پاسخ سعید آجرلو به جلاییپور: پارتیزان بازی به جای سیاستورزی
تاریخ انتشار: ۵ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۴۵۱۵۴۳
زمانی مرحوم هاشمی رفسنجانی در کابینه خود گفته بود؛ "شما کار سیاسی نکنید، من به اندازه همه شما کار سیاسی می کنم." اصلاح طلبان امروز مصداق عمل وارونه به چنین توصیه ای هستند. - اخبار سیاسی -
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سعید آجرلو کارشناس مسائل سیاسی طی یادداشتی برای خبرگزاری تسنیم نوشته است: اگر خانم آذر منصوری نگفته بودند که در صورت رفع نشدن تحریم ها، مجلس مقصر است باورم نمی شد "پاسخ گویی" در سیاست ورزی اصلاح طلبان جایی دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گفت و گوی جدید آقای محمد رضا جلایی پور که مصداق ترور کلامی جریان انقلابی است. قابل باور نیست این سخنان از زبان افرادی جاری می شود که روزگاری مدعی "آشتی ملی" بودند. بیان این هفت نکته از این جهت است سکوت مقابل تحریف جایگاه "متهم" و "شاکی" را تغییر می دهد.
1-زمانی مرحوم هاشمی رفسنجانی در کابینه خود گفته بود؛ "شما کار سیاسی نکنید، من به اندازه همه شما کار سیاسی می کنم." اصلاح طلبان امروز مصداق عمل وارونه به چنین توصیه ای هستند. نگاه انتخاباتی و کمپینی به سیاست و اقتصاد و سیاست خارجی موجب شده که بزرگ ترین سرمایه اصلاحات 23 سال پس از دوم خرداد نه "تساهل" و "رواداری" و "آزادی" که "تخریب رقیب" باشد؛ نوعی "زوال سیاست اصلاح طلبانه" و تقلیل یافتن در بازنمایی واقعیت به جای خود واقعیت. در فوتبال اصطلاحی هست که می گویند وقتی یک بازیکن بدن ناآماده ای دارد و پا به سن گذاشته شروع به حرف زدن می کند. این جمله درباره عملکرد اصلاح طلبان مصداق دارد؛ نسبت معکوس میان "حرف" و "کار" . گرچه این تنها چاره برای پاسخ به ناکارآمدی شاید در کوتاه مدت ثمر دهد اما در بلندمدت به زوال سیاست ورزی می انجامد. نگاه "پروژه ای به سیاست" از سوی هر جناحی باشد نتیجه نامطلوبی خواهد داشت. چه چپ، چه راست. اکنون متاسفانه برجسته شدن وجه حرف و تحریف و تخریب به کاریکاتوری شدن این جناح انجامیده. زبان آنها بزرگ تر از دست و پای شان شده. شاید اگر این میزان از انرژی به جای سخن گفتن و تهمت زدن مصروف کار کردن می شد نتایج بهتری داشت. در این مسیر منتقدان دانش ایدئولوژیک و " دانش فارغ از ارزش" خود به نگهبان های زندان دانش تبدیل شده اند و افسار دانش را به هر سو که علاقه مند باشند، می کشند. گاهی مانند آقای جلایی پور برای پیش بینی پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم از آن بهره می گیرند و گاهی هم برای انداختن تقصیر مشارکت پایین بر گردن مردم. بدون اینکه نقش عملکرد دولت مورد حمایت اصلاحات را در پایین آمدن مشارکت تحلیل کنند. یا اگر فرصتی شد، دریابند که چرا رای آقای مجید انصاری به 70 هزار نفر هم نرسید. همان گونه در انتخابات مجلس هفتم و هشتم هم به جای استفاده واقعی از دانش ، "آگاهی کاذب" درست کردند. این کار یک نوع "تحریف" علم و استفاده ابزاری از آن است. علم و دانش برده سیاست و قدرت نیست.امید به اینکه سیاست ورزی از حالت پروژه ای و کوتاه مدت به روند بلندمدت معطوف به بهبودی زندگی آدمیان و تدبیر امور تبدیل شود، نیازمند ورود سیاست مداران حرفه ای به عرصه به جای چریک های سیاست باز است. برای دست یابی به چنین سیاستی به شدت نیازمند سیاست ورزان ملی به جای سیاست مداران احساسی و رادیکال داریم.
2- به کار بردن کلیدواژه "دولت نظامی" روی دیگر هراس اصلاح طلبان رادیکال از حل مشکلات کشور بر اساس مدل مورد نظر رهبری مبتنی بر "علاج داخلی" است. این جریان سیاسی به شدت از حل مشکلات کشور با راه حل های جهادی و انقلابی نگران است و موفقیت این راه حل ها را به معنای حذف خود از سپهر سیاسی کشور قلمداد می کند و به همین واسطه تولید "آگاهی کاذب" برای آنها جنبه هویتی و حیثیتی پیدا کرده است. این عملیات روانی، واکنش تهاجمی به شکست الگوی تکنوکرات ها و بوروکرات های منفعت طلب و متکبر در اداره کشور است.
