Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارسینه»
2024-04-24@17:05:58 GMT

زن جوان قربانی یک کینه قدیمی!

تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۲۶۳۱۶

زن جوان قربانی یک کینه قدیمی!

بعد از مرگ مادرم، در حالی به خواستگاری پسرخاله ام پاسخ مثبت دادم که فکر می‌کردم خاله ام جای مادرم را برایم پر می‌کند، اما حالا که به نقشه زیرکانه و شوم او پی بردم، زندگی چنان به کامم تلخ شده است که ...

زن ۳۵ ساله که به امید یافتن راهکاری برای طلاق از همسرش وارد کلانتری شده بود، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: ۱۵ سال بیشتر نداشتم که در سوگ مادرم سیاه پوش شدم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او بر اثر ایست قلبی فوت کرد و من و دو برادر کوچکم را تنها گذاشت. یک سال بعد از این ماجرا، پدرم نیز ازدواج کرد و مسئولیت من که فرزند بزرگ خانواده بودم، خیلی بیشتر شد، ولی سعی می‌کردم از درس و مدرسه غافل نشوم و به تحصیلاتم ادامه دادم. خلاصه سال آخر دبیرستان را می‌گذراندم که خاله ام مرا برای «محمود» خواستگاری کرد. با آن که علاقه‌ای به ازدواج با پسرخاله ام نداشتم و او را مثل برادرم می‌پنداشتم، اما به خاطر خاله ام به خواستگاری اش پاسخ مثبت دادم چرا که احساس می‌کردم خاله ام جای مادرم را برایم پر می‌کند، اما نمی‌دانستم خاله ام به خاطر ازدواج پدرم کینه عمیقی از او را در دلش جای داده است و این گونه قصد انتقام گرفتن از پدرم را دارد. خاله ام همیشه به اطرافیان می‌گفت به خاطر خواهرم زیر بال و پر دخترش را گرفته ام. بالاخره من در حالی از خانه پدرم رفتم و زندگی مشترک با محمود را آغاز کردم که خاله ام حرف اول را در زندگی ما می‌زد. به طوری که حتی بارداری من نیز به دستور خاله ام بود. محمود هم بدون اجازه مادرش آب نمی‌خورد. من در طبقه اول منزل خاله ام سکونت داشتم و بدون اجازه او برای خرید هم نمی‌توانستم بیرون بروم. محمود هم مانند یک روبات عمل می‌کرد. با اشاره مادرش مرا کتک می‌زد یا به دستور او دست نوازش بر سرم می‌کشید. با آن که زندگی برایم زجرآور شده بود، اما چاره‌ای جز سکوت نداشتم چرا که پدرم درگیر زندگی خودش بود و من نمی‌توانستم به خانه نامادری ام بازگردم. آرام آرام محبت و عاطفه بین من و محمود کمرنگ شد، ولی دو فرزندم وابستگی شدیدی به پدربزرگ و مادربزرگ شان داشتند. به گونه‌ای که بیشتر اوقاتشان را در کنار آن‌ها می‌گذراندند و خیلی کم به خانه خودمان می‌آمدند. در این شرایط بود که چند روز قبل محمود مانند همیشه بی دلیل بهانه جویی کرد و سر و صدا راه انداخت. او سپس از فرزندانم خواست که به طبقه بالا بروند.

ساعتی بعد وقتی من هم به منزل خاله ام رفتم تا غذای پسر کوچکم را بدهم، ناگهان از پشت در شنیدم که به همسرم می‌گفت دیگر وقت آن رسیده است که همسرت را طلاق بدهی و او را نزد همان نامادری اش بفرستی! با شنیدن این جمله و با چشمانی اشک بار به منزل خودم بازگشتم و تازه فهمیدم که چرا خاله ام فرزندانم را به خودش وابسته کرده است. او با همان کینه قدیمی قصد انتقام از پدرم را داشته و مرا قربانی این انتقام وحشتناک کرده است. در صورتی که من خاله ام را حامی و پشت و پناه خودم می‌دانستم. حالا هم قصد دارم از محمود طلاق بگیرم، اما‌ای کاش ... شایان ذکر است، با توجه به اهمیت موضوع و صدور دستوری از سوی سرهنگ محمدی (رئیس کلانتری آبکوه) این پرونده برای انجام امور مشاوره‌ای و روان شناختی به کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.

