Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، تنها شهید مدافع سلامت استان قزوین که در ایام کرونا بر اثر ابتلا به این ویروس منحوس به شهادت رسید، مریم شرف‌خواه، پرستار 46 سالهٔ بیمارستان‌های کوثر و مهرگان بود. این پرستار دلسوز و مسؤولیت‌پذیر که پیش از این از سوی دانشگاه علوم پزشکی به‌عنوان یکی از پرستاران نمونهٔ استان در سال 91 برگزیده شده بود، در تاریخ  19 مهر ماه بر اثر ابتلا به بیماری کرونا به شهادت رسید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

زهرا عاقله، پرستار بیمارستان کوثر که علاوه بر همکار بودن، از دوستان قدیمی و هم‌دانشگاهی‌های مریم شرف‌خواه بوده، در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس در قزوین می‌گوید: مهربانی و مسؤولیت‌پذیری شهید شرف‌خواه در بیمارستان و در میان دوستان زبانزد بود، ایشان اهل حسادت و دروغ و ریا نبود، علی‌رغم این‌که اغلب خانم‌ها اهل غیبت هستند، در طی دورهٔ 27 سالهٔ دوستی ما، اصلاً ندیدم ایشان پشت سر کسی حرف بزنند و با وجود این‌که در خانوادهٔ مرفهی رشد کرده بود، به‌هیچ‌وجه اهل تجملات نبود و از همهٔ ما ساده‌تر بود.

وی ادامه می‌دهد: شهید شرف‌خواه با همه یک‌جور برخورد می‌کرد، از دید ایشان پرسنلی که 2 روز بود سرکار آمده به همان اندازه احترام و اهمیت داشت و من که 27 سال دوست و همکارش بودم نیز همان‌قدر احترام داشتم، رفتارش طوری بود که همه را شیفتهٔ خود می‌کرد، از همه مهم‌تر، با خدا بودن ایشان و عقیدهٔ راسخ او به خواست پروردگار بود، اگر حتی کوهی از مشکلات روی دوشش بود، همیشه می‌گفت خدا بزرگ است. همهٔ ما به این حال او غبطه می‌خوردیم.

 

اعتقادی راسخ بر ماندن کنار بیماران در شرایط سخت کرونا داشت

در ایام کرونا شاهد بودیم در برخی استان‌ها، زمزمه‌هایی به گوش می‌رسید که برخی پرستاران از خدمت‌رسانی به بیماران کرونا واهمه دارند و به همین دلیل از شغل خود استعفا داده‌اند، البته تعداد این‌گونه پرستاران اندک و انگشت‌شمار بود و اغلب کادر درمان در این ایام با اشتیاق و از جان و دل برای بیماران مایه گذاشته و می‌گذارند.

دوست و همکار شهید مدافع سلامت استان قزوین در رابطه با این موضوع عنوان می‌کند: برخورد شرف‌خواه با بیماران عالی بود و هیچ‌کس از او بدخلقی نمی‌دید، در اوج خستگی نیز خوش‌رو بود و هیچ‌کس را ناراحت نمی‌کرد، من در بیمارستانی که در آن شاغل هستم، تاکنون در این ایام سخت کرونایی ندیده‌ام که پرستاری بخواهد استعفا بدهد و یا از خدمت‌رسانی به مردم در این ایام امتناع کند و تردید داشته باشد. خانم شرف‌خواه نیز علی‌رغم این‌که حساسیت شدید ریه داشت، تا آخرین روزها با اعتقاد راسخ پای‌کار بود، گاهی ما می‌گفتیم اگر خدای نکرده مبتلا به کرونا شویم چه‌کار کنیم؟ اما او همیشه می‌گفت خدا بزرگ است، اتفاقی که بخواهد رخ بدهد، رخ می‌دهد، چه با کرونا و چه بدون کرونا.

