Web Analytics Made Easy - Statcounter

افسانه بایگان ۲۶ دی، ۵۹ساله شد. او چه در زمان درخشش در سینما به عنوان ستاره‌ای نوظهور و چه امروز به عنوان یکی از پیشکسوتان بازیگری ایران، از ادا و اصول دوری جسته و فارغ از هر هیاهو، شو و جلب توجه کردنی، خودش است. خودی که عاشق هنر بازیگری و جان بخشیدن به شخصیت‌هاست. بایگان این شب‌ها سریال «باخانمان» به کارگردانی برزو نیک‌نژاد و تهیه‌کنندگی زینب تقوایی را از شبکه سه سیما در حال پخش دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با این بازیگر گپ مفصلی زدیم.

کارنامه حرفه‌ای شما موید این نکته است که در انتخاب‌هایتان بسیار حساس هستید. آخرین اثر شما در تلویزیون سریال روز‌های بی‌قراری بود و حالا بعد از دو سریال باخانمان را روی آنتن دارید. چه عاملی باعث شد در این سریال بازی کنید؟


در انتخاب‌هایم، کیفیت فیلمنامه همیشه حرف اول را می‌زند. در این سریال ، زمانی‌که فیلمنامه را برای مطالعه به من دادند، نقشم را دوست داشتم؛ چرا که تا به امروز نمونه این نقش را در کار‌های کمدی و طنز بازی نکرده‌بودم. تیم سازنده این سریال همگی از بهترین‌ها هستند. آقای نیک‌نژاد در سمت کارگردان، خانم زینب تقوایی به عنوان تهیه‌کننده و دیگر دوستان که نامشان در عوامل این سریال بود، همه خبر از کاری حرفه‌ای و خوش‌ساخت‌می‌داد.


شما از جمله معدود بازیگران زن هستید که اگرچه در درام‌های اجتماعی و ملودرام‌های عاشقانه دهه ۶۰ به شهرت رسیدید، اما با ریسک‌پذیری بالا و کنار زدن ملاحظاتی، کمدی‌های موفقی مثل «مرد عوضی» را هم تجربه کردید. این قدرت ریسک‌پذیری در سینما و تلویزیون را چطور به‌دست‌آوردید؟

بازیگری برای من جدی است و نسبت به حاشیه‌های این حرفه یا این‌که اگر فلان نقش را بازی کنم در جامعه چگونه دیده می‌شوم، هیچ مساله‌ای ندارم. اگر نقشی برایم جذاب باشد علاقه‌مندم که چالشی جدید داشته‌باشم و تا به امروز بار‌ها این کار را انجام دادم. انواع و اقسام نقش‌ها را در ژانر‌های مختلف بازی کردم و ریسک‌پذیری در هر نقش برایم نوعی تولد است. چه لذتی دارد اگر مدام نقشی را که قبلا در آن موفق بوده‌ام تکرار کنم؟ چالش‌های بازیگری برایم زیباست و اگر صد‌ها بار دیگر موقعیتش برایم پیش بیاید همین کار را انجام می‌دهم. البته این ریسک بسیار هم خطرناک است.

ریسکی که معمولا بازیگران خانم از انجام آن طفره می‌روند!

بله و دیده‌ام بازیگرانی که ریسک کرده و زمین هم خورده‌اند، اما همان‌طور که گفتم برای من تجربه یک چالش و یک ماجرای جدید جذابیت دارد. نه‌تن‌ها در بازیگری بلکه در هر هنری، آنچه مهم است لحظه خلق اثر است. حالا این‌که بعد از آن چه اتفاقی می‌افتد و چه حواشی‌ای به‌خصوص در فضای مجازی به‌وجود می‌آورد به‌شخصه برایم اصلا مهم نیست. وقتی خودم در لحظه خلق یک اثر آن را باور می‌کنم و از آن لذت بردم، مردم هم آن را باور می‌کنند و از آن لذت‌می‌برند.

