Web Analytics Made Easy - Statcounter

در «روزهای ابدی» بیش از آن که رعایت قواعد اصولی در حوزه‌هایی مانند فیلمنامه نویسی موضوعیت داشته باشد، شخصیت و تیپ‌های سطحی و غیر جذاب، دیالوگ‌های دهان پر کن و شعار زده و در نهایت "رو" بودن مضمون اثر حرف اول را می‌زند.

تیزر سریال را که میبینی کمی کنجکاو میشوی. به نظرت کار جالبی می‌آید. موضوع هم که مربوط به روز‌های پر التهاب اوایل انقلاب و تسخیر لانه جاسوسی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
بعضی از عکس‌های آن دوران خود به خود جذاب است چه رسد به این که بخواهیم از دریچه یک کار داستانی به آن روز‌ها نگاه کنیم. پخش سریال شروع می‌شود. قسمت اول، قسمت دوم، سوم؛ و کم کم تحملت تمام می‌شود و همه تصوراتت زیر سوال می‌رود. متوجه می‌شوی باز هم گول تیزر آثار تلویزیونی را خورده‌ای و با یک سریال سطحی و شعار زده دیگر طرف هستی. سرخوده و کمی عصبی می‌شوی. پیش خودت می‌گویی آیا بعد از گذشت چهل و اندی سال از انقلاب چنین کار ناتوانی باید روایت گری آن روز‌ها را بر عهده بگیرد؟! و در نهایت پس از چند قسمت ترجیح می‌دهی دیگر سریال را دنبال نکنی
شناخت مخاطب یکی از اصلی‌ترین وظایف تیم تولید در روند خلق یک کار داستانی است. وقتی میگوییم مخاطب از کسی حرف می‌زنیم که روزانه در حال مصرف حجم زیادی از آثار صوتی و تصویری دنیا است. از آثار درجه یک گرفته تا آثاری با سطح کیفی پایین‌تر. پس دستش برای انتخاب باز است و اگر حس کند با اثری بدون کیفیت لازم روبرو است، وقت زیادی برای اثبات به آن اثر نخواهد داد.  
اما با وجود همه این مسائل بدیهی، باز هم شاهد ساخت و پخش آثاری مانند "روز‌های ابدی " هستیم. در این آثار بیش از آن که رعایت قواعد اصولی در حوزه‌هایی مانند فیلمنامه نویسی موضوعیت داشته باشد، شخصیت و تیپ‌های سطحی و غیر جذاب، دیالوگ‌های دهان پر کن و شعار زده و در نهایت "رو" بودن مضمون اثر حرف اول را می‌زند. البته که ضعف در " نحوه " بیان، مضمونی را نیز باقی نخواهد گذاشت؛ و‌ای کاش این ضعف فقط باعث عدم موفقیت در انتقال مضمون و یا محتوا می‌شد.   متاسفانه کار به همینجا ختم نمی‌شود و شاهد این هستیم که اثر ضعیف به عکس آن چیزی که میخواهد بگوید تبدیل می‌شود. شاید این جمله در این جا مفهوم داشته باشد که " دفاع نکردن از چیزی بهتر از بد دفاع کردن است ".  به عنوان مثال بهتر است اشاره‌ای به یکی از سکانس‌های سریال بیاندازیم:
جایی که در فلاش بک مشاهده می‌کنیم که چند نفر از روستائیان برای گرفتن انتقام خون به ناحق ریخته شده‌ی هم ولایتی خود که توسط یک آمریکایی کشته شده است در دادگاه حضور پیدا می‌کنند. بعد از این که شخصیت قاضی، مخاطب را شیر فهم! می‌کند که قانون کاپیتولاسیون چیست، ناگهان یکی از شخصیت‌ها (مهدی) خطاب به قاضی می‌گوید:
_ نه آقای قاضی، صریح‌تر بگید. بگید که ایران مستعمره آمریکاس. بگید که جون ایرانی برای آمریکایی هیچ ارزشی نداره. بگید که یه آمریکایی مصونیت قضایی داره اگر حتی هزار تا جنایت کرده باشه.  
دقیقا یکی از مشکلات اساسی همین "صریح" گفتن است. اثری که دقیق، ساخته و پرداخته شده باشد نیازی به مستقیم حرف زدن پیدا نمی‌کند. سوال اینجاست که مخاطب بعد از دیدن این سکانس و گوش دادن به همچین دیالوگ‌هایی چه حسی پیدا می‌کند؟ آیا احساس انزجار از قانونی مانند کاپیتولاسیون در او به وجود می‌آید یا در دل به تصنعی بودن سکانس خواهد خندید؟ وقتی میگوییم یک اثر به عکس آن چیزی که میخواهد بگوید تبدیل می‌شود منظور همین است و متاسفانه از این دست سکانس‌ها در این سریال کم نیستند.
