گرامیداشت ارشد تهماسبی با پخش قطعه «دیر مغان»
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۱۲۷۲۰
برنامه شماره ۲۳۵ «با کاروان شعر و موسیقی» که دوشنبه ـ ٢٩ دی ماه ـ از رادیو فرهنگ پخش میشود به گرامیداشت «ارشد طهماسبی» اختصاص داده شده است.
به گزارش ایسنا، یلدا احتشامی ـ تهیه کننده برنامه «با کاروان شعر و موسیقی» ـ گفت: ارشد تهماسبی ۲۸ دی ۱۳۳۶ در الیگودرز به دنیا آمده است. وی موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده تار و سهتار است که به علت اینکه میلاد ایشان امسال با شهادت حضرت فاطمه زهرا ( س) مصادف بود، این برنامه با یک روز تاخیر پخش میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«دیر مغان» شعری از حافظ است که آهنگسازی آن را ارشد تهماسبی انجام داده است و در این برنامه این اثر با صدای حسین قوامی پخش میشود و در ادامه شنوندگان بازخوانی آن با صدای سالار عقیلی را میشنوند.
اجرای اثر با ویولون همایون خرم و حبیب الله بدیعی بوده و در ادامه صحبتهای ارشد تهماسبی درباره محمدرضا لطفی پخش میشود.
ارشد تهماسبی مقدمات موسیقی را نزد محمدرضا لطفی فرا گرفت و در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران، در کلاسهای لطفی و هوشنگ ظریف شرکت میکرد. در سال ۱۳۶۰ به عضویت گروه چاووش درآمده و در این گروه با حسین علیزاده، محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان همکاری کرد. تهماسبی در سال ۱۳۶۰ کلاسهای آموزش تار و سهتار تشکیل داد. در پنجمین جشن موسیقی ما که دیماه سال ۱۳۹۷ برگزار شد٬ تندیس طلاییِ آلبوم موسیقی برگزیدهٔ موسیقی سنتی و دستگاهی ایرانیِ بیکلام٬ به او و داریوش زرگری برای آلبوم «آثار درویشخان» اهداء شد.
وی همکاریهای متعددی با حسین علیزاده در زمینه همنوازی و اجرای کنسرت داشتهاست. او با علیزاده در آلبومهای شورانگیز، راز و نیاز، صبحگاهی، دلشدگان و همنوایی همکاری کرده و همچنین کنسرتهای بسیاری با علیزاده در اروپا و آمریکا اجرا کرده است.
تهماسبی کتابهایی در مورد موسیقی ایرانی منتشر کرده و کاستها و سیدیهای متعددی نیز در این زمینه ارائه کرده است. مهمترین فعالیت وی در سالهای اخیر ایجاد مرکزی برای معرفی ساز تار، به نام «جایگاه تار»، بوده است. در این مرکز، سازهای قدیمی، وسایل شخصی استادان تارنواز، مضرابهای تارنوازان قدیم و اسناد تاریخی موسیقی ایران موجود است.
در برنامه «با کاروان شعر و موسیقی» بر اساس زادروز یا درگذشت شاعران، موسیقیدانان و خوانندگان به پخش و معرفی و بررسی آنها پرداخته میشود.
برنامه «با کاروان شعر و موسیقی» ساعت ۱۱:۴۰ به تهیه کنندگی «یلدا احتشامی» و اجرای «مریم واعظپور» روی موج اف ام ردیف۱۰۶ مگاهرتز از رادیو فرهنگ پخش میشود.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: ارشد تهماسبی محمدرضا لطفي سالار عقيلي کاروان شعر و موسیقی ارشد تهماسبی پخش می شود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۱۲۷۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حق با حسن شماعی زاده است
سیدعبدالجواد موسوی در خبر آنلاین نوشت: حسن شماعی زاده یک بار دیگر به اجرای ترانه هایش از رسانههای جمهوری اسلامی اعتراض کرد. خودتان را بگذارید جای او و جای دیگر ترانه خوانهایی که آوردن اسمشان ممنوع است. طرف به دلیل خوانندگی مجبور شده از این مملکت کوچ کند و مال و اموالش به همین جرم ثبت و ضبط شده. به او گفته اند آن چه تو انجام میدادی طبق قوانین شرعی و عرفی این مملکت جرم محسوب میشود. تا این جایش هم اگرچه شاید برای خیلیها قابل هضم نباشد، اما هنوز آن اتفاق گروتسک رخ نداده.
به هرحال حکومتی جدید بر سر کار آمده که قوانینش با حکومت قبلی فرق دارد. مشکل این جاست که در همین حکومت جدید کسانی پیدا شوند و بی آن که از شماعی زاده و امثال او اسمی بیاورند آثارشان را برای بازارگرمی ببرند روی صحنه. یعنی همان آهنگها و همان شعرها به همراه حرکات موزون اجرا میشود و هیچ کس هم مشکلی ندارد. شما باشید شاکی نمیشوید؟ خودش رو بیار اسمش رو نیار. اگر کماکان آن چه خوانندگان لس آنجلس نشین خوانده اند جزو محرمات و یا کالای غیرمجاز محسوب میشود همان طور که آن بندگان خدا تنبیه شدند مروجان این ترانهها هم باید مجازات شوند. ن
میشود که دو نفر یک فعل را انجام دهند، اما یکی بابت کاری که کرده تنبیه شود و دیگری بابت تقلید از او تشویق. اگر هم این شعرها و ترانهها ایرادی ندارد که خب بگذارید سازندگان اصلی اش به مملکت خودشان برگردند و بروند سر خانه و زندگی شان. همه ما میدانیم که مصادیق یک بام و دو هوا و رفتارهای متناقض در این سرزمین خارج از شمار و اندازه است، اما چیزی که نمیتوان به سادگی از کنارش گذشت شعار مدعیانی است که در این سالها به نام کارهای فرهنگی بودجهها گرفتند و حاصلش چیزی جز همین کپی کاریهای فاقد ارزش چیز دیگری نبود.
