اعتراف 2 آرایشــگر به قتل پیرمرد ثروتمند
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۰۶۷۲۷
عاملان قتل پیرمرد ثروتمند که به خاطر سرقت دو خودرو دست به جنایت زده بودند پس از یک سال در ارومیه دستگیر شدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، روز سیام دی پارسال زنی میانسال با مراجعه به اداره پلیس آگاهی استان البرز مدعی شد شوهرش به نام ایرج به طرز مرموزی ناپدید شده است. وی که خود را همسر دوم ایرج معرفی میکرد، گفت: شوهرم حدود 80 سال داشت و مرد ثروتمندی بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بدینترتیب کارآگاهان با شروع تحقیقات دریافتند ایرج با 2 پسر جوان به نام اردشیر و اشکان که آرایشگر او بودند ارتباط نزدیکی داشته است و آن شب نیز اشکان و اردشیر میهمان ایرج بودهاند. اما وقتی مأموران به سراغ آنها رفتند نتوانستند ردی از آنها پیدا کنند. در این میان پدر اشکان مدعی شد پسرش به ترکیه سفر کرده است و خبری از او ندارند.
سرهنگ نادر بیگی، رئیس پلیس آگاهی استان البرز در تشریح این خبر به «ایران» گفت: در پی این ادعا و پس از استعلام کارآگاهان جنایی متوجه شدند که اشکان از کشور خارج نشده و با این فرضیه که امکان وقوع یک جنایت وجود داشت تحقیقات پلیسی با ردیابی خودروهای ناپدید شده ایرج ادامه یافت. این تحقیقات نشان میداد که دو خودرو فروخته شده و در تبریز تردد دارد. بدین ترتیب تیمی از کارآگاهان با اعزام به تبریز و شناسایی خودروهای سرقت شده توانستند چهار نفر را بهعنوان فروشنده و خریدار بازداشت کنند.
با انتقال این چهار نفر به استان البرز تحقیقات پلیسی انجام شد و کارآگاهان دریافتند خودروها از سوی اشکان فروخته شده است. بهدنبال کشف این موضوع باردیگر پدر اشکان به اداره پلیس احضار شد و تحت بازجویی قرار گرفت که این بار وی لب به اعتراف گشود و راز جنایت هولناک پسرش را فاش کرد.
وی گفت: اشکان به من گفت که با همدستی دوستش، ایرج را به قتل رسانده و خودروهایش را سرقت کردهاند بعد هم به ارومیه فرار و زندگی مخفیانهای را آغاز کرد. او در ادامه مخفیگاه پسرش را به پلیس اطلاع داد و با اعزام تیمی از کارآگاهان البرز به ارومیه اشکان به همراه دوستش فرید 32 ساله دستگیر شدند.
در ابتدای تحقیقات این دو متهم منکر جنایت بودند اما سرانجام به قتل اعتراف کردند. اشکان درباره جزئیات این جنایت گفت: من و دوستم در آرایشگاه کار میکردیم و ایرج مشتری ما بود. میدانستیم مرد ثروتمندی است به همین خاطر هرچه میخواست برایش فراهم میکردیم. شب حادثه وقتی برای میهمانی شبانه همراه ایرج به یکی از باغهای او در ساوجبلاغ رفته بودیم بهخاطر مصرف مشروبات الکلی حالت عادی نداشتیم. وسوسه سرقت به جانمان افتاد و او را با ضربههای چاقو به قتل رساندیم و جسدش را در همان باغ دفن کردیم.
در پی ادعای این دو متهم تیمی از کارآگاهان جنایی به همراه قاضی محمد عنبری، بازپرس شعبه یکم دادسرای جنایی به محل جنایت که باغ مقتول در ساوجبلاغ بود رفتند و با بیرون کشیدن جسد مقتول دریافتند متهمان وی را به طرز فجیعی به قتل رسانده بودند.
اشکان در ادامه اظهارات خود مدعی شد من و دوستم باهم نقشه قتل را کشیدیم. 13 دی پارسال پس از اینکه ایرج را برای یک میهمانی سه نفره به باغ کشاندیم او را با ضربه چاقو کشتیم و بعد جسدش را دفن کردیم. سپس خودروهای مقتول را که در باغ بود سرقت کردیم. من آنها را فروختم و نفری 50 میلیون تومان بین خودمان تقسیم کردیم. بعد هم به ارومیه فرار کردیم و زندگی مخفیانهای داشتیم.