منبع: پارسینه

کلیدواژه: طلاق سرنوشت تلخ یک زن سرگذشت زندگی پارسی خبر خاله ام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۲۶۳۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کینه صهیونیستی به روایت مصری

خودت را بشناس! این بنیادی‌ترین گزاره‌ای است که از محور‌های مهم تمام مکاتب و نحله‌های باورگرا و ایمان‌محور بشری است. از دین‌های آسمانی تا آیین‌های فلسفی و بشری و مکاتب فکری؛ گفته شده بر سردر آکادمی سقراط همین سخن نقش شده بود. ما اسلامیان، خودشناسی را برابرنهاد با خداشناسی می‌دانیم. اما بس که از خودمان دور شده‌ایم یادمان رفته که هستیم و کسی که خودش را نشناسد، نمی‌داند که برای خودش باید چه کاری بکند و وظیفه و هدفش چیست؛ و اینجاست که مهلکه‌های ضربه‌خوردن و به کام بیگانه‌شدن آغاز می‌شود.

حشاشین و خیام و ابن‌سینا و... برساخته‌هایی هستند علیه ایران اسلامی پیرو اسلام ناب محمدی. فکری که پشت اینهاست بسیار فراتر و بزرگ‌تر از چنین محصولات فرهنگی و داده‌هایی است. به عبارتی باز هم این موج یورش به اسلام سیاسی و ایرانیت شیعه و اسلام‌گرایی سلسله‌وار ادامه خواهد داشت و ضمن سنگربندی فرهنگی بایستی به «پدافند فرهنگی» هم بپردازیم. جریانات ضدایرانی و اسلامی یکی از جریاناتی است که یهودیان تندرو و اسلاف امروزی آنها صهیونیست‌ها قرن‌هاست که به آن می‌پردازند و تلاش می‌کنند تمدن ایرانی را که سایه سنگینی در منطقه دارد، تحریف یا پاک کنند. این جریان سال‌هاست همواره در تاریخ و مستندات دست برده و امروز نیز با رسانه‌های جدید اعم از سینما و تلویزیون تلاش خود را مضاعف کرده است. یکی از متاخرترین این عملیات ضدتمدنی پخش سریال حشاشین است که اگرچه به نظر می‌رسد از سوی مصر ساخته شده، اما می‌توان ردپای ضدایرانی صهیونیست‌ها را در آن بازخوانی کرد. به همین بهانه نگاهی داریم به این سریال و در گفتگو با تنی چند از ایران‌شناسان و اسلام‌شناسان به جریانات تحریفی آن نگاه می‌کنیم.

یک ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید تاریخ را برندگان و فاتحان می‌نویسند و یک ضرب‌المثل هنری دیگر هم هست که می‌گوید کسانی که دوربین فیلمبرداری را در دو صنعت سینما و تلویزیون در دست دارند، روایت خودشان را از تاریخ تعریف و بیان می‌کنند. این گروه که سرمایه و فناوری پیشرفته تصویری را در اختیار دارند، تاریخ را آن‌گونه تعریف و تفسیر می‌کنند که خود دوست دارند و بیمی از آن ندارند اگر این نوع تعریف منجر به تحریف تاریخ و واقعیت‌ها شود. ژانر قدیمی و محبوب تاریخی یکی از گونه‌های شناخته‌شده تاریخ سینماست که از دیرباز فیلمسازان و تهیه‌کنندگان مختلفی از اقصی نقاط دنیا، با بهره‌گیری از این ژانر پرمخاطب گوشه‌هایی از تاریخ پرتلاطم و جنجالی دوران و اعصار گذشته را به تصویر کشیده و فیلم‌ها و سریال‌های پرخرجی را در معرض دید تماشاگران علاقه‌مند وکنجکاو قرار داده‌اند. سریال عربی «حشاشین/ قاتلان» یکی ازاین بی‌شمارسریال‌های تاریخی است که توسط دست‌اندرکاران صنعت تلویزیون مصر تهیه وپخش شده است. این سریال ۳۰قسمتی درباره ظهورحسن صباح وجنبش اسماعیلیه در قرن یازدهم هجری است.