وی ادامه می‌دهد: شرف‌خواه برای رسیدگی به بیماران بسیار دغدغه داشت و دلسوز بود، آن‌قدر که برای رسیدگی به بیماران و پرسنل دغدغه داشت، حتی برای خانوادهٔ خود ممکن بود آن‌قدر وقت نگذارد، از جان و دلش برای بیماران مایه می‌گذاشت و به عقیدهٔ من همین خصلت او بود که موجب شد خداوند او را سعادتمند و عاقبت‌بخیر کند.

 

آرزوهایی که اجل مهلت نداد محقق شوند

آدم‌ها با آرزوهای خود زندگی می‌کنند و برای رسیدن به آن‌ها لحظه‌شماری می‌کنند، هر انسانی آرزوهایی دارد که ممکن است در طول عمر او محقق شوند یا نشوند.

عاقله در رابطه با آرزوهای دوست و همکار شهیدش بیان می‌کند: شرف‌خواه ۲ پسر داشت و پسر بزرگ ایشان نامزد داشت و قرار بود 1 آبان ماه، بدون برگزاری مراسم ازدواج کنند، آرزوی او این بود که عروسی پسرش را ببیند، اما متأسفانه اجل مهلت نداد، همیشه می‌گفت خدا کند اشکان زودتر سر و سامان بگیرد، روزهای آخر همهٔ دغدغه و فکر و ذکرش، عروسی اشکان بود.

وی اضافه می‌کند: برای ایام بعد از بازنشستگی هم کلی برنامه‌ریزی کرده بودیم که به محض بازنشسته شدن، با هم به سفر برویم تا خستگی این سال‌های کاری را از تن بیرون کنیم.

عاقله از دیگر آرزوهای مهم دوست شهیدش می‌گوید: از ته دل آرزو داشت به زیارت خانهٔ خدا برود و هر وقت حرف این موضوع می‌شد گریه می‌کرد، من قسمتم شده بود و به این سفر پر بار معنوی مشرف شده بودم، هر وقت حرفش را می‌زدم، شرف‌خواه اشک می‌ریخت و می‌گفت یعنی می‌شود من هم قسمتم بشود و به زیارت خانهٔ خدا بروم؟ که البته اجل به ایشان مهلت نداد و اکنون در جوار رحمت الهی هستند.

 

ایام اربعین و خدمت به زوار حسینی

در ایام اربعین بسیاری از عزیزان کادر درمان، از پزشک و پرستار گرفته تا دیگر پرسنل بیمارستان‌ها تمایل دارند در موکب‌ها حضور یابند و به زائران امام‌حسین(ع) خدمت کنند، شهید مدافع سلامت استان قزوین نیز از خدمت‌گزاران اربعین حسینی بود و دلش برای خدمت به زائران در اربعین پر می‌کشید.

عاقله در این رابطه اظهار می‌کند: یکی از بزرگ‌ترین آرزوهای خانم شرف‌خواه خدمت‌رسانی به زائران اباعبدالله(ع) در ایام اربعین بود، در سال 96 بنده به همراه 2 تن از همکاران از سوی بسیج جامعهٔ پزشکی جهت خدمت‌رسانی به زوار، عازم کربلا بودیم، ایشان هم بسیار تمایل به حضور در این سفر داشتند، من صحبت کردم و به مسؤول این سفر، پیشنهاد دادم که خانم شرف‌خواه نیز ما را در این سفر همراهی کنند، با هر سختی که بود یکی از همکاران را در بیمارستان جایگزین ایشان کردیم و قسمت شد در کنار هم به این سفر لذت‌بخش برویم.