به دنبال کشف راز این جنایت دو متهم به اتهام مشارکت در قتل و همچنین پدر اشکان نیز به اتهام اخفای ادله جرم پسرش بازداشت شدند. سرهنگ نادر بیگی گفت: دو خودروی سرقت شده مقتول کشف و همچنین متهمان این پرونده برای رسیدگی قضایی به دادسرا منتقل شدند.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۰۶۷۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از فداکاری و ایثار یک مادر در سیل کازرون
بعد از ظهر چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ در چند لحظه و در مدت کوتاهی با رعد و برق، باران باریدن گرفت و به گونهای بود که معابر دچار آبگرفتگی شد و جوی آب قابل مشاهده نبود. در آن هنگام مردم شهر کازرون شاهد فداکاری مادری ۵۰ ساله بودند که برای نجات یک مرد سالخورده به آب زد.
این بانوی فداکار ۲ فرزند پسر ۱۷ و ۱۲ ساله دارد. محمدمهدی دهقان، پسر بزرگ این خانم ایثارگر در مورد شب حادثه میگوید: با مادرم، برای خرید نان به نانوایی رفته بودیم که ناگهان باران گرفت. شدت بارش زیاد بود و ما بعد از خرید نان سوار ماشین شده و به خانه رفتیم.
او ادامه داد: شدت بارش باران به حدی بود که رانندگی سخت شده بود، بهطوری برای لحظاتی در گوشه خیابان توقف کردیم به امید اینکه باران کمتر شود، اما هر لحظه شدت باران بیشتر میشد.
پسر این بانوی ایثارگر اضافه کرد: وقتی به خیابان تپه شادی رسیدیم، پیرمردی را دیدیم که داخل جوی آب افتاده و در سیلاب گرفتار شده بود و هر لحظه امکان داشت آب او را با خود ببرد که از آنجا که سیلاب سطح خیابان را هم گرفته بود کسی نمیتوانست به پیرمرد کمک کند.
زن ۵۰ساله و پسرش نمیتوانستند پیرمرد را در همان حال رها کنند، این بود که تصمیم گرفتند هرطوری شده او را نجات دهند.
محمدمهدی دهقان در ادامه بیان کرد: با ماشین به سمت پیرمرد رفتیم، اما آب خیلی بالا آمده بود و شدت سیل زیاد شده بود. من از ماشین پیاده شدم و به سوی پیرمرد رفتم و مادرم نیز پشت سرم آمد و دائم فریاد میزد که مواظب باشم و احتیاط کنم، اما شرایط طوری بود که من نمیتوانستم به پیرمرد کمک کنم، بنابراین مادرم دست بهکار شد و به سوی پیرمرد رفت و هر طوری بود او را از جوی آب بیرون کشید، اما درهمان لحظه پایش سر خورد و خودش داخل جوی افتاد.
او افزود: سیلاب، مادرم را با خود برد و من هرچه دویدم نتوانستم او را بگیرم، تا جایی که او زیر پلی گیر کرد و زیر آب ماند و امکان نجاتش هم وجود نداشت.
پسر بانوی فداکار تصریح کرد: پسر این زن که با یادآوری لحظاتی که مادرش در سیلاب گیر افتاده بود، بغض کرده، ادامه میدهد: همان لحظه به آتشنشانی زنگ زدیم، اما آنها در ترافیک مانده بودند.
او بیان کرد: باران همچنان میبارید و ما نمیدانستیم در این لحظات هولناک چه کاری باید انجام دهیم. مادرم به زیر آب رفته بود و چند نفر که آنجا بودند برای نجات مادرم تلاش کردند تا او را از زیر آب بیرون بکشند.
محمد مهدی اضافه کرد: بالاخره بعد از اینکه مادرم مدت زمان طولانی زیر آب مانده بود، او را بیرون کشیدیم، اما مادرم نفس نمیکشید، حتی آمبولانس هم در راه گیر کرده بود و وقتی خود را به مادرم رساند، خیلی دیر شده بود، مادرم دیگر ضربان نداشت و هرچه به او شوک دادند فایدهای نداشت و او جانش را از دست داد.
روایت فداکاری این زن هر چند غمناک است، اما این ایثارگری در یاد و خاطر مردم استان فارس و بخصوص شهرستان کازرون باقی خواهد ماند.
باشگاه خبرنگاران جوان فارس شیراز