برگردیم به سریال باخانمان؛ معمولا نوشته‌های امیر برادران واجد نوعی فانتزی در دل رئال هستند و در مقابل برزو نیک‌نژاد (کارگردان) بیشتر تمایل به کمدی‌های اجتماعی و واقع‌گرایانه دارد. برای شکل‌گیری خروجی مناسب، شما به عنوان بازیگر چطور بین این دو مساله تعادل ایجاد کردید؟

به نکته خوبی اشاره کردید. بازیگر در مواجهه با این دو دیدگاه، کاملا باید مراقب باشد که نقش حالت کاریکاتور به خود نگیرد و در کمدی سخیف گرفتار نشود. به نوعی مثل بازی آکروبات، باید تعادل را حفظ کند که به ورطه لولک و بولک نیفتد و بیننده آن را باور کند. در این زمینه متن فیلمنامه و راهنمایی‌های کارگردان هم خیلی مهم است. خود فیلمنامه به بازیگر می‌گوید که این کمدی از چه ابزار‌هایی برای خنداندن مخاطب بهره می‌گیرد و کارگردان هم با راهنمایی‌هایش می‌تواند بازیگر را به‌درستی هدایت‌کند.

شما در ایفای نقش‌های کمدی همیشه نوعی اقتدار، کاریزما و نفوذ زنانه همراه با خودتان دارید؛ ازجمله همین نقش اخیرتان در سریال باخانمان. این ویژگی چقدر برآمده از شخصیت فردی خودتان است و چقدر به خود پروژه و متن برمی‌گردد؟

این یک حقیقت است که هر بازیگری با توجه به دلایل مختلف فردی و محیطی یک نقش را به نوعی ایفا می‌کند و از نظر من تجربه در این میان بسیار مهم است. قطعا اگر بازیگر دیگری نقش من را در باخانمان به عهده داشت به طور غریزی، با شکل و شمایل دیگری آن را اجرا می‌کرد.

مهری در باخانمان به نظر رفتاری دووجهی دارد؛ مادری دلسوز برای دخترش و مادرزن آینده‌ای با بدجنسی‌های بامزه‌گونه که کمی شیطنت هم قاطی رفتارش هست. چطور به این نوسان منطقی و باورپذیر در نقش رسیدید تا در تضاد با فضای کمدی سریال هم نباشد؟

نقش مهری شناسنامه‌دار است. وقتی که شناسنامه این شخصیت را می‌دانید، قدم به قدم که جلو می‌روید، چرایی تمام رفتارهایش را هم پیدا می‌کنید و متوجه می‌شوید که بی‌خود و بی‌جهت نیست که مهری مخالف ازدواج دخترش با پسرعمویش است و ترجیح می‌دهد برادرزاده خودش دامادش شود.

با توجه به این‌که خودتان یک پسر دارید، به نظرتان سختی‌های دختر داشتن بیشتر است یا پسر داشتن؟

فرقی نمی‌کند. هرکدام حال و هوای خودش را دارد و الان که نقش مادر یک دختر دم بخت را در این سریال دارم به نظرم تجربه جذابی است.

قصه تقابل یا مواجهه و مصاحبت فقیر و غنی جزو قدیمی‌ترین الگو‌های قصه‌گویی است. به نظر شما سریال باخانمان چقدر در برداشت از این محتوا متفاوت بوده و تا چه اندازه در این‌باره موفق عمل کرده؟

کلیشه که همان کلیشه قدیمی داستان‌های کهن ماست که بار‌ها در فیلم‌ها و سریال‌های جهان گفته شده و از این به بعد هم گفته خواهد شد، منتها هرکسی با جهان‌بینی خودش آن را به تصویر می‌کشد. باخانمان هم با نگاه آقای نیک‌نژاد، مصاحبت فقیر و غنی را همراه با لحظاتی خوب و تازه پیش‌روی مخاطب قرار می‌دهد.

پیش‌بینی‌تان از بازخورد مخاطبان این سریال چیست؟

در تمام سریال‌ها شاهد فراز و فرود‌هایی در بعضی بخش‌های آن هستیم، اما در مجموع باخانمان کار قابل‌دفاعی است. این سریال عمیق‌تر از کمدی‌های بزن و بکوب است و از آنجا که به‌خصوص در سال‌های اخیر مردم به تماشای کمدی سطحی عادت کرده‌اند، این کار مخاطبان خاص خودش را دارد که البته با بازخورد‌هایی که تا امروز داشته به نتایج خوبی هم منجر خواهد شد.