ضدهالیوودی ارتجاعی

از مصر به‌عنوان مهم‌ترین کشور جهان عرب نام برده می‌شود که دو صنعت سینما و تلویزیون قوی دارد. در میان کشور‌های عرب‌زبان منطقه خاورمیانه، خلیج‌فارس و شمال آفریقا، شاید نتوان کشور دیگری را پیدا کرد که دو صنعت فیلمسازی و مجموعه‌سازی در آن رونق فراوانی دارد و با جذب انبوه تماشاگران، داعیه مبارزه و مقابله با تولیدات دنیای غرب و در رأس آن هالیوود را دارد. سریال حشاشین که با سروصدا و جنجال زیاد در ایام ماه رمضان روی آنتن این کشور عرب‌زبان رفت (و خیلی زود مشتریان و تماشاگران زیادی در سایر کشور‌های جهان عرب و حتی بین فارسی‌زبانان پیدا کرد) با هزینه‌ای ۱۲ میلیون دلاری تهیه شده که برای صنعت سرگرمی یک کشور در حال رشد، رقم کلانی به حساب می‌آید. برنامه‌سازان مصری از ماه رمضان به‌عنوان زمانی مناسب برای مقابله با تولیدات هالیوودی اسم می‌برند و عقیده دارند حال و هوای این ماه مبارک به‌گونه‌ای است که مردم روزه‌دار بیشتر به‌دنبال تماشای سریال‌هایی به زبان بومی با داستان‌هایی محلی هستند. با این حال، گمان بسیاری بر این است که ادعای مقابله با هالیوود، بهانه خوبی به دست سریال‌سازان مصری نمی‌دهد که دست به تحریف تاریخ بزنند و آن را به شیوه موردپسند خود به نمایش بگذارند.

تحریف به نفع چه کسی؟

بنا به گفته سازندگان مجموعه، داستان حشاشین با در رأس قرار دادن زندگی و فعالیت‌های حسن صباح تلاش دارد نگاهی عمیق به گروه و جنبش حشاشین و توانمندی‌های استراتژیک آنها و همچنین راه و روش‌های پررمز و راز آن داشته باشد. پیتر میمی، کارگردان سریال آن را اثری جذاب و سرگرم‌کننده توصیف می‌کند که با خود آموزه‌های زیادی دارد و برای بینندگانش در حکم یک کلاس کامل تاریخی است! او و عبدالرحیم کمال، نویسنده فیلمنامه مدعی هستند که داستان‌شان برگرفته از رویداد‌های تاریخی است که در قرن ۱۱ رخ داده و آنها با بهره‌گیری از این ماجراها، فیلمنامه‌شان را نوشته‌اند. این در حالی است که پس از پخش سریال در لبنان، بسیاری از آن به‌عنوان یک سرقت هنری اسم بردند و گفتند فیلمنامه حشاشین دقیقا برگرفته از داستان یک رمان پرخواننده لبنانی به نام «سمرقند» است که توسط امین معلوف، نویسنده فرانسوی لبنانی‌تبار نوشته شده است. رسانه‌های لبنانی حتی تا آنجا پیش رفتند که احتمال شکایت مالکان کتاب علیه سازندگان مجموعه را مطرح کردند. این همه در حالی اتفاق افتاد که سازندگان سریال در رابطه با انتقاد‌های دیگری که نسبت به عدم رعایت نکات تاریخی داستان مطرح شد، گفتند آنها خودشان را متعهد به رعایت جزئیات تاریخی ماجرا نکرده و فقط از آن تاریخ الهام گرفته‌اند! منتقدان هنری و ادبی با کنار هم گذاشتن این دو موضوع، صحبت از دوگانگی و تضاد گفتار سازندگان حشاشین کردند و نسبت به این عدم صداقت و دروغگویی موضع گرفتند.