وی ادامه می‌دهد: این سفر نخستین سفر کربلای ما بود و علی‌رغم سختی‌های فراوانی که داشت، تبدیل به بهترین سفر عمر ما شد، از قزوین تا مهران با مینی‌بوس رفتیم و مینی‌بوس 3 بار در طی مسیر خراب شد و با سختی به مرز رسیدیم، این سفر از شروع تا پایان برای ما سراسر خاطره و هیجان بود. شبی که به کربلا رسیدیم یک شب بارانی بود و ما موکبی را پیدا نکردیم که در آن‌جا بمانیم، به همین دلیل زیر باران نشستیم و از فضای معنوی حضور در کربلای بارانی لذت بردیم. علی‌رغم این‌که بنده پیش از این به سفرهای زیادی از جمله سفر مکه رفته بودم و در لوکس‌ترین هتل‌ها اقامت داشتم، اما هیچ‌کدام به پای این سفر ساده و سرشار از سختی‌های شیرین نمی‌رسیدند.

این بانوی پرستار بیان می‌کند: در آن ایام بنده تصور می‌کردم پیشنهاد من موجب شده تا خانم شرف‌خواه به کربلا بیاید، اما اکنون که خوب فکر می‌کنم می‌بینم که ایشان ما را به کربلا برده و در نهایت خودش مهمان ابدی امام‌حسین(ع) شده است.

وی اظهار می‌کند: در این سفر ما در موکب امام‌رضا(ع) فعالیت می‌کردیم و بدون هیچ چشم‌داشتی، پای زائران را ماساژ می‌دادیم و پماد می‌زدیم یا به آن‌ها دارو می‌دادیم و کار تزریقات انجام می‌دادیم، علی‌رغم مشکلات و سختی‌های فراوان، خیلی به همهٔ ما خوش گذشت. با این‌که شرف‌خواه بسیار به نظافت و بهداشت و نظم حساس بودند، در این سفر ۱۰ روزه ما حتی فرصت استحمام نداشتیم، غذا خوردنمان زمان خاصی نداشت و همه چیز از نظم خارج شده بود، اما با تمام این اوصاف، بسیار شاد و خرسند بودیم که در حال خدمت‌رسانی به زوار در جوار امام‌حسین(ع) هستیم.

این پرستار در ادامه عنوان می‌کند: شهید شرف‌خواه آدمی بود که اشکش دم مشکش بود. همیشه در اوج لذت و شلوغی، زمانی که حتی کوچک‌ترین حرفی از امام‌حسین(ع) یا امام‌زمان(عج) می‌شد گریه‌اش می‌گرفت و بدون خجالت، در جمع اشک می‌ریخت، خیلی دل رئوفی داشت. زمانی‌که در سفر ابعین، به نجف و حرم مطهر مولای متقیان، امیرالمؤمنین علی(ع) رسیدیم اشک‌های شرف‌خواه بند نمی‌آمد و مدام می‌گفت عاقله اصلاً باورم نمی‌شود که الان اینجا هستم، در سراسر سفر حالش دگرگون بود و گریه می‌کرد. متأسفانه سال‌های دیگر مجدد قسمت نشد به این سفر معنوی برویم اما او اکنون بی‌شک مهمان اباعبدالله(ع) است و از خوان کرم ایشان ارتزاق می‌کند.

 

خاطرات ایام دانشجویی و شیرینی‌های آن ایام

عاقله در رابطه با سابقهٔ دوستی و رفاقت با شهید شرف‌خواه مطرح می‌کند: ما ورودی سال 72 در دانشگاه بودیم و از آن ایام در کنار هم بودیم و با هم رفاقت داشتیم، دوران دانشجویی یکی از شیرین‌ترین دوران زندگی ما بود، ما چند نفر بودیم که همیشه با هم بودیم و می‌گفتیم و می‌خندیدیم و درس می‌خواندیم، شرف‌خواه در بین همکلاسی‌های ما اولین نفری بود که ازدواج کرد و اولین کسی بود که بچه‌دار شد. زمانی که برای گذراندن واحدهایش به بیمارستان می‌رفت، چون خانواده‌اش در تهران سکونت داشتند و کسی نبود از فرزندش مراقب کند، او اشکان را می‌آورد دانشگاه به ما می‌سپرد و خودش به بیمارستان می‌رفت. به همین دلیل من پسر او را مانند فرزند خود می‌دانم، خاطرات خیلی خوبی از آن ایام دارم که یادآوری آن‌ها برایم شیرین و در عین حال غم‌انگیز است.

