Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارسینه»
2024-04-19@19:54:34 GMT

قصاص؛ فرجام عشق مرگبار مرد متأهل به دختر جوان

تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۶۹۵۴۳۳

قصاص؛ فرجام عشق مرگبار مرد متأهل به دختر جوان

این مرد متهم است یک سال قبل به‌جای قرص سردرد قرص برنج به خورد همسرش داده و باعث مرگ او شده است. متهم هرچند در جلسه دادگاه از اولیای‌دم درخواست بخشش کرد و گفت به‌خاطر اعتیاد دست به این کار زد، اما از‌سوی اولیای‌دم بخشیده نشد. براساس محتویات پرونده، آبان‌ماه یک سال قبل مردی به نام امیر همسرش، سودابه، را به بیمارستان برد و مدعی شد او قرص خورده و مسموم شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

امیر گفت: همسرم سردرد داشت من یک قرص از عطاری خریده بودم، وقتی همسرم آن قرص را خورد، حالش بد شد.

زن جوان جانش را از دست داد. بعد از آن وقتی مأموران از امیر پرسیدند کدام عطاری چنین قرصی به او داده، این مرد نتوانست عطاری را معرفی کند. ضمن اینکه خانواده سودابه از اختلاف بین امیر و دخترشان خبر دادند. این در حالی بود که برادر امیر هم حرف‌های ضد‌و‌نقیضی می‌زد و نتوانست به مأموران بگوید به چه دلیل بعد از بدحالی همسر برادرش به خواست برادرش به خانه او رفته بود.

به‌این‌ترتیب امیر بازداشت شد. او در بازجویی‌های تخصصی به قتل اعتراف کرد و مدعی شد بعد از اینکه قرص را به همسرش خوراند، پشیمان شد، اما دیگر راه چاره‌ای باقی نمانده بود و او نتوانسته به سودابه کمک کند. با توجه به شکایت اولیای‌دم و صدور کیفرخواست برای امیر به اتهام قتل و همچنین برای برادرش امید به اتهام اختفای ادله جرم پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی ابتدا کیفرخواست علیه دو برادر خوانده شد و سپس مادر و پدر مقتول به‌عنوان، ولی دم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. در ادامه امیر در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد. متهم در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: من در یک شرکت معتبر کار می‌کردم و زندگی خوبی داشتم. بعد از ازدواج اختلافاتی با همسرم پیدا کردم؛ ما فامیل بودیم. البته اختلافات ما آن‌قدر جدی نبود که بخواهم همسرم را بکشم. تا اینکه به سمت مواد کشیده شدم. مدتی بود در خانواده صحبت از این بود که برادرزنم می‌خواهد ازدواج کند، اما فرد مناسبی را پیدا نمی‌کند. از‌طریق دوستانم با خانم جوانی آشنا شدم و ازدواج با او را به برادرزنم پیشنهاد دادم. البته عکسش را هم نشان دادم. بعد از آن خودم عاشق آن دختر شدم. بدون اینکه بگویم متأهل هستم، با او بیرون می‌رفتم و قرار ازدواج گذاشته بودیم؛ اما، چون مواد می‌کشیدم، اصلا عقلم درست کار نمی‌کرد که بدانم چرا دارم دروغ می‌گویم و این دروغ‌ها دامنم را می‌گیرد. من با خانواده آن دختر نیز آشنا شدم و قرار بود برای خواستگاری بروم. در آن زمان اصلا به این فکر نکردم اگر پدر دختر تحقیق کند، می‌فهمد من همسر دارم و همه چیز لو می‌رود. من اصلا رفتار منطقی‌ای نداشتم. حالا که خوب فکر می‌کنم، می‌بینم حتی عاشق آن دختر هم نبودم و فقط به خاطر مواد پشت‌سر هم اشتباه می‌کردم.

متهم درباره نحوه قتل همسرش گفت: همسرم مدتی بود سردرد‌های میگرنی داشت و به همین دلیل به‌دنبال داروی گیاهی برای درمان سردردهایش می‌گشت. آن روز وقتی قرص برنج را از عطاری خریدم، آن را پودر کردم و داخل کپسول ریختم. من کپسول را روی اپن آشپزخانه گذاشتم. همسرم که فکر می‌کرد کپسول همان قرصی است که از عطاری خریده‌ام آن را مقابل چشمانم خورد. من بلافاصله پشیمان شدم و گفتم باید قرص را بالا بیاورد. او قبول نمی‌کرد. من به‌زور او را مجبور به این کار کردم. همسرم از رفتار من تعجب کرده بود و می‌گفت حالش خوب است. من به دروغ گفتم قرص بوی بدی داشته و من به آن مشکوک هستم.

متهم ادامه داد: همان موقع به عطاری رفتم و تا دارویی برای خنثی‌کردن اثر قرص برنج پیدا کنم، اما مرد عطار گفت چنین دارویی وجود ندارد. با اورژانس تماس گرفتم و همسرم را به بیمارستان بردم. حال او هنوز خوب بود. من به پزشکان گفتم سودابه قرصی را اشتباهی خورده است. پزشکان از من خواستند بقایای قرص را به بیمارستان ببرم. به همین دلیل از برادرم خواستم تا به خانه برود و بقایای قرص را به بیمارستان بیاورد. پزشکان معده همسرم را شست‌وشو دادند و او را به اتاق عمل بردند، اما او همان‌جا جان سپرد.