واقعیت کجاست؟

بنا بر روایات تاریخی، با زوال قدرت فاطمیون در مصر نهضت اسماعیلیون خاتمه نیافت و جنبشی که تحت رهبری حسن صباح شکل گرفت به مدت ۱۷۰سال دنیای اسلام را تحت تاثیر خود قرار داد و پس از حمله مغول و سقوط قلعه الموت (به‌عنوان مرکز و پایگاه صباح و پیروانش) بود که این جنبش به آخر رسید. داستان سریال چهره‌ای منفی از صباح و پیروانش ارائه می‌دهد و حتی منتقدان تاریخی می‌گویند نوع گریم بازیگر نقش حسن صباح به‌گونه‌ای است که چهره رهبر داعش را به یاد می‌آورد. نوع روایت داستان هم به گونه‌ای است که بیننده ناخودآگاه تشابهاتی بین آن و داستان جریانات ارتجاعی معاصر منطقه خاورمیانه و اطراف آن همچون افکار گروه داعش، طالبان افغانستان و حتی اخوان المسلمین مصر پیدا کند. این موضوع حتی عمیق‌تر هم قابل بررسی است، زیرا تصویری که رسانه‌های غربی از داعش و گروه‌های تکفیری در ذهن مخاطبان خود ساخته‌اند، آنها را منتسب به فرهنگی ایرانی دانسته و حالا از این تصویر جعلی در صنعت سریال‌سازی و سینما بهره می‌برند. این موضوع را می‌توان در زمینه روایت داستانی که به تاریخ‌نگاری مارکوپولو، جهانگرد معروف هم نزدیک است، بررسی کرد. این سیاح در رابطه با حسن صباح و قلعه‌الموت ادعا کرده بود او در پشت قلعه‌اش باغی درست کرده بود که شبیه روایاتی است که از بهشت توصیف شده است. طبق این ادعا، صباح در این باغ ازدختران وزنانی نگهداری می‌کرد وبه پیروانش موادمخدر (حشیش) می‌داد (نام سریال هم با نگاهی به این موضوع انتخاب شده است) و پس از هوشیاری آنها، وعده بهشت به پیروانش می‌داد تاآنهابه عنوان فدایی، جان‌شان را نثار کنند.

تصویرسازی دروغین غرب

این مورخ مدخل‌هایی نیز دردایره‌المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، ایرانیکا ودانشنامه اسلام نوشته است. او تاریخی‌بودن سریال «حشاشین» را زیر سؤال برده و درستی روایت آن را به چالش کشیده است. دفتری همین دیدگاه را در رابطه با بازی ویدئویی مربوط به گروه اسماعیلیه (که طرفداران زیادی در کشور‌های عربی دارد) نیز مطرح و تردیدهایش نسبت به اصالت این اظهارات را بیان می‌کند. به باور او، هم بازی ویدئویی و هم سریال تلویزیونی هیچ‌یک عدالت را نسبت به اصل ماجرا رعایت نکرده‌اند. به گفته او: «آنچه در سریال ارائه می‌شود توهمات و ذهنیات سازندگانش است که ریشه در دیدگاه‌های غلط و جاهلانه جنگجویان صلیبی و تاریخ‌نگاران غربی و مسیحی دارد که با جنگ و ویرانی خودشان را به سرزمین‌های مقدس رساندند و در سال ۱۰۹۹ اورشلیم را با شمشیرهای‌شان فتح کردند.»

استفاده صلیبیون از اختلافات شیعه و سنی

دفتری حتی برگزیدن نام حشاشین برای صباح و طرفدارانش را به صلیبیون نسبت می‌دهد که نخستین بار آنها از این واژه استفاده کردند. صلیبیون بعد از فتح شهر نیزاریس سوریه، درک غلط خود از این موضوع را عمومیت دادند: «در آن ایام، اهالی شهر که شیعه بودند دشمنانی در بین مسلمانان سنی داشتند. این گروه سنی از طرف مقابل خود با عنوان حشاشیون اسم می‌بردند. اگر به معنی این کلمه دقت کنید، به معنی کسی است که افیون مصرف می‌کند. بهره‌گیری از این کلمه کمک می‌کرد تا افرادی با روحیات اخلاقی سطح پایین که سابقه اجتماعی موجه و مناسبی نداشتند، نهایت سوءاستفاده را از این موضوع و نام داشته باشند.»