چنین پرداخت‌های ضعیفی نسبت به داستان باعث دلزدگی مخاطب می‌شود. در سکانسی از قسمت اول مشاهده می‌کنیم که شخصیتی به نام حاجی بابا به همراه دو شخصیت دیگر تصمیم می‌گیرند که تعداد قابل توجهی اسلحه را که متعلق به شخصی به نام بهمن است و در زیر تخته چوبی پنهان شده است، برداشته و با خود ببرند. عجیب اینجاست که آن تعداد اسلحه را در ماشین خود می‌گذارند! و شروع به حرکت می‌کنند. آیا راهی عقلانی و منطقی‌تر برای جا به جایی اسلحه‌ها وجود نداشت؟ همین حرکت غیر منطقی، کمی جلوتر باعث گیر افتادن آن‌ها در دام ایست بازرسی می‌شود!
به عنوان نمونه‌ای دیگر، در همان قسمت اول، زمانی که شخصیت مهدی در زندان است، زندانبان برای او ظرف غذا و یک شیرینی می‌آورد. وقتی مهدی از زبان زندانبان متوجه می‌شود که شاه رفته است نهایت واکنشی که شخصیت نشان می‌دهد گفتن کلمه " جدی؟ " با کمی تعجب و یک لبخند است. آیا چنین لحظه مهمی باید پرداختی چنین بی حس و حال داشته باشد؟ نهایت واکنش یک زندانی انقلابی از رفتن شاه در همین حد است؟!  
بعضی دیگر از اتفاقات و یا شخصیت‌های فیلم نیز باور پذیر نیستند. به عوان نمونه آمریکایی‌های داستان بعضا رفتارشان شعاری است و به اصطلاح توی ذوق می‌زند. نکته مهم اینجاست که حتی اگر این آدم‌ها شخصیت‌های منفی سریال و در واقعیت دشمن ما باشند، نباید مواجهه داستان و مخاطب با آن‌ها سطحی باشد. بلکه باید با ساختن و نمایان کردن دقیق نیاز و انگیزه آن‌ها از فعالیت هایشان به شخصیت‌ها عمق بخشید و از حالت تک بعدی بیرون آورد. این که مخاطب ببیند که این‌ها آمریکایی هستند و طبیعتا آمریکایی‌ها آدم‌های بدی هستند پس دیگر نیازی به نشان دادن "چرایی" بدی آن‌ها وجود ندارد غلط است. این بد بودن نیز به هیچ عنوان نباید فقط در دیالوگ شکل بگیرد بلکه با شخصیت پردازی درست و در نهایت با انتقال حس انجام می‌شود که متاسفانه اثر در این زمینه نیز نمره قبولی نمی‌گیرد.
اما همه انتقادات فقط متوجه "متن " نبوده و در اجرا نیز اشکالات جدی وجود دارد. از بازی ضعیف بعضی بازیگران تا گریم‌های غیر قابل باور و کارگردانی ضعیف صحنه‌های اکشن که هیچ حس هیجانی را در مخاطب به وجود نمی‌آورد (سکانس حمله به سفارت توسط گروه‌های چریکی در قسمت سوم را به یاد آورید). چنین اشکالاتی آن هم در زمانه‌ای که سریال‌های تلویزیونی روز دنیا شانه به شانه آثار سینمایی (و چه بسا جلوتر از آن‌ها) در حال حرکت هستند، غیر قابل چشم پوشی است.
مخصوصا باید به این نکته توجه داشته باشیم که در کشور ما طبق یک قانون نانوشته اگر اثری درباره یک موضوع (تاریخی و ...) ساخته شود، دیگر بعید است که فرد دیگری پا پیش بگذارد و بخواهد مجددا درباره همان موضوع کار کند. پس با توجه به این نکته (درست یا غلط)، نباید بر سر موضوعات مهم تاریخی کشورمان، با آزمون و خطا جلو برویم و اصطلاحا بلیطمان را بسوزانیم. این مهم حاصل نمی‌شود مگر اینکه ابتدائا مدیرانی با سواد و هوشیار در سطوح بالا بر سر کار باشند. مدیرانی که آثار مختلف از زیر دست آن‌ها عبور می‌کند.
حال که بحث درباره مدیران پیش آمد این سوال مطرح است که آیا شورایی نظارتی در مجموعه‌هایی مانند سیما فیلم وجود ندارد که بر کیفیت آثار نظارت کنند؟ و اگر چنین شورایی وجود دارد باید پرسید ملاک ارزیابی آن‌ها چیست که خروجی آن چنین آثاری می‌شود؟