در بخش ابتدایی گفتگو به حواشی فضای مجازی اشاره کردید؛ یاد سریال «دل» به کارگردانی منوچهر هادی افتادیم که به‌تازگی پخش آن از شبکه نمایش خانگی به اتمام رسید و حواشی و انتقادات زیادی را در فضای مجازی به همراه داشت. این تجربه با تمام فراز و نشیب‌هایش شما را در قبول پیشنهاد جدید در حوزه شبکه نمایش خانگی مردد نکرده‌است؟

دل، اولین سریالی بود که در شبکه نمایش خانگی کار کردم و باید یادآوری کنم برخی مسائل از دست تمام عوامل یک پروژه غیر از کارگردان و تهیه‌کننده خارج است. من به عنوان بازیگر در این مجموعه برای بازی در یک سریال ۲۸قسمتی جذاب و در نقشی که دوست داشتم قرارداد بسته بودم و بعد در کمال ناباوری ۲۸قسمت شد ۴۰‌قسمت! این ناباوری نه تنها برای من، بلکه برای تمام بازیگران این مجموعه هم بود و مسلما وقتی ۱۲قسمت به یک سریال خوب با بافت دراماتیکی درست اضافه شود، کار زمین می‌خورد. تا به حال در طول دوران بازیگریم با چنین موردی مواجه نشده بودم و تجربه خوشایندی هم نبود. با وجود این در همین حدی هم که مردم آن را دیدند جای شکر دارد.

پس ابتدا متن فیلمنامه دل را تمام و کمال در اختیار شما قرار ندادند؟

نه، اصلا. معمولا متن یک سریال را تا قسمت شش‌هفت که نوشتند در اختیار بازیگر قرار می‌دهند و ادامه سریال طی کار نوشته می‌شود. ممکن است در ادامه کار به سمت و سویی برود که مورد پسند بازیگر نباشد، اما دیگر از دست بازیگر کاری ساخته نیست. یک بازیگر روی همان تعداد قسمت‌های اولیه که خوانده، می‌تواند در مورد بازی در سریال تصمیم بگیرد و متاسفانه به هیچ صورتی این مساله اصلاح نمی‌شود که برای ساخت یک سریال ابتدا تمام فیلمنامه نوشته شود و بعد بقیه مسائل آن هماهنگ‌شود.

به خودم ایمان دارم

افسانه بایگان در پاسخ به این سوال که با توجه به این‌که ۲۶دی تولدتان بود، چه ارزیابی از کارنامه هنری‌تان دارید و آرزوی‌تان چیست، می‌گوید: با تمام فراز و نشیب‌هایی که در حرفه‌ام دیده‌ام، اما از آن راضی هستم. در جا‌های گوناگون و در سنین مختلف می‌توانستم حضور چشمگیرتری در این عرصه داشته باشم، اما به دلیل حفظ ارزش‌هایم و جهان‌بینی‌ای که نسبت به زندگی دارم از انجام آن کار‌ها خودداری کردم. چون ارزش‌هایی که در زندگی دارم بر هر چیز مقدم‌تر است. کاملا خودخواسته همیشه در سایه، آهسته و پیوسته حرکت کرده‌ام و هر روز که می‌گذرد بیش از پیش به درستی راهی که رفتم، ایمان می‌آورم. امروز وقتی به پشت سرم نگاه می‌کنم، با خودم می‌گویم؛ «درست رفتی افسانه».

منبع: پارسینه

کلیدواژه: افسانه بایگان سریال ایرانی سریال باخانمان سریال تلویزیونی پارسی خبر سریال باخانمان یک سریال نیک نژاد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۳۷۴۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بررسی تاریخی جریان نفوذ در آستانه ادامه پخش سریال سرزمین مادری

سریال سرزمین مادری که از سال گذشته راهی آنتن شبکه سوم سیما شده، نگاهی به تاریخ کشور از دریچه زندگی پسری به نام رهی دارد. خبر آمده است که فصل سوم سریال از چهارشنبه پنجم اردیبهشت در پلتفرم تلوبیون و پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ از شبکه سوم سیما پخش می‌شود. درآستانه پخش ادامه این‌سریال درسال‌جدید به ادامه نوشتار‌هایی که درخصوص بررسی تاریخی جریان نفوذ درکشورداشتیم، می‌پردازیم.