تحریف مبارزه با اشغالگر به تروریسم

اما این تاریخ‌شناس و عضو تیم مشورتی دانشنامه اسلام، موضوع را از منظر دیگری مورد بحث و مطالعه قرار می‌دهد، جنبه‌ای که کاملا در تضاد با داستان ادعایی سریال حشاشین است. دفتری این طور ادامه می‌دهد: «برای درک درست تاریخی و تحلیل درست، باید به دورنما و چشم‌انداز سیاسی و مذهبی موجود در قرن یازدهم نگاه کرد و آن‌را مورد توجه قرار داد. در آن زمان، آنچه که امروز آن‌را کشور ایران می‌نامیم تحت کنترل ترک‌های سلجوقی بود و حسن صباح انقلابی را علیه آن رژیم سنی مذهب آغاز کرد. این یک واقعیت است که بنیان و اساس سیاست حسن قلعه بر پایه ترور بنا شد، اما آن‌را باید در چارچوب مبارزه با اشغالگر تعریف و بررسی کرد و امروزی‌کردن آن شخصیت و دوران زندگی‌اش به‌عنوان منبع و منشا ظهور تروریسم اساسا غلط است. این یعنی تحریف تاریخ و واقعیت‌ها. حسن الموت را در کوه‌های شمال محدوده پرسیا در شرایطی بنا کرد که یک ارتش بسیار پرقدرت و مجهز سلجوقی مقابلش قرار داشت. او می‌دانست که نمی‌تواند با چنین ارتشی رودررو شود، زیرا سپاهی در آن حد و اندازه نداشت. به‌جای آن، او چهره‌های اصلی دولت سلجوقی را نشانه گرفت، امیر به امیر و محل به محل.»

غرب چگونه رد پای تروریستی خود را پاک می‌کند؟

برخلاف آنچه داستان سریال به‌دنبال القای آن است، طرفداران حسن پیشروان تروریست‌های معاصر نیستند و دفتری در توضیح آن چنین می‌گوید: «آن‌ها هیچ وجه اشتراکی با تروریست‌های امروزی ندارند. در وهله نخست، دلیل این دو در رابطه با اقدامات‌شان یکی و همسان نیست. آنچه باعث شد تا اسماعیلیون دست به اسلحه ببرند، هیچ تناسب و سنخیتی با دست به اسلحه‌ای که تروریست‌های امروزی منطقه برده‌اند ندارد و یکی نیست. ترور‌های آنها کاملا هدفمند و گلچین‌شده بود، با قصد به‌وحشت‌انداختن عموم نبود و به مردم بی‌گناه آسیبی نمی‌رساند. حتی آنها مخترعان موضوع ترور نبودند. قبل از آنها از یک‌سو صلیبیون و از سوی دیگر خود سلجوقی‌ها گسترش‌دهنده این حرکت بودند. طرفداران حسن طی ۳۴ سال فعالیت او، در کل فقط ۵۰ ترور انجام دادند. شمار ترور‌های طرف‌های مقابل، بسیار بیش از اینهاست.»

آدرس غلط صلیبیون

این مورخ همچنین به این نکته مهم اشاره می‌کند که جنگجویان صلیبی هیچ وقت نتوانستند ماهیت ایثار‌های طرفداران حسن را به درستی درک کنند. به همین دلیل، برای توضیح این امر سراغ ساخت روایت‌های دروغین و غلط پیرامون وعده‌های مقبول و دوست‌داشتنی حسن به آنها برای قربانی کردن جان‌شان رفته است. دفتری در پایان به تماشاگران سریال حشاشین توصیه می‌کند: «فقط این نگاه را باید به یاد داشته باشند که اکثر داستان‌هایی که درباره آن دوره تاریخی تعریف می‌شود، توسط صلیبیون بازگو شده که از خاورمیانه به خانه‌های‌شان در اروپا برگشتند. تا زمانی که این افسانه‌ها فقط از جانب یک طرف ماجرا بیان شود که هیچ تناسبی با آدم‌ها و داستان واقعی ندارند، نمی‌توان از یک روایت خوب، معقول، درست و واقعی صحبت کرد.»

منبع : همشهری آنلاین 

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • اعتراف به قتل قدیمی در بزم شبانه
  • قتل هولناک پدر به دست دختر جوان | همکاری ۲ پسر در اجرای نقشه قتل | متهم: پدرم با زندگی من در خانه مجردی مخالف بود!
  • آرتتا: پوچ جای پدرم است، از او درس زندگی می‌گیرم
  • زندگی دوباره ۴ بیمار با اهدای عضو در مشهد
  • اعتـراف به قتل قدیمی در بـزم شبـانه
  • کینه صهیونیستی به روایت مصری
  • سبک زندگی دکتر مرندی به روایت دخترش | ساده‌زیستی را از پدر و مادر یاد گرفتیم
  • آرمان بنفشی برای نجات ۴ نفر گرفتار در چاه قربانی شد
  • سخت‌نگیر! بیا وسط
  • طلاق می‌خواهم، چون شوهرم شب‌ها دیر به خانه می‌آید