سخنان آقای جلایی پور بیشتر از آنکه حاکی از نگرانی برای تحدید جمهوریت باشد هم نوعی "وارونه نمایی واقعیت" و هم نوعی "آپارتاید سیاسی" بر خلاف ادعای "دموکراسی خواهی" است. وارونه نمایی واقعیت است چرا که امکان نامزد شدن فردی که در نهادی نظامی شاغل باشد، وجود ندارد و نباید هم وجود داشته باشد و قانون وضعیت آن را مشخص کرده است. بنابراین محروم کردن یک مدیر یا فرد سیاسی به واسطه سابقه فعالیت نظامی، اساس کار خیلی از اصلاح طلبان در سیاست را زیر سوال می برد. چرا که اکثر این افراد سابقه حضور در سپاه پاسداران را دارند و یا اینکه مرحوم هاشمی و آقای روحانی خود زمانی مسئولیت در جنگ تحمیلی به عهده داشته اند. همین نگرش در نهایت به نوعی انحصارطلبی و آپارتاید می انجامد و برای افرادی با سابقه نظامی ممنوعیت ایجاد می کند. آیا رواست برای فردی چون دکترلاریجانی یا مهندس ضرغامی یا مهندس رستم قاسمی که سوابق مدیریتی فراوان دارند به واسطه همین سوابق ، ممنوعیت فعالیت سیاسی ایجاد کنیم؟
بر خلاف جناب جلایی پور گمان می کنم که مساله اساسی کشور "کارآمدی" و احیای سیستم ورشکسته بوروکراتیک و افزایش سرانه درآمد ایرانیان است که به دولت مورد حمایت آقای جلایی پور نمره مناسبی در این امور تعلق نمی گیرد. ادبیات دولت نظامی تلاش برای زیر سایه بردن موضوع کارآمدی است که به تعبیری نقطه ضعف اصلاحات تلقی می شود. تلاش این جریان برای ساختن "موضوعات کاذب" و مصنوعی قطعا پروژه ای انتخاباتی است و ریشه در توقعات و خواسته های عامه جامعه ندارد. البته اصلاح طلبان در این گونه موارد کم هنرمند نیستند.
بیان این نکته هم لازم است که برخی اصلاح طلبان که حل مشکلات کشور را در گروی نگاه به ظرفیت های داخلی می دانند و خردورزانه سیاست ورزی می کنند یقینا می توانند سهم و نقش مناسبی در روند قوی شدن ایران داشته باشند و تندروی بخشی از این طیف به معنای راندن بخش کارآمد این جریان نخواهد بود.
3- ادبیات رادیکال آقای جلایی پور درباره عملکرد سپاه پاسداران تفاوتی با ادبیات یک اپوزیسیون جمهوری اسلامی نداشت ؛ به گونه ای که انگار نقد و سوال جای خود را به کینه و حسادت داده است. این حجم از خشونت کلامی از یک اصلاح طلب را من حتی در ادبیات مارکسیست های جوان هم کمتر دیده ام چه برسد به فردی که خود را عضو خانواده جمهوری اسلامی می داند. اینکه ایشان گمان کرده اند با حفظ حرمت رهبری قادرند، میراث ایشان را به چالش بکشند، نشان می دهد او اندک هوشی برای مخاطب قائل نشده است. قصد تکرار این جملات را ندارم که خود کمک به گسترش حملات ناجوانمردانه ایشان است. اما خوب بود حالا که تمام تقصیرهای جناح شان را در اداره کشور به گردن سپاه انداختند، از موفقیت های این نهاد در صنایع موشکی و هوا-فضا و قدرت منطقه ای ایران و نقش این نهاد در سازندگی و عمران کشور هم سخن می گفتند. شنیده بودم حب و بغض ، چشم و گوش را
می بندد ولی ندیده بودم که شنیدن کی بود مانند دیدن؟
همان گونه که با دستگیری یا خلع لباس شدن یک روحانی و یک پزشک و مهندس نمی توان حکم به فساد هم صنفان داد، باید در تعمیم دادن و حکم کلی دادن و قیاس گرفتن حذر کرد و کمی خویشتندار بود. اگر از زندانی شدن فرزند و برادر رییس جمهور وقت و اسبق به جرم فساد بتوان نتیجه فساد خود رییس جمهور را مستفاد کرد از تخلف یک نظامی هم می توان فساد همه نظامیان را نتیجه گرفت. بهتر بود ایشان به جای متهم کردن یک سیستم به فساد، به هوشیاری سیستم در برخورد به موقع هم سخن می گفت. با اینکه حتما حکم کلی ایشان درباره نهادهای اقتصادی نیروهای مسلح حتما با واقعیت فاصله فراوان دارد و شاید لازم باشد از جانب نهادهای مسئول درباره واقعیت این فعالیت ها سخن گفته شود، این سوال را برای زمانی که آقای جلایی پور دور از هیجان سیاسی و عملیات روانی فرصتی برای پاسخ گفتن با منطق را داشته باشد، طرح می کنم؛ اگر امروز تعدادی از بانک ها بدهکارند یا دو کمپانی اصلی خودروسازی در شرایط نامناسب اقتصادی قرار دارند و بسیاری از شرکت های دولتی ضررده هستند، می توان چنین حکم داد که تمام نظام بوروکراتیک و مدیریتی کشور فاسد است؟ سیستمی که حداقل برای سه دهه تحت مدیریت اجرایی دوستان ایشان بوده است.
