جوان معلولی که کوهستان همه زندگیاش شده است/ خاطره علیرضا شجاعنوری از مستندی درباره خیابان ولیعصر
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۰۳۲۷۹
جوان ایلامی که از ناحیه پا معلولیت شدید دارد، عاشق کوهستان است؛ او با صعود بر قله کوه، تابلوی «خداوند کسی را معلول نیافریده» را نصب میکند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در زیر دو خبر سینمایی میخوانید:
«پسر کوهستان»؛ جوان معلولی که به قله کوه صعود میکند
مستند «پسر کوهستان» از تولیدات جدید مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به کارگردانی احسان کمرخانی، به روایت داستان زندگی جوانی ایلامی میپردازد که با صعود بر قله کوه، تابلوی «خداوند کسی را معلول نیافریده» را نصب میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مهدی حواسی، جوان ایلامی که از ناحیه پا معلولیت شدید دارد، عاشق کوهستان است و در یکی از برنامههای کوهنوردی خود با پزشکی مواجه میشود که زندگی او را تغییر میدهد. مهدی که تبدیل به یک کارآفرین شده hsj، علاوه بر کار در ارتفاع، مربی صخرهنوردی و یکی از کوهنوردان موفق میشود.
احسان کمرخانی، کارگردان این فیلم درباره دلیل انتخاب این سوژه گفت: مهدی یک نمونه واقعی از یک قهرمان وطنی است که در اوج یأس و معلولیت همچنان امید داشته، بعد از تحمل هشت عمل جراحی در طول 2 سال توانسته بر محدودیت جسمانی خود غلبه کند.
وی با تأکید بر اینکه برای ساخت این مستند نیمهبلند وسواس خاصی داشته است، اظهار کرد: من و برادرم عرفان کمرخانی که تصویربردار کار است، حدود 2 سال است که مشغول ضبط هستیم و حدود 70 درصد از کار پیش رفته است. نظارت بر این پروژه را محمد حاجیان برعهده دارد و طی ماههای آینده فیلمبرداری پایان یافته و تدوین آن توسط سوگل مرادی انجام خواهد شد.
نمایش مستند «چندمین چنار» در موزه سینمای ایران
مستند «چندمین چنار» به کارگردانی مهدی باقری و تهیه کنندگی علیرضا شجاع نوری روز گذشته جمعه 26 دی ماه در موزه سینما نمایش داده شد.
علیرضا شجاع نوری ضمن خوشآمدگویی به میهمانان گفت: فیلم «چندمین چنار» را بر اساس داستان خاطرات پدر یکی از دوستانم ساختیم. به این شکل که از میدان راه آهن قرار میگذاشتند و به عنوان مثال، چنار هفدهم را انتخاب میکردند و زمانی که به آنجا میرسیدند بررسی میکردند که در اطراف آن چنار چه چیزهایی قرار دارد و در مورد آن صحبت میکردند و این کار را تا جایی که توان داشتند ادامه میدادند تا به چنارهای زیادی برسند.
وی ادامه داد: افتخار میکنم در شهری زندگی میکنم که انسانهایش میخواهند قدمی برای شهرشان بردارند؛ قدمهای مهمی که قطعاً در آینده ثبت خواهد شد.
در ادامه مهدی باقری کارگردان فیلم نیز گفت: امروز شاهدیم چنارهای خیابان ولیعصر کمتر و کمتر شدهاند به همین دلیل قراری گذاشتیم با چنار 17 هزارم و از میدان راه آهن شروع به شمردن چنارها کردیم تا به میدان تجریش رسیدیم. در این راه صد ساله، هزاران خاطره به دست فراموشی سپرده شده است و برای اینکه به خاطره 17 هزارم برسیم، با خیابان همسفر شدیم و از او گفتیم.
داستان «چندمین چنار» این است که در دورانی که همهجا تعطیل است، خیابان ولیعصری را میبینیم که کسی از آن نمیگذرد، ولی صدای آدمهای غایب را به عنوان راوی روی تصویر میشنویم.
این فیلم در سالن سینمافردوس موزه سینما با رعایت پروتکلهای بهداشتی برای مخاطبان نمایش داده شد.
"کودتای 53" از امروز در سینماهای «هنروتجربه» روی پرده میرودمستند پرتره اولین بانوی مجتهد جهان اسلام پخش میشودمستند «استان چهاردهم»، اسناد تصویری از مهم ترین اتفاق ایران در دهه 1340 منتشر شد + فیلمانتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: سینما مستند سینما مستند چندمین چنار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۰۳۲۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رادیو، صدای آرامش و گام های آهسته تر زندگی
عصر ایران ؛ احسان اقبال سعید - چهارم اردیبهشت ماه حیات رادیو در ایران هشتاد و چهارساله می شود و عمارت میدان ارگ ، ساختمان کهن رادیو گواهی می دهد که صاحبان صداهای مخملین و گویندگان اخبار و اقوال چگونه توانستند حقیقت و فراغت را توامان روانهی خانه و خلوت ایرانیان سازند.