حفظ منافع انگلیس در ایران قدیم
حتما میس لمبتون که زمان آمدن به ایران دختر جوانی بوده است، استعداد زیادی در حوزه‌های مختلف داشته که بعد‌ها از او به‌عنوان شخصی موثر در جاسوسی برای انگلیس یاد کرده‌اند. فردی که به‌عنوان طراح نظری کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲، یک‌تنه دستاورد‌های ملی‌شدن صنعت نفت ایران را بر باد داد و در رشته وقایعی که به کناره‌گیری رضاشاه در سال ۱۳۲۰ منجر شد، نقشی مهم برعهده داشت و توانست به پاس خدمات خود ازجمله برکرسی نشاندن مهره‌هایی مانند سیدضیا، نشان ویژه «خادم نظام امپراتوری بریتانیا» را دریافت کند.

همزمان با پخش فصل دوم سریال «سرزمین مادری» که نگاهی به وقایع تاریخی دوران معاصر ایران دارد، نگاهی اجمالی به این چهره مرموز و درعین حال فعال و کنشگر داشته‌ایم. مروری بر واقعیت‌هایی تلخ که نشان می‌دهد خانم لمبتون در قامت اندیشمند و سیاستمداری آگاه به فرهنگ ایران، درطول سال‌های ماموریتش با رفتار آگاهانه خود، کنشگری فعال برای دستیابی انگلیسی‌ها به مطامع خود بوده و استعمار انگلیس، برای حفظ منافع خود دررقابت با آلمان، ازهیچ اقدام مداخله‌گرانه‌ای در ایران فروگذار نکرده است. 
 
هم‌کاسه سیاستمداران، دوست لمپن‌ها
میس لمبتون، جاسوس حرفه‌ای انگلستان، دختر جوانی بود که درسال۱۳۱۶به ایران آمد و حضور مرئی و نامرئی او تا سال ۱۳۵۷ ادامه داشت. به اعتقاد استاد قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر، لمبتون فردی فراتر از وابسته مطبوعاتی، بلکه به‌عنوان یک فرد اطلاعاتی کارآزموده توان گرداندن چندین موضوع را به‌طور همزمان داشت وبا افرادوشخصیت‌ها، احزاب وگروه‌ها، درباریان و حتی افراد «لمپن» در ارتباط بود.

خیانت‌ها و جاسوسی‌های وی با توجه به همین توانایی‌ها تداوم یافته؛ بعید نیست که از ابتدا با هدف جاسوسی وارد ایران شده و سفر‌ها و ملاقات‌های او به لحاظ گسترش حوزه نفوذ دولت متبوعش صورت گرفته باشد. او با آن‌که به‌ظاهر به انگلستان رفت و در مرکز ایران‌شناسی آنجا فعالیت می‌کرد، اما تشکیلاتش را همچنان در ایران اداره می‌کرد و از خودش شخصیتی محقق و ایران‌شناس به نمایش می‌گذاشت و یک مؤسسه حمایت از اسب هم برای فریب افکار عمومی به راه اندخته بود. فردی که به‌خصوص از سال۱۳۲۰تا۱۳۳۲درتاریخ معاصر ایران جریان‌ساز است و با تمام رجال سیاسی و درباری ارتباط دارد. حتی نورالدین کیانوری می‌گوید میس لمبتون با من دو دیدار داشت.

در واقع اوهم با توده‌ای‌ها دیدار دارد، هم با درباری‌ها. در اسناد موجود آمده است که میس لمبتون برای پیدا کردن یک جاسوس آلمانی در کاشان، سه ماه در آنجا مستقر شد و با باغبانی به نام «مش رضا» که در آن باغ مستقر است، ازدواج می‌کند. به‌گونه‌ای که به‌عنوان فردی خانواده‌دار، خودش را تثبیت می‌کند و زمانی که ماموریتش لو می‌رود و ژاندارم‌ها برای دستگیری و بردنش به تهران می‌آیند، باغبان از همه جا بی‌خبر مقابل‌شان می‌ایستد که بی‌انصاف‌ها زن مرا کجا می‌برید!

لمبتون نویسنده
تسلط و توانایی افرادی مانند ادوارد براون بر مهارت نوشتن که قبلا در مورد او سخن گفتیم ازجمله برگ‌های برنده‌ای بوده که در آن عصر می‌توانسته‌اند از طریق آن هم بر مردم عامی که بهره‌ای کم از خواندن و نوشتن داشته‌اند و هم کسانی که خود را از دایره خواص و افراد با سواد می‌دانسته‌اند، اثر بگذارند. در این میان میس لمبتون هم در حد عالی از چنین مهارتی برخورد ار بوده و در کنار همه توانمندی‌های خود که او را به مهره‌ای مفید و کارآمد برای انگلیس تبدیل می‌کرده از این هنر نیز به‌خوبی بهره جسته است. گفته شده که میس لمبتون سه ماه قبل از ترک ایران همه روزه به کتابخانه ملی می‌رفت و در آنجا مشغول مطالعه می‌شد. او در همان وقت اظهار کرده بود مشغول نوشتن کتابی درباره تقسیم محصول بین مالک و زارع در ادوار مختلف در ایران است.