وی در ادامه بیان می‌کند: شهید شرف‌خواه روحیهٔ بسیار شادی داشت و همیشه بشاش بود، وقتی کنار هم بودیم مدام می‌گفتیم و می‌خندیدیم و گذر زمان را حس نمی‌کردیم، ایشان هم‌چنین از بسیجیان مخلص بود و اعتقاد بسیاری به ولایت‌فقیه داشت و برای مقام معظم رهبری احترام ویژه‌ای قائل بود، به عقیدهٔ بنده، بسیج یعنی خدمت‌گزاری و ایشان نیز سراسر عمر کوتاه اما پربار خود را در خدمت به خلق خدا سپری کرد، خیلی بی‌حاشیه بود و محال بود کسی از او تقاضایی کند و ایشان دست رد به سینه‌اش بزند.

 

آش‌رشته خوردن‌هایی که تبدیل به حسرت شدند

عاقله در رابطه با خاطرات شیرین دوران دوستی خود با شرف‌خواه بیان می‌کند: ما خیلی با هم به مسافرت و تفریح می‌رفتیم، بچه‌های همهٔ ما شیطنت‌های فوق‌العاده زیادی داشتند و خودمان هم شلوغ بودیم، هر جا می‌رفتیم، از بس شلوغ می‌کردیم دورمان خلوت می‌شد و همه فرار می‌کردند. ما 4 تا دوست بودیم که همیشه با هم بودیم، هر وقت می‌رفتیم پارک، همه از دور ما فرار می‌کردند.

شرف‌خواه را به رسم ایام دانشجویی «شرف» صدا می‌کردیم، همیشه هر جا که می‌رفتیم شرف برایمان آش رشته‌های خوشمزه‌ای درست می‌کرد که زبانزد بود و الان حسرت آن آش‌رشته‌ها به دلمان مانده است، هر جا می‌رفتیم درست کردن آش‌رشته با ایشان و درست کردن دویماج با ما بود، چون او خیلی دویماج دوست داشت.

وی ادامه می‌دهد: شرف از خواهر به من نزدیک‌تر بود، هر روز بعد از شیفت نیم‌ساعت یا یک‌ساعت با هم حرف می‌زدیم و درد و دل می‌کردیم و سپس به منزل می‌رفتیم، به همین دلیل اکنون جای خالی او را بسیار احساس می‌کنم.

 

برش‌هایی از آخرین دیدار

دوست و همکار شهید مدافع سلامت قزوینی در رابطه با آخرین دیدار خود با شهید شرف‌خواه می‌گوید: در آخرین لحظات در بیمارستان به دیدارش رفتم، خیلی دوست داشتم او را در آغوش بگیرم، اما مدام می‌گفت عاقله جلو نیا، ممکن است مبتلا شوی، از فاصلهٔ نسبتاً دور با هم حرف زدیم، دلداری‌اش دادم و گفتم ان‌شاءالله زودتر خوب می‌شوی و برمی‌گردی سر کار، اصلاً نگران نباش. خودش هم امیدوار بود و می‌گفت به دکترم زنگ بزن و بگو اگر صلاح می‌داند فلان دارو را برایم شروع کند، من هم به درخواست او با پزشک معالجش تماس گرفتم و از ایشان درخواست کردم در صورت صلاحدید این دارو را برای او تجویز کند و ایشان نیز گفتند از فردا دارو را آغاز می‌کنیم، اما ما نمی‌دانستیم که فردایی در کار نیست.

عاقله اظهار می‌کند: آخرین لحظه شرف به من گفت عاقله حلالم کن و به همهٔ دوستان و آشنایان هم بگو حلالم کنند، گفتم شرف‌جان این حرف‌ها را نزن، خوب می‌شوی و باز در کنار هم شیطنت می‌کنیم، به قول خودت خدا بزرگ است. پس از شهادتش، به هر کس می‌گفتم شرف‌خواه گفته حلالش کنید، می‌گفت ما جز خوبی چیزی از او ندیده‌ایم که بخواهیم حلالش کنیم، او باید ما را حلال کند.