رادیو در سال 1319 در ایران پا به عرصه اطلاع رسانی نهاد و تا همیشه فصل مهمی از زیست سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانیان شد. برای نخستین بار صدای حاکمان و اهل طرب نه از زبان جارچیان و در نامه و اعلان که زنده و حاضر از پس فرسخ ها و فرسنگ ها به گوش عموم رسید و جای نقل و تفسیر باقی نماند و این خود کم از اعجاز در عصر حاضر نداشت.
شاید برآمدن زمانه ی گستردگی اطلاعات و ابزار ها و امکانهای حیرت انگیز اطلاع رسانی و انتقال سهل و سریع محتوا حضور رادیو را کم رنگ و بیشتر در حکم تاریخ و خاطره نموده باشد اما نمی توان از خاطر برد که برای انسان اهل و اهلی عقل و خاطره تا همیشه پیشه در بند پیشینه است و پدیده ها هم لاجرم متصل به کنیه و روزهای رفته...
رادیو نخستین بار صدای نطق استعفای رضاشاه را از فردای اشغال ایران در جنگ دوم جهانی به گوش مردم رسانید و متن سوگند شاه جدید و جوان را هم! و هر دو را ذکا الملک فروغی نگاشت و در دهان شهریاران پیشین و پسین نهاد.
کارکرد دیگر رادیو در روزها و دهه های نخستین رسانیدن صدا و نوای ساز و آواز به گوش آحاد مردمان ایران زمین بود تا در میانه ی اخبار کمی هم گوش به خنیا و خواندن از احوال یار و نیز حالت گل و دیگر چیزها بسپارند. شاید درآمدن شان هنر از مطربی و نیز محفل و مجلس خوانی به سبب ورود رادیو به ایران و گستره پخش این صدا و پناه بودن آن بوده باشد.
بزنگاه های تاریخی ایران زمین هم گاه با نمود رادیویی شان در خاطره ها مانده اند. دکتر محمد مصدق در جریانات ملی شدن صنعت نفت، نطق و اقدامات خود را از طریق رادیو به اطلاع مردمان می رسانید و یکی از معدود صداهای باقیمانده از ایشان همین نطق رادیویی در فردای بازگشت از دادگاه لاهه برای دفاع در برابر شکایت شرکت نفت بریتانیا از ایران بود.
لندن هم پیام به شاه و کودتاچیان را به رادیو فارسی بی بی سی محول کرد تا به جای عبارت همیشگی "اینک ساعت داوزده شب به وقت لندن است" بخواند "اینک ساعت دقیقا دوازده شب به وقت لندن است" و کودتاچیان جرات و جربزه بیابند که اراده لندن در سرازیر نمودن دلار و نیز برآمدن سرنیزه ها حتمی است.
احمد قوام السلطنه هم در پیرانهسر، آن گاه که هوای نخست وزیری نمود و خواست تا بر جای مصدق بنشیند اطلاعیه ای به رادیو داد با مطلع "کشتیبان را سیاستی دگر آمد" که البته انشای مظفر فیروز بود و سجادی نخستین گوینده رادیو در ایران، آن را در رادیو خواند...در میان گویندگان سجادی به قوام نزدیک بود و بشیر فرهمند به نیروهای جبهه ملی و دکتر مصدق،نخستین صدایی که پیروزی انقلاب اسلامی را به اطلاع مردم ایران رسانید صدای شهید محلاتی از رادیو ایران حوالی ساعت چهار روز بیست و دوم بهمن ماه بود "توجه فرمائید، توجه فرمائید!این صدای راستین ملت ایران است،صدای انقلاب...
از دوران پرشور مبارزات قرن بیستم هرگاه ناظران و تاریخ خوانان به یاد مصر دوران جمال عبدالناصر می افتند شاید مهم ترین نشانه و یادمان رادیو صوتالعرب معروف قاهره باشد با صدای پرطنین و حیرت انگیز امین سعید گوینده شهیرش... و شاید فروغ زیباتر سرود "تنها صداست که می ماند" .
رادیو تنها صداست و تصویر را تو در خاطرت می سازی. از لحن و مکث در صدا شخص و رخداد را زیبا،پیر،مهربان یا هزار و یک چیز دیگر تصویر و تصور می کنی و این اختیار را داری که بخشی از حقیقت را به میل خود بسازی و رویاپردازی راه بر امنیت خاطر و نیز پرواز عقل انسان می برد و احتمالا بسیار پیش آمده که از دیدن تصویر گوینده یا صداپیشه ای که سال ها صدایش را شنیده ایم حیرت می کنیم و معصومانه می گوییم چقدر با باور و تخیل ما نزدیک یا دور است.
گاه صدای رادیو به لالایی و قرار هم می می ماند که باشنیدنش در روزگار بی همدمی به خواب می رویم و چون تنها حس شنیداری مان درگیر است امکان قرار باقی جوارح و احساسات فراهم تر است.....انگار هنوز رادیو صدای ارامش است و گام های آهسته تر زندگی..
کانال عصر ایران در تلگرام