متهم گفت: من خیلی پشیمان هستم. اشتباه کردم و خودم را به‌خاطر این اشتباه نمی‌بخشم من به پای پدر و مادر همسرم می‌افتم. آن‌ها به‌جز خوبی در حق من کاری نکردند و من دخترشان را از آن‌ها گرفتم. از هر دوشان درخواست بخشش دارم. در ادامه برادر متهم به نام امید در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من اتهام را قبول ندارم، چون اصلا از کاری که برادرم کرده بود، خبر نداشتم. او از من خواست پوکه قرص را برایش به بیمارستان ببرم و من هم قصدم کمک‌کردن بود. من از آنچه اتفاق افتاده بود، اصلا خبر نداشتم.

با پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.

منبع: پارسینه

کلیدواژه: قتل قصاص پارسی خبر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۶۹۵۴۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کتاب یک دختر بدون ملیت چگونه جهانی شد؟

همشهری آنلاین- گروه فرهنگی: بعضی از کتاب ها هم مانند انسان ها سرگذشت پرفراز و نشیب و گاه پیچیده ای دارند که در مواردی بازخوانی سرگذشت یک کتاب از محتوای اصلی آن خواندنی تر است و کتاب«خاطرات یک دختر جوان» در ردیف این آثار قرار می‌گیرد. این کتاب که در ایران با عناوین مختلف«آن فرانک: خاطرات یک دختر جوان»، «خاطرات یک دختر جوان»، «خانه پشتی»و «دفترچه خاطرات آنا فرانک» ترجمه و منتشر شده، در اصل، خاطرات دختری پانزده ساله به نام «آنه فرانک» است که در خلال جنگ جهانی دوم، به همراه خانواده گرفتار نازی‌ها می‌شوند. خاطرات آنه فرانک در اتاقی کوچک در آمستردام نوشته شدند؛ در اتاقی که او و خانواده‌اش به مدت دو سال در آن زندگی کردند تا از چنگال بی‌رحم نازی‌ها در امان باشند. آنه خودش انتشار کتاب خاطراتش را ندیده است. چون هفت ماه پس از دستگیری، در سن ۱۵ سالگی بر اثر بیماری حصبه در اردوگاه کار اجباری برگن بلزن درگذشت.

آنه فرانک، نویسنده کتاب«خاطرات یک دختر جوان»

تنها بازمانده خانواده آن‌ها از دست نازی‌ها، «اتو فرانک» پدر آنه بود که پس از جنگ به آمستردام بازگشت و دفترچه خاطرات آنه را دست‌نخورده دریافت کرد و به یاد خانواده‌اش تصمیم به انتشار آن گرفت اما با مخالفت ۱۵ ناشر روبه‌رو شد. پدر آنه سرانجام با هزینه شخصی کتاب را در سال 1947چاپ کرد و خیلی زود این اثر به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های عصر خود تبدیل شد. این کتاب که امروزه در لیست آثار حافظه‌ جهانی یونسکو به ثبت رسیده، خاطرات مستندی از تجربه پنهان شدن آنه و خانواده‌اش در طول اشغال هلند توسط آلمان نازی در جنگ جهانی دوم است و یکی از شناخته‌شده‌ترین کتاب‌های جهان است که چندین نمایشنامه و فیلم بر اساس آن ساخته شده‌است. این اثر از زبان اصلی، یعنی هلندی ترجمه و برای اولین‌بار در سال ۱۹۵۲ با عنوان خاطرات یک دختر جوان به زبان انگلیسی چاپ شد.

آن دفترچه خاطرات که در سال‌روز تولد ۱۳ سالگی‌اش به آنه هدیه شد، دربرگیرنده خاطرات زندگی وی از تاریخ ۱۲ ژوئن سال ۱۹۴۲ تا یکم اوت ۱۹۴۴ است. این اثر که به زبان‌های بسیاری ترجمه شده، یکی از پرخواننده‌ترین کتاب‌های جهان به‌شمار می‌آید. ساختمانی که خانواده فرانک و چهار نفر دیگر در حدود دو سال در اتاق‌های مخفی آن زندگی می‌کردند در ماه مه ۱۹۶۰ به موزه تبدیل شد و یکی از پربازدید کننده‌ترین موزه‌های آمستردام به‌شمار می‌آید. در حال حاضر کتاب«خاطرات یک دختر جوان» به بیش از 60 زبان زنده دنیا ترجمه و برگزیده چندین فهرست «بهترین کتاب های قرن بیستم» شده است.

کد خبر 845183 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها کتاب خارجی و نمایشگاه خارجی جنگ جهاني دوم ادبیات کتاب - تاریخ کتاب - نویسندگان و پدید آورندگان آلمان کتابخانه، کتابخوانی، کتابداری کتاب - معرفی و نقد خشونت هلند

دیگر خبرها

  • عذاب وجدان حکم قصاص را متوقف کرد
  • عذاب وجدان حکم قصاص را متوقف کرد| قسامه چیست و چطور با ۵۰ قسم یک نفر قصاص می شود؟
  • ربودن مرد جوان به خاطر ۵۰ میلیارد تومان تتر
  • کتاب یک دختر بدون ملیت چگونه جهانی شد؟
  • غرق شدن دختر بچه‌ای در بخش توکهور و هشتبندی
  • از بوی بد دهان تا چای سرد
  • تهران قدیم| گشت و گذار دختران جوان در تهران ۱۰۰ سال قبل / عکس
  • دستگیری قاتلان اجاره‌ای
  • گشت و گذار دختران جوان در تهران 100 سال قبل (+عکس)
  • توضیحات منبع آگاه فارس درباره شایعات خبر مرگ یک دختر در وزرا