 

از عادی‌انگاری مردم تعجب می‌کنم

این پرستار مسؤولیت‌پذیر قزوینی در رابطه با ایام کرونا و درخواستش از مردم در این ایام می‌گوید: من واقعاً تعجب می‌کنم با توجه به آمار ابتلا به کرونا و آمار مرگ و میر بر اثر ابتلا به این بیماری که مدام از تلویزیون و دیگر رسانه‌ها منعکس می‌شود، چرا بعضی‌ها هنوز به خطر این بیماری پی نبرده‌اند و عادی‌انگاری می‌کنند. با توجه به این‌که امشب نیز آخرین شب پاییز و به‌عبارتی شب یلدا است و ما ایرانیان آداب و رسوم خاصی در رابطه با دورهمی‌های خاص این شب داریم، بنده به‌عنوان کوچک‌ترین عضو کادر درمان از مردم تقاضا می‌کنم دورهمی‌های خود را لغو کنند و موجب آغاز پیک چهارم بیماری و به خطر افتادن جان دیگران نشوند. بدانیم که بیماری و مرگ فقط برای دیگران نیست، بلکه همهٔ ما در معرض ابتلا و خطریم، باور کنید کادر درمان واقعاً خسته شده‌اند، انصاف نیست که مردم رعایت نکنند.

وی در ادامه مطرح می‌کند: در حال حاضر یکی از همکاران ما باردار است، صبح تا ظهر چیزی نمی‌خورد و گرسنگی می‌کشد، می‌گوید چطور مدام این لباس را در بیاورم و بپوشم؟ که البته راست هم می‌گوید. ما واقعاً خسته‌ایم، درست است که مشغول انجام وظیفه هستیم ولی بالاخره یک جایی همهٔ ما باید دست در دست هم دهیم و زنجیرهٔ انتقال را قطع کنیم تا این بیماری ریشه‌کن شود، تا چه زمانی قرار است این‌گونه زندگی کنیم؟ خدا را شاهد می‌گیرم همکاران ما در شیفت حتی نمی‌توانند یک لیوان آب بخورند. در شرایط بسیار سختی قرار داریم، کاش هم‌وطنان عزیزمان به این باور برسند که کرونا در کمین همهٔ ماست و همت کنند زودتر این مریضی تمام شود و همه به زندگی عادی برگردند، بسیاری از مشاغل به‌خاطر کرونا تعطیل شده‌ و به مشکل خورده‌اند و برای بسیاری از خانواده‌ها مشکلات اقتصادی و حتی خانوادگی پیش آمده است، همهٔ هم و غم کادر درمان این است که زودتر این بیماری با کمک همهٔ ما تمام شود تا به زندگی عادی خود و روزهای بدون کرونا برگردیم.

 