در این کتاب راجع به روابط مالک و زارع در ایران و چند صد نوع بهره مالکانه که مالک از زارع ایرانی می‌گرفت، اطلاعات جامعی تهیه شده که نهایتا کتاب با عنوان مالک و زارع در ایران منتشر شده است. علاوه بر این «آن لمبتون» توانست کتابی در دستور زبان فارسی بنویسد که سال‌های درازی در اغلب کشور‌ها تدریس می‌شد و لغت‌نامه کوچکی هم تألیف کرد که شهرت گرفت. به‌علاوه به‌صورت منظم مقالات پژوهشی تاریخی درباره امور دیوانی، اجتماعی و مالی ایران می‌نوشت که در Bsoas و دایره‌المعارف اسلامی (لیدن) و سایر مجله‌ها به چاپ می‌رسید.

آخرین کتاب وی ایران عصر قاجار است (۱۹۸۷ میلادی) که توسط سیمین فصیحی‌پور ترجمه شده به ضمیمه آن مطالبی در باب شرق و شرق‌شناسی و ایران‌شناسی دارد که در نوع خود خواندنی است. در اوایل سال ۱۳۲۲ میس لمبتون پیاده از تهران به اصفهان رفت. این مسافرت او ۲۴روز طول کشید. در این مسافرت وی گزارشی ۲۷۰ صفحه‌ای تهیه کرد که همه آن به صورت کتابی خطی مدون شد. علاوه بر این در مندرجات برخی منابع تاریخی ـــ سیاسی آمده که وی متن قرارداد کنسرسیوم نفتی سال ۱۹۵۴ میلادی را ترجمه کرده است.

لمبتون در «پیاده‌رو»
در ماه ژوئن ۱۹۴۱ آلمان هیتلری پیمان خود را با روسیه شوروی شکست و در جبهه‌ای به طول ۲۰۰۰ کیلومتر به خاک شوروی حمله کرد. درست ۱۰ روز بعد در آگوست ۱۹۴۱ (سوم شهریور ۱۳۲۰) نیرو‌های متفقین از جنوب و شمال کشور ما را اشغال کردند و هرج و مرج، گرانی و فساد را برای ایران به ارمغان آوردند. نیرو‌های خارجی (انگلیس و شوروی) بهانه اشغال خود را وجود شماری از عمال و افسران آلمانی در پوشش مهندس و تکنیسین‌های فنی در مؤسسات راه‌آهن و برخی از مؤسسات دیگر صنعتی و احتمال اجرای نقشه آلمان برای اشغال ایران اعلام کردند.

 متفقین قبلا در ۱۶ ژوئن و ۱۹ ژوئیه و ۱۶ آگوست مکرر به دولت ایران در این زمینه اخطار کرده بودند. این حوادث به استعفای رضاخان از سلطنت و تبعید او توسط انگلیس‌ها به جزیره موریس و سپس به ژوهانسبورگ منجر شد. در چنین شرایطی، انگلیس‌ها دو سازمان مجهز جاسوسی در ایران تدارک دیدند. یکی «خانه پیروزی» (ویکتوری هاوس) برای توزیع نشریات تبلیغاتی به زبان‌های فارسی و عربی و انگلیسی مثل روزگار نو، شیپور و عالم جنگ، به مدیریت یک ایرانی به‌نام تمدن‌الملک بود و دیگری سازمان ضداطلاعات و جاسوسی MI ۶. ریاست سازمان ضداطلاعات با کلنل اسپنسر و ریاست خانه پیروزی بر عهده یک فارغ‌التحصیل رشته زبان‌های شرقی از دانشگاه آکسفورد انگلستان به نام میس لمبتون بود.