4- برجسته شدن ادبیات " ایران قوی" در سخنان رهبر انقلاب را باید واکنشی به ذهنیت استعمارزده برخی از جریان های سیاسی دانست. این ذهنیت موجب رویکردی خوش بینانه در سطح سیاسی و اجتماعی شد و روند قوی شدن کشور را دچار دست اندازهایی کرد و پیغام نادرستی برای غرب صادر شد. نباید فراموش کنیم که برخی تجدیدنظرطلبان چگونه با سیاست شهید سلیمانی در مبارزه با داعش مقابله می کردند و از "مذاکره" با تروریست ها به جای مبارزه با آنها سخن می گفتند. اگر قرار بود حاج قاسم مانند آنها ساده دل باشد اکنون داعش همسایه ایران می شد یا ایران حداقل چیزی شبیه سوریه و لیبی بود. روایت مبتنی بر تحریف اساتیدی مثل جلایی پور اما اکنون ترور شهید سلیمانی و شهید فخری زاده را به صورت طلبکارانه ناشی از ضعف بخش نظامی می داند. حال آنکه بد نبود ایشان به تاثیر پیام ضعف در مقابل زیاده خواهی دشمن که موجب ادراک سازی برای غرب شد هم سخن می گفتند. در تناقض این جریان همین بس که با سیاست ایران در سوریه مقابل گروه های تکفیری مخالف بودند و حال گله می کنند که چرا امنیت در کشور برقرار نیست؟ تاریخ ده سال گذشته نشان
می دهد که سیستم های امنیتی و نظامی باید توصیه های اصلاح طلبان رادیکال را بشنوند و دقیقا عکس آن عمل کنند.
متاسفانه سالها پس از استعمار همچنان اذهان استعمارزده ای وجود دارند که این چنین دست انداز و سرعت گیر مقابل پیشروی و قوی شدن ایران قرار داده اند. مدیران بی تدبیر و تنبلی که "کارشان"، حرف زدن و تخریب "کار" دیگران است و روشنفکرانی که بر این بی تدبیری و ضعف، جامعه عقلانیت و تدبیر می پوشانند. مشکل اصلی کشور نگرش و کارکرد مدیران بی تدبیر و تنبل و بی عرضه ای است که به اندازه کار نکردن شان، منافع شخصی شان را تامین کرده اند و با لابی بازی ، منفعت خود را بر منفعت ملت ترجیح داده اند و آخر سر هم طلبکار کشور شده اند. خوشبختانه تاریخ نویسان منصفی وجود داشته اند که از "شاه سلطان حسین" و "فتحعلی شاه" قهرمان نساخته باشند و عاقبت بی عرضگی آنها را روایت کرده باشند. این هم از بخت ماست وگرنه از "پارتیزان های سیاسی" برمی آمد که از "ترکمانچای" هم حماسه بسازند.
5- گمان می کردم که استاد دانشگاهی چون آقای جلایی پور درک کرده باشند که حفظ دولت ضعیف حسن روحانی از سال 97 تا کنون در راستای حفظ جمهوریت نظام بوده است. گرچه قانون اساسی راه برکناری رییس جمهور را باز گذاشته اما حتما ضررهای برکناری رییس جمهوری با 24 میلیون رای بیشتر از فوایدش است. حتی بیشتر از سه سال تحمل این دولت. چه بسا که چنین اقدامی زبان های متورم را برای دشنام دادن باز می کند و جایگزین پاهای نشسته روی صندلی می شود. این اعتقاد البته باعث نمی شود که در مقابل این حجم از بی دولتی و آنارشی و بی نظمی سکوت کنیم. اگر ایشان ودوستان هم جناحی شان چشم روی دلار 4200 تومانی می بندند و نقش وزارت خارجه و دولت را در ماجرای قفقاز انکار می کنند اما فراموش نکنیم هیچ دولتی به اندازه دولت مورد حمایت اصلاحات نتوانسته اقتصاد ایرانیان را " سرکوب " کند. پس اگر قرار به "سرکوب گر" دانستن یک دولت باشد آن دولت مورد حمایت اصلاح طلبان است که درآمد سرانه ایرانیان را بیش از 50 درصد در مقیاس ارزی کاهش داده است. منطقی است که مردم را به جای ترساندن از یک "سرکوب خیالی" با یک "سرکوب واقعی" آشنا کنید؛ سرکوب تولید، سرکوب کسب و کار، سرکوب معیشت و در یک کلمه سرکوب امید. جالب است که در ادامه تحریف ها در کلام ایشان هم جای حافظ جمهوریت عوض می شود هم جای سرکوب گر. امیدوارم این تعهد به جمهوریت نظام حداقل اگر برای اصلاح طلبان رادیکال آموزنده نیست، نیروهای اجتماعی را با واقعیت این جریان آشنا کند.
