایت میکنند؛ یکی سید ابوالفضل کاظمی و دیگری حسین ا... کرم که آقای کاظمی را شاعرانه و آقای ا... کرم را استراتژیک بیان میکند. این دو نفر تکرار نشدنی هستند و با رفتن سید ابوالفضل کسی را نداریم که فرهنگ عاشقانه ـــ عارفانه رزمندهها و حال و هوای آنها را به ما منتقل کند. او آمار تمام خانواده شهدا را داشت و میرفت و به آنها سر میزد و اصلا نمونه آن را نداریم و متأسفانه خیلیها نمیدانند که این اشخاص جزو بنیانهای نظام محسوب میشوند و اگر ما بهعنوان فیلمساز این مسائل را منتقل نکنیم، چه کسی بگوید؟
فکر میکنید اگر شهدای ما با همان منش و خلق و خوی مردانگی و فتوت، امروز بودند و شاهد «عملیات وعده صادق» بودند، چه واکنشی داشتند؟
درفیلم«آتش و گلستان» دربخشهایی این کار را انجام دادیم که اگر شهدا امروز بودند، چه کار میکردند و اگر فیلم را ببینید، متوجه میشوید اما حمله به اسرائیل بزرگترین اتفاق قرن بود و ازاین اتفاق خوشحالم. افرادی مثل سیدابوالفضل و شهید هادی برای اینکه مردم دیدگاهشان نسبت به انقلاب تغییر نکند، به فقرا کمک میکردند تا پیش خانوادهشان شرمنده نشوند اما امروز شرایط تغییر کرده و اختلاسها موجب سلباعتماد مردم شده است.
به نظر شما رسانهای مثل سینما چطور میتواند در این اتفاق جریانساز باشد؟
اگر مدیران هوشمندی داشتیم، باید از تمام اینها تصویربرداری میکردند تا به آیندگان نشان دهند و امروز باید چنین فیلمی ساخته شود. همین الان فیلمهای کمی درباره حاجقاسم سلیمانی ساخته شده است و چرا هنوز فیلمهایی ساخته نشده که روایتگر جریان نفوذ و خیانت یک بادیگارد باشد که موجب برملا شدن موقعیت سردار سلیمانی شد. آمریکاییها یک سرباز جسیکا دارند که حداقل ۲۰ فیلم دربارهاش ساختهاند اما درباره سردار سلیمانی چنین فیلمهایی ساخته نشده است. درباره شهید بهشتی و رجایی فیلم خاصی ساخته نشده است. خیلی جالب است که کابینه یک کشور از بین میرود و فردای آن روز همه چیز عادی است و این همان مثال ریزشها و رویشهاست. اگر وارد این وادی شدم به این علت است که معتقدم هرکس برای آرمانش شهید شود، حرمت دارد و کار من نمایش این حقایق است. در فیلم آتش و گلستان هم نشان میدهیم که شهید ابراهیم هادی اهدافی والاتر از مسائل جزئی روزمره دارند.
راوی کوچه نقاشها
سیدابوالفضل کاظمی از شناختهشدهترین رزمندگان وفرماندهان دفاعمقدس بودوزمانی که جنگ تحمیلی آغاز شد، تهران را به مقصد جبههها ترک کرد. کاظمی فرمانده گردان لشکر ۲۷محمد رسولا...(ص)بود و درطول جنگ در چند عملیات بهصورت نیروی آزاد شرکت داشت و در عملیات کربلای ۵ و ۸ فرمانده گردان عملیاتی میثم بود. او بارهادرعملیاتهای مختلف مقابل تیر و ترکش دشمن بعثی قرار گرفت و دچار مجروحیتهای سخت و جانفرسا شد.او خاطراتش را درکتابی با عنوان «کوچهنقاشها» با تنظیم و تدوین راحلهصبوری بازگو کرده است.دربخشی ازکتاب کوچهنقاشها به نقل ازاین شهید نوشته شده:«چمران درساختمان ژاندارمری بود. دستش تیر خورده و باندپیچی شده بود، اما به روی خودش نمیآورد. ما را که دید، گفت: برید روی آن ارتفاع، یک درگیری الکی درست کنید تا هلیکوپتر بشینه و مهمات و غذا بریزه.طبق دستور دکتر، روی ارتفاع تپهمانند مشرف به شهر رفتیم؛ اما هرچه به طرف ضدانقلاب تیراندازی کردیم، هیچ جوابی ندادند. انگار باز منتظر شب بودند تا تلافیاش را دربیاورند. سیاهی شب خودش خوف میآورد و آنها راحتتر و با آزادی بیشتر تو دل شب حمله میکردند. ساعت حدود۱۱صبح، یک هلیکوپتر ارتش آمد. تیمسار فلاحی، فرمانده نیروی زمینی و چند ارتشی از آن پیاده شدند. چند جعبه غذا و مهمات ریختند پایین. یک نفر، یادداشتی از طرف دکتر آورد و به دست تیمسار داد. تیمسار، دستخط را خواند، سوار شد و رفت. ساعت حدود ۳ بعدازظهر، دو هلیکوپتر آمدند، یک دور بالای شهر زدند و پشت بیمارستان نشستند. نیروی کمکی آوردند. یکی از هلیکوپترها وقتی داشت بلند میشد، آتش گرفت. ما سوختنش را دیدیم. خلبانش پرید بیرون؛ اما نفهمیدم سرنوشتش چه شد. آن موقع دکتر چمران داشت به اصغر وصالی خط میداد و میگفت: شما هم بهتره روی ارتفاعات مشرف به شهر مستقر بشید و از ضدانقلاب پهلو بگیرید. چند تا از نیروهای اصغر وصالی در آن روز شهید و مجروح شده بودند. در همان حین که آن دو مشغول بحث بودند، یک نفر خبر آورد که گروهی از ضدانقلاب تا نزدیکی پاسگاه ژندارمری آمدهاند و دستمالهای سفید تکان میدهند و میخواهند تسلیم شوند و منتظر جواب هستند. چمران به آیتشعبانی، مسئول ژاندارمری که واقعا مردی شجاع ولایق بود و حماسه آفرید، گفت: گول نخورید. این دامه. اینها اهل صلحنیستند.تاشعبانی بجنبد وتصمیم بگیرد، نیروهایش رفتند سمت ضدانقلاب؛ به این خیال که از آنها اسیر بگیرند.رفتن سربازها همان، رگبار ضدانقلاب نامرد به روی بچهها همان، و چند نفر از بهترین نیروهای ژاندارمری در آنجا کشته شدند.اماآیت شعبانی باهمکاری ستوان یوسفی، کاررا جمعوجور کرد و پاسگاه را با جانفشانی از محاصره ضدانقلاب درآوردند.» متأسفانه در ۲۸ آذر ۱۴۰۱ سیدابوالفضل کاظمی به همرزمان شهیدش پیوست.