 لمبتون در باغ سفارت انگلیس در تهران ساکن بود و محل خانه پیروزی در ساختمان بزرگ و وسیعی در خیابان فردوسی، کمی پایین‌تر از میدان فردوسی قرار داشت که بعد از جنگ به مرکز انجمن روابط فرهنگی ایران و انگلیس تبدیل شد. پخش کلیه نشریات انگلیس‌ها در تهران و شهرستان‌ها برعهده حسن عرب، صاحب بنگاه نشریاتی «پیاده‌رو» بود. بنگاه پیاده‌رو در خیابان نادری نرسیده به چهارراه یوسف‌آباد، مقابل بیمارستان سابق شوروی (شرکت دارویی تیدی) بود. پیاده‌رو شامل دو دهنه مغازه بزرگ با یک زیرزمین وسیع و قفسه‌های بزرگ پر از کتاب و نشریات و مجلات خارجی بود. قبل از ورود متفقین، بنگاه پیاده‌رو نشریات آلمانی، ازجمله مجله «سیگنال» را هم برای فروش عرضه می‌کرد ولی با ورود متفقین، کار عرب به پخش نشریات انگلیسی منحصر شد. پیاده‌روهمچنین مرکز ملاقات‌های میس لمبتون با برخی رجال سیاسی آن زمان بود. لمبتون اغلب بعدازظهر‌ها به پیاده‌رو می‌آمد و دراین محل با برخی ازرجال آن روزگار، چون عبدالحسین هژیر و مورخ‌الدوله سپهرو دکتر طاهری و ملک مدنی (نمایندگان بانفوذ مجلس) و غلامحسین ابتهاج (برادر ابوالحسن ابتهاج) صحبت می‌کرد.

لمبتون با چادرنماز 
معروف‌ترین نویسندگان چپ همچون آقابزرگ علوی، احسان طبری، عباس نراقی از گروه ۵۳نفر ایرانی که در خانه پیروزی در خدمت لمبتون بودند، نیاز‌های فرهنگی خود را از بنگاه پیاده‌رو تهیه می‌کردند.

عرب بیشتر اوقات در سفر وحضر همراه لمبتون بود؛ در سفر برای سرکشی به شعبات خانه پیروزی در شهرستان‌ها، در ملاقات لمبتون با سران عشایر و دربازدید از اماکن مذهبی که لمبتون با چادرنماز از آن اماکن دیدن می‌کرد. عرب بعد ازجنگ به فعالیت سیاسی پرداخت وبا صنیع‌حضرت از لات‌های تهران جزو محافظین و گروه ضربت سیدضیاءالدین طباطبایی درآمد. او دسته‌ای از داش‌مشتی‌ها واراذل جنوب شهر را تشکیل داده بود تا از آنها برای مقابله و زد و خورد با دسته‌های حزب توده استفاده کند. اوبعد از۲۸مرداد در سلک روزنامه‌نگاران درآمد و روزنامه «پرچم خاورمیانه» را در خوزستان منتشر کرد. هوشنگ مقاره‌ای گفته است عرب به‌تازگی به‌خاطر خرید و حمل تریاک به دام پلیس انگلستان افتاده با وساطت دوشیزه لمبتون آزاد شده است.

* گفتنی است دوشیزه لمبتون به‌دلیل خدمات ارزشمند به کشور متبوعش و موفقیت در ایفای نقش جاسوسی خود توانست مدال «خادم نظام امپراتوری بریتانیا» را به‌دست‌آورد. او روز ۳۰خرداد۱۳۸۷در۹۶سالگی در شهر نورتن برلن در انگلستان درگذشت.
منبع: جام جم

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • لحظه تلخ و دردناک از پایان زندگی یک زن تُرک
  • تسخیر «سینمای ایران» با کمدی اتفاق خوبی نیست
  • همه چیز درباره فصل سوم سریال «سرزمین مادری»؛ زمان پخش و بازیگران جدید
  • نخستین تصویر بازیگر یاغی در یک سریال جدید (عکس)
  • تغییر چهره این بازیگر معروف کره‌ای در ۵۲ سالگی/ عکس
  • (عکس) نخستین تصویر بازیگر یاغی در یک سریال جدید
  • نون خ ادامه دارد؟ | آقای جبلی سر صحنه به سعید آقاخانی گفت...
  • «سلمان فارسی» از عزا درآمد/۶۰ بازیگر در فصل ایران باستان
  • بررسی تاریخی جریان نفوذ در آستانه ادامه پخش سریال سرزمین مادری
  • ولخرجی بچه پولدارها برای زیبایی‌شان خبرساز شد