6- بزرگ ترین ضربه اصلاح طلبان تندرو چه در مشروطه و چه پس از دوم خرداد ، ضربه ای بوده که به دموکراسی و مردم سالاری وارد کردند. از مشروطه که بگذریم زمان زیادی از روزهایی که در روزنامه های آقای جلایی پور و دوستانش " خون به خون شستن محال آمد، محال" و "عالیجناب خاکستری" و " کربلا انتقام احد بود" نگذشته. هنوز ما جوانان آن دوره به خاطر داریم که ابراهیم اصغرزاده در پارک لاله چگونه فریاد می زد؛ " حتی علیه خدا هم می توان تظاهرات کرد" و خوشبختانه هنوز آن قدر فراموشکار نشده ایم که پروژه "ملکه انگلیس سازی" آقای حجاریان از ولایت فقیه را از خاطر برده باشیم. و هنوز به خاطر داریم که آقای خاتمی در دانشگاه تهران خطاب به بدنه رادیکال اصلاحات چگونه روی ترش کرد. آنچه در بیان حجاریان و تاج زاده و جلایی پور می آید این پیام را می دهد که این تندروی را گویا پایانی نیست حتی اگر دموکراسی و آزادی و توسعه هم قربانی این تندروی و رادیکالیسم و انحصارطلبی شوند.
7- برخی اصلاح طلبان با پذیرش این واقعیت که حمایت از دولت روحانی ، آنها را در جامعه بی اعتبار کرده ،مبارزه می کنند. در حالی که پذیرفتن واقعیت راهی برای بهره بردن از عنصر زمان به جای ضرر بردن از آن است؛ مثل بیماری که هر قدر زودتر از بیماری خود باخبر شود، فرصت بیشتری برای درمان دارد. اینکه اصلاح طلبان به جای پذیرش واقعیت راه تحریف آن یا پرخاش به حاکمیت یا رقیب را انتخاب می کنند فقط زمان را ازآنها می گیرد. مصاحبه جلایی پور و ادبیات تاج زاده بخشی از همین پرخاش و فرار از واقعیت است.
اکنون که اصلاح طلبان پس از توشه نگرفتن از تحریم انتخابات به سوی مکانیسم اجماعی جدید حرکت می کنند، خوب است که یک بار برای همیشه به جای چریک بازی و سخن گفتن در رسانه، میان مسئولیت و قدرت رییس جمهور توازن برقرار کنند و پس از محاسبه با خودشان ، از نامزدشان تا پایان دوره حمایت کنند و پاسخگوی عملکردش باشند. شکاف میان اختیارات رییس جمهور و پاسخ گویی نباید به اندازه ای باشد که حضور اصلاح طلبان در فرآیند انتخابات را از نظر بدنه حامی و عامه مردم
بی معنا کند؛ چرا که یا ادعای نداشتن قدرت کذب است یا دعوت به مشارکت ، غیرصادقانه.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: دولت مورد حمایت اصلاح طلبان آقای جلایی پور اصلاح طلبان شما کار سیاسی رییس جمهور سیاست ورزی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۴۵۱۵۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پاس گل میدان به دیپلماسی
وقتی تصمیم گرفتیم عملیات نظامی را روی اسرائیل انجام بدهیم، اولا میخواستیم هشدار بدهیم و رژیم را تنبیه کنیم.
به گزارش مشرق، «وقتی تصمیم گرفتیم عملیات نظامی را روی اسرائیل انجام بدهیم، اولا میخواستیم هشدار بدهیم و رژیم را تنبیه کنیم. تناسب را در عملیات رعایت کردیم. میتوانستیم حیفا و تلآویو را مورد اصابت قرار دهیم، میتوانستیم همه بنادر اقتصادی رژیم اسرائیل را هدف قرار بدهیم، میتوانستیم موسسات حکومتی و اقتصادی رژیم اسرائیل را هدف قرار دهیم، اما خط قرمز ما غیرنظامیان بود. هدف ما صرفا نظامی تعریف شد؛ و آن هم دو پایگاه نظامی که برای حمله به سفارت ما در دمشق مورد استفاده قرار گرفت.» این بخشی از مصاحبه وزیر خارجه ایران با شبکه انبیسی آمریکاست.
امیر عبداللهیان در ادامه گفتوگو خود با این شبکه آمریکایی به خرابکاری که توسط کوادکوپترها در اصفهان اتفاق افتاد نیز اشاره کرد و گفت: «آنچه بامداد جمعه رخ داد، یک حمله نبود. آنها به مثابه اسباببازیهایی بودند که کودکان ما با آنها بازی میکنند، نه پهپاد.» اقدام ایران در ۱۴ آوریل در پاسخ به حمله اسرائیل، فضای دیپلماتیک جهانی را نیز به نفع ایران تغییر داده است.
بهنظر میرسد جامعه جهانی به این درک رسیده که اظهارات و تهدیدهای ایران صرفا یک رجزخوانی نبوده و ایران آن را عملی خواهد کرد. این نگاه در مقابل منجر شده ایران با صراحت بیشتری درباره مواضع خود نسبت به اسرائیل صحبت کند. شب قبل از اتفاقی که در اصفهان رخ داد امیرعبداللهیان در مصاحبه با سیانان صراحتا اعلام کرد در صورت اقدام اسرائیل پاسخ ایران سختتر و محکمتر خواهد بود.
بهنظر میرسد ادبیات دیپلماتیک ایران در قبال اسرائیل، متاثر از دست برتر ایران در این منازعات، تندتر و صریحتر شده است.