حتما به خاطر دارید که در اواسط دهه هفتاد و در زمان ریاست علی لاریجانی بر صدا و سیما ناگهان موسیقی پاپ که سالها بود جزو محرمات محسوب میشد بار دیگر احیا شد. در آن زمان علی معلم دامغانی شاعر نامدار روزگار ما با آوردن چهرههای جدیدی سعی کرد بازار موسیقی لس آنجلسی را کساد کند و در عوض بر رونق تولیدات داخلی بیفزاید. از اولین آثاری که در آن زمان پخش شد و حیرت بسیاری را برانگیخت ترانه «من بهارم تو زمین» از احمد شاملو بود. آهنگسازش شادمهر عقیلی. با تنظیم فواد حجازی و صدای خش دار خشایار اعتمادی جوان که یادآور داریوش اقبالی بود. زمانه عجیبی بود. آقای معلم علیرغم همه مخالفتها توانست سیاستی را که در پیش گرفته بود پیش ببرد و تا حدود زیادی هم در این کار توفیق یافت.
بدیل داریوش و ابی و سیاوش قمیشی و معین، صدا و سیما را قبضه کردند و در کنار آنها گاهی صداهای متفاوتی مثل ناصرعبداللهی هم به گوش میرسید. آن سیاست اگرچه مبنایش بر تقلید و کپی کاری بود، اما از آن جایی که آدم حسابیها بالای سر کار بودند و میدانستند چه دارند میکنند بی توفیق نبود. موسیقی لس آنجلسی برای مدت کوتاهی به محاق رفت و مشتریان بازار موسیقی ترجیح میدادند از موسیقی داخلی که آن روزها از حیث کیفیت داشت رقبای خارج نشین را پشت سر میگذاشت حمایت کنند.
ما در آن سالها به دلیل آرمانگرایی بیش از حد و اندازه و هم چنین تحت تاثیر موسیقی جدی ایرانی از منتقدان رادیکال آقای معلم و دوستش فریدون شهبازیان بودیم و گمان میکردیم آنها دارند فرهنگ و هنر این سرزمین را به بیراهه میبرند. اگرچه در مواردی شاید حق با ما بود، اما امروزه اعتراف میکنم در مورد استاد معلم و استاد شهبازیان اشتباه میکردیم. آن دو بزرگوار اگرچه از حیث سن و سال با ما فاصله داشتند، اما خیلی بهتر از ما اقتضائات زمانه را درک میکردند و میفهمیدند بادهای تغییر وزیدن گرفته است و هر آن که صدای روزگار خویش را نشنود محکوم به نابودی است.
باری، میخواستم عرض کنم که آن موسیقی اگرچه بنایش بر تقلید بود و به در کردن حریف یا رقیب از میدان، اما چون به دست اهلش (شاعری گرانسنگ و آهنگسازی ممتاز) انجام میشد قابل احترام بود. دیری نکشید که آن سیاست و آن بساط کلا بهم ریخت و سال هاست دیگر در حوزه موسیقی چیزی به نام سیاست فرهنگی و برنامه ریزی جدی از اساس وجود ندارد. در این جا صرفا از یک برنامه ریزی هدفمند و سیاستی روشن سخن میگوییم که اصل آن قابل دفاع بود و البته میتوان بر سر آن چند و، چون کرد. چیزی که بعدها کاملا به فراموشی سپرده شد. یعنی بعد از آقای معلم دیگر نه کسی در حد و حدود ایشان متولی موسیقی مملکت شد و نه اصلا دیگر سیاستی روشن و تعریف شده در این زمینه وجود داشت. حالا میتوان به جرأت گفت اوضاع موسیقی به قول فراستی ماقبلِ نقد است.
چه قدر در این سالها به اسم احیای موسیقی انقلابی و سرود و این حرفها خرج شده نمیدانم، اما چیزی که میدانم این که همه آن بریز و بپاشها مصداق تام و تمام آفتابه لگن هفت دست، شام و نهار هیچی بوده. من با این که هیچ وقت مخاطب موسیقی کوچه و بازاری نبوده ام، اما مخالف هیچ شکلی از موسیقی هم نیستم. منتهی معتقدم باید در هر حوزهای کار خوب ساخت و تحویل مخاطب داد وگرنه با این اوضاع که ما داریم پیش میرویم چیزی جز ابتذال در بساطمان نخواهد ماند.
ترویج ابتذال آن هم با دعوی انقلابی گری و شعار دفاع از ارزشها دیگر خیلی حال بهم زن است. کسی نمیگوید فیلم کمدی نباید ساخت، اما آن چه این روزها بر پرده سینما به نمایش در میآید نه فیلم است و نه کمدی. موسیقی که حال و روزی بدتر از سینما دارد و گواهش همین برنامههای مقلدانه و ناشیانه است. برنامههایی که نه تنها وهن موسیقی است بلکه کوچکترین مسائل اخلاقی مثل رعایت کردن حقوق اولیه و انسانی و شرعی و اخلاقی هنرمندان هم در آن نادیده گرفته میشود.
tags # موسیقی سایر اخبار (تصاویر) عجیبترین موجودات دریایی جهان؛ از شیطان دریایی تا ماهی خونآشام! حقایقی عجیب درباره اژدهای کومودو؛ از بچهداری بدون جفتگیری تا شنیدن بوی خون از ۴ کیلومتری! چه کسی لباس را اختراع کرد؛ آیا انسانهای اولیه همیشه لخت بودند؟ اولین قتل در جهان چگونه اتفاق افتاد؟!