ماه‌هاست خانواده‌ام را ندیده‌ام

عاقله در رابطه با دوری‌های اجباری کادر درمان از خانواده‌هایشان عنوان می‌کند: بنده ماه‌هاست پدر و مادرم را ندیده‌ام و به منزل آن ها نرفته‌ام، زیرا مادرم از بیماران دیابتی است و ناراحتی قلبی دارد و می‌ترسم ناقل بدون علامت باشم و این بیماری را به خانواده انتقال دهم. در این ایام تنها به‌صورت تلفنی با هم صحبت می‌کنیم و فقط یک‌بار از راه دور همدیگر را دیده‌ایم. در چنین شرایطی آیا این انصاف است که مردم دورهمی بگیرند؟ من به‌عنوان یکی از اعضای کادر درمان از مردم عزیزمان خواهش و حتی تمنا می‌کنم در این ایام دورهمی‌ها را کنار بگذارند و شادی‌های دورهمی را بگذارند برای زمانی که به امید خدا موفق شدیم کرونا را شکست دهیم. ان‌شاءالله این روزهای سخت کرونایی تمام می‌شوند و روزهای خوب دوباره از راه می‌رسند و ما می‌توانیم مجدداً به دورهمی‌ها ادامه دهیم، چه کسی از دورهمی و دیدن دوستان و عزیزانش بدش می‌آید؟ بی‌شک همهٔ ما این دورهمی‌ها را دوست داریم، اما بدانیم که الان وقتش نیست. تلاش کنیم مسائل بهداشتی و فاصله‌‌گذاری‌های اجتماعی را رعایت کنیم تا این بیماری رخت سفر بربندد و ما بیشتر از این کشته ندهیم، عزادار شدن این تعداد خانواده کافی نیست؟ تلاش کنیم در این ایام به پاس خدمات شهدای مدافع سلامت، یاد و خاطرهٔ آن‌ها را زنده نگه داریم تا خانواده‌های آنان بدانند که عزیزانشان فراموش نشده‌اند. تلاش کنیم کرونا را شکست دهیم و مانند گذشته در آرامش خاطر زندگی کنیم.

 

به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، با توجه به قرار داشتن در آخرین روز پاییز و شب یلدا، لازم است همهٔ هم‌وطنان تلاش کنند تا از برگزاری دورهمی‌های مخصوص این شب بپرهیزند و موجب شیوع پیک چهارم کرونا نشوند و اجازه ندهند طولانی‌ترین شب سال، موجب از دست رفتن عزیزان آن‌ها و داغدار شدن خانواده‌ها شود. یادمان باشد اکنون شهدای مدافع سلامت نظاره‌گر ما هستند و رعایت این نکات، به معنای زنده نگه داشتن یاد و خاطرهٔ این عزیزان و احترام به خون پاک آنان است.

 

گزارش از معصومه امینی

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: کرونا قزوین شهید مدافع سلامت شهید مدافع سلامت قزوین روز پرستار پرستار قزوینی بیمارستان کوثر قزوین مدافعان سلامت شهید مدافع سلامت استان قزوین ادامه می دهد خدمت رسانی همین دلیل دوست و همکار امام حسین ع خانواده ها کادر درمان دورهمی ها هم بودیم علی رغم کنار هم آن ایام آش رشته

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۳۹۳۳۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بازدید رئیسی از بیمارستان شهدای یافت‌آباد/ رئیس جمهور به منزل شهید مدافع حرم رفت

به گزارش گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، حجت‌الاسلام سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور کشورمان امروز ظهر (پنجشنبه) ضمن بازدید از طرح توسعه بیمارستان شهدای یافت‌آباد، در جریان آخرین وضعیت این طرح و موانع و مشکلات پیش روی تکمیل آن قرار گرفت.

وی سپس با حضور در منزل شهید علی آقابابایی از شهدای حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق، با خانواده این شهید دیدار و گفت‌وگو کرد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • بازدید رئیسی از بیمارستان شهدای یافت‌آباد/ رئیس جمهور به منزل شهید مدافع حرم رفت
  • تجلیل از خانواده شهید مدافع سلامت در پیرانشهر
  • اعتبار سدسازی در ایلام قطره چکانی است
  • ادعای صدور برگه‌های تقلبی توسط آزمایشگاه‌ها کذب است
  • کمبود ناوگان اتوبوسرانی در ایام اربعین رفع شود
  • تشییع و خاکسپاری پیکر مطهر ۶ شهید گمنام در پایتخت
  • سفر به خانه خدا بعد از ۹ سال | جزئیات عمره ۱۴۰۳
  • پیش‌بینی اعتبار ۳ هزار میلیارد تومانی برای اربعین سال جاری
  • پیش‌بینی اعتبار۳ هزار میلیارد تومانی برای اربعین امسال
  • انتصاب جدید در سازمان صدا و سیما