اظهارات تند و صریح مقامات ایرانی این گزاره را تقویت میکند که بعد از حمله ۱۴ آوریل معادلات منطقهای وارد مرحله تازهای شده است. برای بررسی بیشتر موقعیت ایران بعد از پاسخ به اسرائیل، در عرصه بینالمللی و آنچه در سرزمینهای اشغالی رخ داد، با ثمانه اکوان، کارشناس مسائل بینالملل و علیرضا کمیلی، کارشناس مسائل منطقه گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
سیاست صبر استراتژیک ایران در این موقعیت به پایان رسیده است
ثمانه اکوان درباره صریحتر شدن و قاطعتر شدن ادبیات ایران در منطقه بعد از حملات ایران، گفت: «ایران مخصوصا بعد از گفتوگوهای برجام در سال ۲۰۱۵ در مقابل خرابکاریها، کارشکنیها و سیاستهای خصمانه رژیمصهیونیستی، سیاست صبر استراتژیک را در پی گرفته بود. در آن زمان اولویتهای سیاست خارجی ایران پرداختن به مساله رژیمصهیونیستی نبود؛ چراکه در مجامع بینالمللی خودمان هم به خاطر مسائل هستهای تحت فشار بودیم. اما با اقداماتی که رژیمصهیونیستی و خود آمریکا علیرغم حسن نیتهای مکرر ایران در مسائل سیاست خارجی و منطقهای انجام داده بودند، ایران در نهایت به این نتیجه رسید که سیاست صبر استراتژیک تمام شده است و دیگر آن را پیگیری نمیکند. البته این سیاست خیلی طولانی شد و بسیاری از کارشناسان پیشبینی نمیکردند که آنقدر این سیاست طولانی شود و معتقد بودند که باید زودتر از این سیاستهای جسورانهتر و قاطعانهتر درمقابل رژیمصهیونیستی در پی گرفته میشد. در نهایت رژیمصهیونیستی اوج رذالت خودش را در ماجرای غزه نشان داد و هر چقدر که ایران تلاش کرد از روش دیپلماتیک منطقه و دنیا را به سمتی ببرد که این اقدامات محکوم شود، جواب نداد.
ماجرای کنسولگری باعث شد این تفکر و ادراک در جامعه بینالمللی شکل بگیرد که ایران در مقابل رژیمصهیونیستی کوتاه آمده و شاید ایران آنقدر ضعیف است که نمیتواند در مقابل رژیمصهیونیستی حرکتی از خود نشان دهد. یک زمانی هست که عوامل، مستشاران و فرماندهان نظامی، ایران را در منطقه هدف قرار میدهند و صبر میکنند و سعی میکنند که تنشها بیشتر نشود.
اما یک زمانی کنسولگری ایران که در عرف بینالملل به مثابه خاک ایران است را مورد هدف قرار میدهند. همانطور که سران کشورهای دنیا هم کمابیش به آن اشاره کردند این اقدام غیر قابل تحمل و غیر قابل نادیده گرفتن بود.
دیوید کامرون هم گفت اگر ما هم به این شکل مورد حمله قرار میگرفتیم مطمئنا قاطعانه پاسخ میدادیم. بنابراین سیاست صبر استراتژیک اینجا به پایان رسید. اما اینکه در ادامه چه پیش میآید به شدت وابسته به این است که سیاستهای رژیمصهیونیستی در منطقه چطور ادامه پیدا کند.
خویشتنداری ایران در راستای سیاستهای تنشزدایانه در منطقه بود
اکوان در ادامه به این موضوع اشاره کرد که ادامه تغییر سیاست ایران به رفتار رژیمصهیونیستی بستگی دارد و توضیح داد: «ایران قاطعیت خود را در عملیات وعده صادق به صورت کامل نشان داد که هیچ تعارفی ندارد. اگر رژیمصهیونیستی بخواهد، اقدامی علیه ایران انجام دهد، سیاست به سمت دشمنی آشکار و پاسخهای آشکار از خاک ایران خواهد رفت. ادامه این روند کاملا بستگی به سیاستهای رژیمصهیونیستی دارد که آیا همچنان میخواهد نیروهای وابسته به ایران و گروه مقاومت در منطقه را مورد هدف قرار دهد؟ این کار رژیمصهیونیستی هم به این دلیل است که میخواهد از بحران داخلی سرزمینهای اشغالی جلوگیری کند. ایران همچنان با اقدامات قاطعانه برخورد خواهد کرد و این تنشها ممکن است خیلی از این فراتر برود. یعنی ممکن است اگر رژیمصهیونیستی بخواهد اقدام دیگری علیه نیروهای ایرانی انجام دهد یا اقدامی در خاک ایران انجام دهد ایران هم قاطعانهتر از دفعه قبل پاسخ خواهد داد. اتفاقا در کشورمان یک سیاستی در پیش گرفتهاند و اعلام کردند اگر اقدامی علیه ایران صورت بگیرد به سرعت واکنش نشان خواهند داد و جایی برای رایزنیهای دیپلماتیک باقی نخواهد ماند. قاطعانه در همان زمان و کمی بعد پاسخ میدهند ایران در مقابل اسرائیل ضعیف نیست. عملیات وعده صادق هم به تمام کشورهای دنیا نشان داد اگر ایران تا به حال اقدامی انجام نمیداد در راستای سیاستهای تنشزدایانه در منطقه بود. اما اگر پای منافع ایران در میان باشد قاطعانه از منافع خود هم در منطقه و هم در خاکش حفاظت میکند.»