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: روزهای ابدی تلوزیون شمقدری شخصیت ها روز ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۶۲۸۹۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۳ سریال تاریخی کره‌ای که طرفداران «جومونگ» نباید از دست بدهند

به گزارش خبرآنلاین،سریال «جومونگ» که در سال ۲۰۰۶ ساخته شد، بدون تردید یکی از محبوب‌ترین سریال‌ها در تاریخ تلویزیون ایران بوده است به طوری که هر بار بازپخش این سریال نیز مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. بعد از پخش موفق این سریال بود که سریال‌های محبوب دیگری مثل «دونگ‌یی» و «امپراتور بادها» نیز وارد فهرست تماشای ایرانی‌ها شدند.


به گزارش فرادید؛ در اینجا قصد داریم سریال‌های کره‌ای دیگری را معرفی کنیم که در ژانر تاریخی ساخته شده‌اند و شباهت‌های قابل توجهی نیز با سریال جومونگ دارند. این سریال‌ها با وجود موفقیت‌ها و جذابیت‌هایشان، در میان مخاطبان ایرانی چندان شناخته شده نیستند.

۱. افسانه (۲۰۰۷) (The Legend)

این سریال روایتی فانتزی و آمیخته با افسانه و تخیل از زندگی یکی از قدرتمندترین پادشاهان گوگوریو به اسم پادشاه گوانگ‌گاتو است؛ داستان سریال بر محور یک سفر افسانه‌ای می‌چرخد؛ سفر ماجراجویانۀ گوانگ‌گاتو برای یافتن چهار یادبود مقدس و تبدیل شدن به پادشاه گوگوریو.

ماجرای یافتن چهار شیء مقدس در این سریال شباهت زیادی به تلاش شخصیت اصلی سریال جومونگ برای یافتن یادبودهای مقدس پادشاهان چوسان قدیم دارد. به علاوه این سریال نیز به تاریخ امپراتوری گوگوریو مربوط است و از لحاظ فراز و نشیب‌های روایی و جنبه‌های اکشن و عاطفی نیز بی‌شباهت به سریال جومونگ نیست.

۲. دائه جویونگ (۲۰۰۶) (Dae Jo-yeong)

سریال جومونگ روایت تاسیس امپراتوری گوگوریو بود و این سریال روایت فروپاشی آن امپراتوری. شخصیت اصلی این سریال یک شخصیت واقعی تاریخی به نام دائه جویونگ است که در زمان جنگ میان گوگوریو و تانگ در گوگوریو به دنیا می‌آید. پیشگویی‌ها می‌گویند که او پادشاه خواهد شد؛ اما این پیشگویی باعث می‌شود او بخشی از عمرش را در گریختن از دست دشمنانش به سر ببرد. عاقبت جنگ گوگوریو و تانگ به فروپاشی گوگوریو منجر می‌شود؛ اما دائه جویونگ کسی است که مردم آوارۀ گوگوریو را برای برپایی یک قلمرو تازه به نام «بالهائی» رهبری می‌کند و خودش پادشاه این حکومت تازه می‌شود.

۳. شش اژدهای پرنده (۲۰۱۵) (Six Flying Dragons)

این سریال ۵۰ قسمتی که جوایز زیادی را نیز در جشنواره‌های مختلف کره به دست آورده، روایت تاسیس امپراتوری جوسئون است؛ حکومتی که نزدیک به ۵۰۰ سال در سرزمین کره برقرار بود. شخصیت اصلی این سریال یی بانگ وون است که بعدها با لقب شاه ته‌جونگ به سومین امپراتور جوسئون تبدیل شد. داستان از جایی آغاز می‌شود که بانگ‌وون جوان متوجه می‌شود یکی از متحدان پدرش قصد کشتن او را دارد. این نقطۀ آغازی است برای مسیری که بانگ‌وون برای تصرف تمام کره و تبدیل شدن به یک امپراتور قدرتمند طی می‌کند.

گرچه زمان وقایع این سریال حدود ۱۵۰۰ سال با زمان جومونگ فاصله دارد، اما ساختار روایت این دو سریال بی‌شباهت به یکدیگر نیست؛ در اینجا هم شخصیت اصلی یک شاهزادۀ جوان است که با وجود تهدیدهایی که در اطرافش وجود دارد، مسیر خود را از میان مشکلات باز می‌کند و با کمک یاران و هوادارانش پایه‌های یک پادشاهی تازه‌تاسیس را مستحکم می‌کند.

۲۲۰۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1895811

دیگر خبرها

  • ۳ سریال کره‌ای که طرفداران «جومونگ» نباید از دست بدهند
  • همه چیز درباره فصل سوم سریال «سرزمین مادری»؛ زمان پخش و بازیگران جدید
  • کیانو ریوز ضدقهرمان «سونیک ۳» شد
  • ۳ سریالی که طرفداران «جومونگ» نباید از دست بدهند
  • نگاهی به تاریخ جهان در مجموعه نمایشی «هیس هیچی نیست»
  • ۳ سریال تاریخی کره‌ای که طرفداران «جومونگ» نباید از دست بدهند
  • چرخ‌وفلک جادویی
  • بازیگران کارتونی «بازی تاج و تخت»
  • بازیگران کارتونی «بازی تاج و تخت»/ هنرنمایی جدید هوش مصنوعی
  • نویسنده «بی‌تابی آرزوها» خانواده را بستر روایت قرار داده است