بایدن میخواهد یک جورهایی از شر نتانیاهو خلاص شود
اکوان درباره اینکه آیا پاسخ سخت ایران منجر خواهد شد نتانیاهو در ادامه در سیاست گسترش جنگ در منطقه تجدید نظر کند، نیز گفت: «مهمترین برنامهای که نتانیاهو داشت این بود که اگر در سیاستهای داخلی خود و در جنگ با غزه دچار شکست شود، جنگ را فراتر از مرزهای منطقه فلسطین و غزه ببرد که بتواند یک راه نجاتی برای خودش پیدا کند تا بتواند همچنان در قدرت باقی بماند. ایران به شدت این برنامه را بر هم زد. به این دلیل که نشان داد اسیر صحنهآرایی که نتانیاهو میخواهد انجام دهد نمیشود. در عین حال آمریکا هم به خاطر مسائل داخلی خود و نزدیک بودن به انتخابات ریاستجمهوری نمیخواهد خودش را درگیر برنامهای کند که نتانیاهو تدارک دیده. در حال حاضر به خاطر انتخابات آمریکا و مشکلاتی که دولتهای معمولا دموکرات با نتانیاهو و تندرویهایش و حزب لیکود دارند، به احتمال زیاد تا زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، بایدن سعی میکند یکجورهایی از شر نتانیاهو خلاص شود، یعنی سعی میکند یا در سرزمینهای اشغالی تضعیفش کند و یا زمینه را برای بیرون رفتنش از عرصه سیاست فراهم کند. به همین خاطر آمریکا در عملیات حمله به ایران اعلام کرد که همراهی نخواهد کرد. همچنین بارها در تماسهای مستقیم و غیرمستقیمی که با ایران داشتهاند این را مطرح کردهاند؛ چراکه بایدن به دلیل ضعفی که در سیاست جنگ غزه و اوکراین داشت، اصولا در سیاست خارجی حرفی برای گفتن ندارد و در مقابل رقیبی مثل ترامپ، سعی میکند فضا را تا زمان انتخابات ریاستجمهوری کمی آرامتر کند. به نظر میآید که نه ایران نه آمریکا و نه هیچ قدرتی در جهان به دنبال تشدید تنشها در خاورمیانه نیستند. تنها نتانیاهو دنبال این است که درگیریها را افزایش دهد. ایران هم با اقدام قاطع نشان داد که اینطور هم نیست که دست بسته بنشیند و منتظر بماند که اسرائیل و آمریکا بخواهند حملهای انجام دهند. ایران و قدرتهای حامی در منطقه پاسخی میدهند که کل دنیا با دهان باز و با تعجب نگاه میکند که ایران چطور میخواهد قدرتش را در منطقه به نمایش بگذارد. با همه این موارد به نظر میرسد، نتانیاهو به سمت دستاوردسازی در جنگ غزه حرکت خواهد کرد، با هدف قراردادن سران حماس و حزبالله در لبنان یا با هدف قراردادن برخی از نیروهای مقاومت در سوریه. الان هم احتمال داده میشود در عراق هم بخواهد وارد عمل شود اما همه اینها محدود است و در نهایت نتانیاهو باید تکلیفش را در جنگ غزه مشخص کند و این هم مستلزم این است که ببیند دنیا چه واکنشی در مقابل برنامهاش برای حمله در رفح نشان میدهد. فکر نمیکنم که قدرتهای جهانی به این سادگی بپذیرند که این عملیات آنطور که در شمال غزه انجام شد در رفح هم انجام شود.»
بزرگنمایی رسانهای عملیات شیک صهیونیستها برای نجات آبروی رژیم
اکوان درباره بازنمایی رسانهای خرابکاری که در اصفهان رخ داد توضیح داد: «این بیشتر برنامه آمریکاییها بود چون میخواستند اوضاع را در همین حد نگه دارند و کاری انجام دهند که تنش در منطقه بیشتر نشود. چون اگر قرار بود تنش بین رژیمصهیونیستی و گروههای مقاومت بالا برود، آن وقت تکلیف جنگ غزه تا مدتها مشخص نمیشد اما چون بایدن نیاز دارد این جنگ تا قبل از پایان ریاستجمهوریاش تمام شود، تلاش میکند اوضاع را آرام کند و رژیمصهیونیستی را به این سمت ببرد که کمکم تکلیفش را با این جنگ مشخص کند و حداقل یک خروج آبرومندانه از غزه داشته باشد. به همین خاطر آمریکاییها سعی کردند در رسانههایشان این عملیات را بزرگ جلو دهند که در این زمینه یک آبرویی برای رژیمصهیونیستی بخرند زیرا با عملیاتی که ایران انجام داد آبرویش رفته بود. بنگویر هم توییت زده و آبروی رژیمصهیونیستی را با همان یک توییت برده. الان تقریبا همه میدانند اسرائیل با آبروریزی که در عملیات ۷ اکتبر و عملیات ایران انجام داد، نمیتواند آن را جمع کند و از آن نجات پیدا کند. بنابراین سعی میکند عملیاتی که خیلی شیک و کم و به قول اسرائیلیها مسخره بود را یک عملیات بزرگ با دستاورد بزرگ نشان دهد که بتواند کمی آبرو و زمان برای خودش بخرد.»
کابینه نتانیاهو در گسترده نشدن جنگ با ایران همنظر هستند
اکوان در ادامه درباره بروز اختلافات در کابینه نتانیاهو نیز گفت: «دعواها بیشتر به خاطر نحوه سیاست نتانیاهو در ماجرای جنگ غزه اتفاق افتاده است. رژیمصهیونیستی به شدت تحت فشار است که اسرای اسرائیلی را آزاد کند. نتانیاهو با پیشبرد جنگ و نپذیرفتن طرحهای آتشبس باعث میشود این اسرا همچنان در غزه باقی بمانند و خیلی از آنها در عملیاتهایی که اسرائیل انجام میدهد، از بین میروند و این باعث آبروریزی کابینه نتانیاهو است. علت اختلافات هم همین است و باید سریعا فضا را طوری آماده کنند که این افراد آزاد بشوند که حداقل یک دستاوردی در جنگ غزه داشته باشند. اینکه آدمکشی کنند، بازدارندگی برای صهیونیستها ایجاد نمیکند. افراد تندروتر، مثل وزیر امنیت داخلی اسرائیل، معتقدند که سریعا باید غزه را با خاک یکسان کرد، مردم را از غزه بیرون کرد و به کشورهای همسایه فرستاد و غزه را تصاحب کرد که اینها هم نظر خاص خود را دارند و به اسرائیل فشار میآورند، اما در اینکه نمیخواهند تنش بیشتر با ایران و حتی با حزبالله لبنان و سوریه داشته باشند، تقریبا همنظر هستند و میگویند مشکل ما غزه است و باید تنشها را در غزه حل کرد و فکری در مورد آینده غزه داشته باشیم چون آنها هیچ تدبیری نکردند و آمریکا هم تا الان تکلیفش را مشخص نکرده و جامعه جهانی هم اعتراض خود را انجام میدهد. اختلافات زیاد است و بیشتر هم میشود چون نتانیاهو حاضر به ترک قدرت نیست، اختلافات منجر به درگیری داخلی هم خواهد شد.»
دست برتر در عرصه نظامی ادبیات دیپلماتیک را نیز قاطعتر کرد
علیرضا کمیلی، کارشناس منطقه درخصوص اظهارات اخیر وزیر خارجه درباره اسرائیل گفت: «آقای امیرعبداللهیان اوایل طوفان الاقصی تهدیدهای خیلی جدی میکردند که در ساحت دیپلماتیک مشکلی نداشت ولی عملا امکان تحقق آن وجود نداشت. بهطور مثال اینکه ایران بخواهد آنجا برود آن هم وقتی آمریکا با آن سازوبرگ به آنجا آمده است و دخالت مستقیم کند، ممکن نبود و بیشتر حالت رجزخوانی داشت. اما بعد از اینکه ایران به رژیم اسرائیل حمله مستقیم کرد و این فوق تصور آنها بود که ایران چنین حملهای انجام دهد، طبیعی است که ایران دست برتر و موضع بازدارنده و محکمی بهطور طبیعی داشته باشد و اقتضا میکند وقتی که در مقام جنگ قرار گرفتیم و شرایط فعلی ما به زد و خورد نظامی مستقیم رسیده است، دیپلمات هم ادبیاتش تغییر کند و ادبیات تهدید شود و تهدیداتش هم به همین نسبت جدیتر میشود تا جلوی تکرار آن اتفاق را بگیرد. به هرحال یک مقام نظامی با آن قدرت ورود کرد و یک مقام دیپلماسی هم باید با تناسب نسبت به میدان رفتار کند و این تناسب به معنی جدیتر شدن ادبیات دیپلماتیک است.»
ضربات نظامی رژیم بعد از عملیات ۱۴ آوریل پایان پیدا کرد
کمیلی در ادامه در تحلیل پرداخت غربیها به اتفاق اصفهان گفت: «اتفاقی که در ماجرای اصفهان رقم خورد هنوز هم مبهم است و آمریکاییها در حال روایت آن هستند. به نظر یکجور عملیات روانی است. یعنی آن اتفاقی که کف میدان افتاده است، اتفاقی جدی نیست و همین که این اتفاق نتوانسته یک موج رسانهای یا مردمی حتی در قیمت دلار و ترساندن مردم ایجاد کند، یعنی اتفاق موثری نبوده است. شاید به لحاظ نظامی یک اثر خیلی جزئی گذاشته باشد ولی همین که نتوانسته هیچ دستاورد سیاسیاجتماعی داشته باشد، موثر نبودن آن را نشان میدهد. این یعنی اسرائیلیها تصمیمشان با مشاوره آمریکا یا به هر دلیل دیگری این بوده که دامنه درگیری را بیشتر نکنند و از حملات ایران درس گرفتهاند و این حملات اجمالا بازدارنده بوده است و نمیخواهند ایران دوباره پاسخ بدهد و ابهتشان بیشتر از این شکسته شود. از طرف دیگر فشار افکار عمومی را داشتند و میخواستند بالاخره کاری کنند، لذا اقدامی انجام دادند. من فکر میکنم آینده تعامل ما ذیل این پرونده منجر به پاسخ مجدد ایران نمیشود و احتمالا رژیم در خاک ایران یا حتی بیرون ایران، یعنی جایی که متعلق به ایران باشد، اقدام مستقیم نخواهد کرد. حداقل این اقدامی که در پاسخ انجام داد نشان میدهد که خیلی عزمی ندارند، یعنی طوری جواب میدهند که ما جواب ندهیم. یعنی این قدر سبک بود چون اگر سنگین باشد ایران بلافاصله جواب میدهد. من معتقدم که ضربات امنیتی رژیمصهیونیستی ادامه پیدا خواهد کرد و ضربات مثل ترورها، خرابکاریها، بحث تورقوزآباد، بحث نطنز و... ادامه خواهد داشت، چون نشان دادهاند که ابزارهای خودشان را دارند و تلاش میکنند هرکاری از دستشان برمیآید انجام دهند.»
کمیلی در ادامه درباره اینکه معادلات منطقهای بعد از پاسخ ایران وارد فازه تازهای شده است، گفت: «ما در حوزه خاک ایران مثل اقدامی که در سوریه انجام شد، چه در داخل ایران و چه در بیرون بازدارندگی ایجاد کردیم. یعنی اسرائیل دیگر این کار را حداقل در شرایط فعلی تکرار نخواهد کرد اما در حوزه امنیتی خیر. قائل نیستم که بازدارنده بوده است. ما همیشه تحلیلمان این بود که وقتی پاسخ فلان ترور را در طوفان الاقصی یا در یمن میدهیم، بازدارندگی ایجاد کردهایم. این حرف اشتباهی بود که برخی میزدند. حوزه امنیتی پاسخ خودش را دارد. حوزه نظامی هم پاسخ خودش را دارد. زمین فوتبال و والیبال با هم فرق دارد و در هرکدام باید از جنس خودش اقدام کرد و اگر ترور کرد باید ترور کنید.»
افزایش اختلافات در کابینه نتانیاهو بعد از ۱۴ آوریل
کمیلی درباره بروز اختلافات دوباره در سرزمینهای اشغالی بعد از حمله ایران، گفت: «این اختلافات طبیعی است. یک عدهشان میگویند پاسخها به ایران کافی است و صدمهای که از ایران خوردیم نباید تکرار شود. عدهای دیگر میگویند نباید جواب بدهیم و هرکدام هم تحلیل خودشان را دارند. بالاخره فشار افکار عمومی داخلی و خارجی روی نتانیاهو زیاد است. الان بزرگترین دغدغه نتانیاهو بحث حکم دستگیریاش توسط دادگاه لاهه است. این موضوعات برای عدهای در داخل رژیم به معنای این است که نتیجه تندرویهایت این شد که ما در دنیا منفور شدیم و هر روز علیه ما در دنیا اقدامی صورت میگیرد. دادگاهها، سازمان ملل و مردم علیه ما شدهاند و عملکرد اشتباه تو باعث این نتیجه شده است. کاش حداقل در داخل دستاوردی داشتی که این را هم نداری یا بگویی حماس را زدی یا اسرا را آزاد کردهای. لذا من فکر میکنم بهخصوص بعد از پاسخ ایران مسیر، مسیر تشدید است. چون آنها اصلا فکر نمیکردند که ایران چنین پاسخ مستقیمی بدهد. از نظر من اگر چنین فکری درباره ایران میکردند اصلا شاید به سفارت ایران در سوریه حمله نمیکردند که خود همین تبدیل به برگه برندهای برای ایران شد. برای همین نتانیاهو از این طریق تحت فشار است و دارد به پایان دوران سیاسیاش تا پایان عمر نزدیک میشود، برای همین نیاز به دستاورد دارد. حملهاش به سفارت ایران هم در همین راستا بود که بتواند برای مردم کشورش دستاورد بخرد.»
ضعف رسانهای در عرصه دیپلماتیک ذهنیتها را نظامی کرده است
کمیلی در ادامه انتقادی هم به برساخت رسانهای اتفاقاتی که در منطقه میافتد وارد کرد و گفت: «ضعفی هم در دستگاههای دیپلماسی ما وجود دارد و آن این است که چهره غیرنظامی در منطقه داشته باشیم. موشک برای دقیقه ۹۰ و شرایط قرمز است. بقیه وقتها باید حرکاتهای دیپلماتیک، مردمی و رسانهای داشته باشیم که متاسفانه ما در این مدت از دستگاه دیپلماسیمان چیز زیادی ندیدیم. درصورتیکه ما میتوانستیم از ۵ عضو بریکس که ۴ تایشان موضع ضداسرائیل دارند، استفاده کنیم. ما ندیدیم که دستگاه دیپلماسی آنها را به خط کند و ازشان استفاده کند و حرکتهای میدانی کند. کارهای خلاقانه بسیار زیادی میشود انجام داد که هنوز انجام نشده است. بعد گفته میشود چرا عقلانیت جامعه به این سمت رفته که پس موشک بعدی کی میرود؟ چون در عرصه دیپلماسی رسانهای ضعفهایی داریم، ذهنیتها همه نظامی شده است. درصورتیکه این عرصه بیشتر از آنکه عرصه نظامی باشد، عرصه دیپلماتیک است.»
منبع: روزنامه فرهیختگان